فقه معاصر:پیشنویس مسائل مستحدثه پزشکی (کتاب): تفاوت میان نسخهها
| خط ۶۸: | خط ۶۸: | ||
# استناد به احادیث نبوی در مباحث پزشکی. | # استناد به احادیث نبوی در مباحث پزشکی. | ||
== | == جواز تلقیح مصنوعی در دایره زوجیت و عدم جواز در غیر آن == | ||
بخش اول و دوم کتاب به قلم [[محمدحسن ربانی]]، استاد درس خارج حوزه علمیه خراسان، تألیف شده است. ربانی در بخش اول برخی صورتهای تلقیح مصنوعی را بررسی کرده است. او پس از بیان پیشینه و سه نظریه اصلی در این مسئله (جواز مطلق، عدم جواز مطلق، تفصیل) به تأسیس اصل میپردازد و با استناد به روایتهای مختلف، اصل اولی را بر احتیاط میداند (ص22-38). او با بررسی هفت صورت از فرضهای مختلف تلقیح مصنوعی، تنها دو فرض نخست را بهطور تفصیلی تحلیل کرده و در سایر موارد، به مباحث مطرحشده در آن دو اکتفا نموده است. هفت صورت بررسیشده عبارتاند از: | بخش اول و دوم کتاب به قلم [[محمدحسن ربانی]]، استاد درس خارج حوزه علمیه خراسان، تألیف شده است. ربانی در بخش اول برخی صورتهای تلقیح مصنوعی را بررسی کرده است. او پس از بیان پیشینه و سه نظریه اصلی در این مسئله (جواز مطلق، عدم جواز مطلق، تفصیل) به تأسیس اصل میپردازد و با استناد به روایتهای مختلف، اصل اولی را بر احتیاط میداند (ص22-38). او با بررسی هفت صورت از فرضهای مختلف تلقیح مصنوعی، تنها دو فرض نخست را بهطور تفصیلی تحلیل کرده و در سایر موارد، به مباحث مطرحشده در آن دو اکتفا نموده است. هفت صورت بررسیشده عبارتاند از: | ||
| خط ۷۹: | خط ۷۹: | ||
# بارورکردن تخمک زن اجنبی با اسپرم شوهر در خارج و قراردادن نطفه در رحم همسر (ص119). | # بارورکردن تخمک زن اجنبی با اسپرم شوهر در خارج و قراردادن نطفه در رحم همسر (ص119). | ||
به گفته نویسنده، همه فقیهان بر جایزبودن تلقیح زن با اسپرم شوهرش اتفاق نظر دارند. وی با استناد به برخی آیات (مانند [[آیه | به گفته نویسنده، همه فقیهان بر جایزبودن تلقیح زن با اسپرم شوهرش اتفاق نظر دارند. وی با استناد به برخی آیات (مانند [[آیه ۳۰ سوره معارج]]) و روایات بر درستی دیدگاه فقها استناد کرده، دلیلی بر ممنوعبودن این باروری نمیبیند (ص43-45). او در ادامه به بررسی نسب فرزند در چنین فرضی میپردازد و معتقد است در صورتی که عمل تلقیح جایز دانسته شود، فرزند هم به پدر و هم به مادر منسوب است، و در غیر این صورت تنها به مادر نسبت داده میشود (ص47). | ||
ربانی با استناد به روح شریعت، بارورشدن زن از اسپرم اجنبی را حرام دانسته است (ص55). | ربانی با استناد به روح شریعت، بارورشدن زن از اسپرم اجنبی را حرام دانسته است (ص55). او برای این منظور به آیه ۳۰ سوره معارج و برخی روایات استناد کرده که بر اساس آنها قراردادن نطفه در رحم زن اجنبی حرام است (ص58). او پس از بررسی مفصل سند و دلالت روایات، این احادیث را از این جهت بیاشکال میداند و از دلایل مجوزان این نوع تلقیح پاسخ میدهد (ص58-80). به گفته او، در این مورد نیز از فتوای فقها استفاده میشود که آنان فرزند را به پدر ملحق میدانند. او در تأیید این دیدگاه، به دسته مختلفی از روایات استناد میکند که بر اساس آنها فرزندِ بهدنیا آمده به صاحب فراش ملحق شده است (ص80-86). او در ادامه به صورت مبسوط به بررسی قاعده فراش میپردازد (ص86-106). مؤلف در پایان، حکم ارث را تابع جواز و عدم جواز تلقیح مصنوعی میداند و در صورت جواز به ارثبری، و در صورت عدم جواز به عدم ارثبری حکم میکند (ص125-132). | ||
== جواز فسخ نکاح با امراض مسری == | |||
محمدحسن ربانی در بخش دوم به بررسی فسخشدن نکاح با بیماریهای مُسری میپردازد. حجم زیادی از این بخش به طرح مباحث مقدماتی، مانند تعریف فسخ، فرق طلاق، فسخ و انفساخ، و اسباب فسخ اختصاص یافته است (ص135-۱۴۸). نویسنده معتقد است، اگر زن و شوهر قبل از نکاح و وقوع عقد از وجود بیماریهای واگیردار در یکی از طرفین اطلاع حاصل کنند، نباید با یکدیگر ازدواج کنند. اما در صورتی که این عقد بدون آگاهی قبلی انجام شود، ربانی هشت دلیل بر جواز فسخ نکاح بیان میکند: از جمله قاعده ضرر، تدلیس، اولویت بیماریهای مسری نسبت به مواردی مانند عنن (ص۱۴۸-154). او در ادامه سه دلیل ذکرشده بر عدم جواز فسخ را ذکر کرده (مانند استصحاب بقاء زوجیت و محصورهبودن اسباب فسخ) آنها را نقد میکند (ص156-159). | |||
== جواز کالبدشکافی == | |||
نویسندۀ بخش سوم کتاب، سید حسین شریفی است که مسئله کالبدشکافی (تشریح) را از نظر فقهی بررسی میکند. به گفته او، فقیهان اصل اولی را بر حرمت تشریح جسد فرد مسلمان میدانند، هر چند آنان تشریح بدن میت کافر را فی الجمله جایز دانستهاند؛ ازاینرو به نظر آنان، فارغ از عنوانهای ثانوی دخیل در موضوع، نمیتوان جسد فرد مسلمان را کالبدشکافی کرد (ص174). از نظر شریفی، مهمترین علت حرمت کالبدشکافی، حرامبودن هتک حرمت انسان مسلمان است که فقیهان آن را بعد از مرگ نیز باقی میدانند؛ حرمت مثله، فوریت کفن و دفن (که معمولا تشریح آن را به تاخیر میاندازد) و وجوب دیه برای کالبدشکافی، از دلایل دیگری است که بر حرمت کالبدشکافی اقامه شده است (ص۱۷۶-۱۸۰). او به اختلاف فقیهان در ملحقکردن کافر ذمی به مسلمان اشاره میکند و پس بررسی چند روایت چنین نتیجه میگیرد که میت ذمّی همانند میت مسلمان، حرمت دارد (ص186). او با بررسی روایات واردشده درباره میت مشکوک الاسلام نیز جسد یافتهشده در سرزمینهای اسلامی را جسد مسلمان ملحق میکند (ص188-190). | |||
شریفی در بررسی هتک حرمت صورتگرفته در کالبدشکافی، چنین نتیجه گرفته است که کالبدشکافی به عنوان پدیدهای خارجی، موجب هتک حرمت نمیشود؛ ازاینرو وی معتقد است، بهرغم شهرت فتوای حرمت کالبدشکافی، حتی به لحاظ عنوان اوّلی نیز کالبدشکافی جایز است و در فرض مصلحت و ضرورت این حکم به مرحله وجوب خواهد رسید (ص195). نگارنده در ادامه برخی دیدگاههای فقهی درباره ضرورتها و شرایط تشریح بیان میکند (ص196-199). شریفی در ادامه حکم وصیت به کالبدشکافی، حکم دیه در فرض تشریح جسد مسلمان و حکم خرید و فروش جسد را بررسی کرده و دیدگاه فقیهان درباره تابعبودن این مسائل از جواز کالبدشکافی را نقل میکند (ص202-218). | |||
== ادامه == | |||
== | |||
== احکام فقهی سقط جنین و کنترل موالید == | == احکام فقهی سقط جنین و کنترل موالید == | ||