پرش به محتوا

کاربر:Mahjoor60/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

از دانشنامه فقه معاصر
Mahjoor60 (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
Mahjoor60 (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۳۹۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
== احتکار ==
مهدی محمدی
=== کتاب ===
# احتکار، عباسعلی محمودی، تهران، نشر بعثت، ۱۳۶۳ش.<br>
# احتکار با رویکردی به آرای امام خمینی (س)، محمدرضا فقهی - موسسه چاپ و نشر عروج، چاپ ۱، سال ۱۳۹۰.<br>
# احتکار در اسلام: پژوهشی تطبیقی در فقه از دیدگاه مذاهب اسلامی، محمدمهدی شمس‌الدین؛ مترجم: سیدمرتضی آیت‌الله‌زاده‌شیرازی، شرکت چاپ و نشر بین‌الملل، چاپ ۱، سال ۱۳۷۸.<br>
# الاحتکار و مایلحقه من الاحکام و الاثار: بحث فقهی اقتصادی و استدلالی علی ضوء الکتاب و السنه، سیدعلی شفیعی، انتشارات خوزستان ، چاپ ۱، سال ۱۳۷۷.


...
* '''چکیده'''
# احتکار، عباسعلی محمودی، تهران، نشر بعثت، ۱۳۶۳ش.
# الاحتکار و مایلحقه من الاحکام و الاثار: بحث فقهی اقتصادی و استدلالی علی ضوء الکتاب و السنه، سیدعلی شفیعی، انتشارات خوزستان ، چاپ ۱، ۱۳۷۷.
# الاحتکار فی الشریعة الاسلامیة، محمد مهدی شمس‌الدین، بیروت: المؤسسه الدولیه للدراسات و النشر، چاپ 2، 1418ق.
# احتکار در اسلام: پژوهشی تطبیقی در فقه از دیدگاه مذاهب اسلامی، محمدمهدی شمس‌الدین، مترجم سید مرتضی آیت‌الله‌زاده شیرازی، شرکت چاپ و نشر بین‌الملل، چاپ ۱، ۱۳۷۸.
# احتکار با رویکردی به آرای امام خمینی (س)، محمدرضا فقهی، موسسه چاپ و نشر عروج، چاپ ۱، ۱۳۹۰.
# تحلیل و بررسی احتکار از نظرگاه فقه اسلام ، مصطفی محقق‌داماد، تهران: علوم اسلامی، 1362.
# احتکار در حقوق ایران و اسلام، علی‌اصغر اعظمی، بحارالانوار، چاپ 1، 1394.
# حماية المستهلك من الاحتكار في الشريعة الإسلامية والقانون الوضعي، أمال بن يطو. [https://ebook.univeyes.com/121130/pdf-%d8%ad%d9%85%d8%a7%d9%8a%d8%a9-%d8%a7%d9%84%d9%85%d8%b3%d8%aa%d9%87%d9%84%d9%83-%d9%85%d9%86-%d8%a7%d9%84%d8%a7%d8%ad%d8%aa%d9%83%d8%a7%d8%b1-%d9%81%d9%8a-%d8%a7%d9%84%d8%b4%d8%b1%d9%8a%d8%b9%d8%a9-%d8%a7%d9%84%d8%a5%d8%b3%d9%84%d8%a7%d9%85%d9%8a%d8%a9-%d9%88%d8%a7%d9%84%d9%82%d8%a7%d9%86%d9%88%d9%86-%d8%a7%d9%84%d9%88%d8%b6%d8%b9%d9%8a# لینک]
# حماية المستهلكين من الاحتكار وجشع التجار في الشريعة الإسلامية، ساهرة محمد حسن الدوري. [https://ebook.univeyes.com/121131/pdf-%d8%ad%d9%85%d8%a7%d9%8a%d8%a9-%d8%a7%d9%84%d9%85%d8%b3%d8%aa%d9%87%d9%84%d9%83%d9%8a%d9%86-%d9%85%d9%86-%d8%a7%d9%84%d8%a7%d8%ad%d8%aa%d9%83%d8%a7%d8%b1-%d9%88%d8%ac%d8%b4%d8%b9-%d8%a7%d9%84%d8%aa%d8%ac%d8%a7%d8%b1-%d9%81%d9%8a-%d8%a7%d9%84%d8%b4%d8%b1%d9%8a%d8%b9%d8%a9-%d8%a7%d9%84%d8%a5%d8%b3%d9%84%d8%a7%d9%85%d9%8a%d8%a9# لینک]
# أحكام احتكار الأراضي السكنية والسياسة الشرعية في تسعيرها، ياسر بن حمد الحقيل. [https://ebook.univeyes.com/125329/pdf-%D8%A3%D8%AD%D9%83%D8%A7%D9%85-%D8%A7%D8%AD%D8%AA%D9%83%D8%A7%D8%B1-%D8%A7%D9%84%D8%A3%D8%B1%D8%A7%D8%B6%D9%8A-%D8%A7%D9%84%D8%B3%D9%83%D9%86%D9%8A%D8%A9-%D9%88%D8%A7%D9%84%D8%B3%D9%8A%D8%A7%D8%B3%D8%A9-%D8%A7%D9%84%D8%B4%D8%B1%D8%B9%D9%8A%D8%A9-%D9%81%D9%8A-%D8%AA%D8%B3%D8%B9%D9%8A%D8%B1%D9%87%D8%A7# لینک]
# احتکار و گران فروشی، احمد آذری قمی، انتشارات دار العلم، چاپ 1،‌ 1373.
# دائرة‌المعارف‌الآراءالفقهیة، درآمدهای حرام 1 احتکار، هادی نجفی،‌ ترجمه علی اسکندری، چتر دانش، چاپ 1، 1398.
# رشوه و احتکار، محمد اصغری،‌ انتشارات اطلاعات، چاپ 1، ۱۳۷۷.
#


=== مقالات ===
'''احکام فقهی و حقوقی مرگ‌ مغزی''' کتابی در حوزه فقه پزشکی است. نویسنده کتاب اصطلاح مرگ‌مغزی را به معنای توقف غیرقابل بازگشت اعمال مغز می‌پندارد. مخالفان برداشت عضو از مبتلایان به مرگ‌ مغزی می‌گویند که مطابق آیات قرآن و روایات متعدد، برداشت عضو نوعی استفاده از مردار و نیز هتک حرمت مؤمن است. آنان همچنین گفته‌اند که به حکم عقل، برداشت عضو مستلزم مرگ زودهنگام (اتانازی) است که حرمت عقلی و شرعی دارد. به نظر امرالله نیکومنش، موافقان جواز برداشت عضو نیز معتقدند خداوند به حیات بشر عنایت خاصی داشته و برای زنده ماندن او حتی بعضی از محرمات را بر او مباح کرده است؛ از این جهت برداشت عضو و پیوند آن به دیگران جایز است. به باور نویسنده، با دقت در استدلال طرفین باید اذعان کرد که قول به زنده بودن مبتلا به مرگ‌مغزی به ثواب نزدیک‌تر است. البته برداشت اعضای مبتلا به مرگ‌ مغزی از باب‌ تزاحم، ضرورت و ترجیح اهم مجاز دانسته شده است.
# بررسی فقهی احتکار در تجارت الکترونیک، علی‌اکبر ایزدی‌فرد و امیرمحمد علیزاده، فقه و مبانی حقوق اسلامی، شماره ۱، بهار ۱۳۹۵، صفحه ۱۷ـ۳۱. [https://journals.ut.ac.ir/article_60140_47f9bc37ac13df78fe462b45023145d2.pdf لینک]<br>
# ملاحظات شرعی احتکار دارو، احمد مرتاضی و لیلا داعی، قرآن و طب، شماره ۴، پاییز ۱۳۹۸. [https://quranmed.com/article-1-262-fa.pdf لینک]
...
# احتکار، حسینی حائری، سید کاظم، فقه اهل بیت، زمستان 1390، شماره 68، صفحه 5ـ28.
# احتکار، جلوه، بهمن 1324، شماره 7 و 8، صفحه 434ـ434.
# احتکار، شام بیاتی، هوشنگ، دادرسی، بهمن و اسفند 1376، شماره 5 و 6، صفحه 15ـ20.
# احتکار، وحدت، مهدی، مجموعه حقوقی ، 20 اسفند 1320، شماره 242، صفحه 1262ـ1264.
# احتکار (ویژه دانشجویان)، سالکی، حسین ، حسابدار، خرداد 1366، شماره 31، صفحه 22ـ26.
# احتکار،‌ عبداللهی، محمود، کیهان فرهنگی، مرداد و شهریور 1397، شماره 380 و 381، صفحه 44ـ49.
# السوق و الأسعار فی اقتصاد إسلامی منافسة کاملة أو احتکار؟، عبدالحمید عبداللطیف محبوب، العلوم الإجتماعیة، ربیع و صیف 1992، العدد 1 و 2، صفحه 39ـ68.
# گرانفروشی و احتکار، پاسدار اسلام، فروردین 1367، شماره 76، صفحه 4ـ4.
# نقش زمان و مکان در تعمیم مصادیق احتکار با رویکردی به آرای امام خمینی(س)، موسوی بجنوردی، سید محمد، مهدیان کرانی، افسانه، پژوهشنامه متین، زمستان 1394، شماره 69، صفحه 53ـ72.
# بررسی تطبیقی روایات احتکار در مذاهب اسلامی، عظیمی گرکانی، هادی، پژوهش‌های فقه و حقوق اسلامی، بهار 1386، شماره 7، صفحه 129ـ150.
# احتکار و مقابله با آن از دیدگاه روایات، ولی پور، محمد طاهر، سفیر نور، تابستان 1386، شماره 2، صفحه 111ـ156.
# بررسی احتکار در فقه و قوانین موضوعه، گلشنی، محمد، گفتمان حقوقی، بهار 1382، شماره 1، صفحه 33ـ57.
# فلسفه تحریم احتکار،  مکارم شیرازی، ناصر، درسهایی از مکتب اسلام، اردیبهشت 1361، سال 22، شماره 2، صفحه 11ـ14.
# احتکار گناه کبیره است؟، مکارم شیرازی، ناصر، درسهایی از مکتب اسلام، خرداد 1361، سال 22، شماره 3، صفحه 11ـ14.
# احتکار الاغذیة و ضروریات الناس / بعض نصوص الشریعة الاسلامیة فی ذمه و بیان سخط الله علی أهله، محمود یاسین، الفتح، 1361، العدد 787، صفحه 6.
# در ورای گرانفروشی و احتکار ...،‌ حقیقی، مجید، مجله گزارش، دی 1373، شماره 47، صفحه 25ـ26.
# واکاوی حقوقی احتکار و تطبیق آن با قاعده فقهی تسلیط، اسماعیلی، سمانه، عباسیان، پیمان، فقه و حقوق معاصر، پاییز و زمستان 1395، سال دوم، شماره 3، صفحه 5ـ22.
# سخنان معصومین، احتکار‌،‌ پاسدار اسلام، شهریور 1366، شماره 69، صفحه 17ـ17.
# احتکار با رویکردی بر آرای امام خمینی (ره)،‌ مهدیان کرانی، افسانه، موسوی بجنوردی، سید محمد، مبانی فقهی حقوق اسلامی، بهار و تابستان 1393، شماره 13، صفحه 103ـ126.
# امکان‌سنجی تطبیق افساد فی الارض بر احتکار مایحتاج عمومی مردم، خزائی، میثم، سیادت، سید محمد حسن، لیالی، محمدعلی ، حکومت اسلامی ، زمستان 1398، شماره 94، صفحه 29ـ56.
# آفات کسب درآمد (احتکار؛ غش و دغلکاری؛ تبانی بر گران فروشی)، ره توشه، بهار و تابستان 1388، شماره 8 (ویژه ماه مبارک رمضان)، صفحه 350ـ362.
# احتکار؛ آسیب‌ها و راه کارهای مقابله با آن از منظر فقه و حقوق، امیری، محمد عیسی، گفتمان حقوقی (جامعه المصطفی العالمیه)، پاییز و زمستان 1396، شماره 12، صفحه 5ـ28.
# بررسی فقهی و حقوقی احتکار در تجارت الکترونیک، ایزدی فرد، علی اکبر، علیزاده، امیرمحمد، فقه و مبانی حقوق اسلامی، بهار و تابستان 1395، سال چهل و نهم، شماره 1، صفحه 17ـ32.
# بررسی حقوقی احتکار و نرخ گذاری، محمودی گلپایگانی، سید محمد، دانشکده حقوق و علوم سیاسی (دانشگاه تهران)، تابستان 1384، شماره 68، صفحه 233ـ256.
# احتکار بلای بزرگ اقتصاد عصر ما، مکارم شیرازی، ناصر، درسهایی از مکتب اسلام، فروردین 1361، سال 22، شماره 1، صفحه 10ـ12.
# بررسی فقهی احتکار،‌ قلی پور، حسن، پژوهش های فقه و حقوق اسلامی، پاییز 1386، شماره 9، صفحه 7ـ26.
# بررسی فقهی احتکار، قلی پور، حسن، پژوهش های فقه و حقوق اسلامی، زمستان 1386، شماره 10، صفحه 7ـ20.
# طرز قیمت گذاری اموال محتکرین و موارد احتکار، مکارم شیرازی، ناصر، درسهایی از مکتب اسلام، تیر 1361، سال 22، شماره 4، صفحه 11ـ15.
# احتکار از نظر فقه اسلامی،‌ صانعی، سید مهدی، مطالعات اسلامی، بهار 1359، شماره 28، صفحه 11ـ28.
# تجارت و احتکار در بازار مسلمین، فائزی، مجتبی، آیین اسلام، مهر 1323، شماره 28، صفحه 28ـ30.
# الإسلام و مشاکل المجتمع: ثورة الإسلام علی الفقر و احتکار الأموال،‌ السید ندا، محمد، الازهر، المجلد الثامن و العشرون، ربیع الأول 1376، العدد 3، صفحه 256ـ260.
# نگاهی به ریشه ها و چاره های احتکار، رنجبر، کمال الدین، تازه‌ های اقتصاد، شهریور 1375، شماره 55، صفحه 54ـ56.
# همراه با دایرة‌المعارف فقه اسلامی؛ احتکار، فقه اهل بیت، تابستان 1396، شماره 90، صفحه 200ـ247.
# تبیین قرآنی از باورمندی درونی درجهت مبارزه با احتکار، میرزاجانی بیجارپسی، معصومه، صادقی نیری، رقیه، عبدالرحیمی، علیرضا، پژوهش های اعتقادی کلامی، بهار 1398، شماره 33، صفحه 203ـ224.
# مطالعه تطبیقی بزه احتکار در حقوق کیفری ایران و افغانستان، رستمی غازانی، امید، هاشمی، محمد ذکی، پژوهش حقوق کیفری، زمستان 1399، شماره 33، صفحه 221ـ251.
# حقوق اقتصادی در فقه مذاهب اسلامی (مطالعه موردی زکات و احتکار)،‌ طجرلو، رضا، حسینی‌الموسوی، سیدمجتبی، مطالعات تقریبی مذاهب اسلامی، زمستان 1393، شماره 38، صفحه 43ـ55.
# ملاحظات شرعی احتکار دارو،‌ داعی، لیلا، مرتاضی، احمد، قرآن و طب، پاییز 1398، شماره 8، صفحه 7ـ12.
# پیش‌بینی در اطراف قانون جلوگیری از احتکار مصوب 27 اسفند 1320، مؤتمن، حبیب الله، مجموعه حقوقی، 31 تیر 1321، شماره 246، صفحه 155ـ159.
# پیشینه سه قانون: قانون احتکار - قانون مرور زمان - قانون اخذ حقوق دولتی از اجراء احکام دادگستری، عرفان، محمود، مجموعه حقوقی، شهریور 1321، شماره 248، صفحه 255ـ257.
# گستره احتکار از نظر فقهای امامیه،‌ مصلح، مجتبی، فقیهانه، تابستان 1399، شماره 15، صفحه 156ـ169.
# دراسة فقهیة مقارنة فی الاحتکار، الساعدی، محمد جاسم، رسالة التقریب، شوال 1423، العدد 36، صفحه 93ـ110.
# المضاربة و الاحتکار فی الشریعة الإسلامیة - دراسة مقارنة، نجف، محمدمهدی، رسالة التقریب، محرم و صفر 1426، العدد 47، صفحه 31ـ62.
# فی نظام البنوکة و فی البنک الوطنی فیما یختص باصدار الأوراق المالیة فی الحریة و فی الإحتکار، الموسوعات، محرم 1317، العدد 14، صفحه 38ـ49.
# موقف الإسلام من ظاهرة الاحتکار، الکبیسی، حمدان عبدالمجید، المجمع العلمی العراقی، محرم 1427، المجلد الثالث و الخمسون، الجزء 1، صفحه 63ـ88.
# السوق و الاحتکار، البیر سلیم عطاالله، سرکیس، السنة العاشرة، مارس 1921، العدد 6، صفحه 163ـ166.
# الأحتکار و تسعیر السلع و حکمها فی الفقه الإسلامی، محمد سلام مدکور، الوعی الاسلامی، السنة العاشرة، رجب 1394، العدد 115، صفحه 36ـ41.
# الإحتکار و تسعیر السلع و حکمها فی الفقه الإسلامی – 2، محمد سلام مدکور، الوعی الاسلامی، السنة العاشرة، شعبان 1394، العدد 116، صفحه 33ـ39.
# کسر الاحتکار مهمة الدولة فی الأمن الغذائی، سلام عبدالکریم سمیسم، آفاق الثقافة و التراث، ذوالقعدة 1425، العدد 48، صفحه 35ـ45.
# نظریة الإسلام فی التسعیر و الاحتکار (1)، سلیمان حسن عبدالوهاب، المساجد، السنة الرابعة، جمادی الأولی 1366، العدد 5، صفحه 29ـ31.
# التجارة فی الاسلام؛ الاحتکار، المصری، عبدالسمیع، الوعی الاسلامی، السنةالسابعه عشرة، صفر 1401، العدد 194، صفحه 30ـ34.
# مفهوم الاحتكار وطرق الوقاية منه في ضوء الفقه و رأي القانون الیمني دراسة مقارنة، الدکتور حمود أحمد محمد عبده الفقیه، محمد شوقی ناصر عبدالله، الجامعة العراقية، السنة 2019، العدد 44 (جزء الثالث)، صفحه 24ـ42.
# فقه الاحتکار دراسة استدلالیّة مقارنة. القسم الأول‌، عبدالرسول عواضة، ذوالفقار، الإجتهاد و التجدید، ربیع و صیف 1437، العدد 38، صفحه 231ـ271.
# فقه الاحتکار؛ دراسة استدلالیة مقارنة. القسم الثانی، عبدالرسول عواضة، ذو الفقار، الإجتهاد و التجدید، خریف و شتاء 1438، العدد 40 و 41، صفحه 240ـ270.
# المقالات: قراءة إسلامیة فی مشروع قانون تنظیم المنافسة و منع الإحتکار، محمد عبدالحلیم عمر، للاقتصاد الاسلامی، ینایر - أبریل 2001، العدد 13، صفحه 291ـ324.
# عبدالناصر صانع السالم: دروس فی الثورة المصریة: القضاء علی الاحتکار و سیطرة رأس المال علی الحکم، کامل عبدالمجید، منبر الاسلام، السنة الثانیة و العشرون، جمادی الأولی 1384، العدد 5، صفحه 172ـ174.
# غول الاحتکار یغتال أقوات الفقراء!، گزارشگر: مصطفی إبراهیم خیان، منبر الاسلام، السنة ثمانیة و خمسون، رجب 1420، العدد 631، صفحه 121ـ125.
# نظریة الإسلام فی التسعیر و الاحتکار، سلیمان حسن عبدالوهاب، منبر الاسلام، السنة الواحدة و العشرون، صفر 1383، العدد 2، صفحه 146ـ148.
# أحادیث الاحتکار حجیتها و أثرها فی الفقه الإسلامی، الشایجی، عبدالرزاق خلیفة، الکمالی، عبدالرؤوف محمد، الحقوق، السنة الرابعة و العشرون، ربیع الأول 1421، العدد 2، صفحه 313ـ408.
# الاحتکار و الربح الفاحش حرام کالربا، الخضر حسین، محمد، الهدایة الاسلامیة، المجلد الثالث و العشرون، ربیع الأول 1373، الجزء 9، صفحه 4ـ5.
# الاحتکار و الربح الفاحش حرام کالربا، الازهر، المجلد الرابع و العشرون، ربیع الأول 1372، الجزء 3، صفحه 350ـ351.
# الاحتکار دراسة فقهیة مقارنة، ماجد أبورخیة، الشریعة و الدراسات الإسلامیة، ربیع الثانی 1409، العدد 12، صفحه 187ـ218.
# جانب من النظام الاقتصادی فی الشریعة الإسلامیة: الاحتکار و التسعیر، محمد المدنی، محمد، الازهر، المجلد الثامن عشر، شوال 1366، العدد 10، صفحه 795ـ801.
# الاحتکار: ماهیته و أحکامه، السید محمد بحرالعلوم، المنطلق، رمضان 1397، العدد 1، صفحه 76ـ83.
# التخطیط الإقتصادی و القضاء علی الإحتکار،‌ غریب الجمال، منبر الاسلام، السنة الثالثة و العشرون، ذوالقعدة 1385، العدد 11، صفحه 51ـ51، از 54ـ54.
# بحث فی أحکام الاحتکار، الحسینی الحائری، السید کاظم، فقه أهل البیت (عربی)، السنة السادسة عشر، 1432، العدد 61، صفحه 13ـ34.
# الاحتکار و الحد من التضخم، عبد الفتاح سلیمان، مجدی، الوعی الاسلامی، السنة الثالثة و العشرون، ذوالقعدة 1407، العدد 275، صفحه 48ـ53.
# البحوث القانونیة و الإقتصادیة: الإحتکار و موقف التشریع الإسلامی منه، محمد سلام مدکور، القانون و الإقتصاد، السنة السادسة و الثلاثون، سبتمبر 1966، العدد 3، صفحه 463ـ512.
# الإسلام عدد الاحتکار فی المال، و فرصة العمل و المنزلة الأبیة، محمد سعاد جلال، منبر الاسلام، السنة العشرون، شعبان 1382، العدد 8، صفحه 106ـ108.
# البحوث القانونیة و الإقتصادیة: الإحتکار و موقف التشریع الإسلامی منه، محمد سلام مدکور، القانون و الإقتصاد، السنة السادسة و الثلاثون، سبتمبر 1966، العدد 3، صفحه 463ـ512.
# الاحتکار، محمود یاسین، الهدایة الاسلامیة، المجلد الرابع عشر، جمادی الأولی 1361، الجزء 11، صفحه 192ـ198.
# بررسی و تبیین ابعاد فقهی و حقوقی پدیده احتکار، مهدی‌پور، محمد و کندری، امیر و سرحدی، ساجده، 1394، همایش سراسری علمی پژوهشی شناخت اخلاق و آداب حسینی، تایباد. [https://civilica.com/doc/382306 لینک]
# احتكار الدواء في ضوء المستجدات المعاصرة، مرحبا، إسماعيل بن غازي،‌مجلة العلوم الشرعية - جامعة القصيم (السعودية)، مجلد 8، العدد 3.
# احصاء و بررسی مبانی اصول و روش های کار و تلاش جهادی از منظر قرآن کریم، رضوان‌خواه، سلمان، فاضلی دهکردی، مهدی، مطالعات قرآن و حدیث، بهار و تابستان 1390، شماره 8، صفحه 181ـ214.
# مدیریت ارتباط با مشتری از دیدگاه قرآن و نهج البلاغه،‌ موزیری قیری، محمد، شاه نظری درچه، علی، پژوهشنامه ثقلین، تابستان 1394، دوره دوم، شماره 2، صفحه 371ـ396.
# رقابت و تعاون در نگرش اسلامی، میرمعزی، سید حسین، اقتصاد اسلامی، بهار 1387، شماره 29، صفحه 7ـ34.
# قاعده تقدم مصلحت عام بر خاص و تطبیق آن با موضوع قاچاق کالا و ارز، جمالی، محمد، مطالعات تقریبی مذاهب اسلامی، بهار و تابستان 1396، شماره 47، صفحه 25ـ40.
# بررسی عناصری از مناهی اقتصادی در احکام اسلامی، سبحانی، حسن، تحقیقات اقتصادی، بهار و تابستان 1380، شماره 58، صفحه 49ـ76.
# فعالیت‌های اقتصادی حرام در فقه شیعه، فقه و تاریخ تمدن، تابستان 1386، شماره 12، صفحه 9ـ28.
# آسیب رسانی به مصرف کننده در بازار رقابتی، قاسمی حامد، عباس، سلیمی، فضه، آقابابایی، فهیمه، تحقیقات حقوقی، بهار 1391، شماره 57، صفحه 97ـ124.
# مدخل احتکار، سيد مصطفي‌ محقق‌ داماد، تارنمای مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی. [https://cgie.org.ir/fa/article/225243/احتکار لینک]
# إحتكار، الماقوري، سالم، المصدر مجلة كلية الدعوة الإسلامية، ع 5، الناشر: كلية الدعوة الإسلامية، 1988، صفحه 711 – 714.
# الاحتكار، خليفة، يوسف عيسى،‌ المصدر هدي الإسلام، مج 38, ع 1,2، الناشر: وزارة الأوقاف والشئون والمقدسات الإسلامية، 1994، صفحه 129 – 132.
# الاحتكار : دراسة فقهية مقارنة، أبو رخية، ماجد محمد محمود، المصدر مجلة الشريعة والدراسات الإسلامية , مج 5, ع 12، الناشر: جامعة الكويت - مجلس النشر العلمي، 1988، صفحه 187 – 218.
# الاحتكار: أحكامة ووسائل معالجتة: دراسة فقهية مقارنة بالقانون اليمنى، صالح، عبدالله مقبل على، المصدر مجلة مركز جزيرة العرب للبحوث التربوية والإنسانية , مج1, ع4، الناشر: مركز جزيرة العرب للبحوث والتقييم، 2020، صفحه 26 – 46.
# الاحتكار: أحكامه وآثاره وطرق علاجها في الفقه الإسلامي، الخضيري، صالح بن محمد، المصدر مجلة كلية التربية في العلوم الإنسانية والأدبية , مج24, ع4، الناشر: جامعة عين شمس - كلية التربية، 2018، الصفحات: 154 – 184.
# الاحتكار، إمام، عبدالفتاح، المصدر الإرشاد , س 13, ع 2، الناشر: وزارة الاوقاف والشؤون الإسلامية، 1981، صفحه 19 – 20.
# الاحتكار، الدريني، فتحي، المصدر حضارة الإسلام , مج 7, ع 3، الناشر: مصطفي السباعي، 1966، صفحه 40 – 45.
# الاحتكار، الدريني، فتحي،‌ المصدر حضارة الإسلام , مج 7, ع 5، الناشر: مصطفي السباعي، 1966، صفحه 28 – 34.
# من احتكار الشخصية إلى احتكار السلاح!، الحسني، محمد، المصدر البعث الإسلامي , مج 20, ع 10، الناشر: مؤسسة الصحافة والنشر - مكتب البعث الإسلامي، 1976، صفحه 3 – 8.
# الاحتكار الحكومي، العزاوى، شيماء غالب، المصدر مجلة الرافدين للحقوق , ع67، الناشر: جامعة الموصل - كلية الحقوق، 2019، صفحه 142 – 187.
# الأسعار والاحتكار، عبدالرحمن، أحمد عاطف، المصدر مجلة المال والتجارة , ع 418، الناشر: نادي التجارة، 2004، صفحه 2 – 3.
# الأسعار والإحتكار، عبدالرحمن، أحمد عاطف، المصدر مجلة المال والتجارة , ع575، الناشر: نادي التجارة، 2017، صفحه 2 – 3.
# الاحتكار  3،‌ الدريني، فتحي، المصدر حضارة الإسلام , مج 7, ع 6، الناشر: مصطفي السباعي، 1966، صفحه 22 – 33.
# الاحتكار وعلاجه : نظرة فقهية،‌ الجبالي، محمد عبدالستار،‌ المصدر حولية الجامعة الإسلامية العالمية , ع 5،‌ الناشر: الجامعة الإسلامية العالمية، 1997، صفحه 36 – 79.
# الاحتكار في الاسلام،‌بواسطة الخطيب، محمد عبدالرحمن،‌المصدر هدي الإسلام , مج 1, ع 5،‌ الناشر: وزارة الأوقاف والشئون والمقدسات الإسلامية، 1957،‌ صفحه 53.
# خطر الاحتكار على الحياة،‌ الخطيب، عزالدين، المصدر هدي الإسلام , مج 8, ع 10، الناشر: وزارة الأوقاف والشئون والمقدسات الإسلامية،‌ 1964، صفحه 78 – 81.
# موقف الاسلام من الاحتكار‌، عابدين، جمال، المصدر هدي الإسلام , مج 14, ع 4، الناشر: وزارة الأوقاف والشئون والمقدسات الإسلامية، 1970، صفحه 325 – 328.
# موقف الإسلام من الاحتكار، غزلان، رشيد محمود، المصدر هدي الإسلام , مج 21, ع 9,10، الناشر: وزارة الأوقاف والشئون والمقدسات الإسلامية، 1977، صفحه 50 – 53.
# الاحتكار والحد من التضخم، سليمان، مجدي عبدالفتاح، المصدر الوعي الإسلامي , س23, ع275، الناشر: وزارة الاوقاف والشؤون الاسلامية، 1987، صفحه 48 – 53.
# عقد الاحتكار التجاري، الفضلي، جعفر محمد جواد،‌ المصدر مجلة الرافدين للحقوق , ع22، الناشر: جامعة الموصل - كلية الحقوق، 2004، صفحه 1 – 12.
# الإحتكار فى التسويق الإسلامى، المدني، عبدالحي، المصدر المجلة العالمية للتسويق الإسلامي , مج3, ع3، الناشر: الهيئة العالمية للتسويق الإسلامي،‌ 2014، صفحه 148 – 155.
# الكفاءة التنافسية ودرء الاحتكار: درس مستفاد من حظرربا الفضل،‌ تاج الدين، سيف الدين ابراهيم، المصدر مجلة جامعة الملك عبدالعزيز - الاقتصاد الإسلامي , مج32, ع3، الناشر: جامعة الملك عبدالعزيز - معهد الاقتصاد الإسلامي، 2019، صفحه 33 – 59.
# قضية الاحتكار في الشريعة، خلف الله، محمد أحمد، المصدر مجلة الطليعة , س 12, ع 7، الناشر: مؤسسة الأهرام، 1976، صفحه 121 – 124.
# الاحتكار ووسائل معالجته : دراسة فقهية مقارنة، على، جمال محمد يوسف، المصدر مجلة كلية الشريعة والقانون بأسيوط , ع 12, ج 1، الناشر: جامعة الأزهر - كلية الشريعة والقانون بأسيوط، 2000، صفحه 192 – 271.
# الإحتكار وإرتفاع الأسعار، عبدالرحمن، أحمد عاطف، المصدر مجلة المال والتجارة , ع574، الناشر: نادي التجارة، 2017، صفحه 2 – 3.
# الاحتكار والاجتهادات الفقهية: دراسة تأصيلية نقدية، منظور الحق، أنيس الرحمن،‌ المصدر مجلة البحوث الإسلامية , س6, ع51، الناشر: عبدالفتاح محمود إدريس،‌ 2020،‌ صفحه 121 – 176.
# الاحتكار في الإعلام : مفهومه وأنواعه وإيجابياته ومساوئه،‌ الشريف، عابدين الدردير،‌ المصدر البحوث الإعلامية , مج16, ع47، الناشر: وزارة الثقافة والمجتمع المدني - مركز البحوث والمعلومات والتوثيق،‌ 2010،‌ صفحه 9 – 38.
# الاحتكار في الأسواق: رؤية فقهية اقتصادية،‌ منصوري، محمد،‌ المصدر مجلة العلوم الإسلامية والحضارة , ع2، الناشر: مركز البحث في العلوم الإسلامية والحضارة، 2016،‌ صفحه 267 – 285.
# موقف الإسلام من الاحتكار،‌ الريكاني، كمال ياسين محمد، المصدر التربية الأسلامية , س 24, ع 12، الناشر: جمعية التربية الإسلامية، 1983،‌ صفحه 758 – 760.
# احتكار الدواء في ضوء المستجدات المعاصرة،‌ مرحبا، إسماعيل غازي أحمد، المصدر مجلة العلوم الشرعية , مج8, ع3،‌ الناشر: جامعة القصيم، 2015،‌ صفحه 951 – 998.
# الاحتكار وآثاره الخطيرة على المجتمعات،‌ المطلق، ناصر مبارك‌، المصدر رسالة الطالب المسلم , ع 5، الناشر: جامعة الامام محمد بن سعود الاسلامية - عمادة شؤون الطلاب، 1983، صفحه 106 – 110.
# انما الاحتكار اثم و عار، القلقيلي، عبدالله، المصدر هدي الإسلام , مج 1, ع 4،‌ الناشر: وزارة الأوقاف والشئون والمقدسات الإسلامية، 1956، صفحه 24 – 26.
# نظرية الاحتكار في الفقه الإسلامي، الربابعة، محمد إبراهيم، المصدر هدي الإسلام , مج 51, ع 7، الناشر: وزارة الأوقاف والشئون والمقدسات الإسلامية، 2007، صفحه 102 – 111.
# رأى الإسلام فى التسعير والاحتكار،‌ عبدالحميد، عمر مولود،‌ المصدر مجلة دراسات قانونية , ع3، الناشر: جامعة بنغازي - كلية القانون، 1973، صفحه 113 – 122.
# الاحتكار والربح الفاحش حرام كالربا، المصدر مجلة الحج والعمرة , س6, ج 10، الناشر: وزارة الحج، 1952، صفحه 635 – 636.
# أحكام الأحتكار فى الشريعة الإسلامية،‌ شومان، عباس عبداللاه عباس، المصدر مجلة كلية الدراسات الإسلامية والعربية للبنين بالقاهرة , ع15، الناشر: جامعة الأزهر - كلية الدراسات الإسلامية والعربية للبنين بالقاهرة، 1997، صفحه 237 – 283.
# قضايا الاحتكار في الشريعة الإسلامية، العماد، بشرى على يحيى،‌ المصدر مجلة الآداب , ع14، الناشر: جامعة ذمار - كلية الآداب، 2020، صفحه 206 – 237.
# احتكار الأقوات في زمن الوباء: دراسة فقهية مقارنة، الغامدي، ابتسام بنت محمد بن أحمد،‌ المصدر مجلة الآداب , ع16،‌ الناشر: جامعة ذمار - كلية الآداب،‌2020، صفحه 352 – 373.
# أحكام الاحتكار في الفقه الاسلامي: دراسة فقهية مقارنة، يوسف، أحمد عرفة أحمد، المصدر مجلة الدراسات العربية , ع36, مج9، الناشر: جامعة المنيا - كلية دار العلوم، 2017، صفحه 5319 – 5340.
# الاحتكار والتسعير في الشريعة الإسلامية، جمال الدين، محمد علي محمد، المصدر مجلة البحوث القانونية والاقتصادية , ع72، الناشر: جامعة المنصورة - كلية الحقوق، 2020،‌ صفحه 1020 – 1085.
# الإحتكار وأثره في غلاء الأسعار: دراسة فقهية مقارنة،‌ هدى، عماد عبدالعاطي عبدالفتاح،‌ المصدر مجلة كلية التربية , مج63, ع3، الناشر: جامعة طنطا - كلية التربية،‌2016، صفحه 449 – 518.
# نظرية ابن تيمية فى الإحتكار، طاهر، فريد بشير، المصدر مجلة التأصيل , ع1، الناشر: وزارة التعليم العالي والبحث العلمي - إدارة تأصيل المعرفة، 1994،‌ صفحه 122 – 132.
# موقف الإسلام من ظاهرة الاحتكار، الكبيسي، حمدان بن عبدالمجيد، المصدر مجلة المجمع العلمى , مج 53, ج 1,2، الناشر: المجمع العلمى العراقي، 2006، صفحه 63 – 88.
# التجارة في الإسلام : الاحتكار، المصري، عبدالسميع، المصدر الوعي الإسلامي , س17, ع194، الناشر: وزارة الاوقاف والشؤون الاسلامية، 1980، صفحه 30 – 34.
# الاحتكار وتسعير السلع وحكمها في الفقة الاسلامي، مدكور، محمد سلام، المصدر الوعي الإسلامي , س10, ع115، الناشر: وزارة الاوقاف والشؤون الاسلامية، 1974، صفحه 36 – 41.
# حكم الاحتكار والتسعير في الفقه الإسلامي: دراسة مقارنة، عقلان، مرشد سعيد ناجي،‌ المصدر مجلة جامعة القرآن الكريم والعلوم الإسلامية , س18, عدد خاص،‌الناشر: جامعة القرآن الكريم والعلوم الإسلامية - مركز بحوث القرآن الكريم والسنة النبوية، 2015، صفحه 151 – 180.
# التسعير وعلاقته بالاحتكار - منظور الاقتصاد الإسلامي دراسة اقتصادية فقهية، المقرن، خالد بن سعد، المصدر المجلة المصرية للدراسات التجارية , مج 27, ع 4، الناشر: جامعة المنصورة - كلية التجارة،  2003، صفحه 177 – 198.
# المنظور الاجتماعى لعقوبة الاحتكار فى الدين الاسلامى، حسين، أحلام محسن، المصدر مجلة الآداب , ع91، الناشر: جامعة بغداد - كلية الآداب،‌ 2009، صفحه 468 – 485.
# مفهوم الاحتكار بين الفقه الإسلامي والاقتصاد الرأسمالي، الحموري، قاسم محمد نزال، المصدر مجلة كلية الشريعة والدراسات الإسلامية , ع 14، الناشر: جامعة قطر - كلية الشريعة والدراسات الإسلامية،‌ 1996، صفحه 280 – 300.
# الإحتكار آثاره وسياسة معالجته تحليل فقهي إقتصادي، بابكر، محمد أحمد عمر،‌ المصدر مجلة الاقتصاد والعلوم السياسية والإحصائية , ع12، الناشر: جامعة أم درمان الإسلامية - كلية الاقتصاد والعلوم السياسية، 2012،‌ صفحه 1 – 64.


=== پایان‌نامه‌ها ===
==معرفی کتاب==
# مبانی فقهی احکام احتکار در مذاهب خمسه، کارشناسی ارشد، 1397، مجید علی‌نیای رودبنه، استاد راهنما: احمدرضا خزائی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی، مجتمع دانشگاهی ولیعصر (عج) - دانشکده ادبیات و علوم انسانی.
# مبانی فقهی احتکار، کارشناسی ارشد، 1369، مرتضی حاجی‌شفیعی، استاد راهنما: حسن طاهری خرم‌آبادی،  دانشگاه امام صادق علیه السلام، دانشکده اقتصاد و معارف اسلامی.
# سیاستهای مقابله با احتکار در اقتصاد اسلامی، کارشناسی ارشد، 1399، سید احمد موسوی، استاد راهنما: سید مهدی معلمی، جامعه المصطفی العالمیه، موسسه آموزش عالی علوم انسانی.
# بررسی جرم‌شناسی جرم احتکار در شرایط بحران اقتصادی، کارشناسی ارشد، 1398، عابد نبی خانی، استاد راهنما: محمدحسین پوریانی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد نراق، گروه حقوق.
# بررسی تطبیقی احتکار از منظر مذاهب خمسه اسلامی و (بررسی قانون احتکار مصوب مجلس)، کارشناسی ارشد، 1381، کریم کوخائی‌زاده استاد راهنما: عبداله امیدی‌فرد، استاد مشاور: سید‌‌علی‌اصغر موسوی رکنی،  دانشگاه قم، دانشکده الهیات.
# بازنگری ادله و مستندات فقهی جرم احتکار برای تعمیم حکم به مصادیق جدید، کارشناسی ارشد، 1398، دانشگاه شهید بهشتی، دانشکده مدیریت و حسابداری.
# بازنگری ادله و مستندات فقهی جرم احتکار برای تعمیم حکم به مصادیق جدید، کارشناسی ارشد، 1399، مسعود نقدیان، استاد راهنما: خلیل‌اله احمدوند، دانشگاه رازی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی.
# مقایسه آرای فقهی شیخ طوسی و محقق حلی در احتکار، کارشناسی ارشد، 1399، مهدی الهی، استاد راهنما: علی بهرامی نژاد، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی، مجتمع دانشگاهی ولیعصر (عج) - دانشکده ادبیات و علوم انسانی.
# احتکار و تسعیر در فقه امامیه و حقوق موضوعه، کارشناسی ارشد، 1393، مریم رحیمی داربید، استاد راهنما: علی خزائی، استاد مشاور: ابوالحسن مجتهدسلیمانی، دانشگاه تربیت معلم - تهران، دانشکده ادبیات و علوم انسانی.
# بررسی تطبیقی احتکار در فقه اسلامی، کارشناسی ارشد، 1393، علی درودی سراجکلائی، استاد راهنما: علی‌اکبر ایزدی‌فرد، استاد مشاور: محمدمهدی زارعی، دانشگاه مازندران، دانشکده الهیات و معارف اسلامی.
# تحلیل فقهی - حقوقی احتکار با رویکردی بر آرای امام خمینی (س)، کارشناسی ارشد، 1391، افسانه مهدیان کرانی، استاد راهنما: سیدمحمد موسوی بجنوردی، پژوهشکده امام خمینی (ره) و انقلاب اسلامی.
# احتکار و جرائم مشابه در قانون ایران و اسلام، کارشناسی ارشد، 1376، علی‌اصغر اعظمی، استاد راهنما: محمدجعفر حبیب‌زاده، دانشگاه تربیت مدرس، دانشکده علوم انسانی.
# احتکار و وظیفه‌ی حکومت اسلامی در برابر آن در فقه امامیه، کارشناسی ارشد، 1388، السور یوسف‌زاده، استاد راهنما: علی رحمانی سبزواری، استاد مشاور: محمد حسنی، دانشگاه جامعه المصطفی العالمیه، دانشکده الهیات و معارف اسلامی.
# بررسی تطبیقی احتکار از نظر مذاهب خمسه و حقوق موضوعه ایران، کارشناسی ارشد، 1388، عبدالمجید واقفی، استاد راهنما: نادر مختاری افراکتی، استاد مشاور: امیرحمزه سالارزایی، دانشگاه سیستان و بلوچستان.
# تحلیل فقهی- حقوقی احتکار با رویکردی بر آرای امام خمینی (س)، کارشناسی ارشد، 1392، افسانه مهدیان کرانی، استاد راهنما: سیدمحمد موسوی بجنوردی، استاد مشاور: عیسی ولایی، پژوهشکده امام خمینی (ره) و انقلاب اسلامی.
# بررسی جرایم احتکار و گران فروشی با رویکردی در قوانین موضوعه و رویه قضایی و تعزیرات حکومتی، کارشناسی ارشد، 1395، محمد داغ گازران، استاد راهنما: غلامرضا عبدلی، دانشگاه آزاد اسلامی ‌واحد شاهرود، دانشکده علوم انسانی.
# احتکار و وظیفه حکومت اسلامی در برابر آن در فقه امامیه، کارشناسی ارشد، 1398، حافظ صادقی، استاد راهنما: فرج بهزاد، دانشگاه آزاد اسلامی ‌واحد اردبیل، دانشکده علوم انسانی.
# مسئولیت ناشی از احتکار نام‌های دامنه در نظام حقوقی ایران، کارشناسی ارشد، 1396، محمدصالح کریمی، استاد راهنما: فاطمه قناد، استاد مشاور: عباس کریمی، دانشگاه علم و فرهنگ تهران، دانشکده علوم انسانی.
# بررسی تطبیقی احتکار در فقه اسلامی، کارشناسی ارشد، 1391، علی درودی، استاد راهنما: علی‌اکبر ایزدی‌فرد، استاد مشاور: محمدمهدی زارعی، دانشگاه مازندران، دانشکده الهیات و معارف اسلامی.


=== دیگر منابع ===
اثر حاضر با عنوان '''احکام فقهی و حقوقی مرگ مغزی''' حاصل پژوهش امرالله نیکومنش است که سازمان چاپ و انتشارات ایران جام به زبان فارسی چاپ کرده است. کتاب برای اولین بار در سال ۱۳۹۱، در 209 صفحه و 1000 نسخه منتشر شد. این کتاب به دنبال بیان ماهیت مرگ مغزی، ارتباط پیوند اعضا با مرگ مغزی و احکام فقهی و حقوقی این مسئله است.
 
==ساختار کتاب==
نویسنده پژوهش خود را در پنج بخش تنظیم کرده است: بخش ابتدایی درباره رابطه مرگ مغزی و پیوند اعضا(ص۱۷)؛ بخش دوّم درباره ماهیت مرگ مغزی(ص۲۵)؛ بخش سوم احکام فقهی و حقوقی مرگ مغزی(ص۶۷)؛ بخش چهارم استفتائات در این مورد(ص۱۶9) و بخش پنجم مرگ مغزی در قوانین دیگر ملل (ص۱۸۹).
==مطالب کتاب==
===مراحل مرگ‌مغزی===
نویسنده عنوان می‌کند که مرگ انسان با مرگ اعضای بدن او تفاوت دارد و هیچ یک ضرورتا و بلافاصله مستلزم دیگری نیست؛ زیرا می‌توان مرگ عضوی را تصور کرد بدون اینکه منجر به مرگ انسان شود، مثل نابینا شدن که منجر به توقف فعالیت چشم می‌شود و همچنین می‌توان مرگ انسانی را تصور کرد بدون اینکه بلافاصله منجر به مرگ همه اعضای او شود، مانند شخصی که دچار مرگ‌ مغزی می‌شود ولی اعضای دیگر نظیر قلب، ریه و کلیه همچنان در حال فعالیت هستند، هرچند موقت و کوتاه‌مدت. این مسئله نه‌تنها در انسان، بلکه در حیوانات نیز قابل مشاهده است(ص۴۴).
 
با توجه به این مطلب گفته شده است که مرگ‌ مغزی به معنای توقف بازگشت‌ناپذیر تمام اعمال مغز است. نتیجه بررسی‌های پزشکی نشان می‌دهد که ۸۵درصد مبتلایان به مرگ مغزی، بعد از یک هفته و تقریبا صددرصد آنان بعد از دو هفته دچار ایست کامل قلبی می‌شوند و به‌ندرت اتفاق می‌افتد که قلب کسی که دچار مرگ مغزی است بتواند بیش از دو هفته کار کند (ص۴۵ و ۴۶).
 
گفتنی است که مرگ‌ مغزی به یکی از این سه‌ صورت اتفاق می‌افتد: الف) مغز از کار می‌افتد، ولی قلب به طور طبیعی کار می‌کند و حیات نباتی برقرار است؛ ب) مغز از کار می‌افتد، ولی قلب به کمک دستگاه تنفسی به کار خود ادامه می‌دهد و در عین حال امیدی به بازگشت حیات مغزی نیست؛ ج) مغز از کار می‌افتد و قلب هیچ‌گونه فعالیتی از خود نشان نمی‌دهد(ص۶۵).
 
در صورت اول، شخص از نظر شرعی زنده محسوب می‌شود و احکامی نظیر مالکیت و زوجیت بر او بار می‌شود؛ بنابراین قاعدتا جدا کردن قلب به‌منزله قتل بیمار است. در صورت دوم نیز قطع عضوی که موجب مرگ یا سرعت در آن شود حرام است. البته می‌توان در صورتی که نجات نفس محترمی متوقف بر گرفتن آن عضو باشد، از باب تزاحم، برداشت آن عضو را جایز دانست؛تفصیل آن خواهد آمد(ص۶۶).
 
===احکام فقهی و حقوقی مرگ‌مغزی===
 
به نظر نگارنده، پیش از ذکر ادله موافقان و مخالفان اهدا و پیوند عضو لازم است ذکر شود که مسئله شقوق و فروع بسیاری دارد؛ زیرا گذشته از پیوند اعضای حیوانات به انسان، پیوند اعضای انسان به انسان نیز گاهی از انسان زنده به انسان زنده است، مانند پیوند کلیه و گاهی پیوند از انسان مرده به مرگ طبیعی به انسان زنده، مانند پیوند قرنیه چشم و گاهی پیوند از انسان دچار مرگ‌ مغزی به انسان زنده، مانند پیوند قلب یا ریه(ص۶۹ و ۷۰).
 
هر کدام از اقسام فوق نیز یا به ضرورت واقع می‌شود یا بدون ضرورت. همچنین هر یک از دهنده و گیرنده عضو ممکن است مسلمان، غیر مسلمان، مجهول‌الحال، مهدورالدم یا مصون الدم باشد(ص۷۰).
 
====ادله منع برداشت عضو از بیمار مرگ‌ مغزی====
با استناد بر یافته‌های نویسنده برای اثبات منع برداشت عضو از مبتلا به مرگ مغزی می‌توان به چند دلیل تمسک کرد. تمام این ادله تحت عنوان چهار عنوان کتاب، سنت، عقل و اجماع قرار می‌گیرند(ص۷۱).
 
'''کتاب'''
 
یکی از ادله مخالفان برداشت عضو از مبتلایان به مرگ‌ مغزی آیه «حرّمت علیکم المیتة و الدم» است. آنان استدلال کرده‌اند که مطابق این آیه، استفاده از مردار و خون حرام است و چون برداشت و اهدای عضو برای پیوند به‌نوعی استفاده از عضو مرده است، به مضمون این آیه حرام است(ص۷۱).
 
در جواب به این استدلال باید گفت که وقتی فعلی به طور مطلق در آیات و روایات به‌کار می‌رود، متعلَق آن گاهی به قرائن معلوم می‌شود و تفسیر آیه بدون در نظر داشتن آن قرائن صحیح نیست، مانند اینکه در قرآن فرموده است: «مادرانتان بر شما حرام هستند». قرائن موجود تأکید دارند که مقصود قرآن حرمت ازدواج با مادران است، نه نظر به مادران و لمس آنان. در آیه مورد بحث نیز مقصود از حرمت مردار و خون، حرمت استفاده نامشروع از آن است، نه هر استفاده‌ای(ص۷۱).  بنابراین اگر استفاده مشروعی برای متعلَق آن فعل متصور باشد، حرمت مذکور در آیه شامل آن نمی‌شود. بدون شک نجات یک انسان با اهدای عضوی از یک انسان مبتلا به مرگ‌ مغزی مشروع و خداپسندانه است(ص۷۲).
 
آنان همچنین استدلال می‌کنند که خداوند در آیه ۱۱۹، سوره نساء می‌فرماید: « اموال خود را به باطل نخورید» از آنجا که اعضای بدن مردگان مردار و نجس است و مردار منفعت حلالی ندارد و چیزی که منفعت حلال نداشته باشد، مالیت ندارد و نمی‌تواند مورد معامله قرار گیرد، بنابراین خرید و فروش اعضای بدن مردگان اکل مال به باطل و حرام است (ص۷۲).
 
در پاسخ باید گفت این استدلال تمام نیست، چون ادله دالّ بر حرمت استفاده از مردار ناظر به خوردن گوشت مردار است که منفعت عقلایی محسوب نمی‌شود، اما وقتی منفعت عقلایی برای اعضای مردار متصور باشد، نمی‌توانیم به استناد این آیه هرگونه استفاده از مردار را حرام بدانیم؛ این پاسخ وقتی قوت پیدا می‌کند که به ادله فقهای گذشته مراجعه می‌کنیم، ایشان علت حرمت خرید و فروش اعضای قطع شده را عدم وجود منفعت در آن ذکر می‌کنند (ص۷۲).
 
بعلاوه ظاهر استدلال این است که عوضی که در مقابل فروش یا اهداء عضو گرفته می‌شود، باطل است، نه خود اهداء و انتقال عضو، حال اگر لازمه انتقال و اهداء همیشه گرفتن عوض باشد، استدلال تمام است، در حالی که چنین نیست و گاهی انتقال عضو و اهداء بدون عوض و از روی خیر خواهی صورت می‌گیرد. ضمن این که دریافت عوض و وجه می‌تواند در مقابل اجازه برداشت عضو باشد، نه در مقابل فروش و انتقال یا اهداء آن عضو. بنابراین به نظر می‌رسد آیه به هیچ شکل دلالت بر حرمت اصل برداشت عضو از بدن شخص مبتلا به مرگ‌مغزی ندارد و ادعای مخالفین ثابت نیست (ص۷۳).
 
سنّت
 
به گفته مولف روایات متعددی در این خصوص وارد شده است، به‌طوری که مجموع این روایات به چند دسته تقسیم شده و مورد استناد قرار گرفته است (ص۷۵).
 
دسته اول روایاتی است که بر حرمت بهره بردن از مردار دلالت می‌کند. پاسخ این دسته از روایات این است که بنابر عقیده مشهور فقها، وقتی عضوی به بدن بیمار پیوند می‌خورد، چون حیات در آن جریان پیدا می‌یابد، پاک می‌شود. پس از حیث مردار و نجس بودن نمی‌توان حکم به حرمت انتفاع داد؛ بعلاوه بنابر نظر فقها بهره‌برداری و استفاده از مردار و اجزای آن در اموری که طهارت در آن شرط نیست، جایز است. مانند تهیه لباس مصلی از اجزاء مردار، پس استفاده از مردار بطور مطلق حرام نیست (ص۷۵ و ۷۶).
 
دسته دوم روایاتی است که بر حرمت هتک حرمت و خوار کردن مومن دلالت دارد. در پاسخ به این استدلال نیز لازم است گفته شود، حفظ حرمت مردار مومنین بدون هیچ تردیدی واجب است؛ اما این وجوب تا زمانی ادامه دارد که حفظ حرمت مردار مومن، با مسئله مهم‌تر از خود تزاحم پیدا نکند. بنابراین اگر چنین امری با امر مهم‌تری، مثل حفظ جان مومن زنده در مقام تزاحم قرار گیرد، مسلّما از باب اهم و مهم و دفع افسد به فاسد و برای حفظ جان مومن زنده، قطعا تعرض به مردار مومن جایز و چه بسا واجب خواهد بود (ص۷۷ و ۷۹).
 
بعلاوه دربرداشت عضو مردار مسلمان، هیچ‌گونه هتک حرمتی به او دیده نمی‌شود، چون نه‌تنها قصد هتک حرمتی وجود ندارد، بلکه این عمل به قصد زنده نگه داشتن مومن دیگر است که خود نشانه عظمت و ایثار است. شاهد این مطلب شکافتن شکم مادر مرده، برای نجات دادن جنین زنده در داخل رحم است و برعکس، قطعه قطعه نمودن جنین مرده در رحم است که برای حفظ جان مادر، این کار صورت می‌گیرد (ص۷۹).
 
دسته دیگر روایاتی است که بر لزوم تعجیل در تجهیز مرده و عدم جواز تاخیر دفن دلالت می‌کند. با فرض این که روایات مذکور دلالت بر وجوب تعجیل داشته باشد و نه استحباب آن؛ در این صورت نیز، حرمت تاخیر دفن مرده مسلمان با وجوب نجات جان مسلمان دیگر در مقام تزاحم قرار می‌گیرد و مسلّم است که نجات جان مسلمان مهم‌تر از تعجیل در دفن است؛ لذا تاخیر به اندازه قطع عضو جایز خواهد بود (ص۸۲-۸۴).
 
عقل
 
به باور پژوهشگر استدلال شده است که عقل حکم به حرمت برداشت، عضو از مبتلا به مرگ‌مغزی نموده است. چون برداشت عضو از مردگان مغزی برای پیوند، مستلزم مرگ زود هنگام و از روی ترحم و به عبارتی آتانازی به حساب می‌آید، لذا آتانازی یا قتل از روی ترحم عقلا و شرعا حرام و منهی عنه است (ص۹۱).
 
پاسخ این است که محل بحث خارج از مسئله آتانازی و مرگ از روی ترحم است. ولی با فرض اینکه همین تعجیل در مرگ را آتانازی بدانیم، این قسم از آتانازی از نوع انفعالی آن است که پزشک از ادامه مداوای بی‌فایده بیمار غیرقابل علاج خودداری می‌کند و این نوع از آتانازی از نظر شرعی و قانونی مسئولیتی ندارد و حرام نیست. زیرا مرگ بیمار منتسب به فعل یا ترک فعل پزشک  و کادر درمانی نیست؛ بلکه ضایعه مغزی عامل و علت مرگ است (ص۹۲-۹۴).
 
اجماع
 
دلیل دیگری که برای اثبات منع برداشت و اهداء عضو به آن تمسک شده است، اجماع است. در این خصوص اجماعی از بعضی از فقها نقل شده، به این مضمون که فقها بر حرمت بهره‌برداری و خرید و فروش مردار اقامه اجماع کرده‌اند. لیکن بزرگانی از فقها مانند: آیه‌الله خویی، ضمن ردّ این ادّعای اجماع معتقدند، به فرض وجود اجماع، کاشفیّتی از قول معصوم (ع) وجود نخواهد داشت (ص۸۹ و ۹۱).
 
ادّله جواز برداشت عضو از مبتلا به مرگ‌مغز
 
دلیل اول:
 
بر اساس این پژوهش از جمله ادله موافقین جواز برداشت عضو مبتلا به مرگ‌مغزی، آیه «و من احیاها فکانّما احیا الناس جمیعا» است. مراد از احیا در اینجا همان چیزی است که در عرف عقلا نجات دادن شمرده می‌شود، نظیر نجات غریق؛ موارد بسیاری در احکام شرعی ملاحظه می‌شود که خداوند به حیات بشر عنایت خاصّی داشته و برای زنده ماندن او حتی بعضی از محرمات را بر او مباح نموده است. مانند اباحه ارتکاب بعضی محرمات نظیر خوردن گوشت مردار در شرایط خاصّ. غالب فقها دلیل این احکام  خاصّ را اهمیت و رجحان فرد زنده، نسبت به مردار عنوان کرده‌اند (ص۹۵ و ۹۶).
 
شاهد دیگر در این مسئله، جواز مداوای بیماری‌هایی است که درمان آنها منحصر به استفاده از چیزهای حرام می‌باشد؛ البته این تجویز باید با نظر پزشک ماهر و مورد اعتماد صورت گیرد. با توجه به این شواهد و قرائن و اهتمام فراوانی که شارع نسبت به جان انسان قائل است، پرمسلم است که اگر نجات جان یک انسان، متوقف بر یک عمل حرام باشد، به استناد آیه مذکور و نظر مشهور فقها، نه تنها برداشت عضو و پیوند آن به شخص بیمار جایز است، بلکه ممکن است واجب تلقی گردد (ص۹۶ و ۹۷).
 
دلیل دوم: مجموعه روایاتی وجود دارد که می‌توان برای جواز برداشت عضو و یا اهداء، به آنها استناد نمود. از جمله صحیحه‌ای که در آن علی‌ابن یقطین نقل می‌کند، از امام کاظم (ع) سئوال کردم «زنی می‌میرد و فرزندش در شکم او تکان می‌خورد، چگونه باید عمل کرد؟ فرمود برای نجات فرزند، شکم مادر شکافته می‌شود» (ص۹۷).
 
با توجه به روایت مذکور و روایات دیگری که مضمونی، شبیه به این روایت را دارد و مخصوصا با توجه به عمل فقها به آن گروه روایات، می‌توان نتیجه گرفت که نه تنها برداشت عضو از بدن شخص مبتلا به مرگ‌مغزی جایز است؛ بلکه چه بسا که در صورت توقف جان بیمار به آن عضو ممکن است، بتوان حکم به وجوب آن داد. هرچند علمای اهل‌سنت جواز برداشت را موقوف به اجازه صاحب عضو در زمان حیات کرده‌اند (ص۹۸).
 
دلیل سوم: قاعده حکومت نیز از جمله ادله‌ای است که موافقین جواز برداشت به آن استناد کرده‌اند. آنها بیان می‌کنند، دربرداشت عضو به فرض که مطابق روایات و ادله مخالفین، نظیر حرمت مثله و اضرار به نفس و غیره، برداشت عضو حرام باشد؛ لکن ادله عناوین ثانویه‌ای مثل اضطرار و ضرورت حفظ جان مسلمان دیگر، بر آن ادله اولیه حکومت خواهند داشت. بنابراین مثل این است که خداوند فرموده باشد، در مواقع اضطرار و ضرورت، حرمت برداشت عضو برطرف می‌شود (ص۹۸-۱۰۰).
 
نقش رضایت دربرداشت عضو
 
به نظر محقق فقهای امامیه رضایت بیمار را شرط اساسی برای مشرعیت معالجه شمرده‌اند، البته شرایط ضروری و اضطراری و به عبارتی مصادیق فوریت‌های پزشکی را از آن استثناء کرده‌اند. از همین جهت باید گفت: بنابر فتوای مشهور فقها نه تنها در صورت بودن وصیت و رضایت صاحب عضو، بلکه حتی در صورت عدم وصیت او نیز در صورتی که حفظ جان یک مسلمان منوط و منحصر به برداشت و پیوند باشد، عمل برداشت عضو جایز خواهد بود؛ اما این جواز برای استفاده است، نه اینکه جواز برای فروش عضو باشد (ص۱۱۳-۱۲۳).
 
دیه یا عوض عضو قطع شده
 
با توجه به این تحقیق از مسائلی که پیرامون برداشت عضو از شخص مبتلا به مرگ‌مغزی و پیوند آن به فرد نیازمند مطرح می‌شود، تعلق دیه یا عوض به آن عضو قطع شده است. برخی از فقها معتقدند، در صورتی که صاحب عضو خود به برداشت عضو وصیت کرده باشد، در این صورت دیه ساقط خواهد بود. گروهی دیگر از فقها مطلقا، قائل به ثبوت دیه هستند؛ چه صاحب عضو وصیت برای برداشت عضو نموده باشد و چه وصیت در کار نباشد و صرفا عمل برداشت عضو و پیوند برای حفظ جان مسلمان صورت گرفته باشد (ص۱۳۵ و ۱۳۶).
 
اما در بین فقها نظر امام خمینی به این شکل تفصیل دارد، اگر تشریح و قطع عضو مرده مسلمان برای رعایت مصلحت همه مسلمانان باشد، مثل تشریح مرده مسلمان در صورت توقف حفظ جان مسلمانان بر آن، دیه ثابت نمی‌شود. ولی اگر قطع عضو به منظور حفظ جان فرد یا افراد معینی از مسلمانان انجام شود، دیه ثابت است (ص۱۳۶).
 
دلیل قائلین به ثبوت دیه، روایت اسحاق ابن عمار است که می‌گوید به امام صادق (ع) عرض کردم «اگر کسی سر مرده‌ای را قطع نماید چه می‌شود؟ فرمودند: دیه بر اوثابت است» و دیه مرده مسلمان به استناد روایات و نظر مشهور فقها، یک‌دهم دیه مسلمان زنده است و این دیه به وارث نمی‌رسد؛ چون دیه پس از مرگ صاحب عضو، به خود صاحب عضو تعلق می‌گیرد و چون خود او نمی‌تواند، مالک دیه شود، پس در بدهی‌های او مصرف می‌شود و یا از جهت بلامالک بودن به حاکم شرع تعلق دارد که باید صرف در امور خیریه گردد (ص۱۳۸-۱۴۲).
 
نقش دین در حکم قطع عضو
 
نگارنده عقیده دارد فقها در جواز یا عدم جواز برداشت عضو از بدن شخص غیر مسلمان دو دسته شده‌اند. گروهی که قائل به عدم جواز برداشت عضو شده‌اند، می‌گویند: مسئله نجاست غیر مسلمان، مانع از جواز برداشت عضو آنان است. در پاسخ گفته می‌شود، عضو نجس بعد از پیوند به بدن شخص طاهر به تبع طهارت گیرنده پاک می‌شود و لذا اشکالی برای نماز او ایجاد نمی‌شود (ص۱۴۹-۱۵۱).
 
گروهی دیگر از قائلین به جواز برداشت عضو کافر (اهل ذمه) بر این باورند که بدن و اعضای آنان دارای دیه است و دیه آنان مطابق مشهور فقها، نصف دیه مسلمانان است و مطابق قاعده، دیه اعضای مرده کافر ذمّی، یک دهم دیه اعضای زنده کافر ذمّی خواهد بود (ص۱۵۳).
 
بسیاری از فقها  با توجه به اینکه مشکوک‌الاسلام در اکثر موارد  محکوم به اسلام است، معتقدند یافت شدن جسد مشکوک الحال در بلاد اسلام، موجب الحاق او به مسلمین می‌گردد و اجرای احکام مسلمین را در حق او لازم دانسته‌اند (ص۱۵۲).
 
 
جنایت بر مبتلا به مرگ‌مغزی
 
به گزارش نویسنده با این که مسئله مرگ مغزی از جمله موضوعات مستحدثه پزشکی است و به تازگی در عرصه فقاهت وارد شده است، ولی برخی از مولفه‌های مرگ مغزی با مولفه‌های مسئله قدیمی «حیات غیر مستقر» شباهت دارد؛ لذا از این جهت می‌توان ارتباطی میان این دو موضوع برقرار کرد (ص۱۵۵).
 
برای هر انسان از نظر حالات حیات، سه وضعیت متمایز تصور شده است که عبارت است از حیات مستقر، حیات غیرمستقر و مرگ‌قطعی؛ حال از میان این سه وضعیت مختلف، مسئله حیات غیرمستقر که همان حیات مشرف به مرگ است، از ویژگی‌ها و پیچیدگی‌های خاصی برخوردار است. حال با توجه مشابهتی که بین قرائن و نشانه‌های مرگ‌مغزی و حیات غیرمستقر وجود دارد، مانند: عدم ادراک، شعور، نطق و حرکات ارادی و نبود قابلیت بقاء، می‌توان گفت که مرگ‌مغزی مصداق روشنی از حیات غیرمستقر است (ص۱۵۵-۱۶۱).
 
به هر حال با دقت و ملاحظه در استدلال و نقدهای انجام شده، باید احتیاط کرد و گفت، ظاهرا حقّ با قائلین به زنده بودن مبتلا به مرگ‌مغزی است. اما اینکه گروهی از فقها برداشت اعضای مبتلا به مرگ‌مغزی را مجاز دانسته‌اند، از باب‌تزاحم و ضرورت و دفع افسد به فاسد و ترجیح اهم بر مهم است؛ نه اینکه قائل باشند که مبتلا به مرگ‌مغزی در حال حاضر به‌طور قطع مرده باشد. به این ترتیب بعید نیست بتوان گفت، اگر کسی علیه مبتلا به مرگ‌مغزی جنایتی انجام دهد، در حکم جنایت بر شخص زنده بوده و حکم آن را خواهد داشت (ص۱۶۶ و ۱۶۷).

نسخهٔ کنونی تا ‏۳ سپتامبر ۲۰۲۵، ساعت ۰۹:۲۰

مهدی محمدی

  • چکیده

احکام فقهی و حقوقی مرگ‌ مغزی کتابی در حوزه فقه پزشکی است. نویسنده کتاب اصطلاح مرگ‌مغزی را به معنای توقف غیرقابل بازگشت اعمال مغز می‌پندارد. مخالفان برداشت عضو از مبتلایان به مرگ‌ مغزی می‌گویند که مطابق آیات قرآن و روایات متعدد، برداشت عضو نوعی استفاده از مردار و نیز هتک حرمت مؤمن است. آنان همچنین گفته‌اند که به حکم عقل، برداشت عضو مستلزم مرگ زودهنگام (اتانازی) است که حرمت عقلی و شرعی دارد. به نظر امرالله نیکومنش، موافقان جواز برداشت عضو نیز معتقدند خداوند به حیات بشر عنایت خاصی داشته و برای زنده ماندن او حتی بعضی از محرمات را بر او مباح کرده است؛ از این جهت برداشت عضو و پیوند آن به دیگران جایز است. به باور نویسنده، با دقت در استدلال طرفین باید اذعان کرد که قول به زنده بودن مبتلا به مرگ‌مغزی به ثواب نزدیک‌تر است. البته برداشت اعضای مبتلا به مرگ‌ مغزی از باب‌ تزاحم، ضرورت و ترجیح اهم مجاز دانسته شده است.

معرفی کتاب

اثر حاضر با عنوان احکام فقهی و حقوقی مرگ مغزی حاصل پژوهش امرالله نیکومنش است که سازمان چاپ و انتشارات ایران جام به زبان فارسی چاپ کرده است. کتاب برای اولین بار در سال ۱۳۹۱، در 209 صفحه و 1000 نسخه منتشر شد. این کتاب به دنبال بیان ماهیت مرگ مغزی، ارتباط پیوند اعضا با مرگ مغزی و احکام فقهی و حقوقی این مسئله است.

ساختار کتاب

نویسنده پژوهش خود را در پنج بخش تنظیم کرده است: بخش ابتدایی درباره رابطه مرگ مغزی و پیوند اعضا(ص۱۷)؛ بخش دوّم درباره ماهیت مرگ مغزی(ص۲۵)؛ بخش سوم احکام فقهی و حقوقی مرگ مغزی(ص۶۷)؛ بخش چهارم استفتائات در این مورد(ص۱۶9) و بخش پنجم مرگ مغزی در قوانین دیگر ملل (ص۱۸۹).

مطالب کتاب

مراحل مرگ‌مغزی

نویسنده عنوان می‌کند که مرگ انسان با مرگ اعضای بدن او تفاوت دارد و هیچ یک ضرورتا و بلافاصله مستلزم دیگری نیست؛ زیرا می‌توان مرگ عضوی را تصور کرد بدون اینکه منجر به مرگ انسان شود، مثل نابینا شدن که منجر به توقف فعالیت چشم می‌شود و همچنین می‌توان مرگ انسانی را تصور کرد بدون اینکه بلافاصله منجر به مرگ همه اعضای او شود، مانند شخصی که دچار مرگ‌ مغزی می‌شود ولی اعضای دیگر نظیر قلب، ریه و کلیه همچنان در حال فعالیت هستند، هرچند موقت و کوتاه‌مدت. این مسئله نه‌تنها در انسان، بلکه در حیوانات نیز قابل مشاهده است(ص۴۴).

با توجه به این مطلب گفته شده است که مرگ‌ مغزی به معنای توقف بازگشت‌ناپذیر تمام اعمال مغز است. نتیجه بررسی‌های پزشکی نشان می‌دهد که ۸۵درصد مبتلایان به مرگ مغزی، بعد از یک هفته و تقریبا صددرصد آنان بعد از دو هفته دچار ایست کامل قلبی می‌شوند و به‌ندرت اتفاق می‌افتد که قلب کسی که دچار مرگ مغزی است بتواند بیش از دو هفته کار کند (ص۴۵ و ۴۶).

گفتنی است که مرگ‌ مغزی به یکی از این سه‌ صورت اتفاق می‌افتد: الف) مغز از کار می‌افتد، ولی قلب به طور طبیعی کار می‌کند و حیات نباتی برقرار است؛ ب) مغز از کار می‌افتد، ولی قلب به کمک دستگاه تنفسی به کار خود ادامه می‌دهد و در عین حال امیدی به بازگشت حیات مغزی نیست؛ ج) مغز از کار می‌افتد و قلب هیچ‌گونه فعالیتی از خود نشان نمی‌دهد(ص۶۵).

در صورت اول، شخص از نظر شرعی زنده محسوب می‌شود و احکامی نظیر مالکیت و زوجیت بر او بار می‌شود؛ بنابراین قاعدتا جدا کردن قلب به‌منزله قتل بیمار است. در صورت دوم نیز قطع عضوی که موجب مرگ یا سرعت در آن شود حرام است. البته می‌توان در صورتی که نجات نفس محترمی متوقف بر گرفتن آن عضو باشد، از باب تزاحم، برداشت آن عضو را جایز دانست؛تفصیل آن خواهد آمد(ص۶۶).

احکام فقهی و حقوقی مرگ‌مغزی

به نظر نگارنده، پیش از ذکر ادله موافقان و مخالفان اهدا و پیوند عضو لازم است ذکر شود که مسئله شقوق و فروع بسیاری دارد؛ زیرا گذشته از پیوند اعضای حیوانات به انسان، پیوند اعضای انسان به انسان نیز گاهی از انسان زنده به انسان زنده است، مانند پیوند کلیه و گاهی پیوند از انسان مرده به مرگ طبیعی به انسان زنده، مانند پیوند قرنیه چشم و گاهی پیوند از انسان دچار مرگ‌ مغزی به انسان زنده، مانند پیوند قلب یا ریه(ص۶۹ و ۷۰).

هر کدام از اقسام فوق نیز یا به ضرورت واقع می‌شود یا بدون ضرورت. همچنین هر یک از دهنده و گیرنده عضو ممکن است مسلمان، غیر مسلمان، مجهول‌الحال، مهدورالدم یا مصون الدم باشد(ص۷۰).

ادله منع برداشت عضو از بیمار مرگ‌ مغزی

با استناد بر یافته‌های نویسنده برای اثبات منع برداشت عضو از مبتلا به مرگ مغزی می‌توان به چند دلیل تمسک کرد. تمام این ادله تحت عنوان چهار عنوان کتاب، سنت، عقل و اجماع قرار می‌گیرند(ص۷۱).

کتاب

یکی از ادله مخالفان برداشت عضو از مبتلایان به مرگ‌ مغزی آیه «حرّمت علیکم المیتة و الدم» است. آنان استدلال کرده‌اند که مطابق این آیه، استفاده از مردار و خون حرام است و چون برداشت و اهدای عضو برای پیوند به‌نوعی استفاده از عضو مرده است، به مضمون این آیه حرام است(ص۷۱).

در جواب به این استدلال باید گفت که وقتی فعلی به طور مطلق در آیات و روایات به‌کار می‌رود، متعلَق آن گاهی به قرائن معلوم می‌شود و تفسیر آیه بدون در نظر داشتن آن قرائن صحیح نیست، مانند اینکه در قرآن فرموده است: «مادرانتان بر شما حرام هستند». قرائن موجود تأکید دارند که مقصود قرآن حرمت ازدواج با مادران است، نه نظر به مادران و لمس آنان. در آیه مورد بحث نیز مقصود از حرمت مردار و خون، حرمت استفاده نامشروع از آن است، نه هر استفاده‌ای(ص۷۱). بنابراین اگر استفاده مشروعی برای متعلَق آن فعل متصور باشد، حرمت مذکور در آیه شامل آن نمی‌شود. بدون شک نجات یک انسان با اهدای عضوی از یک انسان مبتلا به مرگ‌ مغزی مشروع و خداپسندانه است(ص۷۲).

آنان همچنین استدلال می‌کنند که خداوند در آیه ۱۱۹، سوره نساء می‌فرماید: « اموال خود را به باطل نخورید» از آنجا که اعضای بدن مردگان مردار و نجس است و مردار منفعت حلالی ندارد و چیزی که منفعت حلال نداشته باشد، مالیت ندارد و نمی‌تواند مورد معامله قرار گیرد، بنابراین خرید و فروش اعضای بدن مردگان اکل مال به باطل و حرام است (ص۷۲).

در پاسخ باید گفت این استدلال تمام نیست، چون ادله دالّ بر حرمت استفاده از مردار ناظر به خوردن گوشت مردار است که منفعت عقلایی محسوب نمی‌شود، اما وقتی منفعت عقلایی برای اعضای مردار متصور باشد، نمی‌توانیم به استناد این آیه هرگونه استفاده از مردار را حرام بدانیم؛ این پاسخ وقتی قوت پیدا می‌کند که به ادله فقهای گذشته مراجعه می‌کنیم، ایشان علت حرمت خرید و فروش اعضای قطع شده را عدم وجود منفعت در آن ذکر می‌کنند (ص۷۲).

بعلاوه ظاهر استدلال این است که عوضی که در مقابل فروش یا اهداء عضو گرفته می‌شود، باطل است، نه خود اهداء و انتقال عضو، حال اگر لازمه انتقال و اهداء همیشه گرفتن عوض باشد، استدلال تمام است، در حالی که چنین نیست و گاهی انتقال عضو و اهداء بدون عوض و از روی خیر خواهی صورت می‌گیرد. ضمن این که دریافت عوض و وجه می‌تواند در مقابل اجازه برداشت عضو باشد، نه در مقابل فروش و انتقال یا اهداء آن عضو. بنابراین به نظر می‌رسد آیه به هیچ شکل دلالت بر حرمت اصل برداشت عضو از بدن شخص مبتلا به مرگ‌مغزی ندارد و ادعای مخالفین ثابت نیست (ص۷۳).

سنّت

به گفته مولف روایات متعددی در این خصوص وارد شده است، به‌طوری که مجموع این روایات به چند دسته تقسیم شده و مورد استناد قرار گرفته است (ص۷۵).

دسته اول روایاتی است که بر حرمت بهره بردن از مردار دلالت می‌کند. پاسخ این دسته از روایات این است که بنابر عقیده مشهور فقها، وقتی عضوی به بدن بیمار پیوند می‌خورد، چون حیات در آن جریان پیدا می‌یابد، پاک می‌شود. پس از حیث مردار و نجس بودن نمی‌توان حکم به حرمت انتفاع داد؛ بعلاوه بنابر نظر فقها بهره‌برداری و استفاده از مردار و اجزای آن در اموری که طهارت در آن شرط نیست، جایز است. مانند تهیه لباس مصلی از اجزاء مردار، پس استفاده از مردار بطور مطلق حرام نیست (ص۷۵ و ۷۶).

دسته دوم روایاتی است که بر حرمت هتک حرمت و خوار کردن مومن دلالت دارد. در پاسخ به این استدلال نیز لازم است گفته شود، حفظ حرمت مردار مومنین بدون هیچ تردیدی واجب است؛ اما این وجوب تا زمانی ادامه دارد که حفظ حرمت مردار مومن، با مسئله مهم‌تر از خود تزاحم پیدا نکند. بنابراین اگر چنین امری با امر مهم‌تری، مثل حفظ جان مومن زنده در مقام تزاحم قرار گیرد، مسلّما از باب اهم و مهم و دفع افسد به فاسد و برای حفظ جان مومن زنده، قطعا تعرض به مردار مومن جایز و چه بسا واجب خواهد بود (ص۷۷ و ۷۹).

بعلاوه دربرداشت عضو مردار مسلمان، هیچ‌گونه هتک حرمتی به او دیده نمی‌شود، چون نه‌تنها قصد هتک حرمتی وجود ندارد، بلکه این عمل به قصد زنده نگه داشتن مومن دیگر است که خود نشانه عظمت و ایثار است. شاهد این مطلب شکافتن شکم مادر مرده، برای نجات دادن جنین زنده در داخل رحم است و برعکس، قطعه قطعه نمودن جنین مرده در رحم است که برای حفظ جان مادر، این کار صورت می‌گیرد (ص۷۹).

دسته دیگر روایاتی است که بر لزوم تعجیل در تجهیز مرده و عدم جواز تاخیر دفن دلالت می‌کند. با فرض این که روایات مذکور دلالت بر وجوب تعجیل داشته باشد و نه استحباب آن؛ در این صورت نیز، حرمت تاخیر دفن مرده مسلمان با وجوب نجات جان مسلمان دیگر در مقام تزاحم قرار می‌گیرد و مسلّم است که نجات جان مسلمان مهم‌تر از تعجیل در دفن است؛ لذا تاخیر به اندازه قطع عضو جایز خواهد بود (ص۸۲-۸۴).

عقل

به باور پژوهشگر استدلال شده است که عقل حکم به حرمت برداشت، عضو از مبتلا به مرگ‌مغزی نموده است. چون برداشت عضو از مردگان مغزی برای پیوند، مستلزم مرگ زود هنگام و از روی ترحم و به عبارتی آتانازی به حساب می‌آید، لذا آتانازی یا قتل از روی ترحم عقلا و شرعا حرام و منهی عنه است (ص۹۱).

پاسخ این است که محل بحث خارج از مسئله آتانازی و مرگ از روی ترحم است. ولی با فرض اینکه همین تعجیل در مرگ را آتانازی بدانیم، این قسم از آتانازی از نوع انفعالی آن است که پزشک از ادامه مداوای بی‌فایده بیمار غیرقابل علاج خودداری می‌کند و این نوع از آتانازی از نظر شرعی و قانونی مسئولیتی ندارد و حرام نیست. زیرا مرگ بیمار منتسب به فعل یا ترک فعل پزشک و کادر درمانی نیست؛ بلکه ضایعه مغزی عامل و علت مرگ است (ص۹۲-۹۴).

اجماع

دلیل دیگری که برای اثبات منع برداشت و اهداء عضو به آن تمسک شده است، اجماع است. در این خصوص اجماعی از بعضی از فقها نقل شده، به این مضمون که فقها بر حرمت بهره‌برداری و خرید و فروش مردار اقامه اجماع کرده‌اند. لیکن بزرگانی از فقها مانند: آیه‌الله خویی، ضمن ردّ این ادّعای اجماع معتقدند، به فرض وجود اجماع، کاشفیّتی از قول معصوم (ع) وجود نخواهد داشت (ص۸۹ و ۹۱).

ادّله جواز برداشت عضو از مبتلا به مرگ‌مغز

دلیل اول:

بر اساس این پژوهش از جمله ادله موافقین جواز برداشت عضو مبتلا به مرگ‌مغزی، آیه «و من احیاها فکانّما احیا الناس جمیعا» است. مراد از احیا در اینجا همان چیزی است که در عرف عقلا نجات دادن شمرده می‌شود، نظیر نجات غریق؛ موارد بسیاری در احکام شرعی ملاحظه می‌شود که خداوند به حیات بشر عنایت خاصّی داشته و برای زنده ماندن او حتی بعضی از محرمات را بر او مباح نموده است. مانند اباحه ارتکاب بعضی محرمات نظیر خوردن گوشت مردار در شرایط خاصّ. غالب فقها دلیل این احکام خاصّ را اهمیت و رجحان فرد زنده، نسبت به مردار عنوان کرده‌اند (ص۹۵ و ۹۶).

شاهد دیگر در این مسئله، جواز مداوای بیماری‌هایی است که درمان آنها منحصر به استفاده از چیزهای حرام می‌باشد؛ البته این تجویز باید با نظر پزشک ماهر و مورد اعتماد صورت گیرد. با توجه به این شواهد و قرائن و اهتمام فراوانی که شارع نسبت به جان انسان قائل است، پرمسلم است که اگر نجات جان یک انسان، متوقف بر یک عمل حرام باشد، به استناد آیه مذکور و نظر مشهور فقها، نه تنها برداشت عضو و پیوند آن به شخص بیمار جایز است، بلکه ممکن است واجب تلقی گردد (ص۹۶ و ۹۷).

دلیل دوم: مجموعه روایاتی وجود دارد که می‌توان برای جواز برداشت عضو و یا اهداء، به آنها استناد نمود. از جمله صحیحه‌ای که در آن علی‌ابن یقطین نقل می‌کند، از امام کاظم (ع) سئوال کردم «زنی می‌میرد و فرزندش در شکم او تکان می‌خورد، چگونه باید عمل کرد؟ فرمود برای نجات فرزند، شکم مادر شکافته می‌شود» (ص۹۷).

با توجه به روایت مذکور و روایات دیگری که مضمونی، شبیه به این روایت را دارد و مخصوصا با توجه به عمل فقها به آن گروه روایات، می‌توان نتیجه گرفت که نه تنها برداشت عضو از بدن شخص مبتلا به مرگ‌مغزی جایز است؛ بلکه چه بسا که در صورت توقف جان بیمار به آن عضو ممکن است، بتوان حکم به وجوب آن داد. هرچند علمای اهل‌سنت جواز برداشت را موقوف به اجازه صاحب عضو در زمان حیات کرده‌اند (ص۹۸).

دلیل سوم: قاعده حکومت نیز از جمله ادله‌ای است که موافقین جواز برداشت به آن استناد کرده‌اند. آنها بیان می‌کنند، دربرداشت عضو به فرض که مطابق روایات و ادله مخالفین، نظیر حرمت مثله و اضرار به نفس و غیره، برداشت عضو حرام باشد؛ لکن ادله عناوین ثانویه‌ای مثل اضطرار و ضرورت حفظ جان مسلمان دیگر، بر آن ادله اولیه حکومت خواهند داشت. بنابراین مثل این است که خداوند فرموده باشد، در مواقع اضطرار و ضرورت، حرمت برداشت عضو برطرف می‌شود (ص۹۸-۱۰۰).

نقش رضایت دربرداشت عضو

به نظر محقق فقهای امامیه رضایت بیمار را شرط اساسی برای مشرعیت معالجه شمرده‌اند، البته شرایط ضروری و اضطراری و به عبارتی مصادیق فوریت‌های پزشکی را از آن استثناء کرده‌اند. از همین جهت باید گفت: بنابر فتوای مشهور فقها نه تنها در صورت بودن وصیت و رضایت صاحب عضو، بلکه حتی در صورت عدم وصیت او نیز در صورتی که حفظ جان یک مسلمان منوط و منحصر به برداشت و پیوند باشد، عمل برداشت عضو جایز خواهد بود؛ اما این جواز برای استفاده است، نه اینکه جواز برای فروش عضو باشد (ص۱۱۳-۱۲۳).

دیه یا عوض عضو قطع شده

با توجه به این تحقیق از مسائلی که پیرامون برداشت عضو از شخص مبتلا به مرگ‌مغزی و پیوند آن به فرد نیازمند مطرح می‌شود، تعلق دیه یا عوض به آن عضو قطع شده است. برخی از فقها معتقدند، در صورتی که صاحب عضو خود به برداشت عضو وصیت کرده باشد، در این صورت دیه ساقط خواهد بود. گروهی دیگر از فقها مطلقا، قائل به ثبوت دیه هستند؛ چه صاحب عضو وصیت برای برداشت عضو نموده باشد و چه وصیت در کار نباشد و صرفا عمل برداشت عضو و پیوند برای حفظ جان مسلمان صورت گرفته باشد (ص۱۳۵ و ۱۳۶).

اما در بین فقها نظر امام خمینی به این شکل تفصیل دارد، اگر تشریح و قطع عضو مرده مسلمان برای رعایت مصلحت همه مسلمانان باشد، مثل تشریح مرده مسلمان در صورت توقف حفظ جان مسلمانان بر آن، دیه ثابت نمی‌شود. ولی اگر قطع عضو به منظور حفظ جان فرد یا افراد معینی از مسلمانان انجام شود، دیه ثابت است (ص۱۳۶).

دلیل قائلین به ثبوت دیه، روایت اسحاق ابن عمار است که می‌گوید به امام صادق (ع) عرض کردم «اگر کسی سر مرده‌ای را قطع نماید چه می‌شود؟ فرمودند: دیه بر اوثابت است» و دیه مرده مسلمان به استناد روایات و نظر مشهور فقها، یک‌دهم دیه مسلمان زنده است و این دیه به وارث نمی‌رسد؛ چون دیه پس از مرگ صاحب عضو، به خود صاحب عضو تعلق می‌گیرد و چون خود او نمی‌تواند، مالک دیه شود، پس در بدهی‌های او مصرف می‌شود و یا از جهت بلامالک بودن به حاکم شرع تعلق دارد که باید صرف در امور خیریه گردد (ص۱۳۸-۱۴۲).

نقش دین در حکم قطع عضو

نگارنده عقیده دارد فقها در جواز یا عدم جواز برداشت عضو از بدن شخص غیر مسلمان دو دسته شده‌اند. گروهی که قائل به عدم جواز برداشت عضو شده‌اند، می‌گویند: مسئله نجاست غیر مسلمان، مانع از جواز برداشت عضو آنان است. در پاسخ گفته می‌شود، عضو نجس بعد از پیوند به بدن شخص طاهر به تبع طهارت گیرنده پاک می‌شود و لذا اشکالی برای نماز او ایجاد نمی‌شود (ص۱۴۹-۱۵۱).

گروهی دیگر از قائلین به جواز برداشت عضو کافر (اهل ذمه) بر این باورند که بدن و اعضای آنان دارای دیه است و دیه آنان مطابق مشهور فقها، نصف دیه مسلمانان است و مطابق قاعده، دیه اعضای مرده کافر ذمّی، یک دهم دیه اعضای زنده کافر ذمّی خواهد بود (ص۱۵۳).

بسیاری از فقها با توجه به اینکه مشکوک‌الاسلام در اکثر موارد محکوم به اسلام است، معتقدند یافت شدن جسد مشکوک الحال در بلاد اسلام، موجب الحاق او به مسلمین می‌گردد و اجرای احکام مسلمین را در حق او لازم دانسته‌اند (ص۱۵۲).


جنایت بر مبتلا به مرگ‌مغزی

به گزارش نویسنده با این که مسئله مرگ مغزی از جمله موضوعات مستحدثه پزشکی است و به تازگی در عرصه فقاهت وارد شده است، ولی برخی از مولفه‌های مرگ مغزی با مولفه‌های مسئله قدیمی «حیات غیر مستقر» شباهت دارد؛ لذا از این جهت می‌توان ارتباطی میان این دو موضوع برقرار کرد (ص۱۵۵).

برای هر انسان از نظر حالات حیات، سه وضعیت متمایز تصور شده است که عبارت است از حیات مستقر، حیات غیرمستقر و مرگ‌قطعی؛ حال از میان این سه وضعیت مختلف، مسئله حیات غیرمستقر که همان حیات مشرف به مرگ است، از ویژگی‌ها و پیچیدگی‌های خاصی برخوردار است. حال با توجه مشابهتی که بین قرائن و نشانه‌های مرگ‌مغزی و حیات غیرمستقر وجود دارد، مانند: عدم ادراک، شعور، نطق و حرکات ارادی و نبود قابلیت بقاء، می‌توان گفت که مرگ‌مغزی مصداق روشنی از حیات غیرمستقر است (ص۱۵۵-۱۶۱).

به هر حال با دقت و ملاحظه در استدلال و نقدهای انجام شده، باید احتیاط کرد و گفت، ظاهرا حقّ با قائلین به زنده بودن مبتلا به مرگ‌مغزی است. اما اینکه گروهی از فقها برداشت اعضای مبتلا به مرگ‌مغزی را مجاز دانسته‌اند، از باب‌تزاحم و ضرورت و دفع افسد به فاسد و ترجیح اهم بر مهم است؛ نه اینکه قائل باشند که مبتلا به مرگ‌مغزی در حال حاضر به‌طور قطع مرده باشد. به این ترتیب بعید نیست بتوان گفت، اگر کسی علیه مبتلا به مرگ‌مغزی جنایتی انجام دهد، در حکم جنایت بر شخص زنده بوده و حکم آن را خواهد داشت (ص۱۶۶ و ۱۶۷).