نظریه ابزارانگاری دیه برای رضایت: تفاوت میان نسخه‌ها

Hasanejraei (بحث | مشارکت‌ها)
افزودن جستارهای وابسته
Salehi (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد)
خط ۸: خط ۸:
|ویراستار۳ =  
|ویراستار۳ =  
}}
}}
* '''چکیده'''
'''دیه به‌مثابه بدل تراضی''' (در برابر [[نظریه مجازات‌بودن دیه|مجازات]]، [[نظریه جبران خسارت بودن دیه|جبران خسارت]] و دیدگاه تلفیقی) یکی از چهار تبیین برای ماهیت دیه در فقه است و بر اساس آن دیه ابزاری برای جلب رضایت جنایت‌دیده یا اولیاءدم است.
'''دیه به‌مثابه بدل تراضی''' (در برابر [[نظریه مجازات‌بودن دیه|مجازات]]، [[نظریه جبران خسارت بودن دیه|جبران خسارت]] و دیدگاه تلفیقی) یکی از چهار تبیین برای ماهیت دیه در فقه است و بر اساس آن دیه ابزاری برای جلب رضایت جنایت‌دیده یا اولیاءدم است.


برای اثبات بدل تراضی بودن دیه به آیه ۹۲ سوره نساء استدلال شده که در آن بین دیه دشمنان و «قوم معاهد» تفاوت گذاشته شده، که اگر مقتول مؤمن از قوم دشمن باشد، دیه لازم نیست، اما اگر قوم معاهَد باشد، دیه واجب است. بدین ترتیب گفته شده که اصولاً دیه برای رفع نزاع و دشمنی است و اگر خون ریخته‌شده مربوط به قومی است که نزاع و دشمنی محرز با مسلمانان دارند، جعل دیه بی‌ثمر خواهد بود. علاوه بر آیه مذکور، در این باره به تأثیرپذیری حکم دیه از محیط شبه‌جزیره عربستان نیز استناد شده است.
برای اثبات بدل تراضی بودن دیه به [[آیه ۹۲ سوره نساء]] استدلال شده که در آن بین دیه دشمنان و «قوم معاهد» تفاوت گذاشته شده، که اگر مقتول مؤمن از قوم دشمن باشد، دیه لازم نیست، اما اگر قوم معاهَد باشد، دیه واجب است. بدین ترتیب گفته شده که اصولاً دیه برای رفع نزاع و دشمنی است و اگر خون ریخته‌شده مربوط به قومی است که نزاع و دشمنی محرز با مسلمانان دارند، جعل دیه بی‌ثمر خواهد بود. علاوه بر آیه مذکور، در این باره به تأثیرپذیری حکم دیه از محیط شبه‌جزیره عربستان نیز استناد شده است.


برای این نظریه آثاری ذکر شده است؛ از جمله آنکه حاکم اسلامی می‌تواند همه خسارات وارد بر مجنی‌علیه را در قالب دیه تعریف کند، یا آنکه بر اساس این تبیین، نابرابری دیه بین زن و مرد، مسلمان و غیرمسلمان،‌ برده و آزاد، به‌خوبی پذیرفتنی می‌شود.
برای این نظریه آثاری ذکر شده است؛ از جمله آنکه حاکم اسلامی می‌تواند همه خسارات وارد بر مجنی‌علیه را در قالب دیه تعریف کند، یا آنکه بر اساس این تبیین، نابرابری دیه بین زن و مرد، مسلمان و غیرمسلمان،‌ برده و آزاد، به‌خوبی پذیرفتنی می‌شود.
خط ۴۴: خط ۴۷:


== استدلال به آیه ۹۲ سوره نساء ==
== استدلال به آیه ۹۲ سوره نساء ==
آیه ۹۲ سوره نساء تنها آیه‌ در قرآن است که از حکم دیه سخن گفته و ریشه تمام روایات تلقی گردیده است. بنابراین می‌تواند بهترین راه برای کشف ماهیت دیه باشد. این آیه پس از بیان حکم حرمت قتل و تفکیک بین عمد و خطا و بیان وجوب کفاره و دیه، در فراز آخر در وجوب پرداخت دیه بین «قوم دشمن» و «قوم معاهد» تفاوت گذاشته است<ref>«فَإِنْ كانَ مِنْ قَوْمٍ عَدُوٍّ لَكُمْ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَتَحْريرُ رَقَبَةٍ مُؤْمِنَةٍ وَ إِنْ كانَ مِنْ قَوْمٍ بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَهُمْ ميثاقٌ فَدِيَةٌ مُسَلَّمَةٌ إِلى‏ أَهْلِهِ وَ تَحْريرُ رَقَبَةٍ مُؤْمِنَةٍ»</ref>؛ به این صورت که اگر مقتولِ مؤمن از قومی باشد که نسبت به شما دشمن به حساب می‌آید، دیه لازم نیست، اما اگر از قومی باشد که با شما پیمان دارند دیه واجب است.  
[[آیه ۹۲ سوره نساء]] تنها آیه‌ در قرآن است که از حکم دیه سخن گفته و ریشه تمام روایات تلقی گردیده است. بنابراین می‌تواند بهترین راه برای کشف ماهیت دیه باشد. این آیه پس از بیان حکم حرمت قتل و تفکیک بین عمد و خطا و بیان وجوب کفاره و دیه، در فراز آخر در وجوب پرداخت دیه بین «قوم دشمن» و «قوم معاهد» تفاوت گذاشته است<ref>«فَإِنْ كانَ مِنْ قَوْمٍ عَدُوٍّ لَكُمْ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَتَحْريرُ رَقَبَةٍ مُؤْمِنَةٍ وَ إِنْ كانَ مِنْ قَوْمٍ بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَهُمْ ميثاقٌ فَدِيَةٌ مُسَلَّمَةٌ إِلى‏ أَهْلِهِ وَ تَحْريرُ رَقَبَةٍ مُؤْمِنَةٍ»</ref>؛ به این صورت که اگر مقتولِ مؤمن از قومی باشد که نسبت به شما دشمن به حساب می‌آید، دیه لازم نیست، اما اگر از قومی باشد که با شما پیمان دارند دیه واجب است.  


با این حال، برخی فقها مثل ابن‌ادریس از ظاهر آیه دست برداشته و دیه را واجب می‌دانند.<ref>حلی، السرائر، ج‌۳، ص۳۲۰.</ref> برخی فقها نیز تنها این فرض را که مؤمنی در دارالحرب به گمان کفر کشته شود، از حکم کلی وجوب دیه بر قتل خطائی مؤمن استثنا کرده‌اند. هر چند برخی مثل صاحب جواهر<ref>نجفی، جواهر الكلام، ج‌۴۳، ص۴۱۰.</ref> و صاحب مدارک<ref>خوانساری، جامع المدارك، ج‌۶، ص۲۹۶.</ref> حتی همین استثنا را نیز قابل‌قبول نمی‌دانند.  
با این حال، برخی فقها مثل ابن‌ادریس از ظاهر آیه دست برداشته و دیه را واجب می‌دانند.<ref>حلی، السرائر، ج‌۳، ص۳۲۰.</ref> برخی فقها نیز تنها این فرض را که مؤمنی در دارالحرب به گمان کفر کشته شود، از حکم کلی وجوب دیه بر قتل خطائی مؤمن استثنا کرده‌اند. هر چند برخی مثل صاحب جواهر<ref>نجفی، جواهر الكلام، ج‌۴۳، ص۴۱۰.</ref> و صاحب مدارک<ref>خوانساری، جامع المدارك، ج‌۶، ص۲۹۶.</ref> حتی همین استثنا را نیز قابل‌قبول نمی‌دانند.