تلقیح مصنوعی از نگاه فقه (کتاب): تفاوت میان نسخهها
خط ۶۰: | خط ۶۰: | ||
== انتساب فرزند متولد شده از تلقیح مصنوعی مرد و زن اجنبی == | == انتساب فرزند متولد شده از تلقیح مصنوعی مرد و زن اجنبی == | ||
نویسنده در | نویسنده در بررسی وضعیت فقهی انتساب فرزند متولدشده از تلقیح اسپرم و تخمک دو فرد اجنبی، ابتدا مبنای فقهی عدم انتساب فرزند زنا به پدر و مادر زانی را مورد توجه قرار میدهد و معتقد است که این نفی، ناظر به همه احکام نسبی نیست، بلکه تنها برخی آثار حقوقی مانند ارث و لزوم عده را شامل میشود. برای مثال، اگرچه فرزند زنا از پدر و مادر زانی ارث نمیبرد، اما حق حضانت برای مادر و ولایت برای پدر ممکن است همچنان برقرار باشد. این تفکیک احکام، مبتنی بر ادلهای نظیر اجماع و قاعده مشهور «الولد للفراش و للعاهر الحجر» است (ص۴۳–۴۷). به باور نویسنده، در صورت تولد فرزند از طریق تلقیح مصنوعی بین زن و مرد اجنبی، بدون تماس جنسی، چون عمل تلقیح زنا محسوب نمیشود، مانعی برای انتساب فرزند به صاحبان اسپرم و تخمک وجود ندارد. در نتیجه، نه تنها انتساب نسبی برقرار است، بلکه تمام آثار فقهی، اعم از تکلیفی و وضعی، ازجمله ارث نیز در این حالت جاری خواهد بود (ص۵۶). | ||
== جریان اصل عملی احتیاط در تلقیح مصنوعی == | == جریان اصل عملی احتیاط در تلقیح مصنوعی == | ||
مؤلف به دو دیدگاه درباره اصل احتیاط در مسائل مربوط به نکاح و فروج اشاره میکند؛ دیدگاه نخست قائل به وجوب احتیاط در موارد مشکوک مربوط به نکاح و تولید نسل است (ص۵۷–۶۰). استدلال اصلی این دیدگاه، اهتمام شارع مقدس به امر نکاح و فروج و همچنین حکم عقل به رعایت جانب احتیاط در امور مهم است. با این حال، نویسنده به این استدلال چند اشکال وارد میکند: اولاً اهتمام شارع به خودی خود دال بر وجوب نیست، بلکه در نهایت دلالت بر رجحان احتیاط دارد. ثانیاً این اهتمام ناظر به بقای نکاح است نه بطلان آن؛ ثالثاً برای اثبات اهتمام شارع باید به روایات رجوع کرد و بسیاری از این روایات به جای تاکید بر بطلان نکاح، دلالت بر صحت و بقای آن دارند (ص۶۱). | |||
دیدگاه دوم، که از نگاه مؤلف دیدگاه صحیحتری است، قائل به استحباب و رجحان احتیاط در نکاح و فروج است، نه وجوب آن | دیدگاه دوم، که از نگاه مؤلف دیدگاه صحیحتری است، قائل به استحباب و رجحان احتیاط در نکاح و فروج است، نه وجوب آن. در این دیدگاه، اصل بر بقای نکاح و حلیت معاشرت است و تنها در مواردی که دلیل خاصی بر حرمت وجود دارد، باید به احتیاط الزامآور عمل کرد. مؤلف با استناد به روایاتی مانند روایت معتبر مسعده بن صدقه از امام صادق(ع)، بر درستی این دیدگاه تأکید میکند و آن را با مبانی عقلانی و نصوص شرعی سازگارتر میداند (ص۶۱–۶۴). | ||
در نتیجهگیری | نویسنده در مقام نتیجهگیری تصریح میکند که در موارد تلقیح مصنوعی، اگر تردیدی در مشروعیت یا حرمت آن وجود داشته باشد، مقتضای اصل عملی و احتیاط فقهی، حکم به جواز و صحت است؛ زیرا این موارد نه در حوزه نکاح قرار میگیرند و نه در زمره فروج. تلقیح مصنوعی فرآیندی مستقل است که تنها به آمیزش اسپرم و تخمک در فضای آزمایشگاهی مربوط میشود و با مسائل مربوط به زناشویی بیارتباط است. لذا در فرض شک، اصل و قاعده، حکم به عدم حرمت و در نتیجه مشروعیت تلقیح مصنوعی و لحوق فرزند به صاحبان نطفه خواهد بود (ص۷۸). | ||
== اقسام و احکام تلقیح مصنوعی == | == اقسام و احکام تلقیح مصنوعی == | ||
خط ۷۵: | خط ۷۵: | ||
== قسم اول: تلقیح مصنوعی در داخل رحم == | == قسم اول: تلقیح مصنوعی در داخل رحم == | ||
مولف، تلقیح مصنوعی را به حسب احکام به سه قسم کلی تقسیم میکند: ۱) تلقیح مصنوعی در داخل رحم. ۲) تلقیح مصنوعی در خارج رحم. ۳) تلقیح و تولید در خارج رحم (ص۷۹). | |||
'''تلقیح مصنوعی در داخل رحم''' | |||
در | از روشهایی متداول در مراکز درمان ناباروری، این است که اسپرم مردی را که در اثر ناتوانی جنسی یا اختلالات آلت تناسلی و یا کمبود و یا نقص در مایع منی و غیره قادر به عمل تلقیح نیست، در لولههای آزمایشگاهی قرار میدهند و با بیماری زدایی و اصلاح و تقویت اسپرم به رحم همسرش و یا زن اجنبی منتقل میکنند، به طوری که عمل تلقیح در رحم همسر یا زن اجنبی صورت میگیرد و نطفه فرزند منعقد میشود (ص۷۹). این قسم مشتمل بر ده صورت است که برخی از مهمترین آن صور در ادامه مورد بررسی قرار میگیرد (ص۸۰). | ||
'''صورت اول: انتقال اسپرم شوهر به رحم همسرش''' | |||
نویسنده، تلقیح مصنوعی را از منظر فقهی به سه قسم کلی تقسیم میکند: نخست، تلقیح در داخل رحم؛ دوم، تلقیح در خارج رحم؛ و سوم، تلقیح و تولید کامل جنین در خارج رحم (ص۷۹). او در ادامه به تحلیل تفصیلی هر قسم میپردازد و از میان آنها، صورتهای متنوع قسم اول، یعنی تلقیح در داخل رحم را با دقت بیشتری مورد بررسی قرار میدهد. | |||
در روش نخست از این قسم، اسپرم شوهر که بهدلیل اختلالاتی همچون ضعف جنسی، قادر به باردار ساختن همسر خود بهصورت طبیعی نیست، در فضای آزمایشگاهی اصلاح و تقویت میشود و سپس به رحم همسر خود منتقل میگردد. عمل تلقیح در همان رحم انجام میشود و نطفه منعقد میگردد (ص۷۹). این صورت که امروزه یکی از روشهای رایج درمان ناباروری به شمار میرود، از نظر فقهی در صورت رعایت شرایط، مشروع و مباح دانسته میشود و فرزندی که از آن متولد میشود، فرزند شرعی پدر و مادر تلقی میشود و تمام احکام حقوقی و تکلیفی مانند توارث، حضانت، ولایت و غیره بر او مترتب است (ص۸۱). | |||
از | مؤلف به برخی شبهات پیرامون این روش نیز توجه کرده است. ازجمله استفاده از روشهایی چون استمنا برای اخذ اسپرم و همچنین لمس و نظر پزشک به عورت مرد یا زن که در حالت عادی حرام است. نویسنده پاسخ میدهد که این گناهان جانبی و مقدماتی، موجب حرمت اصل عمل تلقیح نمیشوند، زیرا اولاً قابل پیشگیری هستند و ثانیاً با روشهایی مانند «عزل» به جای استمنا میتوان از آنها اجتناب کرد (ص۸۲–۸۵). افزون بر این، اگر عدم فرزند موجب بحران خانوادگی شود و تلقیح تنها راه رفع مشکل زوجین باشد، از منظر قاعده «الضرورات تبیح المحذورات» نه تنها جایز بلکه حتی رجحان نیز دارد. افزون بر این، اگر انجام آن با مشقت و حرج فراوان همراه باشد، قاعده نفی عسر و حرج نیز دلیل بر جواز تلقیح حتی با وجود گناهان جانبی خواهد بود. نویسنده این حکم را بر اساس [[آیه ۷۸ سوره حج]]، برخی روایات، بنای عقلا و نیز اجماع فقها تأیید میکند (ص۸۵–۸۷). | ||
'''صورت دوم: انتقال اسپرم مرد اجنبی به رحم زن اجنبی''' | |||
در صورت دوم از اقسام تلقیح مصنوعی داخل رحم، نویسنده به مسئله «انتقال اسپرم مرد اجنبی به رحم زن اجنبی» میپردازد و آن را در دو فرض بررسی میکند: نخست آنکه مردی به سبب ضعف یا نارسایی در اسپرم، از داشتن فرزند محروم است ولی همسرش از نظر تخمک و رحم سالم است؛ در این حالت بحث بر سر جواز شرعی استفاده از اسپرم مرد اجنبی برای باردار شدن زن است. دوم آنکه زن دچار ناتوانی در باروری است، درحالیکه شوهرش مشکلی در اسپرم ندارد، و این پرسش مطرح میشود که آیا مرد میتواند اسپرم خود را به تخمک زنی غیر از همسرش تلقیح کند (ص۸۹). در هر دو حالت، پرسش اصلی دیگر آن است که فرزند حاصل از چنین تلقیحی از حیث نسب و احکام، به صاحب اسپرم و تخمک ملحق میشود یا خیر؟ | |||
مولف کتاب تاکید میکند که حرمت چنین تلقیحی—یعنی ورود اسپرم مرد بیگانه به رحم زن بیگانه—از مسائل نوپدید فقهی است که فقهای شیعه و علمای اهل سنت بر حرمت آن اجماع دارند. تنها اختلاف دیدگاه آنان در این است که علمای اهل سنت آن را مصداق زنا میدانند، اما فقهای شیعه با این دیدگاه مخالفاند و بر این باورند که تحقق زنا منوط به انجام عمل جنسی همراه با دخول است، درحالیکه در تلقیح مصنوعی چنین عملی وجود ندارد (ص۹۰). | |||
تلقیح در رحم حیوان با اسپرم انسان، انتقال تخمک حیوان ماده در رحم زن نازا، انتقال تخمک زن به رحم حیوان ماده، گرفتن اسپرم حیوان نر و انتقال به رحم حیوان ماده، و تلقیح اسپرم یا تخمک از گرده نباتات از دیگر صور قسم اول تلقیح مصنوعی | از منظر نویسنده، مستدلترین آیه برای حرمت تلقیح اسپرم اجنبی به رحم زن اجنبی، [[آیه ۷ سوره مؤمنون]] است: «فَمَنِ ابْتَغَىٰ وَرَاءَ ذَٰلِكَ فَأُولَٰئِكَ هُمُ الْعَادُونَ». این آیه بهصراحت استفاده از هر روش جنسی یا شبهجنسی خارج از چهارچوب ازدواج شرعی یا ملک یمین را نهی میکند و مرتکب آن را از متجاوزان و ظالمان میداند. نویسنده معتقد است حتی اگر در تلقیح مصنوعی دخول صورت نمیگیرد، چون انتقال اسپرم به رحم زن بیگانه بهنوعی تجاوز از دایره مشروع شرعی است، مشمول حکم این آیه میگردد (ص۱۰۳). | ||
در ادامه، نویسنده با بررسی روایات متعدد تلاش میکند حرمت این عمل را بیشتر مستند سازد، هرچند او تصریح میکند بسیاری از این روایات از نظر سند یا دلالت دارای ضعف هستند (ص۱۰۳–۱۲۵). با این حال، روایت امام صادق (ع) درباره استمناء که ایشان در آن به آیه ۷ سوره مؤمنون استناد کردهاند، برای نویسنده از قوت بیشتری برخوردار است. به باور او، از این روایت میتوان اطلاقی استخراج کرد که شامل هرگونه فعل جنسی خارج از چهارچوب ازدواج، ازجمله تلقیح مصنوعی با اسپرم مرد اجنبی، میشود (ص۱۲۶). | |||
با وجود اینکه اصل تلقیح در چنین صورتی از منظر شرعی حرام است، اما نویسنده تاکید دارد که چون این عمل مصداق زنا نیست، فرزند متولدشده از چنین تلقیحی، بهلحاظ حقوقی و شرعی به مرد صاحب اسپرم و زن صاحب تخمک ملحق میشود. بنابراین، تمامی احکام مرتبط با نسب مانند ولایت، حضانت، نفقه و حتی توارث، بین آنان برقرار است (ص۱۴۰). این تفکیک میان «حرمت فعل» و «صحت نسب» از نکات متمایز در تحلیل فقهی این مسئله به شمار میرود. | |||
'''صورت سوم: انتقال تخمک زن اجنبی به رحم زن عقیم''' | |||
در ادامه بررسی صور مختلف تلقیح مصنوعی داخل رحم، نویسنده به یکی از موارد پیچیدهتر و محل بحث یعنی باروری زن نازا با تخمک زن دیگر میپردازد. او با استناد به مبانی فقهی و تحلیل طبی، این مسئله را چنین تبیین میکند که اگر زنی به دلیل مشکلات تخمک یا رحم توانایی بچهدار شدن نداشته باشد، میتواند با بهرهگیری از فناوریهای نوین، تخمک زنی دیگر را دریافت کرده و باردار شود. از نگاه نویسنده، این امر مانند «انتقال دارو یا وسایل درمانی به بدن بیمار» است و در نتیجه اصل این عمل از نظر شرعی بلامانع است (ص۱۴۳). | |||
تلقیح در رحم حیوان با اسپرم انسان، انتقال تخمک حیوان ماده در رحم زن نازا، انتقال تخمک زن به رحم حیوان ماده، گرفتن اسپرم حیوان نر و انتقال به رحم حیوان ماده، و تلقیح اسپرم یا تخمک از گرده نباتات از دیگر صور قسم اول تلقیح مصنوعی است. (ص۱۴۵-۱۵۴). | |||
== قسم دوم: تلقیح مصنوعی در خارج رحم == | == قسم دوم: تلقیح مصنوعی در خارج رحم == |