کاربر:Mahjoor60/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
| خط ۵۶: | خط ۵۶: | ||
'''عقل''' | '''عقل''' | ||
به باور | به باور نویسنده، استدلال شده است که عقل به حرمت برداشت عضو از مبتلا به مرگ مغزی حکم کرده است؛ چون برداشت عضو از مردگان مغزی برای پیوند مستلزم مرگ زودهنگام و از روی ترحم (اتانازی) به حساب میآید و اتانازی عقلاً و شرعاً حرام و منهیعنه است(ص۹۱). | ||
پاسخ این است که محل بحث خارج از مسئله | پاسخ این است که محل بحث خارج از مسئله اتانازی و مرگ از روی ترحم است. ولی با فرض اینکه همین تعجیل در مرگ را اتانازی بدانیم، این قسم از اتانازی از نوع انفعالی آن است که پزشک از ادامه مداوای بیفایده بیمار علاجناپذیر خودداری میکند. این نوع از اتانازی از نظر شرعی و قانونی مسئولیتی ندارد و حرام نیست؛ زیرا مرگ بیمار منتسب به فعل یا ترک فعل پزشک و کادر درمانی نیست، بلکه ضایعه مغزی عامل و علت مرگ است(ص۹۲-۹۴). | ||
اجماع | '''اجماع''' | ||
دلیل | اجماع دلیل دیگربرای اثبات منع برداشت و اهدای عضو است. از بعضی از فقها اجماعی به این مضمون نقل شده که فقها بر حرمت بهرهبرداری و خرید و فروش مردار اجماع کردهاند، اما برخی از بزرگان، مانند آیتالله خویی، ضمن رد ادعای اجماع معتقدند که اجماع، بر فرض وجود، کاشفیتی از قول معصوم(ع) نخواهد داشت(ص۸۹ و ۹۱). | ||
====ادله جواز برداشت عضو از مبتلا به مرگ مغزی==== | |||
دلیل اول | '''دلیل اول''' | ||
بر اساس این پژوهش از جمله ادله موافقین جواز برداشت عضو مبتلا به مرگمغزی، آیه «و من احیاها فکانّما احیا الناس جمیعا» است. مراد از احیا در اینجا همان چیزی است که در عرف عقلا نجات دادن شمرده میشود، نظیر نجات غریق؛ موارد بسیاری در احکام شرعی ملاحظه میشود که خداوند به حیات بشر عنایت خاصّی داشته و برای زنده ماندن او حتی بعضی از محرمات را بر او مباح نموده است. مانند اباحه ارتکاب بعضی محرمات نظیر خوردن گوشت مردار در شرایط خاصّ. غالب فقها دلیل این احکام خاصّ را اهمیت و رجحان فرد زنده، نسبت به مردار عنوان کردهاند (ص۹۵ و ۹۶). | بر اساس این پژوهش از جمله ادله موافقین جواز برداشت عضو مبتلا به مرگمغزی، آیه «و من احیاها فکانّما احیا الناس جمیعا» است. مراد از احیا در اینجا همان چیزی است که در عرف عقلا نجات دادن شمرده میشود، نظیر نجات غریق؛ موارد بسیاری در احکام شرعی ملاحظه میشود که خداوند به حیات بشر عنایت خاصّی داشته و برای زنده ماندن او حتی بعضی از محرمات را بر او مباح نموده است. مانند اباحه ارتکاب بعضی محرمات نظیر خوردن گوشت مردار در شرایط خاصّ. غالب فقها دلیل این احکام خاصّ را اهمیت و رجحان فرد زنده، نسبت به مردار عنوان کردهاند (ص۹۵ و ۹۶). | ||
| خط ۷۲: | خط ۷۲: | ||
شاهد دیگر در این مسئله، جواز مداوای بیماریهایی است که درمان آنها منحصر به استفاده از چیزهای حرام میباشد؛ البته این تجویز باید با نظر پزشک ماهر و مورد اعتماد صورت گیرد. با توجه به این شواهد و قرائن و اهتمام فراوانی که شارع نسبت به جان انسان قائل است، پرمسلم است که اگر نجات جان یک انسان، متوقف بر یک عمل حرام باشد، به استناد آیه مذکور و نظر مشهور فقها، نه تنها برداشت عضو و پیوند آن به شخص بیمار جایز است، بلکه ممکن است واجب تلقی گردد (ص۹۶ و ۹۷). | شاهد دیگر در این مسئله، جواز مداوای بیماریهایی است که درمان آنها منحصر به استفاده از چیزهای حرام میباشد؛ البته این تجویز باید با نظر پزشک ماهر و مورد اعتماد صورت گیرد. با توجه به این شواهد و قرائن و اهتمام فراوانی که شارع نسبت به جان انسان قائل است، پرمسلم است که اگر نجات جان یک انسان، متوقف بر یک عمل حرام باشد، به استناد آیه مذکور و نظر مشهور فقها، نه تنها برداشت عضو و پیوند آن به شخص بیمار جایز است، بلکه ممکن است واجب تلقی گردد (ص۹۶ و ۹۷). | ||
دلیل دوم | '''دلیل دوم''' | ||
مجموعه روایاتی وجود دارد که میتوان برای جواز برداشت عضو و یا اهداء، به آنها استناد نمود. از جمله صحیحهای که در آن علیابن یقطین نقل میکند، از امام کاظم (ع) سئوال کردم «زنی میمیرد و فرزندش در شکم او تکان میخورد، چگونه باید عمل کرد؟ فرمود برای نجات فرزند، شکم مادر شکافته میشود» (ص۹۷). | |||
با توجه به روایت مذکور و روایات دیگری که مضمونی، شبیه به این روایت را دارد و مخصوصا با توجه به عمل فقها به آن گروه روایات، میتوان نتیجه گرفت که نه تنها برداشت عضو از بدن شخص مبتلا به مرگمغزی جایز است؛ بلکه چه بسا که در صورت توقف جان بیمار به آن عضو ممکن است، بتوان حکم به وجوب آن داد. هرچند علمای اهلسنت جواز برداشت را موقوف به اجازه صاحب عضو در زمان حیات کردهاند (ص۹۸). | با توجه به روایت مذکور و روایات دیگری که مضمونی، شبیه به این روایت را دارد و مخصوصا با توجه به عمل فقها به آن گروه روایات، میتوان نتیجه گرفت که نه تنها برداشت عضو از بدن شخص مبتلا به مرگمغزی جایز است؛ بلکه چه بسا که در صورت توقف جان بیمار به آن عضو ممکن است، بتوان حکم به وجوب آن داد. هرچند علمای اهلسنت جواز برداشت را موقوف به اجازه صاحب عضو در زمان حیات کردهاند (ص۹۸). | ||
دلیل سوم | '''دلیل سوم''' | ||
قاعده حکومت نیز از جمله ادلهای است که موافقین جواز برداشت به آن استناد کردهاند. آنها بیان میکنند، دربرداشت عضو به فرض که مطابق روایات و ادله مخالفین، نظیر حرمت مثله و اضرار به نفس و غیره، برداشت عضو حرام باشد؛ لکن ادله عناوین ثانویهای مثل اضطرار و ضرورت حفظ جان مسلمان دیگر، بر آن ادله اولیه حکومت خواهند داشت. بنابراین مثل این است که خداوند فرموده باشد، در مواقع اضطرار و ضرورت، حرمت برداشت عضو برطرف میشود (ص۹۸-۱۰۰). | |||
نقش رضایت | نقش رضایت در برداشت عضو | ||
به نظر محقق فقهای امامیه رضایت بیمار را شرط اساسی برای مشرعیت معالجه شمردهاند، البته شرایط ضروری و اضطراری و به عبارتی مصادیق فوریتهای پزشکی را از آن استثناء کردهاند. از همین جهت باید گفت: بنابر فتوای مشهور فقها نه تنها در صورت بودن وصیت و رضایت صاحب عضو، بلکه حتی در صورت عدم وصیت او نیز در صورتی که حفظ جان یک مسلمان منوط و منحصر به برداشت و پیوند باشد، عمل برداشت عضو جایز خواهد بود؛ اما این جواز برای استفاده است، نه اینکه جواز برای فروش عضو باشد (ص۱۱۳-۱۲۳). | به نظر محقق فقهای امامیه رضایت بیمار را شرط اساسی برای مشرعیت معالجه شمردهاند، البته شرایط ضروری و اضطراری و به عبارتی مصادیق فوریتهای پزشکی را از آن استثناء کردهاند. از همین جهت باید گفت: بنابر فتوای مشهور فقها نه تنها در صورت بودن وصیت و رضایت صاحب عضو، بلکه حتی در صورت عدم وصیت او نیز در صورتی که حفظ جان یک مسلمان منوط و منحصر به برداشت و پیوند باشد، عمل برداشت عضو جایز خواهد بود؛ اما این جواز برای استفاده است، نه اینکه جواز برای فروش عضو باشد (ص۱۱۳-۱۲۳). | ||