کاربر:Ms.sadeghi/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

Ms.sadeghi (بحث | مشارکت‌ها)
فتوای فقهای معاصر درباره عملیات استشهادی: اصلاح ارقام، اصلاح فاصلهٔ مجازی
Ms.sadeghi (بحث | مشارکت‌ها)
 
(۲۳۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{نویسنده
|نویسنده = محمود صادقی
|نویسنده۲ =
|نویسنده۳ =
|گردآوری =
|ویراستار۱ =
|ویراستار۲ =
|ویراستار۳ =
}}
{{جعبه اطلاعات کتاب
| عنوان = مبانی فقهی عملیات استشهادی از دیدگاه شیعه و اهل سنت
| تصویر = مبانی فقهی عملیات استشهادی.jpg
| اندازه تصویر =
| توضیح_تصویر =
| نام‌های دیگر =
| نویسنده = امیر ملا محمدعلی
| تاریخ نگارش = ۱۳۸۵ش
| موضوع = فقه جهاد
| سبک = گزارشی- تحلیلی، فقه استدلالی
| زبان = فارسی
| ویراستار =
| به تصحیح =
| به کوشش =
| تصویرگر =
| طراح جلد =
| تعداد جلد =
| تعداد صفحات = ۲۵۶
| قطع =
| مجموعه =
| ترجمه به دیگر زبان‌ها =
| ناشر = زمزم هدایت
| محل نشر = قم
| تاریخ نشر = پاییز ۱۳۸۵ شمسی
| نوبت چاپ = اول
| شمارگان =
| شابک =
| نوع رسانه =
| وبسایت ناشر =
| نام کتاب = <!--  نام کتاب به زبان فارسی -->
| مترجم = <!-- مترجم به فارسی -->
| مشخصات نشر = <!-- مشخصات نشر در زبان فارسی -->
| نسخه الکترونیکی =
}}
* '''چکیده'''
* '''چکیده'''
'''مبانی فقهی عملیات استشهادی از دیدگاه شیعه و اهل سنت'''  
'''جهاد یا تروریسم پژوهشی کلامی و فقهی در مکتب امامیه'''
 
 
==معرفی و گزارش ساختار==
کتاب مبانی فقهی عملیات استشهادی از دیدگاه شیعه و اهل سنت، توسط امیر ملامحمدعلی در سال ۱۳۸۵ شمسی نوشته شد و در همان سال بوسیله نشر زمزم در قم منتشر شد.
 
کتاب دارای دو بخش، هشت فصل و یک خاتمه است. مولف در فصل اول بخش اول به مفهوم‌شناسی جهاد، شهادت، عملیات استشهادی و انتحاری می‌پردازد.(ص۱۷) او در فصل دوم و سوم، ارزش شهید و شهادت طلبی و شهادت طلبان صدر اسلام و عصر حاضر را ذکر می‌کند.(ص۳۰) وی در فصل چهارم، دفاع و ادله فقهی وجوب آن را مطرح کرده (ص۷۰) و در فصل پنجم نیز ماهیت عملیات استشهادی و شرایط و آثار آن را بیان می‌کند. (ص۸۵) ملامحمدعلی در فصل اول بخش دوم کتاب، ادله فقهی عملیات استشهادی (ص۱۰۳) و در فصل دوم، دلایل جواز عملیات استشهادی (ص۱۳۵) و در فصل سوم نیز فتوای فقهای معاصر شیعه و اهل سنت را ذکر می کند (ص۱۷۰) او در خاتمه به شبهات درباره عملیات استشهادی می پردازد (ص۱۹۱).


==دلایل وجوب دفاع==
==معرفی و گزارش ساختار کتاب==
مولف در فصل چهارم بخش اول، چهار دلیل (عقل، آیات، روایات و اجماع فقها) برای وجوب دفاع بیان می‌کند. او دفاع از جان، مال، ناموس، دین و وطن را امری عقلی و فطری می‌داند. (ص۷۳) دومین دلیلی که به آن استناد می‌کند آیه ۱۹۰ سوره بقره (ص۷۴)، آیه ۳۹ سوره حج (ص۷۵) است. ملامحمدعلی از روایات متعددی برای اثبات جهاد دفاعی مطرح می‌کند (ص۷۶-۷۷) وی، آخرین دلیل برای وجوب دفاع را اجماع فقهای مسلمان می‌داند (ص۷۷).
کتاب "جهاد یا تروریسم: پژوهشی کلامی و فقهی در مکتب امامیه" به قلم محمد حسین جمشیدی و کوثر طوسی در سال ۱۳۹۷ توسط دانشگاه امام صادق علیه السلام منتشر شده است. این کتاب شامل ۷ فصل است.


به گفته نویسنده، فقهای شیعه، بر این باورند که جهاد ابتدایی مخصوص زمان امام معصوم(ع) است؛ ولی جهاد دفاعی در هر زمانی که اسلام و مسلمین مورد هجوم واقع می‌شوند، قابل اجرا است.(ص۷۷) او برخی از نظرات فقهای شیعی همچون شیخ طوسی، علامه حلی، محقق حلی (ص۷۸)، شهید ثانی (ص۷۹)، صاحب جواهر (ص۸۰) و امام خمینی درباره وجوب دفاع را بیان می‌کند (ص۸۴)
فصل اول به مباحث کلی مانند پیشینه پژوهش،(ص۲۳-۲۸) روش‌شناسی (ص۲۹) و مفاهیم جهاد، تروریسم و خشونت‌گرایی و شیعه امامیه اختصاص دارد. (ص۳۰-۳۲) فصل دوم به مفهوم‌شناسی ترور و تروریسم پرداخته (ص۳۷-۴۲) و ویژگی‌های تروریسم مانند خشونت‌گرایی، اجبار برای رسیدن به اهداف غیرمشروع و کار مخفیانه را بررسی می‌کند. (ص۴۲-۴۵) نویسندگان تروریسم را به عنوان اقداماتی وحشت‌زا و خشونت‌آفرین تعریف کرده‌اند که با ابزارهای مختلف برای رسیدن به اهداف سیاسی و جمعی در جامعه انجام می‌شود. (ص۶۷) انواع تروریسم مانند سیاسی، ملی‌گرایی، مذهبی، زیست‌محیطی، هسته‌ای، مجازی و دولتی نیز بررسی شده‌اند (ص۴۷-۵۶) و عوامل ظهور تروریسم مانند عوامل سیاسی، روانی، اقتصادی، اعتقادی و اجتماعی ذکر شده‌اند (ص۵۶-۶۶).


==شرایط عملیات استشهادی از نگاه فقهای شیعه و اهل سنت==
فصل سوم به بررسی تروریسم از منظر اسلام می‌پردازد (ص۶۹) و واژگانی مانند ارهاب، بغی، فتک، غیله، اغتیال، تکفیر، عنف، خشونت، قتل، عذاب، قتال و غزوه را مفهوم‌شناسی می‌کند. (ص۷۲-۹۰) همچنین نظر اسلام در مورد نفی ترور و خشونت‌گرایی بیان شده است. (ص۹۰-۹۲) فصل چهارم به دعوت و جهاد شرعی در اسلام اختصاص دارد (ص۹۵) و واژگان دین،(ص۹۵) دعوت (ص۹۸) و جهاد شرعی را بررسی کرده (ص۱۰۵) و زوایای مختلف آن از منظر اسلام ذکر شده است. موضوع دفاع از دین و سرزمین نیز مطرح شده است. (ص۱۱۴) فصل پنجم به رابطه اسلام با جهاد و تروریسم می‌پردازد (ص۱۲۳) و دیدگاه اسلام نسبت به خشونت (ص۱۳۳) و شیوه دعوت به اسلام (صص۱۳۵-۱۴۴) و رابطه آن با صلح و امنیت بررسی می‌شود. (ص۱۴۸) دیپلماسی اسلامی نیز مورد توجه قرار گرفته است (ص۱۴۹).
نویسنده در فصل پنجم بخش اول درباره شرایط عملیات استشهادی از منظر فقهای شیعی و اهل سنت سخن گفته است. به گفته وی، فقهای شیعی، سه شرط برای این عملیات استشهادی ییان کرده‌اند: دفاع و حفظ اسلام و مسلمین، بر اینگونه عملیات‌های شهادت طلبانه متوقف باشد؛ با اذن و اجازه ولی فقیه، حاکم شرع، مجتهد جامع الشرایط و رهبری شرعی باشد و در این عملیات، افراد بی گناه و غیر مهاجم کشته نشوند (ص۹۲-۹۳).


وی شرایط عملیات شهادت طلبانه از دیدگاه اهل سنت را اینگونه بیان می‌کند: برای اعتلای اسلام باشد؛ مجری عملیات باید قطع یا ظن غالب داشته باشد که این عملیات موجب کشته شدن، تضعیف یا شکست دشمن می‌شود؛ در مقابل کفاری که علیه اسلام، اعلان جنگ کرده‌اند و یا در حال جنگ هستند، انجام شود (ص۹۵)؛ با اذن حاکم شرع باشد (ص۹۷) و به صلاح و مصلحت اسلام و مسلمین باشد (ص۹۸).
فصل ششم به بررسی جهاد، تروریسم، خشونت و افراط‌گرایی و روابط بین‌الملل از منظر فقه و کلام شیعه امامی می‌پردازد (ص۱۶۳) و به جهاد ابتدایی (ص۱۹۴) و دفاعی (ص۱۹۹) نیز اشاره شده است. فصل هفتم به بررسی مقایسه‌ای جهاد از منظر امامیه و تکفیری‌ها پرداخته (ص۲۰۹) و زمینه‌ها و اهداف جهاد و تروریسم را ذکر کرده است. (ص۲۱۴-۲۲۰) همچنین انتحار و استشهاد از منظر تشیع و تکفیری‌ها بررسی شده (ص۲۲۵) و شرایط عملیات استشهادی و تفاوت آن با عملیات انتحاری ذکر شده است (ص۲۲۷-۲۲۸).


==دلایل جواز عملیات استشهادی==
===ارزیابی کتاب===
ملا محمدعلی در بخش دوم به مبانی فقهی عملیات استشهادی می‌پردازد. او دلایل جواز را در دو فصل بیان می‌کند.
یکی از ویژگی‌های برجسته این کتاب، جمع‌بندی مطالب در پایان هر فصل و نیز خلاصه‌سازی کلی مطالب در انتهای کتاب است.
===دلایل مستقل برای جواز عملیات استشهادی===
مولف در فصل اول بخش دوم، دلایل نقلی همجون آیات، روایات و سیره عملی اولیای الهی و دلیل عقلی جواز عملیات استشهادی را بیان می‌کند. وی به آیه ۲۰۷ سوره بقره (ص۱۱۱)، آیه ۶۰ سوره انفال (ص۱۰۳) و آیات ۴۱ (ص۱۱۶)، ۱۱۱ (ص۱۰۸) و ۱۲۰ سوره توبه (ص۱۱۴) استناد می‌کند و عملیات استشهادی را از بهترین مصادیق این آیات که درباره جهاد نازل شده‌اند، می‌داند و معتقد است در عملیات استشهادی، جلب رضایت الهی (ص۱۱۳)، ترساندن دشمن (ص۱۰۸) و جانبازی و حمایت از دین الهی (ص۱۱۵) وجود دارد و عملیات شهادت طلبانه، بارزترین نوع جهاد با جان حساب می‌شود (ص۱۱۶).


نویسنده در ادامه ۱۳ روایت از شیعه و اهل سنت را ذکر می‌کند (ص۱۱۷-۱۲۵) و با بررسی سندی و محتوای آنها می‌گوید، اهدافی که در این روایات برای جهاد ذکر شده است در عملیات استشهادی نیز وجود دارد؛ لذا حکم به جواز عملیات شهادت طلبانه می‌دهد (ص۱۲۵-۱۲۶).
==تروریسم از نگاه اسلام==
در فصل سوم، جمشیدی و طوسی بیان می‌کنند که اسلام همچون هر مکتب دیگری دارای نظام معرفتی نظری و عقیدتی است و با تروریسم و خشونت‌های غیرقانونی مخالفت کرده و به مقابله با آن پرداخته است. (ص۶۹) آنها اشاره می‌کنند که بر اساس آیات ۲۷ تا ۳۰ سوره مائده، اولین اقدام تروریستی به قتل هابیل توسط قابیل برمی‌گردد، زیرا قابیل به طور ناگهانی به هابیل حمله کرد و او را کشت. (ص۷۰)


سومین دلیلی که مولف به آن استناد می‌کند، سیره عملی انبیا و اولیای الهی است. به باور او، انبیا و اولیای الهی همچون حضرت زکریا(ع)، یحیی(ع) (ص۱۲۶) و امام حسین(ع) (ص۱۲۸) با جانشان از دین و پیروان خویش دفاع کردند، در عملیات استشهادی نیز دفاع از دین و مسلمانان با جانفشانی، وجود دارد.
گردآوران می‌گویند که ترور و تروریسم به معنای امروزی در متون دینی اسلام یافت نمی‌شود، اما مفاهیمی وجود دارد که با این معانی ارتباط دارند. (ص۷۱) نویسندگان بیان می‌کنند که واژگان مرتبط با ترور و تروریسم به دو دسته تقسیم می‌شوند: الف) مفاهیم منفی: ۱۴ واژه که نشان‌دهنده کنش یا رفتاری هستند که اسلام آن را نهی کرده و به عنوان ظلم و عمل ناحق محسوب می‌شود، مانند ارهاب، محاربه، فتک، تجاوز، ارعاب، عنف، شکنجه، خشونت و تکفیر؛ ب) مفاهیم خنثی که در شرایط خاص به عنوان رفتار ناحق معرفی می‌شوند، مانند قتل، عذاب، تعذیب، مجازات، شکنجه، قتال، مقاتل و حرب. (ص۷۲) مولف ۲۲ واژه مرتبط با ترور و تروریسم را بررسی کرده و آنها را از نظر لغوی، آیات و روایات تحلیل کرده و شباهت‌ها و تفاوت‌هایشان با واژه‌های ترور و تروریست را نیز مطرح کرده است. آنها به آیاتی همچون [[آیه ۴۰ سوره بقره]]، [[آیه ۶۰ سوره انفال]]، [[آیه ۳۳ سوره مائده]]، [[آیه ۳۲ سوره مائده]]، [[آیه ۲ سوره نور]] و [[آیه ۷۸ سوره نساء]] استناد کرده‌اند. (ص۷۲-۹۰)


به گفته ملا محمدعلی، از داستان آرایشگر دختر فرعون (ص۱۲۸-۱۲۹) و اصحاب اخدود (ص۱۳۰) که برای حفظ دین الهی، کشته شدند می‌توان جواز عملیات استشهادی را نیز ثابت کرد؛ زیرا افرادی که داوطلبانه به شهادت می‌رسند، برای بقا و حفظ دین و مسلمانان، عملیات انتحاری انجام می‌دهند (ص۱۳۲).
مولفان تأکید می‌کنند که اسلام با هرگونه اقدام و رفتار تروریستی، خشونت‌آمیز و ظالمانه مخالف است و پیروان خود را از آن نهی کرده و به همزیستی مسالمت‌آمیز و محبت‌آمیز دعوت کرده است. آنها به آیات ۳۲ و ۳۳ سوره مائده استناد می‌کنند و آن دو را از مهم‌ترین دلایل نفی ترور و تروریسم می‌دانند. (ص۹۰-۹۱) نویسندگان می‌گویند که اسلام به صورت عملی نیز با ترور و تروریسم مخالفت کرده است، مانند اقدام مسلم بن عقیل که از ترور ابن زیاد خودداری کرد. (ص۹۲)


آخرین دلیلی که نگارنده برای جواز عملیات استشهادی بیان می‌کند، دلیل عقلی است. او معتقد است در جایی که بین حفظ جان و حفظ دین، تزاحم باشد، عقل به بقای دین و حفظ آن حکم می‌کند؛ در عملیات استشهادی نیز افراد بقای دین را بر جان خویش مقدم می‌دانند. (ص۱۳۳) برخی از فقهای شیعی نیز با توجه به این دلیل عقلی، عملیات استشهادی را جایز شمرده‌اند (ص۱۳۴).
نویسندگان در فصل پنجم به بررسی دیدگاه اسلام درباره رابطه تروریسم و جهاد دینی پرداخته‌اند. آیا این رابطه را مشابه خشونت می‌دانند یا آن را رد می‌کنند؟ (ص۱۲۳) نویسندگان توضیحاتی اجمالی درباره اسلام و ارکان سه‌گانه آن یعنی اعتقادات، اخلاقیات و احکام ارائه داده‌اند. در بخش اعتقادات، موضوعات هستی‌شناسی و انسان‌شناسی را مطرح کرده و در ادامه به اخلاقیات و احکام عملی اشاره کرده‌اند. (ص۱۲۳-۱۳۲) آنها معتقدند که اعتقادات، اخلاقیات و احکام با یکدیگر تعامل دارند و بر یکدیگر تأثیر می‌گذارند (ص۱۳۲).


===دلایلی که قابلیت استنباط جواز عملیات استشهادی را دارند===
به گزارش مولفان بسیاری از مستشرقان و غربیان اسلام را دین خشونت و شمشیر معرفی کرده‌اند، در حالی که اساس اسلام خلاف این را نشان می‌دهد. نویسندگان بیان می‌کنند که واژه خشونت در قرآن و متون دینی نیامده، اما ۱۷۵ مورد از کلمات مرتبط با قتل و جنگ دشمنان ذکر شده است. در مقابل، کلماتی که بر مهر و مدارا دلالت دارند مانند حسن، مودت، عدل، رحمت و رفق در قرآن آمده‌اند. (ص۱۳۳) بیان می‌شود که علاوه بر آیات قرآن، سیره اهل بیت(ع) نیز بر رفق و مدارا تأکید دارد و روایات متعددی در این زمینه وجود دارد. (ص۱۳۴)
مولف در فصل دوم بخش دوم، دلایل و فتواهایی را ذکر می‌کند که قابلیت دارند از آنها حکم جواز عملیات استشهادی استنباط شود. همه دلایلی که در این فصل بیان می‌شود در حقیقت به دلیل عقلی و نقلی وجوب حفظ دین با جان و مال بر می‌گردد.


به گفته نگارنده، فقهای شیعی از قرن سوم به بعد همچون شیخ طوسی، ابن ادریس، علامه حلی، شهید اول و ثانی، صاحب جواهر، دفاع از جان، مال، ناموس، وطن و دین را واجب شمرده‌اند (ص۱۳۶-۱۳۷) و عملیات استشهادی نیز، نوعی جهاد دفاعی است که جایز است. (ص۱۳۸) برخی از عالمان اهل سنت نیز عملیات استشهادی را جایز می‌دانند (ص۱۳۹).
جمشیدی و طوسی معتقدند که در اسلام اصل بر صلح و همزیستی مسالمت‌آمیز است و اقداماتی مانند ترور و خشونت ناپسند معرفی شده‌اند. آنها به آیاتی همچون [[آیه ۱۳۴ سوره آل عمران]] و [[آیه ۸۵ سوره حجر]] استناد کرده و ثابت می‌کنند که اسلام دین مهر و مهربانی است. نویسندگان بیان می‌کنند که اسلام به عنوان شریعتی جامع و کامل، انسان‌ها را به اسلام دعوت می‌کند و این دعوت از ضروریات دین است، [[آیه ۱۲۵ سوره نحل]] این مدعا را تأیید می‌کند. (ص۱۳۵) آنها دمی‌گویند برخلاف نگاه تکفیری‌ها و برخی مستشرقان غربی، دعوت اسلام بر مبنای زور و خشونت نیست بلکه پذیرش دعوت طبق میل و اراده افراد انجام می‌شود. (ص۱۳۶)


از دیگر ادله ای که مولف ذکر می‌کند، وجوب استقامت در برابر دشمن است. به فتوای فقهای شیعی و اهل سنت استقامت در برابر دشمن تا سرحد جان، واجب است. ملامحمدعلی، عملیات شهادت طلبانه را یکی از راه‌های استقامت و مقابله با دشمنان می‌داند (ص۱۴۵).
مولفان بیان می‌کنند که استفاده از خشونت برای دعوت انسان‌ها به دین اسلام امری ناپسند دانسته شده و سیره اهل بیت نیز بر این مطلب دلالت دارد. آیاتی همچون [[آیه ۱۲۵ سوره نحل]]، [[آیه ۱۰۸ سوره یوسف]] و [[آیه ۱۵ سوره شورا]] بر وجوب دعوت دلالت می‌کنند. (ص۱۳۷) به گفته جمشیدی و طوسی علاوه بر آیات متعدد که بر وجوب دعوت مردم به اسلام تأکید دارند، سیره عملی اهل بیت نیز این مدعا را ثابت می‌کند. بر اساس آیات متعدد همچون [[آیه ۲۱۴ سوره شعراء]] و [[آیه ۱۰۷ سوره انبیاء]]، یکی از وظایف اصلی پیامبر انذار و دعوت به دین اسلام بوده است. (ص۱۳۸-۱۳۹)


حفظ اسرار نظامی تا سرحد جان از دیگر ادله ای است که نویسنده ادعا می‌کند می‌توان از آن، جواز عملیات استشهادی را ثابت کرد. او می‌گوید، به فتوای فقهای شیعی و اهل سنت  اگر اسیر در زیر شکنجه، اسرار نیروهای مسلمان را در اختیار دشمنان قرار دهد و موجب شکست مسلمانان می‌شود، خودکشی اسیر وی جایز است. (ص۱۴۵) با توجه به این مطلب، مسلمانان می‌توانند در شرایط خاص، عملیات استشهادی انجام دهند (ص۱۴۷).
نویسندگان این سوال را مطرح می‌کنند که آیا عدم پذیرش دعوت پیامبر تبعاتی دارد؟ در پاسخ به این سوال، با ذکر آیات متعدد همچون [[آیه ۲۰ سوره آل عمران]]، [[آیه ۸۲ سوره نحل]]، [[آیه ۵۴ سوره نور]]، [[آیه ۴۰ سوره رعد]]، [[آیه ۱۲ سوره تغابن]]، [[آیه ۶۷ سوره مائده]] و [[آیه ۳۲ سوره احقاف]]، بر این باورند که خداوند تنها وظیفه دعوت را به پیامبر واگذار کرده و هرگز به ایشان اجازه نداده است که در برابر عدم پذیرش دعوت به خشونت و جنگ مبادرت ورزد.(ص۱۴۰)


چهارمین دلیلی که می‌توان از آن، جواز عملیات استشهادی را اثبات کرد، حمله به قلب لشکر دشمن است. (ص۱۴۷) به گفته مولف، طبق بعضی روایات (ص۱۴۹) و فتوای برخی فقهای اهل سنت (ص۱۴۷-۱۵۰) اگر شخص، ظن قوی یا یقین دارد که اگر به قلب لشکر دشمن حمله کند کشته می‌شود، اگر برای رضای الهی باشد و موجب کشته شدن دشمنان شود، عمل او جایز است. (ص۱۴۹) ملامحمدعلی می‌نویسد در عملیات استشهادی نیز، شخص یقین دارد که با این عملیات، نیروهای دشمن نابود و خودش نیز کشته می‌شود. به گفته وی، فرق نمی‌کند عامل شهادت، نیروهای دشمن باشد یا خود شخص؛ زیرا در هر دو صورت، برای رضای خدا جنگیده و به دشمن هم ضربه و خسارت جانی و مالی وارد کرده است (ص۱۵۱).
==جهاد از منظر اسلام==
نویسندگان در فصل چهارم به بررسی جهاد شرعی از دیدگاه اسلام پرداخته‌اند و شباهت‌ها و تفاوت‌های آن با اقدامات تروریستی را تحلیل کرده‌اند. (ص۹۵) آنان واژگان مرتبط با جهاد شرعی را از نظر لغوی و متون دینی مورد بررسی قرار داده‌اند. (ص۹۴-۱۰۵) همچنین، واژگان مشابه جهاد در قرآن مانند حرب، محاربه، قتال، مقاتله، غزوه، دفاع و مدافعه و سبک دم را معنا کرده و تفاوت‌های آن‌ها با جهاد را در یک الگو بیان کرده‌اند (ص۱۰۷).


مولف می‌گوید، فقها فتوا داده‌اند اگر کسی در کشتی مسافرت می‌کرد و آتش گرفت، شخص می‌تواند خودش را در دریا بیندازد، با اینکه می‌داند در دریا هم می‌میرد. (ص۱۵۲) وی می‌نویسد می‌توان از این فتوا استفاده کرد که افرادی که عملیات استشهادی انجام می‌دهند راهی شهادت داوطلبانه ندارند با اینکه می‌دانند، شهید می‌شوند (ص۱۵۳).
نویسندگان معتقدند که ادیان الهی هرگز به پیروان خود اجازه قتل و کشتار غیرمومنان به دلیل کفرشان را نمی‌دهند و وجود عقاید مخالف را تا زمانی که در حد عقیده باقی بماند و اقدام عملی خصمانه علیه مومنان صورت نگیرد، مجوزی برای کشتار نمی‌دانند. و بر اساس [[آیه ۱۰۸ سوره انعام]] حتی از دشنام دادن به مقدسات آنان نیز جلوگیری کرده‌اند. (ص۱۰۸) به گفته نویسندگان، دستور اولیه اسلام همزیستی مسالمت‌آمیز و صلح‌آمیز میان انسان‌هاست. از دیدگاه اسلام و طبق [[آیه ۸ سوره ممتحنه]] تا زمانی که دولتی تهدیدی علیه امنیت، مصالح و عزت مسلمانان ایجاد نکند، اقدام عملی و کشتار آن‌ها جایز نیست. به عبارت دیگر، جهاد شرعی ابزاری برای تحقق امنیت، صلح و رفع فتنه، فساد، ظلم و بی‌عدالتی در جهان است و ماهیت دفاعی و بازدارندگی دارد، نه ماهیت تجاوزکارانه یا خشونت‌گرایانه (ص۱۰۹).


به گفته ملامحمدعلی، فقهای شیعی همچون شیخ طوسی (ص۱۵۴)، ابن براج (ص۱۵۵)، ابن ادریس (ص۱۵۶) و علامه حلی (ص۱۵۷) فتوا داده‌اند در جایی که دشمن از انسان‌ها (خواه از زنان و مردان دشمن و یا از اسیران مسلمان) به عنوان سپر دفاعی استفاده می‌کنند، مسلمانان باید قصد کشتن دشمن را داشته باشند ولی اگر افراد بی گناهی که سپر شده‌اند نیز کشته شود، اشکال ندارد. (ص۱۵۴) برخی دیگر از فقها همچون محقق اردبیلی (ص۱۵۸) و صاحب جواهر (ص۱۵۹)، خویی (ص۱۶۰) و امام خمینی (ص۱۶۰) گفته‌اند، اگر تنها راه غلبه بر دشمن کشتن سپر انسانی باشد، کشتن آنها جایز است. عالمان اهل سنت نیز گفته‌اند اگر تنها راه غلبه بر دشمن، کشتن آنها باشد جایز است؛ ولی باید به قصد کشتن دشمنان، اقدام کنند اما اگر زنان و مردان بی گناه هم کشته شدند، اشکال ندارد (ص۱۶۳).
دعوت به اسلام و جهاد شرعی از منظر اسلام دارای جایگاه و ارزشی والا و اهمیت فراوان است و آیاتی همچون آیه ۴۰ سوره حج و روایات متعدد این مطلب را تأیید می‌کنند. (ص109) نویسندگان می‌نویسند که جهاد شرعی دارای دو بعد است: بعد درونی و بعد بیرونی. مبارزه با نفس و تمایلات نفسانی را جهاد اکبر و مبارزه با دشمنان را جهاد اصغر معرفی کرده‌اند (ص۱۱۱).


مولف از این حکم فقهی، استفاده می‌کند و معتقد است در جایی که برای جلوگیری از ضرر دشمن و غلبه بر آنها، جایز است افراد بی گناه کشته شود، پس اگر تنها راه مقابله با دشمن، عملیات شهادت طلبانه باشد، پس عملیات استشهادی نیز اشکال ندارد (ص۱۶۴-۱۶۵).
===عوامل جهاد شرعی===
مولفان بیان کرده‌اند که جهاد شرعی دارای علل و عوامل متعددی است. آن‌ها هفت عامل را ذکر کرده‌اند: دفاع از دین و نظام اسلامی، مقابله به مثل، دفاع از سرزمین‌های اسلامی، مقابله با پیمان‌شکنی و نقض حقوق انسان‌ها، مقابله با توطئه و فساد، رفع فتنه، و دفاع از مظلومین و مستضعفان. نویسندگان به آیات مختلفی همچون [[آیه ۱۹۴ سوره بقره]]، [[آیه ۱۲ سوره توبه]]، [[آیه 13 سوره توبه]]، [[آیه ۳۳ سوره مائده]]، [[آیه ۲۱۷ سوره بقره]]، [[آیه ۱۹۳ سوره بقره]] و [[آیه ۷۵ سوره نساء]] استناد کرده‌اند (ص۱۱۲-۱۱۷).


==فتوای فقهای معاصر درباره عملیات استشهادی==
آن‌ها به ارتباط بین دعوت دینی، جهاد و تروریسم پرداخته‌اند و به [[آیه ۳ سوره انسان]]، [[آیه ۲۵۶ سوره بقره]] و [[آیه ۲۹ سوره کهف]] استناد کرده‌اند. نویسندگان معتقدند که ضرورتاً رابطه‌ای بین دعوت دینی، جهاد و تروریسم وجود ندارد و ایجاد چنین رابطه‌ای به ماهیت دین بازمی‌گردد. بنابراین باید توجه داشت که دین چه نوع ماهیتی دارد. دینی که برای رساندن انسان‌ها به کمالات انسانی تشریح شده است، نمی‌تواند تروریسم را در برنامه هدایت خود قرار دهد و با آن مخالفت می‌کند (ص۱۱۸-۱۲۱).
مولف در فصل سوم بخش دوم، فتوای فقهای شیعی و اهل سنت درباره عملیات استشهادی را ذکر می‌کند. (ص۱۶۹)