|
|
| (۱۰۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) |
| خط ۱: |
خط ۱: |
| {{نویسنده
| |
| |نویسنده = محمود صادقی
| |
| |نویسنده۲ =
| |
| |نویسنده۳ =
| |
| |گردآوری =
| |
| |ویراستار۱ =
| |
| |ویراستار۲ =
| |
| |ویراستار۳ =
| |
| }}
| |
| {{جعبه اطلاعات کتاب
| |
| | عنوان = قصاص مادر در قتل فرزند از منظر فقه فریقین
| |
| | تصویر = قصاص_مادر_در_قتل_فرزند_از_منظر_فقه_فریقین.jpg
| |
| | اندازه تصویر =
| |
| | توضیح_تصویر =
| |
| | نامهای دیگر =
| |
| | نویسنده = مریم قانعی
| |
| | تاریخ نگارش =
| |
| | موضوع =
| |
| | سبک = گزارشی- تحلیلی، فقه استدلالی
| |
| | زبان = فارسی
| |
| | ویراستار =
| |
| | به تصحیح =
| |
| | به کوشش =
| |
| | تصویرگر =
| |
| | طراح جلد =
| |
| | تعداد جلد =
| |
| | تعداد صفحات = ۱۴۳
| |
| | قطع =
| |
| | مجموعه =
| |
| | ترجمه به دیگر زبانها =
| |
| | ناشر = بیکران دانش
| |
| | محل نشر = تهران
| |
| | تاریخ نشر = ۱۳۹۶شمسی
| |
| | نوبت چاپ = اول
| |
| | شمارگان =
| |
| | شابک =
| |
| | نوع رسانه =
| |
| | وبسایت ناشر =
| |
| | نام کتاب = <!-- نام کتاب به زبان فارسی -->
| |
| | مترجم = <!-- مترجم به فارسی -->
| |
| | مشخصات نشر = <!-- مشخصات نشر در زبان فارسی -->
| |
| | نسخه الکترونیکی =
| |
| }}
| |
|
| |
| * '''چکیده''' | | * '''چکیده''' |
| '''قصاص مادر در قتل فرزند از منظر فقه فریقین''' | | '''جهاد یا تروریسم پژوهشی کلامی و فقهی در مکتب امامیه''' |
|
| |
|
| ==معرفی و ساختار کتاب== | | ==معرفی و گزارش ساختار کتاب== |
| کتاب «قصاص مادر در قتل فرزند از منظر فقه فریقین» نوشته مریم قانعی در سال ۱۳۹۶ توسط انتشارات بیکران دانش منتشر شد. این کتاب در چهار فصل تنظیم شده است. فصل اول به بررسی مفاهیمی همچون قتل عمد (ص۷)، قتل شبهعمد، قتل خطایی (ص۸)، قصاص (ص۹)، مادر و فرزند اختصاص دارد. به گفته نویسنده، منظور از فرزند در موضوع قصاص مادر، فرزند نسبی حاصل از ازدواج مشروع است (ص۱۷) و مادر نیز زنی است که فرزند از او متولد شده باشد (ص۱۶). | | کتاب "جهاد یا تروریسم: پژوهشی کلامی و فقهی در مکتب امامیه" به قلم محمد حسین جمشیدی و کوثر طوسی در سال ۱۳۹۷ توسط دانشگاه امام صادق علیه السلام منتشر شده است. این کتاب شامل ۷ فصل است. |
|
| |
|
| فصل دوم شامل بررسی دلایل نقلی مانند آیات، روایات و اجماع (ص۲۱-۲۳) و همچنین دلایل عقلی نظیر قیاس (ص۳۵)، استحسان (ص۳۸) و تنقیح مناط (ص۴۰) است. فصل سوم به دیدگاه فقهای شیعه درباره قصاص مادر در قتل فرزند اختصاص دارد و در آن دلایل موافقان (ص۵۱) و مخالفان (ص۷۵) مورد تحلیل قرار گرفته است. در فصل چهارم نیز نظرات علمای اهل سنت در این زمینه ارائه شده و دلایل مخالفان (ص۹۵) و موافقان (ص۱۱۹) بیان شده است. | | فصل اول به مباحث کلی مانند پیشینه پژوهش،(ص۲۳-۲۸) روششناسی (ص۲۹) و مفاهیم جهاد، تروریسم و خشونتگرایی و شیعه امامیه اختصاص دارد. (ص۳۰-۳۲) فصل دوم به مفهومشناسی ترور و تروریسم پرداخته (ص۳۷-۴۲) و ویژگیهای تروریسم مانند خشونتگرایی، اجبار برای رسیدن به اهداف غیرمشروع و کار مخفیانه را بررسی میکند. (ص۴۲-۴۵) نویسندگان تروریسم را به عنوان اقداماتی وحشتزا و خشونتآفرین تعریف کردهاند که با ابزارهای مختلف برای رسیدن به اهداف سیاسی و جمعی در جامعه انجام میشود. (ص۶۷) انواع تروریسم مانند سیاسی، ملیگرایی، مذهبی، زیستمحیطی، هستهای، مجازی و دولتی نیز بررسی شدهاند (ص۴۷-۵۶) و عوامل ظهور تروریسم مانند عوامل سیاسی، روانی، اقتصادی، اعتقادی و اجتماعی ذکر شدهاند (ص۵۶-۶۶). |
|
| |
|
| ===ارزیابی کتاب===
| | فصل سوم به بررسی تروریسم از منظر اسلام میپردازد (ص۶۹) و واژگانی مانند ارهاب، بغی، فتک، غیله، اغتیال، تکفیر، عنف، خشونت، قتل، عذاب، قتال و غزوه را مفهومشناسی میکند. (ص۷۲-۹۰) همچنین نظر اسلام در مورد نفی ترور و خشونتگرایی بیان شده است. (ص۹۰-۹۲) فصل چهارم به دعوت و جهاد شرعی در اسلام اختصاص دارد (ص۹۵) و واژگان دین،(ص۹۵) دعوت (ص۹۸) و جهاد شرعی را بررسی کرده (ص۱۰۵) و زوایای مختلف آن از منظر اسلام ذکر شده است. موضوع دفاع از دین و سرزمین نیز مطرح شده است. (ص۱۱۴) فصل پنجم به رابطه اسلام با جهاد و تروریسم میپردازد (ص۱۲۳) و دیدگاه اسلام نسبت به خشونت (ص۱۳۳) و شیوه دعوت به اسلام (صص۱۳۵-۱۴۴) و رابطه آن با صلح و امنیت بررسی میشود. (ص۱۴۸) دیپلماسی اسلامی نیز مورد توجه قرار گرفته است (ص۱۴۹). |
| نویسنده در مواردی کتابنامه منابع خود را در پاورقی ذکر کرده است (ص98-99)
| |
|
| |
|
| ==موافقان قصاص مادر==
| | فصل ششم به بررسی جهاد، تروریسم، خشونت و افراطگرایی و روابط بینالملل از منظر فقه و کلام شیعه امامی میپردازد (ص۱۶۳) و به جهاد ابتدایی (ص۱۹۴) و دفاعی (ص۱۹۹) نیز اشاره شده است. فصل هفتم به بررسی مقایسهای جهاد از منظر امامیه و تکفیریها پرداخته (ص۲۰۹) و زمینهها و اهداف جهاد و تروریسم را ذکر کرده است. (ص۲۱۴-۲۲۰) همچنین انتحار و استشهاد از منظر تشیع و تکفیریها بررسی شده (ص۲۲۵) و شرایط عملیات استشهادی و تفاوت آن با عملیات انتحاری ذکر شده است (ص۲۲۷-۲۲۸). |
| قانعی در فصل سوم، دیدگاه فقهای شیعی و عالمان اهل سنت درباره قصاص مادر در قتل فرزند و دلایل آن را بیان میکند.
| |
|
| |
|
| ===دیدگاه فقیهان شیعی=== | | ===ارزیابی کتاب=== |
| به گفته مولف، دیدگاه مشهور فقها درباره مجازات قتل، قصاص است (ص۴۹) حتی در قصاص مادری که فرزندش را به قتل رسانده باشد؛ گرچه برخی، قصاص نشدن مادر را پذیرفتهاند. (ص۵۰) فقهای شیعه برای قصاص مادر، دلایلی ذکر کردهاند که عبارتند از:
| | یکی از ویژگیهای برجسته این کتاب، جمعبندی مطالب در پایان هر فصل و نیز خلاصهسازی کلی مطالب در انتهای کتاب است. |
| | |
| *آیات قرآن
| |
| مهمترین دلیل فقها آیات قرآن است. این آیات در تمام مواردی که قتلی اتفاق افتاده، قصاص را تشریع کرده است. (ص۵۱) وی آیاتی همچون [[آیه ۱۷۸ سوره بقره]] (ص۵۲)، [[آیه ۱۷۹ سوره بقره]] (ص۵۳)، [[آیه ۴۵ سوره مائده]] (ص۵۵)، [[آیه ۳۳ سوره اسراء]] (ص۵۷) و [[آیه ۹۳ سوره نساء]] را ذکر کرده که مورد استناد فقها قرار گرفتهاند. به گزارش نویسنده، این پنج آیه اطلاق دارند و بر اساس آن، تمامی قاتلان باید قصاص شوند، بهجز پدر که بهواسطه برخی روایات از این حکم مستثنی شده است (ص۶۰).
| |
| | |
| قانعی با نقد آیات مذکور معتقد است که این آیات صرفاً اصل حکم قصاص را بیان میکنند و به جزئیات آن نمیپردازند؛ بنابراین، نمیتوان با استناد به عموم این آیات، حکم قصاص مادر را اثبات کرد (ص۶۷).
| |
| | |
| *روایات
| |
| درباره قصاص مادر به خاطر قتل فرزندش، دو دیدگاه مطرح شده است: برخی معتقدند با بررسی روایات اهل بیت(ع)، فقط پدر از حکم عمومی قصاص استثنا شده است و نمیتوان با این روایات، مادر را نیز استثنا کرد. (ص۶۱) مولف با ذکر هشت روایت (ص۶۱-۶۳) مینویسد فقهای شیعه از این روایات، فقط پدر را استثنا کردهاند (ص۶۳). به تصریح برخی فقها همچون شهید ثانی و علامه حلی، مشهور است مادر و اجداد مادری به خاطر قتل فرزند، قصاص میشوند (ص۶۴).
| |
| | |
| نویسنده با بررسی و تحلیل روایات بر این نظر است که در برخی از روایات از واژه «والد» استفاده شده است. این واژه اگر همراه با «والده» به کار رود، به معنای پدر است، اما در اینجا بدون قرینه و مقابل آمده و به معنای کسی است که انسان را به دنیا آورده، که شامل مادر نیز میشود. تعدادی از احادیث در پاسخ به سوالات مطرح شدهاند. در این روایات، چون موضوع قتل فرزند توسط پدر مطرح بوده، امام معصوم (ع) نیز متناسب با پرسش پاسخ داده است، نه اینکه بخواهند حکم کلی صادر کنند. بنابراین، این روایات درباره حکم مادر سکوت کردهاند (ص۶۸-۶۹). از این رو، تمام روایات تنها به عدم قصاص پدر به دلیل قتل فرزندش اشاره دارند و دلالت روشنی بر قصاص مادر ندارند (ص۷۰).
| |
| | |
| *دلیل عقلی
| |
| بر اساس حکم عقل، مادر به دلیل آنکه سبب به وجود آمدن فرزند نیست، در صورت قتل فرزندش مشمول قصاص میشود؛ اما پدر به دلیل نقش او در ایجاد فرزند، حرمتش باید رعایت شود و نمی تواند موجب نابودی پدر شود؛ لذا از حکم عمومی قصاص مستثنا شده است. فقهایی مانند شهید ثانی و فیض کاشانی با استناد به این موضوع، نظر به قصاص مادر دادهاند (ص۶۴-۶۵).
| |
| | |
| قانعی معتقد است که در روایات، پدر به دلیل نقش در ایجاد فرزند از قصاص معاف شده است، اما سهم مادر در تولید فرزند کمتر از پدر نیست؛ بنابراین، مادر نیز باید شامل حکم عدم قصاص شود (ص۷۰). همچنین، اگر رعایت حرمت پدر مطرح است، حرمت مادر نیز باید مورد توجه قرار گیرد. به همین دلیل، عموم عالمان اهل سنت و برخی از فقهای شیعه مانند ابنجنید، مادر را در این زمینه همانند پدر دانسته و رعایت حرمت او را ضروری میدانند. نویسنده بیان میکند که اگر این دلایل پذیرفته نشود، لااقل در حکم قصاص مادر شبهه ایجاد میشود و بر اساس [[قاعده تدرء الحدود بالشبهات]]، قصاص از مادر ساقط خواهد شد (ص۷۱).
| |
| | |
| *اجماع فقها
| |
| یکی از دلایل مطرحشده برای قصاص مادر، اجماع فقهاست. شیخ طوسی، شهید ثانی و صاحب جواهر نیز اجماع فقها را بهعنوان یکی از مبانی فتوای خود درباره قصاص مادر در قتل فرزند ذکر کردهاند (ص۶۵-۶۶). با این حال، نویسنده تأکید دارد که این اجماع از نوع [[اجماع محصل]] نیست، بلکه اجماعی منقول و مدرکی است؛ زیرا برخی فقها اساساً در این موضوع اظهار نظری نکردهاند، که ممکن است به دلیل عدم پذیرش قصاص مادر از سوی آنان باشد. افزون بر این، ابنجنید نیز با حکم قصاص مادر مخالفت کرده است (ص۷۲). همچنین، برخی از فقیهان شیعه مانند آیتالله مرعشی، اجماع را بهعنوان دلیلی مستقل نپذیرفته و بر این باورند که اجماعی که بتواند کاشف از قول معصوم(ع) باشد، بسیار نادر و کم است (ص۷۳). | |
| | |
| ===دیدگاه عالمان اهل سنت===
| |
| به گفته قانعی در فصل چهارم،
| |
| | |
| ==مخالفان قصاص مادر==
| |
| | |
| ===دیدگاه فقیهان شیعی===
| |
| به گفته نویسنده در فصل سوم، با وجود اینکه بسیاری از فقهای شیعه فتوا به قصاص مادر به دلیل قتل فرزند دادهاند، اما ابن جنید<ref>حلی، مختلف الشیعة فی احکام الشریعة، ج۹، ص۴۵۱.</ref> و برخی فقهای معاصر معتقدند مادر نیز مانند پدر نباید به دلیل قتل فرزند قصاص شود؛ زیرا واژه «والد» شامل مادر هم میشود (ص۷۵). دلایل مطرحشده برای عدم قصاص مادر عبارتاند از:
| |
| | |
| آیات قرآن:
| |
| طرفداران این نظر به آیاتی مانند [[آیه ۸۳ سوره بقره]]، [[آیه ۳۶ سوره نساء]]، [[آیه ۲۳ سوره اسراء]] و [[آیه ۱۴ سوره لقمان]] (ص۷۷-۸۰) استناد کردهاند. آنان معتقدند این آیات بر لزوم احسان به والدین، بهویژه مادر به دلیل زحمات و تربیت فرزند تأکید دارند؛ بنابراین اگر پدر به دلیل قتل فرزند قصاص نمیشود، مادر نیز نباید قصاص شود (ص۸۱). اما نویسنده معتقد است این آیات تنها بر وجوب احترام و احسان به والدین دلالت دارند و با حکم قصاص منافاتی ندارند (ص۸۵).
| |
| | |
| *روایات
| |
| برخی فقهای شیعه معتقدند از برخی روایات میتوان عدم قصاص مادر را برداشت کرد. به گفته نویسنده، واژه «والد» و «أب» علاوه بر پدر، به مادر نیز اطلاق میشود؛ بنابراین میتوان این روایات را تخصیص زد و مادر را از حکم عمومی قصاص مستثنی کرد (ص۸۲). اما قانعی در نقد این نظر میگوید که واژه «أب» در زبان فارسی به معنای پدر است و برای اطلاق آن به مادر نیاز به قرینه است که در این روایات وجود ندارد. نویسنده نیز تأکید دارد که تفکیک میان پدر و مادر در حکم قصاص باید بر پایه دلایل قویتر باشد و صرف برداشت لغوی کافی نیست (ص۸۵-۸۶).
| |
| | |
| *قیاس و استحسان
| |
| قانعی میگوید برخی فقها مانند ابن جنید معتقدند علت رهایی پدر از قصاص، شفقت و مهربانی به اوست؛ بنابراین میتوان از باب قیاس، مادر را نیز به پدر ملحق کرد؛ زیرا در آیات و روایات، مقام مادر و احسان و شفقت به وی مورد تأکید قرار گرفته است (ص۸۲). اما نویسنده با رد قیاس و استحسان در دین اسلام، معتقد است که احترام مادر جای خود را دارد، اما نمیتوان از واژه «أب» مادر را نیز برداشت کرد. وی همچنین به روایاتی اشاره میکند که صراحتاً حکم به قصاص مادر دادهاند (ص۸۶).
| |
| | |
| *تنقیح مناط و القای خصوصیت
| |
| برخی فقها دلیل قصاص نشدن پدر را رابطه «پدری» و «ولادت» میدانند و معتقدند این رابطه در مورد مادر نیز صدق میکند. برخی از فقها علت عدم قصاص پدر را به رابطه «پدری» و «ولادت» مرتبط میدانند و بر این باورند که این ارتباط منحصر به پدر نیست و در مادر نیز وجود دارد. نویسنده بیان میکند که ممکن است عدهای این نوع استدلال را نوعی استحسان تلقی کنند؛ اما چنین نیست، بلکه این استدلال بر اساس [[تنقیح مناط]] است. اگر کسی این استدلال را نپذیرد یا آن را کافی نداند، میتوان آن را به عنوان اماره ظنی در نظر گرفت که زمینه اجرای [[قاعده درء]] را فراهم میسازد (ص۸۳). نویسنده با این استدلال مخالفت کرده و میگوید برای اثبات این رابطه باید در روایات تحقیق بیشتری انجام شود تا مشخص شود که آیا پدر به دلیل پدر بودن قصاص نمیشود یا دلیل دیگری وجود دارد (ص۸۷).
| |
| | |
| *قاعده تدرء الحدود بالشبهات
| |
| برخی فقها معتقدند دلایل مطرحشده برای عدم قصاص مادر، شبهه ایجاد میکند و با قاعده «تدرء الحدود بالشبهات» میتوان حکم قصاص را برداشت (ص۸۳-۸۴). اما نویسنده تأکید میکند که هیچیک از فقهای شیعه از این قاعده برای عدم قصاص مادر استفاده نکردهاند (ص۸۸).
| |
|
| |
|
| *دلیل عقلی
| | ==تروریسم از نگاه اسلام== |
| برخی معتقدند که به حکم عقل، علت نمیتواند بوسیله معلول نابود شود؛ بنابراین پدر یا مادر که علت وجود فرزند هستند، نباید به دلیل قتل او قصاص شوند. همچنین گفته شده که پدر یا مادر در حالت عادی فرزند خود را نمیکشند و این عمل در شرایط غیرعادی رخ میدهد؛ بنابراین قصاص نباید اجرا شود. (ص۸۴) اما نویسنده این دلایل را رد کرده و میگوید اگر عدم تعادل روانی به معنای اضطراب یا عصبانیت باشد، نمیتواند مجرم را از قصاص معاف کند و اگر به معنای جنون باشد، این استثنا مختص پدر و مادر نیست و شامل هر فردی در این شرایط میشود (ص۸۹).
| | در فصل سوم، جمشیدی و طوسی بیان میکنند که اسلام همچون هر مکتب دیگری دارای نظام معرفتی نظری و عقیدتی است و با تروریسم و خشونتهای غیرقانونی مخالفت کرده و به مقابله با آن پرداخته است. (ص۶۹) آنها اشاره میکنند که بر اساس آیات ۲۷ تا ۳۰ سوره مائده، اولین اقدام تروریستی به قتل هابیل توسط قابیل برمیگردد، زیرا قابیل به طور ناگهانی به هابیل حمله کرد و او را کشت. (ص۷۰) |
|
| |
|
| ===دیدگاه عالمان اهل سنت===
| | گردآوران میگویند که ترور و تروریسم به معنای امروزی در متون دینی اسلام یافت نمیشود، اما مفاهیمی وجود دارد که با این معانی ارتباط دارند. (ص۷۱) نویسندگان بیان میکنند که واژگان مرتبط با ترور و تروریسم به دو دسته تقسیم میشوند: الف) مفاهیم منفی: ۱۴ واژه که نشاندهنده کنش یا رفتاری هستند که اسلام آن را نهی کرده و به عنوان ظلم و عمل ناحق محسوب میشود، مانند ارهاب، محاربه، فتک، تجاوز، ارعاب، عنف، شکنجه، خشونت و تکفیر؛ ب) مفاهیم خنثی که در شرایط خاص به عنوان رفتار ناحق معرفی میشوند، مانند قتل، عذاب، تعذیب، مجازات، شکنجه، قتال، مقاتل و حرب. (ص۷۲) مولف ۲۲ واژه مرتبط با ترور و تروریسم را بررسی کرده و آنها را از نظر لغوی، آیات و روایات تحلیل کرده و شباهتها و تفاوتهایشان با واژههای ترور و تروریست را نیز مطرح کرده است. آنها به آیاتی همچون [[آیه ۴۰ سوره بقره]]، [[آیه ۶۰ سوره انفال]]، [[آیه ۳۳ سوره مائده]]، [[آیه ۳۲ سوره مائده]]، [[آیه ۲ سوره نور]] و [[آیه ۷۸ سوره نساء]] استناد کردهاند. (ص۷۲-۹۰) |
| قانعی در فصل چهارم کتاب خود بیان میکند که اکثر فقهای اهل سنت، از جمله محمد بن ادریس شافعی، ابن قدامه و شهابالدین مالکی، معتقدند والدین به دلیل قتل فرزند قصاص نمیشوند. منظور از والدین در اینجا، پدر و مادر است (ص۹۵-۹۶). دلایل این فتوا به شرح زیر است:
| |
|
| |
|
| *آیات قرآن
| | مولفان تأکید میکنند که اسلام با هرگونه اقدام و رفتار تروریستی، خشونتآمیز و ظالمانه مخالف است و پیروان خود را از آن نهی کرده و به همزیستی مسالمتآمیز و محبتآمیز دعوت کرده است. آنها به آیات ۳۲ و ۳۳ سوره مائده استناد میکنند و آن دو را از مهمترین دلایل نفی ترور و تروریسم میدانند. (ص۹۰-۹۱) نویسندگان میگویند که اسلام به صورت عملی نیز با ترور و تروریسم مخالفت کرده است، مانند اقدام مسلم بن عقیل که از ترور ابن زیاد خودداری کرد. (ص۹۲) |
| برخی فقهای اهل سنت با استناد به آیاتی از قرآن، مانند [[آیه ۱۵ سوره لقمان]]، معتقدند خداوند دستور به احسان به والدین داده و این دستور با قصاص آنها منافات دارد. آنها بر این باورند که والدین عامل ایجاد فرزند هستند و صحیح نیست فرزند، وسیله نابودی آنها شوند؛ لذا قصاص آنها به دلیل قتل فرزند، با این اصل مغایرت دارد. به همین دلیل، والدین نه تنها قصاص نمیشوند، بلکه در مواردی مانند قذف فرزند نیز حد نمیخورند و به دلیل بدهی به فرزندشان زندانی نمیشوند (ص۹۸-۹۹). با این حال، مولف معتقد است که نیکی به والدین نباید حقوق دیگران را تضییع کند و شریعتی که احسان به والدین را توصیه کرده، قصاص را نیز برای قتل مقرر داشته است؛ بنابراین، این استدلال نمیتواند مانع قصاص شود (ص107).
| |
|
| |
|
| *روایات
| | ==جهاد از منظر اسلام== |
| قانعی با ذکر چهار روایت از منابع اهل سنت بیان میکند که فقها با توجه به این روایات، کلمه «أب» را شامل مادر نیز میدانند. از این رو، مادر نیز به دلیل قتل فرزندش قصاص نمیشود، اما باید دیه پرداخت کند (ص۱۰۰-۱۰۲). با این حال، برخی به این روایات اشکالاتی مانند ضعف سندی و عدم دلالت لفظ «أب» بر مادر وارد کردهاند. در مقابل، عدهای از عالمان اهل سنت این اشکالات را رد کرده و معتقدند لفظ «أب» مادر را نیز دربرمیگیرد (ص۱۰۷-۱۰۹).
| | نویسندگان در فصل چهارم به بررسی جهاد شرعی از دیدگاه اسلام پرداختهاند و شباهتها و تفاوتهای آن با اقدامات تروریستی را تحلیل کردهاند. (ص۹۵) آنان واژگان مرتبط با جهاد شرعی را از نظر لغوی و متون دینی مورد بررسی قرار دادهاند. (ص۹۴-۱۰۵) همچنین، واژگان مشابه جهاد در قرآن مانند حرب، محاربه، قتال، مقاتله، غزوه، دفاع و مدافعه و سبک دم را معنا کرده و تفاوتهای آنها با جهاد را در یک الگو بیان کردهاند (ص۱۰۷). |
|
| |
|
| *دلایل عقلی
| | نویسندگان معتقدند که ادیان الهی هرگز به پیروان خود اجازه قتل و کشتار غیرمومنان به دلیل کفرشان را نمیدهند و وجود عقاید مخالف را تا زمانی که در حد عقیده باقی بماند و اقدام عملی خصمانه علیه مومنان صورت نگیرد، مجوزی برای کشتار نمیدانند. و بر اساس [[آیه ۱۰۸ سوره انعام]] حتی از دشنام دادن به مقدسات آنان نیز جلوگیری کردهاند. (ص۱۰۸) به گفته نویسندگان، دستور اولیه اسلام همزیستی مسالمتآمیز و صلحآمیز میان انسانهاست. از دیدگاه اسلام و طبق [[آیه ۸ سوره ممتحنه]] تا زمانی که دولتی تهدیدی علیه امنیت، مصالح و عزت مسلمانان ایجاد نکند، اقدام عملی و کشتار آنها جایز نیست. به عبارت دیگر، جهاد شرعی ابزاری برای تحقق امنیت، صلح و رفع فتنه، فساد، ظلم و بیعدالتی در جهان است و ماهیت دفاعی و بازدارندگی دارد، نه ماهیت تجاوزکارانه یا خشونتگرایانه (ص۱۰۹). |
| فقهای اهل سنت دلایل عقلی زیر را برای عدم قصاص والدین در قتل فرزند مطرح کردهاند:
| |
| ۱. یکی از شروط قصاص این است که مقتول جزئی از قاتل نباشد. بنابراین، از نظر عقلی، کشتن والدین به دلیل قتل فرزند صحیح نیست (ص۱۰۲). قانعی معتقد است که والد با قتل فرزند، زمینه قصاص خود را فراهم کرده و این امر به عصیان او در برابر خداوند مربوط است، نه رابطه والدین و فرزند (ص۱۱۱).
| |
| ۲. هدف قصاص، بازدارندگی است. این هدف در مورد فرزند صدق میکند، زیرا فرزند ممکن است به دلایلی مانند دستیابی به ارث، والدین خود را به قتل برساند. اما والدین به دلیل شفقت و مهربانی خاص نسبت به فرزندشان، منفعتی از قتل او نمیبرند؛ بنابراین، نباید قصاص شوند (ص۱۰۳). مولف این استدلال را رد کرده و معتقد است شفقت والدین نباید مانع اجرای قصاص شود (ص۱۱۱-۱۱۲).
| |
| ۳. قیاس اولویت: رعایت حرمت پدر مانع قصاص او میشود و این امر درباره مادر بیشتر صدق میکند، زیرا آیات و روایات بر احترام به مادر تأکید بیشتری دارند. بنابراین، مادر به طریق اولی نباید به دلیل قتل فرزندش قصاص شود (ص۱۰۴). مولف این دلیل را پذیرفته و معتقد است مادر نباید قصاص شود (ص۱۱۳).
| |
|
| |
|
| *اجماع
| | دعوت به اسلام و جهاد شرعی از منظر اسلام دارای جایگاه و ارزشی والا و اهمیت فراوان است و آیاتی همچون آیه ۴۰ سوره حج و روایات متعدد این مطلب را تأیید میکنند. (ص109) نویسندگان مینویسند که جهاد شرعی دارای دو بعد است: بعد درونی و بعد بیرونی. مبارزه با نفس و تمایلات نفسانی را جهاد اکبر و مبارزه با دشمنان را جهاد اصغر معرفی کردهاند (ص۱۱۱). |
| بنا به گفته نویسنده، برخی فقهای اهل سنت مانند نیاوردی، کاسانی و ابن رشد، قصاص نشدن مادر در قتل فرزند را اجماعی دانستهاند (ص۱۰۶). اما قانعی این اجماع را رد کرده و بیان میکند که برخی از عالمان اهل سنت این اجماع را قبول ندارند (ص۱۱۳).
| |
|
| |
|
| ==پانویس== | | ===عوامل جهاد شرعی=== |
| {{پانویس}}
| | مولفان بیان کردهاند که جهاد شرعی دارای علل و عوامل متعددی است. آنها هفت عامل را ذکر کردهاند: دفاع از دین و نظام اسلامی، مقابله به مثل، دفاع از سرزمینهای اسلامی، مقابله با پیمانشکنی و نقض حقوق انسانها، مقابله با توطئه و فساد، رفع فتنه، و دفاع از مظلومین و مستضعفان. نویسندگان به آیات مختلفی همچون [[آیه ۱۹۴ سوره بقره]]، [[آیه ۱۲ سوره توبه]]، [[آیه 13 سوره توبه]]، [[آیه ۳۳ سوره مائده]]، [[آیه ۲۱۷ سوره بقره]]، [[آیه ۱۹۳ سوره بقره]] و [[آیه ۷۵ سوره نساء]] استناد کردهاند (ص۱۱۲-۱۱۷). |
|
| |
|
| ==منابع==
| | آنها به ارتباط بین دعوت دینی، جهاد و تروریسم پرداختهاند و به [[آیه ۳ سوره انسان]]، [[آیه ۲۵۶ سوره بقره]] و [[آیه ۲۹ سوره کهف]] استناد کردهاند. نویسندگان معتقدند که ضرورتاً رابطهای بین دعوت دینی، جهاد و تروریسم وجود ندارد و ایجاد چنین رابطهای به ماهیت دین بازمیگردد. بنابراین باید توجه داشت که دین چه نوع ماهیتی دارد. دینی که برای رساندن انسانها به کمالات انسانی تشریح شده است، نمیتواند تروریسم را در برنامه هدایت خود قرار دهد و با آن مخالفت میکند (ص۱۱۸-۱۲۱). |
| {{منابع}}
| |
| *حلی، حسن بن یوسف، مختلف الشیعة فی احکام الشریعة، محقق: گروهی پژوهش دفتر انتشارات اسلامی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، ۱۴۱۳ق.
| |
| {{پایان}}
| |