|
|
(۱۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) |
خط ۱: |
خط ۱: |
| * '''چکیده''' | | * '''چکیده''' |
| '''بررسی مسئله فقهی تجسس'''، نوشته رضا مظفری توسط انتشارات میراث ماندگار در سال ۱۳۹۴ در قم منتشر شده و به بررسی دقیق مفهوم تجسس از جنبههای زبانی، اخلاقی و فقهی میپردازد. نویسنده در بخش اول واژههایی مانند تجسس، تفتیش و جاسوسی را در منابع لغوی، فقهی و تفسیری تحلیل کرده و شباهتها و تفاوتهای آنها را توضیح میدهد. تجسس به عنوان دخالت در امور پنهان دیگران، از جمله داراییها یا اسرار شخصی، تعریف میشود. سپس پیشینه تاریخی تجسس و دیدگاه قرآن درباره آن بررسی میگردد و به جایگاه تجسس در مباحث مختلف فقهی از جمله مکاسب، جهاد، تقیه و طهارت اشاره میشود. تجسس از منظر اخلاقی نیز بررسی شده و آسیبهای آن در دو حوزه فردی و اجتماعی تشریح میشود. در بعد فردی، تجسس منجر به گناهانی مانند غیبت و عیبجویی میشود و در بعد اجتماعی، بیاعتمادی، ناامنی و ترویج فحشا را در پی دارد. | | '''جهاد یا تروریسم پژوهشی کلامی و فقهی در مکتب امامیه''' |
|
| |
|
| در بخش دوم، تجسس از منظر فقهی و با توجه به انگیزهها بررسی میشود. در مواردی که انگیزه عقلایی و سالم مانند حفظ نظام اسلامی وجود دارد، تجسس جایز و حتی واجب دانسته شده است. نویسنده با استناد به آیات، روایات و نظر فقهایی مانند شیخ طوسی و امام خمینی، اثبات میکند که برای حفظ جامعه اسلامی و مقابله با دشمنان، تجسس گاهی ضروری است. همچنین به سیره پیامبر و امام علی اشاره میشود که از تجسس برای نظارت بر کارگزاران و اداره حکومت استفاده میکردند. در ادامه، تجسس با انگیزههایی مانند شناسایی استعدادها یا نیازهای مردم نیز مطرح میشود، اما نویسنده تأکید میکند که این مصالح برای کنار زدن حرمت تجسس کافی نیست.
| | ==معرفی و گزارش ساختار کتاب== |
| | کتاب "جهاد یا تروریسم: پژوهشی کلامی و فقهی در مکتب امامیه" به قلم محمد حسین جمشیدی و کوثر طوسی در سال ۱۳۹۷ توسط دانشگاه امام صادق علیه السلام منتشر شده است. این کتاب شامل ۷ فصل است. |
|
| |
|
| در فصل دوم این بخش، تجسس با انگیزههای نادرست و غیرعقلایی بررسی شده و با استناد به آیات متعددی از جمله آیه ۱۲ سوره حجرات، حرمت آن اثبات میشود. این آیات همگان را از افشای رازهای دیگران نهی میکنند. روایات نیز تجسس را در اغلب موارد حرام میدانند. نویسنده به اجماع فقها در این باره اشاره دارد و دیدگاههای فقهایی مانند شیخ مفید، ابن براج، علامه حلی، شهید ثانی و امام خمینی را بررسی میکند. بیشتر فقها تجسس را حتی با نیت نهی از منکر جایز نمیدانند. استفاده از ابزارهای نوین مانند دوربین یا ویروسهای جاسوسی نیز از دید فقهی حرام دانسته شده است. مقام معظم رهبری نیز تجسس بدون مجوز قانونی را غیرمجاز میدانند. از منظر عقل، تجسس با اصل آزادی و حریم خصوصی در تضاد است و فقط خداوند حق آگاهی از امور پنهان افراد را دارد.
| | فصل اول به مباحث کلی مانند پیشینه پژوهش،(ص۲۳-۲۸) روششناسی (ص۲۹) و مفاهیم جهاد، تروریسم و خشونتگرایی و شیعه امامیه اختصاص دارد. (ص۳۰-۳۲) فصل دوم به مفهومشناسی ترور و تروریسم پرداخته (ص۳۷-۴۲) و ویژگیهای تروریسم مانند خشونتگرایی، اجبار برای رسیدن به اهداف غیرمشروع و کار مخفیانه را بررسی میکند. (ص۴۲-۴۵) نویسندگان تروریسم را به عنوان اقداماتی وحشتزا و خشونتآفرین تعریف کردهاند که با ابزارهای مختلف برای رسیدن به اهداف سیاسی و جمعی در جامعه انجام میشود. (ص۶۷) انواع تروریسم مانند سیاسی، ملیگرایی، مذهبی، زیستمحیطی، هستهای، مجازی و دولتی نیز بررسی شدهاند (ص۴۷-۵۶) و عوامل ظهور تروریسم مانند عوامل سیاسی، روانی، اقتصادی، اعتقادی و اجتماعی ذکر شدهاند (ص۵۶-۶۶). |
|
| |
|
| در بخش سوم، نویسنده دیدگاه فقها درباره مصادیق تجسس را بررسی کرده و دو رویکرد اصلی را شرح میدهد: یکی، تجسس را بهخاطر سرک کشیدن حرام میداند، حتی اگر به نامحرم نگاه نشود؛ دیگری، حرمت را مشروط به نگاه به نامحرم میداند. در پایان، نویسنده نتیجه میگیرد که ملاک اصلی در حرمت، نقض حریم خصوصی افراد است، نه صرفاً نوع نگاه. | | فصل سوم به بررسی تروریسم از منظر اسلام میپردازد (ص۶۹) و واژگانی مانند ارهاب، بغی، فتک، غیله، اغتیال، تکفیر، عنف، خشونت، قتل، عذاب، قتال و غزوه را مفهومشناسی میکند. (ص۷۲-۹۰) همچنین نظر اسلام در مورد نفی ترور و خشونتگرایی بیان شده است. (ص۹۰-۹۲) فصل چهارم به دعوت و جهاد شرعی در اسلام اختصاص دارد (ص۹۵) و واژگان دین،(ص۹۵) دعوت (ص۹۸) و جهاد شرعی را بررسی کرده (ص۱۰۵) و زوایای مختلف آن از منظر اسلام ذکر شده است. موضوع دفاع از دین و سرزمین نیز مطرح شده است. (ص۱۱۴) فصل پنجم به رابطه اسلام با جهاد و تروریسم میپردازد (ص۱۲۳) و دیدگاه اسلام نسبت به خشونت (ص۱۳۳) و شیوه دعوت به اسلام (صص۱۳۵-۱۴۴) و رابطه آن با صلح و امنیت بررسی میشود. (ص۱۴۸) دیپلماسی اسلامی نیز مورد توجه قرار گرفته است (ص۱۴۹). |
|
| |
|
| ==معرفی و ساختار کتاب==
| | فصل ششم به بررسی جهاد، تروریسم، خشونت و افراطگرایی و روابط بینالملل از منظر فقه و کلام شیعه امامی میپردازد (ص۱۶۳) و به جهاد ابتدایی (ص۱۹۴) و دفاعی (ص۱۹۹) نیز اشاره شده است. فصل هفتم به بررسی مقایسهای جهاد از منظر امامیه و تکفیریها پرداخته (ص۲۰۹) و زمینهها و اهداف جهاد و تروریسم را ذکر کرده است. (ص۲۱۴-۲۲۰) همچنین انتحار و استشهاد از منظر تشیع و تکفیریها بررسی شده (ص۲۲۵) و شرایط عملیات استشهادی و تفاوت آن با عملیات انتحاری ذکر شده است (ص۲۲۷-۲۲۸). |
| کتاب «بررسی مسئله فقهی تجسس» نوشته رضا مظفری توسط انتشارات میراث ماندگار در سال ۱۳۹۴ در قم منتشر شده است. این اثر شامل سه بخش و هشت فصل میباشد. در فصل اول از بخش اول، به مفهومشناسی واژگان مرتبط با تجسس مانند استغفار، جاسوس و تفتیش در کتب لغت، فقهی و تفسیری پرداخته شده و شباهتها و تفاوتهای این واژگان بررسی میشود (ص۱۲-۴۷). مولف تجسس را کنجکاوی در امور پنهانی دیگران تعریف میکند که شامل اموری نظیر اموال، املاک و داراییهای شخصی نیز میشود (ص۳۰-۳۱).
| |
|
| |
|
| فصل دوم از بخش اول به پیشینه تجسس در تاریخ، قرآن و جوامع امروزی و همچنین جایگاه آن در ابواب فقهی اختصاص دارد. همچنین آسیبشناسی تجسس در حوزه اخلاق فردی و اجتماعی مورد بررسی قرار گرفته است (ص۵۱-۸۲). به گفته نویسنده، تجسس در ابواب مختلف فقهی مانند مکاسب محرمه، جهاد، حدود، تقیه، اجتهاد و تقلید، امر به معروف و نهی از منکر، نکاح، نماز، اقرار، دیون، مسائل پزشکی، شهادت، روزه، طهارت، قصاص و اجاره مطرح شده است (ص۶۱).
| | ===ارزیابی کتاب=== |
| | یکی از ویژگیهای برجسته این کتاب، جمعبندی مطالب در پایان هر فصل و نیز خلاصهسازی کلی مطالب در انتهای کتاب است. |
|
| |
|
| مولف آسیبهای تجسس در اخلاق فردی را شامل گناهانی چون عیبجویی، سوءظن، غیبت و افشای اسرار دیگران میداند (ص۸۲). وی همچنین اشاره میکند که تجسس میتواند باعث انزوای فرد شود، زیرا مردم از افراد فضول و جاسوس دوری میکنند و این امر به تنهایی آنها منجر میشود (ص۸۶).
| | ==تروریسم از نگاه اسلام== |
| | در فصل سوم، جمشیدی و طوسی بیان میکنند که اسلام همچون هر مکتب دیگری دارای نظام معرفتی نظری و عقیدتی است و با تروریسم و خشونتهای غیرقانونی مخالفت کرده و به مقابله با آن پرداخته است. (ص۶۹) آنها اشاره میکنند که بر اساس آیات ۲۷ تا ۳۰ سوره مائده، اولین اقدام تروریستی به قتل هابیل توسط قابیل برمیگردد، زیرا قابیل به طور ناگهانی به هابیل حمله کرد و او را کشت. (ص۷۰) |
|
| |
|
| در حوزه اخلاق اجتماعی، نویسنده بیان میکند که تجسس میتواند به سوءظن در خانواده و جاسوسی از اعضای آن منجر شود. همچنین، تجسس باعث ناامنی در جامعه میشود و پیامدهایی چون افزایش نفرت عمومی، بیاعتمادی، بیآبرو شدن افراد و از بین رفتن قبح گناهان به دلیل افشاگری را به دنبال دارد (ص۸۷). | | گردآوران میگویند که ترور و تروریسم به معنای امروزی در متون دینی اسلام یافت نمیشود، اما مفاهیمی وجود دارد که با این معانی ارتباط دارند. (ص۷۱) نویسندگان بیان میکنند که واژگان مرتبط با ترور و تروریسم به دو دسته تقسیم میشوند: الف) مفاهیم منفی: ۱۴ واژه که نشاندهنده کنش یا رفتاری هستند که اسلام آن را نهی کرده و به عنوان ظلم و عمل ناحق محسوب میشود، مانند ارهاب، محاربه، فتک، تجاوز، ارعاب، عنف، شکنجه، خشونت و تکفیر؛ ب) مفاهیم خنثی که در شرایط خاص به عنوان رفتار ناحق معرفی میشوند، مانند قتل، عذاب، تعذیب، مجازات، شکنجه، قتال، مقاتل و حرب. (ص۷۲) مولف ۲۲ واژه مرتبط با ترور و تروریسم را بررسی کرده و آنها را از نظر لغوی، آیات و روایات تحلیل کرده و شباهتها و تفاوتهایشان با واژههای ترور و تروریست را نیز مطرح کرده است. آنها به آیاتی همچون [[آیه ۴۰ سوره بقره]]، [[آیه ۶۰ سوره انفال]]، [[آیه ۳۳ سوره مائده]]، [[آیه ۳۲ سوره مائده]]، [[آیه ۲ سوره نور]] و [[آیه ۷۸ سوره نساء]] استناد کردهاند. (ص۷۲-۹۰) |
|
| |
|
| بخش دوم کتاب به بررسی تجسس از دیدگاه فقهی میپردازد. در فصل اول این بخش، تجسس با انگیزههای سالم و عقلایی مانند حفظ نظام اجتماعی بررسی شده است. فصل دوم به تجسس با انگیزههای فاسد و غیرعقلایی اختصاص دارد و نهی از تجسس از منظر قرآن، روایات، اجماع و عقل مورد بحث قرار گرفته است. در فصل سوم نیز آراء فقها بررسی و نظر نهایی ارائه شده است.
| | مولفان تأکید میکنند که اسلام با هرگونه اقدام و رفتار تروریستی، خشونتآمیز و ظالمانه مخالف است و پیروان خود را از آن نهی کرده و به همزیستی مسالمتآمیز و محبتآمیز دعوت کرده است. آنها به آیات ۳۲ و ۳۳ سوره مائده استناد میکنند و آن دو را از مهمترین دلایل نفی ترور و تروریسم میدانند. (ص۹۰-۹۱) نویسندگان میگویند که اسلام به صورت عملی نیز با ترور و تروریسم مخالفت کرده است، مانند اقدام مسلم بن عقیل که از ترور ابن زیاد خودداری کرد. (ص۹۲) |
|
| |
|
| بخش سوم کتاب به موضوعاتی چون تجسس در مصالح اجتماعی و اخلاقی، شبهات مربوط به نقض آزادیهای فردی و اجتماعی و نقش تجسس در حفظ و تقویت نظام جمهوری اسلامی پرداخته است.
| | نویسندگان در فصل پنجم به بررسی دیدگاه اسلام درباره رابطه تروریسم و جهاد دینی پرداختهاند. آیا این رابطه را مشابه خشونت میدانند یا آن را رد میکنند؟ (ص۱۲۳) نویسندگان توضیحاتی اجمالی درباره اسلام و ارکان سهگانه آن یعنی اعتقادات، اخلاقیات و احکام ارائه دادهاند. در بخش اعتقادات، موضوعات هستیشناسی و انسانشناسی را مطرح کرده و در ادامه به اخلاقیات و احکام عملی اشاره کردهاند. (ص۱۲۳-۱۳۲) آنها معتقدند که اعتقادات، اخلاقیات و احکام با یکدیگر تعامل دارند و بر یکدیگر تأثیر میگذارند (ص۱۳۲). |
|
| |
|
| ==تجسس با انگیزههای سالم و عقلایی==
| | به گزارش مولفان بسیاری از مستشرقان و غربیان اسلام را دین خشونت و شمشیر معرفی کردهاند، در حالی که اساس اسلام خلاف این را نشان میدهد. نویسندگان بیان میکنند که واژه خشونت در قرآن و متون دینی نیامده، اما ۱۷۵ مورد از کلمات مرتبط با قتل و جنگ دشمنان ذکر شده است. در مقابل، کلماتی که بر مهر و مدارا دلالت دارند مانند حسن، مودت، عدل، رحمت و رفق در قرآن آمدهاند. (ص۱۳۳) بیان میشود که علاوه بر آیات قرآن، سیره اهل بیت(ع) نیز بر رفق و مدارا تأکید دارد و روایات متعددی در این زمینه وجود دارد. (ص۱۳۴) |
| نویسنده در فصل اول بخش دوم، به بررسی تجسس با انگیزههای عقلانی و سالم میپردازد.
| |
|
| |
|
| ===تجسس به جهت حفظ نظام اسلامی===
| | جمشیدی و طوسی معتقدند که در اسلام اصل بر صلح و همزیستی مسالمتآمیز است و اقداماتی مانند ترور و خشونت ناپسند معرفی شدهاند. آنها به آیاتی همچون [[آیه ۱۳۴ سوره آل عمران]] و [[آیه ۸۵ سوره حجر]] استناد کرده و ثابت میکنند که اسلام دین مهر و مهربانی است. نویسندگان بیان میکنند که اسلام به عنوان شریعتی جامع و کامل، انسانها را به اسلام دعوت میکند و این دعوت از ضروریات دین است، [[آیه ۱۲۵ سوره نحل]] این مدعا را تأیید میکند. (ص۱۳۵) آنها دمیگویند برخلاف نگاه تکفیریها و برخی مستشرقان غربی، دعوت اسلام بر مبنای زور و خشونت نیست بلکه پذیرش دعوت طبق میل و اراده افراد انجام میشود. (ص۱۳۶) |
| به گفته نویسنده، حفظ نظام اسلامی میتواند یکی از انگیزههای تجسس باشد. او معانی مختلفی از نظام، مانند نظام نوع انسانی، جامعه اسلامی و مجتمع اسلامی را از فقها نقل میکند. مظفری معتقد است که نظام به معنای جامعه اسلامی و مجتمع اسلامی است (ص۹۷). | |
|
| |
|
| نویسنده پرسشی مطرح میکند: در تزاحم میان حرمت تجسس و وجوب حفظ نظام اسلامی، کدام یک مقدم است؟ او بر اساس منابع دینی نتیجه میگیرد که وجوب حفظ نظام اسلامی برتری دارد (ص۹۹-۱۰۰). وی اشاره میکند که فقهایی مانند شیخ طوسی، علامه حلی، شهید اول و امام خمینی حفظ نظام اسلامی را واجب دانستهاند (ص۱۰۰-۱۰۲). همچنین دلایل و مستندات وجوب حفظ نظام اسلامی را بررسی کرده و معتقد است [[آیه ۶۰ سوره انفال]] به صراحت بر لزوم آمادگی برای حفظ جامعه اسلامی از هجوم دشمنان دلالت دارد (ص۱۰۳).
| | مولفان بیان میکنند که استفاده از خشونت برای دعوت انسانها به دین اسلام امری ناپسند دانسته شده و سیره اهل بیت نیز بر این مطلب دلالت دارد. آیاتی همچون [[آیه ۱۲۵ سوره نحل]]، [[آیه ۱۰۸ سوره یوسف]] و [[آیه ۱۵ سوره شورا]] بر وجوب دعوت دلالت میکنند. (ص۱۳۷) به گفته جمشیدی و طوسی علاوه بر آیات متعدد که بر وجوب دعوت مردم به اسلام تأکید دارند، سیره عملی اهل بیت نیز این مدعا را ثابت میکند. بر اساس آیات متعدد همچون [[آیه ۲۱۴ سوره شعراء]] و [[آیه ۱۰۷ سوره انبیاء]]، یکی از وظایف اصلی پیامبر انذار و دعوت به دین اسلام بوده است. (ص۱۳۸-۱۳۹) |
|
| |
|
| مظفری در صفحات ۱۰۳ تا ۱۰۷ چهار روایت را ذکر کرده و نتیجه میگیرد که حفظ نظام اسلامی یکی از مهمترین واجبات است. بر این اساس، فراهم کردن مقدمات حفظ نظام نیز واجب است. او تأکید میکند که بررسی وضعیت دشمن از نظر نیروی انسانی، تجهیزات جنگی و برنامههای آنان از مقدمات مهم حفظ نظام محسوب میشود (ص۱۰۷).
| | نویسندگان این سوال را مطرح میکنند که آیا عدم پذیرش دعوت پیامبر تبعاتی دارد؟ در پاسخ به این سوال، با ذکر آیات متعدد همچون [[آیه ۲۰ سوره آل عمران]]، [[آیه ۸۲ سوره نحل]]، [[آیه ۵۴ سوره نور]]، [[آیه ۴۰ سوره رعد]]، [[آیه ۱۲ سوره تغابن]]، [[آیه ۶۷ سوره مائده]] و [[آیه ۳۲ سوره احقاف]]، بر این باورند که خداوند تنها وظیفه دعوت را به پیامبر واگذار کرده و هرگز به ایشان اجازه نداده است که در برابر عدم پذیرش دعوت به خشونت و جنگ مبادرت ورزد.(ص۱۴۰) |
|
| |
|
| به گفته نویسنده، دلایلی مانند آیات و روایات بر لزوم مراقبت از نظام در برابر فعالیتهای مخالفان، منافقان و جاسوسان دشمن دلالت دارند (ص۱۰۷). او بیان میکند که [[آیه ۴ سوره منافقون]] به منظور حفظ نظام اسلامی و جلوگیری از توطئههای منافقان نازل شده است. همچنین، برخی مسلمانان در زمان پیامبر اکرم به عنوان گزارشگران مخفی فعالیت میکردند و اطلاعاتی از فعالیتهای منافقان به پیامبر میرساندند، مانند زید بن ارقم که نقشه عبدالله بن ابی برای اخراج پیامبر و یارانش را اطلاع داد (ص۱۰۸). | | ==جهاد از منظر اسلام== |
| | نویسندگان در فصل چهارم به بررسی جهاد شرعی از دیدگاه اسلام پرداختهاند و شباهتها و تفاوتهای آن با اقدامات تروریستی را تحلیل کردهاند. (ص۹۵) آنان واژگان مرتبط با جهاد شرعی را از نظر لغوی و متون دینی مورد بررسی قرار دادهاند. (ص۹۴-۱۰۵) همچنین، واژگان مشابه جهاد در قرآن مانند حرب، محاربه، قتال، مقاتله، غزوه، دفاع و مدافعه و سبک دم را معنا کرده و تفاوتهای آنها با جهاد را در یک الگو بیان کردهاند (ص۱۰۷). |
|
| |
|
| نویسنده در صفحات ۱۱۱ تا ۱۱۳ چهار روایت دیگر را آورده و نتیجه میگیرد که حفظ نظام اسلامی در برابر دسیسهها و نیرنگهای منافقان و دشمنان داخلی واجب است. او معتقد است که نفوذ در جلسات محرمانه مخالفان و کشف نقشههای آنان جز با استفاده از نیروهای جاسوسی و ابزار تجسس ممکن نیست. بنابراین، بر اساس وجوب حفظ نظام، تجسس از نقشههای براندازانه منافقان و دشمنان داخلی لازم است (ص۱۱۲).
| | نویسندگان معتقدند که ادیان الهی هرگز به پیروان خود اجازه قتل و کشتار غیرمومنان به دلیل کفرشان را نمیدهند و وجود عقاید مخالف را تا زمانی که در حد عقیده باقی بماند و اقدام عملی خصمانه علیه مومنان صورت نگیرد، مجوزی برای کشتار نمیدانند. و بر اساس [[آیه ۱۰۸ سوره انعام]] حتی از دشنام دادن به مقدسات آنان نیز جلوگیری کردهاند. (ص۱۰۸) به گفته نویسندگان، دستور اولیه اسلام همزیستی مسالمتآمیز و صلحآمیز میان انسانهاست. از دیدگاه اسلام و طبق [[آیه ۸ سوره ممتحنه]] تا زمانی که دولتی تهدیدی علیه امنیت، مصالح و عزت مسلمانان ایجاد نکند، اقدام عملی و کشتار آنها جایز نیست. به عبارت دیگر، جهاد شرعی ابزاری برای تحقق امنیت، صلح و رفع فتنه، فساد، ظلم و بیعدالتی در جهان است و ماهیت دفاعی و بازدارندگی دارد، نه ماهیت تجاوزکارانه یا خشونتگرایانه (ص۱۰۹). |
|
| |
|
| *تجسس در سیره اهل بیت(ع)
| | دعوت به اسلام و جهاد شرعی از منظر اسلام دارای جایگاه و ارزشی والا و اهمیت فراوان است و آیاتی همچون آیه ۴۰ سوره حج و روایات متعدد این مطلب را تأیید میکنند. (ص109) نویسندگان مینویسند که جهاد شرعی دارای دو بعد است: بعد درونی و بعد بیرونی. مبارزه با نفس و تمایلات نفسانی را جهاد اکبر و مبارزه با دشمنان را جهاد اصغر معرفی کردهاند (ص۱۱۱). |
| نویسنده در صفحه ۱۱۳ بیان میکند که در سیره پیامبر و اهل بیت (ع)، تجسس و جاسوسی وجود داشته است. او اشاره میکند که پیامبر و امام علی در دوران حکومت خود بارها افرادی را برای جاسوسی به لشکر دشمن میفرستادند. به عنوان مثال، عبدالله بن جحش در سریه عبدالله بن جحش، طلحه بن عبدالله و سعید بن زید (ص۱۱۵)، عدی بن ابی زغباء در جنگ بدر (ص۱۲۱)، انیس و مونس و حباب بن منذر بن جموح در جنگ احد (ص۱۲۲-۱۲۳)، نعیم بن مسعود اشجعی (ص۱۲۴)، حذیفه (ص۱۲۷)، امام علی (ص۱۲۹)، جبله بن عامر بلوی در جنگ خندق (ص۱۳۷)، برید بن حصیب اسلمی در جنگ بنی مصطلق (ص۱۳۳) و عبدالله بن ابی حدرد اسلمی در جنگ حنین (ص۱۳۶) از جمله این افراد بودند.
| |
|
| |
|
| نویسنده نتیجه میگیرد که از سیره پیامبر و امیرالمؤمنین علی (ع) آشکار میشود که تجسس به عنوان ابزاری مشروع در جنگها مورد استفاده قرار گرفته است. همچنین، پیامبر و امام علی برای مدیریت نظام اسلامی و برپایی حکومت از جاسوسان بهره میبردند (ص۱۳۷).
| | ===عوامل جهاد شرعی=== |
| | مولفان بیان کردهاند که جهاد شرعی دارای علل و عوامل متعددی است. آنها هفت عامل را ذکر کردهاند: دفاع از دین و نظام اسلامی، مقابله به مثل، دفاع از سرزمینهای اسلامی، مقابله با پیمانشکنی و نقض حقوق انسانها، مقابله با توطئه و فساد، رفع فتنه، و دفاع از مظلومین و مستضعفان. نویسندگان به آیات مختلفی همچون [[آیه ۱۹۴ سوره بقره]]، [[آیه ۱۲ سوره توبه]]، [[آیه 13 سوره توبه]]، [[آیه ۳۳ سوره مائده]]، [[آیه ۲۱۷ سوره بقره]]، [[آیه ۱۹۳ سوره بقره]] و [[آیه ۷۵ سوره نساء]] استناد کردهاند (ص۱۱۲-۱۱۷). |
|
| |
|
| *تجسس از عملکرد کارگزاران
| | آنها به ارتباط بین دعوت دینی، جهاد و تروریسم پرداختهاند و به [[آیه ۳ سوره انسان]]، [[آیه ۲۵۶ سوره بقره]] و [[آیه ۲۹ سوره کهف]] استناد کردهاند. نویسندگان معتقدند که ضرورتاً رابطهای بین دعوت دینی، جهاد و تروریسم وجود ندارد و ایجاد چنین رابطهای به ماهیت دین بازمیگردد. بنابراین باید توجه داشت که دین چه نوع ماهیتی دارد. دینی که برای رساندن انسانها به کمالات انسانی تشریح شده است، نمیتواند تروریسم را در برنامه هدایت خود قرار دهد و با آن مخالفت میکند (ص۱۱۸-۱۲۱). |
| به گفته نویسنده، از برخی روایات چنین برمیآید که پیامبر اکرم (ص) و امام علی (ع) افرادی را برای نظارت و جاسوسی بر عملکرد کارگزاران خود منصوب میکردند. در روایتی از امام رضا (ع) آمده است که هرگاه پیامبر سپاهی را برای مأموریتی اعزام میکرد و فرماندهای برای آن منصوب میساخت، برخی افراد مورد اعتماد خود را نیز بهصورت مخفیانه مأمور میکرد تا رفتار فرمانده را زیر نظر گرفته و گزارش آن را به پیامبر ارائه دهند (ص۱۳۸). نویسنده تأکید میکند که این روایت از نظر سند و دلالت معتبر و بدون اشکال است (ص۱۳۹). | |
| | |
| در بخش دیگری از کتاب، نویسنده از صفحه ۱۳۸ تا ۱۴۶ به نقل ۹ روایت پرداخته که در آنها پیامبر و امام علی (ع) افرادی را برای نظارت بر عملکرد کارگزاران خود منصوب کردهاند. وی اشاره میکند که بررسی سیره پیامبر و امیرالمؤمنین علی (ع) نشان میدهد آنان از جاسوسان مخفی برای نظارت بر کارگزاران استفاده میکردند تا عملکرد آنها را زیر نظر داشته باشند. این نوع نظارت در بهبود مدیریت و ساماندهی نظام بسیار مؤثر بوده و از انحراف و لغزش کارگزاران جلوگیری میکرده است (ص۱۴۶).
| |
| | |
| ===تجسس به جهت مصالح تحسینی===
| |
| به گفته مؤلف برخی از تجسسها و تفتیشها به حد ضرورت نمیرسند، بهگونهای که وجود یا عدم نظام و یا اخلال در آن به وجود این تجسس وابسته نباشد. اما به دلیل ایجاد آرامش، آسایش و رفاه برای مردم، این نوع تجسس شایسته و مفید تلقی میشود. این نوع تجسس به عنوان تجسس به خاطر مصالح تحسینی و تکمیلی شناخته میشود (ص۱۴۷).
| |
| | |
| مؤلف بیان میکند که این نوع تجسس شامل دو حالت است:
| |
| ۱. تفتیش از احوال مردم، شامل بررسی توانمندیها، دانش و شایستگیهای پنهان افراد به منظور اعطای مناصب شایسته به افراد لایق، همچنین شناسایی نیازها، عوامل رضایت و نارضایتی مردم و دیگر اطلاعات ضروری برای مدیریت امور حاکمیت.
| |
| ۲. تفتیش از شایستگیها و معایب مردم و نظارت بر رفتار و گفتار آنان برای تحقق مصالح تحسینی و تکمیلی، بدون وجود ضرورت خاص.
| |
| | |
| مؤلف اشاره میکند که در صدر اسلام، برخی از افراد به عنوان رابط میان حاکم و مردم فعالیت میکردند که به عریف و نقیب معروف بودند. این افراد مسئول سرشماری، ساماندهی و پیگیری امور مختلف از سوی حاکم بودند که در برخی موارد به تفتیش در مسائل خانوادگی، داراییها و دیگر امور پنهان مردم منجر میشد. (ص۱۴۸) همچنین فقهای شیعه مانند علامه حلی، شهید اول و شیخ انصاری بر این باورند که بر حاکم جامعه واجب است افرادی را به عنوان ناظر بر احوال مردم انتخاب کند تا اطلاعات لازم را به حاکم ارائه دهند (ص۱۴۸-۱۵۰).
| |
| | |
| *ادله و اسناد تجسس به خاطر مصالح تحسینی و تکمیلی
| |
| مظفری، آیه ۱۲ سوره مائده را به عنوان دلیل قرآنی برای انتخاب افراد جهت گزارشدهی از احوال و رفتار مردم جامعه معرفی کرده است. (ص۱۵۰) مؤلف در صفحات ۱۵۱ تا ۱۵۹ به دو دسته از روایات اشاره میکند که بر نصب جاسوس و گزارشگر درباره اوضاع و احوال مردم دلالت دارند. دسته اول، روایاتی هستند که بر نصب جاسوس در زمان غیرجنگی تأکید دارند. به باور مؤلف، پیامبر و امام علی همواره افرادی را به عنوان جاسوس و گزارشگر میان مردم قرار میدادند تا از اوضاع و رفتار آنان مطلع شوند. دسته دوم، روایاتی است که بر ضرورت کسب اخبار و اطلاعات از وضعیت عمومی جامعه، کاستیها و نیازهای مردم در حوزههای مختلف دلالت دارد. به عنوان مثال، پیامبر در پیمان عقبه دوم پس از بیعت فرمودند: «۱۲ نفر از میان خود به عنوان نقیب من معرفی کنید تا ناظر بر گروه و قوم خود باشند».
| |
| | |
| به گفته مؤلف در صفحه ۱۵۹، در بررسی مصالح تحسینی و تکمیلی نمیتوان به حدی از ضرورت رسید که دلایل آن بتواند در برابر حرمت تجسس مقاومت کند. اگرچه حرمت تجسس در برابر مصالح ملزمهای چون حفظ نظام از فعلیت ساقط میشود و در مقام تزاحم حکم به جواز و حتی وجوب تجسس داده میشود، اما در مورد مصالح تحسینی و تکمیلی، این قدرت برای مقابله با ادله حرمت تجسس وجود ندارد (ص۱۵۹).
| |
| | |
| ==تجسس با انگیزههای فاسد و غیرعقلایی==
| |
| مظفری در فصل دوم بخش دوم به موضوع تجسس با انگیزههای غیرعقلایی و فاسد پرداخته است (ص ۱۶۰).
| |
| | |
| ===نهی از تجسس در آیات و روایات===
| |
| وی در این فصل به آیات قرآن از جمله [[آیه ۱۲ سوره حجرات]] (ص ۱۶۰)، [[آیه ۱۹ سوره نور]] (ص ۱۶۳)، [[آیه ۲۷ سوره نور]] و [[آیه ۲۸ سوره نور]] (ص ۱۶۶) برای بیان حرمت تجسس استناد کرده است. او در تفسیر [[آیه ۱۲ سوره حجرات]] توضیح میدهد که به نظر مفسران حرمت تجسس تنها به مسلمانان و مؤمنان محدود نمیشود، بلکه عیبجویی و تجسس در زندگی همه افراد ممنوع است (ص ۱۶۲).
| |
| | |
| نویسنده در صفحه ۱۶۴، در تفسیر [[آیه ۱۹ سوره نور]] بیان میکند که مراد از اشاعه فحشا، افشای معایب پنهانی و رازهای مردم است. همچنین او اشاره دارد که برخی مخاطبان این آیه کسانی هستند که پس از تجسس و کشف عیوب پنهانی افراد، آنها را در جامعه منتشر میکنند (ص ۱۶۵). وی معتقد است دلالت این آیه بر حرمت تجسس زمانی کامل میشود که بتوان تجسس را ذاتاً موجب اشاعه فحشا دانست (ص ۱۶۶).
| |
| | |
| مولف در تفسیر [[آیه ۲۷ و ۲۸ سوره نور]] توضیح میدهد که این آیات و روایات مرتبط با آن نشان میدهند ورود به خانه دیگران بدون اجازه حرام است، زیرا چنین عملی ممکن است منجر به کشف اسرار و افشای رازهای خصوصی زندگی افراد شود (ص ۱۶۹).
| |
| | |
| مولف از صفحه ۱۷۱ تا ۱۷۷ هشت روایت را نقل کرده و معتقد است این روایات به صراحت تجسس را نهی کردهاند. به باور وی، برخی از این روایات بر حرمت تجسس تأکید دارند، در حالی که برخی دیگر تنها در شرایط خاص، مانند انگیزههای فاسد (ص ۱۷۳) یا پنهان بودن عیوب (ص ۱۷۴)، به حرمت تجسس اشاره دارند.
| |
| | |
| ===نهی از تجسس در اجماع فقها===
| |
| مولف اشاره میکند که فقهای شیعه بر حرمت تجسس و تفکیک در امور پنهانی مردم اجماع دارند (ص ۷۸). وی بیان میکند که فقهایی همچون شیخ مفید، شیخ طوسی، ابن براج و علامه حلی موضوع تجسس را در مبحث فقهی اطلاع (سرک کشیدن به خانه و حریم خصوصی دیگران) در کتابهای قصاص و دیات مطرح کردهاند. این فقها معتقدند دفع و جلوگیری از شخص متجسس جایز است، حتی اگر به خسارت یا قتل وی منجر شود، که در این صورت قصاص یا دیهای بر او تعلق نمیگیرد (ص ۱۷۸-۱۸۱).
| |
| | |
| نویسنده معتقد است با وجود دلایل قرآنی و روایی برای اثبات حرمت تجسس، نیازی به اجماع نیست، زیرا این اجماع مدرکی است. با این حال، فقهای گذشته و معاصر تجسس در امور پنهانی دیگران را حرام اعلام کردهاند و در موضوعات مختلف فقهی به آن پرداختهاند (ص ۲۳۲). مولف اشاره دارد که فقهایی همچون محقق اردبیلی، صاحب جواهر و وحید بهبهانی ادعای اجماع کردهاند که تجسس در امور پنهانی مردم حرام است (ص ۲۳۳).
| |
| | |
| مولف تأکید میکند که فقهای شیعه تجسس در عقاید و امور پنهانی مردم را حرام میدانند. وی اشاره دارد که فقهایی همچون محقق اردبیلی، محقق فاضل، شهید ثانی، سید کاظم حائری، محمد تقی مجلسی و وحید بهبهانی فتوا دادهاند که تجسس در عقاید و عیبیابی امور پنهانی افراد ممنوع است (ص ۱۸۳-۱۸۷).
| |
| | |
| مولف به موضوع تجسس با هدفهای مقدسی مانند نهی از منکر پرداخته است (ص۱۸۸) و بیان میکند که فقهایی نظیر فیض کاشانی، شیخ جعفر کاشفالغطا، امام خمینی، سید جواد عاملی و صاحب جواهر معتقدند تجسس در امور پنهان مردم به منظور نهی از منکر جایز نیست (ص۱۸۸-۱۹۵). همچنین برخی از فقها مانند سید محمد سعید حکیم و ناصر مکارم شیرازی به فناوریهای نوین مثل استراق سمع، نصب دوربین مخفی و استفاده از ویروسهای جاسوسی اشاره کرده و استفاده یا خرید و فروش این ابزارها را نیز غیرمجاز میدانند (ص۱۹۲-۱۹۴). به گفته مولف، مقام معظم رهبری نیز بر این باور است که تجسس در کار دیگران یا تحقیق در اعمال و رفتار کارکنان برای کشف اسرارشان، خارج از حدود و ضوابط قانونی، حتی برای مأموران مجاز نیست (ص۱۹۳).
| |
| | |
| نویسنده همچنین به ممنوعیت تجسس از منظر عقل پرداخته است. او معتقد است که اولین اصل عقلی بر آزادگی انسانها استوار است و هر فرد آزاد است که با اختیار خود زندگی کند. تا زمانی که خللی در نظم اجتماعی ایجاد نشود، هیچکس جز خداوند حق ولایت و سرپرستی بر دیگری را ندارد. بنابراین، با توجه به این اصل، زیر نظر گرفتن پنهانی دیگران، جستوجو در امور مخفی مردم، تجسس در رازهایشان و افشای عیبهای آنان از منظر عقل نیز جایز نیست (ص۱۹۶).
| |
| | |
| *نقد و بررسی آرای فقها
| |
| مولف در فصل سوم بخش سوم به تحلیل و نقد دلایل حرمت تجسس پرداخته است. (ص ۱۹۷) به گفته مولف، فقهای شیعه مانند مفید، طوسی، ابن براج، طبرسی، حلی، شهید اول و دیگران، موضوع تجسس را با تمرکز بر بارزترین مصادیق آن یعنی «دید زدن در خانه مردم» و «سرک کشیدن» مورد توجه قرار دادهاند. (ص ۱۹۷-۱۹۸) مولف بیان میکند که با بررسی متن فتاوای فقهای گذشته، میتوان عنوان اطلاع را از دو جنبه فقهی بررسی کرد. (ص ۱۹۸)
| |
| | |
| الف: اطلاع بر پایه تجسس
| |
| مولف در صفحه ۱۹۸ توضیح میدهد که ملاک حرمت تجسس، سرک کشیدن در خانه دیگران، صرف نظر از نگاه به نامحرم یا عدم آن است. فقهایی چون شیخ طوسی، علامه حلی، شهید ثانی، محقق اردبیلی و علامه مجلسی قائل به این دیدگاه هستند و ملاک حرمت را تجسس و سرک کشیدن در خانه دیگران میدانند، نه صرف نگاه به نامحرم. (ص ۱۸۹-۲۰۳)
| |
| | |
| ب: اطلاع بر پایه نگاه به نامحرم
| |
| برخی فقها مانند شیخ طوسی، صاحب جواهر، امام خمینی و خویی، ملاک حرمت را نگاه به نامحرم دانستهاند نه تجسس و سرک کشیدن در خانه دیگران. (ص ۲۰۳-۲۰۴) مولف معتقد است اختلاف نظر فقها در این مسئله به معنای اطلاع بازمیگردد؛ برخی اطلاع را به معنای سرک کشیدن و برخی دیگر آن را به معنای نگاه به نامحرم میدانند. مستند هر دو گروه، روایاتی است که در این زمینه وارد شده است. (ص ۲۰۴-۲۰۶)
| |
| | |
| مولف دیدگاه فقهایی که اطلاع را به معنای سرک کشیدن دانستهاند پذیرفته و معتقد است که از روایات چنین برداشت میشود که باید تجسس در امور پنهانی مردم و سرک کشیدن رخ دهد تا حرمت بر آن حمل شود. (ص ۲۰۶) وی مینویسد اگر کسی به خانه دیگران سرکشی کند و زن نامحرمی را ببیند، مرتکب دو گناه شده است: یکی تجسس و دیگری نگاه به نامحرم. (ص ۲۲۱)
| |
| | |
| ===حرمت تجسس در ابواب فقهی===
| |
| مولف معتقد است که گرچه حکم حرمت تجسس با عناوینی مانند اطلاع در بیان بسیاری از فقها ذکر شده است، اما برخی دیگر از فقها مانند شهید ثانی، محقق اردبیلی، وحید بهبهانی، شیخ جعفر کاشف الغطا و صاحب جواهر، مسئله جستجو در امور پنهانی مردم را ذیل عنوان تجسس مطرح کردهاند. (ص ۲۰۷-۲۰۸) به گفته مولف، بسیاری از فقها حرمت تجسس را در موضوعات مختلف فقهی همچون اقرار، مکاسب محرمه و جهاد مورد بررسی قرار دادهاند. (ص ۲۱۶-۲۱۷) مظفری در ادامه به بیان برخی از ابواب فقهی که در آنها به موضوع تجسس پرداخته شده است، میپردازد:
| |
| | |
| *امان اهل ذمه
| |
| برخی فقها موضوع تجسس را در مبحث شرایط ذمه و عقد امان مطرح کردهاند و معتقدند هر عملی که موجب آزار و اذیت مسلمانان شود، عقد امان را باطل میکند. یکی از مصادیق این اعمال، جاسوسی از مسلمانان است. (ص ۲۰۹) فقهایی مانند شیخ طوسی (ص ۲۱۰)، محقق حلی و علامه حلی (ص ۲۱۱)، شهید اول، شهید ثانی و محقق اردبیلی، جاسوسی برای دشمنان را از مصادیق آزار مسلمانان دانسته و معتقدند که چنین عملی موجب ابطال عقد امان میشود. (ص ۲۱۳) مولف نیز بر این باور است که اگر اهل ذمه بر ضد مسلمانان جاسوسی کنند، اماننامه و عقد ذمه آنها نقض خواهد شد. (ص ۲۲۱)
| |
| | |
| *عدالت
| |
| یکی از مواردی که موضوع تجسس در آن مطرح شده، عدالت است. در مسائلی مانند عدالت مجتهد، امام جماعت، امام جمعه و شاهدان دادگاه، عدالت شخص ضرورت دارد. اما فقها معتقدند که برای اثبات عدالت در این موارد، تجسس در امور پنهانی افراد جایز نیست (ص۲۱۳). اگرچه فقها در تعریف عدالت اختلافنظر دارند، اما همگی بر حرمت تجسس در تشخیص عدالت در این موارد تأکید کردهاند (ص۲۱۴).
| |
| | |
| *نهی از منکر
| |
| مظفری بیان میکند که یکی دیگر از مواردی که بحث تجسس در آن مطرح میشود، نهی از منکر است. به گفته وی، فقهایی همچون فیض کاشانی و عبد الاعلی سبزواری معتقدند تجسس و تفتیش برای کشف منکرات پنهانی مردم حرام است و هیچکس حق ندارد به بهانه نهی از منکر مرتکب گناه بزرگی شود (ص۲۱۵). البته نویسنده تأکید میکند که این حرمت زمانی است که افعال شخصی افراد مورد بررسی قرار گیرد، که این کار حرام است. اما اگر نهی از منکر از جنبه حکومتی بررسی شود و برای مصالح بالاتری مانند حفظ نظام و مقابله با توطئههای دشمنان باشد، تجسس در امور افراد توسط اشخاص معتمد جایز است (ص۲۱۶).
| |
| | |
| ==تجسس در مصالح اجتماعی و اخلاقی==
| |
| مولف در فصل اول بخش سوم به موضوع تجسس به دلیل مصالح اجتماعی و اخلاقی پرداخته است (ص۲۳۶). او بیان میکند که بر اساس برخی روایات، پیامبر و اهل بیت در مواقعی برای حفظ مصالح اجتماعی و اخلاقی، اسرار برخی افراد را فاش میکردند. به عنوان مثال، آنان مانع تقلب و فریب در معاملات میشدند (ص۲۳۶) یا در ماجرای تهمت به برخی از همسران پیامبر، حضرت با تحقیق و بررسی، از همسران خود رفع اتهام کردند (ص۲۳۹-۲۴۰). همچنین امام سجاد درباره عقیده یکی از همسران خود که از خوارج بود، تجسس نمودند (ص۲۴۱).
| |
| | |
| در فصل دوم بخش سوم، مولف به بررسی برخی شبهات پیرامون تجسس پرداخته است (ص۲۴۴). او اشاره میکند که برخی معتقدند تجسس حکومت در امور افراد با آزادیهای اجتماعی در تضاد است. نویسنده در پاسخ به این اشکال توضیح میدهد که تجسس در حوزه رفتارهای فردی مجاز نیست، اما اگر افراد بخواهند تحت پوشش آزادی به دشمنان کمک کنند، عقل سلیم و منابع دینی این موضوع را نمیپذیرند. بنابراین، جامعه اسلامی برای حفظ پایداری و رشد نظام باید دشمنان، جاسوسان و منافقان را تحت نظر داشته باشد (ص۲۴۵).
| |
| | |
| در فصل سوم بخش سوم، مولف به نقش تجسس در حفظ و پیشرفت جمهوری اسلامی پرداخته است. او معتقد است که پس از انقلاب اسلامی ایران در سال ۵۷، دشمنان در تلاش برای نابودی این نظام بودند. به همین دلیل، مسئولین نظامی و امنیتی باید با هوشیاری کامل از نفوذ دشمنان جلوگیری کنند. با استفاده از نیروهای متخصص، اطلاعات جمعآوری کرده و نقاط ضعف دشمن را شناسایی کنند و با بهرهگیری از ابزارهای نوین، به دشمنان ضربه وارد نمایند (ص۲۴۶).
| |
جهاد یا تروریسم پژوهشی کلامی و فقهی در مکتب امامیه
معرفی و گزارش ساختار کتاب
کتاب "جهاد یا تروریسم: پژوهشی کلامی و فقهی در مکتب امامیه" به قلم محمد حسین جمشیدی و کوثر طوسی در سال ۱۳۹۷ توسط دانشگاه امام صادق علیه السلام منتشر شده است. این کتاب شامل ۷ فصل است.
فصل اول به مباحث کلی مانند پیشینه پژوهش،(ص۲۳-۲۸) روششناسی (ص۲۹) و مفاهیم جهاد، تروریسم و خشونتگرایی و شیعه امامیه اختصاص دارد. (ص۳۰-۳۲) فصل دوم به مفهومشناسی ترور و تروریسم پرداخته (ص۳۷-۴۲) و ویژگیهای تروریسم مانند خشونتگرایی، اجبار برای رسیدن به اهداف غیرمشروع و کار مخفیانه را بررسی میکند. (ص۴۲-۴۵) نویسندگان تروریسم را به عنوان اقداماتی وحشتزا و خشونتآفرین تعریف کردهاند که با ابزارهای مختلف برای رسیدن به اهداف سیاسی و جمعی در جامعه انجام میشود. (ص۶۷) انواع تروریسم مانند سیاسی، ملیگرایی، مذهبی، زیستمحیطی، هستهای، مجازی و دولتی نیز بررسی شدهاند (ص۴۷-۵۶) و عوامل ظهور تروریسم مانند عوامل سیاسی، روانی، اقتصادی، اعتقادی و اجتماعی ذکر شدهاند (ص۵۶-۶۶).
فصل سوم به بررسی تروریسم از منظر اسلام میپردازد (ص۶۹) و واژگانی مانند ارهاب، بغی، فتک، غیله، اغتیال، تکفیر، عنف، خشونت، قتل، عذاب، قتال و غزوه را مفهومشناسی میکند. (ص۷۲-۹۰) همچنین نظر اسلام در مورد نفی ترور و خشونتگرایی بیان شده است. (ص۹۰-۹۲) فصل چهارم به دعوت و جهاد شرعی در اسلام اختصاص دارد (ص۹۵) و واژگان دین،(ص۹۵) دعوت (ص۹۸) و جهاد شرعی را بررسی کرده (ص۱۰۵) و زوایای مختلف آن از منظر اسلام ذکر شده است. موضوع دفاع از دین و سرزمین نیز مطرح شده است. (ص۱۱۴) فصل پنجم به رابطه اسلام با جهاد و تروریسم میپردازد (ص۱۲۳) و دیدگاه اسلام نسبت به خشونت (ص۱۳۳) و شیوه دعوت به اسلام (صص۱۳۵-۱۴۴) و رابطه آن با صلح و امنیت بررسی میشود. (ص۱۴۸) دیپلماسی اسلامی نیز مورد توجه قرار گرفته است (ص۱۴۹).
فصل ششم به بررسی جهاد، تروریسم، خشونت و افراطگرایی و روابط بینالملل از منظر فقه و کلام شیعه امامی میپردازد (ص۱۶۳) و به جهاد ابتدایی (ص۱۹۴) و دفاعی (ص۱۹۹) نیز اشاره شده است. فصل هفتم به بررسی مقایسهای جهاد از منظر امامیه و تکفیریها پرداخته (ص۲۰۹) و زمینهها و اهداف جهاد و تروریسم را ذکر کرده است. (ص۲۱۴-۲۲۰) همچنین انتحار و استشهاد از منظر تشیع و تکفیریها بررسی شده (ص۲۲۵) و شرایط عملیات استشهادی و تفاوت آن با عملیات انتحاری ذکر شده است (ص۲۲۷-۲۲۸).
ارزیابی کتاب
یکی از ویژگیهای برجسته این کتاب، جمعبندی مطالب در پایان هر فصل و نیز خلاصهسازی کلی مطالب در انتهای کتاب است.
تروریسم از نگاه اسلام
در فصل سوم، جمشیدی و طوسی بیان میکنند که اسلام همچون هر مکتب دیگری دارای نظام معرفتی نظری و عقیدتی است و با تروریسم و خشونتهای غیرقانونی مخالفت کرده و به مقابله با آن پرداخته است. (ص۶۹) آنها اشاره میکنند که بر اساس آیات ۲۷ تا ۳۰ سوره مائده، اولین اقدام تروریستی به قتل هابیل توسط قابیل برمیگردد، زیرا قابیل به طور ناگهانی به هابیل حمله کرد و او را کشت. (ص۷۰)
گردآوران میگویند که ترور و تروریسم به معنای امروزی در متون دینی اسلام یافت نمیشود، اما مفاهیمی وجود دارد که با این معانی ارتباط دارند. (ص۷۱) نویسندگان بیان میکنند که واژگان مرتبط با ترور و تروریسم به دو دسته تقسیم میشوند: الف) مفاهیم منفی: ۱۴ واژه که نشاندهنده کنش یا رفتاری هستند که اسلام آن را نهی کرده و به عنوان ظلم و عمل ناحق محسوب میشود، مانند ارهاب، محاربه، فتک، تجاوز، ارعاب، عنف، شکنجه، خشونت و تکفیر؛ ب) مفاهیم خنثی که در شرایط خاص به عنوان رفتار ناحق معرفی میشوند، مانند قتل، عذاب، تعذیب، مجازات، شکنجه، قتال، مقاتل و حرب. (ص۷۲) مولف ۲۲ واژه مرتبط با ترور و تروریسم را بررسی کرده و آنها را از نظر لغوی، آیات و روایات تحلیل کرده و شباهتها و تفاوتهایشان با واژههای ترور و تروریست را نیز مطرح کرده است. آنها به آیاتی همچون آیه ۴۰ سوره بقره، آیه ۶۰ سوره انفال، آیه ۳۳ سوره مائده، آیه ۳۲ سوره مائده، آیه ۲ سوره نور و آیه ۷۸ سوره نساء استناد کردهاند. (ص۷۲-۹۰)
مولفان تأکید میکنند که اسلام با هرگونه اقدام و رفتار تروریستی، خشونتآمیز و ظالمانه مخالف است و پیروان خود را از آن نهی کرده و به همزیستی مسالمتآمیز و محبتآمیز دعوت کرده است. آنها به آیات ۳۲ و ۳۳ سوره مائده استناد میکنند و آن دو را از مهمترین دلایل نفی ترور و تروریسم میدانند. (ص۹۰-۹۱) نویسندگان میگویند که اسلام به صورت عملی نیز با ترور و تروریسم مخالفت کرده است، مانند اقدام مسلم بن عقیل که از ترور ابن زیاد خودداری کرد. (ص۹۲)
نویسندگان در فصل پنجم به بررسی دیدگاه اسلام درباره رابطه تروریسم و جهاد دینی پرداختهاند. آیا این رابطه را مشابه خشونت میدانند یا آن را رد میکنند؟ (ص۱۲۳) نویسندگان توضیحاتی اجمالی درباره اسلام و ارکان سهگانه آن یعنی اعتقادات، اخلاقیات و احکام ارائه دادهاند. در بخش اعتقادات، موضوعات هستیشناسی و انسانشناسی را مطرح کرده و در ادامه به اخلاقیات و احکام عملی اشاره کردهاند. (ص۱۲۳-۱۳۲) آنها معتقدند که اعتقادات، اخلاقیات و احکام با یکدیگر تعامل دارند و بر یکدیگر تأثیر میگذارند (ص۱۳۲).
به گزارش مولفان بسیاری از مستشرقان و غربیان اسلام را دین خشونت و شمشیر معرفی کردهاند، در حالی که اساس اسلام خلاف این را نشان میدهد. نویسندگان بیان میکنند که واژه خشونت در قرآن و متون دینی نیامده، اما ۱۷۵ مورد از کلمات مرتبط با قتل و جنگ دشمنان ذکر شده است. در مقابل، کلماتی که بر مهر و مدارا دلالت دارند مانند حسن، مودت، عدل، رحمت و رفق در قرآن آمدهاند. (ص۱۳۳) بیان میشود که علاوه بر آیات قرآن، سیره اهل بیت(ع) نیز بر رفق و مدارا تأکید دارد و روایات متعددی در این زمینه وجود دارد. (ص۱۳۴)
جمشیدی و طوسی معتقدند که در اسلام اصل بر صلح و همزیستی مسالمتآمیز است و اقداماتی مانند ترور و خشونت ناپسند معرفی شدهاند. آنها به آیاتی همچون آیه ۱۳۴ سوره آل عمران و آیه ۸۵ سوره حجر استناد کرده و ثابت میکنند که اسلام دین مهر و مهربانی است. نویسندگان بیان میکنند که اسلام به عنوان شریعتی جامع و کامل، انسانها را به اسلام دعوت میکند و این دعوت از ضروریات دین است، آیه ۱۲۵ سوره نحل این مدعا را تأیید میکند. (ص۱۳۵) آنها دمیگویند برخلاف نگاه تکفیریها و برخی مستشرقان غربی، دعوت اسلام بر مبنای زور و خشونت نیست بلکه پذیرش دعوت طبق میل و اراده افراد انجام میشود. (ص۱۳۶)
مولفان بیان میکنند که استفاده از خشونت برای دعوت انسانها به دین اسلام امری ناپسند دانسته شده و سیره اهل بیت نیز بر این مطلب دلالت دارد. آیاتی همچون آیه ۱۲۵ سوره نحل، آیه ۱۰۸ سوره یوسف و آیه ۱۵ سوره شورا بر وجوب دعوت دلالت میکنند. (ص۱۳۷) به گفته جمشیدی و طوسی علاوه بر آیات متعدد که بر وجوب دعوت مردم به اسلام تأکید دارند، سیره عملی اهل بیت نیز این مدعا را ثابت میکند. بر اساس آیات متعدد همچون آیه ۲۱۴ سوره شعراء و آیه ۱۰۷ سوره انبیاء، یکی از وظایف اصلی پیامبر انذار و دعوت به دین اسلام بوده است. (ص۱۳۸-۱۳۹)
نویسندگان این سوال را مطرح میکنند که آیا عدم پذیرش دعوت پیامبر تبعاتی دارد؟ در پاسخ به این سوال، با ذکر آیات متعدد همچون آیه ۲۰ سوره آل عمران، آیه ۸۲ سوره نحل، آیه ۵۴ سوره نور، آیه ۴۰ سوره رعد، آیه ۱۲ سوره تغابن، آیه ۶۷ سوره مائده و آیه ۳۲ سوره احقاف، بر این باورند که خداوند تنها وظیفه دعوت را به پیامبر واگذار کرده و هرگز به ایشان اجازه نداده است که در برابر عدم پذیرش دعوت به خشونت و جنگ مبادرت ورزد.(ص۱۴۰)
جهاد از منظر اسلام
نویسندگان در فصل چهارم به بررسی جهاد شرعی از دیدگاه اسلام پرداختهاند و شباهتها و تفاوتهای آن با اقدامات تروریستی را تحلیل کردهاند. (ص۹۵) آنان واژگان مرتبط با جهاد شرعی را از نظر لغوی و متون دینی مورد بررسی قرار دادهاند. (ص۹۴-۱۰۵) همچنین، واژگان مشابه جهاد در قرآن مانند حرب، محاربه، قتال، مقاتله، غزوه، دفاع و مدافعه و سبک دم را معنا کرده و تفاوتهای آنها با جهاد را در یک الگو بیان کردهاند (ص۱۰۷).
نویسندگان معتقدند که ادیان الهی هرگز به پیروان خود اجازه قتل و کشتار غیرمومنان به دلیل کفرشان را نمیدهند و وجود عقاید مخالف را تا زمانی که در حد عقیده باقی بماند و اقدام عملی خصمانه علیه مومنان صورت نگیرد، مجوزی برای کشتار نمیدانند. و بر اساس آیه ۱۰۸ سوره انعام حتی از دشنام دادن به مقدسات آنان نیز جلوگیری کردهاند. (ص۱۰۸) به گفته نویسندگان، دستور اولیه اسلام همزیستی مسالمتآمیز و صلحآمیز میان انسانهاست. از دیدگاه اسلام و طبق آیه ۸ سوره ممتحنه تا زمانی که دولتی تهدیدی علیه امنیت، مصالح و عزت مسلمانان ایجاد نکند، اقدام عملی و کشتار آنها جایز نیست. به عبارت دیگر، جهاد شرعی ابزاری برای تحقق امنیت، صلح و رفع فتنه، فساد، ظلم و بیعدالتی در جهان است و ماهیت دفاعی و بازدارندگی دارد، نه ماهیت تجاوزکارانه یا خشونتگرایانه (ص۱۰۹).
دعوت به اسلام و جهاد شرعی از منظر اسلام دارای جایگاه و ارزشی والا و اهمیت فراوان است و آیاتی همچون آیه ۴۰ سوره حج و روایات متعدد این مطلب را تأیید میکنند. (ص109) نویسندگان مینویسند که جهاد شرعی دارای دو بعد است: بعد درونی و بعد بیرونی. مبارزه با نفس و تمایلات نفسانی را جهاد اکبر و مبارزه با دشمنان را جهاد اصغر معرفی کردهاند (ص۱۱۱).
عوامل جهاد شرعی
مولفان بیان کردهاند که جهاد شرعی دارای علل و عوامل متعددی است. آنها هفت عامل را ذکر کردهاند: دفاع از دین و نظام اسلامی، مقابله به مثل، دفاع از سرزمینهای اسلامی، مقابله با پیمانشکنی و نقض حقوق انسانها، مقابله با توطئه و فساد، رفع فتنه، و دفاع از مظلومین و مستضعفان. نویسندگان به آیات مختلفی همچون آیه ۱۹۴ سوره بقره، آیه ۱۲ سوره توبه، آیه 13 سوره توبه، آیه ۳۳ سوره مائده، آیه ۲۱۷ سوره بقره، آیه ۱۹۳ سوره بقره و آیه ۷۵ سوره نساء استناد کردهاند (ص۱۱۲-۱۱۷).
آنها به ارتباط بین دعوت دینی، جهاد و تروریسم پرداختهاند و به آیه ۳ سوره انسان، آیه ۲۵۶ سوره بقره و آیه ۲۹ سوره کهف استناد کردهاند. نویسندگان معتقدند که ضرورتاً رابطهای بین دعوت دینی، جهاد و تروریسم وجود ندارد و ایجاد چنین رابطهای به ماهیت دین بازمیگردد. بنابراین باید توجه داشت که دین چه نوع ماهیتی دارد. دینی که برای رساندن انسانها به کمالات انسانی تشریح شده است، نمیتواند تروریسم را در برنامه هدایت خود قرار دهد و با آن مخالفت میکند (ص۱۱۸-۱۲۱).