فقه نظام سیاسی اسلام: فلسفه سیاسی (کتاب): تفاوت میان نسخه‌ها

Salehi (بحث | مشارکت‌ها)
Salehi (بحث | مشارکت‌ها)
خط ۸۴: خط ۸۴:
* '''منشاء مشروعیت'''
* '''منشاء مشروعیت'''


به باور نویسنده، قدرت سیاسی باید از خصوصیات ویژه‌ای برخوردار باشد و هرگونه قدرت سیاسی که از پشتوانه منبعی با چنین خصوصیات ویژه‌ای برخوردار نباشد، قدرتی نامشروع خواهد بود (ص۹۸). طبق نظر او، ویژگی‌هایی که به قدرت سیاسی مشروعیت می‌دهند، عبارتند از:  
به باور نویسنده، مشروعیت قدرت سیاسی متکی به خصوصیات ویژه‌ای است ازجمله:  


# بالذات بودن منبع مشروعیت، یعنی در مشروعیت و اراده خود به منبع‌ای ماورای خود متّکی نباشد (ص۹۸).
# بالذات بودن منبع مشروعیت و عدم اتکا منبع‌ای ماورای خود (ص۹۸).
# توانایی الزام دیگران بر عمل به اراده مشروع خود که این ویژگی از ضرورت برتری اراده حاکم بر اراده محکوم نشأت می‌گیرد (ص۹۹-۱۰۰).
# توانایی الزام دیگران بر عمل به اراده مشروع خود (ص۹۹-۱۰۰).
# برخوردار بودن از حقّ کیفر و عفوِ متخلفان از اراده خویش؛ بر این اساس لازمه حقّ حاکمیت، جرم بودن تخلّف از اراده حاکم است، و جرم بودن تخلّف از اراده حاکم، استحقاق کیفر را به دنبال دارد (ص۱۰۰-۱۰۲).  
# برخوردار بودن از حقّ کیفر و عفوِ متخلفان از اراده خویش (ص۱۰۰-۱۰۲).
# قبل الانسانی بودن مشروعیت؛ به این معنا که مشروعیت نمی‌تواند تابع اراده و خواست انسان باشد؛ بلکه اراده انسان تابع مشروعیت از پیش تعیین شده است (ص۱۰۳-۱۰۴).  
# قبل الانسانی بودن مشروعیت؛ به این معنا که مشروعیت نمی‌تواند تابع اراده و خواست انسان باشد؛ بلکه اراده انسان تابع مشروعیت از پیش تعیین شده است (ص۱۰۳-۱۰۴).  
# خطاناپذیر بودن در تشخیص و عمل (ص۱۰۴-۱۰۵).  
# خطاناپذیر بودن در تشخیص و عمل (ص۱۰۴-۱۰۵).  
خط ۹۴: خط ۹۴:
* '''منشاء پیدایش'''
* '''منشاء پیدایش'''


علت شکل‌گیری و پیدایش قدرت سیاسی، چه مشروع و چه غیرمشروع، مسئله دیگری است که نگارنده در دومین بُعد چرایی قدرت سیاسی به آن می‌پردازد (ص۱۰۷). به گفته او، قدرت سیاسی مشروع تنها از راه و روش اقناع برهانی و وجدانی به‌وجود می‌آید و نیز تنها قدرت سیاسی مشروع توان و ظرفیت بکارگیری این راه را برای تحقق و پیدایش خویش دارا است. حاکمان سیاسی مشروع می‌توانند، با بکارگیری شیوه اقناع برهانی، توده مردم را به حقّانیت رهبری سیاسی خویش متقاعد سازند و با استفاده از تبیین برهانی و وجدانی اراده جمعی غالبی به طرفداری از حاکمیت خویش به‌وجود آوردند (ص۱۱۳).
علت پیدایش قدرت سیاسی، چه مشروع و چه غیرمشروع، مسئله دیگری است که نگارنده در دومین بُعد چرایی قدرت سیاسی به آن می‌پردازد (ص۱۰۷). به گفته او، قدرت سیاسی مشروع تنها از راه اقناع برهانی به‌وجود می‌آید و تنها قدرت سیاسی مشروع توان بکارگیری این راه را برای تحقق خویش داراست. حاکمان سیاسی مشروع می‌توانند، با بکارگیری شیوه اقناع برهانی، توده مردم را به حقّانیت رهبری سیاسی خویش متقاعد سازند و با استفاده از تبیین برهانی و وجدانی اراده جمعی غالبی به طرفداری از حاکمیت خویش به‌وجود آوردند (ص۱۱۳).


به گزارش نویسنده، در آیاتی از قرآن مانند [[آیه ۳۵ سوره یونس]]، از روش اقناع برهانی در ایجاد قدرت سیاسی بهره گرفته است. در سیره گفتاری و رفتاری معصومین نیز از شیوه برهانی و وجدانی در جهت شکل‌دهی اراده جمعی پشتیبان حاکمیت آنان بهره گرفته شده است؛ چنانچه پیامبر(ص) با بهره‌گیری از براهین قرآنی و نیز با استفاده از منطق و بیان عقلانی و نیرومند خویش عامّه مسلمین و به‌ویژه مردم مدینه را به پذیرش حکومت خویش متقاعد نمود. همین شیوه در سیره امام علی(ع) نیز ادامه داشت (ص۱۱۳-۱۱۹).
به گزارش نویسنده، در آیاتی مانند [[آیه ۳۵ سوره یونس]]، از روش اقناع برهانی در ایجاد قدرت سیاسی بهره گرفته است. در سیره گفتاری و رفتاری معصومین نیز از شیوه برهانی در جهت شکل‌دهی اراده جمعی پشتیبان حاکمیت آنان بهره گرفته شده است؛ چنانچه پیامبر(ص) با بهره‌گیری از براهین قرآنی و نیز با استفاده از منطق و بیان عقلانی و نیرومند خویش، عامّه مسلمانان و به‌ویژه مردم مدینه را به پذیرش حکومت خویش متقاعد نمود. همین شیوه در سیره امام علی(ع) نیز ادامه داشت (ص۱۱۳-۱۱۹).


نگارنده در مقابل شیوه پیدایش مشروع قدرت، از دو منشاء غیرمشروع پیدایش قدرت سیاسی نیز نام می‌برد. فریب و تزویر، و اعمال زور و توسل به قوّه قهریه که این دو شیوه بیشتر در حکومت‌های استبدادی و دیکتاتوری فردی یا جمعی مورد استفاده قرار گرفته است (ص۱۲۴ و ۱۲۵). به گفته او آنچه مقتضای عقل است و شرع نیز آن را تایید می‌کند، بهره‌گیری از شیوه اقناع برهانی و وجدانی برای فراهم ساختن و پدیدآوردن قدرت سیاسی و ایجاد حاکمیت است و شیوه فریب و تزویر و اعمال زور از نگاه عقل و شرع اسلام مردود است. به گزارش کتاب، در آیات و روایات فراوان شیوه فریب و اعمال زور مورد نفی قرار گرفته؛ چراکه از نظر متون اسلامی، فریب از مصادیق دروغ است و اینکه توسل به قوّه قهریه نیز به استناد آیه «[[آیه ۲۲ سوره غاشیه|لست علیهم بمصیطر]]» نفی شده است (ص۱۲۶-۱۲۷ و ۱۵۹).
نگارنده در مقابلِ شیوه پیدایش مشروع قدرت، از دو منشاء غیرمشروع پیدایش قدرت سیاسی نیز نام می‌برد. فریب و تزویر، و اعمال زور و توسل به قوّه قهریه که این دو شیوه بیشتر در حکومت‌های استبدادی و دیکتاتوری فردی یا جمعی مورد استفاده قرار گرفته است (ص۱۲۴ و ۱۲۵). به گفته او آنچه مقتضای عقل است و شرع نیز آن را تایید می‌کند، بهره‌گیری از شیوه اقناع برهانی و وجدانی برای فراهم ساختن و پدیدآوردن قدرت سیاسی و ایجاد حاکمیت است و شیوه فریب و تزویر و اعمال زور از نگاه عقل و شرع اسلام مردود است. به گزارش کتاب، در آیات و روایات فراوان شیوه فریب و اعمال زور مورد نفی قرار گرفته؛ چراکه از نظر متون اسلامی، فریب از مصادیق دروغ است و اینکه توسل به قوّه قهریه نیز به استناد آیه «[[آیه ۲۲ سوره غاشیه|لست علیهم بمصیطر]]» نفی شده است (ص۱۲۶-۱۲۷ و ۱۵۹).


نویسنده بر این نکته هم تأکید می‌کند که اگرچه شیوه پیدایش قدرت در نظام سیاسی اسلام مبتنی بر بلاغ مبین و اقناع برهانی است؛ ولی پس از شکل‌گیری حکومت و نظام سیاسی، رهبری در برابر تحرّکات ضدّ امنیتی و اخلال در نظام سیاسی و اقتصادی نباید سکوت کند و در برقراری امنیت به موعظه و برهان اکتفاء نماید؛ بلکه مدیریت سیاسی جامعه اسلامی موظّف است از این نظام و از حقّ مردمی که نظام را پذیرفته و آن را شکل داده‌اند، حراست نموده و با اخلال گران امنیت با استفاده از قوّه قهریه رفتار نماید (ص۱۳۱). به گفته او، حراست از نظام الهی، اگر بر قیام مسلّحانه نیز توقّف داشته باشد، بر اساس [[آیه ۹۲ سوره مائده]]، عنوان امربه‌معروف پیدا می‌کند و انجام آن نه‌تنها مشروع، بلکه یک تکلیف به حساب می‌آید (ص۱۳۱).
نویسنده بر این نکته هم تأکید می‌کند که اگرچه شیوه پیدایش قدرت در نظام سیاسی اسلام مبتنی بر بلاغ مبین است؛ ولی پس از شکل‌گیری حکومت و نظام سیاسی، رهبری در برابر تحرّکات ضدّ امنیتی و اخلال در نظام سیاسی و اقتصادی نباید سکوت کند و در برقراری امنیت به موعظه و برهان اکتفاء نماید؛ بلکه مدیریت سیاسی جامعه اسلامی موظّف است از این نظام و از حقّ مردمی که نظام را پذیرفته و آن را شکل داده‌اند، حراست نموده و با اخلال گران امنیت با استفاده از قوّه قهریه رفتار نماید (ص۱۳۱). به گفته او، حراست از نظام الهی، اگر بر قیام مسلّحانه نیز توقّف داشته باشد، بر اساس [[آیه ۹۲ سوره مائده]]، عنوان امربه‌معروف پیدا می‌کند و انجام آن نه‌تنها مشروع، بلکه یک تکلیف به حساب می‌آید (ص۱۳۱).


===اهداف و غایات قدرت سیاسی===
===اهداف و غایات قدرت سیاسی===
نویسنده، سومین بُعد از ابعاد چرایی قدرت را به مسئله اهداف و غایات نظام سیاسی اختصاص می‌دهد. بر اساس یافته‌های این پژوهش در فلسفه سیاسی اسلام، اهداف دنیوی نظیر تسلّط بر مردم یا جوامع دیگر، برتری‌جویی و لذّت‌جویی، جاه‌طلبی و قدرت‌طلبی و امثال آن، نه‌تنها در قاموس رهبران الهی و فرهنگ حاکمیت دینی جایی ندارد؛ بلکه نقطه مقابل و متضادّ با اهداف حاکمیت رهبران الهی و نظام حکومت دینی است (ص۱۷۵-۱۷۶). به گفته او، آنچه در منابع اسلامی به عنوان مهم‌ترین هدف حکومت تبیین شده، رشد و تربیت انسان‌ها در جهت دست‌یابی به بالاترین مراتب کمال، از طریق تزکیه و تعلیم، و سپس برقراری امنیت و صلح جهانی از طریق بنیان‌گذاری امت واحده اسلامی و ایجاد رابطه اخوت و برادری در میان افراد جامعه بشری است (ص۱۷۶-۱۸۰). نگارنده همچنین با استناد به آیات و روایات معصومین، برقراری جامعه عدل در مرحله نخست، تشکیل جامعه الگو و سپس گسترش آن به سراسر جامعه بشری و در نهایت برقراری قسط و عدل جهانی و نیز آبادانی زمین و شکوفاسازی استعدادهای نهفته در جهان آفرینش و تامین رفاه عمومی را از اهداف نظام سیاسی اسلام به شمار می‌آورد (ص۱۸۳ و ۲۱۲).
نویسنده، سومین بُعد از ابعاد چرایی قدرت را به مسئله اهداف نظام سیاسی اختصاص می‌دهد. بر اساس یافته‌های این پژوهش در فلسفه سیاسی اسلام، اهداف دنیوی نظیر تسلّط بر مردم یا جوامع دیگر، برتری‌جویی و لذّت‌جویی، جاه‌طلبی و قدرت‌طلبی، نه‌تنها در قاموس رهبران الهی و فرهنگ حاکمیت دینی جایی ندارد؛ بلکه نقطه مقابلِ اهداف حاکمیت رهبران الهی و حکومت دینی است (ص۱۷۵-۱۷۶). به گفته او، آنچه در منابع اسلامی به‌عنوان مهم‌ترین هدف حکومت تبیین شده، رشد و تربیت انسان‌ها در جهت دست‌یابی به بالاترین مراتب کمال، از طریق تزکیه و تعلیم، و سپس برقراری امنیت و صلح جهانی از طریق بنیان‌گذاری امت واحده اسلامی و ایجاد رابطه اخوت و برادری در میان افراد جامعه بشری است (ص۱۷۶-۱۸۰). نگارنده همچنین با استناد به آیات و روایات، برقراری جامعه عدل در مرحله نخست، تشکیل جامعه الگو و سپس گسترش آن به سراسر جامعه بشری و در نهایت برقراری قسط و عدل جهانی و نیز آبادانی زمین و شکوفاسازی استعدادهای نهفته در جهان آفرینش و تامین رفاه عمومی را از اهداف نظام سیاسی اسلام به شمار می‌آورد (ص۱۸۳ و ۲۱۲).


==چگونگی اعمال قدرت سیاسی==
==چگونگی اعمال قدرت سیاسی==