فقه معاصر:پیش‌نویس اسلام و حق حیات انسان (کتاب): تفاوت میان نسخه‌ها

Hasanejraei (بحث | مشارکت‌ها)
Hasanejraei (بحث | مشارکت‌ها)
خط ۲۵: خط ۲۵:
==هویت و تمایز انسانی در قرآن==
==هویت و تمایز انسانی در قرآن==
===هویت انسان ===
===هویت انسان ===
نویسنده برای بررسی هویت انسان از منظر قرآن، آیات را در سه دسته تحلیل می‌کند:  
نویسنده برای بررسی هویت انسان از منظر قرآن، آیات را در سه دسته تحلیل می‌کند:
 
* هویت‌یابی با تأمل در آیات خلقت اولین انسان: این آیات بر دو عنصر عقل و اختیار در انسان تأکید دارند و نشان می‌دهند که انسانیت به قدرت تعقل وابسته است (ص۸۳-۸۴).
الف. هویت‌یابی با تأمل در آیات خلقت اولین انسان: این آیات بر دو عنصر عقل و اختیار در انسان تأکید دارند و نشان می‌دهند که انسانیت به قدرت تعقل وابسته است (ص۸۳-۸۴).
* هویت‌یابی با تأمل در مراحل خلقت انسان: مراحل خلقت در هفت دسته مطرح شده‌ است؛ از زمانی که انسان هنوز شیء قابل‌توجهی نبود تا دمیدن روح در او. بر اساس این آیات، هر چند بُعد مادی انسان نسبت به بُعد روحی ضعیف‌تر است، اما به دلیل همراهی با روح، اهمیت بالایی دارد (ص۸۵-۸۶).
ب. هویت‌یابی با تأمل در مراحل خلقت انسان: مراحل خلقت در هفت دسته مطرح شده‌ است؛ از زمانی که انسان هنوز شیء قابل‌توجهی نبود تا دمیدن روح در او. بر اساس این آیات، هر چند بُعد مادی انسان نسبت به بُعد روحی ضعیف‌تر است، اما به دلیل همراهی با روح، اهمیت بالایی دارد (ص۸۵-۸۶).
* هویت‌یابی با تأمل در ارزش‌های انسان در قرآن: نویسنده، بر اساس آیات قرآن، ارزش‌های انسان را به دو دسته‌ اصلی و عرضی تقسیم می‌کند. ویژگی‌های اصلی، که به خداوند منتسب‌اند، شامل فطرت، علم، وجدان اخلاقی، و دو‌بعدی بودن (ماده و معنا) است، و ویژگی‌های عرضی، بدون انتساب به خداوند، شامل کرامت، مسئولیت، نعمت‌های خلق‌شده برای انسان، و آشکار شدن حقایق پس از مرگ‌ است. همچنین، ویژگی‌های عرضی با انتساب به خداوند شامل جانشینی، منتخب بودن، و امانت‌داری می‌شود (ص۸۷-۸۸).
ج. هویت‌یابی با تأمل در ارزش‌های انسان در قرآن: نویسنده، بر اساس آیات قرآن، ارزش‌های انسان را به دو دسته‌ اصلی و عرضی تقسیم می‌کند. ویژگی‌های اصلی، که به خداوند منتسب‌اند، شامل فطرت، علم، وجدان اخلاقی، و دو‌بعدی بودن (ماده و معنا) است، و ویژگی‌های عرضی، بدون انتساب به خداوند، شامل کرامت، مسئولیت، نعمت‌های خلق‌شده برای انسان، و آشکار شدن حقایق پس از مرگ‌ است. همچنین، ویژگی‌های عرضی با انتساب به خداوند شامل جانشینی، منتخب بودن، و امانت‌داری می‌شوند (ص۸۷-۸۸).


===چهار ویژگی ممتاز انسان===
===چهار ویژگی ممتاز انسان===
مؤلف دو‌بعدی بودن انسان (بعد مادی و معنوی) را بنیادی‌ترین ویژگی انسانی دانسته و به آثار این ابعاد از نظر قرآن اشاره می‌کند (ص۸۸). در نهایت، چهار امتیاز را عامل تمایز انسان از سایر موجودات معرفی می‌کند:  
مؤلف، برخورداری انسان از دو بعد مادی و معنوی را بنیادی‌ترین ویژگی انسانی دانسته، و به آثار این دو بعد از نظر قرآن اشاره می‌کند (ص۸۸). در نهایت، چهار عامل تمایز انسان از سایر موجودات را برمی‌شمرد:


۱. داشتن مرتبه نفس (زوج الهی)،
#داشتن مرتبه نفس  
۲. موجودی مستقل و با اراده،
# مستقل و بااراده بودن
۳. علمی که در ملائکه و دیگر موجودات مادی وجود ندارد،
#برخورداری از علمی که در ملائکه و دیگر موجودات مادی وجود ندارد
۴. پایدار بودن وجود انسان (موجودی ماندگار و کشدار) (ص۸۹ و ۹۰).  
#پایدار بودن وجود انسان (ص۸۹-۹۰).  


===مراتب انسان و ارتباط آن با حق حیات===
===مراتب انسان و ارتباط آن با حق حیات===
نویسنده، در راستای تعیین حق حیات انسان، روشی برای کشف مراتب انسانی از منظر قرآن ارائه می‌کند تا در نهایت دریابد که آیا حداقلی از حق حیات برای همه انسان‌ها در هر مرتبه‌ای وجود دارد یا خیر (ص۹۳). روش موردنظر نویسنده عبارت است از: ۱. برشمردن القاب و عناوین ثانویه‌ انسان در قرآن، و ۲. واژه‌هایی که بیانگر مرتبه‌ انسانی هستند و قابلیت دسته‌بندی دارند (ص۹۵).  
نویسنده، در راستای تعیین حق حیات انسان، روشی برای کشف مراتب انسانی از منظر قرآن ارائه می‌کند تا در نهایت دریابد که آیا حداقلی از حق حیات برای همه انسان‌ها در هر مرتبه‌ای وجود دارد یا خیر (ص۹۳). روش موردنظر نویسنده عبارت است از: ۱. برشمردن القاب و عناوین ثانویه‌ انسان در قرآن، و ۲. واژه‌هایی که بیانگر مرتبه‌ انسانی هستند و قابلیت دسته‌بندی دارند (ص۹۵).  


سپس، با اشاره به هفت شاخص تفاوت رتبه میان انسان‌ها بر اساس آیات قرآن، این مراتب را فهرست می‌کند: ۱. انسان در مقابل غیرانسان، ۲. نبی در برابر غیرنبی، ۳. نبی اولوالعزم در برابر نبی غیراولوالعزم، ۴. انسان غیرنبی رعایت‌کننده اصول انسانی در برابر انسان غیرنبی که اصول انسانی را رعایت نمی‌کند، ۵. متدین در مقابل کافر، ۶. مسلمان در مقابل اهل کتاب، و ۷. مسلمان رعایت‌کننده اصول انسانی و احکام دینی، در برابر مسلمان و نامسلمان غیرپایبند به اصول انسانی و احکام دینی.  
سپس، با اشاره به هفت شاخص تفاوت رتبه میان انسان‌ها بر اساس آیات قرآن، مراتب انسان را فهرست می‌کند: ۱. انسان در مقابل غیرانسان، ۲. نبی در برابر غیرنبی، ۳. نبی اولوالعزم در برابر نبی غیراولوالعزم، ۴. انسان غیرنبی رعایت‌کننده اصول انسانی در برابر انسان غیرنبی که اصول انسانی را رعایت نمی‌کند، ۵. متدین در مقابل کافر، ۶. مسلمان در مقابل اهل کتاب، و ۷. مسلمان رعایت‌کننده اصول انسانی و احکام دینی، در برابر مسلمان و نامسلمان غیرپایبند به اصول انسانی و احکام دینی.  


در نتیجه‌گیری، نویسنده تأکید دارد که ملاک احراز رتبه، میزان نزدیکی به حضرت حق است و هر تفاوتی الزاماً مرتبه‌ای ایجاد نمی‌کند. از سوی دیگر، خداوند فرصت تعالی را تا واپسین لحظات عمر برای همه‌ انسان‌ها فراهم کرده و امکان عبور از مرتبه‌ کنونی به مرتبه بالاتر وجود دارد. بنابراین، تفاوت‌های عالی یا دانی انسانی، در اصل تعلق حق حیات تأثیری ندارد و حق حیات برای همه‌ انسان‌ها تا مرز استهلاک طبیعی برقرار است، مگر موارد استثنایی که قرآن به‌صورت اجمالی به آنها اشاره کرده است (ص۹۹).  
در نتیجه‌گیری، نویسنده تأکید دارد که ملاک احراز رتبه، میزان نزدیکی به حضرت حق است و هر تفاوتی الزاماً مرتبه‌ای ایجاد نمی‌کند. از سوی دیگر، خداوند فرصت تعالی را تا واپسین لحظات عمر برای همه‌ انسان‌ها فراهم کرده و امکان عبور از مرتبه‌ کنونی به مرتبه بالاتر وجود دارد. بنابراین، تفاوت‌های عالی یا دانی انسانی، در اصل تعلق حق حیات تأثیری ندارد و حق حیات برای همه‌ انسان‌ها تا مرز استهلاک طبیعی برقرار است، مگر موارد استثنایی که قرآن به‌صورت اجمالی به آنها اشاره کرده است (ص۹۹).  


===حق حیات دین‌داران===
===حق حیات دین‌داران===
نویسنده از نگاه قرآن سه شاخص برای تعریف دین‌داری معرفی می‌کند: ایمان به خدا، ایمان به قیامت، و پیروی از تعالیم دینی و انسانی تحت عنوان عمل صالح (ص۱۰۰). سپس شش شاهد قرآنی برای افزایش ارزش حیات انسانی بیان می‌کند:  
نویسنده از نگاه قرآن سه شاخص برای تعریف دین‌داری معرفی می‌کند: ایمان به خدا، ایمان به قیامت، و پیروی از تعالیم دینی و انسانی تحت‌عنوان عمل صالح (ص۱۰۰). سپس شش شاهد قرآنی برای افزایش ارزش حیات انسانی بیان می‌کند:
 
#گرفتار نشدن مؤمنان به عذاب الهی: قرآن ضمن گزارش هلاک کفار با عذاب‌های آسمانی و زمینی، از نجات پیروان انبیای الهی سخن می‌گوید (ص۱۰۲).
1. اصرار بر گرفتار نشدن مؤمنان به عذاب الهی: قرآن ضمن گزارش هلاک کفار با عذاب‌های آسمانی و زمینی، از نجات پیروان انبیای الهی سخن می‌گوید (ص۱۰۲).  
#نجات جان مؤمنان با اعجاز: مانند جلوگیری از کشتار مؤمنان در داستان بنی‌اسرائیل و حضرت صالح (ص۱۰۳).
 
#نجات جان مؤمن به بهای مرگ کافر: مانند داستان خضر و موسی و کشتن فرزند کافر توسط حضرت خضر که در آینده پدر و مادر مؤمن خود را خواهد کشت (ص۱۰۳).
2. نجات جان مؤمنان با اعجاز: مانند جلوگیری از کشتار مؤمنان در داستان بنی اسرائیل و حضرت صالح (ص۱۰۳).  
#خونبهای مؤمن در میدان نبرد که خداوند متحمل می‌شود و آن بهشت است (ص۱۰۴).
 
#اخذ میثاق با هدف اجتناب از کشتن هم‌کیشان (ص۱۰۴).
3. نجات جان مؤمن به بهای مرگ کافر: مانند داستان خضر و موسی و کشتن فرزند کافر توسط حضرت خضر که در آینده پدر و مادر مؤمن خود را خواهد کشت (ص۱۰۳).  
#امداد غیبی برای حفظ جان مؤمنان: مانند نجات جان پیامبرانی چون ابراهیم و موسی و ارسال ملائک در میدان نبرد برای حفظ جان مؤمنان (ص۱۰۴-۱۰۵).
 
4. خون بهای مؤمن در میدان نبرد که خداوند متحمل می‌شود و آن بهشت است (ص۱۰۴).  
 
5. اخذ میثاق با هدف اجتناب از کشتن هم‌کیشان (ص۱۰۴).  
 
۶. امداد غیبی برای حفظ جان مؤمنان: مانند نجات جان پیامبرانی چون ابراهیم و موسی و ارسال ملائک در میدان نبرد برای حفظ جان مؤمنان (ص۱۰۴ و ۱۰۵).  


===حق حیات بی‌دینان===
===حق حیات بی‌دینان===
نویسنده ابتدا درباره مخاطرات جدی جوامع دینی از جهت دسته‌بندی‌های اعتقادی انسان‌ها تذکر می‌دهد و سپس به جنایات تاریخی یهودیان به دلیل نگاه «اشرف اولاد آدم بودن» اشاره می‌کند. همچنین، اصلاح تلقی مسلمانان نسبت به اهل کتاب در دوران حکومت امام علی(ع) توسط ایشان را مطرح می‌کند (ص۱۰۶).
نویسنده دو اصل قرآنی را توضیح می‌دهد که حق حیات را برای همه انسان‌ها، فارغ از نوع دینشان، معتبر می‌داند:
 
#اصل حق حیات برای همه انسان‌ها: در قرآن و از نظر خداوند، جان و حیات عموم انسان‌ها، فارغ از ایمان و کفر، محترم است. آیات مربوط به آرزوی مرگ یا دستور قتل (قاتلهم) درباره گروه‌هایی از غیرمسلمانان مانند منافقان یا اهل کتاب، به دلیل انکار پیامبران، رفتارهای ظالمانه، و اعتقادات شرک‌آلود، گرچه نشان‌دهنده شدت بیزاری و بی‌ارزشی جان آنها در آن زمینه‌ها است، اما هرگز مبنایی برای موجه بودن کشتن انسان‌ها نیست (ص۱۰۷).
وی در ادامه دو اصل قرآنی را توضیح می‌دهد که حق حیات را برای همه انسان‌ها، فارغ از نوع دینشان، معتبر می‌داند:  
#حق تداوم حیات کافران: اصل در اسلام، همگانی بودن حق حیات و تداوم آن است. قرآن در موارد متعددی به حق حیات کافران تصریح کرده یا ضمن بیان مطلق حق حیات، آن را برای همه انسان‌ها معتبر دانسته است. نویسنده به چهار گروه از این آیات اشاره می‌کند (ص۱۰۹).
 
الف. اصل حق حیات برای همه انسان‌ها: در قرآن و از نظر خداوند، جان و حیات عموم انسان‌ها، فارغ از ایمان و کفر، محترم است. آیات مربوط به آرزوی مرگ یا دستور قتل (قاتلهم) درباره گروه‌هایی از غیرمسلمانان مانند منافقان یا اهل کتاب، به دلیل انکار پیامبران، رفتارهای ظالمانه، و اعتقادات شرک‌آلود، نشان‌دهنده شدت بیزاری و بی‌ارزشی جان آن‌ها در آن زمینه‌ها است، اما هرگز مبنایی برای موجه بودن کشتن انسان‌ها نیست (ص۱۰۷).  
 
ب. حق تداوم حیات کافران: اصل در اسلام، همگانی بودن حق حیات و تداوم آن است. قرآن در موارد متعددی به حق حیات کافران تصریح کرده یا ضمن بیان مطلق حق حیات، آن را برای همه انسان‌ها معتبر دانسته است. نویسنده به چهار گروه از این آیات اشاره می‌کند (ص۱۰۹).  


==موارد مجاز سلب حق حیات انسانی در اسلام==
==موارد مجاز سلب حق حیات انسانی در اسلام==