طنز در آیینه فقه (کتاب): تفاوت میان نسخه‌ها

Mkhaghanif (بحث | مشارکت‌ها)
Salehi (بحث | مشارکت‌ها)
 
(یک نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد)
خط ۱۱۶: خط ۱۱۶:


نگارنده در مورد دیگر به تزاحم طنز با اخلاق اسلامی اشاره می‌کند. به گفته او اگر طنزپرداز مثلا برای نشان دادن زشتی‌های بدحجابی، از کلمات رکیک در طنز استفاده کند، در صورتی که هدف طنز تامین شود، بر مبنای دفع افسد به فاسد، چنین طنزی اشکال ندارد (۱۶۶). او در مورد تزاحم طنز با احکام الهی معتقد است که اگر در مقام طنز بعضی از احکام الهی عرفاً کم اهمیت جلوه کنند، می‌توان با استناد به [[آیه ۲۲۹ سوره بقره|آیه تلک حدود الله فلاتعتدوها]]، حکم به حرمت آن داد (ص۱۶۶).
نگارنده در مورد دیگر به تزاحم طنز با اخلاق اسلامی اشاره می‌کند. به گفته او اگر طنزپرداز مثلا برای نشان دادن زشتی‌های بدحجابی، از کلمات رکیک در طنز استفاده کند، در صورتی که هدف طنز تامین شود، بر مبنای دفع افسد به فاسد، چنین طنزی اشکال ندارد (۱۶۶). او در مورد تزاحم طنز با احکام الهی معتقد است که اگر در مقام طنز بعضی از احکام الهی عرفاً کم اهمیت جلوه کنند، می‌توان با استناد به [[آیه ۲۲۹ سوره بقره|آیه تلک حدود الله فلاتعتدوها]]، حکم به حرمت آن داد (ص۱۶۶).
==نقد کتاب==
کتاب طنز در آیینه فقه از جهاتی مورد نقد است؛ ازجمله:
# در برخی بخش‌ها، شماره صفحات منابع به‌طور کامل ذکر نشده است که نمونه‌های آن را می‌توان در صفحات ۶۳، ۸۵، ۹۶، و ۱۵۲ مشاهده کرد.
# اسم برخی از کتاب‌ها مانند الکافی را به درستی در ارجاعات ذکر نکرده است. این اشکال در صفحات ۹۴، ۹۵ و ۹۸ مشاهده می‌شود. چنین ارجاعاتی ممکن است خواننده را در شناسایی منبع اصلی دچار ابهام کند.
# در صفحه ۸۹، نویسنده روایتی را نقل کرده است، اما بدون ارائه سند و بررسی دقیق راویان، به‌صورت کلی اعلام می‌کند: «روایت از نظر سند معتبر است.» این رویکرد، که بدون تحلیل سندی و رجالی انجام شده، نقصی در روش فقهی به شمار می‌آید و به اعتبار بحث آسیب می‌رساند.
# در صفحه ۶۶، نویسنده با ارائه تحلیلی مفصل، روایت صالح بن عقبه را معتبر ارزیابی می‌کند. اما در صفحه ۱۲۲، بار دیگر به اختلاف‌نظرهای موجود درباره این راوی اشاره کرده و به‌گونه‌ای بیان می‌کند که اعتبار رجالی او همچنان محل تردید است. این تناقض در تحلیل، خواننده را با ابهامی جدی در خصوص دیدگاه نویسنده مواجه می‌سازد.
# نویسنده در بررسی فقهی طنز، تلاش کرده به تحلیل سند روایات بپردازد، اما این روند در تمامی مباحث کتاب یکسان دنبال نشده است. در فصل سوم (صفحات ۸۰-۸۷)، به صحت سندی روایات توجهی نشده و تنها بر دلالت آن‌ها تأکید شده است. از سوی دیگر، در فصل دوم (صفحات ۶۳-۶۹)، برخی روایات با تحلیل سندی مورد بررسی قرار گرفته‌اند، اما در مواردی دیگر صرفاً بحث دلالی نه سندی مطرح شده است. این عدم هماهنگی در روش تحلیل روایات، انسجام مباحث فقهی را تحت‌الشعاع قرار داده و دستیابی به نتایج دقیق و قابل اتکا را دشوار کرده است.
# نویسنده در فصل یازدهم، به موضوع تزاحم دو مصلحت در طنز پرداخته است (ص۱۴۹)، اما در فصل سیزدهم، دوباره به دو مورد مشابه، یعنی تزاحم طنز با اخلاق اسلامی (ص۱۶۶) و تزاحم با احکام الهی (ص۱۶۷)، اشاره کرده است. به نظر می‌رسد این عناوین، با توجه به اشتراک محتوایی، می‌توانستند در یک فصل ادغام شوند.


[[رده:کتاب‌های فقه اجتماعی به زبان فارسی]]
[[رده:کتاب‌های فقه اجتماعی به زبان فارسی]]
[[رده:کتاب‌های مرکز فقهی ائمه اطهار(ع)]]
[[رده:کتاب‌های مرکز فقهی ائمه اطهار(ع)]]
[[رده:مقالات کتاب‌شناسی]]
[[رده:مقالات کتاب‌شناسی]]
[[رده:کتاب‌های عزیزالله زارع آملی]]