کاربر:Ms.sadeghi/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

Ms.sadeghi (بحث | مشارکت‌ها)
Ms.sadeghi (بحث | مشارکت‌ها)
 
(۳ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۲: خط ۲:
'''جهاد یا تروریسم پژوهشی کلامی و فقهی در مکتب امامیه'''
'''جهاد یا تروریسم پژوهشی کلامی و فقهی در مکتب امامیه'''


==معرفی و گزارش ساختار کتاب==
==معرفی و ساختار کتاب==
کتاب "جهاد یا تروریسم: پژوهشی کلامی و فقهی در مکتب امامیه" توسط محمد حسین جمشیدی و کوثر طوسی در سال ۱۳۹۷ توسط دانشگاه امام صادق علیه السلام منتشر شده و شامل ۷ فصل است.
کتاب "جهاد یا تروریسم: پژوهشی کلامی و فقهی در مکتب امامیه" توسط محمد حسین جمشیدی و کوثر طوسی در سال ۱۳۹۷ توسط دانشگاه امام صادق علیه السلام منتشر شده و شامل ۷ فصل است.


خط ۱۵: خط ۱۵:


==صلح در اسلام==
==صلح در اسلام==
مولفان در صفحه ۱۴۵، ۱۰ شیوه برای دعوت مردم به اسلام را بیان کرده است همچون برهان موعظه و اندرز مناظره تمثیل رفتار نیکو مباهله پژوهش و تحقیق در تاریخ اعجاز اعمال و رفتار شایسته و صالح مذاکره و گفتگو. به گفته آنان فقط مورد هشتم یعنی اعجاز مخصوص پیامبر و امام معصوم است و بقیه بین همه مومنان مشترک است می‌توانند با این شیوه‌ها مردم را به دین اسلام دعوت کنند. نویسندگان در صفحه ۱۴۴ معتقدند این شیوه‌ها از آیات و روایات به دست می‌آید آیاتی همچون آیه ۱۲۵ سوره نحل آیه ۳۳ سوره فصلت و آیه ۶۱ سوره آل عمران.
مولفان ده شیوه برای دعوت به اسلام را برشمرده‌اند که شامل برهان، موعظه، اندرز، مناظره، تمثیل، رفتار نیکو، مباهله، پژوهش تاریخی، اعجاز و مذاکره است. به اعتقاد آنان، اعجاز مختص پیامبر و امام معصوم است، اما سایر روش‌ها برای همه مؤمنان کاربرد دارد. این شیوه‌ها بر اساس آیات قرآن مانند [[آیه ۱۲۵ سوره نحل]]، [[آیه ۳۳ سوره فصلت]] و [[آیه ۶۱ سوره آل عمران]] و همچنین روایات استخراج شده‌اند (ص۱۴۴-۱۴۵).  


مولفان در صفحه ۱۴۸ و ۱۴۹ در مورد رابطه صلح و اسلام بحث کرده و معتقد است صلح و رحمت از مبانی و اهداف و آرمان‌های اساسی دین اسلام است و پیامبر برای گسترش آنها مبعوث شده است و به آیه ۱۰۷ سوره انبیا و آیه ۹۰ سوره نسا و آیه ۳۵ سوره محمد استناد کرده است. آنها در صفحه ۱۴۹ بیان می‌کنند سلام با توجه به رفتار و عملکرد دشمنان برخورد مناسب را اتخاذ می‌کند در شرایطی از دشمنان خطای سر نزند اسلام نیز با آنها در صلح و آرامش است و الا با آنها وارد جنگ می‌شود.
در ادامه، نویسندگان به بررسی رابطه صلح و اسلام می‌پردازند و معتقدند که صلح و رحمت از اهداف اصلی دین اسلام است. آنان به آیاتی همچون [[آیه ۱۰۷ سوره انبیا]]، [[آیه ۹۰ سوره نساء]] و [[آیه ۳۵ سوره محمد]] سوره محمد استناد کرده‌اند و می‌گویند که اسلام در شرایط صلح با دشمنان رفتار مسالمت‌آمیز دارد و تنها در صورت تجاوز، وارد جنگ می‌شود (ص۱۴۸-۱۴۹). همچنین رابطه صلح‌آمیز اسلام با مشرکان مورد بررسی قرار گرفته است. نویسندگان با استناد به ۱۰ آیه قرآن، از جمله آیه ۴ سوره توبه، آیات ۷، ۸ و ۹ سوره ممتحنه، آیه ۶۱ سوره انفال و آیه ۶ سوره توبه، نشان می‌دهند که اسلام حتی در برابر مشرکان، راه‌های صلح‌آمیز را مقدم می‌دارد. آنان همچنین با اشاره به آیاتی مانند آیه ۶۴ سوره آل عمران و آیه ۲۵۶ سوره بقره، اسلام را دینی معرفی می‌کنند که بر همزیستی مسالمت‌آمیز میان ادیان و آزادی مذهب تأکید دارد (ص۱۵۰-۱۵۳).


مولفان در صفحه ۱۴۹ معتقدند با توجه به اینکه اصل اولیه در اسلام صلح و همزیستی مسالمت آمیز با جوامع دیگر مانند اهل کتاب و کفار است لذا قواعد رفتار و مواجهه با دیگر جوامع را بیان می‌کند.
جمشیدی و طوسی با استناد به آیاتی مانند آیات ۹ و ۱۰ حجرات و ۲۰۸ بقره، اتحاد مسلمانان را عامل امنیت و آرامش جامعه اسلامی می‌دانند. آنها جهاد اسلامی را وسیله‌ای برای تحقق عدالت معرفی می‌کنند و برای این مدعای خود به شش آیه همچون آیه ۱۱۲ سوره نحل، آیه ۱۲۶ سوره بقره، آیه ۱۵۴ سوره آل عمران، آیه ۲۳۹ سوره بقره، آیه ۱۰۳ سوره نساء و آیه ۵۵ سوره نور استناد کرده‌اند. (ص۱۵۵-۱۵۹) آنان سیاست شیعه امامی را مبتنی بر آگاهی و پرهیز از خشونت دانسته و معتقدند صلح اصل اساسی و جنگ فقط در شرایط ضروری مجاز است. همچنین جهاد اسلامی برای تحقق عدالت اجتماعی و حمایت از مظلومین ضروری است (ص۱۷۳-۱۷۸)
 
به گفته نویسندگان از صفحه ۱۵۰ تا ۱۵۳ اسلام با مشرکان رابطه صلح آمیز و مسالمت آمیزی را اتخاذ کرده و تا زمانی که از جانب مشرکان خطایی سر نزند به مسلمانان آسیبی وارد نشود این رابطه ادامه دارد و در غیر این صورت ا آنها وارد جنگ می‌شود. آنان به ۱۰ آیه همچون آیه ۴ سوره توبه آیه ۸ سوره ممتحنه آیه ۹ سوره ممتحنه آیه ۷ سوره ممتحنه آیه ۶۱ سوره انفال آیه ۹۰ سوره نساء آیه ۳۵ سوره محمد آیه ۶ سوره توبه آیه ۱۲۵ سوره نحل آیه ۱۲۸ سوره نساء استناد کردند همچنین برخی روایات و نقل‌های تاریخی همچون مواجهه پیامبر با مشرکان مکه در فتح مکه و نامه ۵۳ نهج البلاغه اشاره کردند.
 
به گفته نویسندگان در صفحه ۱۵۳ اسلام تفکر صلح و همزیستی مسالمت آمیز میان پیروان ادیان الهی را به صورت یک اعلامیه جهانی مطرح ساخته و با اعلام وجه مشترک داشتن در اعتقاد به خدای یکتا و نفی شرک و نفی ربوبیت غیر خدا همگان را به ائتلاف و اتحاد جهانی دعوت کرده است و در این زمینه به آیه ۶۴ سوره آل عمران استناد کردند و معتقدند در اسلام آزادی مذهب یک حق اساسی است که مورد احترام و حمایت حقوق اسلام است. از این رو در آیات متعددی همچون آیه ۲۵۶ سوره بقره آیه ۳۵ سوره انعام آیه ۱۰۸ سوره یونس و آیه ۳ سوره شعراء به پیامبر و پیروان او دستور داده شده که در دعوت مردم به اسلام از زور و خشونت استفاده نکنند. اما مسلمانان مجازند در دفاع از مذهب  تامین آزادی مذهبی و آیینه‌های عبادی برای دیگران به جهاد برخیزند.
 
به گفته جمشیدی و طوسی از صفحه ۱۵۵ تا ۱۵۷ خداوند در آیات متعددی به مسلمانان دستور داده که با همدیگر اتحاد و یگانگی و الفت و محبت داشته باشند به طوری که آنها را برادر یکدیگر خطاب کرده است. آنها در صفحه ۱۵۶ آیاتی همچون آیه ۹ سوره حجرات آیه ۱۰ سوره حجرات و آیه ۲۰۸ سوره بقره استناد کرد و معتقدم با توجه به این آیات تمام مومنان جهان به صلح و آشتی و آرامش دعوت شده‌اند  جنگ از گام‌های شیطانی معرفی شده است و در صورت به هم خوردن این برادری و اتحاد و صلح و همزیستی مسلمانان باید تلاش کنند تا آن را احیا کنند.
 
به گفته مولفان در صفحه ۱۵۷ و ۱۵۸ با توجه به جایگاه صلح و جهاد در اسلام می‌توان دریافت که اسلام به دنبال امنیت و آرامش جامعه اسلامی و همه جوامع بشری است از هر کاری که این امنیت و آرامش را از بین ببرد برخورد کرده است. آنان برای این مدعای خود به شش آیه همچون آیه ۱۱۲ سوره نحل آیه ۱۲۶ سوره بقره آیه ۱۵۴ سوره آل عمران آیه ۲۳۹ سوره بقره آیه ۱۰۳ سوره نساء آیه ۵۵ سوره نور استناد کرد و معتقدند در اندیشه اسلامی امنیت یک مفهوم وسیع و عمیق دارد و شامل تمامی ابعاد زندگی حوزه‌های سیاسی اقتصادی اجتماعی فرهنگی داخلی و خارجی می‌شود و بر الگویی از امنیت تاکید می‌شود که با اقتدار انسجام وحدت ارتباط جامعه اسلامی و استحکام درونی جامعه پیوند دارد و شرط امنیت ملی را ر بعد امنیت خارجی و استحکام درونی امت اسلامی می‌داند و هرگونه دغدغه نگرانی و ناامنی در یک حوزه را موثر در زه‌های دیگر برمی‌شمارد. همچنین آنان در صفحه ۱۵۹ بیان می‌کنند جامعه ایده آل از نظر اسلام جامعه‌ای است که از امنیت برخوردار باشد و در آن عبادت خدا و دوری از طاغوت محسوس باشد لذا امنیتی را که اسلام منادی آن است در سایه خشونت و تروریسم ظهور نمی‌کند.
 
نویسندگان در صفحه ۱۵۹ بیان می‌کنند آنچه از اسلام درباره ارتباط میان صلح جهاد و امنیت به دست می‌آید عبارت است از احترام به انسان و تاکید بر آزادی دینی دعوت به برقراری عدالت بخشش مدارا و صبر تحکیم ارتباطات انسانی احترام به حقوق مدنی. و معتقدند جهاد اسلامی وسیله‌ای است عالی برای رسیدن به امنیت و عدالت و شکوفا ساختن کمالات انسانی.
 
نویسندگان در صفحه ۱۶۳ دیدگاه تشیع امامیه نسبت به روابط بین الملل  جهاد اسلامی را بررسی کرده‌اند. به باور آنان مذهب تشیع امامیه یا مکتب امامیه، نماد واقعی اسلام و قرآن است.
 
به باور نویسندگان در صفحه ۱۶۴ ذهب تشیع نگرش خاصی به امور بین‌المللی دارد. این نگرش بر پایه هستی شناسی (ص۱۶۵) و انسان شناسی (ص۱۶۷) استوار است.
 
آنان با تبیین هستی شناسی از منظر امامیه ی‌گویند بر اساس هستی شناسی امامیه نوعی فلسفه دو بعدی بر نظام آفرینش حاکم است. در این دیدگاه خیر و شر در کنار همدیگر قرار دارند و شر مطلق وجود ندارد بلکه نسبیست.(ص۱۶۷) همچنین در صفحه ۱۶۲۷ تا ۱۷۰ می‌گویند انسان نیز از دو بعد جسمانی و روحانی تشکیل شده است و فضایل و رذایل اخلاقی در او وجود دارد به طوری که با شکوفایی فضایل اخلاقی ی‌تواند به مراتب بالای انسانیت برسد از سوی دیگر با توجه به بعد غریزی و حیوانی او ی‌تواند به مرتبه‌ای از پستی برسد که از حیوان نیز پست‌تر و پایین‌تر باشد.
 
مولفان از صفحه ۱۷۰ تا ۱۷۴ دیدگاه شیعه امامیه درباره سیاست را بیان کرده است و معتقدند سیاست شیعی به دنبال سعادت و رشد بشریت و به کمال رساندن انسان با توجه به اصول و قواعد و ارزش‌های اسلامی است.
 
به گفته نویسندگان در صفحه ۱۷۳ شیعه امامی برای سیاست ارکان و عناصری را ذکر کرده است همچون آگاهی و تدبیر اختیار و هدفمند بودن. رضا سیاست شیعی سیاستی است که از خشونت پرهیز کند مگر در شرایط خاص که از خشونت و جنگ برای سیدن به اهداف عالی استفاده می‌شود. همچنین از منظر شیعه سیاست با مکر و فریب همراه نیست و سیاست جدای از دین نیست.
 
جمشیدی و طوسی در صفحه ۱۷۴ و ۱۷۵ نگرش شیعه امامی به روابط بین الملل را بیان کرده است. آنان معتقدند چون محور سیاست و بین‌الملل انسان است لذا نگرش های و عقاید انسان در خوب یا بد بودن این ارتباطات تاثیر مستقیم دارد. به طوری که اگر غرایز و شهوات و حیوانیت و اهداف دنیوی همچون سلطه و سیطره بر جوامع دیگر ملاک روابط بین الملل باشد مینه جنگ و تنازع را فراهم می‌کند اما اگر آموزه‌های وحیانی لاک این ارتباطات باشد انسان‌ها همیشه در صلح و آرامش و همزیستی مسالمت آمیز هستند. همچنین آنان معتقدند از منظر امامیه در روابط خارجی جنگیدن اصل نیست و صلح نیز همیشگی نیست لذا جنگ و صلح دو روی اقعیت عینی تاریخ بشر را تشکیل می‌دهند. اسلام همواره به دنبال صلح و آرامش و زندگی مسالمت آمیز است اما در شرایط خاصی از جنگیدن و روبرو شدن با دشمنان ابایی ندارد. آنان برای این مدعا به آیه ۲ سوره مائده استناد کردند
 
آنان در صفحه ۱۷۶ می‌گویند از منظر امامیه صلح پایدار بر محوریت قسط و عدالت اجتماعی برقرار است  ظلم و نابرابری مهم‌ترین عامل تهدید کننده عدالت است. همچین بر این باورند  صلح و آرامش می‌توان آموزه‌های دینی را به دیگران رساند و آنان را به دین اسلام دعوت کرد. مولفان در صفحه ۱۷۷ می‌گویند اسلام مورد نظر شیعه امامیه در روابط خارجی لح را قاعده و اصلی همیشگی و جنگ و جهاد را استثنایی محدود به حالات ضروری و خاص می‌دانند. به باور آنها برای تحقق عدالت اجتماعی و ظلم زدایی و ایجاد صلح و آرامش و امنیت، جهاد اسلامی لازم است و اسلام همواره بر ظلم ستیزی و حمایت از مظلوم تاکید دارد.


==جهاد اسلامی==
==جهاد اسلامی==
خط ۷۶: خط ۵۲:


==تروریسم از نگاه اسلام==
==تروریسم از نگاه اسلام==
در فصل سوم، جمشیدی و طوسی بیان می‌کنند که اسلام همچون هر مکتب دیگری دارای نظام معرفتی نظری و عقیدتی است و با تروریسم و خشونت‌های غیرقانونی مخالفت کرده و به مقابله با آن پرداخته است. (ص۶۹) آنها اشاره می‌کنند که بر اساس آیات ۲۷ تا ۳۰ سوره مائده، اولین اقدام تروریستی به قتل هابیل توسط قابیل برمی‌گردد، زیرا قابیل به طور ناگهانی به هابیل حمله کرد و او را کشت. (ص۷۰)
در فصل سوم، جمشیدی و طوسی بیان می‌کنند که اسلام مانند هر مکتب فکری دارای نظام معرفتی و عقیدتی خاصی است و با تروریسم و خشونت‌های غیرقانونی مخالفت دارد و به مقابله با آن پرداخته است (ص۶۹). نویسندگان بیان می‌کنند که واژه تروریسم به شکل امروزی در متون دینی اسلام یافت نمی‌شود، اما مفاهیم مشابهی وجود دارند. این مفاهیم که ۱۴ واژه است در دو دسته طبقه‌بندی می‌شوند: دسته نخست، مفاهیم منفی نظیر ارهاب، محاربه، فتک، ارعاب، شکنجه و تکفیر هستند که اسلام آن‌ها را نهی کرده است؛ و دسته دوم، مفاهیم خنثی مانند قتل، قتال، حرب و تعذیب که بسته به شرایط می‌توانند ناپسند باشند (ص۷۱-۷۲). نویسندگان ۲۲ واژه را که با ترور و تروریسم مرتبط‌اند، از نظر لغوی و با تکیه بر آیات و روایات بررسی کرده‌اند. در این تحلیل به آیاتی همچون [[آیه ۴۰ سوره بقره]]، [[آیه ۶۰ سوره انفال]]، [[آیه ۳۳ سوره مائده]]، [[آیه ۳۲ سوره مائده]]، [[آیه ۲ سوره نور]] و [[آیه ۷۸ سوره نساء]] استناد شده است (ص۷۲-۹۰).
 
گردآوران می‌گویند که ترور و تروریسم به معنای امروزی در متون دینی اسلام یافت نمی‌شود، اما مفاهیمی وجود دارد که با این معانی ارتباط دارند. (ص۷۱) نویسندگان بیان می‌کنند که واژگان مرتبط با ترور و تروریسم به دو دسته تقسیم می‌شوند: الف) مفاهیم منفی: ۱۴ واژه که نشان‌دهنده کنش یا رفتاری هستند که اسلام آن را نهی کرده و به عنوان ظلم و عمل ناحق محسوب می‌شود، مانند ارهاب، محاربه، فتک، تجاوز، ارعاب، عنف، شکنجه، خشونت و تکفیر؛ ب) مفاهیم خنثی که در شرایط خاص به عنوان رفتار ناحق معرفی می‌شوند، مانند قتل، عذاب، تعذیب، مجازات، شکنجه، قتال، مقاتل و حرب. (ص۷۲) مولف ۲۲ واژه مرتبط با ترور و تروریسم را بررسی کرده و آنها را از نظر لغوی، آیات و روایات تحلیل کرده و شباهت‌ها و تفاوت‌هایشان با واژه‌های ترور و تروریست را نیز مطرح کرده است. آنها به آیاتی همچون [[آیه ۴۰ سوره بقره]]، [[آیه ۶۰ سوره انفال]]، [[آیه ۳۳ سوره مائده]]، [[آیه ۳۲ سوره مائده]]، [[آیه ۲ سوره نور]] و [[آیه ۷۸ سوره نساء]] استناد کرده‌اند. (ص۷۲-۹۰)
 
مولفان تأکید می‌کنند که اسلام با هرگونه اقدام و رفتار تروریستی، خشونت‌آمیز و ظالمانه مخالف است و پیروان خود را از آن نهی کرده و به همزیستی مسالمت‌آمیز و محبت‌آمیز دعوت کرده است. آنها به آیات ۳۲ و ۳۳ سوره مائده استناد می‌کنند و آن دو را از مهم‌ترین دلایل نفی ترور و تروریسم می‌دانند. (ص۹۰-۹۱) نویسندگان می‌گویند که اسلام به صورت عملی نیز با ترور و تروریسم مخالفت کرده است، مانند اقدام مسلم بن عقیل که از ترور ابن زیاد خودداری کرد. (ص۹۲)
 
نویسندگان در فصل پنجم به بررسی دیدگاه اسلام درباره رابطه تروریسم و جهاد دینی پرداخته‌اند. آیا این رابطه را مشابه خشونت می‌دانند یا آن را رد می‌کنند؟ (ص۱۲۳) نویسندگان توضیحاتی اجمالی درباره اسلام و ارکان سه‌گانه آن یعنی اعتقادات، اخلاقیات و احکام ارائه داده‌اند. در بخش اعتقادات، موضوعات هستی‌شناسی و انسان‌شناسی را مطرح کرده و در ادامه به اخلاقیات و احکام عملی اشاره کرده‌اند. (ص۱۲۳-۱۳۲) آنها معتقدند که اعتقادات، اخلاقیات و احکام با یکدیگر تعامل دارند و بر یکدیگر تأثیر می‌گذارند (ص۱۳۲).


به گزارش مولفان بسیاری از مستشرقان و غربیان اسلام را دین خشونت و شمشیر معرفی کرده‌اند، در حالی که اساس اسلام خلاف این را نشان می‌دهد. نویسندگان بیان می‌کنند که واژه خشونت در قرآن و متون دینی نیامده، اما ۱۷۵ مورد از کلمات مرتبط با قتل و جنگ دشمنان ذکر شده است. در مقابل، کلماتی که بر مهر و مدارا دلالت دارند مانند حسن، مودت، عدل، رحمت و رفق در قرآن آمده‌اند. (ص۱۳۳) بیان می‌شود که علاوه بر آیات قرآن، سیره اهل بیت(ع) نیز بر رفق و مدارا تأکید دارد و روایات متعددی در این زمینه وجود دارد. (ص۱۳۴)
اسلام هرگونه رفتار تروریستی، خشونت‌آمیز و ظالمانه را محکوم می‌کند و پیروانش را به همزیستی مسالمت‌آمیز و محبت‌آمیز دعوت کرده است. آیات ۳۲ و ۳۳ سوره مائده از مهم‌ترین مستندات قرآنی در رد ترور و خشونت به شمار می‌روند (ص۹۰-۹۱). نویسندگان با استناد به نمونه‌هایی از تاریخ اسلام، مانند خودداری مسلم بن عقیل از ترور ابن زیاد، تأکید می‌کنند که اسلام نه فقط نظری بلکه در عمل نیز با تروریسم مخالفت داشته است (ص۹۲).


جمشیدی و طوسی معتقدند که در اسلام اصل بر صلح و همزیستی مسالمت‌آمیز است و اقداماتی مانند ترور و خشونت ناپسند معرفی شده‌اند. آنها به آیاتی همچون [[آیه ۱۳۴ سوره آل عمران]] و [[آیه ۸۵ سوره حجر]] استناد کرده و ثابت می‌کنند که اسلام دین مهر و مهربانی است. نویسندگان بیان می‌کنند که اسلام به عنوان شریعتی جامع و کامل، انسان‌ها را به اسلام دعوت می‌کند و این دعوت از ضروریات دین است، [[آیه ۱۲۵ سوره نحل]] این مدعا را تأیید می‌کند. (ص۱۳۵) آنها دمی‌گویند برخلاف نگاه تکفیری‌ها و برخی مستشرقان غربی، دعوت اسلام بر مبنای زور و خشونت نیست بلکه پذیرش دعوت طبق میل و اراده افراد انجام می‌شود. (ص۱۳۶)
در فصل پنجم، نویسندگان به رابطه تروریسم با جهاد دینی پرداخته‌اند و توضیح می‌دهند که اسلام این دو را یکی نمی‌داند و خشونت را با جهاد اشتباه نمی‌گیرد (ص۱۲۳). آن‌ها ارکان سه‌گانه دین اسلام را شامل اعتقادات، اخلاقیات و احکام دانسته و بیان می‌کنند که این ارکان بر یکدیگر تأثیرگذارند و در تعامل با هم قرار دارند (ص۱۲۳-۱۳۲). برخلاف دیدگاه بسیاری از مستشرقان و غربیان که اسلام را دین شمشیر و خشونت معرفی می‌کنند، اساس آموزه‌های اسلامی چیز دیگری را نشان می‌دهد. اگرچه در قرآن حدود ۱۷۵ واژه مرتبط با جنگ و قتل ذکر شده، اما واژه‌هایی مانند رحمت، عدل، رفق و مودت نیز در آن آمده‌اند که نشان‌دهنده بعد مهرورزانه اسلام‌اند (ص۱۳۳). همچنین سیره اهل بیت (ع) نیز تأکید فراوانی بر رفق و مدارا دارد (ص۱۳۴).


مولفان بیان می‌کنند که استفاده از خشونت برای دعوت انسان‌ها به دین اسلام امری ناپسند دانسته شده و سیره اهل بیت نیز بر این مطلب دلالت دارد. آیاتی همچون [[آیه ۱۲۵ سوره نحل]]، [[آیه ۱۰۸ سوره یوسف]] و [[آیه ۱۵ سوره شورا]] بر وجوب دعوت دلالت می‌کنند. (ص۱۳۷) به گفته جمشیدی و طوسی علاوه بر آیات متعدد که بر وجوب دعوت مردم به اسلام تأکید دارند، سیره عملی اهل بیت نیز این مدعا را ثابت می‌کند. بر اساس آیات متعدد همچون [[آیه ۲۱۴ سوره شعراء]] و [[آیه ۱۰۷ سوره انبیاء]]، یکی از وظایف اصلی پیامبر انذار و دعوت به دین اسلام بوده است. (ص۱۳۸-۱۳۹)
نویسندگان معتقدند که اصل در اسلام بر صلح و همزیستی است و ترور و خشونت اموری ناپسند و مردود معرفی شده‌اند. آیاتی همچون [[آیه ۱۳۴ سوره آل عمران]] و [[آیه ۸۵ سوره حجر]] نیز این نگاه را تقویت می‌کنند (ص۱۳۵). بر خلاف دیدگاه‌های افراط‌گرایانه تکفیری و برخی مستشرقان غربی، دعوت به اسلام باید بر اساس اختیار و نه اجبار صورت می گیرد (ص۱۳۶). قرآن و سیره اهل بیت به صراحت دعوت با احترام و به دور از اجبار را تأیید می‌کنند. آیاتی چون [[آیه ۱۲۵ سوره نحل]]، [[آیه ۱۰۸ سوره یوسف]] و [[آیه ۱۵ سوره شورا]] نشان‌دهنده لزوم رعایت احترام در فرآیند دعوت‌اند (ص۱۳۷). از نظر نویسندگان، آیات متعددی مانند [[آیه ۲۱۴ سوره شعراء]] و [[آیه ۱۰۷ سوره انبیاء]] نیز بر نقش پیامبر به عنوان دعوت‌کننده‌ای دلسوز و بدون اجبار تأکید دارند (ص۱۳۸-۱۳۹).


نویسندگان این سوال را مطرح می‌کنند که آیا عدم پذیرش دعوت پیامبر تبعاتی دارد؟ در پاسخ به این سوال، با ذکر آیات متعدد همچون [[آیه ۲۰ سوره آل عمران]]، [[آیه ۸۲ سوره نحل]]، [[آیه ۵۴ سوره نور]]، [[آیه ۴۰ سوره رعد]]، [[آیه ۱۲ سوره تغابن]]، [[آیه ۶۷ سوره مائده]] و [[آیه ۳۲ سوره احقاف]]، بر این باورند که خداوند تنها وظیفه دعوت را به پیامبر واگذار کرده و هرگز به ایشان اجازه نداده است که در برابر عدم پذیرش دعوت به خشونت و جنگ مبادرت ورزد.(ص۱۴۰)
نهایتاً، نویسندگان این پرسش را مطرح می‌کنند که آیا در برابر عدم پذیرش دعوت پیامبر، می‌توان از خشونت استفاده کرد؟ پاسخ قرآن منفی است. بر اساس آیاتی همچون [[آیه ۲۰ سوره آل عمران]]، [[آیه ۸۲ سوره نحل]]، [[آیه ۵۴ سوره نور]]، [[آیه ۴۰ سوره رعد]]، [[آیه ۱۲ سوره تغابن]]، [[آیه ۶۷ سوره مائده]] و [[آیه ۳۲ سوره احقاف]]، وظیفه پیامبر تنها ابلاغ و دعوت است و هرگز مجاز به اجبار یا خشونت نبوده است (ص۱۴۰).