کاربر:Mojtaba61.Abedini/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخهها
خط ۷۴: | خط ۷۴: | ||
نویسنده حضانت کودک را به مادر با استناد به نظر مشهور فقها، برای پسران تا دو سال و برای دختران تا هفت سال ذکر میکند. همچنین، این مسئله را در قانون مدنی جمهوری اسلامی ایران نیز مورد اشاره قرار میدهد (۱۲۳ - ۱۴۵) | نویسنده حضانت کودک را به مادر با استناد به نظر مشهور فقها، برای پسران تا دو سال و برای دختران تا هفت سال ذکر میکند. همچنین، این مسئله را در قانون مدنی جمهوری اسلامی ایران نیز مورد اشاره قرار میدهد (۱۲۳ - ۱۴۵) | ||
== احکام فقهی و علم آموزی == | |||
نویسنده در این فصل به اهمیت علم آموزی در اسلام و احکام فقهی مرتبط با آن میپردازد تا اهتمام اسلام به تربیت فردی و اجتماعی مسلمانان را نشان دهد. | |||
نویسنده تأکید میکند که دین اسلام بر پایه علم و تعقل استوار است و بعثت پیامبر با هدف تعلیم و تزکیه انسانها صورت گرفته و طلب علم در اسلام به عنوان یک فریضه برای همه مسلمانان معرفی میشود. | |||
همچنين، نویسنده تقسیمبندی علوم به دینی و غیر دینی را نادرست دانسته و هر علمی که به نفع مسلمانان باشد را جزء علوم دینی محسوب میشمارد. | |||
او علوم واجب را به دو دسته واجب عینی (مانند اصول اعتقادات و علم اخلاق) و واجب کفایی (مانند علوم قرآن و فقه) تقسیم میکند. همچنین، دانشهایی را که فراگیری آنها مستحب یا حرام است، مورد بررسی قرار میدهد | |||
نویسنده در گفتار سوم به مواد درسی ممنوعه مانند سحر و کهانت میپردازد که تحصیل آنها به دلیل ایجاد شک در دین حرام است. حقوق معلم و شاگرد را نیز بررسی کرده که معلم باید به شاگردان نیکی کند و شاگرد نیز باید به معلم احترام بگذارد (۱۴۶ - ۱۶۴). | |||
== احکام فقه و اجتماع == | |||
فصل چهارم کتاب به بررسی عمیق ارتباط بین احکام فقهی و ابعاد اجتماعی انسان پرداخته شده است. نویسنده با تأکید بر این نکته که انسان در تعامل دائمی با محیط اجتماعی خود قرار دارد، به تحلیل تأثیرات این تعامل بر شخصیت و تربیت فرد میپردازد. او بیان میکند که رابطه میان فرد و اجتماع حقیقی است و خواص وجودی فرد در اجتماع نمود پیدا میکند. به همین دلیل، تربیت افراد بدون توجه به تربیت اجتماعی و تحولات اجتماعی ممکن نیست. نویسنده بر این باور است که دین اسلام به عنوان یک دین جامع، احکام خود را بر اساس نیازهای اجتماعی بنا نهاده و دستورهایی مانند نماز، حج، جهاد و انفاق را به عنوان ابزارهایی برای ایجاد تحول اجتماعی معرفی میکند. | |||
نویسنده در ادامه به بعد اجتماعی دین اشاره میکند و تأکید میکند که دین نمیتواند تنها به بعد فردی انسان توجه داشته باشد. او به این نکته اشاره میکند که اگر دینی نسبت به بعد اجتماعی انسان بیتفاوت باشد، آن دین ناقص است و نمیتواند به هدف خود که هدایت انسان است، دست یابد. در بخشهای بعدی، نویسنده به بررسی احکام فقهی اجتماعی اسلام میپردازد و انواع مختلف اجتماعی بودن احکام را تحلیل میکند. او به تأثیر نماز جماعت، نماز جمعه و زکات بر تربیت اجتماعی اشاره میکند و توضیح میدهد که این احکام چگونه میتوانند به تقویت روابط اجتماعی و ایجاد همبستگی بین افراد کمک کنند. | |||
نویسنده همچنین به تأثیر وقف بر تربیت اجتماعی و نقش آن در کاهش فقر و فساد در جامعه میپردازد. او تأکید میکند که وقف نه تنها به فرد کمک میکند، بلکه به جامعه نیز نفع میرساند و میتواند باعث ایجاد احساس عزت و کرامت در محرومان شود. در بخش پایانی فصل، نویسنده به بررسی حقوق جزای اسلامی و تأثیر آن بر تربیت اجتماعی میپردازد و به فلسفه مجازات و اهداف آن اشاره میکند. او تأکید میکند که مجازاتها باید به گونهای طراحی شوند که نه تنها عدالت را برقرار کنند، بلکه به اصلاح و تربیت مجرمان نیز کمک نمایند. | |||
در نهایت، نویسنده بر این باور است که احکام فقهی باید در خانواده، مدرسه و اجتماع پیادهسازی شوند تا به اتحاد و هماهنگی در جامعه منجر شوند. او نتیجه میگیرد که احکام فقهی مجموعهای از قوانین زندگی انسانها هستند که در صورت توجه به آنها، میتوان به یک نظام اجتماعی سالم دست یافت. |