دانشنامه فقه پزشکی (کتاب): تفاوت میان نسخهها
اصلاح ارقام |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۲۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{نویسنده | |||
|نویسنده = حسن علیآبادی | |||
|نویسنده۲ = | |||
|نویسنده۳ = | |||
|گردآوری = | |||
|ویراستار۱ = | |||
|ویراستار۲ = | |||
|ویراستار۳ = | |||
}} | |||
{{جعبه اطلاعات کتاب | {{جعبه اطلاعات کتاب | ||
| عنوان = دانشنامه فقه پزشکی | | عنوان = دانشنامه فقه پزشکی | ||
خط ۳۳: | خط ۴۲: | ||
|نسخه الکترونیکی= | |نسخه الکترونیکی= | ||
}} | }} | ||
* '''چکیده''' | |||
'''دانشنامه فقه پزشکی''' نوشته [[محمدعلی قاسمی]] اثری فراگیر در حوزه [[فقه پزشکی]] است. این اثر با هدف بررسی فقهی مسائل مربوط به حوزه پزشکی و روابط بیمار با پزشک و برخی مسائل مورد ابتلای مکلفین در سه جلد نگارش شده است. نویسنده در پایان هر یک از سرفصلها ضمائمی را آورده است که به فتاوی مراجع معظم تقلید اختصاص دارد. | |||
وی با هدف دسترسی آسان خوانندگان، فهرست مطالب دانشنامه را بر اساس حروف الفبا تنظیم کرده است. همچنین با تجمیع آراء و فتاوی در هر یک از عناوین فقه معاصر به ارائه نتیجه و نظر برگزیده از بین نظرات پرداخته است. این اثر اگرچه با عنوان دانشنامه نشر یافته است اما دچار ضعف ادبیات دانشنامهای است. | |||
==معرفی اجمالی== | ==معرفی اجمالی== | ||
دانشنامه فقه پزشکی نوشته محمدعلی قاسمی است. وی کوشیده است که مجموعهای فراگیر از مسائل پزشکی را به [[روش اجتهادی]] تبیین کند. | دانشنامه فقه پزشکی نوشته محمدعلی قاسمی است. وی کوشیده است که مجموعهای فراگیر از مسائل پزشکی را به [[روش اجتهادی]] تبیین کند. نویسنده در این اثر با انگیزه نظامبخشی به مطالعه خوانندگان شیوه نگارش خود را بر اساس اهمیت، تازگی، کاربردی بودن، ظرفیت تحقیقی و پژوهشی و مدخلیت آن در موضوع پزشکی قرار داده است. | ||
در این اثر برخی [[قواعد فقهی]] که در فقه پزشکی کاربرد گستردهای دارند به عنوان قواعد این فقه مورد بررسی قرار گرفته است؛ تا در سایر مباحث از نتایج آن استفاده گردد. | در این اثر برخی [[قواعد فقهی]] که در فقه پزشکی کاربرد گستردهای دارند به عنوان قواعد این فقه مورد بررسی قرار گرفته است؛ تا در سایر مباحث از نتایج آن استفاده گردد. | ||
خط ۴۷: | خط ۵۵: | ||
===جلد اول=== | ===جلد اول=== | ||
در جلد اول پس از مقدمه، نویسنده در پیشگفتار به تعریف | در جلد اول پس از مقدمه، نویسنده در پیشگفتار به تعریف فقه، گستردگی و پویایی آن پرداخته است. وی در ادامه [[فقه پزشکی]] را تبیین و تعریف کرده است. این بخش با توضیحی درباره دانشنامه و شیوهنامه نگارش به اتمام رسیده است. قاسمی در ادامه به قواعدی اشاره میکند که در فقه پزشکی مورد استفاده قرار میگیرد. این قواعد عبارتند از: | ||
[[قاعده اتلاف]]، [[قاعده تسبیب]]، [[قاعده احسان]]، [[قاعده اذن]]، [[قاعده ضمان]]، [[قاعده غرور]]، [[قاعده فراش]]، [[قاعده نفی حرج]]، [[قاعده لاضرر]]. | [[قاعده اتلاف]]، [[قاعده تسبیب]]، [[قاعده احسان]]، [[قاعده اذن]]، [[قاعده ضمان]]، [[قاعده غرور]]، [[قاعده فراش]]، [[قاعده نفی حرج]]، [[قاعده لاضرر]]. | ||
خط ۸۴: | خط ۹۲: | ||
نویسنده در بخشی دیگر انتقال جنین به رحم دیگر مورد بررسی قرار داده است. وی در نتیجهگیری این مساله بر آن است که این مسئله دارای احکامی همانند فرزند معمولی است. وی با طرح این مدعی جنین را به عنوان فرزند ملحق به صاحب اسپرم و تخمک میداند. صاحب رحم اگرچه با استدلالاتی با جنین محرمیت دارد اما مادر اصلی او نیست.(ج۲، ص۲۵۹) | نویسنده در بخشی دیگر انتقال جنین به رحم دیگر مورد بررسی قرار داده است. وی در نتیجهگیری این مساله بر آن است که این مسئله دارای احکامی همانند فرزند معمولی است. وی با طرح این مدعی جنین را به عنوان فرزند ملحق به صاحب اسپرم و تخمک میداند. صاحب رحم اگرچه با استدلالاتی با جنین محرمیت دارد اما مادر اصلی او نیست.(ج۲، ص۲۵۹) | ||
مرتضوی در مساله [[رحم | مرتضوی در مساله [[رحم اجارهای]] رحم بر اساس آراء و فتاوی بر آن است که دلیل قاطعی بر حرمت آن نیست. علاوه اینکه ضمن رعایت شرایط دیگر اجاره عقد اجاره نیز صحیح است.(ج۲، ص۴۲۸) همچنین درباره پیامدهای فقهی مسئله [[رحم اجارهای]] از جمله نکاح چه پسر با صاحب تخمک و چه دختر با صاحب اسپرم بر مبنای نظر صاحب جواهر قائل به حرمت است.(ج۲، ص۴۳۰) | ||
نویسنده در مسئله [[حضانت]] بر آن است که صاحب رحم همانند مادر [[رضاع|رضاعی]] حق حضانت ندارد. این حکم درباره تربیت فرزند نیز جاری است. در زمینه ولایت نیز صاحب اسپرم و پدر صاحب اسپرم بر فرزند ولایت دارند.(ج۲، ص۴۳۲) | نویسنده در مسئله [[حضانت]] بر آن است که صاحب رحم همانند مادر [[رضاع|رضاعی]] حق حضانت ندارد. این حکم درباره تربیت فرزند نیز جاری است. در زمینه ولایت نیز صاحب اسپرم و پدر صاحب اسپرم بر فرزند ولایت دارند.(ج۲، ص۴۳۲) | ||
خط ۹۳: | خط ۱۰۱: | ||
===بیماریهای مسری(ایدز)=== | ===بیماریهای مسری(ایدز)=== | ||
محمدعلی قاسمی درباره دلایل حرمت اعمالی که منجر به بیماری واگیرداری مثل ایدز میشود مدعی است که مبنای آن | محمدعلی قاسمی درباره دلایل حرمت اعمالی که منجر به بیماری واگیرداری مثل ایدز میشود مدعی است که مبنای آن ادله مختلف فقهی از جمله حرمت القای در هلاکت، حرمت ضرر شدید به خود و دیگران، از بین بردن و در معرض خطر قرار دادن نسل است. علاوه اینکه اگر کسی به قصد آلوده کردن دیگری و با اطلاع از عاقبت آن، او را بیمار سازد مرتکب قتل عمد شده است، اگرچه ولی دم میتواند قصاص یا گذشت کند؛ اما در موردی که شخص از بیماری خود خبر ندارد یا درباره ناقل بودن آن بیاطلاع است کار او در حکم قتل عمد نیست اگرچه ضامن خسارتهای وارده است.(ج۱، ص ۴۳۶) | ||
===پزشک قانونی=== | ===پزشک قانونی=== | ||
خط ۱۳۴: | خط ۱۴۲: | ||
===سقط جنین=== | ===سقط جنین=== | ||
قاسمی در مسئله [[سقط جنین]] سه نظر اهل سنت را اینطور گزارش کرده است که عدهای در صورت سقط پیش از چهارماهگی ولی | قاسمی در مسئله [[سقط جنین]] سه نظر اهل سنت را اینطور گزارش کرده است که عدهای در صورت سقط پیش از چهارماهگی ولی عدهای دیگر در صورت خطر جانی برای مادر قائل به جواز و دسته سوم قائل به حرمت مطلق سقط جنین هستند.(ج۲، ص۴۷۵) | ||
وی درباره نظر فقهای شیعه با تفصیل آن به دو حکم تکلیفی و وضعی، بر این باور است که با توجه به دو مرحله جنینی پیش و پس از دمیده شدن روح، حرمت سقط ثابت است.(ج۲، ص۴۷۵) در صورت احتمال خطر جانی برای مادر، پیش از دمیده شدن روح و بر مبنای قاعده عسر و حرج و قاعده لاضرر، تنها در صورتی که بقای جنین مستلزم نقص عضو یا درد غیرقابل تحمل برای مادر باشد و همچنین زنده نگه داشتن جنین در خارج از رحم امکانپذیر نباشد اشکالی ندارد. اما پس از دمیده شدن روح از آنجایی که قاعده حرج و لاضرر شامل هر مکلفی از مادر و جنین میشود نمیتواند دلیل بر عدم حرمت باشد.(ج۲، ص۴۸۴) | وی درباره نظر فقهای شیعه با تفصیل آن به دو حکم تکلیفی و وضعی، بر این باور است که با توجه به دو مرحله جنینی پیش و پس از دمیده شدن روح، حرمت سقط ثابت است.(ج۲، ص۴۷۵) در صورت احتمال خطر جانی برای مادر، پیش از دمیده شدن روح و بر مبنای قاعده عسر و حرج و قاعده لاضرر، تنها در صورتی که بقای جنین مستلزم نقص عضو یا درد غیرقابل تحمل برای مادر باشد و همچنین زنده نگه داشتن جنین در خارج از رحم امکانپذیر نباشد اشکالی ندارد. اما پس از دمیده شدن روح از آنجایی که قاعده حرج و لاضرر شامل هر مکلفی از مادر و جنین میشود نمیتواند دلیل بر عدم حرمت باشد.(ج۲، ص۴۸۴) | ||
خط ۱۴۶: | خط ۱۵۴: | ||
===سلولهای بنیادی=== | ===سلولهای بنیادی=== | ||
نویسنده دانشنامه فقه پزشکی با | سلولهای بنیادی شبیه سلولهای جنینی توانایی تکثیر و تمایز دارند از این جهت به عنوان یکی از روشهای درمانی پزشکی مدرن مورد استفاده است. نویسنده دانشنامه فقه پزشکی با در نظر گرفتن سه صورت در مسئله [[سلولهای بنیادی]] به تمایز حکم شرعی هر یک اشاره کرده است. در صورت نخست، برداشتن سلول بنیادی از بدن شخص ضرری نداشته باشد و همچنین مستلزم کار حرامی نباشد که در این صورت دلیل بر حرمت وجود ندارد.(ج۲، ص۵۴۶) | ||
در صورت دوم برداشتن سلول مضر نیست ولی مستلزم کار حرامی است | در صورت دوم برداشتن سلول بنیادی از بدن مضر نیست ولی مستلزم کار حرامی است. در این صورت برداشتن سلول فقط در شرایط اضطراری جایز است. در وجه سوم نیز که فرض عدم اضطرار است با ملاحظه دیدگاه فقها و دائره دلالت دلیلِ اضرار به نفس، مورد ارزیابی و بررسی قرار میگیرد. بر این اساس و بر مبنای نظر برخی از فقها اگر ضرر به بدن به قصد غرض عقلایی باشد دلیلی بر حرمت آن وجود ندارد و آیه لاتهلکوا تنها شامل خطر بزرگ و در معرض نابودی میشود.(ج۲، ص۵۴۶) | ||
هر سه وجه مذکور نیز در صورتی است که شخص مطلع از برداشتن سلول باشد اما در صورت عدم اطلاع جایز نیست مگر در مواردی که دلایل اهمی مثل حفظ جان مومن اقتضا جواز را داشته باشد.(ج۲، ص۵۴۶) | هر سه وجه مذکور نیز در صورتی است که شخص مطلع از برداشتن سلول باشد اما در صورت عدم اطلاع جایز نیست مگر در مواردی که دلایل اهمی مثل حفظ جان مومن اقتضا جواز را داشته باشد.(ج۲، ص۵۴۶) | ||
خط ۱۷۳: | خط ۱۸۱: | ||
=== مرگ از روی ترحم (اتانازی) === | === مرگ از روی ترحم (اتانازی) === | ||
قاسمی در مسئله مرگ از روی ترحم[[(اتانازی)]] بر آن است که همه فقهای شیعه اتفاق نظر دارند که عمل اتانازی حرام و دارای پیامد است.(ج۳، ص۳۰۵) | قاسمی در مسئله مرگ از روی ترحم[[اتانازی|(اتانازی)]] بر آن است که همه فقهای شیعه اتفاق نظر دارند که عمل اتانازی حرام و دارای پیامد است.(ج۳، ص۳۰۵) | ||
وی درباره حکم تکلیفی آتانازی مدعی است که پایان دادن به حیات هر انسانی به هر دلیلی که باشد حرمت دارد و هیچ مخصصی برای خروج از اطلاقات و عمومات حرمت قتل نفس وجود ندارد. صرف اذن مقتول نیز نمیتواند سبب تقیید اطلاقات و تخصیص عمومات مذکور شود.(ج۳، ص۳۰۹) | وی درباره حکم تکلیفی آتانازی مدعی است که پایان دادن به حیات هر انسانی به هر دلیلی که باشد حرمت دارد و هیچ مخصصی برای خروج از اطلاقات و عمومات حرمت قتل نفس وجود ندارد. صرف اذن مقتول نیز نمیتواند سبب تقیید اطلاقات و تخصیص عمومات مذکور شود.(ج۳، ص۳۰۹) | ||
خط ۱۹۰: | خط ۱۹۸: | ||
قاسمی در بخش نتیجهگیری با اشاره به تعریف مرگ از دیدگاه طب قدیم و عرف به تقسیم شبهه به مصداقیه و حکمیه میپردازد و بر آن است که اگر قسم اول باشد رجوع به اصل استصحاب میشود و حکم به بقاء حیات میشود. در شبهه حکمیه نیز با توجه به مشکوک بودن مفهوم مرگ، استصحاب موضوعی جاری نمیشود و تا هنگام مرگ قلب و مغز با هم، مرگ محقق نمیشود.(ج۳، ص۳۵۲) | قاسمی در بخش نتیجهگیری با اشاره به تعریف مرگ از دیدگاه طب قدیم و عرف به تقسیم شبهه به مصداقیه و حکمیه میپردازد و بر آن است که اگر قسم اول باشد رجوع به اصل استصحاب میشود و حکم به بقاء حیات میشود. در شبهه حکمیه نیز با توجه به مشکوک بودن مفهوم مرگ، استصحاب موضوعی جاری نمیشود و تا هنگام مرگ قلب و مغز با هم، مرگ محقق نمیشود.(ج۳، ص۳۵۲) | ||
[[رده:کتابهای فقه پزشکی به زبان فارسی]] | |||
[[رده:کتابهای مرکز فقهی ائمه اطهار(ع)]] | |||
[[رده:مقالات کتابشناسی]] | |||
[[رده:کتابهای محمدعلی قاسمی]] |