|
|
(۲۶ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) |
خط ۱: |
خط ۱: |
| {{جعبه اطلاعات شهر}}
| | ==== رده:پیشنویس مقالهها ==== |
|
| |
|
|
| |
|
| | عنوان =بصره | | [[:رده:پیشنویس مقالهها|https://ency.feqhemoaser.com/fa/view/%D8%B1%D8%AF%D9%87:%D9%BE%DB%8C%D8%B4%E2%80%8C%D9%86%D9%88%DB%8C%D8%B3_%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87%E2%80%8C%D9%87%D8%A7]] |
| | تصویر =
| |
| | توضیح تصویر =
| |
| | اندازه تصویر =
| |
| | طول جغرافیایی =47.81639
| |
| |عرض جغرافیایی = 30.50083
| |
| | ویژگی =
| |
| | کشور =عراق
| |
| | استان =بصره
| |
| | مساحت =۱۹,۰۷۰
| |
| | جمعیت کل =۳,۸۰۰,۲۰۰ نفر
| |
| | نام محلی =
| |
| | زبان =عربی
| |
| | نژاد =
| |
| | ادیان =اسلام
| |
| | مذهب =شیعه و اهل سنت
| |
| | جمعیت مسلمان =
| |
| | جمعیت شیعه =
| |
| | نام قدیم =
| |
| | سال تأسیس =
| |
| | قدمت =
| |
| | پیشینه اسلام =
| |
| | پیشینه تشیع =
| |
| | وقایع مهم =
| |
| | مکانهای تاریخی =
| |
| | زیارتگاه =
| |
| | قبرستانها =
| |
| | حوزه علمیه =
| |
| | مساجد =
| |
| |حسینیهها =
| |
| | مؤسسات =
| |
| | مذهبی =
| |
| | اجتماعی =
| |
| | سیاسی =
| |
| }}
| |
|
| |
|
| '''بَصره''' بندری تاریخی در [[بینالنهرین|بین النهرین]] سفلی، در ساحل [[اروندرود]] و در جنوب شرقی [[عراق]] که مهمترین بندر رودخانهای و دومین شهر بزرگ این کشور از جهت وسعت پس از [[بغداد]] به شمار میآید. این بندر به سبب مجاورت با [[خلیج فارس]] از اهمیت اقتصادی، سیاسی و نظامی برخوردار است.
| | == شان نزول == |
| | گروهی از مسلمانان که در مکه تحت فشار و آزار مشرکان بودند، پس از هجرت به مدینه نزد پیامبر(ص) آمدند و از ظلم مشرکان شکایت کردند. آنها گفتند: «ای رسول خدا، زمانی که مشرک بودیم، در عزت و احترام زندگی میکردیم، اما بعد از ایمان آوردن، خوار و بیارزش شدیم.» پیامبر (ص) در پاسخ فرمودند: «من مأمور به عفو هستم، پس جنگ نکنید.» اما زمانی که دستور جنگ بدر صادر شد، این موضوع برای برخی از آنها سخت و سنگین بود. در همین زمان، این آیه نازل شد.<ref>طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۳، ص۱۱۹ و جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج۵، ص۱۰۸.</ref> |
|
| |
|
| بصره بر زمینی جلگهای با خاکهای رسوبی بنا شده است و ارتفاع آن از سطح دریا ۱ تا ۱/۸۰ متر است.<ref> سریح، ص۱۹۷ </ref> این شهر با نخلستانهای گسترده (حدود ۱۸ میلیون درخت) احاطه شده است.
| | === جهاد با عزت، مگر با افتخار === |
| | این آیه که در مدینه نازل شده،<ref name=":02">طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۳، ص۳.</ref> درباره منافقان یا مؤمنان سُست ایمانی است که عجولانه درخواست جنگ با مشرکان داشتند<ref name=":12">جوادی آملی، تفسیر تسنیم، ۱۳۸۹ش، ج۱۹، ص۵۴۲.</ref> و گروهی را که به لوازم توحید آگاه نبوده و به حکم قتال با کفار اعتراض میکردند، توبیخ میکند.<ref>حسینی همدانی، انوار درخشان در تفسیر قرآن، ۱۴۰۴ق، ج۴، ص۱۲۵. |
|
| |
|
| ==تاریخ==
| | حسینی همدانی، محمد، انوار درخشان در تفسیر قرآن، تحقیق، محمدباقر بهبودی، تهران، لطفی، چاپ اول، ۱۴۰۴ق.</ref>به گفته مکارم شیرازی، مفسر قرآن، افرادی که از حضور در میدان جنگ ترسیده و ناراحت شدهاند، در این آیه و آیه قبل دو پاسخ دریافت میکنند. ابتدا به آنها یادآوری میشود که زندگی دنیا زودگذر است و پاداشهای آخرتی بسیار ارزشمندترند. سپس تأکید میشود، هرجا که باشید مرگ به سراغ شما خواهد آمد، حتی اگر در برجهای مستحکم پناه بگیرید.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۴، ص۱۷.</ref> بنابراین قرآن نشان میدهد که باور منافقان درباره فرار از جنگ یا پنهان شدن در ساختمانهای قوی برای جلوگیری از مرگ، اشتباه است؛ زیرا مرگ از قضاهای حتمی الهی است و نمیتوان آن را به تأخیر انداخت.<ref>جوادی آملی، تفسیر تسنیم، ۱۳۸۹ش، ج۱۹، ص۵۶۲.</ref> در نتیجه مرگ عزتمندانه در میدان نبرد بهتر از مرگ با ذلت در آیه را به معنای قصر، قلعه یا خانههایی با دیوارهای محکم تفسیر کردهاند.<ref>طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ۱۳۷۲ش، ج۳، ص۱۲۰.</ref> |
| گفته شده است در محل ایرانینشینی به نام وَهِشتاباذ، اردشیر بنا شده،<ref>نک: تاج... ذیل بصر؛ نیز «اسماء...»، ص۶۱۰-۶۱۱</ref> اما شهر اسلامی جدیدالتأسیس است. بصره پیش از تأسیس، پایگاه یا اردوگاه نظامی مرزداران ایران در زمان ساسانیان بوده است.<ref>دینوری، ص۱۱۷؛ ابن فقیه، ص ۱۷۳؛ یاقوت، ج۱، ص ۴۳۱؛ شرقی، ۱۹۹</ref>
| |
| ===تصرف توسط مسلمانان===
| |
| در سال۱۲ هجری قمری با تأیید ابوبکر به بصره حمله کردند<ref>یاقوت، ج۱، ص ۴۳۰-۴۳۱؛ حسنی، العراق...، ص ۱۷۳؛ قس: یعقوبی، تاریخ، ج۲،ص ۱۳۸ که سُوَید بن قطبه فرمانده عرب را عامل ابوبکر در بصره دانسته است.</ref> و تا ۱۴ق چندین بار به ناحیه بصره هجوم آوردند.
| |
| پس از فتح حیره، عُتْبة بن غَزْوان، از [[صحابه]] [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر اکرم (ص)]] در [[سال ۱۴ هجری قمری|سال چهاردهم هجری]]، بر ویرانههای قرارگاه قدیم ایرانیان - که اعراب آن را الخریبه میخواندند- اردو زد و سپس در [[سال ۱۷ هجری قمری|سال هفدهم]] به دستور [[عمر بن خطاب]]، خلیفه دوم، این محل را برای احداث اردوگاه نظامی برگزید که اساس شهر بصره شد.<ref>یعقوبی، تاریخ، ج۲،ص ۱۴۳؛ طبری، ج۳، ص ۵۹۰؛ خلیفه، ج۱، ص۱۱۵؛ اصطخری، ص ۸؛ علی، التنظیمات...، ص ۴۵</ref> نام این شهر احتمالاً از کیفیت خاک آن -سنگ سست- گرفته شده است یا معرب «بسراه» فارسی است.<ref>ابن فقیه، ص ۱۷۳؛ مقدسی، ص ۱۰۶؛ یاقوت، ج۱، ۴۳۰</ref>
| |
|
| |
|
| بصره نخستین تا سده ۸ق آباد بوده و پس از آن ویران میشود. آثار آن در ۱۴کیلومتری بصره جدید دیده میشود.<ref>عزام، ص۱۳۳۰؛ نقشبندی، ص ۲۸۰؛ حسنی، «لواء...»، ص ۲۵۲</ref>
| | === همه کارها از جانب خداست === |
| | دنباله آیه «وَ إِنْ تُصِبْهُمْ سَيِّئَةٌ يَقُولُوا هذِهِ مِنْ عِنْدِكَ» به یکی دیگر از سخنان بی اساس و پندارهای باطل منافقان اشاره کرده که می گفتند هر پیروزی و نیکی را از جانب خدا می دانستند و هر شر و بدی را به پیامبر(ص) نسبت می دادند<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۴، ص۲۰.</ref> |
|
| |
|
| اردوگاه مسلمانان که در حدود پانزده کیلومتری [[شط العرب]] واقع بود، به سبب موقعیتش، میتوانست بر راه [[خلیج فارس]] و عراق و ایران اشراف داشته باشد.
| | برخی مفسران معتقدند این آیه به یهودیانی اشاره دارد که به هنگام ظهور پیامبر(ص) رخدادهای خوب زندگی را به خدا و حوادث بد را به از قدم پیامبر(ص) میپنداشتند<ref>آدرس در جای دیگر بیاور.............مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۴، ص۲۰.</ref> |
| خانههای نخستین از نی بود.<ref>ابن سعد، ج۱، ص ۴۳۱،۴۳۲؛ طبری، ج۳، ص ۵۹۱</ref> پس از آتشسوزی در سال۱۷ق، به دستور عمر خانهها را با خشت خام بازسازی کردند.<ref>ابن اثیر، ج۲، ص ۵۲۸</ref>
| |
| در عهد [[زیاد بن ابیه]]، [[مسجد جامع بصره]] و اقامتگاه حاکم، بنا شد. <ref>بلاذری،فتوح، ص ۳۵۵؛ ابن فقیه، ص ۱۷۴؛ یاقوت، ج۱، ص۴۳۳</ref> پس از فتح نواحی اطراف، جمعیت و وسعت بصره افزایش یافت.<ref>یاقوت، ج۱، ص۴۳۱</ref> در ۳۵ق جمعیت ۶۰هزار و در ۵۰ق به ۳۰۰هزار نفر رسید.<ref>علی، التنظیمات، ص ۳۱</ref> موقعیت تجاری بصره به آبادانی و حتی حاکمنشینی عراق انجامید.<ref>زیدان، ص ۵۶۸</ref>
| |
| در [[سال ۱۵۵ هجری قمری]]، باروی شهر، با خندقی در اطراف آن، ساخته شد. تأمین آب آشامیدنی بصره پیوسته مشکلی عظیم بوده است و اهالی ناگزیر بودند برای تأمین آب، مسافتی دور طی کنند و تا [[دجله]] بروند.
| |
|
| |
|
| بصریان به پنج قبیله تقسیم شده بودند. اهل اعالیه (اهالی ارتفاعات حجاز)، تمیم، بکر بن وائل، عبدالقیس، و اَزُد. این گروههای عرب، اشراف بصره به شمار میآمدند که بومیان اندک و بسیاری از اقوام مهاجر (از جمله ایرانیان، هندیان، سِندیان، مالزیاییان و زنگیان) را به صورت مَوالی به خدمت خود درآوردند. ایشان نیز درگیر کشمکشهای اربابانشان میشدند. امروز از شهر قدیم جز بنایی معروف به [[مسجد علی]] و قبور [[طلحة بن عبیدالله|طلحه]] و [[زبیر بن عوام|زبیر]] و [[ابن سیرین]] و [[حسن بصری]] چیزی برجای نیست.
| | بعضى از مفسران احتمال دادهاند كه آيه فوق درباره يهود است، و منظور از" حسنة" و" سيئة" همه حوادث خوب و حوادث بد است، زيرا يهود به هنگام ظهور پيامبر ص حوادث خوب زندگانى خود را به خدا نسبت مىدادند و حوادث بد را از قدم پيامبر ص مىپنداشتند، |
|
| |
|
| اوج شکوفایی و آبادانی شهر در قرن دوم و آغاز قرن سوم بود. جمعیت آن را میان ۲۰۰هزار تا ۶۰۰هزار گفتهاند. به سبب وجود یهودیان و مسیحیان و سوداگران غیرعرب، مرکز فعالیتهای اقتصادی بود. به دلیل داشتن چندین کارگاه اسلحه سازی، مرکزی صنعتی بود.
| | آنها با شیوه بدنام کردن پیامبر(ص) و سلب مسئولیت از خود لغزش ها را توجیه و گناهان را به گردن پیامبر(ص) می انداختند<ref>تفسير نور، ج2، ص: 112</ref> |
|
| |
|
| باید توجه داشت که دستور زبان عربی در آنجا پدید آمد و بهویژه [[سیبویه]] و [[خلیل بن احمد فراهیدی|خلیل بن احمد]] آن را غنا بخشیدند. در آنجا [[واصل بن عطاء]]، عمرو بن عبید، ابوالهذیل، نَظّام و بسی افراد دیگر موجب تکامل اندیشههای معتزلی شدند و دانشمندانی چون ابو عمرو بن العلاء، ابوعبیده، اَصْمَعی و ابوالحسن مدائنی اشعار و روایات تاریخی را گردآوردند که دستمایه آثار نویسندگان بعدی شد. علوم دینی درخششی تمام یافت و در کنار آن، حسن بصری و مریدانش [[تصوف]] را بنیاد نهادند. بصره جایگاه شاعران بزرگ اموی و نوپردازانی چون بشار بن برد و ابونُواس و زادگاه نثرنویسان عربی چون ابن مُقَفَّع، سهل بن هارون و جاحِظ بود.
| |
|
| |
|
| پس از قرن سوم، انحطاط فرهنگی به وضوح زوال سیاسی و اقتصادی نبود و شهر به واسطه ابن سوّار دارای کتابخانهای مشهور شد. پس از آن اِخوان الصفا و حریری و مشاهیر دیگر، موجب شهرت بصره شدند، ولی فرهنگ عرب به طور کلی رو به زوال میرفت و بغداد و دیگر مراکز ایالتی، بصره را کاملاً تحت الشعاع قرار دادند.
| |
|
| |
|
| ===پس از مغول===
| | دنباله آیه به ادامه گفتار منافقان مبنی بر رسیدن به پیروزی را از طرف خدا می دانند شایستگی آنها سبب رسیدن به چنین موهبتی شده و شکست در میدان جنگ همچون جنگ احد را در اثر سوء تدبير پيامبر ص و عدم كفايت نقشههاى نظامى او ذکر می کنند. قرآن در پاسخ به آنها بیان می کند که از همه حوادث اعم از پیروزی یا شکست ها از ناحیه خداست که بر طبق لیاقت ها و ارزشهای وجودی مردم به آنها داده می شود(تفسير نمونه، ج4، ص: 20) |
| بصره که در قرنهای پنجم تا هفتم اهمیت و رونق خود را از دست داده بود، به سبب ویرانیها و هرج و مرجها و آشوبهایی که پس از حمله هلاکو به عراق (۶۵۶ ه.ق) بروز کرد و نیز به سبب استقرار دولت [[ایلخانان|ایلخانی]] در آن دیار، با سرعت بیشتری رو به تباهی نهاد. در اواسط قرن هشتم، [[ابن بطوطه]] قسمت اعظم شهر را ویران یافت و در آن هنگام با اینکه برخی از بناهای اصلی از جمله [[مسجد جامع بصره|مسجد جامع]] هنوز برپا بود. نخلستانهای شط العرب، که شهر را در میان گرفته بود، منبع ثروت و مایه افتخار بصریها باقی ماند. هنگامی که عاقبت در [[سال ۹۱۴ هجری قمری|۹۱۴ ه.ق]] همراه بقیه عراق مدت یک نسل ۹۱۴-[[سال ۹۴۱ هجری قمری|۹۴۱]] ه.ق به دست [[شاه اسماعیل اول]] صفوی بود، اهمیت چندانی نداشت.
| |
|
| |
|
| تسلط [[عثمانیان|عثمانیها]] بر عراق در سال ۹۴۱ ه.ق، موجب شد که [[اهل سنت و جماعت|اهل سنت]] که در آن زمان نیز بر دیگران فزونی داشتند، بیش از پیش تقویت شوند. ولی این امر بر موقعیت یا رونق بصره تأثیر چندانی ننهاد.
| | (وَ إِنْ تُصِبْهُمْ سَيِّئَةٌ يَقُولُوا هذِهِ مِنْ عِنْدِكَ) بعضى از مفسران احتمال دادهاند كه آيه فوق درباره يهود است، و منظور از" حسنة" و" سيئة" همه حوادث خوب و حوادث بد است، زيرا يهود به هنگام ظهور پيامبر ص حوادث خوب زندگانى خود را به خدا نسبت مىدادند و حوادث بد را از قدم پيامبر ص مىپنداشتند، ولى ارتباط آيه با آيات قبل و بعد كه درباره منافقان است نشان مىدهد كه اين آيه بيشتر مربوط به آنها است. |
|
| |
|
| در لشکرکشیهای نادرشاه (حکومت:[[سال ۱۱۴۸ هجری قمری|۱۱۴۸]]-[[سال ۱۱۶۰ هجری قمری|۱۱۶۰]] ه.ق) به عراق در اواسط قرن دوازدهم، بصره تهدید و مدتی محاصره شد و به دنبال عقب نشینی وی، این شهر کوششهای معمول را در انزوای خود ادامه داد. محاصره و قرار گرفتن شهر و ناحیه بصره در [[سال ۱۱۸۹ هجری قمری|۱۱۸۹]]-[[سال ۱۱۹۴ هجری قمری|۱۱۹۴]] ه.ق در دست نیروهای ایرانی صدیق خان، برادر [[کریم خان زند]]، دورهای مستقل از تاریخ بصره به شمار میآید که بازگشت تمام اوضاع و احوال معهود را به دنبال داشت. در [[سال ۱۲۱۳ هجری قمری|سال ۱۲۱۳ ه.ق]] ناوگان امام مسقط بصره را تهدید کرد، اما به نتیجهای نرسید. . | | آیه 78 سوره نساء این آیه در در مدینه بر پیامبر(ص) نازل شده است. ( مجمع البیان ج3 ص3) در شان نزول این آیه گفته شده است: وقتى كه پيامبر به مدينه هجرت فرمود اگر گرفتارى و بدبختى براى منافقين و يهوديان ميرسيد و يا احتياج و نقصى در كارشان پديد مى آمد، مى گفتند: از اثر بدى قدم و شومى پيامبر است و اگر را حتى و فراوانى و نفعى بر آنها عائد مى گشت، مى گفتند از ناحيه خداوند است سپس اين آية نازل شد ( تفسير روض الجنان يا روح الجنان.\\\\ محمدباقر محقق، نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه، ص 221.) قراءتی در تفسیر نور می نویسد: اين آيه، هم تشويقى به جهاد و نترسيدن از مرگ در جبههى درگيرى است و هم پاسخى به فال بد زدنهاى منافقان است، كه بجاى بررسى و فهم درست مسائل، تلخىها و شكستها را به گردن پيامبر خدا مىاندازند. |
|
| |
|
| تکوین بصره به صورت نوین آن، به هنگام تسلط انگلیسیان بر عراق (از [[سال ۱۳۳۳ هجری قمری|۱۳۳۳]]/۱۹۱۴ ه.ق) و قیمومت آنان بر آنجا ([[سال ۱۲۹۹ هجری شمسی|۱۲۹۹]]-[[سال ۱۳۱۱ هجری شمسی|۱۳۱۱]] ه.ش/۱۹۲۰-۱۹۳۲ م) بود. با تأسیس دولت عراق، بصره مرکز «لوا»یی (=استانی) شامل قضا(=شهرستان)های ابوالخَصیب و قُرنَه گردید. جمعیت شهر و حومههای مَعقل و عشار در [[سال ۱۳۳۴ هجری شمسی|۱۳۳۴ ه.ش]] به ۲۰۰۰۰۰ تن میرسید. بصره بر اثر بهبود امنیت و راههای ارتباطی، مهمترین بندر و انبار کالای خلیج فارس و دروازه با اهمیت عراق به حارج شد. کاوشهای شرکت نفت عراق به کشف حوزه نفتی مهمی در نزدیکی زبیر در [[سال ۱۳۲۷ هجری شمسی|۱۳۲۷ش.]] ۱۹۴۸ و به دنبال آن کشفیات دیگری در این «لوا» (استان)(بویژه در الرمیله) انجامید. در [[سال ۱۳۳۰ هجری شمسی|۱۳۳۰ ه.ش]]/۱۹۵۱ م صادرات نفت از طریق خطوط لوله به فاو شروع شد. در [[سال ۱۳۳۱ هجری شمسی|۱۳۳۱ش]]/۱۹۵۲ ساختمان پالایشگاه کوچکی در مُفتیه به پایان رسید.
| | با توجه به آیات قبل و آیات بعد چنین استفاده می شود که این آیه و آیه بعد نیز مربوط به جمعیتی از منافقان است که در صفوف مسلمانان |
|
| |
|
| ===جمعیت و مراکز فرهنگی و اقتصادی===
| | جای گرفته بودند، آنها از شرکت در میدان جهاد وحشت داشتند و هنگامی که دستور جهاد صادر گردید ناراحت شدند که قرآن با بیان دو اسخ که در ابتدا با استناد به آیه قبل می فرماید: قُل مَتاعُ الدُّنیا قَلِیلٌ وَ الآخِرَةُ خَیرٌ لِمَنِ اتَّقی. سپس در پاسخ دوم می فرماید: فرار از مرگ چه سودی می تواند برای شما داشته باشد؟ «در حالی که در هر کجا باشید مرگ به دنبال شما می شتابد و بالاخره روزی شما را در کام خود فرو خواهد برد حتی اگر در برجهای محکم باشید» (أَینَما تَکونُوا یدرِککمُ المَوتُ وَ لَو کنتُم فِی بُرُوجٍ مُشَیدَةٍ). در ادامه به یکی دیگر از سخنان بی اساس و پندار های باطل منافقان اشاره کرده و می گوید: آنها هر گاه به پیروزی برسند و نیکیها و حسناتی به دست آورند می گویند از طرف خداست» (وَ إِن تُصِبهُم حَسَنَةٌ یقُولُوا هذِهِ مِن عِندِ اللّهِ). یعنی ما شایسته بودهایم که خدا چنین مواهبی را به ما داده؟ ولی هنگامی که شکستی دامنگیر آنها شود و یا در میدان جنگ آسیبی ببینند می گویند: «اینها بر اثر سوء تدبیر پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و عدم کفایت نقشه های نظامی او بوده است» (وَ إِن تُصِبهُم سَیئَةٌ یقُولُوا هذِهِ مِن عِندِکَ). |
| جمعیت بصره از ۱/۵ میلیون تن در [[سال ۱۳۵۶ هجری شمسی|۱۳۵۶ ه.ش]] به کمتر از ۹۰۰ هزار تن در سالهای جنگ در دهه ۱۹۸۰م کاهش یافت. این شهر در جنگ خلیج فارس زیر بمباران شدید قرار داشت و باز هم از جمعیت آن کاسته شد. در ۲۰۰۴م جمعیت بصره ۱۴۷۷۲۰۰تن برآورده شد.
| |
|
| |
|
| ایستگاه راه آهن بصره از بزرگترین و مهمترین ایستگاههای عراق است. در شبکه راههای شوسه عراق نیز بصره جنوب عراق را به بغداد و شهرهای شمالی متصل میکند و خود نقطه اتصال شماری از راههای فرعی در جنوب عراق است که شهر بصره را به نقاط مرزی شرق و جنوب و به مناطق بیابانی غرب آن متصل میکند. <ref>درویش، ص۸۷، ۹۲؛ عانی، همانجا </ref> شهر بصره نقطه تلاقی مهمی در راههای زمینی و دریایی است و نیز یک فرودگاه بین المللی دارد. مرکز فرماندهی نیروی دریایی عراق در شهر بصره است.
| | قرآن به آنها پاسخ می گوید که از نظر یک موحد و خداپرست تیزبین «همه این حوادث و پیروزیها و شکستها از ناحیه خداست» که بر طبق لیاقتها و ارزشهای وجودی مردم به آنها داده می شود (قُل کلٌّ مِن عِندِ اللّهِ). |
| | |
| بصره به عنوان بندر رودخانهای عراق، از طریق راه آهن و جاده اصلی به بغداد، و از دیگر راههای زمینی به کشورهای [[کویت]] و [[ایران]] مرتبط میشود. این شهر در پایانه خطوط لوله نفت است و پالایشگاه آن از مراکز صنایع مهم عراق به شمار میرود. نفت خام، خرما و پشم از عمدهترین اقلام صادراتی این شهر به شمار میرود.
| |
| | |
| توسعه صنعت نفت عراق در دهههای پس از جنگ جهانی اول، بصره را به یکی از مراکز تصفیه و صدور نفت تبدیل کرد. پیش از [[جنگ ایران و عراق]] (۱۹۸۰-۱۹۸۸ م) نفت از بصره توسط تلمبهخانههایی به شهر فاو در ساحل خلیج فارس منتقل و از آنجا برای صدور به نفتکشها بار میشد. در نخستین ماههای آغاز جنگ ایران-عراق پالایشگاه نفت بصره آسیب فراوان دید.
| |
| | |
| شهر جدید بصره از به هم پیوستن ۳ شهر کوچک بصره، عشار و معقل و بسیاری از روستاهای به هم پیوسته پیرامون نهر عشار تشکیل شده است. زمینهای بصره به جزبخشهای باتلاقی آن، بسیار حاصلخیز است و در میان نخلستانهای آن، محصولاتی چون ذرت، برنج و ارزن کشت میشود.
| |
| | |
| از مؤسسات آموزش عالی شهر میتوان از دانشگاه بصره نام برد که در ۱۹۶۴م تأسیس شده است.
| |
| | |
| در بخش قدیم بصره آثاری از سدههای نخستین اسلامی بر جای مانده است که یکی از کهنترین آنها [[مسجد جامع بصره]] است. این مسجد که آغاز بنای آن را [[سال ۴۵ هجری قمری|۴۵ق]] میدانند از مشهورترین بناهای کهن اسلامی است. همچنین آرامگاه شماری از رجال مذهبی صدر اسلام و بزرگانی از [[انصار|صحابه]] و [[تابعین]] چون [[حسن بصری]] در این شهر واقع شده است. از دیگر آثار تاریخی شهر بصره، مسجد جامع کواز و کتابخانه عباسه است. در این مسجد مقام امام علی (ع) قرار دارد. حضرت پس از پایان [[جنگ جمل]] دراین مسجد هم نماز خوانده و هم برای مردم خطبهای ایراد کرده است. <ref>مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۵۷، ص۲۲۴ به نقل از شرح نهج البلاغه ابنمیثم بحرانی</ref> امروزه مسجد جامع قدیم بصره، تقریباً از بین رفته و تنها بقایای اندکی از آن، در گوشه شمال غربی مسجد، باقی مانده است. اما در محل شبستان آن که به مقام امام علی (ع) شناخته میشود، مسجد بزرگی با معماری به سبک جدید ساخته شده است. مناظره مشهور و تاریخی [[هشام بن حکم]] با [[عمرو بن عبید]] در باره [[امامت]] در این مسجد انجام گرفته است. <ref>مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۵۸، ص ۲۴۸.</ref>
| |
| [[پرونده:گردشگری بصره.jpg|بندانگشتی|گردشکری بصره]]
| |
| | |
| ==تاریخ بصره==
| |
| بصره در آغاز دوره اسلامی و [[فتوحات مسلمانان|جنگهای فتوح]] در زمان خلافت عمر بن خطاب بنا شد. برخی موقعیت آن را با وهشتاباذ اردشیر (در منابع عربی:خزیبه) از شهرهای ایران باستان و یا شهر تِرِدُن یا تردم از شهرهای بابل که در برخی منابع عربی به تدمر تصحیف شده است، منطبق دانستهاند. گریزدی بصره را همان شهر رام اردشیر دانسته است.
| |
| | |
| ===در زمان ساسانیان===
| |
| منطقه بصره در دوره ساسانی جزو طسوج بهمن اردشیر از استان شاذبهمن به شمار میرفت. در این دوره، شاهان ساسانی برای تقویت مرزهای غربی ایران در برابر تهاجم قبایل عرب، پادگانها و استحکاماتی بنا کرده بودند؛ چنانکه شاپور دوم خندقی حفر کرده بود که به دریا میپیوست و در کنار آن دیدبانها و پادگانهایی استوار بنا نهاده بود. احتمالا این همان خندقی است که خسرو انوشیروان آن را بازسازی کرده بود و به گفته ابن رسته از هیت تا کاظمه نزدیک بصره ادامه داشته است. بنابراین چنانکه منابع کهن تأکید دارند، به نظر میرسد بصره قبل از تأسیس، پایگاه یا اردوگاه سربازان ایرانی برای حفاظت از مرزهای ایران بوده است.
| |
| | |
| ===تأسیس===
| |
| تأسیس بصره با حادثه فتح اسلامی [[ایران]] پیوندی مستقیم دارد. در [[سال ۱۲ هجری قمری|۱۲ق]] مسلمانان با اجازه و تأیید [[ابوبکر بن ابیقحافه|ابوبکر]] به قلمرو ایران حمله کردند و به خریبه در نزدیکی اُبُلَّه که پایگاه قدیم ایرانیان بود و بعدها اساس شهر بصره شد، حمله کردند و ایرانیان را از آن نواحی راندند. این نخستین حمله مسلمانان به ناحیه بصره بود.
| |
| | |
| پس از فتح حیره، [[عمر بن خطاب]] در صدد برآمد تا پایگاهی نظامی نزدیک مرزهای ایران در نواحی ابله و ارض الهند بنا کند. بنا بر این به دستور او عتبه بن غزوان خریبه را در ۱۵ کیلومتری اروند رود در محل دهکده کنونی زبیر برای این منظور برگزید و بصره را پایه ریزی کرد.
| |
| | |
| محل بصره در طول تاریخ به تدریج تغییر کرده است. بصره قدیم دست کم تا اوایل سده ۸ق آباد بوده و از آن پس ویران و خالی از سکنه شده است. برخی از آثار و ویرانههای آن در اطراف شهر زبیر در فاصله ۱۴ کیلومتری بصره جدید هنوز پابرجاست.
| |
| | |
| درباره تاریخ تأسیس بصره میان سالهای [[سال ۱۴ هجری قمری|۱۴]]-[[سال ۱۷ هجری قمری|۱۷]]ق روایتهای مختلف در دست است. همچنان که درباره واژه یا تسمیه آن نیز منابع کهن اختلاف دارند. برخی بصره را در لغت به معنی زمین سخت یا سنگ سیاه یا سست دانستهاند که به سفیدی میزند. برخی نیز آن را مأخوذ از فارسی و معرب «بس راه» دانستهاند. زیرا از بصره راههای متعددی منشعب میشده است.
| |
| | |
| شمار ساکنان بصره در آغاز، اندک و منحصر به جنگجویان بود، اما پس از فتح نواحی مجاور آن از جمله ابله، قبایل مختلف از سراسر عراق و شبه جزیره عربستان بدانجا سرازیر شدند و به تدریج بر وسعت و جمعیت آن افزوده شد. چنانکه در حدود سال ۳۵ق جمعیت آن به ۶۰ هزار و به روایتی در ۵۰ق به ۳۰۰ هزار رسد.
| |
| [[پرونده:مسجد خطوه امام علی(ع) بصره.jpg|بندانگشتی|[[مسجد جامع بصره|مسجد خطوه امام علی(ع) بصره]]]]
| |
| | |
| ===حاکمان===
| |
| *عتبه بن غزوان: نخستین والی بصره ۶ ماه بر آنجا حکومت کرد.
| |
| *[[مغیرة بن شعبة|مغیره بن شعبه]]: از سوی [[عمر بن خطاب|عمر]] ولایت یافت و دو سال بر این منصب بود. در زمان وی شورشهایی از سوی دهقانان تازه مسلمان ایرانی از جمله دهقانان میسان که از [[اسلام]] روی گردانده بودند و قصد حمله به بصره را داشتند، صورت گرفت.
| |
| *[[ابوموسی اشعری]]: در [[سال ۱۶ هجری قمری|۱۶]] یا [[سال ۱۷ هجری قمری|۱۷]]ق والی بصره شد. او [[مسجد]] و درالاماره را که از نی بود، با خشت و گل ساخت. در این زمان بصره به صورت پایگاه و مرکز تجمع و ساماندهی سپاهایان درآمده بود و حملات مسلمانان به شهرهای غربی و مرکزی ایران بیشتر از این شهر فرماندهی میشد. از این رو بصره در تصرف نواحی شرق دجله و فرات و شهرهای نهاوند، دشت میشان، ابرقباذ، استخر، [[فارس]]، [[اصفهان]]، [[قم]]، [[کاشان]]، [[خراسان]] و [[سیستان]] نقشی بسیار مؤثر داشت.
| |
| *[[عثمان بن حنیف]]: در [[سال ۳۶ هجری قمری|۳۶ق]] با [[حکومت امام علی(ع)]]، بر ولایت بصره گمارده شد. اما طولی نکشید که بصره به صحنه نخستین جنگ داخلی یعنی [[جنگ جمل]] بدل شد و به روایتی در جنگ هزاران تن از اصحاب امام و از اهالی بصره کشته شد.
| |
| *[[حمران بن ابان]]:در [[سال ۴۱ هجری قمری|۴۱ق]] به روزگار [[معاویة بن ابیسفیان|معاویه]]، حمران بن ابان بر بصره دست یافت. اما از سپاه بُسر بن ابی اَرطاة شکست خورد.
| |
| *[[بسر بن ارطاة|بسر بن ابی ارطاة]]: معاویه بسر بن ابی ارطاة را با سپاهی روانه بصره کرد. بسر ۶ ماه بر بصره حکومت کرد.
| |
| *عبدالله بن عامر
| |
| *[[زیاد بن ابیه]]: در این دوره با گسترش دامنه [[فتوحات مسلمانان|فتوحات]]، بسیاری از سپاهیان بصره به همراه خانوادههای خود به دیگر شهرها مهاجرت کردند و تا حد زیادی از جمعیت بصره کاسته شد. گفتهاند در آغاز خلافت معاویه، زیاد ۴۰ هزار تن از قبایل مختلف ساکن در بصره را با خانواده هاشان به خراسان کوچاند و اشماری از ازدیان آنجا را نیز روانه مصر کرد. بعدها در زمان عبدالملک نیز شمار زیادی از افراد قبیله عبدقیس از بصره به جزیره کوچیدند. با این حال از روایت بلاذری برمیآید که بصره در اوایل سده ۲ق شهری بزرگ بوده است.
| |
| *عبیدالله بن زیاد:در زمان حکومت عبیدالله بن زیاد ([[سال ۵۸ هجری قمری|۵۸ق]]) خوارج باز در بصره آشوب به راهانداختند. عبدالله هم سیاست پدر را دنبال کرد و هر کس را که بر مذهب [[خوارج]] یافت، به قتل رساند و یا زندانی کرد. او ج این شورشها در [[سال ۶۱ هجری قمری|۶۱ق]] بود که عبیدالله بسیاری از خوارج، از جمله ابوبلال مرداس بن ادیه را دستگیر کرد و به قتل رساند.
| |
| *حارث بن عبدالله ازدی:با تسلط عبدالله بن زبیر بر حجاز ([[سال ۶۴ هجری قمری|۶۴ق]]) شهرهای عراق از جمله بصره به تصرف وی درآمد و او حارث بن عبدالله را بر بصره گمارد. تا۷۲ق بصره در دست زبیریان بود. در زمان حکومت وی بصره را هرج و مرج فراگرفت و میان قبایل آنجا اختلاف افتاد. در فاصله سالهای [[سال ۳۷ هجری قمری|۳۷]]-[[سال ۶۵ هجری قمری|۶۵]] قمری یکی از مشکلات حکومت اموی، حضور خوارج در کوفه و بصره بود که گاه و بیگاه بر ضد دستگاه خلافت خروج میکردند. در اوایل حکومت زیاد، گروهی از این حوارج در بصره سر به شورش نهادند و دست به قتل عام زدند. اما به دست زیاد بن ابیه سرکوب شدند. وی در آبادانی بصره بسیار کوشید و چند مسجد در آنجا ساخت و نهر ابله و نهر معقل را حفر کرد.
| |
| | |
| با قیام ابن زبیر، خوارج بصره به سرکردگی نافع بن اَزْرق به او پیوستند و در جنگ با شام، او را یاری کردند. بصریان به سبب اختلافات اصولی با ابن زبیر به زودی او را ترک کردند و به بصره بازگشتند و بسیاری از آنان توسط ابن زیاد دستگیر و زندانی شدند.
| |
| | |
| پس از مرگ [[یزید بن معاویه]] میان قبایل پرنفوذ بصره یعنی ازد، تمیم و ربیعه اختلاف افتاد و با قتل مسعود بن عمرو شهر پرآشوب شد و ابن زیاد ناچار به شام گریخت و بصره به دست یاران نافع افتاد. پس از بیعت مردم با عبدالله بن زبیر، امارت بصره تا ۶۷ق بر عهده حارث بن ابی ربیعه بود و در همین سال [[مصعب بن زبیر]] از سوی برادرش عبدالله به امارت [[بصره]] گمارده شد.
| |
| | |
| ==پانویس==
| |
| {{پانوشت}}
| |
| | |
| ==پیوند به بیرون==
| |
| *[https://www.cgie.org.ir/fa/article/228820/%D8%A8%D8%B5%D8%B1%D9%87 مقاله بصره در دائرة المعارف بزرگ اسلامی]
| |
| *[http://rch.ac.ir/article/Details/6796 مقاله بصره در دانشنامه جهان اسلام]
| |
| {{تشیع در عراق}}
| |
| <onlyinclude>{{درجهبندی
| |
| | پیوند = ناقص<!--ندارد، ناقص، کامل-->
| |
| | رده = کامل<!--ندارد، ناقص، کامل-->
| |
| | جعبه اطلاعات = دارد<!--نمیخواهد، ندارد، دارد-->
| |
| | عکس = دارد<!--نمیخواهد، ندارد، دارد-->
| |
| | ناوبری = دارد<!--ندارد، دارد-->
| |
| | رعایت شیوهنامه ارجاع = ندارد<!--ندارد، دارد-->
| |
| | کپیکاری = از منبع خوب<!--از منبع مردود، از منبع خوب، ندارد-->
| |
| | استناد به منابع مناسب = ندارد<!--ندارد، ناقص، کامل-->
| |
| | جانبداری = دارد<!--دارد، ندارد-->
| |
| | رسا بودن = ندارد<!--ندارد، دارد-->
| |
| | جامعیت = ندارد<!--ندارد، دارد-->
| |
| | زیادهنویسی = دارد<!--دارد، ندارد-->
| |
| | تاریخ خوبیدگی =<!--{{subst:#time:xij xiF xiY}}-->
| |
| | تاریخ برتر شدن =<!--{{subst:#time:xij xiF xiY}}-->
| |
| | توضیحات =
| |
| }}</onlyinclude>
| |
| | |
| [[رده:شهرهای تاریخی عراق]]
| |
| [[رده:مقالههای با درجه اهمیت ب]]
| |
| [[رده:شهرهای دارای اکثریت شیعه]]
| |
| [[رده:مسیر حرکت امام رضا]]
| |
| [[رده:شهرهای حاشیه خلیج فارس]]
| |
| [[رده:بنادر تاریخی]]
| |
رده:پیشنویس مقالهها
https://ency.feqhemoaser.com/fa/view/%D8%B1%D8%AF%D9%87:%D9%BE%DB%8C%D8%B4%E2%80%8C%D9%86%D9%88%DB%8C%D8%B3_%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87%E2%80%8C%D9%87%D8%A7
شان نزول
گروهی از مسلمانان که در مکه تحت فشار و آزار مشرکان بودند، پس از هجرت به مدینه نزد پیامبر(ص) آمدند و از ظلم مشرکان شکایت کردند. آنها گفتند: «ای رسول خدا، زمانی که مشرک بودیم، در عزت و احترام زندگی میکردیم، اما بعد از ایمان آوردن، خوار و بیارزش شدیم.» پیامبر (ص) در پاسخ فرمودند: «من مأمور به عفو هستم، پس جنگ نکنید.» اما زمانی که دستور جنگ بدر صادر شد، این موضوع برای برخی از آنها سخت و سنگین بود. در همین زمان، این آیه نازل شد.[۱]
جهاد با عزت، مگر با افتخار
این آیه که در مدینه نازل شده،[۲] درباره منافقان یا مؤمنان سُست ایمانی است که عجولانه درخواست جنگ با مشرکان داشتند[۳] و گروهی را که به لوازم توحید آگاه نبوده و به حکم قتال با کفار اعتراض میکردند، توبیخ میکند.[۴]به گفته مکارم شیرازی، مفسر قرآن، افرادی که از حضور در میدان جنگ ترسیده و ناراحت شدهاند، در این آیه و آیه قبل دو پاسخ دریافت میکنند. ابتدا به آنها یادآوری میشود که زندگی دنیا زودگذر است و پاداشهای آخرتی بسیار ارزشمندترند. سپس تأکید میشود، هرجا که باشید مرگ به سراغ شما خواهد آمد، حتی اگر در برجهای مستحکم پناه بگیرید.[۵] بنابراین قرآن نشان میدهد که باور منافقان درباره فرار از جنگ یا پنهان شدن در ساختمانهای قوی برای جلوگیری از مرگ، اشتباه است؛ زیرا مرگ از قضاهای حتمی الهی است و نمیتوان آن را به تأخیر انداخت.[۶] در نتیجه مرگ عزتمندانه در میدان نبرد بهتر از مرگ با ذلت در آیه را به معنای قصر، قلعه یا خانههایی با دیوارهای محکم تفسیر کردهاند.[۷]
همه کارها از جانب خداست
دنباله آیه «وَ إِنْ تُصِبْهُمْ سَيِّئَةٌ يَقُولُوا هذِهِ مِنْ عِنْدِكَ» به یکی دیگر از سخنان بی اساس و پندارهای باطل منافقان اشاره کرده که می گفتند هر پیروزی و نیکی را از جانب خدا می دانستند و هر شر و بدی را به پیامبر(ص) نسبت می دادند[۸]
برخی مفسران معتقدند این آیه به یهودیانی اشاره دارد که به هنگام ظهور پیامبر(ص) رخدادهای خوب زندگی را به خدا و حوادث بد را به از قدم پیامبر(ص) میپنداشتند[۹]
بعضى از مفسران احتمال دادهاند كه آيه فوق درباره يهود است، و منظور از" حسنة" و" سيئة" همه حوادث خوب و حوادث بد است، زيرا يهود به هنگام ظهور پيامبر ص حوادث خوب زندگانى خود را به خدا نسبت مىدادند و حوادث بد را از قدم پيامبر ص مىپنداشتند،
آنها با شیوه بدنام کردن پیامبر(ص) و سلب مسئولیت از خود لغزش ها را توجیه و گناهان را به گردن پیامبر(ص) می انداختند[۱۰]
دنباله آیه به ادامه گفتار منافقان مبنی بر رسیدن به پیروزی را از طرف خدا می دانند شایستگی آنها سبب رسیدن به چنین موهبتی شده و شکست در میدان جنگ همچون جنگ احد را در اثر سوء تدبير پيامبر ص و عدم كفايت نقشههاى نظامى او ذکر می کنند. قرآن در پاسخ به آنها بیان می کند که از همه حوادث اعم از پیروزی یا شکست ها از ناحیه خداست که بر طبق لیاقت ها و ارزشهای وجودی مردم به آنها داده می شود(تفسير نمونه، ج4، ص: 20)
(وَ إِنْ تُصِبْهُمْ سَيِّئَةٌ يَقُولُوا هذِهِ مِنْ عِنْدِكَ) بعضى از مفسران احتمال دادهاند كه آيه فوق درباره يهود است، و منظور از" حسنة" و" سيئة" همه حوادث خوب و حوادث بد است، زيرا يهود به هنگام ظهور پيامبر ص حوادث خوب زندگانى خود را به خدا نسبت مىدادند و حوادث بد را از قدم پيامبر ص مىپنداشتند، ولى ارتباط آيه با آيات قبل و بعد كه درباره منافقان است نشان مىدهد كه اين آيه بيشتر مربوط به آنها است.
آیه 78 سوره نساء این آیه در در مدینه بر پیامبر(ص) نازل شده است. ( مجمع البیان ج3 ص3) در شان نزول این آیه گفته شده است: وقتى كه پيامبر به مدينه هجرت فرمود اگر گرفتارى و بدبختى براى منافقين و يهوديان ميرسيد و يا احتياج و نقصى در كارشان پديد مى آمد، مى گفتند: از اثر بدى قدم و شومى پيامبر است و اگر را حتى و فراوانى و نفعى بر آنها عائد مى گشت، مى گفتند از ناحيه خداوند است سپس اين آية نازل شد ( تفسير روض الجنان يا روح الجنان.\\\\ محمدباقر محقق، نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه، ص 221.) قراءتی در تفسیر نور می نویسد: اين آيه، هم تشويقى به جهاد و نترسيدن از مرگ در جبههى درگيرى است و هم پاسخى به فال بد زدنهاى منافقان است، كه بجاى بررسى و فهم درست مسائل، تلخىها و شكستها را به گردن پيامبر خدا مىاندازند.
با توجه به آیات قبل و آیات بعد چنین استفاده می شود که این آیه و آیه بعد نیز مربوط به جمعیتی از منافقان است که در صفوف مسلمانان
جای گرفته بودند، آنها از شرکت در میدان جهاد وحشت داشتند و هنگامی که دستور جهاد صادر گردید ناراحت شدند که قرآن با بیان دو اسخ که در ابتدا با استناد به آیه قبل می فرماید: قُل مَتاعُ الدُّنیا قَلِیلٌ وَ الآخِرَةُ خَیرٌ لِمَنِ اتَّقی. سپس در پاسخ دوم می فرماید: فرار از مرگ چه سودی می تواند برای شما داشته باشد؟ «در حالی که در هر کجا باشید مرگ به دنبال شما می شتابد و بالاخره روزی شما را در کام خود فرو خواهد برد حتی اگر در برجهای محکم باشید» (أَینَما تَکونُوا یدرِککمُ المَوتُ وَ لَو کنتُم فِی بُرُوجٍ مُشَیدَةٍ). در ادامه به یکی دیگر از سخنان بی اساس و پندار های باطل منافقان اشاره کرده و می گوید: آنها هر گاه به پیروزی برسند و نیکیها و حسناتی به دست آورند می گویند از طرف خداست» (وَ إِن تُصِبهُم حَسَنَةٌ یقُولُوا هذِهِ مِن عِندِ اللّهِ). یعنی ما شایسته بودهایم که خدا چنین مواهبی را به ما داده؟ ولی هنگامی که شکستی دامنگیر آنها شود و یا در میدان جنگ آسیبی ببینند می گویند: «اینها بر اثر سوء تدبیر پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و عدم کفایت نقشه های نظامی او بوده است» (وَ إِن تُصِبهُم سَیئَةٌ یقُولُوا هذِهِ مِن عِندِکَ).
قرآن به آنها پاسخ می گوید که از نظر یک موحد و خداپرست تیزبین «همه این حوادث و پیروزیها و شکستها از ناحیه خداست» که بر طبق لیاقتها و ارزشهای وجودی مردم به آنها داده می شود (قُل کلٌّ مِن عِندِ اللّهِ).
- ↑ طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۳، ص۱۱۹ و جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج۵، ص۱۰۸.
- ↑ طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۳، ص۳.
- ↑ جوادی آملی، تفسیر تسنیم، ۱۳۸۹ش، ج۱۹، ص۵۴۲.
- ↑ حسینی همدانی، انوار درخشان در تفسیر قرآن، ۱۴۰۴ق، ج۴، ص۱۲۵.
حسینی همدانی، محمد، انوار درخشان در تفسیر قرآن، تحقیق، محمدباقر بهبودی، تهران، لطفی، چاپ اول، ۱۴۰۴ق.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۴، ص۱۷.
- ↑ جوادی آملی، تفسیر تسنیم، ۱۳۸۹ش، ج۱۹، ص۵۶۲.
- ↑ طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ۱۳۷۲ش، ج۳، ص۱۲۰.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۴، ص۲۰.
- ↑ آدرس در جای دیگر بیاور.............مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۴، ص۲۰.
- ↑ تفسير نور، ج2، ص: 112