|
|
| (۳۹۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) |
| خط ۱: |
خط ۱: |
| {{نویسنده|محمود صادقی}}
| | * '''چکیده''' |
| {{جعبه اطلاعات کتاب
| | '''جهاد یا تروریسم پژوهشی کلامی و فقهی در مکتب امامیه''' |
| | عنوان = بررسی فقهی- حقوقی تلقیح مصنوعی
| |
| | تصویر =
| |
| | اندازه تصویر =
| |
| | توضیح_تصویر =
| |
| | نامهای دیگر =
| |
| | نویسنده =محمدجواد فاصل لنکرانی اهری
| |
| | تاریخ نگارش = ۱۳۸۷ش
| |
| | موضوع = فقه پزشکی
| |
| | سبک = گزارشی- تحلیلی، فقه استدلالی
| |
| | زبان = فارسی
| |
| | ویراستار =
| |
| | به تصحیح =
| |
| | به کوشش =
| |
| | تصویرگر =
| |
| | طراح جلد =
| |
| | تعداد جلد =
| |
| | تعداد صفحات =
| |
| | قطع =
| |
| | مجموعه =
| |
| | ترجمه به دیگر زبانها =
| |
| | ناشر = [[مرکز فقهی ائمه اطهار(ع)]]
| |
| | محل نشر =
| |
| | تاریخ نشر =
| |
| | نوبت چاپ =
| |
| | شمارگان =
| |
| | شابک =
| |
| | نوع رسانه =
| |
| | وبسایت ناشر =
| |
| | نام کتاب = <!-- نام کتاب به زبان فارسی -->
| |
| | مترجم = <!-- مترجم به فارسی -->
| |
| | مشخصات نشر = <!-- مشخصات نشر در زبان فارسی -->
| |
| |نسخه الکترونیکی=
| |
| }}
| |
|
| |
|
| | ==معرفی و گزارش ساختار کتاب== |
| | کتاب "جهاد یا تروریسم: پژوهشی کلامی و فقهی در مکتب امامیه" به قلم محمد حسین جمشیدی و کوثر طوسی در سال ۱۳۹۷ توسط دانشگاه امام صادق علیه السلام منتشر شده است. این کتاب شامل ۷ فصل است. |
|
| |
|
| ==چکیده==
| | فصل اول به مباحث کلی مانند پیشینه پژوهش،(ص۲۳-۲۸) روششناسی (ص۲۹) و مفاهیم جهاد، تروریسم و خشونتگرایی و شیعه امامیه اختصاص دارد. (ص۳۰-۳۲) فصل دوم به مفهومشناسی ترور و تروریسم پرداخته (ص۳۷-۴۲) و ویژگیهای تروریسم مانند خشونتگرایی، اجبار برای رسیدن به اهداف غیرمشروع و کار مخفیانه را بررسی میکند. (ص۴۲-۴۵) نویسندگان تروریسم را به عنوان اقداماتی وحشتزا و خشونتآفرین تعریف کردهاند که با ابزارهای مختلف برای رسیدن به اهداف سیاسی و جمعی در جامعه انجام میشود. (ص۶۷) انواع تروریسم مانند سیاسی، ملیگرایی، مذهبی، زیستمحیطی، هستهای، مجازی و دولتی نیز بررسی شدهاند (ص۴۷-۵۶) و عوامل ظهور تروریسم مانند عوامل سیاسی، روانی، اقتصادی، اعتقادی و اجتماعی ذکر شدهاند (ص۵۶-۶۶). |
| '''بررسی فقهی- حقوقی تلقیح مصنوعی''' کتابی است فارسی و نوشته [[محمدجواد فاصل لنکرانی]] درباره موضوع [[تلقیح مصنوعی]] که از موضوعات چالشی فقه معاصر است. این کتاب بعد از ذکر مقدمات در دو بخش سعی کرده تلقیح مصنوعی را از منظر فقه و حقوق بررسی کند.
| |
|
| |
|
| مولف در بخش اول اقسام پنجگانه [[تلقیح مصنوعی]] را بیان و حکم فقهی آن را ذکر میکند. در بخش دوم مباحث حقوقی همچون [[نسب جنین]] تلقیح شده را بیان میکند.
| | فصل سوم به بررسی تروریسم از منظر اسلام میپردازد (ص۶۹) و واژگانی مانند ارهاب، بغی، فتک، غیله، اغتیال، تکفیر، عنف، خشونت، قتل، عذاب، قتال و غزوه را مفهومشناسی میکند. (ص۷۲-۹۰) همچنین نظر اسلام در مورد نفی ترور و خشونتگرایی بیان شده است. (ص۹۰-۹۲) فصل چهارم به دعوت و جهاد شرعی در اسلام اختصاص دارد (ص۹۵) و واژگان دین،(ص۹۵) دعوت (ص۹۸) و جهاد شرعی را بررسی کرده (ص۱۰۵) و زوایای مختلف آن از منظر اسلام ذکر شده است. موضوع دفاع از دین و سرزمین نیز مطرح شده است. (ص۱۱۴) فصل پنجم به رابطه اسلام با جهاد و تروریسم میپردازد (ص۱۲۳) و دیدگاه اسلام نسبت به خشونت (ص۱۳۳) و شیوه دعوت به اسلام (صص۱۳۵-۱۴۴) و رابطه آن با صلح و امنیت بررسی میشود. (ص۱۴۸) دیپلماسی اسلامی نیز مورد توجه قرار گرفته است (ص۱۴۹). |
|
| |
|
| ==معرفی و گزارش ساختار==
| | فصل ششم به بررسی جهاد، تروریسم، خشونت و افراطگرایی و روابط بینالملل از منظر فقه و کلام شیعه امامی میپردازد (ص۱۶۳) و به جهاد ابتدایی (ص۱۹۴) و دفاعی (ص۱۹۹) نیز اشاره شده است. فصل هفتم به بررسی مقایسهای جهاد از منظر امامیه و تکفیریها پرداخته (ص۲۰۹) و زمینهها و اهداف جهاد و تروریسم را ذکر کرده است. (ص۲۱۴-۲۲۰) همچنین انتحار و استشهاد از منظر تشیع و تکفیریها بررسی شده (ص۲۲۵) و شرایط عملیات استشهادی و تفاوت آن با عملیات انتحاری ذکر شده است (ص۲۲۷-۲۲۸). |
| کتاب بررسی فقهی- حقوقی تلقیح مصنوعی درس خارج فقه محمدجواد فاضل لنکرانی است که در سال ۱۳۸۴شمسی در قم ارائه شد و در سال ۱۳۸۷شمسی در [[مرکز فقهی ائمه اطهار(علیهم السلام)]] چاپ اول آن منتشر شد.
| |
|
| |
|
| کتاب دارای یک مقدمه و دو بخش است. مولف در مقدمه، به مفهومشناسی تلقیح مصنوعی و [[باروری]] پرداخته و دو شیوه آن (یعنی کامل و ناقص) و اقسام تلقیح مصنوعی را ذکر میکند.(ص۱۲-۱۷) در بخش اول، اصل عملی (احتیاط یا برائت) در موارد مشکوک تلقیح مصنوعی را بیان میکند و برائت را میپذیرد(ص ۵۲) و در جاهای مختلف از کتاب بر اساس آن حکم میدهد و در ادامه اش اقسام آن را به همراه دلایل عقلی و نقلی و نقد و بررسی آنها مطرح میشود. در بخش دوم نیز مباحث مربوط به نسب کودک بوجود آمده از راه تلقیح مصنوعی و رابطه او با پدر و مادرش را بیان میکند. | | ===ارزیابی کتاب=== |
| | یکی از ویژگیهای برجسته این کتاب، جمعبندی مطالب در پایان هر فصل و نیز خلاصهسازی کلی مطالب در انتهای کتاب است. |
|
| |
|
| ==اقسام تلقیح مصنوعی== | | ==تروریسم از نگاه اسلام== |
| مولف در ۹۰ صفحه اقسام پنجگانه لقاح مصنوعی را با دلایل متعدد بیان میکند:
| | در فصل سوم، جمشیدی و طوسی بیان میکنند که اسلام همچون هر مکتب دیگری دارای نظام معرفتی نظری و عقیدتی است و با تروریسم و خشونتهای غیرقانونی مخالفت کرده و به مقابله با آن پرداخته است. (ص۶۹) آنها اشاره میکنند که بر اساس آیات ۲۷ تا ۳۰ سوره مائده، اولین اقدام تروریستی به قتل هابیل توسط قابیل برمیگردد، زیرا قابیل به طور ناگهانی به هابیل حمله کرد و او را کشت. (ص۷۰) |
|
| |
|
| ===صورت اول: تلقیح نطفه شوهر در رحم همسرش===
| | گردآوران میگویند که ترور و تروریسم به معنای امروزی در متون دینی اسلام یافت نمیشود، اما مفاهیمی وجود دارد که با این معانی ارتباط دارند. (ص۷۱) نویسندگان بیان میکنند که واژگان مرتبط با ترور و تروریسم به دو دسته تقسیم میشوند: الف) مفاهیم منفی: ۱۴ واژه که نشاندهنده کنش یا رفتاری هستند که اسلام آن را نهی کرده و به عنوان ظلم و عمل ناحق محسوب میشود، مانند ارهاب، محاربه، فتک، تجاوز، ارعاب، عنف، شکنجه، خشونت و تکفیر؛ ب) مفاهیم خنثی که در شرایط خاص به عنوان رفتار ناحق معرفی میشوند، مانند قتل، عذاب، تعذیب، مجازات، شکنجه، قتال، مقاتل و حرب. (ص۷۲) مولف ۲۲ واژه مرتبط با ترور و تروریسم را بررسی کرده و آنها را از نظر لغوی، آیات و روایات تحلیل کرده و شباهتها و تفاوتهایشان با واژههای ترور و تروریست را نیز مطرح کرده است. آنها به آیاتی همچون [[آیه ۴۰ سوره بقره]]، [[آیه ۶۰ سوره انفال]]، [[آیه ۳۳ سوره مائده]]، [[آیه ۳۲ سوره مائده]]، [[آیه ۲ سوره نور]] و [[آیه ۷۸ سوره نساء]] استناد کردهاند. (ص۷۲-۹۰) |
|
| |
|
| صورت اول این است که با ابزار جدید پزشکی اسپرم شوهر در رحم همسرش قرار میگیرد. مولف می گوید دلیل عقلی و نقلی نداریم که تلقیح فقط باید با [[رابطه زناشویی زن و شوهر]] باشد؛ لذا در اینجا که شک داریم تلقیح مصنوعی حرام است یا خیر، اصالت برائت را جاری کرده و حکم به جواز میدهیم (ص ۵۶).
| | مولفان تأکید میکنند که اسلام با هرگونه اقدام و رفتار تروریستی، خشونتآمیز و ظالمانه مخالف است و پیروان خود را از آن نهی کرده و به همزیستی مسالمتآمیز و محبتآمیز دعوت کرده است. آنها به آیات ۳۲ و ۳۳ سوره مائده استناد میکنند و آن دو را از مهمترین دلایل نفی ترور و تروریسم میدانند. (ص۹۰-۹۱) نویسندگان میگویند که اسلام به صورت عملی نیز با ترور و تروریسم مخالفت کرده است، مانند اقدام مسلم بن عقیل که از ترور ابن زیاد خودداری کرد. (ص۹۲) |
|
| |
|
| به گفته فاضل لنکرانی صورت اول، گرچه به خودی خود جایز است؛ اما اگر با مقدمات حرام مانند ([[لمس بیگانه]] و [[نگاه به نامحرم]]) همراه باشد، بازهم جایز است؟ او پاسخ می دهد اگر زن و شوهر برای اینکه خانواده از بین نرود مضطر میشوند که از راههای جدید پزشکی بارور شوند، تلقیح مصنوعی حتی اگر با مقدمات حرام همراه باشد جایز است (ص۵۶-۵۷) ولی اگر آنان مضطر نیستند و زندگی آنها تحت الشعاع قرار نمیگیرد، تلقیح مصنوعی برای آنها جایز نیست (ص۵۸-۶۲). | | نویسندگان در فصل پنجم به بررسی دیدگاه اسلام درباره رابطه تروریسم و جهاد دینی پرداختهاند. آیا این رابطه را مشابه خشونت میدانند یا آن را رد میکنند؟ (ص۱۲۳) نویسندگان توضیحاتی اجمالی درباره اسلام و ارکان سهگانه آن یعنی اعتقادات، اخلاقیات و احکام ارائه دادهاند. در بخش اعتقادات، موضوعات هستیشناسی و انسانشناسی را مطرح کرده و در ادامه به اخلاقیات و احکام عملی اشاره کردهاند. (ص۱۲۳-۱۳۲) آنها معتقدند که اعتقادات، اخلاقیات و احکام با یکدیگر تعامل دارند و بر یکدیگر تأثیر میگذارند (ص۱۳۲). |
|
| |
|
| ===صورت دوم: تلقیح نطفه مرد بیگانه در رحم همسر===
| | به گزارش مولفان بسیاری از مستشرقان و غربیان اسلام را دین خشونت و شمشیر معرفی کردهاند، در حالی که اساس اسلام خلاف این را نشان میدهد. نویسندگان بیان میکنند که واژه خشونت در قرآن و متون دینی نیامده، اما ۱۷۵ مورد از کلمات مرتبط با قتل و جنگ دشمنان ذکر شده است. در مقابل، کلماتی که بر مهر و مدارا دلالت دارند مانند حسن، مودت، عدل، رحمت و رفق در قرآن آمدهاند. (ص۱۳۳) بیان میشود که علاوه بر آیات قرآن، سیره اهل بیت(ع) نیز بر رفق و مدارا تأکید دارد و روایات متعددی در این زمینه وجود دارد. (ص۱۳۴) |
|
| |
|
| در صورت دوم، شوهر به خاطر [[ضعف اسپرم]] نمیتواند همسرش را [[باردار]] کند، لذا با [[روشهای جدید باروری]] نطفه مرد دیگری را در رحم همسرش قرار میدهند.(ص۶۵) برخی از فقها قائل به جواز و بعضی دیگر آن را حرام می دانند. نویسنده ابتدا دلایل روایی حرمت را بیان کرده و بعد از نقد و بررسی سندی و دلالی پنج روایت<ref>کلینی، كافي، ج۵، ص۵۴۰، ح۳؛ ص ۵۴۱، ح ۱؛ ج۷، ص ۲۶۲، ح ۱۲؛ صدوق، من لا يحضره الفقيه، ج۳، ص ۵۵۹؛ اهوازی، الزهد، ص ۸</ref>، آنها را برای اثبات حرمت انتقال نطفه مرد بیگانه در رحم همسرش کافی نمیداند و با توجه به اصل عملی خویش، آن را جایز می داند.(ص۶۵-۸۸؛ ص۱۰۹) | | جمشیدی و طوسی معتقدند که در اسلام اصل بر صلح و همزیستی مسالمتآمیز است و اقداماتی مانند ترور و خشونت ناپسند معرفی شدهاند. آنها به آیاتی همچون [[آیه ۱۳۴ سوره آل عمران]] و [[آیه ۸۵ سوره حجر]] استناد کرده و ثابت میکنند که اسلام دین مهر و مهربانی است. نویسندگان بیان میکنند که اسلام به عنوان شریعتی جامع و کامل، انسانها را به اسلام دعوت میکند و این دعوت از ضروریات دین است، [[آیه ۱۲۵ سوره نحل]] این مدعا را تأیید میکند. (ص۱۳۵) آنها دمیگویند برخلاف نگاه تکفیریها و برخی مستشرقان غربی، دعوت اسلام بر مبنای زور و خشونت نیست بلکه پذیرش دعوت طبق میل و اراده افراد انجام میشود. (ص۱۳۶) |
|
| |
|
| فاضل لنکرانی بعد از ذکر روایات، چهار آیه<ref>نور/۳۱؛ مومنون/۵-۷؛ نساء/۲۳ و احزاب/۳۵</ref> را بیان میکند و سه آیه از آنها را قابل خدشه میداند (ص۱۰۹) و معتقد است با توجه به مضمون آیه (۷) سوره مومنون و روایات ذیلش، این آیه میتواند حرمت شکل دوم را اثبات کند.(ص۸۹-۱۰۵؛ ص۱۰۹)
| | مولفان بیان میکنند که استفاده از خشونت برای دعوت انسانها به دین اسلام امری ناپسند دانسته شده و سیره اهل بیت نیز بر این مطلب دلالت دارد. آیاتی همچون [[آیه ۱۲۵ سوره نحل]]، [[آیه ۱۰۸ سوره یوسف]] و [[آیه ۱۵ سوره شورا]] بر وجوب دعوت دلالت میکنند. (ص۱۳۷) به گفته جمشیدی و طوسی علاوه بر آیات متعدد که بر وجوب دعوت مردم به اسلام تأکید دارند، سیره عملی اهل بیت نیز این مدعا را ثابت میکند. بر اساس آیات متعدد همچون [[آیه ۲۱۴ سوره شعراء]] و [[آیه ۱۰۷ سوره انبیاء]]، یکی از وظایف اصلی پیامبر انذار و دعوت به دین اسلام بوده است. (ص۱۳۸-۱۳۹) |
| نگارنده بعد از نقد و بررسی آیات، یک روایت را که علت حرمت [[زنا]] در آن آمده ذکر کرده و دلیل حرمت زنا را «فساد در خانواده» معرفی میکند و معتقد است این دلیل در شکل دوم نیز وجود دارد؛ لذا بعد از بیان نقد و بررسی همه ادله قرآنی و روایی حرمت، قائل به حرمت صورت دوم تلقیح میشود.(ص۱۱۷-۱۱۸)
| |
| سپس ادله قائلین به جواز صورت دوم را نیز مطرح میکند و میگوید مهمترین دلیل، روایات این باب است که بازگشت همه آنها به دو روایت که در کافی [[کلینی]] و تهدیب [[شیخ طوسی]] آمده است میباشد.(ص۱۱۸) وی بعد از نقد، بررسی و مناقشه در سند و محتوای این دو روایت، آنها را برای اثبات جواز صورت دوم تلقیح مصنوعی، کافی نمیداند.(ص۱۲۴)
| |
|
| |
|
| ===صورت سوم: تلقیح نطفه شوهر در رحم زن بیگانه===
| | نویسندگان این سوال را مطرح میکنند که آیا عدم پذیرش دعوت پیامبر تبعاتی دارد؟ در پاسخ به این سوال، با ذکر آیات متعدد همچون [[آیه ۲۰ سوره آل عمران]]، [[آیه ۸۲ سوره نحل]]، [[آیه ۵۴ سوره نور]]، [[آیه ۴۰ سوره رعد]]، [[آیه ۱۲ سوره تغابن]]، [[آیه ۶۷ سوره مائده]] و [[آیه ۳۲ سوره احقاف]]، بر این باورند که خداوند تنها وظیفه دعوت را به پیامبر واگذار کرده و هرگز به ایشان اجازه نداده است که در برابر عدم پذیرش دعوت به خشونت و جنگ مبادرت ورزد.(ص۱۴۰) |
|
| |
|
| در این قسم چون زن نمیتواند باردار شود نطفه شوهرش را در رحم زن دیگری قرار میدهند. مولف قبل از ورود به بحث فرق بین صورت سوم با دوم را اینگونه بیان میکند که در صورت دوم، فرزند بوجود آمده را ممکن است به زن بدهند ولی در شکل سوم، بچه به صاحب نطفه میدهند.(ص۱۲۵) | | ==جهاد از منظر اسلام== |
| نویسنده معتقد است شکل سوم تلقیح مصنوعی سه فرض دارد:
| | نویسندگان در فصل چهارم به بررسی جهاد شرعی از دیدگاه اسلام پرداختهاند و شباهتها و تفاوتهای آن با اقدامات تروریستی را تحلیل کردهاند. (ص۹۵) آنان واژگان مرتبط با جهاد شرعی را از نظر لغوی و متون دینی مورد بررسی قرار دادهاند. (ص۹۴-۱۰۵) همچنین، واژگان مشابه جهاد در قرآن مانند حرب، محاربه، قتال، مقاتله، غزوه، دفاع و مدافعه و سبک دم را معنا کرده و تفاوتهای آنها با جهاد را در یک الگو بیان کردهاند (ص۱۰۷). |
|
| |
|
| فرض اول: تخمک زن بیگانه را در رحم همسر قرار میدهند و شوهر با رابطه زناشویی او را باردار میکند: فاضل لنکرانی در این صورت بعد از نقل اقوال مختلف (جواز مطلق و جواز مقید) و رد کردن آنها(ص۱۲۸)، این فرض را مصداق آیه (۷) سوره مومنون میداند؛ لذا حرمت مطلق را میپذیرد.(ص۱۲۷)
| | نویسندگان معتقدند که ادیان الهی هرگز به پیروان خود اجازه قتل و کشتار غیرمومنان به دلیل کفرشان را نمیدهند و وجود عقاید مخالف را تا زمانی که در حد عقیده باقی بماند و اقدام عملی خصمانه علیه مومنان صورت نگیرد، مجوزی برای کشتار نمیدانند. و بر اساس [[آیه ۱۰۸ سوره انعام]] حتی از دشنام دادن به مقدسات آنان نیز جلوگیری کردهاند. (ص۱۰۸) به گفته نویسندگان، دستور اولیه اسلام همزیستی مسالمتآمیز و صلحآمیز میان انسانهاست. از دیدگاه اسلام و طبق [[آیه ۸ سوره ممتحنه]] تا زمانی که دولتی تهدیدی علیه امنیت، مصالح و عزت مسلمانان ایجاد نکند، اقدام عملی و کشتار آنها جایز نیست. به عبارت دیگر، جهاد شرعی ابزاری برای تحقق امنیت، صلح و رفع فتنه، فساد، ظلم و بیعدالتی در جهان است و ماهیت دفاعی و بازدارندگی دارد، نه ماهیت تجاوزکارانه یا خشونتگرایانه (ص۱۰۹). |
|
| |
|
| فرض دوم: تلقیح بین اسپرم شوهر با تخمک زن بیگانه در رحم همان زن: حکم این فرض مانند صورت دوم تلقیح مصنوعی است(حرمت تلقیح).(ص۱۲۶)
| | دعوت به اسلام و جهاد شرعی از منظر اسلام دارای جایگاه و ارزشی والا و اهمیت فراوان است و آیاتی همچون آیه ۴۰ سوره حج و روایات متعدد این مطلب را تأیید میکنند. (ص109) نویسندگان مینویسند که جهاد شرعی دارای دو بعد است: بعد درونی و بعد بیرونی. مبارزه با نفس و تمایلات نفسانی را جهاد اکبر و مبارزه با دشمنان را جهاد اصغر معرفی کردهاند (ص۱۱۱). |
|
| |
|
| فرض سوم: تلقیح نطفه شوهر با تخمک زن بیگانه در خارج از رحم: مولف میگوید این فرض، دو محور دارد: آیا این تلقیح، جایز است؟؛ آیا بعد از تلقیح میتوان نطفه را وارد رحم همسر کرد؟ در محور اول معتقد است اگر مبنای حکم، روایات باشد، تلقیح حرام است ولی اگر ملاک حکم آیه (۷) سوره مومنون باشد، حرمت اثبات نمیشود. اما محور دوم را مصداق آیه (۷) سوره مومنون میداند و به حرمت تلقیح حکم میدهد.(ص۱۳۰)
| | ===عوامل جهاد شرعی=== |
| | مولفان بیان کردهاند که جهاد شرعی دارای علل و عوامل متعددی است. آنها هفت عامل را ذکر کردهاند: دفاع از دین و نظام اسلامی، مقابله به مثل، دفاع از سرزمینهای اسلامی، مقابله با پیمانشکنی و نقض حقوق انسانها، مقابله با توطئه و فساد، رفع فتنه، و دفاع از مظلومین و مستضعفان. نویسندگان به آیات مختلفی همچون [[آیه ۱۹۴ سوره بقره]]، [[آیه ۱۲ سوره توبه]]، [[آیه 13 سوره توبه]]، [[آیه ۳۳ سوره مائده]]، [[آیه ۲۱۷ سوره بقره]]، [[آیه ۱۹۳ سوره بقره]] و [[آیه ۷۵ سوره نساء]] استناد کردهاند (ص۱۱۲-۱۱۷). |
|
| |
|
| ===صورت چهارم: تلقیح اسپرم شوهر و تخمک زن در خارج از رحم همسر===
| | آنها به ارتباط بین دعوت دینی، جهاد و تروریسم پرداختهاند و به [[آیه ۳ سوره انسان]]، [[آیه ۲۵۶ سوره بقره]] و [[آیه ۲۹ سوره کهف]] استناد کردهاند. نویسندگان معتقدند که ضرورتاً رابطهای بین دعوت دینی، جهاد و تروریسم وجود ندارد و ایجاد چنین رابطهای به ماهیت دین بازمیگردد. بنابراین باید توجه داشت که دین چه نوع ماهیتی دارد. دینی که برای رساندن انسانها به کمالات انسانی تشریح شده است، نمیتواند تروریسم را در برنامه هدایت خود قرار دهد و با آن مخالفت میکند (ص۱۱۸-۱۲۱). |
| | |
| در این شکل بر اساس محل قرار گرفتن جنین، صورتهای مختلفی پیدا میکند:
| |
| | |
| صورت اول و دوم: [[جنین]] به هیچ رحمی منتقل نمیشود و یا در رحم همسر قرار میگیرد: این دو حالت، جایز است.(ص۱۳۱)
| |
| | |
| صورت سوم: جنین به رحم زن دیگر (خواه همسر دوم باشد یا زن بیگانه) یا [[کنیز]] صاحب نطفه منتقل شود: اصل تلقیح در خارج جایز است؛ ولی منتقل کردن آن به رحم زن دیگر، محل بحث است. بر اساس برخی روایات، این فرض هم اشکال ندارد؛(ص۱۳۴) ولی طبق آیه (۷) سوره مومنون، جایز نیست؛ لذا این صورت جایز نمیباشد.(ص۱۳۶)
| |
| | |
| صورت چهارم: جنین به رحم زن بیگانه منتقل شود: جایز نمیباشد. (ص۱۳۶)
| |
| مولف بعد از ذکر این چهار شکل در قسم چهارم تلقیح مصنوعی، میگوید بر زن حرام است که رحمش را در اختیار دیگران قرار دهد تا جنین را در آن قرار دهند.(ص۱۳۹)
| |
| | |
| ===صورت پنجم: صورتهای نادر تلقیح مصنوعی===
| |
| | |
| لنکرانی در قسمت برخی از صورتهای نادر تلقیح مصنوعی همچون «تلقیح اسپرم مرد با [[تخمک حیوان]]» و «[[تلقیح با گیاه]]» را ذکر میکند. او آنها را مصداق آیه (۷) سوره مومنون و روایت «من اقرَّ نطفته فی رحم یحرم علیه» دانسته و لقاح از این طریق را مخالف [[مقاصد شریعت]] (هدف از ازدواج، بارداری از طریق انسان بوده است) میداند؛ لذا تلقیح را جایز نمیداند.(ص۱۴۰-۱۴۳)
| |
| | |
| ==مباحث حقوقی تلقیح مصنوعی==
| |
| ===حقیقت و مفهوم نسب===
| |
| مولف در این فصل اول بخش دوم به مباحث حقوقی تلقیح مصنوعی همچون «رابطه جنین با صاحب اسپرم و تخمک» پرداخته و موضوع «نسب» را مورد نقد و بررسی قرار میدهد. به کفته وی درباره حقیقت «نسب» دو دیدگاه وجود دارد: برخی معتقدند نسب در شرع یک معنای خاص ندارد بلکه باید به عرف رجوع شود و عرف هم صاحب اسپرم و تخمک را پدر و مادر جنین میداند.(ص۱۴۸)
| |
| در مقابل این دیدگاه برخی میگویند نسب دارای یک حقیت شرعی و اصطلاح خاصی است. فاضل برخی مستندات دیدگاه دوم همچون «نفی نسب از ولد زنا»(ص۱۴۹) و «[[الولد للفراش]]»(ص۱۵۳) را ذکر میکند. او از قول [[صاحب جواهر]] ادعای اجماع میکند که ولد زنا هیچ رابطه ای با زن و مرد ندارد<ref>جواهر الکلام، نجفی، ج۲۹، ص۲۵۶</ref> لذا از آنها ارث نمیبرد.(ص۱۴۹-۱۵۰) نویسنده این دلیل را قبول ندارد و میگوید نمیتوان از «[[ارث نبردن ولد زنا]]» رابطه جنین با زن و مرد را انکار کرد؛ چون شارع فقط خواسته «[[ارث نبردن جنین]]» را برای زنا ثابت کند نه اینکه بخواهد همه آثار همچون «محرمیت جنین با زن و مرد» و «نسب و رابطه جنین با زناکارا» را نفی کند.(ص۱۵۰-۱۵۲)
| |
| لنکرانی در ادامه پنج روایت (خصال، صدوق، ج۱، ص۲۱۳؛ كافی، ج۵، ص ۴۹۱، ح ۲و ۳ و ج۷، ص ۱۶۳؛ تهذيب الأحكام، ج۸، ص ۱۶۹، ح ۱۲) از اهل بیت علیهم السلام و یک روایت (صحيح البخاري، ج۴، ص ۸) از اهل سنت را برای قاعده «الولد للفراش» بیان میکند(ص۱۵۳-۱۵۸) و قاعده را مخصوص جایی میداند که زنایی صورت گرفته و الحاق جنین به یکی از زناکاران مشکوک باشد؛ اما در این فرض، یقین داریم که نطفه برای دیگری است؛ لذا قاعده در اینجا جاری نمیشود.(۱۵۹-۱۶۰)
| |
| | |
| ===نسب فرزند در صورتهای مختلف تلقیح مصنوعی===
| |
| نگارنده بعد از بررسی فقهی اشکال چهارگانه تلقیح مصنوعی، مباحث حقوقی آنها را بیان کرده و وضعیت نسب فرزند را مشخص میکند.
| |
| | |
| در صورت اول (تلقیح اسپرم شوهر در رحم همسرش) فرزند متعلق به صاحب نطفه و اسپرم است.(ص۱۶۱)
| |
| | |
| در شکل دوم و سوم (تلقیح نطفه مرد بیگانه در رحم زن نامحرم) اگر نطفه مرد در خارج رحم تلقیح شده و جنین در دستگاه بزرک شود و یا به رحم زن بی شوهر منتقل شود و یا اسپرم مرد بیگانه را بگیرند و در رحم زن بی شوهر قرار دهند، در همه این حالات، جنین به صاحب نطفه تعلق دارد.(ص۱۶۱) اما اگر بعد از انتقال نطفه مرد بیگانه به رحم زن، شوهرش با او آمیزش کرد و فرزندی متولد شد، طبق قاعد (الولد للفراش) فرزند به شوهر منسوب میشود.(ص۱۶۱-۱۶۲)
| |
| | |
| در حالت چهارم (اسپرم شوهر و تخمک زن در خارج تلقیح شود و به رحم زن دیگری منتقل شود) صاحب نطفه پدر جنین است و عرف هم مادر او را، صاحب تخمک میداند نه زنی که نطفه در رحم او قرار گرفته است.(ص۱۶۲)
| |
| | |
| [[آیت الله خویی]] بر اساس آیه (۲) سوره مجادله، مادر جنین را زنی میداند که فرزند را به دنیا آورده است؛ زیرا در آیه زنی که فرزند از وی متولد شده، مادر گفته شده است.<ref>صراط النجاة، ج۱، ص۳۶۲.</ref> فاضل لنکرانی نظر خویی را با دلایلی مانند اینکه آیه فقط در صدد نهی از [[ظهار]] است نه اینکه بخواهد مادر را تعریف کند.(ص۱۶۳-۱۶۵)
| |
| در پایان کتاب هم احتمال میدهد که جنین دو مادر داشته باشد، صاحب تخمک، [[مادر نسبی]] است و زنی که فرزند را به دنیا آورده هم مانند [[مادر رضاعی]] محسوب میشود.(ص۱۶۵)
| |
| | |
| ==نقد و بررسی==
| |
| * با اینکه مولف سعی کرده ابعاد مختلف موضوع را مطرح و حکم شرعی آن را بیان کند و لی در برخی موارد نظر صریح خودش را ذکر نمیکند؛ مثلا در فرض «تلقیح نطفه شوهر با تخمک زن بیگانه در خارج از رحم» بر اساس روایات، یک حکم و بنابر آیات حکم دیگری را بیان میکند و نظر نهایی خودش در این صورت را بیان نمیکند.(ص۱۳۰)
| |
| | |
| * فاضل لنکرانی لیست حالتهای متعدد تلقیح را در مقدمه بیان میکند؛(ص۱۶) ولی در متن کتاب تعدادی از آنها را ذیل اقسام پنجگانه تلقیح مطرح کرده و حکم میدهد.(ص۱۲۵-۱۳۰؛ ص۱۳۱-۱۳۹) اگر مهمترین آنها را ذکر میکرد و حکم هر کدام را بر اساس ادله، جداگانه میگفت، بهتر بود.
| |
| | |
| * ادبیات کتاب در جاهای متعددی محاوره ای است.
| |
| | |
| * در برخی موارد، آدرس مطلب ذکر نشده است.(ص۱۵۷)
| |
| | |
| ==پانویس==
| |
| {{پانویس}}
| |
| | |
| ==منابع==
| |
| {{منابع}}
| |
| * الخصال، ابن بابويه، محمد بن على، محقق / مصحح: غفارى، على اكبر، قم، جامعه مدرسين، چاپ اول، ۱۳۶۲ ش.
| |
| * الزهد، كوفى اهوازى، حسين بن سعيد، محقق / مصحح: عرفانيان يزدى، غلامرضا، قم، المطبعة العلمية، چاپ دوم، ۱۴۰۲ق.
| |
| * الكافي، كلينى، محمد بن يعقوب، محقق/مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، تهران، دار الكتب الإسلامية، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
| |
| * تهذيب الأحكام، طوسى، محمد بن الحسن، محقق / مصحح: خرسان، حسن الموسوى، تهران، دار الكتب الإسلاميه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
| |
| * جواهر الكلام في شرح شرائع الإسلام، نجفى، محمد حسن، محقق: عباس قوچانى و على آخوندى، بیروت، دار إحياء التراث العربي، چاپ هفتم، ۱۴۰۴ق.
| |
| * صحيح البخاري، بخارى، محمد بن اسماعيل، مصر، وزارة الاوقاف، المجلس الاعلى للشئون الاسلامية، لجنة إحياء كتب السنة، چاپ دوم، ۱۴۱۰ق.
| |
| * صراط النجاة (المحشی)، خویی، ابوالقاسم، قم، مکتب نشر المنتخب، چاپ اول، ۱۴۱۶ق.
| |
| * من لا يحضره الفقيه، ابن بابويه، محمد بن على، محقق/مصحح: غفارى، على اكبر، قم، دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه، چاپ دوم، ۱۴۱۳ق.
| |
| {{پایان}}
| |