|
|
(۴۵۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) |
خط ۱: |
خط ۱: |
| کتاب '''غنا در فقه شیعی''' به بررسی ادله حرمت غنا (اجماع، آیات و روایات) میپردازد. در فصل اول، اجماع فقها و نقد آن، و همچنین آیات قرآن که به حرمت غنا اشاره دارند، مورد بررسی قرار میگیرد. نویسنده به این نتیجه میرسد که غنا بهطور خاص حرام است و استناد به آیات و روایات برای اثبات این حرمت ضروری است. در فصل دوم، روایات مربوط به حرمت استماع غنا و نظرات فقها در این زمینه تحلیل میشود. فصل سوم به بررسی غنا در قرائت قرآن و روایات مرتبط با آن اختصاص دارد. در فصل چهارم، نویسنده به مستثنیات حکم غنا، از جمله غنا در عروسی و اعیاد، میپردازد و در نهایت به مسائل مستحدثه مانند حکم غنا در صدای ضبط شده اشاره میکند.
| | ==== رده:پیشنویس مقالهها ==== |
|
| |
|
|
| |
|
| ==معرفی اجمالی و ساختار==
| | [[:رده:پیشنویس مقالهها|https://ency.feqhemoaser.com/fa/view/%D8%B1%D8%AF%D9%87:%D9%BE%DB%8C%D8%B4%E2%80%8C%D9%86%D9%88%DB%8C%D8%B3_%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87%E2%80%8C%D9%87%D8%A7]] |
| کتاب «غنا در فقه شیعی» اثر سید عباس سید کریمی با ترجمه مهدی حمیدی پارسا، توسط نشر مدرسه اسلامی هنر در ۲۱۵ صفحه منتشر شده است. این کتاب که در دو نوبت چاپ شده، به بررسی ابعاد فقهی غنا در متون اسلامی میپردازد. اثر مذکور در چهار فصل تنظیم شده است: فصل اول به ادله حرمت غنا، فصل دوم به ادله جواز غنا، فصل سوم به موضوع غنا و فصل چهارم به استثناهای حکم غنا اختصاص دارد.
| |
|
| |
|
| ==ادله حرمت غنا== | | == شان نزول == |
| | گروهی از مسلمانان که در مکه تحت فشار و آزار مشرکان بودند، پس از هجرت به مدینه نزد پیامبر(ص) آمدند و از ظلم مشرکان شکایت کردند. آنها گفتند: «ای رسول خدا، زمانی که مشرک بودیم، در عزت و احترام زندگی میکردیم، اما بعد از ایمان آوردن، خوار و بیارزش شدیم.» پیامبر (ص) در پاسخ فرمودند: «من مأمور به عفو هستم، پس جنگ نکنید.» اما زمانی که دستور جنگ بدر صادر شد، این موضوع برای برخی از آنها سخت و سنگین بود. در همین زمان، این آیه نازل شد.<ref>طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۳، ص۱۱۹ و جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج۵، ص۱۰۸.</ref> |
|
| |
|
| نویسنده در فصل اول به ادله حرمت غنا بر اساس اجماع، آیات و روایات پرداخته است.
| | === جهاد با عزت، مگر با افتخار === |
| | این آیه که در مدینه نازل شده،<ref name=":02">طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۳، ص۳.</ref> درباره منافقان یا مؤمنان سُست ایمانی است که عجولانه درخواست جنگ با مشرکان داشتند<ref name=":12">جوادی آملی، تفسیر تسنیم، ۱۳۸۹ش، ج۱۹، ص۵۴۲.</ref> و گروهی را که به لوازم توحید آگاه نبوده و به حکم قتال با کفار اعتراض میکردند، توبیخ میکند.<ref>حسینی همدانی، انوار درخشان در تفسیر قرآن، ۱۴۰۴ق، ج۴، ص۱۲۵. |
|
| |
|
| ===اجماع===
| | حسینی همدانی، محمد، انوار درخشان در تفسیر قرآن، تحقیق، محمدباقر بهبودی، تهران، لطفی، چاپ اول، ۱۴۰۴ق.</ref>به گفته مکارم شیرازی، مفسر قرآن، افرادی که از حضور در میدان جنگ ترسیده و ناراحت شدهاند، در این آیه و آیه قبل دو پاسخ دریافت میکنند. ابتدا به آنها یادآوری میشود که زندگی دنیا زودگذر است و پاداشهای آخرتی بسیار ارزشمندترند. سپس تأکید میشود، هرجا که باشید مرگ به سراغ شما خواهد آمد، حتی اگر در برجهای مستحکم پناه بگیرید.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۴، ص۱۷.</ref> بنابراین قرآن نشان میدهد که باور منافقان درباره فرار از جنگ یا پنهان شدن در ساختمانهای قوی برای جلوگیری از مرگ، اشتباه است؛ زیرا مرگ از قضاهای حتمی الهی است و نمیتوان آن را به تأخیر انداخت.<ref>جوادی آملی، تفسیر تسنیم، ۱۳۸۹ش، ج۱۹، ص۵۶۲.</ref> در نتیجه مرگ عزتمندانه در میدان نبرد بهتر از مرگ با ذلت در آیه را به معنای قصر، قلعه یا خانههایی با دیوارهای محکم تفسیر کردهاند.<ref>طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ۱۳۷۲ش، ج۳، ص۱۲۰.</ref> |
|
| |
|
| نویسنده در ابتدا حکم اجماع را بر اساس نظر فقهای متقدّم و متأخّر ذکر میکند (ص۲۶-۳۶)
| | === همه کارها از جانب خداست === |
| وی در نقد این اجماع مینویسد که این اجماع تعبدی نیست و مدعیان اجماع به آیات و روایاتی که دلالت بر حرمت غنا دارند، استناد کردهاند. در نتیجه، او اجماع را مدرکی میداند و معتقد است که قابل استناد نیست (ص۳۴)
| | دنباله آیه «وَ إِنْ تُصِبْهُمْ سَيِّئَةٌ يَقُولُوا هذِهِ مِنْ عِنْدِكَ» به یکی دیگر از سخنان بی اساس و پندارهای باطل منافقان اشاره کرده که می گفتند هر پیروزی و نیکی را از جانب خدا می دانستند و هر شر و بدی را به پیامبر(ص) نسبت می دادند<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۴، ص۲۰.</ref> |
|
| |
|
| ===آیات===
| | برخی مفسران معتقدند این آیه به یهودیانی اشاره دارد که به هنگام ظهور پیامبر(ص) رخدادهای خوب زندگی را به خدا و حوادث بد را به از قدم پیامبر(ص) میپنداشتند<ref>آدرس در جای دیگر بیاور.............مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۴، ص۲۰.</ref> |
|
| |
|
| به باور نویسنده، کلمه غنا در قرآن نیامده است و در نتیجه نمیتوان بدون در نظر گرفتن روایات برای اثبات حرمت غنا به آیات قرآن تمسک کرد. او استدلال به آیات را به مدد روایاتی میداند که در تفسیر این آیات آمده است. نویسنده در مباحث خود به چهار آیه استناد میکند. او در ابتدا به آیه ۳۰ سوره حج و آیه ۷۲ فرقان اشاره میکند که در تفسیر مربوط به غنا تطبیق داده شدهاند (ص۳۷) نویسنده به بررسی روایات مرتبط، به اثبات حرمت غنا پرداخته و نظرات مفسران و فقها و نقدهای مختلف را مطرح می کندو نتیجه میگیرد این دو آیه به طور خاص به غنا تعلق دارد و غنا بذاته حرام است نه با عنوان دیگر (ص۳۷-۵۵)
| | بعضى از مفسران احتمال دادهاند كه آيه فوق درباره يهود است، و منظور از" حسنة" و" سيئة" همه حوادث خوب و حوادث بد است، زيرا يهود به هنگام ظهور پيامبر ص حوادث خوب زندگانى خود را به خدا نسبت مىدادند و حوادث بد را از قدم پيامبر ص مىپنداشتند، |
|
| |
|
| نویسنده در ادامه به تحلیل آیه ۶ سوره لقمان اشاره میکند و پس از بررسی مفصل روایات و نظرات محدثین و فقها، نتیجه میگیرد که این آیه به طور مستقل به حرمت لهو الحدیث اشاره دارد و حرمت غنا به دلیل این ویژگی آن است. امام(ع) نیز با استناد به این آیه حکم به حرمت غنا و وعده عذاب برای آن میدهد. اگرچه دلیل استدلال امام(ع) برای ما واضح نیست، اما جهل ما به این دلیل ایرادی به استدلال به آیه وارد نمیکند، و همین برای حکم حرمت غنا کفایت میکند (ص۵۶-۷۵)
| | آنها با شیوه بدنام کردن پیامبر(ص) و سلب مسئولیت از خود لغزش ها را توجیه و گناهان را به گردن پیامبر(ص) می انداختند<ref>تفسير نور، ج2، ص: 112</ref> |
|
| |
|
| نویسنده به فراز دوم از آیه ۷۲ سوره فرقان بهعنوان چهارمین آیه برای حرمت غنا استناد میکند. وی پس از نقل روایات و بررسی سندی و دلالتی آیه، در نهایت قائل به حرمت لغو میشود (ص۷۵-۸۱).
| |
|
| |
|
| ===روایات===
| |
| نویسنده سومین دلیل حرمت غنا را روایات میداند و ۱۳ روایت را به همراه توضیحاتی از فقها همچون شیخ انصاری، امام خمینی در ذیل روایات مطرح میکند. (ص۸۱- ۱۲۰).
| |
| به باور نویسنده یکی از ادله حرمت غنا روایاتی است که در حرمت شنیدن غنا وارد شده است به اعتقاد وی شاید بیش از ۲۰ روایت در حرمت استماع غنا وارد شده که هرچند در دلالت بعضی از آنها جای تامل دارد اما حرمت گوش دادن به چیزی غالباً دلالت دارد بر حرمت فعل ملازم با آن چیز (ص۱۲۰).
| |
|
| |
|
| ==استماع غنا==
| | دنباله آیه به ادامه گفتار منافقان مبنی بر رسیدن به پیروزی را از طرف خدا می دانند شایستگی آنها سبب رسیدن به چنین موهبتی شده و شکست در میدان جنگ همچون جنگ احد را در اثر سوء تدبير پيامبر ص و عدم كفايت نقشههاى نظامى او ذکر می کنند. قرآن در پاسخ به آنها بیان می کند که از همه حوادث اعم از پیروزی یا شکست ها از ناحیه خداست که بر طبق لیاقت ها و ارزشهای وجودی مردم به آنها داده می شود(تفسير نمونه، ج4، ص: 20) |
| نویسنده به بررسی نظرات فقها درباره استماع غنا پرداخته و سپس به بررسی روایات مرتبط با این موضوع میپردازد. او چهار روایت را ذکر میکند که برخی از آنها دلالت بر حرمت استماع غنا دارند. در ادامه به آیات ۳۰ سوره حج، آیه ۷۲ سوره فرقان، آیه ۶ سوره لقمان استناد کرده تا حرمت استماع غنا را تأیید کند. او با استناد به این آیات و روایات، تلاش دارد تا حرمت استماع غنا را به اثبات برساند و نشان دهد که این موضوع در متون دینی و فقهی مورد تأکید قرار گرفته است (ص۱۲۱-۱۳۰)
| |
|
| |
|
| ==ادله جواز غنا==
| | (وَ إِنْ تُصِبْهُمْ سَيِّئَةٌ يَقُولُوا هذِهِ مِنْ عِنْدِكَ) بعضى از مفسران احتمال دادهاند كه آيه فوق درباره يهود است، و منظور از" حسنة" و" سيئة" همه حوادث خوب و حوادث بد است، زيرا يهود به هنگام ظهور پيامبر ص حوادث خوب زندگانى خود را به خدا نسبت مىدادند و حوادث بد را از قدم پيامبر ص مىپنداشتند، ولى ارتباط آيه با آيات قبل و بعد كه درباره منافقان است نشان مىدهد كه اين آيه بيشتر مربوط به آنها است. |
|
| |
|
| به باور نویسنده، برخی افراد برای جواز غنا دلایل خاصی را بیان کردهاند. او به دلایل واضحی که دلالت بر جواز غنا دارد اشاره میکند و به خاطر طولانی نشدن بحث، از بررسی سایر ادله صرفنظر میکند. نویسنده معتقد است که با ارائه ادله واضح، به طریق اولی جواب سایر ادله مشخص میشود. او تأکید میکند که در میان فقها، هیچکس به جواز مطلق غنا فتوا نداده است، هرچند برخی افراد گمان کردهاند که فیض کاشانی و سبزواری چنین نظری دارند، اما او این گمان را مردود میداند. او همچنین اشاره میکند که در کتاب (غنا، موسیقی) ۲۵ دلیل بر جواز غنا ذکر شده است، اما دلالت اکثر این دلایل بر جواز غنا واضح نیست و از بحث اصلی غنا خارج میشود (۱۳۳) | | آیه 78 سوره نساء این آیه در در مدینه بر پیامبر(ص) نازل شده است. ( مجمع البیان ج3 ص3) در شان نزول این آیه گفته شده است: وقتى كه پيامبر به مدينه هجرت فرمود اگر گرفتارى و بدبختى براى منافقين و يهوديان ميرسيد و يا احتياج و نقصى در كارشان پديد مى آمد، مى گفتند: از اثر بدى قدم و شومى پيامبر است و اگر را حتى و فراوانى و نفعى بر آنها عائد مى گشت، مى گفتند از ناحيه خداوند است سپس اين آية نازل شد ( تفسير روض الجنان يا روح الجنان.\\\\ محمدباقر محقق، نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه، ص 221.) قراءتی در تفسیر نور می نویسد: اين آيه، هم تشويقى به جهاد و نترسيدن از مرگ در جبههى درگيرى است و هم پاسخى به فال بد زدنهاى منافقان است، كه بجاى بررسى و فهم درست مسائل، تلخىها و شكستها را به گردن پيامبر خدا مىاندازند. |
| نویسنده در ادامه به بررسی دو روایتی میپردازد که به حلیت غنا بهطور مطلق دلالت دارند. اما وی به بخاطر ضعف سندی و دلالتی و نیز خارج بودن از بحث غنا هر دو روایت را رد میکند.(ص۱۳۴-۱۳۷)
| |
|
| |
|
| ==غنا در قرائت قرآن==
| | با توجه به آیات قبل و آیات بعد چنین استفاده می شود که این آیه و آیه بعد نیز مربوط به جمعیتی از منافقان است که در صفوف مسلمانان |
| به باور نویسنده، روایات مربوط به غنا در قرائت قرآن به دو دسته تقسیم میشوند: | |
|
| |
|
| ۱. روایاتی که غنا در قرآن را جایز میدانند.
| | جای گرفته بودند، آنها از شرکت در میدان جهاد وحشت داشتند و هنگامی که دستور جهاد صادر گردید ناراحت شدند که قرآن با بیان دو اسخ که در ابتدا با استناد به آیه قبل می فرماید: قُل مَتاعُ الدُّنیا قَلِیلٌ وَ الآخِرَةُ خَیرٌ لِمَنِ اتَّقی. سپس در پاسخ دوم می فرماید: فرار از مرگ چه سودی می تواند برای شما داشته باشد؟ «در حالی که در هر کجا باشید مرگ به دنبال شما می شتابد و بالاخره روزی شما را در کام خود فرو خواهد برد حتی اگر در برجهای محکم باشید» (أَینَما تَکونُوا یدرِککمُ المَوتُ وَ لَو کنتُم فِی بُرُوجٍ مُشَیدَةٍ). در ادامه به یکی دیگر از سخنان بی اساس و پندار های باطل منافقان اشاره کرده و می گوید: آنها هر گاه به پیروزی برسند و نیکیها و حسناتی به دست آورند می گویند از طرف خداست» (وَ إِن تُصِبهُم حَسَنَةٌ یقُولُوا هذِهِ مِن عِندِ اللّهِ). یعنی ما شایسته بودهایم که خدا چنین مواهبی را به ما داده؟ ولی هنگامی که شکستی دامنگیر آنها شود و یا در میدان جنگ آسیبی ببینند می گویند: «اینها بر اثر سوء تدبیر پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و عدم کفایت نقشه های نظامی او بوده است» (وَ إِن تُصِبهُم سَیئَةٌ یقُولُوا هذِهِ مِن عِندِکَ). |
| نویسنده معتقد است که روایات مربوط به ترجیع در قرائت به دلیل اینکه به بلند کردن صدا در هنگام قرائت مربوط میشوند و ملازمهای با غنا ندارند، از بحث غنا در قرآن خارج هستند.
| |
|
| |
|
| ۲. روایاتی که غنا در قرآن را نهی میکنند: نویسنده در این بخش به بررسی روایاتی میپردازد که صراحتاً بر جواز غنا در قرآن دلالت دارند و به لفظ غنا اشاره کردهاند. او تأکید میکند که تعداد این روایات بیش از سه روایت نیست و همچنین سند هر سه روایت دارای مشکل است. در نتیجه، نویسنده نتیجه میگیرد که دلیلی بر جواز غنا در قرآن وجود ندارد. حتی اگر فرض کنیم که روایتی بر جواز غنا دلالت کند، در برابر روایات متعدد معارض، این روایت کنار گذاشته خواهد شد (ص ۱۳۷-۱۴۳).
| | قرآن به آنها پاسخ می گوید که از نظر یک موحد و خداپرست تیزبین «همه این حوادث و پیروزیها و شکستها از ناحیه خداست» که بر طبق لیاقتها و ارزشهای وجودی مردم به آنها داده می شود (قُل کلٌّ مِن عِندِ اللّهِ). |
| در فصل سوم، نویسنده به بررسی موضوع غنا و این نکته میپردازد که غنا به عنوان یک امر عرفی شناخته میشود (۱۴۷-۱۶۵).
| |
| | |
| ==استثناهایی حکم غنا==
| |
| نویسنده در فصل چهارم به مستثنیات حکم غنا اشاره کرده و چهار مورد از آنها را بررسی میکند: حُداء، غنا در وقت عروسی، غنا در جشنها، غنا در مرثیهها
| |
| | |
| ===حُداء===
| |
| حداء به صدای مرجع گفته می شود که ساربان برای حرکت دادن شتر میخواند.
| |
| به باور نویسنده یکی از قیودی که در تعریف غنا بیان شده بود این بود که غنا صدایی است که موجب تحریک شهوت جنسی میشود اگر این قید قابل تطبیق بر حداء باشد در این صورت حدا حرام است و برای تخصیص آن از حکم غنا نیاز به دلیل است و اگر این قید قابل تطبیق بر حدا نباشد یعنی حدا این کیفیت را ایجاد نکند در این صورت حلال است و تخصصاً از حکم غنا خارج است ظاهر این است که حداء موجب تحریک شهوت جنسی نمیشود زیرا غرض از خواندن آن سرعت دادن به حرکت شتر است نه تحریک شهوت.
| |
| | |
| روایتی هم که دلالت بر حلیت حداء تخصیصاً یا تخصصاً دارد روایت سکونی است که سند آن بدون اشکال است و فقها نیز حداء را جزو مستثنیات غنا دانستند به اعتقاد نویسنده اگر حداء را تخصصاً از موضوع غنا خارج بدانیم تعدی آن از شتر به موارد دیگر اشکالی ندارد اما اشکال زمانی است که غنا را تخصیصاً خارج بدانیم (ص۱۶۹-۱۷۵).
| |
| | |
| ===غنا در وقت مشایعت عروسی===
| |
| نویسنده در ابتدا نظر فقها را درباره استثنای غنای عروسی ذکر میکند.
| |
| به باور نویسنده اصلیترین دلیل قائلین به جواز غنا صحیحه ابی بصیر است به اعتقاد برخی صحیح ابی بصیر در مقام تخصیص غنا در عروسی نیست بلکه در مقام بیان این نکته است که غنا بر دو قسم است قسمی که موجب جلب مردان و تحریک شهوت میشود و قسم دیگری که این کیفیت را ندارد اگرچه به این قسم دوم غنا گفته میشود اما این عنوان مجازی است نه حقیقی. آنچه در مجالس عروسی در میان زنها اتفاق میافتد از این قبیل نیست بلکه آثار متفاوتی دارد بنابراین غنایی که در صحیحه آمده و جایز دانسته شده موضوعاً خارج از غنای حرام است نه اینکه از آن استثنا شده باشد.
| |
| نویسنده در ادامه به قیودی که برخی علما برای استثنای غنا در عروسی بیان کردهاند اشاره میکند (ص۱۷۵-۱۸۸).
| |
| | |
| ===غنا در اعیاد و شادیها===
| |
| نویسنده در سومین مورد از مستثنیات حرمت غنا، غنا در اعیاد و شادی را مطرح میکند. او ابتدا نظر اهل سنت را درباره جواز غنا در اعیاد بیان کرده و سپس به نظر شیعه میپردازد. باور نویسنده این است که در میان شیعه، کسی از قدما بر جواز غنا در اعیاد سخنی نگفته است؛ هرچند که آنها به طور نفیاً و اثباتاً به این بحث نپرداختهاند. بنابراین باید طبق عمومات منع از غنا، حکم حرمت در اعیاد را به آنها نسبت داد (ص۱۸۸-۱۹۵).
| |
| | |
| ===غنا در مراثی===
| |
| چهارمین مورد از مستثنیات حرمت غنا، غنا در مراثی است. به باور نویسنده، وقتی دلیلی برای استثنا کردن مراثی از حرمت غنا وجود ندارد، حکم حرمت همچنان پابرجاست، هرچند که تحقق غنا در مراثی جداً بعید است (ص۱۹۵).
| |
| | |
| در انتهای بحث کتاب، مصنف به مسائل مستحدثه، همچون حکم غنا در صدای ضبط شده، میپردازد (ص۱۹۶).
| |