شخصیت و حقوق زن در اسلام (کتاب): تفاوت میان نسخه‌ها

Salehi (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
Salehi (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
خط ۴۳: خط ۴۳:
|نسخه الکترونیکی=
|نسخه الکترونیکی=
}}
}}
===چکیده===
 
* '''چکیده'''
 
'''شخصیت و حقوق زن در اسلام''' کتابی به زبان فارسی در زمینه جایگاه و حقوق زنان در اسلام، تألیف [[مهدی مهریزی]] در سال ۱۳۸۱ش. نویسنده در این کتاب تلاش کرده «هویت زن» و «حقوق زنان در عرصه‌های مختلف زندگی» را از دیدگاه اسلام مورد بررسی قرار دهد. دلایل ضرورت این پژوهش، مواردی از جمله شکل‌گیری نظام اسلامی، تهاجم فکری و سیاسی و پدید آمدن مسائل جدید در حوزه زنان بیان شده است. مهریزی قواعد اصلی مطالعاتی در حوزه پژوهشی مربوط زنان را لزوم توجه به عنصر زمان و مکان در شناخت متون دینی و شناخت فرهنگ بیان محاوره‌ای احادیث در فهم متون دینی دانسته است.
'''شخصیت و حقوق زن در اسلام''' کتابی به زبان فارسی در زمینه جایگاه و حقوق زنان در اسلام، تألیف [[مهدی مهریزی]] در سال ۱۳۸۱ش. نویسنده در این کتاب تلاش کرده «هویت زن» و «حقوق زنان در عرصه‌های مختلف زندگی» را از دیدگاه اسلام مورد بررسی قرار دهد. دلایل ضرورت این پژوهش، مواردی از جمله شکل‌گیری نظام اسلامی، تهاجم فکری و سیاسی و پدید آمدن مسائل جدید در حوزه زنان بیان شده است. مهریزی قواعد اصلی مطالعاتی در حوزه پژوهشی مربوط زنان را لزوم توجه به عنصر زمان و مکان در شناخت متون دینی و شناخت فرهنگ بیان محاوره‌ای احادیث در فهم متون دینی دانسته است.


خط ۵۳: خط ۵۵:


==نویسنده==
==نویسنده==
مهدی مهریزی (زاده ۱۳۴۱ش) مجتهد، استاد حوزه علمیه قم و استادیار دانشگاه علوم حدیث، در سال ۱۳۸۶ به‌خاطر اثری با عنوان «دانشنامه عقاید اسلامی» برنده جایزه «کتاب سال ایران» شد. برخی از کتاب‌های او عبارتند از رساله‌های فقهی بلوغ دختران، آشنایی با متون حدیث و نهج‌البلاغه، فمینیسم.
[[مهدی مهریزی]] (زاده ۱۳۴۱ش) مجتهد، استاد حوزه علمیه قم و استادیار دانشگاه علوم حدیث، در سال ۱۳۸۶ به‌خاطر اثری با عنوان «دانشنامه عقاید اسلامی» برنده جایزه «کتاب سال ایران» شد. برخی از کتاب‌های او عبارتند از رساله‌های فقهی بلوغ دختران، آشنایی با متون حدیث و نهج‌البلاغه، فمینیسم.


پژوهش «شخصیت و حقوق زن در اسلام»، پیش از چاپ به‌عنوان کتاب، در سال ۱۳۷۹ش در پنجمین جشنواره پژوهش فرهنگی سال، در موضوع دینی، مورد تشویق قرار گرفت.<ref>[https://www.ricac.ac.ir/fa/festival/11/%D8%AC%D8%B4%D9%86%D9%88%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D9%BE%D9%86%D8%AC%D9%85 «جشنواره پنجم»]، سایت پژوهشگاه فرهنگ و هنر و ارتباطات.</ref>
پژوهش «شخصیت و حقوق زن در اسلام»، پیش از چاپ به‌عنوان کتاب، در سال ۱۳۷۹ش در پنجمین جشنواره پژوهش فرهنگی سال، در موضوع دینی، مورد تشویق قرار گرفت.<ref>[https://www.ricac.ac.ir/fa/festival/11/%D8%AC%D8%B4%D9%86%D9%88%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D9%BE%D9%86%D8%AC%D9%85 «جشنواره پنجم»]، سایت پژوهشگاه فرهنگ و هنر و ارتباطات.</ref>


==ساختار و محتوای کتاب==
==ساختار و محتوای کتاب==
کتاب «شخصیت و حقوق زن در اسلام» یک مقدمه و سه بخش دارد. نویسنده کتاب ویژگی پژوهش خود را در جنبه تطبیقی و نظری آن می‌داند و مدعی است با تطبیق آراء مذاهب اسلامی و دیدگاه‌های جدید و رایج توانسته است شبهات را حل کند، و شهرت رأی در موضوعاتی که دیدگاهی نو در آن موضوعات بیان شده، مانع از حلاجی کردن موضوعات مطروحه نشده است (مقدمه کتاب).
کتاب «شخصیت و حقوق زن در اسلام» یک مقدمه و سه بخش دارد. نویسنده کتاب ویژگی پژوهش خود را در جنبه تطبیقی و نظری آن می‌داند و مدعی است با تطبیق آراء مذاهب اسلامی و دیدگاه‌های جدید و رایج توانسته است شبهات را حل کند، و شهرت رأی در موضوعاتی که دیدگاهی نو در آن موضوعات بیان شده، مانع از حلاجی کردن موضوعات مطروحه نشده است(مقدمه کتاب).


بخش اول کتاب، ناظر به «قواعد تحقیق در حوزه زنان» است. بخش دوم در سه فصل به شخصیت انسانی زن پرداخته است. بخش سوم که دربردارنده مهمترین مباحث کتاب است، در ده فصل ارائه شده است. نویسنده در مقدمه کتاب پس از گزارشی از تصورات اندیشمندان بزرگ جهان درباره ماهیت وجودی زنان، سابقه تألیف آثار درباره شخصیت و جایگاه زنان در حوزه فرهنگ اسلامی را در دو دوره بررسی کرده است: دوره ابتدایی شامل قرن‌های سوم و چهارم هجری، و دوره دوم که از قرن سیزدهم هجری و با همزمانی ارتباط مسلمانان با دنیای غرب شروع می‌شود. به اعتقاد مهریزی، محور اصلی دوره دوم، بیان مسائلی است که امروزه دنیا با آن تحت‌عنوان حقوق زنان (حقوق خانواده، سیاسی، جزایی)، آزادی زن، [[اشتغال زنان|اشتغال]] و حجاب درگیر است (مقدمه کتاب).
بخش اول کتاب، ناظر به «قواعد تحقیق در حوزه زنان» است. بخش دوم در سه فصل به شخصیت انسانی زن پرداخته است. بخش سوم که دربردارنده مهمترین مباحث کتاب است، در ده فصل ارائه شده است. نویسنده در مقدمه کتاب پس از گزارشی از تصورات اندیشمندان بزرگ جهان درباره ماهیت وجودی زنان، سابقه تألیف آثار درباره شخصیت و جایگاه زنان در حوزه فرهنگ اسلامی را در دو دوره بررسی کرده است: دوره ابتدایی شامل قرن‌های سوم و چهارم هجری، و دوره دوم که از قرن سیزدهم هجری و با همزمانی ارتباط مسلمانان با دنیای غرب شروع می‌شود. به اعتقاد مهریزی، محور اصلی دوره دوم، بیان مسائلی است که امروزه دنیا با آن تحت‌عنوان حقوق زنان (حقوق خانواده، سیاسی، جزایی)، آزادی زن، [[اشتغال زنان|اشتغال]] و حجاب درگیر است(مقدمه کتاب).


مهریزی ضرورت پژوهش این کتاب را افزون‌ بر «کاستی‌های موجود در پژوهش‌های هر دو دوره پیشین» که برآمده از نگرش فردی به فقه و شریعت و عدم توجه به زمان و مکان و مقتضیات آن است، در عوامل سه‌گانه‌ای برمی‌شمارد که نیاز به پاسخگویی از ناحیه شریعت دارد: شکل‌گیری نظام اسلامی، تهاجم فکری و سیاسی، و پدید آمدن مسائل جدید در حوزه زنان.
مهریزی ضرورت پژوهش این کتاب را افزون‌ بر «کاستی‌های موجود در پژوهش‌های هر دو دوره پیشین» که برآمده از نگرش فردی به فقه و شریعت و عدم توجه به زمان و مکان و مقتضیات آن است، در عوامل سه‌گانه‌ای برمی‌شمارد که نیاز به پاسخگویی از ناحیه شریعت دارد: شکل‌گیری نظام اسلامی، تهاجم فکری و سیاسی، و پدید آمدن مسائل جدید در حوزه زنان.
خط ۶۹: خط ۷۱:
بخش نخست کتاب به روش‌شناسی مطالعات دینی زنان اختصاص یافته است. نویسنده در یک فصل به اصول تحقیق در متون دینی مربوط به حوزه زنان و در فصلی دیگر به نقش فرهنگ‌های خارج از دین در منابع مربوط به زنان پرداخته است.
بخش نخست کتاب به روش‌شناسی مطالعات دینی زنان اختصاص یافته است. نویسنده در یک فصل به اصول تحقیق در متون دینی مربوط به حوزه زنان و در فصلی دیگر به نقش فرهنگ‌های خارج از دین در منابع مربوط به زنان پرداخته است.


مهریزی معتقد است وضوح در دلالت و و انتساب روایات، از معیارهایی است که باید در حوزه مطالعاتی زنان رعایت شود و مدعی است که با هر خبر صحیح و هر ظهوری نمی‌توان نتایجی را در این حوزه به دین نسبت داد. بنابراین معیار را حدیثی دانسته که سند آن یقینی و دلالت آن غیر قابل تردید باشد (ص۵)؛ غیر از اینکه مطالعات روایاتِ مربوط به زن، مانند مطالعه دیگر روایات، باید از طریق سنجش محتوایی آن با قرآن و سنت صورت پذیرد (ص۷).
مهریزی معتقد است وضوح در دلالت و انتساب روایات، از معیارهایی است که باید در حوزه مطالعاتی زنان رعایت شود و مدعی است که با هر خبر صحیح و هر ظهوری نمی‌توان نتایجی را در این حوزه به دین نسبت داد. بنابراین معیار را حدیثی دانسته که سند آن یقینی و دلالت آن غیر قابل تردید باشد (ص۵)؛ غیر از اینکه مطالعات روایاتِ مربوط به زن، مانند مطالعه دیگر روایات، باید از طریق سنجش محتوایی آن با قرآن و سنت صورت پذیرد (ص۷).


شناخت فرهنگ بیان محاوره‌ای احادیث در فهم متون دینی، و لزوم توجه به عنصر زمان و مکان در شناخت متون دینی نیز از قواعد مطالعات حوزه زنان است؛ زیرا همه آنچه درباره حقوق زن در متون دینی آمده، حکم شرعی ثابت و جاودانه نیست (نظیر دستورات زمان جنگ در متون فقهی)، بلکه برخی از آنها فرمانی حکومتی بوده که مقتضیات زمان آن را می‌طلبیده یا در جهت تایید عرف خاص آن دور بوده است (ص۱۳).
شناخت فرهنگ بیان محاوره‌ای احادیث در فهم متون دینی، و لزوم توجه به عنصر زمان و مکان در شناخت متون دینی نیز از قواعد مطالعات حوزه زنان است؛ زیرا همه آنچه درباره حقوق زن در متون دینی آمده، حکم شرعی ثابت و جاودانه نیست (نظیر دستورات زمان جنگ در متون فقهی)، بلکه برخی از آنها فرمانی حکومتی بوده که مقتضیات زمان آن را می‌طلبیده یا در جهت تایید عرف خاص آن دور بوده است (ص۱۳).
خط ۱۳۵: خط ۱۳۷:
نویسنده معتقد است که برای رسیدن به رأی نهایی در این زمینه اصول مُسلّمی را باید فهرست کرد؛ نظیر ۱. در شریعت اسلامی اصل بر تک‌همسری است، که این مطلب از آیات و روایات استشمام می‌شود، و ۲. ضرورت‌های اجتماعی را که گاه برای جوامع انسانی پدید می‌آید، نمی‌توان نادیده انگاشت، مثل شرایط دوران جنگ، ناباروری برخی از زنان و گاه افزونی رقم زنان بر مردان (ص۴۸۳).
نویسنده معتقد است که برای رسیدن به رأی نهایی در این زمینه اصول مُسلّمی را باید فهرست کرد؛ نظیر ۱. در شریعت اسلامی اصل بر تک‌همسری است، که این مطلب از آیات و روایات استشمام می‌شود، و ۲. ضرورت‌های اجتماعی را که گاه برای جوامع انسانی پدید می‌آید، نمی‌توان نادیده انگاشت، مثل شرایط دوران جنگ، ناباروری برخی از زنان و گاه افزونی رقم زنان بر مردان (ص۴۸۳).


سپس مهریزی با استفاده از منابع دینی، نظیر [[آیه ۳ سوره نساء|آیه سوم سوره نساء]]، روایات و اجماعی را که شیعه و اهل‌سنت نقل کرده‌اند، این‌چنین نتیجه می‌گیرد که باید به حداقل دلالت منابع دینی اکتفا کرد. به گمان نویسنده مبنای این حداقل می‌تواند دو امر باشد: الف. شرایط تجویز چندزنی باید رعایت شود، نظیر رعایت عدالت، توان اداره زندگی، و وجود مصالح عقلایی که می‌توان آن را از حکمت تشریع تعدد زوجات به دست آورد، و ب. چگونگی اجرای آن توسط حکومت‌های دینی؛ بدین صورت که حکومت‌های دینی می‌توانند حکم شرعی را در قالب قوانین اجرایی خاصی درآورند تا در عمل، از سوءاستفاده جلوگیری شود (ص۴۸۶).
سپس مهریزی با استفاده از منابع دینی، نظیر [[آیه ۳ سوره نساء]]، روایات و اجماعی را که شیعه و اهل‌سنت نقل کرده‌اند، این‌چنین نتیجه می‌گیرد که باید به حداقل دلالت منابع دینی اکتفا کرد. به گمان نویسنده مبنای این حداقل می‌تواند دو امر باشد: الف. شرایط تجویز چندزنی باید رعایت شود، نظیر رعایت عدالت، توان اداره زندگی، و وجود مصالح عقلایی که می‌توان آن را از حکمت تشریع تعدد زوجات به دست آورد، و ب. چگونگی اجرای آن توسط حکومت‌های دینی؛ بدین صورت که حکومت‌های دینی می‌توانند حکم شرعی را در قالب قوانین اجرایی خاصی درآورند تا در عمل، از سوءاستفاده جلوگیری شود (ص۴۸۶).


==پانویس==
==پانویس==
خط ۱۴۵: خط ۱۴۷:
[[رده:کتاب‌های فقه زنان]]
[[رده:کتاب‌های فقه زنان]]
[[رده:مقالات کتاب‌شناسی]]
[[رده:مقالات کتاب‌شناسی]]
[[رده:کتاب‌های مهدی مهریزی]]