|
|
(۱۱۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) |
خط ۱: |
خط ۱: |
| * '''چکیده''' | | * '''چکیده''' |
| '''واکاوی فقهی انرژی درمانی و هیپنوتیزم''' | | '''بررسی حکم تکلیفی و وضعی شبیه سازی انسان''' |
|
| |
|
| ==معرفی و ساختار کتاب== | | ==معرفی و ساختار کتاب== |
| واکاوی فقهی انرژی درمانی و هیپنوتیزم، نوشته عباس نوری در سال ۱۴۰۰ توسط مرکز فقهی ائمه اطهار در قم منتشر شده است. این اثر در سه بخش و شش فصل تنظیم شده است. در فصل اول، بخش نخست به مفهومشناسی اصطلاحاتی مانند انرژی درمانی (ص۲۹)، هیپنوتیزم (ص۳۱)، فرادرمانی (ص۳۳)، سحر (ص۳۴)، تلقین (ص۴۰)، خلسه (ص۴۲)، ریکلاکس شدن (ص۴۳)، چاکرا (ص۴۵) و نیروی کیهانی (ص۴۶) پرداخته شده است. فصل دوم این بخش به بررسی انواع هیپنوتیزم، ارتباط تلقین با هیپنوتیزم، حالتهای مختلف خواب هیپنوتیزمی (ص۴۹-۵۵)، کاربردهای هیپنوتیزم در پزشکی (ص۵۶)، روانپزشکی و دندانپزشکی (ص۵۸)، انواع انرژی درمانی (ص۵۹)، مجوزهای درمان با موارد حرام نظیر حرج (ص۶۳)، ضرر (ص۶۷) و اضطرار، جواز نگاه پزشک به نامحرم (ص۷۱) و تفاوت هیپنوتیزم با معجزه اختصاص دارد (ص۷۷).
| | بررسی حکم تکلیفی یا وضعی شبیه سازی انسان نوشته مریم میراحمدی در سال ۱۴۰ شمسی توسط مرکز بین المللی ترجمه و نشر مصطفی در قم به چاپ رسید. کتاب شامل سه فصل میباشد. |
|
| |
|
| بخش دوم کتاب، به بررسی انرژی درمانی و هیپنوتیزم از منظر فقهی میپردازد. (ص۸۱) در فصل اول این بخش، موضوعاتی چون تطبیق سحر با انرژی درمانی و فرادرمانی (ص۸۳-۸۸)، استفاده از نیروهای کهکشانی، جن، روح و ملک (ص۱۰۱)، ضررهای مرتبط با انرژی درمانی و فرادرمانی (ص۱۰۴) و احکام فقهی مربوط به آنها (ص۱۱۰) و نقد عقاید مدعیان فرادرمانی مطرح شده است. (ص۱۱۳) فصل دوم این بخش به بررسی فقهی هیپنوتیزم اختصاص دارد و مباحثی همچون تطبیق سحر با هیپنوتیزم (ص۱۳۰)، ارتباط هیپنوتیزم با تسخیر ارواح و استمداد از جن (ص۱۳۷)، اخبار از غیب (ص۱۵۴)، سلطه بر دیگران (ص۱۵۹) و ضررهای هیپنوتیزم را بررسی کرده است (ص۱۶۴).
| | فصل اول مفهوم شناسی واژگان حکم شبیه سازی تولید مثل و تاریخچه شبیه سازی انواع شبیه سازی همچون شبیهسازی توالتی شبیهسازی درمانی و فواید شبیهسازی و بازتابهای مثبت و منفی شبیه سازی در جهان اختصاص دارد. همچنین صفحه ۶۱ تا صفحه ۶۹ برخی از آثار منفی شبیهسازی همچون از بین رفتن هویت و فردیت فرد ستفاده ابزاری از انسانها اختلال در روابط خانوادگی ایران شدن اساس و بنیان خانواده فزایش بیحساب جمعیت از بین رفتن موازنه جمعیتی زن و مرد پایان یافتن نقش مردان در جامعه مطرح شده است. نویسنده در صفحه ۱۸ شبیه سازی را یوند سلول غیرجنسی به تخمک ماده که میتواند به جنین تبدیل شود تعریف کرده است. |
|
| |
|
| بخش سوم کتاب، تطبیق فقهی هیپنوتیزم در دانش روز را بررسی میکند. فصل اول بخش سوم به احکام فقهی هیپنوتیزم در حوزه پزشکی مانند دندانپزشکی (ص۱۸۳)، زایمان بدون درد (ص۲۰۱) و روانپزشکی پرداخته است. (ص۲۰۷) فصل دوم نیز به احکام فقهی هیپنوتیزم در قضاوت و کشف جرم اختصاص دارد و موضوعاتی مانند بررسی فقهی هیپنوتیزم در بازجویی (ص۲۲۳) و اعترافگیری را شامل میشود (ص۲۲۹).
| | فصل دوم به حکم تکلیفی شبیهسازی از دیدگاه فقیهان مسلمان پرداخته است و آراء موافقان و مخالفان فقهای شیعه و اهل سنت پرداخته است و ادله آنها نیز بررسی شده است. فصل سوم به احکام وضعی شبیه سازی همچون نسب حضانت انفاق تابعیت اهلیت ارث محرمیت اختصاص دارند. |
|
| |
|
| ===ارزیابی کتاب=== | | ===ارزیابی کتاب=== |
| | نویسنده در برخی موارد از منابع معتبر استفاده نکرده است مثلاً در صفحه ۱۶۱ به جای اینکه به کتب یا سایت آیت الله بهجت مراجعه کند به سایت دیگری ارجاع داده است. |
|
| |
|
| ==انرژی درمانی== | | ==شبیه سازی انسانی== |
| مولف در فصل اول بخش دوم، به بررسی انرژیدرمانی از منظر فقه پرداخته است (ص۸۱). وی بیان میکند که برای مشخص شدن حکم فقهی انرژیدرمانی، باید ارتباط آن با سحر مورد بررسی قرار گیرد (ص۸۳). مولف معتقد است برای اثبات اینکه آیا انرژیدرمانی، سحر محسوب میشود یا خیر، باید سه ویژگی اصلی سحر در آن بررسی شود. اولین ویژگی سحر، جلوه دادن چیزی برخلاف واقعیت آن است. (ص۸۴) به گفته نوری، این مؤلفه که شامل واقعی جلوه دادن امور باطل است، در انرژیدرمانی وجود ندارد (ص۸۶). | | به گفته مولف در فصل دوم صفحه ۷۸ فقهای شیعه درباره حکم شبیه سازی انسان سه نظر دارند برخی آن را مطلقا جایز میدانند زیرا نصب و دلیل خاص و روشنی که حرمت شبیه سازی انسان را ثابت کند وجود ندارد به اصل اباحه استناد کرده و آن را مجاز میدانند (ص۷۸). برخی دیگر جواز شبیه سازی انسان را معتقد هستند ولی به صورت محدود یعنی شبیه سازی انسان به صورت گسترده جایز نیست سیرو مفاصل و مشکلاتی همچون بازشناسی آنان از یکدیگر وجود دارد مانند آیت الله سیستانی (ص۸۳) و گروه سوم از فحاشیه قائل به حرمت شبیه سازی انسان هستند این افراد خود نیز به دو دسته تقسیم میشوند برخی آن را مطلقا حرام میدانند و برخی دیگر در صورتی که انجام دادنش به مفاسد اجتناب ناپذیری منجر میشود و مفاسد اخلاقی بیشماری به دنبال دارد آن را حرام اعلام کردند (ص۸۶) گفته مولف در صفحه ۸۷ کسانی که شبیهسازی را مطلقا حرام میدانند معتقدند شبیه سازی باعث از بین رفتن تمایز و تفاوت میان انسانها میشود که از ضروریات و مقتضای جوامع انسانی است و برای مدعای خود به آیه ۱۱۹ سوره نساء و آیه ۲۲ سوره روم استناد کردهاند. |
|
| |
|
| مولف سپس به دومین ویژگی سحر، یعنی مبتنی بودن آن بر مکر و حیله، میپردازد. او توضیح میدهد که مکر و حیله نیز در انرژیدرمانی مشاهده نمیشود. در نهایت، سومین ویژگی سحر، یعنی مخفی بودن اسباب آن، بررسی میشود. کارشناسان اذعان دارند که در انرژیدرمانی نیز اسباب آن مخفی است، اما این امر کافی نیست تا آن را سحر بنامیم. از این رو، نتیجهگیری میشود که انرژیدرمانی، سحر نیست (ص۸۷-۸۸).
| | به گفته میر احمدی در صفحه ۸۹ کسانی که قائل به حرمت ثانوی شبیه سازی انسان هستند معتقدند چون دلیل خاصی بر حرمت وجود ندارد ولی تبعات و آثار منفی زیادی همچون اختلاط محرم و نامحرم مشکلات نسبی به هم ریختن خانواده از بین رفتن ارتباطات و مفاسد دیگری به دنبال دارد لذا به حکم ثانوی انجام شبیه سازی انسان جایز نیست و برای منتهای خودشان با آیه ۲۲ سوره روم استناد کردهاند. برخی از این فقها شیعی همچون مکارم شیرازی ین قول را پذیرفتهاند. |
|
| |
|
| ===فرادرمانی=== | | ===موافقان شبیه سازی=== |
| به باور نوری در فصل اول بخش دوم، فرادرمانی یکی از شاخههای انرژیدرمانی با ماهیتی کاملاً عرفانی است. وی بیان میکند که برای تعیین حکم فقهی فرادرمانی، باید وجود یا عدم وجود عناصر سحر در آن بررسی شود (ص۸۸). به گفته نویسنده، تمامی عناصر سحر، از جمله نمایش غیرواقعی امور، فریب و نیرنگ، و پنهان بودن علل و اسباب آن، در فرادرمانی مشاهده میشود (ص۱۰۱).
| | مولف در صفحه ۹۶ ادله موافقان شبیه سازی را مطرح کرده و آنها را در سه دلیل خلاصه کرده است. |
|
| |
|
| ===ارتباط با جن و فرشته===
| | الف: اصل اباحه: به گفته موافقان شبیه سازی هرچه در عالم هستی خلق شده است استفاده از آنها جایز است مگر دلیل صریحی بر عدم استفاده از آن از جانب شارع ساده شده باشد و چون درباره شبیه سازی نهی و دلیل صریحی نداریم استفاده از آن جایز است. (ص۹۶) مولف معتقد است این فقیهان بیه سازی را در صورتی که دارای آثار و نتایج منفی فردی و اجتماعی نباشد آن را جاز میدانند. به گفته وی لازم نیست حکم جواز را به زمانی که آثار و نتایج منفی نداشته باشد محدود بکنیم زیرا اگر به صورت مطلق شبیه سازی جایز شمرده شود در مقام عمل به خاطر هزینههای زیاد، عده کمی میتوانند از این طریق بارور شوند و هیچگاه جای تکثیر نسل طبیعی را نمیگیرد. (ص۹۷) |
| به گفته نویسنده، برخی از فقها ارتباط با جن و استفاده از کمک آنها را نوعی سحر دانسته و آن را حرام اعلام کردهاند. اما بر اساس تعریفی که ارائه شد، تسخیر جن و ارتباط با آن با سحر تفاوت دارد. آیتالله خویی نیز معتقد است که ارتباط با اجنه از نظر موضوع و حکم با سحر متفاوت است و دلیلی بر حرمت ذاتی آن وجود ندارد، مگر اینکه این ارتباط باعث آزار دیگران شود یا مقدمات آن حرام باشد. (ص۱۰۲) همچنین نویسنده اشاره میکند که تسخیر جن ممکن است موجب اذیت آنها شود. اگر جن کافر باشد، فقها در جواز تسخیر او بحثی ندارند، حتی اگر این امر منجر به آزار او شود. اما اگر جن مؤمن باشد و با رضایت و اختیار خود به همکاری با انسان بپردازد، شبههای در جواز آن نیست. با این حال، اگر همکاری او با اکراه باشد، برخی از فقها حکم به حرمت دادهاند، هرچند محقق خویی معتقد است دلیلی برای حرمت آزار جن وجود ندارد (ص۱۰۳). | |
|
| |
|
| به باور عباس نوری، استمداد از ارواح نیز به خودی خود اشکالی ندارد، اما برخی آن را در دسته سحر قرار داده و حرام اعلام کردهاند، در حالی که عدهای دیگر آن را مباح میدانند، مگر اینکه موجب آزار روح میت یا ضرر به دیگران شود که در این صورت جایز نیست. بر اساس تعریف مختار نویسنده، استمداد از ارواح مشمول تعریف سحر نمیشود. (ص۱۰۳) همچنین نویسنده به حکم فقهی کمک گرفتن از فرشتگان اشاره میکند و میگوید که اگر امکان چنین کاری وجود داشته باشد، حکم آن مشابه تسخیر جن و ارواح است. از آنجا که این عمل در دسته سحر قرار نمیگیرد، جایز است، مشروط بر اینکه باعث آزار آنها یا ضرر به دیگران نشود (ص۱۰۴).
| | ب: شبیه سازی جلوهای از اسرار الهی است. این اندیشمندان دین در صفحه ۹۸ معتقدند شبیه سازی انسان با خلقت الهی و آموزههای دین در تضاد نیست بلکه راه جدیدی از بارور کردن را که در عالم هستی وجود داشته کشف و استفاده کردهاند. |
|
| |
|
| ===اضرار به دیگران و درمانگر===
| | ج: مناسبترین طریق پیشگیری و درمان امراض: به گفته مولف در صفحه ۹۹ برخی معتقدند ر اساس پژوهشهای روز دنیا شبیه سازی میتواند مانع ظهور بسیاری از امراض باشد حتی در درمان بسیاری از امراض مفید واقع شود پس استفاده از آن جایز است. |
| مولف در صفحه ۱۰۴ به حکم فقهی ضرر رساندن به دیگران در انرژی درمانی و فرادرمانی پرداخته است. وی بیان میکند که باید بررسی شود آیا این روشها ضرری دارند و اگر دارند، آیا این ضررها از نظر شرعی حرام محسوب میشوند یا خیر. (ص۱۰۴) مولف معتقد است که اگر درمانگر از تخصص کافی برخوردار باشد، تنها ضرری که ممکن است بیمار متحمل شود، یادآوری برخی حوادث تلخ گذشته است که این موضوع خطر جدی تلقی نمیشود. (ص۱۰۷) نویسنده اشاره میکند که فرادرمانی، با وجود اینکه شاخهای از انرژی درمانی است، ممکن است خطرات جدیتری به همراه داشته باشد؛ از جمله بازگشت بیماری به شکلی شدیدتر یا تجربه درد و وضعیتهای دشوار هنگام درمان (ص۱۰۹). | |
|
| |
|
| به گفته نوری اگرچه مراجعه به طبیب و درمانگر معمولاً سودمند است و به درمان بیماری کمک میکند، اما ممکن است ضررهایی نیز به همراه داشته باشد. وی بر لزوم بررسی این ضررهای احتمالی و تعیین میزان حرمت آنها از منظر شرعی تأکید دارد. (ص۱۱۰) نویسنده اشاره میکند که انرژی درمانی و فرادرمانی روشهایی هستند که گاهی ممکن است بیمار را دچار حالتهای غیرقابلکنترل کنند، از جمله آسیبهای روحی و روانی، بازگشت بیماری یا حتی قرار گرفتن در معرض حمله جنها. با این حال، از آنجا که این احتمالات در بیشتر موارد قابلکنترل هستند، چنین روشهای درمانی مشکلی از نظر شرعی ایجاد نمیکنند (ص۱۱۱).
| | ===مخالفان شبیه سازی=== |
| | مولف از صفحه ۹۹ تا ۱۱۸، پنج دلیل مخالفان شبیهسازی را مطرح کرده است. |
|
| |
|
| مولف بیان میکند که ممکن است درمانگر با ضررهایی روبهرو شود، بنابراین باید بررسی کرد که آیا این ضررها از نوع ضررهای حرام هستند یا خیر. به نظر مولف، در تمامی درمانها احتمال خطر برای درمانگر وجود دارد و از دیدگاه عقلا، این نوع ضررها معمولاً نادیده گرفته میشوند. در خصوص ضررهای مالی و دنیوی، بیشتر فقها بر وجوب دفع ضرر قطعی و مظنون تأکید دارند، اما دفع ضرر محتمل را واجب نمیدانند. همچنین، اکثر فقها بر این باورند که شرع و دین، ضرر جانی قابل توجه برای درمانگر در فرادرمانی را جایز نمیدانند، مگر در شرایطی که توقف فرادرمانی منجر به اختلال در نظام هستی شود (ص112).
| | *دیدگاهفقهای شیعی |
| | به گفته نویسنده، دلیل مخالفان شبیهسازی عبارت است از: |
|
| |
|
| ===تأثیر عقیده درمانگر در فرادرمانی===
| | الف: تغییر در خلقت الهی: برخی بر این باورند که شبیه سازی نوعی تغییر در خلقت الهی است و به استناد آیه ۱۱۸ و ۱۱۹ سوره نساء آن را حرام میدانند (ص۹۹-۱۰۰) مولف در صفحه ۱۰۰ تا ۱۰۴ بیان میکند این دلیل قابل پذیرش نیست زیرا اولاً شبیه سازی تغییر در خلقت الهی نیست ثانیاً بسیاری از مفسران مراد از تغییر در خلقت در این آیات را تغییر در فطرت و دین الهی دانستند. |
| به گفته نویسنده، عقیده درمانگر هیچ نقشی در عملکرد فرادرمانی ندارد، زیرا حتی افرادی با باورهای صحیح و مثبت نیز میتوانند از این روش استفاده کنند (ص۱۱۳). به باور او، برخی آموزهها و اعتقادات مرتبط با فرادرمانی با تعالیم دینی در تضاد قرار دارند (ص۱۱۴). همچنین نویسنده اشاره میکند که طرفداران فرادرمانی به تناسخ باور دارند. از دیگر عقاید نادرست مدعیان فرادرمانی، بزرگداشت شیطان است؛ آنها ابلیس را نخستین معلم میدانند و معتقدند خداوند به او دستور داده که در برابر آدم سجده نکند، در حالی که آیات قرآن خلاف این ادعا را نشان میدهند (ص۱۱۹).
| |
|
| |
|
| به باور نویسنده، مدعیان فرادرمانی بر این عقیدهاند که ماندگاری در جهنم غیرممکن است، اما این دیدگاه با آیات صریحی مانند [[آیه ۶ سوره بینه]]، [[آیه ۲۳ سوره جن]] و [[آیه ۱۶۹ سوره نساء]] و همچنین روایات دینی در تضاد است (ص۱۲۱). نویسنده همچنین بیان میکند که این افراد اعتقاد دارند در قیامت حسابرسی وجود نخواهد داشت و حسابرسی به این صورت است که فرد در برابر خداوند قرار میگیرد و از او پرسیده میشود که بر اساس مرام خود چه دستاوردی داشته است (ص۱۲۳).
| | ب: اصالت الحظر: برخی از فقیهان اهل سنت معتقدند انسان مالک جسم خود نیست بلکه امانتدار آن است لذا اصل اولی در شبیه سازی حرمت است مگر دلیلی برای جواز آن وجود داشته باشد (ص۱۰۴) مولف با رد این دلیل بیان میکند اصل اولیه در شیعه اصل اباحه است ثانیاً مالکیت بر جسد و جسم انسان در فقه شیعی پذیرفته شده است و بر همین اساس فروش اعضای بدن جایز شمرده شده است. (ص۱۰۴- ۱۰۵) |
|
| |
|
| ==هیپنوتیزم==
| | ج: شبیه سازی زمینه نفی خداست: به گفته میراحمدی در صفحه ۱۰۷ برخی بر این باورند شبیه سازی انسان میتواند زمینهای را فراهم کند که انسان به روحیات فرعونی دست یابد و خداوند را منکر و نفی کند زیرا به قدرتی دست یافته که توان تولید و خلقت یک انسان را به دست آورده است لذا شبیه سازی از این جهت حرام دانسته شده است و به آیه ۳۸ سوره قصص و آیه ۲۴ سوره نازعات استناد کردهاند. مولف در صفحه ۱۰۹ و ۱۱۰، این دلیل را نیز رد میکند و معتقد است فی خداوند و بینیازی از او ربطی به شبیه سازی ندارد زیرا هرگاه انسان مرزهای اخلاقی را از بین ببرد و به طغیان کشیده شود داوند را نفی و انکار میکند. از سوی دیگر شبیه سازی تولید و خلقت انسان نیست بلکه کشف اسراری است که در عالم هستی قرار داده شده و انسان با استفاده از مخلوقات الهی ه تولید انسان جدید دست پیدا میکند پس نمیتواند ادعای الوهیت داشته باشد ثالثاً هدف تولید کنندگان انسان شبیه سازی شده، جانشین کردن او به جای خداوند نیست. |
| مولف در فصل دوم بخش دوم به بررسی حکم فقهی هیپنوتیزم پرداخته است. (ض129) به گفته نویسنده، برای تعیین حکم فقهی هیپنوتیزم، لازم است مولفههای مرتبط با سحر در این پدیده بررسی شوند. (ص۱۳۰) او درجات ششگانه هیپنوتیزم را توضیح داده و بر این باور است که برای مشخص شدن حکم فقهی، باید سه مولفه «نمایش غیرواقع بهعنوان واقعیت»، «پنهان بودن اسباب» و «مکر و فریب» در این درجات بررسی و اثبات شوند. به گفته او، در هیچیک از شش درجه هیپنوتیزم، هر سه مولفه بهطور همزمان وجود ندارند؛ بنابراین نمیتوان هیپنوتیزم را بهطور کامل به سحر نسبت داد، هرچند در برخی موارد، نشانههایی از سحر مشاهده میشود (ص۱۳۱-۱۳۷).
| |
|
| |
|
| ===تسخیر جن و روح===
| | د: دخالت در خلقت الهی: به گفته نویسنده در صفحه ۱۱۰ رخی شبیهسازی را حرام دانستند زیرا معتقدند خلقت انسان مختص خداوند است و شبیه سازی نوعی خالت در خلقت حساب میشود. میر محمدی در صفحه ۱۱۱ این دلیل را نیز کافی نمیداند و معتقد است بسیاری از اندیشمندان اسلامی این دلیل را قبول ندارند و معتقدند انسان در خالقیت استقلال ندارد بلکه ز مخلوقات و مصنوعات الهی میتواند تولید و خلقت جدید داشته باشد پس تغییر و دخل و تصرف در خلقت الهی محسوب نمیشود. |
| به اعتقاد نویسنده، [[ارتباط با ارواح و جنیان]] در صورتی که مقدمات آن حرام نباشد و منجر به آزار و اذیت جن یا روح مؤمن نشود، اشکالی ندارد. (ص ۱۳۸) وی با استناد به روایات متعدد و آیاتی مانند [[آیه ۲۷۵ سوره بقره]]، معتقد است که ارتباط با جنیان ممکن است و آنها توانایی تسلط بر انسانها را دارند. (ص ۱۳۸-۱۴۲) همچنین، نویسنده بیان میکند که اگر در فرآیند تسخیر جن یا روح، احتمال ضرر جانی وجود داشته باشد، ادله حرمت اضرار بر نفس آن را شامل شده و این عمل حرام خواهد بود. وی به [[قاعده الناس مسلطون علی انفسهم]] اشاره میکند که میتواند برای جواز تسخیر جن و روح مورد استفاده قرار گیرد، اما این قاعده نیازمند بررسی دقیق است. اگر این قاعده کامل باشد، فرد میتواند خود را در تسخیر جن یا روح قرار دهد، اما در صورت نقص آن، باید به اصول عملی دیگری رجوع کرد. (ص ۱۵۰) | |
|
| |
|
| نویسنده معتقد است که تسخیر شدن توسط جن و روح برای دستیابی به قدرت یا امور پنهانی به خودی خود جایز است، اما در برخی موارد نیازمند بررسی است. (ص ۱۵۱) برخی امور پنهانی شامل مسائلی هستند که دانشمندان در پی کشف آن هستند یا به زندگی شخصی فرد مربوط میشوند، مانند حوادث گذشته یا اشیای گمشده. در این دو مورد، تسخیر شدن توسط جن یا روح جایز است. اما در قسم سوم، که مربوط به علم قاضی است، اگر قاضی برای صدور حکم از طریق تسخیر جن و روح به علم دست یابد، برخی فقها این روش را شرعی نمیدانند؛ زیرا قاضی باید از طریق شنیدن یا دیدن به علم برسد. البته اگر قاضی از طریق تسخیر جن یا روح به شواهدی مانند نوار یا ویدئویی مخفی دست یابد و از طریق شنیدن یا دیدن آن به علم برسد، این عمل اشکالی ندارد. (ص ۱۵۲)
| | ذ: بی هویتی: گفته مولف در صفحه ۱۱۴ یکی از آفات شبیه سازی بی هویت شدن فرزند شبیه سازی شده است زیرا نتسب به فامیل و کسی نمیشود. در صفحه ۱۱۶ میگوید مخالفان انسان شبیه سازی شده معتقدند ین شخص از کرامت و منزلتی بهرهمند نخواهد بود زیرا با او مانند کالای تولید شده رفتار میشود. نویسنده در صفحه ۱۱۷ میگوید این دلیل دلیل کاملی نیست زیرا شبیه سازی انسان موجب بیهویتی و بیکرامت شدن انسان نمیشود چون کرامت انسان و اخلاق و رفتار او بستگی دارد و کالا بودن انسان به شبیه سازی ارتباطی ندارد زیرا در گذشته نیز انسانها برده دیگران میشد و با او همانند یک کالا معامله میشد |
|
| |
|
| قسم چهارم امور پنهانی به مسائل مخفی شخصیتهای حقیقی و حقوقی مربوط میشود که تلاش برای اطلاع از آنها مصداق تجسس است و بر اساس آیات و روایات حرام است. البته در شرایط خاصی تجسس مجاز شمرده شده است. (ص ۱۵۲) به گفته نویسنده، تجسس بر اساس مصالح و مفاسد به سه دسته تقسیم میشود: دسته اول، تجسس برای آگاهی از احوال اشخاص بدون غرض عقلایی؛ دسته دوم، تجسس با انگیزههای فاسدی مانند ریختن آبروی مؤمنان یا اشاعه فحشا که بر اساس آیات و روایات حرام است؛ و دسته سوم، تجسس با اهداف صحیح که در این موارد باید بر اساس [[قاعده اهم و مهم]] عمل کرد. (ص ۱۵۳)
| | *دیدگاه فقهای اهل سنت |
| | مولف از صفحه ۱۱۸ به بعد شبیه سازی از منظر اهل سنت را مطرح کرده نظرات و دلایل موافقان و مخالفان اهل سنت درباره شبیهسازی را نیز بیان کرده است. |
|
| |
|
| ===اخبار از غیب===
| | در صفحه ۱۲۰ مطرح میشود که فقهای اهل سنت شبیه سازی گیاهان و حیوانات را در حدود و ضوابط شرعی ه گونهای که از مفاسد دور باشد جایز است اما شبیه سازی انسان را جایز نمیداند. در صفحه ۱۲۱ بیان میکند برخی عالمان اهل سنت شبیهسازی انسان را گرچه جایز نمیدانند اما شبیه سازی اعضای بدن برای نجات بیماران را مجاز میدانند. |
| به گزارش نویسنده، در برخی مراحل هیپنوتیزم، فرد هیپنوتیزمکننده میتواند شخص هیپنوتیزمشونده را به گذشته بازگرداند یا با استفاده مستقیم یا کمک گرفتن از جن و روح، اطلاعاتی از گذشته او ارائه دهد (ص۱۵۴).
| |
|
| |
|
| *بیان اتفاقات گذشته بدون واسطه جن و روح
| | مولف از صفحه ۱۲۲ تا ۱۲۵، شش دلیل مخالفان شبیه سازی انسان را مطرح میکند. لزوم تولید مثل جنسی از بین رفتن نسبتها و هویت افراد از بین رفتن نهاد ازدواج از بین رفتن مفهوم مادری مشکلات ارث و نفقه. |
| اگر هیپنوتیزمکننده بهطور احتمالی و با تردید از گذشته خبر دهد و این اخبار نادرست باشد، این عمل دروغ محسوب شده و حرام است. روایات نیز چنین عملی را حرام میدانند (ص۱۵۴). اما اگر هیپنوتیزمکننده بهصورت قطعی از گذشته فرد خبر دهد و این اخبار مطابق واقع باشد، دلیلی بر حرمت آن وجود ندارد؛ زیرا این عمل تحت عنوان کذب قرار نمیگیرد. محقق خویی نیز به این نکته اشاره کرده است (ص۱۵۵-۱۵۷).
| |
|
| |
|
| به گفته مؤلف، اگر هیپنوتیزمکننده بدون واسطه جن یا روح از حوادث گذشته بهصورت قطعی خبر دهد، دلیلی بر حرمت آن وجود ندارد. البته اطلاق برخی روایات، مراجعه به ساحر یا کاهن را حتی در صورتی که بهصورت قطعی و جزمی از گذشته خبر دهند، جایز نمیداند. (ص۱۵۵) با این حال، مؤلف معتقد است که اطلاق این روایات تنها مراجعه به کاهن یا ساحر را منع میکند و دلالتی بر حرمت مطلق مراجعه به کسی که از غیب خبر میدهد، ندارد. بنابراین، این روایات شامل مواردی نمیشود که هیپنوتیزمکننده با جن یا روح در ارتباط نیست. علاوه بر این، سند این روایات نیز قابل اعتماد نیست؛ چراکه برخی از افراد موجود در این روایات مجهول یا مهمل هستند. از این رو، دلیلی برای حرمت اخبار کسی که نسبت به مضمون خبرش درباره گذشته قطع و یقین دارد، وجود ندارد (ص۱۵۶).
| | نویسنده صفحه ۱۲۵ دلایل فقهای اهل سنت را بررسی میکند. در صفحه ۱۲۵ بیان میکند تنها راه تولید نسل تولید مثل جنسی نیست لکه یکی از راههای تولید مثل، آمیزش جنسی است و آیه ۷ سوره طارق نیز بیانگر وجوب تولید مثل از طریق جنسی نیست بلکه نهایتاً جواز یا استحباب این کار را میرساند. |
|
| |
|
| *بیان اتفاقات گذشته با واسطه جن و روح
| | نویسنده صفحه ۱۲۶ دلیل مخلوط شدن نسبها را نیز رد میکند و معتقد است نسب فرزند شبیه سازی مشخص است زیرا دهنده سلول غیرجنسی و تخمک مشخص است لذا نسب، مخلوط نمیشود. |
| به گفته نویسنده، انتقال اطلاعات از گذشته به واسطه جن و ارواح به عنوان [[کهانت]] شناخته میشود. با این حال، در تعریف کهانت اختلاف نظر وجود دارد؛ برخی آن را شامل خبر دادن از گذشته و آینده میدانند، در حالی که گروهی دیگر آن را تنها به اخبار آینده از طریق جن محدود کردهاند (ص۱۵۷-۱۵۸). نویسنده اشاره میکند که کهانت، به هر معنایی که باشد، از دیدگاه فقهای مشهور یکی از کسبهای حرام محسوب میشود و آموزش و یادگیری آن نیز ممنوع است. این ممنوعیت در روایات به عنوان نهی تکلیفی مطرح شده است. با این وجود، برخی فقها مانند محقق خویی، این نهی را ارشادی میدانند و معتقدند هدف از آن، بیان عدم حجیت سخنان کاهن است، نه اینکه اخبار از غیب یا مراجعه به کاهن ذاتاً حرام باشد (ص۱۵۸).
| |
|
| |
|
| ===تسلط بر دیگران===
| | مریم میراحمدی در صفحه ۱۲۷ نیز دلیل ابهام در روابط خویشاوندی را قابل قبول نمیداند و معتقد است فرزندی که در خانواده زن و شوهر به وجود میآید فرزند آنها حساب میشود و نیازی به رابطه زوجیت نیست و اسلام نیز آن را امضا کرده است. |
| به گفته نویسنده، در برخی مراتب هیپنوتیزم، هیپنوتیزمکننده بر هیپنوتیزمشونده تسلط پیدا میکند و او را با دستورات خود هدایت کرده و از او انجام برخی امور را میخواهد. همچنین در برخی موارد ممکن است جن یا روح را بر فرد مسلط کند. حکم فقهی این مسائل وابسته به این است که آیا انسان بر نفس خود سلطه دارد یا خیر؟ (ص۱۵۹) | |
|
| |
|
| نوری معتقد است که مشهور بین فقها این است که انسان بر نفس خود تسلط دارد و دلیل اصلی آن نیز سیره عقلاست که توسط شارع مقدس رد نشده است. به گفته او، اگر بپذیریم که انسان بهطور مطلق بر خود تسلط دارد، میتوان نتیجه گرفت که هیپنوتیزمکننده این اختیار را دارد که فرد را به هر مسیری هدایت کند یا حتی جن و روح را بر او مسلط نماید. این موضوع در مورد ارواح مؤمن نیز صادق است؛ یعنی برای احضار و تسخیر آنها باید از ارواح اجازه گرفته شود و تسخیر ارواح مؤمن بدون اجازه جایز نیست، حتی اگر ضرری به آنها وارد نشود. اما اگر قاعده تسلط انسان بر نفس خود را نپذیریم، مسئله پیچیدهتر میشود؛ زیرا حتی اگر فرد اجازه تصرف در نفس خود را به دیگران بدهد، این کار جایز نیست، مگر در مواردی که سیره عقلا بر آن حاکم باشد و شارع نیز آن را رد نکرده باشد. (ص۱۶۰)
| | نویسنده در صفحه ۱۲۸ و ۱۲۹ دلیل ابهام در نفقه وارث را یز قبول نمیکند معتقد است زمانی که بر اساس ادله شرعی ثابت شد فرزندی که در خانواده زن و شوهری متولد شد فرزند آنها محسوب میشود بر اساس قاعده الوردلفراش سبت آنها با زن و شوهر معلوم میشود و اطرافیان زن و شوهر نیز رابطهشان با آن فرزند معلوم میگردد لذا ابهام و مشکلی در ارث و نفقه وجود ندارد. اگر در صورتی که در شبیه سازی رابطه فرزند با زن و شوهر معلوم نگردد در آن صورت میتوان این کار را حرام دانست و اشکال ابهام در نفقه و ارث را مطرح کرد نه در همه صورتهای شبیهسازی انسان. |
|
| |
|
| نویسنده اظهار میدارد که برای اثبات تسلط انسان بر نفس خود دلایل متعددی مطرح شده است که مهمترین آن سیره عقلاست. اما این دلیل نمیتواند بهطور مطلق سلطنت انسان بر نفس خود را اثبات کند، بلکه تنها در مواردی میتوان به آن استناد کرد که سیره عقلا بر آن حاکم باشد و شارع نیز آن را رد نکرده باشد. در حالی که تسخیر انسان یا جن از جمله مواردی نیست که سیره عقلا بر آن حاکم باشد. در برخی موارد مانند اجاره نفس یا درمان بیماریها، سیره عقلا وجود دارد که همراه با اذن فرد بوده است، مگر در شرایط اضطراری که امکان کسب اجازه از فرد وجود نداشته باشد، مانند بیماری که نیاز به عمل جراحی دارد ولی هوشیار نیست. در این موارد از باب مصلحت اهم، تسخیر جایز دانسته میشود. اما در موارد غیراضطراری و بدون اذن فرد، چنین سیرهای وجود ندارد که بتوان به جواز سلطه دیگران بر نفس حکم کرد. (ص۱۶۱)
| | مولف در صفحه ۱۲۹ دلیل از بین رفتن نهاد ازدواج را منتفی میداند و معتقد است هدف نهایی در ازدواج تولید مثل نیست ا بگوییم با شبیه سازی این هدف از بین میرود بلکه هدف اثاثیه در ازدواج به آرامش رسیدن است که این امر نیز ا شبیهسازی انسان منافات ندارد. |
|
| |
|
| به باور نویسنده، گرچه روایت «الناس مسلطون علی اموالهم» از طریق عامه نقل شده و در منابع شیعی نیامده است، اما فقهای شیعه آن را پذیرفتهاند. با این حال، اگر این روایت پذیرفته شود، تنها در باب تسلط انسان بر اموال قابل استناد است و نمیتوان آن را برای تسلط انسان بر نفس خود به کار برد. برخی فقها از طریق مفهوم اولویت، از قاعده تسلط انسان بر اموال به تسلط او بر نفس نیز استناد کردهاند، اما این استدلال مورد مناقشه است. (ص۱۶۲)
| | در صفحه ۱۳۰ نویسنده آخرین دلیل مخالف ا رد میکند و معتقد است علمای اهل سنت بر اساس آیه ۱۵ سوره احقاف بر این باورند که درد دوران باروری از مقومات مفهوم مادری است. بر این اساس هرگونه تلاش برای کاهش یا از بین بردن درد مادران در دوران بارداری و زایمان حرام و خلاف مشیت الهی است مفهوم مادری را از بین میبرد. مولف در صفحه ۱۳۱ این دلیل را رد میکند میگوید نمیتوان از یک واقعیت خارجی که درباره غلب بارداریهاست حکم وجوب درد کشیدن در زایمان و بارداری را از مقومات مفهوم مادری دانست. |
|
| |
|
| مولف بر این باور است که نمیتوان از طریق مفهوم اولویت، سلطنت انسان بر نفس خویش را اثبات کرد، زیرا رابطه علی و معلولی مستقیمی میان سلطنت مالی و سلطنت مطلق بر نفس وجود ندارد. وی اشاره میکند که برخی برای اثبات این سلطنت به [[آیه ۶ سوره احزاب]] استناد کردهاند. با این حال، مولف معتقد است که این استدلال کامل نیست، زیرا این آیه، همانند روایت «الناس مسلطون علی اموالهم»، سلطنت مطلق انسان بر نفس خود را اثبات نمیکند؛ بلکه تنها مواردی را که شرع جایز میداند، تأیید میکند (ص۱۶۳). بنابراین، اگر دلیل شرعی دیگری وجود داشته باشد که نشان دهد فرد مجاز است خود را در اختیار هیپنوتیزمکننده، جن یا روح قرار دهد، میتوان نتیجه گرفت که هیپنوتیزمکننده نیز این اختیار را خواهد داشت که فرد را تحت سلطه خود درآورد. در غیر این صورت، این آیه به تنهایی برای اثبات این مدعا کافی نیست. مولف میگوید اگر قاعده سلطنت انسان بر نفس خود پذیرفته شود، این اختیار برای او ثابت میشود که خود را در اختیار هیپنوتیزمکننده، جن یا روح قرار دهد. در غیر این صورت، باید به اصل عملی مراجعه کنیم. در اینجا، اگر شک کنیم که آیا فردی که خود را تحت سلطه دیگران قرار میدهد مرتکب فعل حرامی میشود یا خیر، اصل برائت از حرمت جاری میشود و حکم به عدم حرمت چنین تسلطی داده میشود (ص۱۶۴).
| | ==شبیه سازی درمانی== |
| | نویسنده در صفحه ۱۳۳ برخی از نظرات فقهای شیعه را مطرح کرده است. به گفته او برخی فقها میان شبیهسازی انسانی و شبیهسازی درمانی تفاوت قائل شدهاند و معتقدند شبیه سازی انسان جایز نیست اما شبیه سازی درمانی جایز است. |
|
| |
|
| ===اضرار به دیگران===
| | مولف از صفحه ۱۱۸ به بعد شبیه سازی از منظر اهل سنت را مطرح کرده نظرات و دلایل موافقان و مخالفان اهل سنت درباره شبیهسازی را نیز بیان کرده است. در صفحه ۱۲۰ مطرح میشود که فقهای اهل سنت شبیه سازی گیاهان و حیوانات را در حدود و ضوابط شرعی ه گونهای که از مفاسد دور باشد جایز است اما شبیه سازی انسان را جایز نمیداند. در صفحه ۱۲۱ بیان میکند برخی عالمان اهل سنت شبیهسازی انسان را گرچه جایز نمیدانند اما شبیه سازی اعضای بدن برای نجات بیماران را مجاز میدانند. |
| به گفته نویسنده، هیپنوتیزم میتواند به چهار شکل ضرر داشته باشد: ۱. ضرری که جزء ذات هیپنوتیزم است؛ به این معنا که فرد در حالت هیپنوتیزم فشار یا آزاری را تحمل میکند. ۲. ضرری که از پیامدهای هیپنوتیزم محسوب میشود، مانند افسردگی، بیماریهای عصبی یا شرمندگی پس از هیپنوتیزم. ۳. ضررهای احتمالی که ممکن است فرد هیپنوتیزمشونده را تهدید کنند، مانند آسیب به برخی اعضای بدن. ۴. هیپنوتیزم به خودی خود ضرری ندارد، اما اگر با نیت آسیب به فرد انجام شود، ممکن است به ضرر او تمام شود، مثلاً گرفتن اعترافاتی که به زیان اوست. (ص۱۶۴)
| |
|
| |
|
| نویسنده بیان میکند که در مورد خطرات هیپنوتیزم میان کارشناسان اختلاف نظر وجود دارد؛ برخی آن را بیضرر و برخی دیگر مضر میدانند. (ص۱۶۵) او همچنین به سیزده ضرر احتمالی هیپنوتیزم همچون خواب آلودگی، شکستگی استخوان، کم یا زیاد شدن حواس پنجگانه، سوء استفاده از بیمار و فاش کردن اسرار اشاره کرده که متخصصان آنها را پذیرفتهاند. (ص۱۶۸-۱۷۴) با این حال، به باور نویسنده، هیچیک از این موارد ضرر قطعی هیپنوتیزم نیستند، بلکه بیشتر ناشی از عدم مهارت هیپنوتیزمکننده هستند (ص۱۷۴).
| | مولف در صفحه ۱۳۴ با بیان این مطلب که در شبیه سازی درمانی برای اینکه وی از سلولها بنیادی تهیه شود در برخی مراحل موجب از بین رفتن سلولها بنیادی دیگری که قابلیت جنین شدن را دارند میشود. در این صورت باید نظرات فقها و ادله بررسی شود. در صفحه ۱۳۶ بیان میکند اگر شبیه سازی انسان حرام باشد شبیه سازی درمانی نیز به عنوان مقدمه حرام، حرام است. |
|
| |
|
| *آگاهانه بودن هیپنوتیزم
| | مولف در ادامه در صفحه ۱۳۶ نظر برخی از فقهای شیعه را مطرح میکند. آیت الله محمد جواد فاضل لنکرانی ر این باره میگوید آنچه مهم است استقرار نطفه است اگر نطفه استقرار یابد خواه در رحم و خواه در خارج از رحم یعنی نطفه با تخمک پیوند بخورد و تلقیح شروع شود از بین بردن آن جایز نیست. در صفحه ۱۳۸ بیان میکند از سوی دیگر آنچه در روایات مطرح شده است موضوع قتل جنین است و در فرایند شبیه سازی درمانی تل حقیقی صورت نمیگیرد. |
| به گفته مولف، برخی افراد با وجود آگاهی از خطرات، اجازه هیپنوتیزم را میدهند. (ص۱۷۵) فقها اضرار به نفس را حرام میدانند، اما در تطبیق این حکم اختلاف نظر وجود دارد. آنچه مسلم است، حرمت اضرار به نفس در مواردی است که خطر جانی جدی وجود داشته باشد و هدف عقلایی نیز بر آن مترتب نباشد. بنابراین، اگر احتمال ضرر وجود داشته باشد، حتی به صورت احتمالی، هیپنوتیزم حرام است. به عنوان مثال، اگر فردی چندین بار هیپنوتیزم شده و به علامتی شرطی شده باشد، ممکن است در موقعیتهایی مانند رانندگی به خلسه برود و جانش به خطر بیفتد. یا اگر فردی از دردی رنج میبرد و احتمال داده شود منشأ آن غدهای سرطانی باشد، استفاده از هیپنوتیزم برای او حرام است (ص۱۷۵-۱۷۷).
| |
|
| |
|
| *ناآگاهانه بودن هیپنوتیزم
| | مولف در صفحه ۱۳۴ با بیان این مطلب که در شبیه سازی درمانی برای اینکه وی از سلولها بنیادی تهیه شود در برخی مراحل موجب از بین رفتن سلولها بنیادی دیگری که قابلیت جنین شدن را دارند میشود. در این صورت باید نظرات فقها و ادله بررسی شود. در صفحه ۱۳۶ بیان میکند اگر شبیه سازی انسان حرام باشد شبیه سازی درمانی نیز به عنوان مقدمه حرام، حرام است. |
| به باور عباس نوری، اگر فرد از ضررهای احتمالی هیپنوتیزم اطلاعی نداشته باشد و این عمل مستلزم ضرر باشد، هیپنوتیزم حرام است. اما اگر ضرری نداشته باشد و تنها موجب اذیت فرد شود، طبق نظر برخی فقها مانند آیتالله خویی، هیپنوتیزم جایز است. با این حال، اگر احتمال خطراتی مانند ضرر جانی یا غیر جانی وجود داشته باشد، بر اساس ادله حرمت ایذا، انجام آن حرام است. اما در مواردی که احتمال ضرر جانی مطرح نیست، دلیلی بر حرمت وجود ندارد و اصل برائت جاری میشود. بنابراین، از نظر احتمال ضرر، مانعی برای هیپنوتیزم غیرارادی دیگران وجود ندارد (ص۱۷۸).
| |
|
| |
|
| *درمانی یا غیر درمانی بودن هیپنوتیزم
| | مولف در ادامه در صفحه ۱۳۶ نظر برخی از فقهای شیعه را مطرح میکند. آیت الله محمد جواد فاضل لنکرانی ر این باره میگوید آنچه مهم است استقرار نطفه است اگر نطفه استقرار یابد خواه در رحم و خواه در خارج از رحم یعنی نطفه با تخمک پیوند بخورد و تلقیح شروع شود از بین بردن آن جایز نیست. در صفحه ۱۳۸ تا ۱۴۱ بیان میکند برخی فقها مطرح کرده اند آنچه در روایات مطرح شده است موضوع قتل جنین است و در فرایند شبیه سازی درمانی قتل حقیقی صورت نمیگیرد لذا نمیتوان بر اساس روایت (ص۱۳۷) آن را حرام دانست زیرا روایت شامل این مورد نمیشود. |
| به گفته نویسنده، اگر هیپنوتیزمکننده احتمال دهد که فرد هیپنوتیزمشونده با خطری مواجه خواهد شد، آیا انجام هیپنوتیزم جایز است یا خیر؟ (ص۱۷۸) او معتقد است که بر اساس روایاتی که درباره انرژیدرمانی مطرح شد، انجام روشهای پزشکی حتی اگر با خطرات جدی همراه باشد، جایز است (ص۱۷۹).
| |
|
| |
|
| ==کارکرد پزشکی هیپنوتیزم== | | ===موافقان و دلایل آنها=== |
| نویسنده در بخش سوم به کاربردهای هیپنوتیزم در حوزه پزشکی، قضاوت و کشف جرم پرداخته است (ص۱۸۲). به نظر نویسنده، یکی از موفقترین کاربردهای هیپنوتیزم در حوزه پزشکی است که در زمینههای مختلف مورد استفاده قرار میگیرد. در ادامه به برخی از این کاربردها اشاره میشود:
| | میراحمدی در صفحه ۱۴۲ به دیدگاه موافقان و مخالفان درباره شبیهسازی درمانی پرداخته است. |
|
| |
|
| ===هیپنوتیزم در دندان پزشکی===
| | به گفته مولف در صفحه ۱۴۲ فقهایی که قائل به جواز شبیهسازی درمانی شدهاند عتقدند شبیهسازی درمانی مغایر با سنت الهی نیست و برای مدعای خود دلایلی ذکر میکنند که عبارت است از: |
| نویسنده معتقد است استفاده از هیپنوتیزم بهجای مواد شیمیایی برای بیحسی، آرامبخشی و کنترل خونریزی میتواند جایگزین مناسبی باشد (ص۱۸۳). از نظر او، مهمترین عیب هیپنوتیزم، شرطی شدن فرد در برابر علامت هیپنوتیزم است. با این حال، در دندانپزشکی معمولاً بیش از سه جلسه برای هیپنوتیزم بیمار نیاز نیست و هر جلسه تنها سه تا پنج دقیقه زمان میبرد، بنابراین خطر اصلی شرطی شدن منتفی است (ص۱۸۵). نویسنده همچنین بیان میکند سایر عوارض هیپنوتیزم مانند سردرد، سرگیجه یا تغییرات احساسی چندان جدی نیستند و تأثیر مهمی بر فرد نمیگذارند، بنابراین استفاده از هیپنوتیزم در پزشکی مشکلی ندارد (ص۱۸۶).
| |
|
| |
|
| *تطبیق سحر بر هیپنوتیزم در دندانپزشکی
| | الف: اباحه ظاهری: در صفحه ۱۴۳ بیان میکند با جستجو در منابع دینی دلیل معتبری بر حرمت شبیه سازی درمانی وجود ندارد و دلایلی که هم ذکر میشوند قابل قبول و پذیرفته شده نیست. در صورت شک به اصل اباحه ظاهری تمسک میکنیم. صفحه ۱۴۴ بیان میکند دلایلی که بر حرمت شبیه سازی درمانی ذکر کردند همه آنها بر آثار و نتایج شبیه سازی درمانی اشاره دارد و در فقه شیعه مطرح شده است مقدمه حرام حرام نیست لذا دلیلی بر حرمت شبیهسازی درمانی به حکم اولیه نداریم. |
| مولف معتقد است تمام روشهای هیپنوتیزم در دندانپزشکی قابل استفاده هستند. وی چهار روش را بیان می کند (ص۱۸۷).
| |
|
| |
|
| روش اول: ایجاد خلسه: در این روش، درمانگر با تمرکز نگاه و ایجاد حالتی از گیجی، بیمار را وارد خلسه میکند و سپس تلقیناتی آرام و یکنواخت به او القا مینماید. این تلقینات برای مدت کوتاهی ادامه مییابد و بیمار به تدریج احساس خواب عمیق میکند، بهطوریکه تا از او خواسته نشود، از خواب بیدار نمیشود. (ص۱۸۷) به باور نویسنده، تمام تلقینات و فرمانهایی که در طول هیپنوتیزم به کار گرفته میشود، نتیجه طبیعی تمرکز بر یک نقطه ثابت و خسته شدن چشمها است. بنابراین، در این مرحله هیچ عنصر فریب یا استفاده از ابزارهای پنهانی وجود ندارد. (ص۱۸۸)
| | ب: تزاحم: در صفحه ۱۴۵ یکی دیگر از دلایلی که شبیه سازی رمانی را جایز میداند قاعده تزاحم است. طبق این قاعده اگر تنها راه نجات یک انسان، پیوند اعضا باشد و اعضای انسان فقط از طریق شبیه سازی تولید میشوند عقل حکم میکند در تعارض بین نجات بیمار و اخذ سلول از شخص، نجات جان بیمار مقدم است لذا شبیه سازی اعضا برای درمان جایز است |
|
| |
|
| نویسنده معتقد است که تلقین پایانی هیپنوتیزم، برخلاف خواب طبیعی، بهگونهای نیست که فرد فقط با دستور هیپنوتیست از خواب بیدار شود. بلکه هرگونه تحریک خارجی، مانند صدا یا ضربه، میتواند فرد را از خواب بیدار کند. از این رو، تلقین نهایی که فرد را نسبت به محرکهای دیگر غیرقابل تحریک نشان میدهد، امری غیرواقعی است. این عمل هیپنوتیزم را به نوعی فریب تبدیل میکند، زیرا چنین تخیلی را در ذهن بیمار ایجاد کرده و او را با استفاده از روشهای غیرمعمول گمراه میکند. (ص۱۸۹)
| | ===مخالفان و دلایل آنها=== |
| | به گفته مولف در صفحه ۱۴۶ مخالفان شبیهسازی درمانی به دلایلی توسط جستند که عبارت است از: |
|
| |
|
| روش دوم: توضیح و دستورالعمل: در این روش، درمانگر ابتدا فرآیند را برای بیمار توضیح میدهد و سپس دستوراتی برای ایجاد تمرکز و ورود به خلسه ارائه میکند. در این مرحله، بیمار همچنان هوشیار است، اما پس از آن، تحت تأثیر تلقینات درمانگر قرار میگیرد. نویسنده این روش را نیز به دلیل تلقینات غیرواقعی، نوعی سحر میداند (ص۱۹۳-۱۹۴).
| | الف: قاعده لا ضرر: بر اساس این قاعده جدا کردن سلول های بنیادی از هسته اصلی سلولی چون باعث از بین رفتن از سلولهای دیگر میشود به حکم قاعده لا ضرر حرام است. |
|
| |
|
| روش سوم: هیپنوتیزم کودکان: نویسنده معتقد است کودکان به دلیل پذیرش بالای هیپنوتیزم، بهراحتی تحت تأثیر قرار میگیرند، به شرطی که اعتماد و اطمینان آنها جلب شود. تلقینات در این روش مشابه بزرگسالان است و تفاوتی ندارد (ص۱۹۴).
| | ب: توهین به کرامت انسانی: گفته نویسنده در صفحه ۱۴۶ در شبیهسازی درمانی چون سلولهایی که قابلیت انسان شدن دارند از بین میرود و به هدفی برای کار دیگری تبدیل میشود و این با کرامت انسانی سازگار نیست لذا حرام است. نویسنده در صفحه ۱۴۸ بیان میکند این دلیل پذیرفته نیست زیرا در حاملگی طبیعی و در روشهای جدید باروری بسیاری از سلولهایی که قابلیت انسان شدند دارند نابود شده و حال آنکه هیچکس آن را سقط جنین نمیداند آن را حرام اعلام نکرده است. |
|
| |
|
| روش چهارم: تمرکز بر تصویر: در این روش، بیمار با تمرکز بر یک تصویر و دریافت تلقینات درمانگر به خلسه وارد میشود. نویسنده این روش را نیز به دلیل وجود تلقینات غیرواقعی، سحر میداند (ص۱۹۴-۱۹۸).
| | ج: مغایرت با نظم عمومی و اخلاق حسنه: به گفته میراحمدی در صفحه ۱۵۰ یکی از دلایل حرمت شبیه سازی درمانی این است که نژادها و افراد بهتر و سالمتر ه این فکر بیفتند که با کشت بافتهای سلولی خود به تجارت اعضا بپردازند و از سوی دیگر زنان فقیر برای گرفتن تخمک استفاده میکنند و آنها را در استخدام خود در میآورند همچنین اگر این شیوه در سطح وسیع به کار گرفته شود تمایل بین انسانها از بین میرود ذا موجب اختلال در نظام اجتماعی میشود. صفحه ۱۵۱ و ۱۵۲ با رد این دلیل مدعی میشود رابطه بین شبیهسازی درمانی ا آسیبهایی که مطرح شد وجود ندارد همه آنها به صورت احتمال است و به صورت قطعی وجود ندارد. |
|
| |
|
| *عمیق شدن خلسه هیپنوتیزمی
| | ==احکام حقوق شبیه سازی== |
| به گفته نویسنده، روشهای متعددی برای عمیقتر کردن حالت خلسه وجود دارد (ص۱۹۸). او توضیح میدهد که اگر این روشها با هدف عمیقتر کردن هیپنوتیزم انجام شوند، تلقینات غیرواقعی محسوب میشوند و همراه با دو عنصر "فریب" و "پنهانکاری" در دستهبندی سحر قرار میگیرند. اما اگر هدف از این اقدامات بررسی این باشد که آیا فرد هیپنوتیزم شده است یا خیر، دیگر نمیتوان آن را سحر دانست. بنابراین میتوان گفت که اقدامات و تلقینات دندانپزشک پس از تحقق کامل هیپنوتیزم، سحر نیستند، بلکه به نوعی شبیه تسخیر هستند که در صورت رضایت بیمار مشکلی ندارد. ازاینرو، آنچه اهمیت دارد دقت و توجه دندانپزشک است تا روش هیپنوتیزم را به گونهای اجرا کند که در چارچوب سحر قرار نگیرد (ص۱۹۹).
| | مولف در فصل سوم، احکام وضعی و حقوقی شبیه سازی همچون نسب، حضانت، محرمیت، تابعیت، نفقه و ارث را بیان کرده است.(ص۱۵۳) |
|
| |
|
| *تلقینات خاص در هیپنوتیزم
| | ===نسبت فرزند با والدین=== |
| به گفته نویسنده، تلقینات خاص مانند کنترل خونریزی لثه یا باز ماندن طولانی دهان بهطور مستقیم به بیمار القا میشود یا نتیجه حالت خلسه هیپنوتیزمی است (ص۱۹۹). نویسنده توضیح میدهد که این تلقینات خاص جنبهای از تسلط پزشک بر بیمار را نشان میدهد. پیشتر اشاره شد که بین تسخیر افراد مسلمان و غیرمسلمان تفاوت وجود دارد؛ بهطوریکه برای تسخیر غیرمسلمان نیازی به اجازه او نیست، اما در مورد مسلمان، اگر این تسخیر منجر به آزار بیمار شود، به اجازه نیاز دارد (ص۲۰۰). | | نویسنده در صفحه ۱۵۴ فصل سوم به نسب و رابطه فرزند شبیه سازی شده با پدر و مادر پرداخته است. وی بعد از مفهومشناسی نسب و شرایط لازم در تحقق نسب حکم فقهی این موضوع را بیان کرده است. به گفته میراحمدی در صفحه ۱۶۰-۱۶۱ برخی فقها معتقدند اگر فرایند شبیه سازی شده به درخواست زوجین باشد و سلول جنسی و تخمک از آنها باشد فرزند شبیه سازی شده مشروع است و ملحق به آنهاست. اما عده دیگری در صفحه ۱۶۲ معتقدند این فرزند با پدر و مادر نسبتی ندارد و آن را هم ردیف با زنا دانستهاند. اما مولف معتقد است این سخن صحیح نیست زیرا در زنا رابطه نامشروع بین زن و مرد انجام میشود و فرزندی متولد میگردد اما در شبیه سازی مقاربتی وجود ندارد. |
|
| |
|
| نویسنده بیان میکند که اگر بیمار صرفاً برای تلقین خاص هیپنوتیزم شود، از ابتدا رضایت داده است. اما در طول درمان، برای کنترل خونریزی دهان، ممکن است به تلقین خاص نیاز باشد. حال سؤال این است: آیا این کار جایز است؟ نوری معتقد است که در مسائل پزشکی، وقتی بیمار خود را در اختیار پزشک قرار میدهد و اجازه هیپنوتیزم اولیه را میدهد، احتمالاً میتوان گفت که در مراحل بعدی درمان نیز رضایت ضمنی دارد. علاوه بر این، در هنگام هیپنوتیزم، تلقین خاص موجب آزار بیمار نمیشود. حتی اگر پس از هیپنوتیزم نوعی اذیت وجود داشته باشد، یا مربوط به خود هیپنوتیزم است که با رضایت کامل بیمار انجام شده، یا به عملی مرتبط است که درباره آن تلقین شده و اجتنابناپذیر بوده است. بنابراین، خود تلقین خاص ذاتاً مستلزم آزار و اذیت نیست (ص۲۰۰). | | *انتساب فرزند به مادر |
| | نویسنده از صفحه ۱۶۳ تا ۱۷۱ به نسب و رابطه فرزند شبیه سازی شده با مادر پرداخته است. به گفته وی برای اثبات نسبت فرزند شبیه سازی شده با مادر باید عنوان مادری بین صاحب رحم صاحب تخمک و صاحب سلول بررسی گردد. |
|
| |
|
| ===تاثیر هیپنوتیزم در زایمان بی درد===
| | برخی از فقها مانند آیت الله مکارم معتقدند فرزندی که از راه شبیه سازی به وجود میآید هیچ نسبتی با پدر مادر خواهر و برادر و فامیل ندارد (ص۱۶۳) این دسته از فقها بر اساس برخی آیات همچون آیه ۲۲۳ سوره بقره و آیه ۲ سوره مجادله معتقدند مادر کسی است که فرزند را از رحم او بیرون بیاورند یعنی ولادت شرط مادر شدن است (ص۱۶۵) |
| به گفته نویسنده، هیپنوتیزم در زایمانهای بدون درد از دو روش خودهیپنوتیزم و دگرهیپنوتیزم قابل اجرا است (ص۲۰۱). | |
|
| |
|
| *زایمان بیدرد به کمک خود هیپنوتیزم
| | گفته مالف در صفحه ۱۶۶ برخی از فقها همچون آیت الله خویی شرط مادر بودن را فقط ولادت دانسته و حتی صاحب تخمک بودن را ملاک مادری ندانستند. اما مولف معتقد است اگر تخمک رحم از یک زن باشد به طریق اولی آن زن مادر محسوب میشود. |
| بر اساس نظر نوری، در این روش به جای اینکه مسئول جلسه هیپنوتیزم مطالبی را به فرد تلقین کند، خود فرد این تلقینات را بر عهده میگیرد. در این شیوه، زن باردار باید از ماههای پنجم و ششم بارداری تمرینات خاصی را آغاز کند (ص۲۰۱). نویسنده هشدار میدهد که یکی از مشکلات این روش، شرطی شدن فرد نسبت به یک علامت خاص است. اگر این علامت در موقعیتهای حساس مانند رانندگی رخ دهد، ممکن است فرد وارد حالت خلسه شود و جانش به خطر بیفتد. به همین دلیل، توصیه میشود که از علائم پیچیده و اختصاصی برای ورود به حالت هیپنوتیزم استفاده شود و از علائم شایع مانند بشکن زدن یا سوت زدن پرهیز شود تا شرطی شدن رخ ندهد (ص۲۰۳).
| |
|
| |
|
| *زایمان بیدرد به کمک دگر هیپنوتیزم
| | مولف در صفحه ۱۶۷ بیان میکند رضا و شیر خوردن موجب محرمیت میشود چون باعث رشد ستخوان و گوشت فرزند میشود پس بر اساس قیاس اولویت کسی که جنینی را ۹ ماه تمام در رحم خود پرورانده و تخمک نیز از او بوده باید او را مادر محسوب کرد زیرا فرزند در این ۹ ماه به واسطه صاحب تخمک و صاحب رحم رشد و نمو پیدا کرده است. |
| به باور نویسنده، شرطی شدن در دگرهیپنوتیزم زایمانی معمولاً در جلسه آخر هیپنوتیزم اتفاق میافتد. بنابراین لازم است که زن باردار در پایان جلسات هیپنوتیزم، به خود تلقین کند که پس از زایمان دیگر از آن علامت خاص پیروی نکند. با این روش، احتمال خطر شرطی شدن پیش از زایمان و پس از آن از بین میرود، زیرا شرطی شدن تنها به ماه آخر بارداری و زمان زایمان محدود میشود و پس از آن منتفی خواهد شد (ص۲۰۳-۲۰۴).
| |
|
| |
|
| *درمان استفراغ زایمان با هیپنوتیزم
| | به گفته مولف در صفحه ۱۶۷ بسیاری از فقیهان معتقدند اگر تخمک و رحم متعلق به یک زن باشد قطعاً او مادر محسوب میشود. |
| نویسنده بیان میکند که یکی از عوارض دوران بارداری، استفراغهای مداوم است که در بسیاری از موارد میتوان آن را با هیپنوتیزم درمان کرد (ص۲۰۴). وی توضیح میدهد که تلقیناتی که برای درمان استفراغ بارداری استفاده میشود یا به منظور عمیقتر کردن حالت هیپنوتیزم است یا به جهت افزایش تأثیرگذاری هیپنوتیزم. اگر تلقینات برای عمیقتر کردن هیپنوتیزم باشد، سحر محسوب شده و باید از آن اجتناب شود. اما اگر هدف از تلقینات افزایش تأثیر هیپنوتیزم باشد، ایرادی ندارد (ص۲۰۶). با این حال، تشخیص این دو حالت دشوار است و در مواردی که تردید وجود داشته باشد، میتوان حکم به جواز چنین تلقیناتی داد (ص۲۰۷).
| |
|
| |
|
| ===هیپنوتیزم در روان شناسی===
| | به گفته مولف در صفحه ۱۶۹ بیشتر فقهای شیعه فرزند را به صاحب نطفه ملحق میدانند یعنی فرزندی که از منی مرد و تخمک زن متولد میشود فرزند آن دو محسوب میشود حتی اگر در رحم زن دیگری قرار گیرد و متولد شود. |
| به گفته نوری، در روانپزشکی و روانشناسی بالینی میتوان از هیپنوتیزم در درمان اختلالات مختلفی مانند شناختدرمانی هیپنوتیزمی، رفتاردرمانی هیپنوتیزمی، اختلالات اضطرابی، استرس، انواع فوبیا، افسردگی خفیف و متوسط، اختلالات جنسی، مشکلات خواب و خوردن، ترک سیگار و عادتهای ناپسند بهره برد (ص۲۰۷). وی در ادامه به توضیح برخی از این اختلالات میپردازد: | |
|
| |
|
| *درمان اختلال اضطراب با هیپنوتیزم
| | مولف در صفحه ۱۷۰ بیان میکند مادر بودن نسبت به فرزند شبیه سازی شده در شبیه سازی انسان هم موافق اصل است و هم مستند به قواعد شرعی و بسیاری از فقها نیز به آن فتوا دادند لذا منسوبان به مادر با این فرزند شبیه سازی شده نیز نسبت و رابطه همچون خواهر برادری یدا میکنند. |
| مولف بیان میکند که اختلال اضطراب منتشر به دلیل پیشبینیناپذیری، به اشکال مختلفی ظاهر شده و از حالتی به حالت دیگر تغییر میکند. در این اختلال، تهدید مشخصی وجود ندارد و اضطراب ممکن است به صورت حمله یا حالتی دائمی بروز کند (ص۲۰۷). برای درمان این نوع اضطراب، ابتدا باید علائم روانی و بالینی بیمار شناسایی شود. سپس، با برگزاری جلسات متعدد، بیمار به خلسه عمیق هدایت شده و شرطیسازی صورت میگیرد. در این فرآیند، به بیمار آموزش داده میشود که از افکار منفی فاصله بگیرد و صحنهها و مناظر آرامشبخش را در ذهن خود تصور کند. درمانگر نیز باید از ایجاد فاصله میان تلقینات خود پرهیز کند (ص۲۰۸-۲۱۱). | |
|
| |
|
| مولف درباره حکم فقهی این روش درمانی، دو موضوع ضرری بودن و شباهت آن به سحر را مطرح میکند. از نظر ضرری بودن، چون بیمار برای رسیدن به آرامش نیازمند جلسات هیپنوتیزم مکرر است، ممکن است شرطیسازی قوی در او ایجاد شود. بنابراین، این درمان باید توسط متخصص انجام شود تا هم مدت درمان کاهش یابد و هم از علائم پیچیدهتر استفاده شود تا بیمار به علائم شایع شرطی نشود. این امر از خطراتی مانند افتادن در خلسه هنگام رانندگی جلوگیری میکند (ص۲۱۱). نوری معتقد است تلقیناتی که در درمان اختلالات مستمر استفاده میشود، بهویژه در مراحل عمیقتر، غیرواقعی هستند. چراکه در این مراحل، بیمار با تصویرسازی و تجسم در محیطی خیالی که توسط ذهن درمانگر ساخته شده است، به آرامش میرسد. بنابراین، تمام مولفههای سحر در این نوع درمان دیده میشود (ص۲۱۲).
| | *انتساب فرزند به پدر |
| | به گفته مولف در صفحه ۱۷۱ برای تحقق پدری لازم نیست که احراز شود این فرزند از نطفه مرد است بلکه همین مقدار که از طریق رابطه جنسی زن و شوهر فرزندی متولد شود و آن دو فرزند را انکار نکنند نسبت و رابطه پدری و مادری برای این فرزند ثابت میشود. |
|
| |
|
| *اختلال فولیک
| | صفحه ۱۷۴ برخی دیگر از فقها ملاک نسبت پدری و مادری را از ترکیب سلولهای جنسی زن و شوهر میدانند هرچند از طریق تلقیح مصنوعی باشد. لذا اگر از طریق روشهای جدید باروری اسپرم مرد با تخمک زن ترکیب شود و فرزندی متولد شود قطعاً این فرزند منتسب به صاحب سلول جنسی است و محارم آن مرد نیز بر او محرم میشوند. |
| به گفته نویسنده، اختلال فوبیک ناشی از ترس است و ویژگیهای آن مشخص و ثابت است، در حالی که در نقطه مقابل، اختلال اضطراب منتشر قرار دارد (ص۲۱۲). نویسنده بیان میکند که برای صدور حکم فقهی درباره درمان اختلال فوبیک با هیپنوتیزم، باید بررسی شود که آیا این روشُ ضرری دارد و آیا میتوان آن را سحر دانست؟. وی معتقد است درمان افرادی که از این اختلال رنج میبرند، معمولاً در کمتر از ۱۰ جلسه به نتیجه میرسد. با این حال، در طول این دوره، شرطیسازی بیمار به نشانههای خاص هیپنوتیزمی ممکن است خطراتی به همراه داشته باشد و نیاز به هیپنوتیزم عمیق و تلقینات خاص وجود دارد. اگر نشانههای هیپنوتیزمی به درستی مدیریت نشوند و نکات ایمنی رعایت نگردند، بیمار ممکن است به هیپنوتیزم شرطی شود و خطرات آنی افزایش یابد (ص۲۱۵).
| |
|
| |
|
| نویسنده تأکید میکند که مولفههای سحر در صورتی بر این نوع درمان منطبق میشوند که تلقینات خاص در جهت هیپنوتیزم عمیق باشند. این تلقینات، مانند تجسم صعود از کوه یا تسریع در حرکت، اثر تکوینی ندارند، بلکه ناشی از اطاعتپذیری بیمار از هیپنوتیزم هستند (ص۲۱۵). بنابراین، ویژگیهای سحر بر این نوع درمان صدق میکند (ص۲۱۶).
| | به گفته مولف در صفحه ۱۷۶ قالب حالتهای شبیهسازی نسبت مادر ثابت است زیرا نظر فقها در مورد مادر ین است که صاحب تخمک یا صاحب رحم را مادر حساب میکنند شبیه سازی هم به تخمک زن نیاز است و هم به رحم ذا یک زن میتواند هم صاحب تخمک باشد و هم صاحب رحم و فرزندی که متولد میشود فرزند او محسوب شده و او مادر او است. |
|
| |
|
| *اختلال پس از سانحه و تصادف
| | به گفته مولف در صفحه ۱۷۷ یکی دیگر از اشکالات شبیه سازی این است که ممکن است در فرایند شبیه سازی به جنس مخالف نیازی نباشد مثلاً سلول غیرجنسی یک زن را در تخمک او قرار داده و در رحم همان زن رشد کند و این فرزند فقط از یک نفر متولد شده باشد. لذا برخی از فقها این عمل را مشروع ندانسته و این فرزند را ملحق به زن یا مرد ندانستند. برخی دیگر از فقها این فرزند را ملحق به صاحب سلول غیر جنسی دانستهاند و برخی دیگر نیز فرزند متولد شده از فرایند شبیه سازی شده را فرزند میدارند و همه احکام محرمیت را رای او ثابت میدانند جز ارث بردن مانند آیتالله مکارم شیرازی. |
| به گفته نویسنده، یکی دیگر از اختلالات روانی، اختلالات ناشی از حوادث وحشتناک مانند تصادف یا انفجار است (ص۲۱۶). نویسنده معتقد است که درمان این نوع اختلالات به شیوه درمان اختلال اضطرابی انجام میشود. در این روش، باید اعتماد به نفس بیمار تقویت شده و به تدریج او در محیط واقعی رانندگی قرار گیرد. وی همچنین بر این باور است که از نظر فقهی، اختلال پس از سانحه مشابه اختلال اضطراب منتشر است؛ به این معنا که برای ایجاد آرامش در بیمار، باید هیپنوتیزم در هر جلسه قویتر شود و شرطیسازی نیز تقویت گردد. با این حال، این درمان باید توسط متخصص انجام شود تا طول درمان کاهش یابد و از علائم پیچیده استفاده شود. همچنین تلقینات بهکاررفته در این درمان واقعی هستند و مولفههای سحر بر آن صدق میکند (ص۲۱۹). | |
|
| |
|
| نویسنده تأکید دارد که در این نوع اختلال، بررسی فقهی و کشف منشا اختلال از ضمیر ناخودآگاه بیمار اهمیت زیادی دارد. درمانگر ابتدا منشا اصلی اختلال را شناسایی کرده و بر اساس اطلاعات بهدستآمده، دارو تجویز میکند. اما اگر در این تشخیص اشتباهی رخ دهد، ممکن است داروهایی تجویز شوند که برای بیمار خطرناک باشند (ص۲۱۹). نویسنده بر این باور است که تلقین انتقال به خاطرات کودکی، تلقینی واقعی است و هرچند ممکن است مخفی و شگفتانگیز به نظر برسد، خدعهای در آن بهکار نرفته و عنوان سحر بر آن منطبق نیست، اما احتمال خطراتی برای بیمار وجود دارد (ص۲۲۰).
| | برخی از فقها معتقدند فرزند ملحق به احب سلول غیرجنسی است لذا اگر یک دختر باکره را از طریق روشهای جدید باروری بارور کنند آن دختر باکره مادر او محسوب میشود صفحه ۱۷۸ |
|
| |
|
| وی همچنین اشاره میکند که هیپنوتیزمکننده باید اطلاعاتی که از گفتهها و نوشتههای بیمار درباره گذشته او بهدست میآورد، با دقت بررسی کند. این اطلاعات به دلیل احتمال خطا، یقینی نیستند و تنها در صورتی که به شکل احتمالی بیان شوند، اشکالی ندارد. در نهایت، نویسنده میگوید استفاده از هیپنوتیزم و تجویز دارو برای درمان اختلالات سانحه به میزان خطای درمانگر، پیامدهای احتمالی اشتباه و شدت بیماری بستگی دارد. به گفته وی، این روش درمانی در سه حالت از نظر عقلا قابل تأیید است: ۱. درصد خطا نزدیک به صفر باشد؛ ۲. پیامدهای اشتباه درمانگر قابل مدیریت باشند؛ ۳. بیماری در صورت درمان نشدن، پیامدهای ناگوارتری نسبت به درمان اشتباه داشته باشد (ص۲۲۰-۲۲۱).
| | به گفته مولف در صفحه ۱۷۸ و ۱۷۹ برخی از فقها معتقدند فرزند شبیه سازی شده همچون فرزندی است که از طریق شبهه متولد شده باشد لذا بر اساس قواعد شرعی و قوانین حقوقی فرزندی که از از راه شبیه سازی متولد شود همانند فرزندی که از راه ازدواج شرعی متولد شده باشد به پدر یا مادر که صاحب سلول غیر جنسی است ملحق میشود و همه احکام مانند نسب حضانت محرمیت و ارث بر او ملحق میشود. |
|
| |
|
| ==کارکرد قضایی و جنایی==
| | به گفته مالف در صفحه ۱۸۰ فقهایی که معتقدند فرزند شبیه سازی شده مانند فرزندان رضاعی هستند به پدر یا مادر رضاعی محرم میشوند این شخص نمیتواند با آنها یا دیگر محارم آنها ازدواج کند ولی از همدیگر ارث نمیبرند. |
| به گفته مولف در فصل دوم بخش سوم، مراد از کاربرد هیپنوتیزم در قضاوت به کارگیری آن در مراحل بازجویی برای بازسازی صحنه جرم و شناسه مجرم گرفتن اعتراف و اقامه شهادت و دستیابی به هر اطلاعاتی برای صدور حکم است (ص223). | |
|
| |
|
| ===بازجویی و شناسایی مجرم=== | | ===دیدگاه اهل سنت درباره نسبت طفل شبیه سازی شده=== |
| به گفته نویسنده، بازسازی صحنه جرم و شناسایی مجرم تأثیر بسزایی در تکمیل پروندههای جنایی دارد و به دستگیری مجرم کمک شایانی میکند. وی معتقد است گاهی افرادی که در صحنه جرم حضور داشتهاند، به دلیل ترس، گذر زمان یا عوامل دیگر، جزئیات وقایع را فراموش میکنند. در چنین مواردی، استفاده از هیپنوتیزم میتواند با دسترسی به ضمیر ناخودآگاه این افراد، اطلاعات مهمی را آشکار کند (ص223).
| |
|
| |
|
| مولف برای بررسی فقهی استفاده از هیپنوتیزم در بازجویی، سه جنبه را مطرح میکند: اول، تطبیق یا عدم تطبیق آن با سحر؛ دوم، آسیبهایی که ممکن است به فرد وارد شود؛ و سوم، میزان اعتبار اطلاعات بهدستآمده از این روش. او توضیح میدهد که در فرایند بازجویی، ضمیر ناخودآگاه فرد با هیپنوتیزم به زمان وقوع حادثه بازگردانده میشود تا خاطرات آن دوره مرور شود. اما این روند میتواند با طرح سوالات جهتدار ناخواسته، به ایجاد خاطرات مصنوعی منجر شود و فرد را با استرس و فشار روانی مواجه کند که پیامدهای زیانباری برای او خواهد داشت (ص226). نوری تأکید میکند که هیپنوتیزم ایمن تنها در صورتی ممکن است که توسط فردی ماهر و زبردست انجام شود، زیرا درصد خطای آن بسیار پایین خواهد بود. با این حال، صدور حکم جواز برای چنین هیپنوتیزمی، بهویژه در مورد کودکان، دشوار است مگر اینکه عقلا برای دستیابی به اهداف خود چنین روشهایی را بپذیرند (ص227). | | به گفته مولف در صفحه ۱۸۰ قهای اهل سنت درباره فرزند شبیه سازی شده و نسبت او با پدر یا مادر ۵ صورت را ذکر کردهاند: |
|
| |
|
| به گفته نویسنده، اطلاعات ارائهشده توسط فرد تحت هیپنوتیزم بهتنهایی نمیتواند منبع یقین باشد. او بیان میکند که دلیل اصلی اعتبار خبر واحد، پذیرش آن توسط عقلاست؛ بنابراین باید بررسی شود که در این موارد نظر عقلا چیست. نوری معتقد است معیار حجیت خبر واحد نزد عقلا، کشف آن از طریق وثاقت راوی یا مبتنی بودن خبر بر حس است (ص227).
| | *صورت اول: مرد صاحب سلول غیرجنسی باشد: |
| | در این صورت برخی از فقها رد را پدر فرزند میدانند و برخی دیگر فرزند را بدون پدر حساب کردهاند(ص۱۸۰-۱۸۱) گفته مولف در صفحه ۱۸۲ بیشتر فقهای اهل سنت فرزند را به پدر (یعنی صاحب سلول غیرجنسی) ملحق کردهاند. اما در مورد انتصاب فرزند به مادر چهار نظر مطرح شده است رخی صاحب تخمک برخی دیگر صاحب تخمک و صاحب رحم و برخی دیگر صاحب رحم را مادر حساب کردهاند و بعضی دیگر زن را مانند مادر رضایی محسوب کرده همه احکام رضا را شامل میشود به جز ارث بردن. |
|
| |
|
| عباس نوری اشاره میکند که طبق نظر پژوهشگران، در حالت هیپنوتیزم امکان کم یا زیاد شدن حواس پنجگانه وجود دارد. این در حالی است که اعتبار خبر واحد بر اساس بنای عقلا، تنها شامل اخباری میشود که از حس متعارف صادر شده باشد. بنابراین، اگر فردی از شنوایی ضعیفی برخوردار باشد و احتمال خطا در او بالا باشد، اخبار او حجیت نخواهد داشت (ص228). به گفته وی، اعتبار خبر حسی نزد عقلا به این دلیل است که احتمال اشتباه در آن بسیار کمتر از اخبار حدسی است. اما اگر احتمال خطا در خبری بالا باشد، حتی اگر حسی باشد، نمیتوان آن را معتبر دانست. چرا که در حالت خلسه هیپنوتیزمی، امکان القای خطاها و توهمات در حواس وجود دارد و فرد ممکن است عجیبترین اشکال توهمات را بهوضوح احساس کند (ص229).
| | *صورت دوم: مرد بیگانه صاحب سلول غیرجنسی باشد: |
| | گفته مولف در صفحه ۱۸۲ همه فقهای اهل سنت این روش را حرام میدانند و فرزند متولد شده از این شیوه را نیز ولد زنا محسوب کرده و معتقدند فقط به مادر منتسب میشود و بر مرد واجب است که فرزند بودن وی را نفی و انکار کند. |
|
| |
|
| ===گرفتن اعتراف و اقامه شهادت===
| | *صورت سوم: زن صاحب سلول غیرجنسی باشد ولی رحم متعلق به زن دیگری باشد: |
| به گفته نویسنده، بر اساس نظر فقها، اگر اعتراف یا اقامه شهادت بدون تهدید، آزار و شکنجه باشد، مشروعیت دارد (ص۲۲۹). نوری معتقد است که اگر فرد با رضایت کامل برای اجرای هیپنوتیزم به منظور گرفتن اعتراف یا اقامه شهادت اقدام کند، اشکالی ندارد. اما اگر این عمل با اکراه صورت گیرد تا فرد به جرمی اعتراف کند یا شهادتی دهد، جایز نیست. همچنین، اگر فرد را مجبور به اعتراف یا شهادت کنند یا او را بیاختیار هیپنوتیزم نمایند، این عمل مجاز نیست؛ زیرا این امر مستلزم تصرف در نفس فرد بدون اجازه اوست. نوری بیان میکند که در مواردی که حفظ نظام مسلمانان و حراست از اموال و حقوق آنان از نظر شارع اهمیت بالایی دارد و امکان اقامه شهادت یا گرفتن اعتراف از راههای متعارف و مشروع وجود ندارد، انجام هیپنوتیزم اجباری یا غیر اختیاری از باب تقدیم اهم بر مهم در شرایط تزاحم جایز است (ص۲۳۰). | | به گفته مولف در صفحه ۱۸۳ در این روش سلول غیرجنسی زن با تخمک زن دیگری مخلوط شده و در رحم زن دوم قرار میگیرد که در این صورت فرزند به زنی که مادر ملحق میشود و او بدون پدر است. فقهای اهل سنت در تعیین مادر بودند اختلاف دارند برخی صاحب سلول جنسی برخی صاحب رحم و برخی هر دو را مادر میدانند. برخی دیگر معتقدند اگر سلول غیرجنسی و تخمک متعلق به یک زن باشد آن زن مادر طفل است و صاحب رحم همچون مادر رضاعی است. |
|
| |
|
| نویسنده این پرسش را مطرح میکند که اگر مجرم با رضایت کامل یا با اکراه تحت هیپنوتیزم قرار گیرد و به جرم خود اعتراف کند، آیا این اعتراف معتبر است و جرم او اثبات میشود یا خیر؟ همچنین، اگر شاهد با رضایت کامل، بیاختیار یا با اکراه برای شهادت بر امری که شاهد آن بوده ولی از حافظهاش پاک شده، تحت هیپنوتیزم قرار گیرد و شهادتی بدهد، آیا این شهادت اعتبار دارد؟ (ص۲۳۰). به گفته نویسنده، پذیرش اعتراف و شهادت مستلزم وجود شرایطی در اعترافکننده و شاهد است که از جمله آنها قصد بر اقرار و شهادت است. بنابراین، اعتراف و شهادت افرادی که در حالت خواب، بیهوشی یا مستی هستند و قصدی ندارند، نمیتواند حجیت داشته باشد (ص۲۳۱). نویسنده میگوید که از آنجا که در حالت خلسه هیپنوتیزمی امکان القای انواع خطاها و توهمات در حواس وجود دارد، ممکن است فرد رویدادهایی را که هرگز رخ ندادهاند، بخشی از اعمال خود بداند و به آنها اعتراف کند یا بر اساس آنها شهادت دهد. از این رو، آگاهی لازم برای قصد داشتن در بیان جملات در حالت هیپنوتیزم محرز نیست و نمیتوان ادعا کرد که فرد قاصد اعتراف یا شهادت بوده است. بنابراین، جنبه کشفی که اقرار و شهادت را نافذ میکند، در این حالت مخدوش میشود (ص۲۳۲).
| | *صورت چهارم: سلول غیرجنسی و رحم و تخمک متعلق به یک زن باشد: |
| | به گفته مولف در صفحه ۱۸۴ اهل سنت در این صورت طفل را به مادرش منتسب کرده و او را فاقد پدر میدانند. اما برخی دیگر از فقها ن را مادر وی میدانند و رابطه فرزند شوهر این زن را همچون ربیعه میدانند یعنی فرزندان این زن و مرد را خواهران و برادران مادری این طفل شبیه سازی شده میدانند. |
|
| |
|
| نویسنده تأکید میکند که تفاوتی بین مواردی که فرد با رضایت، بیاختیار یا با اکراه هیپنوتیزم شده باشد، وجود ندارد. او همچنین میگوید که دلیل دیگری برای بیاعتباری اعتراف هیپنوتیزمی این است که حتی اگر از قصد نداشتن فرد صرف نظر کنیم، شمول قاعده "اقرار عقلاء علی انفسهم" که یک قاعده عقلایی است، در موارد هیپنوتیزم، مشکوک است. زیرا این قاعده تنها در مواردی صدق میکند که اعتراف از راههای متعارف که کاشفیت دارد حاصل شده باشد. بنابراین، قاعده "اقرار عقلاء علی انفسهم" در اینجا حجیت ندارد (ص۲۳۳).
| | *صورت پنجم: سلول غیرجنسی مرد با تخمک همسرش ترکیب شده و در رحم زن دیگری قرار دهند. به گفته مولف در صفحه ۱۸۴ در این صورت مرد پدر طفل محسوب شده و صاحب رحم و صاحب تخمک نیز مانند مادر رضاعی است. به گفته مالف تا صفحه ۱۸۵ برخی از فقها این حالت را نیز حرام دانستهاند. |
| | |
| | مولف در صفحه ۱۸۵ با نقد و بررسی دیدگاه فقهای اهل سنت میگوید شبیه سازی اگر در چهارچوب زوجیت باشد مطلوب است اما اما نمیتوان فرزندی که از طریق غیر زوجیت به وجود آمده را ولدالزنا حساب کرد بلکه باید به یکی از پدر یا مادر ملحق شود. |