|
|
(۴۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) |
خط ۱: |
خط ۱: |
| کتاب «بررسی فقهی خوانندگی زن در جامعه اسلامی» به تحلیل موضوع غنا و خوانندگی زنان از دیدگاه فقه شیعه پرداخته است. نویسنده در این اثر، با استناد به آیات، روایات، اجماع و نظرات فقها، حرمت ذاتی یا مشروط غنا را بررسی کرده و دیدگاههای مختلف را تحلیل میکند. موضوعاتی همچون معیار طرب، غنا در قرآن، مرثیه، مراسم عروسی و تکخوانی زن مورد بحث قرار گرفته است. همچنین استثنائات حرمت غنا مانند قرائت قرآن و حداء نیز بررسی شدهاند. این کتاب با تحلیل تاریخی و سندی، به اختلاف نظرات فقها و دلایل آنها میپردازد. در نهایت، نویسنده به احکام شک در خوانندگی زن و توصیه به احتیاط در موارد مشکوک اشاره دارد.
| | مجتبی عابدینی |
|
| |
|
| ==معرفی اجمالی==
| | کتاب '''غنا در فقه شیعی''' به بررسی ادله حرمت غنا (اجماع، آیات و روایات) میپردازد. در فصل اول، اجماع فقها و نقد آن، و همچنین آیات قرآن که به حرمت غنا اشاره دارند، مورد بررسی قرار میگیرد. نویسنده به این نتیجه میرسد که غنا بهطور خاص حرام است و استناد به آیات و روایات برای اثبات این حرمت ضروری است. در فصل دوم، روایات مربوط به حرمت استماع غنا و نظرات فقها در این زمینه تحلیل میشود. فصل سوم به بررسی غنا در قرائت قرآن و روایات مرتبط با آن اختصاص دارد. در فصل چهارم، نویسنده به مستثنیات حکم غنا، از جمله غنا در عروسی و اعیاد، میپردازد و در نهایت به مسائل مستحدثه مانند حکم غنا در صدای ضبط شده اشاره میکند. |
| کتاب «بررسی فقهی خوانندگی زن در جامعه اسلامی» نوشته رسول جمشیدی، در سال ۱۳۹۹ توسط انتشارات سومر نشر منتشر شد. این اثر با ۲۸۰ صفحه، به تحلیل و بررسی جوانب فقهی مرتبط با خوانندگی زنان در جامعه اسلامی میپردازد. | |
| ==بررسی فقهی خوانندگی زن در جامعه اسلامی==
| |
| نویسنده در فصل اول و دوم به کلیات مباحث همچون تبیین مسئله، ضرورت پژوهش و نیز مفهومشناسی غنا پرداخته است (ص۱۲-۴۲). | |
|
| |
|
|
| |
|
| == بررسی اعتبار طرب فعلی یا شأنی== | | ==معرفی اجمالی و ساختار== |
| | کتاب «غنا در فقه شیعی» اثر سید عباس سید کریمی با ترجمه مهدی حمیدی پارسا، توسط نشر مدرسه اسلامی هنر در ۲۱۵ صفحه منتشر شده است. |
|
| |
|
| نویسنده در ادامه فصل دوم به بررسی اعتبار طرب فعلی یا شأنی در صدق خوانندگی زن پردخته و با استناد به نظر اکثر فقهای شیعه به معتبر دانستن طرب شأنی اشاره میکند (ص ۴۲-۴۶).
| | این کتاب که در دو نوبت چاپ شده، به بررسی مباحث فقهی استدلالی مسائل غنا و موسیقی میپردازد. این اثر در چهار فصل تدوین شده است: فصل نخست به دلایل حرمت غنا، فصل دوم به دلایل جواز غنا، فصل سوم به ماهیت غنا و فصل چهارم به موارد استثنای حکم غنا اختصاص یافته است. |
|
| |
|
| | == ذکر چند فایده == |
| | نویسنده پیش از آغاز بحث به بیان چند فایده میپردازد. او در مقدمه کتاب، با استناد به آیات و روایات موجود در منابع شیعه و اهل سنت، به احادیثی اشاره میکند که بر ساده و آسان بودن دین اسلام تأکید دارند، برخلاف برخی ادیان دیگر. در ادامه به شیوه بررسی فقهی خود اشاره کرده و بیان میکند که این روش مبتنی بر فقه جواهری است، زیرا فقه دارای قواعد مشخص و شناختهشدهای است که باید بر اساس آنها پیش رفت؛ در غیر این صورت، با تکیه بر ذوق و سلیقه از چارچوب فقه خارج میشویم. نویسنده در ادامه توضیح میدهد که اصل در اشیاء بر اباحه است و سپس به تفاوت دیدگاه فقهایی نظیر بروجردی و خویی درباره اینکه آیا اصل در اشیاء بر اباحه است یا منع، پرداخته است. وی همچنین تصریح دارد که مطالعه فقه اهل سنت در کنار فقه شیعه میتواند به روشنتر شدن نکات و تعیین دقیق محل نزاع کمک کند؛ همانطور که فقهایی چون شیخ طوسی در کتاب الخلاف و علامه حلی در تذکره این روش را به کار بردهاند. |
|
| |
|
| ==.....معیار تشخیص مطرب بودن صدای زن==
| | این پژوهشگر تأکید میکند که در کنار احترام به گذشتگان صالح، نباید تحت تأثیر هیبت بزرگان قرار گرفت و حق نقد باید محفوظ باشد. سپس به تقلید افراطی از شیخ طوسی اشاره میکند و بیان میدارد که سالها کسی جرأت نقد او را نداشته است. به اعتقاد نویسنده فقیه نباید در برابر جو حاکم منفعل باشد و استنباط او از جو حاکم تاثیر پذیرد.احکام الهی مانند قصاص و حدود باید بدون تأثیرپذیری از فرهنگهای بیگانه نباید کوچکترین خللی در استنباط فقیه ایجاد شود. نویسنده بر این باور است که بررسی سند روایات در کتب اربعه، در صورت نبود معارض، ضرورتی ندارد؛ زیرا مؤلفان کتابهای کافی و فقیه در مقدمه، صحت روایات را تأیید کردهاند و بزرگان دین نیز آنها را پذیرفتهاند (ص۷ - ۲۱). |
| نویسنده به اختلاف فقها در معیار تشخیص مطرب بودن اشاره کرده و مینویسد: آیا معیار تشخیص، مردم هستند یا عرف متدینین یا عرف خاص و یا شخص مکلف، فتاوای تعدادی از فقها را ذکر میکند(ص ۴۶-۴۹). | |
|
| |
|
| | == تعریف غنا و ادله حرمت آن == |
| | نویسنده موضوع غنا را از سه جهت مورد بررسی قرار داده است: حرمت غنا و دلایل آن، تعریف غنا، و موارد استثنا. به اعتقاد نویسنده برای ورود منطقی به بحث، بهتر است ابتدا موضوع مورد بررسی قرار گیرد و سپس به حکم پرداخته شود، همانطور که برخی فقها مانند امام خمینی از این روش پیروی کردهاند. نویسنده در ابتدا به بررسی حکم، موضوع و بیان موارد استثنا پرداخته و سپس به مسائل جدید مرتبط با غنا توجه کرده است. وی در ابتدا موسیقی و غنا را به طور مختصر تعریف کرده و مینویسد: موسیقی به صدایی اطلاق میشود که از آلات موسیقی تولید میگردد و به آن نوازندگی گفته میشود، در حالی که غنا به صوتی گفته میشود که از حنجره و دهان خارج میشود. نویسنده در ابتدا دلایل حرمت غنا، شامل اجماع، استناد به آیات قرآن و روایات را مورد بررسی و نقد قرار داده و سپس به دیدگاههای فقها، چه متقدمین و چه متأخرین، در مورد شنیدن غنا و روایات مرتبط با آن میپردازد و در نهایت حرمت غنا را با دلایل قرآنی، روایی و اجماع اثبات میکند (ص۲۵ - ۲۶) |
|
| |
|
| ==ملاک صدق غنا== | | ===اجماع=== |
| در اینکه ملاک غنا صوت است یا کلام. نویسنده با استناد به نظر اکثر فقهای معاصر، غنا را کیفیتی در صدا میداند که شامل ترجیح طربانگیز است و در حرام بودن آن، فرقی نمیبیند که شعر باشد یا نثر، مرثیه، قرآن یا دعا (ص ۴۹-۵۲). | | نویسنده ابتدا دیدگاه فقهای متقدم و متأخر همچون شیخ طوسی، شهید اول و محقق سبزواری را درباره حکم حرمت غنا با استناد به اجماع مطرح میکند. او در نقد این اجماع اشاره میکند که این اجماع تعبدی نیست و مدعیان آن به آیات و روایاتی که بر حرمت غنا دلالت دارند، استناد کردهاند. بنابراین، او اجماع را مدرکی دانسته و معتقد است که نمیتوان به آن استناد کرد. افزون بر آنکه در مقابل ادعای اجماع، برخی فقها همچون فیض کاشانی بر خلاف آن نظر دارند و معتقدندکه روایات بر حرمت غنا انصراف به دوره بنی امیه و بنی عباس دارد. همچنین آنچه از کتاب استبصار استفاده میشود این است که تحریم غنا بخاطر افعال حرام دیگری است و اگر غنا دربردارنده چنین افعالی نباشد حرام نیست و جایز است.(ص۲۶-۳۶). |
| | ===آیات=== |
| | به باور نویسنده، کلمه غنا در قرآن نیامده است و در نتیجه نمیتوان بدون در نظر گرفتن روایات برای اثبات حرمت غنا به آیات قرآن تمسک کرد. او استدلال به آیات را به مدد روایاتی میداند که در تفسیر این آیات آمده است. نویسنده در مباحث خود به چهار آیه استناد میکند. او در ابتدا به آیه ۳۰ سوره حج اشاره میکند که در تفسیر روایی به غنا تطبیق داده شدهاند. نویسنده با تحلیل سندی و دلالتی روایات مرتبط، حرمت غنا را اثبات کرده و دیدگاههای مفسران و فقها را بررسی و نقد میکند. وی نتیجه میگیرد که این آیه به کمک روایات به غنا اشاره دارد و غنا به خودی خود حرام است، نه با عنوان دیگری (ص۳۷-۵۲). |
|
| |
|
| ==از اینجا باید خلاصه شود==
| | نویسنده با استناد به آیه ۷۲ سوره فرقان، پس از شرح معنای زور، روایاتی را ذکر کرده که در تفسیر این آیه، زور را به غنا مرتبط دانستهاند. او معتقد است دلالت آیه بر حرمت واضح است. به اعتقاد او از وحدت مفاد دو آیه ۳۰ سوره حج و ۷۲ سوره فرقان مشخص میشود که هر دو آیه بر حرمت ذاتی نه عرضی غنا دلالت دارند (۵۲- ۵۵) |
| ==غنا با صدای زن==
| |
|
| |
|
| نویسنده در ابتدا به تفاوت بین صدای زن و خوانندگی زن میپردازد و مینویسد: بر اساس کلمات فقهایی مانند فاضل لنکرانی، نوری همدانی و خامنهای، آوازهای مرجع و طربانگیز زن حرام است، نه صرفاً صدای زن. | | نویسنده در ادامه به تحلیل آیه ۶ و ۷ سوره لقمان اشاره میکند و پس از بررسی و تحلیل روایات مرتبط، شان نزول و نظرات مفسران و فقهایی همچون خویی و نراقی نتیجه میگیرد که این آیه به طور مستقل به حرمت لهو الحدیث اشاره دارد و همین دلیل بر حرمت غناست. امام باقر(ع) نیز با استناد به این آیه حکم به حرمت غنا و وعده عذاب برای آن میدهد. به نظر نویسنده، اگرچه دلیل استدلال امام باقر (ع) برای ما کاملاً روشن نیست، اما ناآگاهی ما نسبت به این دلیل، خللی در استناد به آیه ایجاد نمیکند؛ زیرا امام(ع) ثقل اصغر هستند و از آیه، حرمت غنا را برداشت کرده است و همین امر برای اثبات حکم حرمت غنا کافی است (ص۵۶-۷۵). |
|
| |
|
| سپس، نویسنده با استناد به برخی کتب فقهی، صوت زن را به دو دسته تقسیم میکند:
| | نویسنده با استناد به فراز دوم از آیه ۷۲ سوره فرقان، این آیه را بهعنوان چهارمین دلیل بر حرمت غنا مطرح میکند. او پس از نقل روایات و بررسیهای سندی و دلالتی آیه، در نهایت به حرمت لغو نظر میدهد. به نظر نویسنده، استدلالهای مطرحشده در بخش دوم آیه ۷۲ سوره فرقان، ارتباط و وجه استدلال به آیه ۳ سوره مؤمنون را آشکار میسازد. (ص۷۵-۸۱). |
| ۱. حرمت اظهار صدای زن بهطور مطلق و حرمت استماع آن
| |
| ۲. حرمت اظهار صوت زن بهصورت مهیج و حرمت استماع آن به قصد لذت.
| |
|
| |
|
| نویسنده قول دوم را با استناد به کلمات فقهای معاصر و برخی روایات، مشهور میداند (ص ۵۲-۶۱). | | ===روایات=== |
| | نویسنده سومین دلیل حرمت غنا را روایات میداند و ۱۳ روایت را همراه با توضیحات فقهایی مانند شیخ انصاری و امام خمینی در ذیل این روایات بررسی میکند (ص۸۱-۱۰۸). وی در ادامه کلام فیض کاشانی را ذکر میکند که معتقد است غنا در مجلس غیر مختلف و یا خواندن اشعار بصورت غنا اشکالی ندارد. |
|
| |
|
| | نویسنده با استناد به سخنان شیخ انصاری، بیان میکند که کلام فیض کاشانی دارای ابهام است و بر این باور است که از برخی بخشهای کلام فیض میتوان چنین برداشت کرد که آنچه حرام است، خود غنا نیست بلکه متعلقات آن است. همچنین احتمال میدهد که از نظر فیض کاشانی، غنا به دو بخش حلال و حرام تقسیم شود و برای هر یک از این دو احتمال شواهدی ارائه میدهد. نویسنده در ادامه نظرات برخی فقها درباره کلام فیض را نقل و مورد بررسی قرار میدهد (۱۰۸ - ۱۲۰). |
|
| |
|
| نویسنده در پایان فصل دوم به موضوع اقسام صدای زن در هنگام خوانندگی میپردازد. او با تکرار مباحث گذشته، به مسئله تغییر صدای زن به صدای بم، صدای مردان و همچنین صدای کودکانه اشاره میکند. در این بخش، نویسنده بدون ذکر فقهی موضوع، مساله را پایان میدهد (ص ۶۱).
| | به باور نویسنده، یکی از دلایل حرمت غنا، روایاتی است که به ممنوعیت شنیدن غنا اشاره دارند. وی معتقد است که شاید بیش از ۲۰ روایت در حرمت استماع غنا وجود داشته باشد که هرچند دلالت برخی از آنها جای تأمل دارد، اما ممنوعیت گوش دادن به یک امر، غالباً بر حرمت خود آن عمل نیز دلالت میکند (ص۱۲۰). |
|
| |
|
| ==اقوال فقها در حرمت غنا و دلائل آن == | | ==استماع غنا== |
| نویسنده در فصل سوم به بررسی فقهی خوانندگی زن میپردازد. او پس از بیان دیدگاه فقهای سنت، به دیدگاه اکثر فقهای شیعه اشاره میکند و مینویسد که فقهای شیعه درباره حرمت غنا اتفاق نظر دارند. با این حال، در مورد اینکه این حرمت غنا ذاتی است یا به خاطر عوامل خارجی، بین فقها اختلاف نظر وجود دارد. | | نویسنده در ابتدای بحث به بررسی نظرات فقها همچون شیخ طوسی، شهید اول درباره استماع غنا پرداخته و سپس به بررسی روایات مرتبط با این موضوع میپردازد. او چهار روایت را ذکر میکند که سه روایت از آنها دلالت بر حرمت استماع غنا دارند. وی در ادامه به آیات ۳۰ سوره حج، آیه ۷۲ سوره فرقان، آیه ۶ سوره لقمان استناد کرده تا حرمت استماع غنا را تأیید کند. او با استناد به این آیات و روایات، تلاش دارد تا حرمت استماع غنا را به اثبات برساند و نشان دهد که این موضوع در متون دینی و فقهی مورد تأکید قرار گرفته است (ص۱۲۱-۱۳۰) |
|
| |
|
| نویسنده سه دیدگاه را مطرح میکند:
| | ==ادله جواز غنا== |
| ۱. حرمت ذاتی غنا
| |
| ۲. حرمت به خاطر عوامل خارجی
| |
| ۳. تفصیل بین غنای لهوی و غیر لهوی
| |
|
| |
|
| او به بحث درباره این سه دیدگاه میپردازد (ص ۶۲-۶۶).
| | در این بخش به دلایلی که بهطور روشن بر جواز غنا دلالت دارند، پرداخته شده است و برای جلوگیری از طولانی شدن بحث، بررسی سایر دلایل کنار گذاشته شده است. نویسنده بر این باور است که هیچیک از فقها به جواز مطلق غنا فتوا ندادهاند. به باور نویسنده در کتاب «غنا و موسیقی» بالغ بر ۲۵ دلیل بر جواز غنا جمع آوری شده است که دلالت اکثر آنها بر جواز واضح نبوده و از بحث غنا خارج است. او متعقد است که تنها دو روایت وجود دارد که بر حلیت مطلق غنا دلالت دارند؛ یکی از آن دو روایت افزون بر اشکال سندی در مقابل روایات متعددی که بر منع غنا دلالت دارند و از حیث سند و دلالت قویترند؛ توان استقامت ندارد. روایت دیگری نیز درباره صوت زیباست و شامل غنا و غیر غنا نیز میشود در نتیجه دلالت بر جواز غنا ندارد (۱۳۳-۱۳۷). |
|
| |
|
| نويسنده مینويسد:
| | == غنا در قرائت قرآن == |
| اکثریت فقهای شیعه درباره خوانندگی زن، با شهرتی که نزدیک به اجماع میداند، به حرمت ذاتی غنا قائل شده است. به عنوان نمونه، نظر فقهی ۲۸ نفر از فقهای شیعه از آغاز غیبت کبری تا عصر کنونی بیان میشود (ص ۶۷ - ۷۵).
| | به نظر نویسنده، دلایل نهی از غنا هم غنای مربوط به قرآن را شامل میشود و هم غنای خارج از قرآن را. با این حال، دستهای از روایات بهطور خاص درباره غنا در قرآن وارد شدهاند که برخی آن را مجاز دانسته و برخی دیگر از آن نهی کردهاند. نویسنده ابتدا دو روایت درباره غنا مطرح میکند که به صراحت در قرآن نهی شده است و دیدگاه علمایی مانند فاضل گروسی و سید ماجد بحرانی را به عنوان تاییدی بر وجود غنا در قرآن ذکر میکند. به اعتقاد نویسنده روایات ترجیع و بلند کردن صدا در قرائت قرآن به دلیل نداشتن ملازمه با غنا، از بحث غنا خارجاند. نویسنده در این بحث سعی کرده روایاتی را بیان کند که به صراحت بر جواز غنا در قرآن دلالت دارند و به لفظ غنا اشاره کردهاند که تعداد این روایات بیش از سه روایت نیست که در کتاب «غنا و موسیقی» جمع آوری شدهاند. آن سه روایت نیز مرسله است. نویسنده به این نتیجه میرسد که هیچ دلیلی برای جواز غنا در قرآن وجود ندارد. حتی اگر فرض کنیم که روایتی بر جواز غنا دلالت کند، در برابر روایات متعدد معارض، این روایت کنار گذاشته خواهد شد (ص ۱۳۷-۱۴۳). |
|
| |
|
| نویسنده در صفحه ۷۵ به بررسی ادله حرمت خوانندگی زن با استناد به آیات، روایات، اجماع و عقل میپردازد. وی قبل از ورود به بحث، با طرح این سوال که چرا در قرآن بهصراحت درباره حرمت غنای زن چیزی بیان نشده، سعی کرده با قاعده اشتراک تکلیف بین زنان و مردان و نیز استعمال لفظ مذکر در معنای اعم، با استناد به کلام جوادی آملی به این سوال پاسخ دهد (ص ۷۵ - ۸۰). | | == موضوع غنا و عرفی بودن آن == |
| | در این بخش به مفهوم غنا پرداخته شده است. به گزارش نویسنده کتاب، علما در رسالههای خود تعاریف متعددی برای غنا ارائه دادهاند و تا دوازده تعریف مختلف ذکر کردهاند. مشهور فقها مانند شیخ انصاری، غنا را به معنای کشیدن صدا همراه با ترجیع طربانگیز تعریف کردهاند. آنها نیز تصریح کردهاند که غنا از مفاهیم عرفی است که برای فهم آن باید به عرف مراجعه کرد نه شرع. چرا که شان فقیه بیان احکام شرع است نه بیان موضوعات عرفی. به همین دلیل برخی فقها همچون شهید ثانی، صاحب جواهر در بحث غنا وارد بحث تعریف موضوع نشدهاند و آن را به عرف حواله دادهاند. (۱۴۷ -۱۵۳). به باور نویسنده اگر بعد از مراجعه به عرف مفهوم غنا مشخص نشود در این صورت به قدر متیقن مراجعه میکنیم. هر مکلفی در قدر متیقن باید به درک و نظر خودش مفهوم غنا را بشناسد و حکم را بر آن جاری کند. در صورت عدم قدر متیقن اصل برایت جاری میشود. نویسنده در یک جمعبندی کلی، به مواردی مانند صوت بودن غنا و تحریک شهوات حیوانی که در تعریف مفهوم غنا نزد عرف نقش دارند، اشاره میکند. وی برای شناخت بهتر مفهوم غنا پیشنهاد لجنهای از متخصصان زبان شناسی میدهد. در ادامه نویسنده موضوع غنا را از دیدگاه شیخ انصاری بررسی کرده و نقدی بر دیدگاه او ارائه میدهد. (۱۵۳ - ۱۶۵) |
|
| |
|
| ==دلائل حرمت ذاتی غنا== | | == استثناهای حکم غنا == |
| نویسنده در ص ۷۵ به بررسی ادله حرمت خوانندگی زن با استناد به آیات، روایات، اجماع و عقل میپردازد. | | نویسنده در فصل چهارم به مستثنیات حکم غنا، شامل حُداء، غنا در عروسی، جشنها و مرثیهها، اشاره میکند. |
| ===دلائل قرآنی بر حرمت غنا===
| |
|
| |
|
| به باور او، چون در آیات قرآن از لفظ غنا استفاده نشده و امر و نهی خاصی صریحاً به آن تعلق نگرفته، تمسککنندگان به این آیات به واسطه روایات در این باب بر حرمت غنا کمک گرفتهاند. در آیات قرآن الفاظی مانند قول زور، باطل و لهو الحدیث آمده که طبق نظر مفسران و روایات رسیده از ائمه(ع) بر غنا و خوانندگی تطبیق میشود. | | ===حُداء=== |
| | حداء به صدای مرجع گفته می شود که ساربان برای حرکت دادن شتر میخواند. مشهور فقها حدا را از حکم غنا استثنا کردهاند. |
|
| |
|
| نویسنده در ادامه، آیات ۶ لقمان، ۳۰ حج، ۷۲ فرقان و ۳ مؤمنون را از دیدگاه لغویون، مفسران، فقها و روایات وارده (با تحلیل سندی) مورد بررسی قرار میدهد و در پایان مباحث، بر حرمت غنا نتیجهگیری میکند. او همچنین به کسانی که قائل به عدم اتمام آیات و روایات بر حرمت غنا هستند، پاسخ میدهد (ص ۸۰ - ۹۹). | | به باور نویسنده یکی از قیودی که در تعریف غنا بیان شده بود این بود که غنا صدایی است که موجب تحریک شهوت جنسی میشود اگر این قید قابل تطبیق بر حداء باشد در این صورت حدا حرام است و برای تخصیص آن از حکم غنا نیاز به دلیل است و اگر این قید قابل تطبیق بر حدا نباشد یعنی حدا این کیفیت را ایجاد نکند در این صورت حلال است و تخصصاً از حکم غنا خارج است ظاهر این است که حداء موجب تحریک شهوت جنسی نمیشود زیرا غرض از خواندن آن سرعت دادن به حرکت شتر است نه تحریک شهوت. نویسنده معتقد است؛ روایتی هم که دلالت بر حلیت حداء تخصیصاً یا تخصصاً دارد روایت سکونی است که سند آن بدون اشکال است و فقهایی همچون صاحب مفتاح الکرامة شیهد اول حداء را جزو مستثنیات غنا دانستند. به اعتقاد نویسنده اگر حداء را تخصصاً از موضوع غنا خارج بدانیم تعدی آن از شتر به موارد دیگر اشکالی ندارد اما اشکال، زمانی است که غنا را تخصیصاً خارج بدانیم. |
|
| |
|
| | به باور نویسنده بین مسافر و غیر مسافر تفصیل داده شود و حدا را برای مسافری که مرکبش اسب و شتر و الاغ و ماشین باشد، جایز بدانیم چرا که موضوع روایت کاهش رنج و سختی سفر است خواه ایجاد نشاط در مرکب باشد یا راکب. اما حکم حدا غیر مسافر همچون اصحاب صنایع و محل اشکال است. اگر حدا را تخصصا از تحت عنوان غنا خارج بدانیم در این صورت تعمیم حدا شامل سفر با هر مرکبی می شود که در این صورت تغنی و استماع آن برای راهبر، مسافر ماشین یا کشتی جایز بوده و نهی از منکر واجب نخواهد بود. حتی اگر معالجه متوقف بر حدا باشد قطعا جایز و الا محل اشکال است. (ص۱۶۹-۱۷۵). |
| | ===غنا در وقت مشایعت عروسی=== |
| | نویسنده در ابتدا نظر فقهایی همچون شیخ انصاری، امام خمینی و خویی را درباره استثنای غنای عروسی ذکر میکند. در ادامه به دلایل جواز میپردازد و مینویسد: اصلیترین دلیل قائلین به جواز غنا صحیحه ابی بصیر است که به اعتقاد برخی صحیح ابی بصیر در مقام تخصیص غنا در عروسی نیست بلکه در مقام بیان این نکته است که غنا بر دو قسم است قسمی که موجب جلب مردان و تحریک شهوت میشود و قسم دیگری که این کیفیت را ندارد اگرچه به این قسم دوم غنا گفته میشود اما این عنوان مجازی است نه حقیقی. آنچه در مجالس عروسی در میان زنها اتفاق میافتد از این قبیل نیست. بنابراین غنایی که در صحیحه آمده و جایز دانسته شده موضوعاً خارج از غنای حرام است نه اینکه از آن استثنا شده باشد. .(ص۱۷۵-۱۸۰) نویسنده در ادامه به قیودی که برخی علما برای استثنا غنا در جواز عروسی بیان کردهاند (همچون نخواندن کلام باطل، عدم نواختن آلات لهوی حرام، عدم ورود مردان به مجلس زنان) اشاره میکند.(ص۱۸۰-۱۸۸). |
|
| |
|
| ===دلائل روایی بر حرمت غنا=== | | ===غنا در اعیاد و شادیها=== |
| نویسنده در دومین دلیل بر حرمت ذاتی غنا به روایاتی استدلال میکند که به صورت مستقل در کتابهای شیعه و سنی درباره غنا نقل شده است و برخی فقها برای آن ادعای تواتر دارند. او نظر فقهایی که مدعی هستند روایتی که از نظر سند و دلالت در حرمت غنا تام و تمام باشد، وجود ندارد را رد کرده و مینویسد که با جستجو در منابع روایی به روایات فراوانی برمیخوریم که از نظر سند کامل و درست هستند و بر حرمت ذاتی غنا دلالت دارند. | | نویسنده در بحث غنا در اعیاد، ابتدا نظر اهل سنت به جواز غنا اشاره کرده و سپس به نظر شیعه پرداخته و تأکید میکند که در میان شیعه، کسی از قدما بر جواز غنا در اعیاد سخنی نگفته است بنابراین باید طبق عمومات منع از غنا، حکم حرمت در اعیاد را به آنها نسبت داد. البته فقهایی همچون صاحب جواهر، شیخ انصاری بر حرمت غنا در اعیاد تصریح دارند. روایتی بر جواز در اعیاد ذکر شده و فقها همچون شیخ حر عاملی، شیخ انصاری، صاحب جواهر در معنای آن توجیهاتی را ذکر کردهاند (ص۱۸۸-۱۹۵). |
|
| |
|
| نویسنده روایات را جمعآوری کرده و با بررسی سندی آنها، به چند دسته کلی تقسیم میکند:
| | ===غنا در مراثی=== |
| 1. روایاتی در نکوهش زن خواننده
| | به باور نویسنده وقتی دلیلی برای استثنا کردن مراثی از حرمت غنا وجود ندارد، حکم حرمت همچنان پابرجاست، هرچند که تحقق غنا در مراثی جداً بعید است (ص۱۹۵). |
| 2. روایاتی در حرام بودن قیمت کنیز خواننده
| |
| 3. روایاتی در حرام بودن کسب زن خواننده
| |
| 4. روایاتی در ممنوعیت استماع و شرکت در مجالس خواننده زن
| |
|
| |
|
| او پس از این دستهبندی نتیجه میگیرد که این روایات از نظر سند و دلالت در حرمت ذاتی غنا تمام هستند. همچنین برخی از فقها نیز بر حرمت ذاتی غنا ادعای استفاضه و تواتر در روایات دارند، که در این صورت ضعف سندی برخی از روایات خدشهای بر استدلال حرمت غنا نخواهد داشت (ص ۹۹-۱۰۶).
| | نویسنده در انتهای کتاب به مباحث تازهای مانند حکم غنا در صدای ضبطشده اشاره کرده و توضیح داده که تنها تعداد کمی از فقها به این موضوع پرداختهاند؛ برخی آن را مجاز دانستهاند و برخی دیگر منع کردهاند. به اعتقاد نویسنده اگر در تعریف غنا قید صوت انسان اخذ شود این دلیل است بر اینکه غنا منحصر به صدایی است که به طور مستقیم از دهان انسان خارج میشود. در این صورت عنوان غنا را میتوان از صدای ضبط شده، سلب کرد. صوتهای غیر انسانی نظیر صوت حیوانات و جمادات نیز به طریق اولی از عنوان غنا خارج هستند. به باور نویسنده فقهایی همچون امام خمینی و آقا نجفی که در تعریف غنا صوت بودن انسان را تصریح کردهاند به غنا نبودن صدای ضبط شده تصریح نکردهاند لذا نسبت دادن سلب عنوان غنا از صدای ضبط شده به آنها مشکل است. نویسنده در ادامه با این سوال که آیا کلمه صوت منحصر در صدای انسان است؟ ادعای برخی فقها مبنی بر اختصاص داشتن کلمه صوت به صدای انسان را بسیار بعید میداند و معتقد است که معنای غنا را عرف مشخص میکند و صدق عنوان صوت مدخلیتی ندارد اگر عرف مصداقی را غنا دانست آن مصداق غناست و حکمش حرمت است حتی اگر عنوان صوت بر آن صدق نکند. (ص۱۹۶ - ۲۰۰). |
|
| |
|
| === اجماع بر حرمت===
| | نویسنده در ادامه به حکم وجوب سجده هنگام شنیدن آیات سجده واجب از ضبط صوت و امثال آن میپردازد. |
| سومین دلیلی که نویسنده برای اثبات حرمت غنا استفاده میکند، اجماع است. به باور او، علمایی همچون شیخ مفید، شیخ طوسی، ملا احمد نراقی، صاحب جواهر، شیخ انصاری و دیگر فقهایی که به اجماع استناد کردهاند، اجماعشان مدرکی بوده و نمیتواند دلیل مستقلی برای اثبات حرمت ذاتی غنا باشد. بلکه آن اجماع موید دلالت آیه و روایت است (ص ۱۰۶-۱۱۰).
| |
| | |
| ===دلیل عقلی===
| |
| | |
| چهارمین دلیل نویسنده برای اثبات حرمت ذاتی غنا، عقل است. به باور نویسنده، استدلال به عقل زمانی معتبر است که از طریق کتاب، سنت و اجماع هیچ حکمی به ما نرسیده باشد و عقل بهطور جزم و یقین به مفسده یا مصلحت موضوع پی ببرد. اما چون اکثر فقها با استناد به آیه، سنت و اجماع، بر حرمت خوانندگی زن حکم دادهاند، به دلیل عقل بسنده نکردهاند (ص ۱۱۰ - ۱۱۱).
| |
| | |
| | |
| | |
| ==دیدگاه مخالفین حرمت ذاتی غنا==
| |
| نویسنده در دومین دیدگاه خود درباره حکم غنا، به دیدگاه اقلیت فقهای شیعه در مورد خوانندگی زن پرداخته و نظر فقهایی همچون فیض کاشانی، سید مهدی کشمیری و محقق سبزواری را که نسبت به حرمت ذاتی غنا تردید داشتند و حرمت غنا را به خاطر عوامل خارجی دانستهاند، مورد اشاره قرار میدهد. همچنین، دلایل روایی و عقلی این فقها را نیز ذکر میکند (ص۱۱۲ - ۱۲۲).
| |
| | |
| | |
| نویسنده در ذیل(بحثی پیرامون عصر صدور روایات مربوط به غنا) برای روشن شدن صحت و سقم دیدگاه فیض کاشانی به تاریخچه غنا از زمان جاهلیت تا قرن سوم پرداخت و در پایان نتیجه میگیرد که استفاده از غنای لهوی و فاسد در هر زمانی وجود داشته و غنای در آن زمان به همین معنای رایج در فقه و شرع بکار رفته است (ص۱۲۳ -۱۳۰).
| |
| | |
| | |
| ==دیدگاه قائلین به تفصیل بین خوانندگی لهوی و غیر لهوی==
| |
| نویسنده در سومین دیدگاه حکم غنا به بررسی دیدگاه قائلین به تفصیل بین خوانندگی لهوی و غیر لهوی زن پرداخته است. او مهمترین قائلین این دیدگاه را سید محمد ابراهیم بحرانی، معروف به سید ماجد، دانسته و بیان میکند که صاحبان این دیدگاه غنا را به دو قسم غنای حلال و غیر شهوانی و غنای حرام شهوانی تقسیمبندی کردهاند. مهمترین دلیل آنها، انصراف دانسته شده است که نویسنده ادعای انصراف را خلاف ظاهر میداند (ص ۱۳۱ - ۱۳۴).
| |
| | |
| | |
| ==موضوعات مختلف خوانندگی زن ==
| |
| نویسنده پس از بیان نظر فقها مبنی بر حرمت ذاتی غنا، به موضوعات مختلف خوانندگی زن میپردازد. این موضوعات شامل کسب درآمد از طریق خوانندگی، حرام بودن همکاری با خوانندگان، فاسق بودن خوانندگان، کبیره بودن گناه خوانندگی و ممنوعیت حضور در مجالس خوانندگی است. نویسنده این مباحث را با استناد به کلمات فقهایی همچون شیخ صدوق، شیخ مفید، شیخ طوسی، شهید اول، شهید ثانی، علامه مجلسی، محقق اردبیلی، شیخ حر عاملی، امام خمینی، بهجت، گلپایگانی، مکارم و خامنهای بیان میکند (ص ۱۳۵ - ۱۵۱).
| |
| | |
| ==تک خوانی زن ==
| |
| نویسنده در ادامه به بررسی مواد خاص از خوانندگی زن پرداخته و موضوعاتی همچون تکخوانی زن برای محارم (در مجلس زنانه و مجلس مختلط)، جمعخوانی زن (در مجلس زنانه و مختلط) و خوانندگی زن بدون مستمع را مورد بحث قرار میدهد. | |
| | |
| در ذیل عنوان تکخوانی زن، نویسنده به سه دسته اصلی میپردازد:
| |
| 1. تکخوانی زن برای محارم
| |
| 2. تکخوانی زن در مجلس زنانه
| |
| 3. تکخوانی زن در مجالس مختلط (ص ۱۵۱).
| |
| | |
| نویسنده تکخوانی زن برای محارم را به دو قسم تقسیم کرده است: تکخوانی برای شوهر و تکخوانی برای محارم (شوهر و غیر شوهر).
| |
| | |
| در مورد تکخوانی زن برای شوهر، فقها به دو دسته تقسیم شدهاند: سید هبه الله شهرستانی به حلیت و خویی، خامنهای و نوری همدانی به حرمت غنا زن و شوهر حکم دادهاند.
| |
| در رابطه با تکخوانی زن برای محارم (شوهر و غیر شوهر)، اکثر فقها حکم به حرمت دادهاند، در حالی که عده قلیلی جواز آن را مشروط به غنای زن در عروسی دانستهاند (ص۱۵۱ -۱۵۵).
| |
| | |
| اما تکخوانی زن در مجالس زنانه، طبق نظر مراجع عظام معاصر، اگر خوانندگی از مصادیق غنای محرم باشد، حرام است و در غیر این صورت، جایز است (ص۱۵۶ - ۱۵۷).
| |
| | |
| نویسنده تکخوانی زنان در مجالس مختلط را با استناد به روایات ابی بصیر و کلمات فقها، در صورتی که مردان حضور داشته باشند، حرام دانسته است (ص۱۵۷-۱۵۹).
| |
| | |
| | |
| ==جمع خوانی زنان==
| |
| نویسنده جمعخوانی زنان را به دو دسته تقسیم کرده است: جمعخوانی در مجالس زنانه و مجالس مختلط.
| |
| | |
| در مجالس زنانه، به ویژه در مراسم عروسی، با استناد به روایات ابی بصیر، جمعخوانی در صورتی که مردان حضور نداشته باشند، جایز دانسته شده است. همچنین، به نظر فقهای معاصر، در مجالس غیرعروسی، این عمل مشروط بر آنکه از نوع غنای محرم (صوت مرجع مطرب لهوی) و با محرمات دیگر همراه نباشد، جایز است (ص۱۵۹ - ۱۶۲).
| |
| | |
| اما در مجالس مختلط، با استناد به روایت ابی بصیر، اگر خوانندگی زنان به صورت غنا و در حضور مردان باشد، حرام است. اما اگر به صورت غیرغنایی باشد و به حد غنای محرم نرسد و با حرام دیگری همراه نباشد، جایز است. نویسنده در این مورد نظر چند تن از فقهای معاصر را نیز ذکر میکند (ص۱۶۲ - ۱۶۳).
| |
| | |
| | |
| ==خوانندگی زن بدون مستمع==
| |
| نویسنده در مبحث (خوانندگی زن بدون مستمع) بیان میکند که در صورتی که مخاطبی وجود نداشته باشد و خواننده دارای شرایط غنای محرم باشد، بر اساس نظر اکثر مراجع عظام، این عمل را حرام دانسته است (ص ۱۶۴-۱۶۵).
| |
| | |
| ==خوانندگی زن با صدای مردانه و صدای بچه گانه==
| |
| نویسنده مینویسد ملاک حرمت خوانندگی محرم(صوت مرجع مطرب لهوی) میباشد و تغییر صدا نقشی در تغییر حکم ندارد هر صدایی که شرایط غنا را داشته باشد مشمول آیات و روایات حرمت غنا میباشد خواه توسط زن باشد یا مرد،
| |
| نویسنده استفتائات مطرح شده از مراجع تقلید را در این باره میآورد(ص۱۶۵ -۱۶۷).
| |
| | |
| == ........................... ==
| |
| | |
| | |
| == استثنائات حرمت خوانندگی زن ==
| |
| === قرائت قرآن===
| |
| نویسنده پس از بررسی حرمت غنا، به استثنائات آن میپردازد و قرائت قرآن و مراثی را از حرمت خوانندگی زن مستثنی میکند. او برای جواز غنا در قرائت قرآن، سه دسته روایت معرفی میکند. دسته اول شامل پنج روایت است که بر جواز خواندن قرآن با غنا دلالت دارند. نویسنده پس از بحث سند و دلالت این روایات، نظر فقها و محدثان را نیز بیان میکند. (ص ۱۷۰ - ۱۸۰)
| |
| | |
| در دسته دوم، نویسنده به روایاتی که بر مدح صوت نیکو دلالت دارند اشاره کرده و سه روایت همراه با بحث سندی و دلالی در زیر آن میآورد.
| |
| در دسته سوم، به روایاتی که بر مدح قرائت قرآن با صوت حزین دلالت دارند اشاره کرده و دو روایت در ذیل آن همراه با بحث سندی و دلالی میآورد.
| |
| در ادامه، نویسنده عبارات تعدادی از فقها را بیان میکند که در حرمت غنا فرقی بین قرائت قرآن و غیر قرآن قرار نداده و هر صورتی که به صورت غنای محرم ادا شود را حرام میدانند (ص ۱۸۱ - ۱۹۲).
| |
| | |
| | |
| ===مرثیه===
| |
| | |
| نویسنده نظر برخی فقها که قائل به جواز غنا و عدم جواز در مراثی شدهاند را در ابتدای بحث میآورد
| |
| و در ادامه به دلایل جواز غنا در مرثیهها میپردازد نویسنده هفت دلیل برای آن ذکر میکند که عبارتند:
| |
| ۱- روایات همراه با بحث سندی و دلالی
| |
| ۲- تحقق نیافتن مفهوم غنا در مرثیهها با استناد به کلام محقق اردبیلی
| |
| ۳- سیره مستمری فقها و متشرعین
| |
| ۴- عدم وجود اخبار صحیح و صریح در حرمت غنا
| |
| ۵- کمک غنا به گریه در مرثیه اهل بیت(ع)
| |
| ۶- قاعده اصل جواز به خاطر وجود شک در حرمت غنا
| |
| نویسنده پس از ذکر ادله بیان میکند که همه ادله ی جواز غنا در مرثیهها ناتمام بوده و غنا در مرثیه همانند غنا در غیر آن به حرمت اولیهاش باقی است.
| |
| | |
| وی بیان میکند که آنچه از تتبع در اقوال فقها به دست میآید این است که نوحه دو قسم است نوحه حق و نوحه باطل.
| |
| نویسنده در ابتدا به کلمات فقها در این باره اشاره میکند سپس دو دسته از روایاتی را که مدعای استناد آنهاست میآورد. روایات جواز نوحه و روایات عدم جواز نوحه.
| |
| | |
| نویسنده با توجه به تعارض روایاتی که در این باره ذکر شده به جمع روایات پرداخته و مینویسد مراد از روایات جواز نوحه در آنجایی است که نوحه خوان به باطل سخن نگوید به حد غنا نرسد و صدای زن را اجانب نشنود سپس نویسنده نتیجه میگیرد عبارات فقهایی که قائل به جواز نوحه برای اموات هستند تنها مختص به نوحهگری زنان برای اموات است و شامل جواز نوحهگری مردان برای اموات نمیشود هرچند مردان میتوانند هنگام مرثیه برای ائمه علیهم السلام با صوت نیکو نوحه خوانی کنند البته به شرط عدم اقتران با محرمات دیگر اما علمایی که نوحه را حرام میدانند در صورتی هست که به حد غنای حرام رسیده باشد یا اینکه به باطل سخن بگویند یا اینکه مردان نامحرم صدای زن نوحه خوان را بشنوند در نتیجه نوحهگری از مفهوم غنا تخصصاً خارج است چون نزد عرف و اهل لغت بین این دو فرق است(ص۱۹۳ - ۲۰۶)
| |
| | |
| ===ایام جشن===
| |
| | |
| نویسنده از جمله مواردی که احتمال استثنای آن را از حکم کلی حرمت غنا داده، غنا و آوازخوانی در ایام جشن و سرور و شادی و ایام عید است که مستند آن دو روایت است.
| |
| | |
| نویسنده پس از بررسی سند و دلالت روایات و کلمات فقها نتیجه میگیرد که غنا در ایام عید استثنا نشده است و چنانچه شعر یا نثر را به صورت غنا بخوانند، حرام است، خواه مطلب حق باشد یا باطل. (ص ۲۰۶ - ۲۱۰)
| |
| | |
| ===حداء===
| |
| حداء به معنای سرودی است که شتربانها میخوانند تا شترها تندتر حرکت کنند.
| |
| نویسنده در این بخش به بحث درباره حداء میپردازد و به گفته برخی علما مانند محقق حلی، علامه حلی، شهید اول و شهید ثانی اشاره میکند که حداء را از حرمت غنا استثنا کردهاند. با این حال، برخی دیگر از جمله امام خمینی و بحرانی این استثنا را نپذیرفتهاند.
| |
| | |
| نویسنده ادله جواز حداء را بر اساس روایات و قاعده اصل جواز میداند. اما پس از اشکال به ادله مذکور، نتیجه میگیرد که دلایلی که برای اثبات جواز حداء به صورت مطلق ذکر شده، ناتمام بوده و بنابراین، حداء از دلیل حرمت غنا استثنا نمیشود. (ص ۲۱۰ - ۲۱۱)
| |
| | |
| ===مراسم زفاف===
| |
| | |
| یکی از مواردی که بانوان به عنوان استثنای غنا مطرح کردهاند، غنای زن در زفاف عروس است. این مسئله از قدیم در میان فقهای شیعه مورد اختلاف بوده و علما در این زمینه به سه دسته تقسیم شدهاند:
| |
| | |
| 1. حرمت مطلق غنا، حتی در عروسی
| |
| | |
| 2. کراهت غنای زن در عروسی
| |
| | |
| 3. جواز غنا در عروسی
| |
| | |
| با توجه به اینکه اکثر فقها به حلیت غنای زن در زفاف عروس قائل شدهاند، نویسنده در این قسمت نظر ۳۵ نفر از فقها را ارائه میدهد. (ص ۲۱۲ - ۲۲۰).
| |
| | |
| نویسنده در ادامه به اختلاف دیدگاهها در مورد غنا در عروسی و استثنای غنای محرم اشاره میکند. در این زمینه، سه دیدگاه اصلی وجود دارد:
| |
| | |
| 1. عدهای غنا را تنها در حال زفاف جایز دانستهاند.
| |
| | |
| 2. عدهای غنا را در حال زفاف و همچنین در مجالس قبل و بعد از آن جایز میدانند.
| |
| | |
| 3. عدهای دیگر غنا را در تمامی مراسمهایی که به عنوان عروسی برگزار میشود، جایز میدانند.
| |
| | |
| نویسنده سپس به منبع اصلی اختلاف فقها پرداخته و توضیح میدهد که این اختلاف به دلیل تفاوت در ادله است. او در ابتدا مستندات قائلین به جواز غنا در زفاف را بررسی میکند و مینویسد که این افراد به روایات سهگانه ابا بصیر از امام صادق علیهالسلام استناد کردهاند.
| |
| | |
| پس از بررسی سند و دلالت این روایات، نویسنده نتیجهگیری میکند که سه روایت ابا بصیر در واقع فقط یک روایت است که اکثر فقها به آن عمل کرده و خوانندگی زن را در زفاف با شرایط خاصی جایز دانستهاند. (ص ۲۲۱ - ۲۳۰).
| |
| | |
| | |
| ==قائلین به عدم حرمت استثنا زفاف==
| |
| | |
| نویسنده در این بخش به نظرات فقهایی اشاره میکند که به حرمت مطلق غنا حتی در عروسیها قائل هستند. از جمله این فقها میتوان به شیخ انصاری و صاحب مفتاح الکرامه اشاره کرد که هیچ استثنایی را در این زمینه نپذیرفتهاند. همچنین، فقهایی مانند شیخ صدوق، شیخ مفید، سید محمد کاظم یزدی، مکارم شیرازی، صافی گلپایگانی و سیستانی نیز درباره جواز غنا در عروسی احتیاط کردهاند. (ص ۲۳۰ - ۲۳۴).
| |
| | |
| | |
| ==احکام شک در حکم خوانندگی زن==
| |
| نویسنده مینویسد در صورتی که در مسئله غنا شک داشته باشیم، سه گونه متصور است:
| |
| | |
| 1. شبهه حکمیه تحریمیه
| |
| | |
| 2. شبهه موضوعیه مفهومیه
| |
| | |
| 3. شبهه موضوعی مصداقیه
| |
| | |
| نویسنده پس از توضیح هر یک از موارد مذکور، بر اساس قواعد اصولی و بیان دیدگاه تعدادی از فقها، حکم آنها را درباره غنا بیان میکند (ص ۲۳۵ - ۲۴۳).
| |
| | |
| نویسنده در ادامه به موضوع (حسن احتیاط درباره صدای مشکوک زن) میپردازد و بیان میکند که برخی خوانندگیها هست که از نظر موضوع مشکوک است و معلوم نیست که آیا از مصادیق غنای محرم است یا نه.
| |
| | |
| در این گونه موارد، اکثر فقها در مقام فتوا اصل برائت را جاری و حکم به جواز میدهند، اما در مقام عمل توصیه به احتیاط دارند.
| |
| | |
| نویسنده در ادامه روایاتی که دلالت بر مطلوبیت احتیاط در مواد مشکوک فقهی دارد و نیز کلمات فقهایی که قائل به اصالت البرائت شدهاند و احتیاط را مطلوب میدانند، ذکر میکند (ص ۲۴۳ - ۲۴۹).
| |
| </small>
| |