پرش به محتوا

کاربر:Ms.sadeghi/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

از دانشنامه فقه معاصر
Mkhaghanif (بحث | مشارکت‌ها)
جزبدون خلاصۀ ویرایش
Ms.sadeghi (بحث | مشارکت‌ها)
 
(۳۵۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{نویسنده
|نویسنده = محمود صادقی
|نویسنده۲ =
|نویسنده۳ =
|گردآوری =
|ویراستار۱ =
|ویراستار۲ =
|ویراستار۳ =
}}
{{جعبه اطلاعات کتاب
| عنوان = بررسی فقهی- حقوقی تلقیح مصنوعی
| تصویر = NUR19399J1.jpg
| اندازه تصویر =
| توضیح_تصویر =
| نام‌های دیگر =
| نویسنده = محمدجواد فاصل لنکرانی
| تاریخ نگارش = ۱۳۸۷ش
| موضوع = فقه پزشکی
| سبک = گزارشی- تحلیلی، فقه استدلالی
| زبان = فارسی
| ویراستار =
| به تصحیح =
| به کوشش =
| تصویرگر =
| طراح جلد =
| تعداد جلد =
| تعداد صفحات =
| قطع =
| مجموعه =
| ترجمه به دیگر زبان‌ها =
| ناشر = [[مرکز فقهی ائمه اطهار(ع)]]
| محل نشر =
| تاریخ نشر =
| نوبت چاپ =
| شمارگان =
| شابک =
| نوع رسانه =
| وبسایت ناشر =
| نام کتاب = <!--  نام کتاب به زبان فارسی -->
| مترجم = <!-- مترجم به فارسی -->
| مشخصات نشر = <!-- مشخصات نشر در زبان فارسی -->
| نسخه الکترونیکی =
}}
* '''چکیده'''
* '''چکیده'''
'''جهاد یا تروریسم پژوهشی کلامی و فقهی در مکتب امامیه'''


'''بررسی فقهی- حقوقی تلقیح مصنوعی''' کتابی است درباره موضوع [[تلقیح مصنوعی]] که توسط [[محمدجواد فاصل لنکرانی]] به زبان فارسی نوشته شده است. کتاب دارای یک مقدمه و دو بخش است که تلقیح مصنوعی را از منظر فقه و حقوق بررسی می‌کند.  
==معرفی و گزارش ساختار کتاب==
کتاب "جهاد یا تروریسم: پژوهشی کلامی و فقهی در مکتب امامیه" به قلم محمد حسین جمشیدی و کوثر طوسی در سال ۱۳۹۷ توسط دانشگاه امام صادق علیه السلام منتشر شده است. این کتاب شامل ۷ فصل است.


مولف در بخش اول اقسام پنجگانه [[تلقیح مصنوعی]] همچون تلقیح اسپرم شوهر و تخمک همسر او، لقاح اسپرم شوهر با تخمک زن بیگانه، تلقیح نطفه مرد بیگانه با همسر و انتقال نطفه تلقیح شده به رحم همسر یا زن دیگر را ذکر می‌کند و از این پنج صورت فقط تلقیح اسپرم شوهر و تخمک همسرش را جایز می‌داند.
فصل اول به مباحث کلی مانند پیشینه پژوهش،(ص۲۳-۲۸) روش‌شناسی (ص۲۹) و مفاهیم جهاد، تروریسم و خشونت‌گرایی و شیعه امامیه اختصاص دارد. (ص۳۰-۳۲) فصل دوم به مفهوم‌شناسی ترور و تروریسم پرداخته (ص۳۷-۴۲) و ویژگی‌های تروریسم مانند خشونت‌گرایی، اجبار برای رسیدن به اهداف غیرمشروع و کار مخفیانه را بررسی می‌کند. (ص۴۲-۴۵) نویسندگان تروریسم را به عنوان اقداماتی وحشت‌زا و خشونت‌آفرین تعریف کرده‌اند که با ابزارهای مختلف برای رسیدن به اهداف سیاسی و جمعی در جامعه انجام می‌شود. (ص۶۷) انواع تروریسم مانند سیاسی، ملی‌گرایی، مذهبی، زیست‌محیطی، هسته‌ای، مجازی و دولتی نیز بررسی شده‌اند (ص۴۷-۵۶) و عوامل ظهور تروریسم مانند عوامل سیاسی، روانی، اقتصادی، اعتقادی و اجتماعی ذکر شده‌اند (ص۵۶-۶۶).


نویسنده، در بخش دوم مباحث حقوقی همچون [[نسب جنین]] تلقیح شده را بیان می‌کند. او قواعدی مانند قاعده «الولد للفراش» که برای نفی نسبت جنین با مرد و زن ارائه شده است را برای «نفی نسب» کافی نمی‌داند.
فصل سوم به بررسی تروریسم از منظر اسلام می‌پردازد (ص۶۹) و واژگانی مانند ارهاب، بغی، فتک، غیله، اغتیال، تکفیر، عنف، خشونت، قتل، عذاب، قتال و غزوه را مفهوم‌شناسی می‌کند. (ص۷۲-۹۰) همچنین نظر اسلام در مورد نفی ترور و خشونت‌گرایی بیان شده است. (ص۹۰-۹۲) فصل چهارم به دعوت و جهاد شرعی در اسلام اختصاص دارد (ص۹۵) و واژگان دین،(ص۹۵) دعوت (ص۹۸) و جهاد شرعی را بررسی کرده (ص۱۰۵) و زوایای مختلف آن از منظر اسلام ذکر شده است. موضوع دفاع از دین و سرزمین نیز مطرح شده است. (ص۱۱۴) فصل پنجم به رابطه اسلام با جهاد و تروریسم می‌پردازد (ص۱۲۳) و دیدگاه اسلام نسبت به خشونت (ص۱۳۳) و شیوه دعوت به اسلام (صص۱۳۵-۱۴۴) و رابطه آن با صلح و امنیت بررسی می‌شود. (ص۱۴۸) دیپلماسی اسلامی نیز مورد توجه قرار گرفته است (ص۱۴۹).


نگارنده در فرض «تلقیح نطفه شوهر با تخمک زن بیگانه در خارج از رحم» بر اساس روایات، یک حکم و بنابر آیات حکم دیگری را بیان کرده ولی نظر خود را بیان نکرده است.
فصل ششم به بررسی جهاد، تروریسم، خشونت و افراط‌گرایی و روابط بین‌الملل از منظر فقه و کلام شیعه امامی می‌پردازد (ص۱۶۳) و به جهاد ابتدایی (ص۱۹۴) و دفاعی (ص۱۹۹) نیز اشاره شده است. فصل هفتم به بررسی مقایسه‌ای جهاد از منظر امامیه و تکفیری‌ها پرداخته (ص۲۰۹) و زمینه‌ها و اهداف جهاد و تروریسم را ذکر کرده است. (ص۲۱۴-۲۲۰) همچنین انتحار و استشهاد از منظر تشیع و تکفیری‌ها بررسی شده (ص۲۲۵) و شرایط عملیات استشهادی و تفاوت آن با عملیات انتحاری ذکر شده است (ص۲۲۷-۲۲۸).


==معرفی و گزارش ساختار==
===ارزیابی کتاب===
کتاب بررسی فقهی- حقوقی تلقیح مصنوعی، متن درس خارج فقه محمدجواد فاضل لنکرانی است که در سال ۱۳۸۴شمسی در قم برگزار شده و متن این درس‌ها در سال ۱۳۸۷شمسی در [[مرکز فقهی ائمه اطهار(علیهم السلام)|مرکز فقهی ائمه اطهار(ع)]] منتشر شده است.
یکی از ویژگی‌های برجسته این کتاب، جمع‌بندی مطالب در پایان هر فصل و نیز خلاصه‌سازی کلی مطالب در انتهای کتاب است.


کتاب دارای یک مقدمه و دو بخش است. مولف در مقدمه، به مفهوم‌شناسی تلقیح مصنوعی و باروری پرداخته و دو شیوه آن (یعنی کامل و ناقص) و اقسام تلقیح مصنوعی را ذکر می‌کند (ص۱۲-۱۷). در بخش اول، اصل عملی (احتیاط یا برائت) در موارد مشکوک تلقیح مصنوعی را بیان می‌کند و برائت را می‌پذیرد (ص ۵۲) و در جاهای مختلف از کتاب بر اساس آن حکم می‌دهد. در ادامه همین بخش اقسام تلقیح به همراه دلایل عقلی و نقلی، و نقد و بررسی آنها مطرح می‌شود. در بخش دوم نیز مباحث مربوط به نسب کودک به‌وجود آمده از راه تلقیح مصنوعی و رابطه او با پدر و مادرش را بیان می‌کند.
==تروریسم از نگاه اسلام==
در فصل سوم، جمشیدی و طوسی بیان می‌کنند که اسلام همچون هر مکتب دیگری دارای نظام معرفتی نظری و عقیدتی است و با تروریسم و خشونت‌های غیرقانونی مخالفت کرده و به مقابله با آن پرداخته است. (ص۶۹) آنها اشاره می‌کنند که بر اساس آیات ۲۷ تا ۳۰ سوره مائده، اولین اقدام تروریستی به قتل هابیل توسط قابیل برمی‌گردد، زیرا قابیل به طور ناگهانی به هابیل حمله کرد و او را کشت. (ص۷۰)


==احکام تکلیفی تلقیح مصنوعی==
گردآوران می‌گویند که ترور و تروریسم به معنای امروزی در متون دینی اسلام یافت نمی‌شود، اما مفاهیمی وجود دارد که با این معانی ارتباط دارند. (ص۷۱) نویسندگان بیان می‌کنند که واژگان مرتبط با ترور و تروریسم به دو دسته تقسیم می‌شوند: الف) مفاهیم منفی: ۱۴ واژه که نشان‌دهنده کنش یا رفتاری هستند که اسلام آن را نهی کرده و به عنوان ظلم و عمل ناحق محسوب می‌شود، مانند ارهاب، محاربه، فتک، تجاوز، ارعاب، عنف، شکنجه، خشونت و تکفیر؛ ب) مفاهیم خنثی که در شرایط خاص به عنوان رفتار ناحق معرفی می‌شوند، مانند قتل، عذاب، تعذیب، مجازات، شکنجه، قتال، مقاتل و حرب. (ص۷۲) مولف ۲۲ واژه مرتبط با ترور و تروریسم را بررسی کرده و آنها را از نظر لغوی، آیات و روایات تحلیل کرده و شباهت‌ها و تفاوت‌هایشان با واژه‌های ترور و تروریست را نیز مطرح کرده است. آنها به آیاتی همچون [[آیه ۴۰ سوره بقره]]، [[آیه ۶۰ سوره انفال]]، [[آیه ۳۳ سوره مائده]]، [[آیه ۳۲ سوره مائده]]، [[آیه ۲ سوره نور]] و [[آیه ۷۸ سوره نساء]] استناد کرده‌اند. (ص۷۲-۹۰)
مولف در ۹۰ صفحه اقسام پنجگانه لقاح مصنوعی را با دلایل متعدد بیان می‌کند:


===تلقیح نطفه شوهر در رحم همسرش===
مولفان تأکید می‌کنند که اسلام با هرگونه اقدام و رفتار تروریستی، خشونت‌آمیز و ظالمانه مخالف است و پیروان خود را از آن نهی کرده و به همزیستی مسالمت‌آمیز و محبت‌آمیز دعوت کرده است. آنها به آیات ۳۲ و ۳۳ سوره مائده استناد می‌کنند و آن دو را از مهم‌ترین دلایل نفی ترور و تروریسم می‌دانند. (ص۹۰-۹۱) نویسندگان می‌گویند که اسلام به صورت عملی نیز با ترور و تروریسم مخالفت کرده است، مانند اقدام مسلم بن عقیل که از ترور ابن زیاد خودداری کرد. (ص۹۲)


صورت اول تلقیح پزشکی آن است که با ابزار جدید پزشکی اسپرم شوهر در رحم همسرش قرار گیرد. مولف می‌گوید دلیل عقلی و نقلی وجود ندارد که تلقیح فقط باید با رابطه زناشویی زن و شوهر باشد؛ پس در اینجا که شک در حرمت تلقیح مصنوعی هست، اصالت برائت جاری کرده و حکم به جواز می‌دهد (ص۵۶).
نویسندگان در فصل پنجم به بررسی دیدگاه اسلام درباره رابطه تروریسم و جهاد دینی پرداخته‌اند. آیا این رابطه را مشابه خشونت می‌دانند یا آن را رد می‌کنند؟ (ص۱۲۳) نویسندگان توضیحاتی اجمالی درباره اسلام و ارکان سه‌گانه آن یعنی اعتقادات، اخلاقیات و احکام ارائه داده‌اند. در بخش اعتقادات، موضوعات هستی‌شناسی و انسان‌شناسی را مطرح کرده و در ادامه به اخلاقیات و احکام عملی اشاره کرده‌اند. (ص۱۲۳-۱۳۲) آنها معتقدند که اعتقادات، اخلاقیات و احکام با یکدیگر تعامل دارند و بر یکدیگر تأثیر می‌گذارند (ص۱۳۲).


به گفته فاضل لنکرانی در صورت اول، اگر زن و شوهر برای اینکه خانواده از بین نرود مضطر شوند از راه‌های جدید پزشکی فرزنددار شوند، تلقیح مصنوعی حتی اگر با مقدمات حرام همراه باشد، جایز است (ص۵۶-۵۷) ولی اگر آنان مضطر نیستند و زندگی آنها تحت الشعاع قرار نمی‌گیرد، تلقیح مصنوعی برای آنها جایز نیست (ص۵۸-۶۲).
به گزارش مولفان بسیاری از مستشرقان و غربیان اسلام را دین خشونت و شمشیر معرفی کرده‌اند، در حالی که اساس اسلام خلاف این را نشان می‌دهد. نویسندگان بیان می‌کنند که واژه خشونت در قرآن و متون دینی نیامده، اما ۱۷۵ مورد از کلمات مرتبط با قتل و جنگ دشمنان ذکر شده است. در مقابل، کلماتی که بر مهر و مدارا دلالت دارند مانند حسن، مودت، عدل، رحمت و رفق در قرآن آمده‌اند. (ص۱۳۳) بیان می‌شود که علاوه بر آیات قرآن، سیره اهل بیت(ع) نیز بر رفق و مدارا تأکید دارد و روایات متعددی در این زمینه وجود دارد. (ص۱۳۴)


===تلقیح نطفه مرد بیگانه در رحم همسر===
جمشیدی و طوسی معتقدند که در اسلام اصل بر صلح و همزیستی مسالمت‌آمیز است و اقداماتی مانند ترور و خشونت ناپسند معرفی شده‌اند. آنها به آیاتی همچون [[آیه ۱۳۴ سوره آل عمران]] و [[آیه ۸۵ سوره حجر]] استناد کرده و ثابت می‌کنند که اسلام دین مهر و مهربانی است. نویسندگان بیان می‌کنند که اسلام به عنوان شریعتی جامع و کامل، انسان‌ها را به اسلام دعوت می‌کند و این دعوت از ضروریات دین است، [[آیه ۱۲۵ سوره نحل]] این مدعا را تأیید می‌کند. (ص۱۳۵) آنها دمی‌گویند برخلاف نگاه تکفیری‌ها و برخی مستشرقان غربی، دعوت اسلام بر مبنای زور و خشونت نیست بلکه پذیرش دعوت طبق میل و اراده افراد انجام می‌شود. (ص۱۳۶)


صورت دوم بارداری مصنوعی، صورتی است که شوهر به خاطر ضعف اسپرم نمی‌تواند همسرش را باردار کند، لذا با [[روش‌های جدید باروری]] نطفه مرد دیگری را در رحم همسر وی قرار می‌دهند (ص۶۳).در این فرض برخی فقها قائل به جواز شده و بعضی دیگر آن را حرام می‌دانند (ص۶۴). نویسنده ابتدا دلایل روایی حرمت را بیان کرده و بعد از نقد و بررسی سندی و دلالی پنج روایت<ref>کلینی، كافي، ج‏۵، ص۵۴۰، ح۳؛ ص ۵۴۱، ح ۱؛ ج‏۷، ص ۲۶۲، ح ۱۲؛ صدوق، من لا يحضره الفقيه، ج‏۳، ص ۵۵۹؛ اهوازی، الزهد، ص ۸</ref>، آنها را برای اثبات حرمت انتقال نطفه مرد بیگانه در رحم همسر کافی نمی‌داند و با توجه به اصل عملی برائت، آن را جایز می‌داند (ص۶۵-۸۸؛ ص۱۰۹).
مولفان بیان می‌کنند که استفاده از خشونت برای دعوت انسان‌ها به دین اسلام امری ناپسند دانسته شده و سیره اهل بیت نیز بر این مطلب دلالت دارد. آیاتی همچون [[آیه ۱۲۵ سوره نحل]]، [[آیه ۱۰۸ سوره یوسف]] و [[آیه ۱۵ سوره شورا]] بر وجوب دعوت دلالت می‌کنند. (ص۱۳۷) به گفته جمشیدی و طوسی علاوه بر آیات متعدد که بر وجوب دعوت مردم به اسلام تأکید دارند، سیره عملی اهل بیت نیز این مدعا را ثابت می‌کند. بر اساس آیات متعدد همچون [[آیه ۲۱۴ سوره شعراء]] و [[آیه ۱۰۷ سوره انبیاء]]، یکی از وظایف اصلی پیامبر انذار و دعوت به دین اسلام بوده است. (ص۱۳۸-۱۳۹)


فاضل لنکرانی بعد از ذکر روایات، چهار آیه<ref>نور/۳۱؛ مومنون/۵-۷؛ نساء/۲۳ و احزاب/۳۵</ref> را بیان می‌کند (ص۸۹-۱۰۵) و سه آیه از آنها را قابل خدشه می‌داند و می‌گوید با آیه (فَمَنِ ابْتَغى وَراءَ ذلِكَ فَأُولئِكَ هُمُ العادُون‏)<ref>مومنون، ۷.</ref> و روایات ذیل آیه (ص۱۰۰)، می‌توان حرمت انتقال نطفه مرد بیگانه در رحم همسر را اثبات کرد (ص۱۰۹).
نویسندگان این سوال را مطرح می‌کنند که آیا عدم پذیرش دعوت پیامبر تبعاتی دارد؟ در پاسخ به این سوال، با ذکر آیات متعدد همچون [[آیه ۲۰ سوره آل عمران]]، [[آیه ۸۲ سوره نحل]]، [[آیه ۵۴ سوره نور]]، [[آیه ۴۰ سوره رعد]]، [[آیه ۱۲ سوره تغابن]]، [[آیه ۶۷ سوره مائده]] و [[آیه ۳۲ سوره احقاف]]، بر این باورند که خداوند تنها وظیفه دعوت را به پیامبر واگذار کرده و هرگز به ایشان اجازه نداده است که در برابر عدم پذیرش دعوت به خشونت و جنگ مبادرت ورزد.(ص۱۴۰)


نگارنده بعد از نقد و بررسی آیات، یک روایت درباره علت حرمت زنا<ref>صدوق، علل الشرایع، ج۲، ص۴۷۹، باب العلة التي من أجلها حرم الزناء، ح۱</ref> را ذکر کرده و بر اساس آن، دلیل حرمت زنا را «فساد در خانواده» معرفی می‌کند و می‌گوید منتقل کردن اسپرم مرد بیگانه در رحم همسر نیز موجب فساد در خانواده می‌شود؛ لذا بعد از نقد و بررسی همه ادله قرآنی و روایی حرمت، صورت دوم را جایز نمی‌داند (ص۱۱۷-۱۱۸).
==جهاد از منظر اسلام==
نویسندگان در فصل چهارم به بررسی جهاد شرعی از دیدگاه اسلام پرداخته‌اند و شباهت‌ها و تفاوت‌های آن با اقدامات تروریستی را تحلیل کرده‌اند. (ص۹۵) آنان واژگان مرتبط با جهاد شرعی را از نظر لغوی و متون دینی مورد بررسی قرار داده‌اند. (ص۹۴-۱۰۵) همچنین، واژگان مشابه جهاد در قرآن مانند حرب، محاربه، قتال، مقاتله، غزوه، دفاع و مدافعه و سبک دم را معنا کرده و تفاوت‌های آن‌ها با جهاد را در یک الگو بیان کرده‌اند (ص۱۰۷).


لنکرانی، ادله قائلین به جواز را نیز مطرح می‌کند و می‌گوید مهمترین دلیل جواز صورت دوم، روایات این باب است که بازگشت همه آنها به دو روایت<ref>طوسی، تهذیب، ج۱۰، ص۴۸، باب حدود الزانی، ح۱۷۹؛ کلینی، کافی، ج۷، ص۲۰۲، باب آخر منه، ح۱</ref> است.(ص۱۱۸-۱۲۱) وی بعد از نقد، بررسی و مناقشه در سند و محتوای این دو روایت، آنها را برای اثبات جواز صورت دوم تلقیح مصنوعی، کافی نمی‌داند (ص۱۲۴).
نویسندگان معتقدند که ادیان الهی هرگز به پیروان خود اجازه قتل و کشتار غیرمومنان به دلیل کفرشان را نمی‌دهند و وجود عقاید مخالف را تا زمانی که در حد عقیده باقی بماند و اقدام عملی خصمانه علیه مومنان صورت نگیرد، مجوزی برای کشتار نمی‌دانند. و بر اساس [[آیه ۱۰۸ سوره انعام]] حتی از دشنام دادن به مقدسات آنان نیز جلوگیری کرده‌اند. (ص۱۰۸) به گفته نویسندگان، دستور اولیه اسلام همزیستی مسالمت‌آمیز و صلح‌آمیز میان انسان‌هاست. از دیدگاه اسلام و طبق [[آیه ۸ سوره ممتحنه]] تا زمانی که دولتی تهدیدی علیه امنیت، مصالح و عزت مسلمانان ایجاد نکند، اقدام عملی و کشتار آن‌ها جایز نیست. به عبارت دیگر، جهاد شرعی ابزاری برای تحقق امنیت، صلح و رفع فتنه، فساد، ظلم و بی‌عدالتی در جهان است و ماهیت دفاعی و بازدارندگی دارد، نه ماهیت تجاوزکارانه یا خشونت‌گرایانه (ص۱۰۹).


===صورت سوم: تلقیح نطفه شوهر در رحم زن بیگانه===
دعوت به اسلام و جهاد شرعی از منظر اسلام دارای جایگاه و ارزشی والا و اهمیت فراوان است و آیاتی همچون آیه ۴۰ سوره حج و روایات متعدد این مطلب را تأیید می‌کنند. (ص109) نویسندگان می‌نویسند که جهاد شرعی دارای دو بعد است: بعد درونی و بعد بیرونی. مبارزه با نفس و تمایلات نفسانی را جهاد اکبر و مبارزه با دشمنان را جهاد اصغر معرفی کرده‌اند (ص۱۱۱).


صورت سوم تلقیح مصنوعی اینگونه است که زن نمی‌تواند باردار شود و نطفه شوهرش را در رحم زن دیگری قرار می‌دهند.(ص۱۲۵) به گفته نویسنده انتقال نطفه شوهر در رحم زن بیگانه سه فرض دارد:
===عوامل جهاد شرعی===
مولفان بیان کرده‌اند که جهاد شرعی دارای علل و عوامل متعددی است. آن‌ها هفت عامل را ذکر کرده‌اند: دفاع از دین و نظام اسلامی، مقابله به مثل، دفاع از سرزمین‌های اسلامی، مقابله با پیمان‌شکنی و نقض حقوق انسان‌ها، مقابله با توطئه و فساد، رفع فتنه، و دفاع از مظلومین و مستضعفان. نویسندگان به آیات مختلفی همچون [[آیه ۱۹۴ سوره بقره]]، [[آیه ۱۲ سوره توبه]]، [[آیه 13 سوره توبه]]، [[آیه ۳۳ سوره مائده]]، [[آیه ۲۱۷ سوره بقره]]، [[آیه ۱۹۳ سوره بقره]] و [[آیه ۷۵ سوره نساء]] استناد کرده‌اند (ص۱۱۲-۱۱۷).


فرض اول: تخمک زن بیگانه را در رحم همسر قرار می‌دهند و شوهر با رابطه زناشویی او را باردار می‌کند: فاضل لنکرانی در این صورت بعد از نقل اقوال مختلف (جواز مطلق، جواز مقید و حرمت مطلق) و رد کردن آنها(ص۱۲۸)، این فرض را مصداق آیه  می‌داند؛ لذا آن را حرام می‌داند (ص۱۲۷).
آن‌ها به ارتباط بین دعوت دینی، جهاد و تروریسم پرداخته‌اند و به [[آیه ۳ سوره انسان]]، [[آیه ۲۵۶ سوره بقره]] و [[آیه ۲۹ سوره کهف]] استناد کرده‌اند. نویسندگان معتقدند که ضرورتاً رابطه‌ای بین دعوت دینی، جهاد و تروریسم وجود ندارد و ایجاد چنین رابطه‌ای به ماهیت دین بازمی‌گردد. بنابراین باید توجه داشت که دین چه نوع ماهیتی دارد. دینی که برای رساندن انسان‌ها به کمالات انسانی تشریح شده است، نمی‌تواند تروریسم را در برنامه هدایت خود قرار دهد و با آن مخالفت می‌کند (ص۱۱۸-۱۲۱).
 
فرض دوم: تلقیح بین اسپرم شوهر با تخمک زن بیگانه در رحم همان زن: در این فرض نیز تلقیح مصنوعی حرام است.(ص۱۲۶)
 
فرض سوم: تلقیح نطفه شوهر با تخمک زن بیگانه در خارج از رحم: مولف درباره اصل لقاح نظر مشخصی را بیان نمی‌کند ولی انتقال این نطفه به رحم همسر را طبق آیه (۷) سوره مومنون، حرام می‌داند (ص۱۳۰).
 
===صورت چهارم: تلقیح اسپرم شوهر و تخمک زن در خارج از  رحم همسر===
 
تلقیح اسپرم شوهر و تخمک زن در خارج از  رحم همسر بر اساس محل قرار گرفتن جنین، صورت‌های مختلفی پیدا می‌کند:
 
صورت اول و دوم: جنین به هیچ رحمی منتقل نمی‌شود و یا در رحم همسر قرار می‌گیرد: این دو حالت، جایز است (ص۱۳۱).
 
صورت سوم: جنین به رحم زن دیگر (خواه همسر دوم باشد یا زن بیگانه) یا کنیز صاحب نطفه منتقل شود: اصل تلقیح در خارج جایز است؛ ولی منتقل کردن آن به رحم زن دیگر، محل بحث است. بر اساس برخی روایات، این فرض هم اشکال ندارد؛(ص۱۳۴) ولی طبق آیه (۷) سوره مومنون، جایز نیست؛ لذا این صورت جایز نمی‌باشد (ص۱۳۶).
 
صورت چهارم: جنین به رحم زن بیگانه منتقل شود: جایز نمی‌باشد (ص۱۳۶).
 
مولف بعد از ذکر این چهار حالت در قسم چهارم تلقیح مصنوعی، می‌گوید بر زن حرام است که رحمش را در اختیار دیگران قرار دهد تا جنین را در آن قرار دهند (ص۱۳۹).
 
===صورت پنجم: صورت‌های نادر تلقیح مصنوعی===
فاضل لنکرانی برخی از صورت‌های نادر تلقیح مصنوعی همچون [[تلقیح اسپرم مرد با تخمک حیوان]] و [[تلقیح با گیاه]] را ذکر می‌کند و آنها را مصداق آیه (۷) سوره مومنون و روایت «رَجُلٌ أَقَرَّ نُطْفَتَهُ فِي رَحِمٍ يَحْرُمُ عَلَيْه‏»<ref>کلینی؛ کافی، ج۵، ص۵۴۱، باب الزانی، ح۱</ref> دانسته و لقاح از این طریق را مخالف [[مقاصد شریعت]] (هدف از ازدواج، بارداری از طریق انسان بوده است) می‌داند؛ لذا تلقیح را جایز نمی‌داند (ص۱۴۰-۱۴۳).
 
==احکام وضعی تلقیح مصنوعی==
فاضل لنکرانی در این بخش به آثار و احکام وضعی تلقیح مصنوعی همچون نسبت جنین با والدین (صاحب اسپرم و تخمک) می‌پردازد.
 
===حقیقت و مفهوم نسب===
مولف در این فصل اول بخش دوم به مباحث حقوقی تلقیح مصنوعی همچون «رابطه جنین با صاحب اسپرم و تخمک» پرداخته و موضوع «نسب» را مورد نقد و بررسی قرار می‌دهد.
 
به گفته وی درباره حقیقت «نسب» دو دیدگاه وجود دارد: برخی معتقدند نسب در شریعت یک معنای خاص ندارد بلکه باید به عرف رجوع شود و عرف هم صاحب اسپرم و تخمک را پدر و مادر جنین می‌داند.(ص۱۴۸) در مقابل این دیدگاه برخی می‌گویند نسب دارای یک حقیقت شرعی و اصطلاح خاصی است (ص۱۴۹).
 
فاضل لنکرانی برخی مستندات دیدگاه دوم همچون «نفی نسب از ولد زنا»(ص۱۴۹) و «[[الولد للفراش]]»(ص۱۵۳) را ذکر می‌کند. او از قول [[صاحب جواهر]] ادعای اجماع می‌کند که ولد زنا هیچ رابطه ای با زن و مرد ندارد<ref>نجفی، جواهر الکلام، ج۲۹، ص۲۵۶.</ref> لذا از آنها ارث نمی‌برد.(ص۱۴۹-۱۵۰) نویسنده این دلیل را قبول ندارد و می‌گوید نمی‌توان از «[[ارث نبردن ولد زنا]]» رابطه جنین با زن و مرد را انکار کرد؛ چون شارع فقط خواسته «[[ارث نبردن جنین]]» را برای زنا ثابت کند نه اینکه بخواهد همه آثار همچون «محرمیت جنین با زن و مرد» و «نسب و رابطه جنین با زناکارا» را نفی کند.(ص۱۵۰-۱۵۲)
 
نویسنده در ادامه، پنج روایت<ref>صدوق، خصال، ج۱، ص۲۱۳؛ کلینی، كافی، ج‏۵، ص ۴۹۱، ح ۲و ۳ و ج‏۷، ص ۱۶۳؛ طوسی، تهذيب الأحكام، ج‏۸، ص ۱۶۹، ح ۱۲.</ref> از اهل بیت علیهم السلام و یک روایت<ref>بخاری، صحيح البخاري، ج‏۴، ص ۸.</ref> از اهل سنت را برای قاعده «الولد للفراش» بیان می‌کند(ص۱۵۳-۱۵۸) و قاعده را مخصوص جایی می‌داند که زنایی صورت گرفته و الحاق جنین به یکی از زناکاران مشکوک باشد؛ اما در این فرض، یقین داریم که نطفه برای دیگری است؛ لذا قاعده در اینجا جاری نمی‌شود.(ص۱۵۹-۱۶۰)
 
===نسب فرزند در صورت‌های مختلف تلقیح مصنوعی===
نگارنده بعد از بررسی فقهی اشکال چهارگانه تلقیح مصنوعی، مباحث حقوقی آنها را بیان کرده و وضعیت نسب فرزند را مشخص می‌کند.
 
در صورت اول (تلقیح اسپرم شوهر در رحم همسرش) فرزند متعلق به صاحب نطفه و اسپرم است.(ص۱۶۱)
 
در شکل دوم و سوم (تلقیح نطفه مرد بیگانه در رحم زن نامحرم) اگر نطفه مرد در خارج رحم تلقیح شده و جنین در دستگاه بزرک شود و یا به رحم زن بی شوهر منتقل شود و یا اسپرم مرد بیگانه را بگیرند و در رحم زن بی شوهر قرار دهند، در همه این حالات، جنین به صاحب نطفه تعلق دارد.(ص۱۶۱) اما اگر بعد از انتقال نطفه مرد بیگانه به رحم زن، شوهرش با او آمیزش کرد و فرزندی متولد شد، طبق قاعد (الولد للفراش) فرزند به شوهر منسوب می‌شود.(ص۱۶۱-۱۶۲)
 
در حالت چهارم (اسپرم شوهر و تخمک زن در خارج تلقیح شود و به رحم زن دیگری منتقل شود) صاحب نطفه پدر جنین است و عرف هم مادر او را، صاحب تخمک می‌داند نه زنی که نطفه در رحم او قرار گرفته است.(ص۱۶۲)
 
[[آیت الله خویی]] بر اساس آیه (۲) سوره مجادله، مادر جنین را زنی می‌داند که فرزند را به دنیا آورده است؛ زیرا در آیه زنی که فرزند از وی متولد شده، مادر گفته شده است.<ref>صراط النجاة، ج۱، ص۳۶۲.</ref> فاضل لنکرانی نظر خویی را با دلایلی مانند اینکه آیه فقط در صدد نهی از [[ظهار]] است نه اینکه بخواهد مادر را تعریف کند.(ص۱۶۳-۱۶۵)
در پایان کتاب هم احتمال می‌دهد که جنین دو مادر داشته باشد، صاحب تخمک، [[مادر نسبی]] است و زنی که فرزند را به دنیا آورده هم مانند [[مادر رضاعی]] محسوب می‌شود.(ص۱۶۵)
 
==نقد و بررسی==
* با اینکه مولف سعی کرده ابعاد مختلف موضوع را مطرح و حکم شرعی آن را بیان کند و لی در برخی موارد نظر صریح خودش را ذکر نمی‌کند؛ مثلا در فرض «تلقیح نطفه شوهر با تخمک زن بیگانه در خارج از رحم» بر اساس روایات، یک حکم و بنابر آیات حکم دیگری را بیان می‌کند و نظر نهایی خودش در این صورت را بیان نمی‌کند.(ص۱۳۰)
 
* فاضل لنکرانی لیست حالت‌های متعدد تلقیح را در مقدمه بیان می‌کند؛(ص۱۶) ولی در متن کتاب تعدادی از آنها را ذیل اقسام پنجگانه تلقیح مطرح کرده و حکم می‌دهد.(ص۱۲۵-۱۳۰؛ ص۱۳۱-۱۳۹) اگر مهمترین آنها را ذکر می‌کرد و حکم هر کدام را بر اساس ادله، جداگانه می‌گفت، بهتر بود.
 
* ادبیات کتاب در جاهای متعددی محاوره ای است.
 
* در برخی موارد، آدرس مطلب ذکر نشده است.(ص۱۵۷)
 
==پانویس==
{{پانویس}}
 
==منابع==
{{منابع}}
* الخصال‏، ابن بابويه، محمد بن على‏، محقق / مصحح: غفارى، على اكبر، قم، جامعه مدرسين‏، چاپ اول، ۱۳۶۲ ش‏.
* الزهد، كوفى اهوازى، حسين بن سعيد، محقق / مصحح: عرفانيان يزدى، غلامرضا، قم، المطبعة العلمية، چاپ دوم، ۱۴۰۲ق‏.
* الكافي، كلينى، محمد بن يعقوب‏، محقق/مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، تهران، دار الكتب الإسلامية‏، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق‏.
* تهذيب الأحكام، طوسى، محمد بن الحسن‏، محقق / مصحح: خرسان، حسن الموسوى‏، تهران، دار الكتب الإسلاميه‏، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق‏.
* جواهر الكلام في شرح شرائع الإسلام، نجفى، محمد حسن، محقق: عباس قوچانى و على آخوندى، بیروت، دار إحياء التراث العربي، چاپ هفتم، ۱۴۰۴ق.
* صحيح البخاري، بخارى، محمد بن اسماعيل، مصر، وزارة الاوقاف، المجلس الاعلى للشئون الاسلامية، لجنة إحياء كتب السنة، چاپ دوم، ۱۴۱۰ق.
* صراط النجاة (المحشی)، خویی، ابوالقاسم، قم، مکتب نشر المنتخب، چاپ اول، ۱۴۱۶ق.
* من لا يحضره الفقيه‏، ابن بابويه، محمد بن على‏، محقق/مصحح: غفارى، على اكبر، قم، دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه، چاپ دوم‏، ۱۴۱۳ق.
{{پایان}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۷ آوریل ۲۰۲۵، ساعت ۰۶:۳۶

  • چکیده

جهاد یا تروریسم پژوهشی کلامی و فقهی در مکتب امامیه

معرفی و گزارش ساختار کتاب

کتاب "جهاد یا تروریسم: پژوهشی کلامی و فقهی در مکتب امامیه" به قلم محمد حسین جمشیدی و کوثر طوسی در سال ۱۳۹۷ توسط دانشگاه امام صادق علیه السلام منتشر شده است. این کتاب شامل ۷ فصل است.

فصل اول به مباحث کلی مانند پیشینه پژوهش،(ص۲۳-۲۸) روش‌شناسی (ص۲۹) و مفاهیم جهاد، تروریسم و خشونت‌گرایی و شیعه امامیه اختصاص دارد. (ص۳۰-۳۲) فصل دوم به مفهوم‌شناسی ترور و تروریسم پرداخته (ص۳۷-۴۲) و ویژگی‌های تروریسم مانند خشونت‌گرایی، اجبار برای رسیدن به اهداف غیرمشروع و کار مخفیانه را بررسی می‌کند. (ص۴۲-۴۵) نویسندگان تروریسم را به عنوان اقداماتی وحشت‌زا و خشونت‌آفرین تعریف کرده‌اند که با ابزارهای مختلف برای رسیدن به اهداف سیاسی و جمعی در جامعه انجام می‌شود. (ص۶۷) انواع تروریسم مانند سیاسی، ملی‌گرایی، مذهبی، زیست‌محیطی، هسته‌ای، مجازی و دولتی نیز بررسی شده‌اند (ص۴۷-۵۶) و عوامل ظهور تروریسم مانند عوامل سیاسی، روانی، اقتصادی، اعتقادی و اجتماعی ذکر شده‌اند (ص۵۶-۶۶).

فصل سوم به بررسی تروریسم از منظر اسلام می‌پردازد (ص۶۹) و واژگانی مانند ارهاب، بغی، فتک، غیله، اغتیال، تکفیر، عنف، خشونت، قتل، عذاب، قتال و غزوه را مفهوم‌شناسی می‌کند. (ص۷۲-۹۰) همچنین نظر اسلام در مورد نفی ترور و خشونت‌گرایی بیان شده است. (ص۹۰-۹۲) فصل چهارم به دعوت و جهاد شرعی در اسلام اختصاص دارد (ص۹۵) و واژگان دین،(ص۹۵) دعوت (ص۹۸) و جهاد شرعی را بررسی کرده (ص۱۰۵) و زوایای مختلف آن از منظر اسلام ذکر شده است. موضوع دفاع از دین و سرزمین نیز مطرح شده است. (ص۱۱۴) فصل پنجم به رابطه اسلام با جهاد و تروریسم می‌پردازد (ص۱۲۳) و دیدگاه اسلام نسبت به خشونت (ص۱۳۳) و شیوه دعوت به اسلام (صص۱۳۵-۱۴۴) و رابطه آن با صلح و امنیت بررسی می‌شود. (ص۱۴۸) دیپلماسی اسلامی نیز مورد توجه قرار گرفته است (ص۱۴۹).

فصل ششم به بررسی جهاد، تروریسم، خشونت و افراط‌گرایی و روابط بین‌الملل از منظر فقه و کلام شیعه امامی می‌پردازد (ص۱۶۳) و به جهاد ابتدایی (ص۱۹۴) و دفاعی (ص۱۹۹) نیز اشاره شده است. فصل هفتم به بررسی مقایسه‌ای جهاد از منظر امامیه و تکفیری‌ها پرداخته (ص۲۰۹) و زمینه‌ها و اهداف جهاد و تروریسم را ذکر کرده است. (ص۲۱۴-۲۲۰) همچنین انتحار و استشهاد از منظر تشیع و تکفیری‌ها بررسی شده (ص۲۲۵) و شرایط عملیات استشهادی و تفاوت آن با عملیات انتحاری ذکر شده است (ص۲۲۷-۲۲۸).

ارزیابی کتاب

یکی از ویژگی‌های برجسته این کتاب، جمع‌بندی مطالب در پایان هر فصل و نیز خلاصه‌سازی کلی مطالب در انتهای کتاب است.

تروریسم از نگاه اسلام

در فصل سوم، جمشیدی و طوسی بیان می‌کنند که اسلام همچون هر مکتب دیگری دارای نظام معرفتی نظری و عقیدتی است و با تروریسم و خشونت‌های غیرقانونی مخالفت کرده و به مقابله با آن پرداخته است. (ص۶۹) آنها اشاره می‌کنند که بر اساس آیات ۲۷ تا ۳۰ سوره مائده، اولین اقدام تروریستی به قتل هابیل توسط قابیل برمی‌گردد، زیرا قابیل به طور ناگهانی به هابیل حمله کرد و او را کشت. (ص۷۰)

گردآوران می‌گویند که ترور و تروریسم به معنای امروزی در متون دینی اسلام یافت نمی‌شود، اما مفاهیمی وجود دارد که با این معانی ارتباط دارند. (ص۷۱) نویسندگان بیان می‌کنند که واژگان مرتبط با ترور و تروریسم به دو دسته تقسیم می‌شوند: الف) مفاهیم منفی: ۱۴ واژه که نشان‌دهنده کنش یا رفتاری هستند که اسلام آن را نهی کرده و به عنوان ظلم و عمل ناحق محسوب می‌شود، مانند ارهاب، محاربه، فتک، تجاوز، ارعاب، عنف، شکنجه، خشونت و تکفیر؛ ب) مفاهیم خنثی که در شرایط خاص به عنوان رفتار ناحق معرفی می‌شوند، مانند قتل، عذاب، تعذیب، مجازات، شکنجه، قتال، مقاتل و حرب. (ص۷۲) مولف ۲۲ واژه مرتبط با ترور و تروریسم را بررسی کرده و آنها را از نظر لغوی، آیات و روایات تحلیل کرده و شباهت‌ها و تفاوت‌هایشان با واژه‌های ترور و تروریست را نیز مطرح کرده است. آنها به آیاتی همچون آیه ۴۰ سوره بقره، آیه ۶۰ سوره انفال، آیه ۳۳ سوره مائده، آیه ۳۲ سوره مائده، آیه ۲ سوره نور و آیه ۷۸ سوره نساء استناد کرده‌اند. (ص۷۲-۹۰)

مولفان تأکید می‌کنند که اسلام با هرگونه اقدام و رفتار تروریستی، خشونت‌آمیز و ظالمانه مخالف است و پیروان خود را از آن نهی کرده و به همزیستی مسالمت‌آمیز و محبت‌آمیز دعوت کرده است. آنها به آیات ۳۲ و ۳۳ سوره مائده استناد می‌کنند و آن دو را از مهم‌ترین دلایل نفی ترور و تروریسم می‌دانند. (ص۹۰-۹۱) نویسندگان می‌گویند که اسلام به صورت عملی نیز با ترور و تروریسم مخالفت کرده است، مانند اقدام مسلم بن عقیل که از ترور ابن زیاد خودداری کرد. (ص۹۲)

نویسندگان در فصل پنجم به بررسی دیدگاه اسلام درباره رابطه تروریسم و جهاد دینی پرداخته‌اند. آیا این رابطه را مشابه خشونت می‌دانند یا آن را رد می‌کنند؟ (ص۱۲۳) نویسندگان توضیحاتی اجمالی درباره اسلام و ارکان سه‌گانه آن یعنی اعتقادات، اخلاقیات و احکام ارائه داده‌اند. در بخش اعتقادات، موضوعات هستی‌شناسی و انسان‌شناسی را مطرح کرده و در ادامه به اخلاقیات و احکام عملی اشاره کرده‌اند. (ص۱۲۳-۱۳۲) آنها معتقدند که اعتقادات، اخلاقیات و احکام با یکدیگر تعامل دارند و بر یکدیگر تأثیر می‌گذارند (ص۱۳۲).

به گزارش مولفان بسیاری از مستشرقان و غربیان اسلام را دین خشونت و شمشیر معرفی کرده‌اند، در حالی که اساس اسلام خلاف این را نشان می‌دهد. نویسندگان بیان می‌کنند که واژه خشونت در قرآن و متون دینی نیامده، اما ۱۷۵ مورد از کلمات مرتبط با قتل و جنگ دشمنان ذکر شده است. در مقابل، کلماتی که بر مهر و مدارا دلالت دارند مانند حسن، مودت، عدل، رحمت و رفق در قرآن آمده‌اند. (ص۱۳۳) بیان می‌شود که علاوه بر آیات قرآن، سیره اهل بیت(ع) نیز بر رفق و مدارا تأکید دارد و روایات متعددی در این زمینه وجود دارد. (ص۱۳۴)

جمشیدی و طوسی معتقدند که در اسلام اصل بر صلح و همزیستی مسالمت‌آمیز است و اقداماتی مانند ترور و خشونت ناپسند معرفی شده‌اند. آنها به آیاتی همچون آیه ۱۳۴ سوره آل عمران و آیه ۸۵ سوره حجر استناد کرده و ثابت می‌کنند که اسلام دین مهر و مهربانی است. نویسندگان بیان می‌کنند که اسلام به عنوان شریعتی جامع و کامل، انسان‌ها را به اسلام دعوت می‌کند و این دعوت از ضروریات دین است، آیه ۱۲۵ سوره نحل این مدعا را تأیید می‌کند. (ص۱۳۵) آنها دمی‌گویند برخلاف نگاه تکفیری‌ها و برخی مستشرقان غربی، دعوت اسلام بر مبنای زور و خشونت نیست بلکه پذیرش دعوت طبق میل و اراده افراد انجام می‌شود. (ص۱۳۶)

مولفان بیان می‌کنند که استفاده از خشونت برای دعوت انسان‌ها به دین اسلام امری ناپسند دانسته شده و سیره اهل بیت نیز بر این مطلب دلالت دارد. آیاتی همچون آیه ۱۲۵ سوره نحل، آیه ۱۰۸ سوره یوسف و آیه ۱۵ سوره شورا بر وجوب دعوت دلالت می‌کنند. (ص۱۳۷) به گفته جمشیدی و طوسی علاوه بر آیات متعدد که بر وجوب دعوت مردم به اسلام تأکید دارند، سیره عملی اهل بیت نیز این مدعا را ثابت می‌کند. بر اساس آیات متعدد همچون آیه ۲۱۴ سوره شعراء و آیه ۱۰۷ سوره انبیاء، یکی از وظایف اصلی پیامبر انذار و دعوت به دین اسلام بوده است. (ص۱۳۸-۱۳۹)

نویسندگان این سوال را مطرح می‌کنند که آیا عدم پذیرش دعوت پیامبر تبعاتی دارد؟ در پاسخ به این سوال، با ذکر آیات متعدد همچون آیه ۲۰ سوره آل عمران، آیه ۸۲ سوره نحل، آیه ۵۴ سوره نور، آیه ۴۰ سوره رعد، آیه ۱۲ سوره تغابن، آیه ۶۷ سوره مائده و آیه ۳۲ سوره احقاف، بر این باورند که خداوند تنها وظیفه دعوت را به پیامبر واگذار کرده و هرگز به ایشان اجازه نداده است که در برابر عدم پذیرش دعوت به خشونت و جنگ مبادرت ورزد.(ص۱۴۰)

جهاد از منظر اسلام

نویسندگان در فصل چهارم به بررسی جهاد شرعی از دیدگاه اسلام پرداخته‌اند و شباهت‌ها و تفاوت‌های آن با اقدامات تروریستی را تحلیل کرده‌اند. (ص۹۵) آنان واژگان مرتبط با جهاد شرعی را از نظر لغوی و متون دینی مورد بررسی قرار داده‌اند. (ص۹۴-۱۰۵) همچنین، واژگان مشابه جهاد در قرآن مانند حرب، محاربه، قتال، مقاتله، غزوه، دفاع و مدافعه و سبک دم را معنا کرده و تفاوت‌های آن‌ها با جهاد را در یک الگو بیان کرده‌اند (ص۱۰۷).

نویسندگان معتقدند که ادیان الهی هرگز به پیروان خود اجازه قتل و کشتار غیرمومنان به دلیل کفرشان را نمی‌دهند و وجود عقاید مخالف را تا زمانی که در حد عقیده باقی بماند و اقدام عملی خصمانه علیه مومنان صورت نگیرد، مجوزی برای کشتار نمی‌دانند. و بر اساس آیه ۱۰۸ سوره انعام حتی از دشنام دادن به مقدسات آنان نیز جلوگیری کرده‌اند. (ص۱۰۸) به گفته نویسندگان، دستور اولیه اسلام همزیستی مسالمت‌آمیز و صلح‌آمیز میان انسان‌هاست. از دیدگاه اسلام و طبق آیه ۸ سوره ممتحنه تا زمانی که دولتی تهدیدی علیه امنیت، مصالح و عزت مسلمانان ایجاد نکند، اقدام عملی و کشتار آن‌ها جایز نیست. به عبارت دیگر، جهاد شرعی ابزاری برای تحقق امنیت، صلح و رفع فتنه، فساد، ظلم و بی‌عدالتی در جهان است و ماهیت دفاعی و بازدارندگی دارد، نه ماهیت تجاوزکارانه یا خشونت‌گرایانه (ص۱۰۹).

دعوت به اسلام و جهاد شرعی از منظر اسلام دارای جایگاه و ارزشی والا و اهمیت فراوان است و آیاتی همچون آیه ۴۰ سوره حج و روایات متعدد این مطلب را تأیید می‌کنند. (ص109) نویسندگان می‌نویسند که جهاد شرعی دارای دو بعد است: بعد درونی و بعد بیرونی. مبارزه با نفس و تمایلات نفسانی را جهاد اکبر و مبارزه با دشمنان را جهاد اصغر معرفی کرده‌اند (ص۱۱۱).

عوامل جهاد شرعی

مولفان بیان کرده‌اند که جهاد شرعی دارای علل و عوامل متعددی است. آن‌ها هفت عامل را ذکر کرده‌اند: دفاع از دین و نظام اسلامی، مقابله به مثل، دفاع از سرزمین‌های اسلامی، مقابله با پیمان‌شکنی و نقض حقوق انسان‌ها، مقابله با توطئه و فساد، رفع فتنه، و دفاع از مظلومین و مستضعفان. نویسندگان به آیات مختلفی همچون آیه ۱۹۴ سوره بقره، آیه ۱۲ سوره توبه، آیه 13 سوره توبه، آیه ۳۳ سوره مائده، آیه ۲۱۷ سوره بقره، آیه ۱۹۳ سوره بقره و آیه ۷۵ سوره نساء استناد کرده‌اند (ص۱۱۲-۱۱۷).

آن‌ها به ارتباط بین دعوت دینی، جهاد و تروریسم پرداخته‌اند و به آیه ۳ سوره انسان، آیه ۲۵۶ سوره بقره و آیه ۲۹ سوره کهف استناد کرده‌اند. نویسندگان معتقدند که ضرورتاً رابطه‌ای بین دعوت دینی، جهاد و تروریسم وجود ندارد و ایجاد چنین رابطه‌ای به ماهیت دین بازمی‌گردد. بنابراین باید توجه داشت که دین چه نوع ماهیتی دارد. دینی که برای رساندن انسان‌ها به کمالات انسانی تشریح شده است، نمی‌تواند تروریسم را در برنامه هدایت خود قرار دهد و با آن مخالفت می‌کند (ص۱۱۸-۱۲۱).