فقه معاصر:پیشنویس فقه و تربیت (کتاب): تفاوت میان نسخهها
Mkhaghanif (بحث | مشارکتها) صفحهای تازه حاوی «مجبتی عابدینی *'''چکیده''' ==معرفی و ساختار== کتاب '''فقه و تربیت''' به نویسندگی رویا اسکندریه و مهدی هژبری در ۲۲۴ صفحه توسط نشر کیسان به چاپ رسید. این کتاب به بررسی ارتباط بین فقه و مباحث تربیتی میپردازد. این کتاب در چهار بخش دسته بندی شده است. بخ...» ایجاد کرد |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
== معرفی و ساختار == | |||
کتاب '''فقه و تربیت''' به نویسندگی رویا اسکندریه و مهدی هژبری در ۲۲۴ صفحه توسط نشر کیسان به چاپ رسید. این کتاب به بررسی ارتباط بین فقه و مباحث تربیتی میپردازد. این کتاب در چهار بخش دسته بندی شده است. | |||
بخش اول به دو فصل تقسیم شده و به موضوعات مفهومشناسی فقه، جایگاه، موضوع و غایت فقه، همچنین معنای اصطلاحی تربیت و مراحل آن پرداخته است. بخش دوم نیز به دو فصل تقسیم شده و به موضوعاتی مانند ارتباط احکام فقهی با تربیت، زمینهها و وقوع این ارتباط میپردازد. بخش سوم شامل سه فصل است و به موضوعات اهداف تربیت فردی و نقش احکام تشریعی در تربیت فردی بحث میکند. بخش چهارم در چهار فصل به موضوعات فقه و تربیت اجتماعی، آثار تربیتی فقهی بر خانواده، احکام فقهی و علمآموزی، و احکام فقه و اجتماع میپردازد. | |||
== کلیات فقه و تربیت == | |||
نویسنده در فصل اول از بخش اول به بررسی کلیات مسئله فقه پرداخته است. این فصل شامل موضوعاتی همچون مفهوم شناسی فقه، اهمیت و جایگاه آن، موضوع فقه، رسالت و واقعیت فقه میباشد. در فصل دوم از بخش اول، نویسنده به تعریف و مفهوم تربیت، معنای لغوی آن و مراحل مختلف تربیت پرداخته است (ص۳-۲۷). | |||
نویسنده در فصل اول از بخش دوم به بررسی زمینههای ارتباطی احکام فقهی با تربیت پرداخته است. این فصل از جنبههای مختلفی مانند موضوع، قلمرو، اهداف و کاربردی بودن این ارتباطات صحبت میکند (ص۲۹-۳۳). | |||
== امکان ارتباط احکام فقهی با تربیت == | |||
فصل اول به بررسی ارتباط احکام فقهی با تربیت در یک جامعه اسلامی میپردازد و تأکید میکند که احکام فقهی به عنوان یک حوزه معرفتی و شرعی، بخش رفتاری شریعت را تشکیل میدهند. هرچند تربیت لزوماً ماهیت اسلامی ندارد، نویسنده به دنبال امکان ارتباط این پدیده عینی با تربیت از منظر اسلامی است. مهمترین زمینه ارتباط این دو، مشترک بودن موضوع آنهاست که شامل انسان و تأثیرات تربیتی بر رفتارهای او میشود. همچنین، قلمرو گسترده احکام فقهی و تربیت که شامل همه مقاطع زندگی انسان است، زمینه مشترک دیگری را ایجاد میکند. اهداف و غایات مشترک نیز از دیگر جنبههای ارتباط این دو به شمار میروند، زیرا هر دو در راستای هدایت انسان به سوی قرب الهی و کمال حقیقی حرکت میکنند. جنبه کاربردی بودن احکام فقهی و تربیت نیز از دیگر زمینههای مشترک است که تأکید بر فعالیتها و رفتارهای عملی مربی و متربی دارد (ص۲۹ - ۳۳) | |||
== امکان وقوعی ارتباط احکام فقهی با تربیت == | |||
در فصل دوم، نویسنده به بررسی ارتباط وقوعی میان احکام فقهی و علم تربیت میپردازد و بر این اساس، سه رکن اصلی تربیت را معرفی میکند: رعایت توانایی و محدودیت متربی، تخفیف و مسامحت، و آزادی و اختیار. نویسنده تأکید دارد که فعالیتهای تربیتی باید متناسب با توان و شرایط متربیان برنامهریزی شود. این اصل بهویژه در قرآن کریم نیز مورد تأکید قرار گرفته است که خداوند هیچکس را بیش از تواناییاش مکلف نمیکند. | |||
نویسنده به مفهوم «تدرج» و «تمکن» اشاره میکند و توضیح میدهد که هیچ انسانی به یکباره به کمال نمیرسد و باید بهصورت تدریجی رشد کند. او به آیات قرآن استناد میکند که نشاندهنده اهمیت توجه به مراحل مختلف رشد انسانهاست. از دیگر نکات مهم، تأکید بر این است که تربیت باید در نظر داشته باشد که اگر بر اساس ظرفیتها و استعدادها صورت نگیرد، نه تنها مفید نخواهد بود بلکه میتواند زیانبار نیز باشد. | |||
وی معتقد است اصل تربیتی رعایت توانایی و محدودیتهای مترربی در بابهای مختلف فقهی از جهات مختلفی همچون مقطع سنی، جنسیت، شرایط زمان و مکان مورد توجه است. | |||
از لحاظ سنی احکام افراد بالغ و غیر بالغ متفاوت است و عمده احکام تکالیفی همچون حدود و تعزیر که از بالغ خواسته شده از غیر بالغها صرف نظر شده است | |||
از جهت جنسیت نیز شارع مقدس بین زن و مرد در احکام تفاوتهایی همچون نماز و روزه در زمان قاعدگی قائل شده است | |||
نویسنده همچنین به مسأله «تسهیل» در احکام فقهی اشاره میکند و بیان میدارد که دین اسلام بهدنبال آسانسازی امور برای متربیان است. او به وجود جایگزینهای شرعی در احکام، مانند کفارهها و تیمم، اشاره دارد که در شرایط خاص بهمنظور تسهیل در انجام تکالیف مقرر شدهاند. این تسهیل، نشاندهنده رویکرد رحمت و مدارا در دین اسلام است. | |||
نویسنده در ادامه به اصل آزادی و اختیار میپردازد و توضیح میدهد که فعالیتهای تربیتی نباید با اکراه و اجبار همراه باشد. او به این نکته تأکید دارد که آزادی باید با رعایت حقوق دیگران و عدالت همراه باشد. آزادی واقعی از نظر نویسنده، آزادیای است که از درون انسان نشأت میگیرد و به رشد و تعالی او کمک میکند. | |||
نویسنده همچنین به ارتباط بین احکام فقهی و آزادی در عرصههای مختلف، از جمله حقوق فردی، اقتصادی، امنیتی و قضایی اشاره میکند و تأکید مینماید که احکام فقهی باید بهگونهای باشند که حقوق و آزادیهای فردی را به رسمیت بشناسند. | |||
در نهایت، نویسنده به اهمیت تشویق و تنبیه در فرایند تربیتی اشاره میکند و تأکید دارد که تشویق صحیح و بهجا میتواند انگیزههای مثبت را در متربیان تقویت کند. او همچنین به ضرورت تنبیه بهعنوان ابزاری برای اصلاح رفتار تأکید میکند و بیان میدارد که تنبیه باید با محبت و دلسوزی همراه باشد تا به اصلاح واقعی منجر شود (ص۳۴-۶۸). | |||
== | == ارتباط فقه با تربیت فردی == | ||
فصل اول از بخش سوم به بررسی ارتباط فقه و تربیت فردی میپردازد و هدف اصلی تعلیم و تربیت اسلامی را قرب به خدا و عبودیت معرفی میکند. برای دستیابی به این هدف، چهار هدف زمینهساز شامل برقراری ارتباط با مبدأ خلقت، ارتباط با خود، ارتباط با سایر انسانها و ارتباط با جهان طبیعت مطرح میشود. | |||
در گفتار دوم، کارکرد احکام فقهی در تربیت فردی بررسی میشود و تأکید میکند که احکام فقهی مانند طهارت، نماز و حج به تربیت انسانی که به خالق هستی معرفت پیدا کند، کمک میکند. عبادت به عنوان عاملی برای تقویت عشق معنوی و استحکام ایمان، روح عبادت را تذکر و یادآوری خداوند میداند. هر چیزی که موجب غفلت از خدا شود، حرام یا مکروه است. همچنین، عمل به احکام روزه، اعتکاف و نذر به متربی کمک میکند تا خویشتن را بشناسد و از استعدادهای خود بهرهبرداری کند. در نهایت، اهمیت شناخت ارزش انسان در نظام آفرینش و استفاده مسئولانه از قوا برای تزکیه نفس و تهذیب اخلاق مورد تأکید قرار میگیرد (۷۱ -۷۳). | |||
== نقش احکام تشریعی و عبادت در تربیت فردی == | |||
این فصل به بررسی تأثیرات احکام تشریعی و عبادت، به ویژه نماز، در تربیت فردی میپردازد. نویسنده تأکید میکند که عبادت در اسلام نه تنها به عنوان یک عمل دینی، بلکه به عنوان ابزاری برای تربیت روحی و جسمی فرد نیز در نظر گرفته میشود. از جمله تأثیرات نماز میتوان به مدیریت زمان، نظم و انضباط، تمرکز حواس، زندهکردن خصلتهای عالی انسانی، برطرفکننده کبر و بازداری از فحشا و منکرات اشاره کرد. همچنین، اهمیت وضو و طهارت در اسلام به عنوان عاملی برای پاکی روح و جسم مورد تأکید قرار گرفته است. نویسنده معتقد است که رعایت طهارت نه تنها در عبادت، بلکه در زندگی روزمره نیز ضروری است تا فرد به آرامش و نزدیکی به خدا دست یابد. این فصل به خوبی نشان میدهد که احکام تشریعی و عبادت در اسلام، علاوه بر جنبههای دینی، نقش مهمی در تربیت فردی و بهبود شخصیت انسان دارند (۷۴ -۸۵) | |||
== احکام فقهی صداقت و دروغگویی == | |||
فصل سوم به بررسی احکام فقهی دروغگویی و اهمیت راستگویی میپردازد. نویسنده تأکید میکند که فطرت انسان به صداقت تمایل دارد و دروغگویی، بهعنوان آفت زبان، ممکن است ناشی از تربیت نادرست باشد. دروغ بهعنوان گناه کبیره شناخته میشود و آثار منفی آن شامل بیاعتمادی و تضعیف وفاق اجتماعی است. | |||
آیات قرآن و روایات معصومین در مذمت دروغگویی تأکید دارند و دروغ را کلید گناهان و خیانت معرفی میکنند. نویسنده در ادامه به پیامدهای منفی دروغگویی شامل بیاعتباری، از بین رفتن ایمان و بیآبرویی اشاره میکند.. | |||
در بخش پایانی، احکام فقهی مربوط به شهادت دروغ و عواقب آن را بررسی میکند و تأکید میکند که شهادت دروغ میتواند مجازاتهای سنگینی به همراه داشته باشد. نویسنده همچنین به راههای درمان دروغگویی و اهمیت شناخت عواقب آن اشاره میکند (۸۶ -۹۷) | |||
== احکام فقهی رفتار با والدین == | |||
به باور نویسنده، قرآن حق احسان به والدین را پس از توحید بهعنوان یک تکلیف مهم معرفی کرده و با استناد به برخی ایات اشاره میکند. نویسنده دلایل اهمیت نیکی به والدین را بررسی میکند، از جمله اینکه خداوند سبب حقیقی وجود انسان و پدر و مادر سبب ظاهری هستند. همچنین، تقدم احسان به والدین نسبت به دیگران تأکید میشود و سپاسگزاری از زحمات آنان، بهویژه مادر، مورد تأکید قرار میگیرد. آثار نیکی به والدین را نام میبرد و در نهایت، نیکی به والدین را نه تنها ثواب آخرت میداند بلکه بر زندگی دنیوی نیز تأثیر مثبت میگذارد و موجب رهایی از عذاب الهی میشود. (۹۸ - ۱۰۴) | |||
== اسراف و تبذیر == | |||
نویسنده فصل پنجم کتاب را به بررسی اسراف و تبذیر به عنوان موضوعات مهم در اسلام اختصاص داده است. او تأکید میکند که پرهیز از اسراف و مصرفهای نادرست نشانه کمال ایمان و ارزش والای مسلمانان است. او به تعریف لغوی اسراف اشاره کرده و آن را تجاوز از حد اعتدال در هر عمل میداند و تبذیر را به معنی بریز و بپاش و به پراکنده کردن بیهوده و در راه فساد تفسیر میکند. نویسنده توضیح میدهد که اسراف نه تنها به مسائل مالی محدود نمیشود، بلکه نشاندهنده وضعیت نامناسب اخلاقی و فرهنگی است. او همچنین به آیات قرآن و روایات معصومین اشاره میکند و تأکید میکند که اسراف در امور مختلفی چون خوردن، انفاق، قصاص و حتی قدرتطلبی مطرح شده است. در نهایت، نویسنده به آثار و پیامدهای سوء اسراف اشاره میکند، از جمله خشم الهی، فقر، عدم استجابت دعا و قرار گرفتن در شمار گناهان کبیره (۱۰۵ -۱۱۵). | |||
== فقه و تربیت اجتماعی == | |||
نویسنده در فصل اول از بخش چهارم کتاب را به ارتباط احکام فقهی با تربیت اجتماعی اختصاص داده است. | |||
نویسنده در ابتدا به اجتماعی بودن انسان بعنوان یکی از ویژگیهای بشری اشاره کرده و بر این باور است که انسان به طور طبیعی نیازمند تعامل با دیگران است و این ارتباطات در شکلگیری هویت فردی و اجتماعی او نقش بسزایی دارند. | |||
در ادامه، نویسنده به توضیح تربیت اجتماعی انسان میپردازد و محور تربیت اجتماعی را از سلسلهای از حقوق، وظایف و مسئولیتهای مربوط به زندگی در میان جامعه میداند. او حقوق پدر و مادر، همسایگان و معلمان را از جمله حقوقی میشمارد که بر عهده انسان در زندگی اجتماعی قرار دارد. | |||
نویسنده در ادامه به احکام فقهی مرتبط با این حقوق میپردازد و معتقد است که اسلام بهترین شیوه ارتباط با هر یک از گروههای اجتماعی را انتخاب کرده است. او به مسائلی نظیر جهاد، رهن، اجاره، صلح و امثال آن در فعالیتهای اقتصادی و اجتماعی اشاره کرده و تأکید میکند که در احکام فقهی، توجه ویژهای به روابط اجتماعی مکلفین در این گونه موارد شده است. این رویکرد به تقویت همبستگی اجتماعی و ایجاد یک جامعه سالم کمک میکند. (ص ۱۱۷-۱۲۲) | |||
نویسنده در فصل | == آثار تربیتی احکام فقهی بر خانواده == | ||
نویسنده در فصل دوم به آثار تربیتی احکام فقهی بر خانواده پرداخته و پس از تعریف خانواده، به تبیین نهاد خانواده از منظر آیات و روایات میپردازد. او تأکید میکند که خانواده نه تنها یک واحد اجتماعی، بلکه بنیادیترین نهاد برای تربیت نسلهای آینده است. در ادامه، نویسنده به موضوع ازدواج، طلاق از منظر احکام فقهی میپردازد. به باور نویسنده، ازدواج یک موضوع فقهی تربیتی است که در کتب فقهی تحت عنوان کتاب نکاح از آن یاد شده است. او توضیح میدهد که فقها در مورد ازدواج فتوا به مستحب بودن آن دادهاند و که در صورت ارتکاب گناه، فتوا به وجوب داده اند. | |||
نویسنده | نویسنده پس از بیان برخی از فواید ازدواج، به موضوع طلاق پرداخته است. او ابتدا مذمت طلاق از منظر اسلام را مورد بررسی قرار داده و سپس احکام فقهی در جلوگیری از تحقق طلاق را تبیین کرده است. به باور وی، اسلام روشهای مختلفی را برای جلوگیری از وقوع طلاق از منظر فقهی ذکر کرده است. | ||
نویسنده | نویسنده بخشی از بحث را به مسئله حضانت کودک اختصاص داده و آن را از مهمترین مباحث فقهی و تربیتی احکام فقهی اسلام ذکر کرده است. | ||
به باور نویسنده، حکم حضانت مانند سایر احکام الهی بر اساس مصالح بندگان بحث شده است. او سعی دارد زوایای فقهی و تربیتی این مسئله را با بیان نکات و اصولی که در این زمینه وجود دارد، به خوبی روشن سازد. | |||
نویسنده | نویسنده از منظر شهرت فقها و روایات، در صورت جدایی زن و شوهر، حضانت مادر را برای طفل شیرخوار اولویت قرار میدهد | ||
نویسنده | نویسنده حضانت کودک را به مادر با استناد به نظر مشهور فقها، برای پسران تا دو سال و برای دختران تا هفت سال ذکر میکند. همچنین، این مسئله را در قانون مدنی جمهوری اسلامی ایران نیز مورد اشاره قرار میدهد (۱۲۳ - ۱۴۵) | ||
در فصل | == احکام فقهی و علم آموزی == | ||
نویسنده در این فصل به اهمیت علم آموزی در اسلام و احکام فقهی مرتبط با آن میپردازد تا اهتمام اسلام به تربیت فردی و اجتماعی مسلمانان را نشان دهد. | |||
نویسنده تأکید میکند که دین اسلام بر پایه علم و تعقل استوار است و بعثت پیامبر با هدف تعلیم و تزکیه انسانها صورت گرفته و طلب علم در اسلام به عنوان یک فریضه برای همه مسلمانان معرفی میشود. | |||
نویسنده به | همچنين، نویسنده تقسیمبندی علوم به دینی و غیر دینی را نادرست دانسته و هر علمی که به نفع مسلمانان باشد را جزء علوم دینی محسوب میشمارد. | ||
او علوم واجب را به دو دسته واجب عینی (مانند اصول اعتقادات و علم اخلاق) و واجب کفایی (مانند علوم قرآن و فقه) تقسیم میکند. همچنین، دانشهایی را که فراگیری آنها مستحب یا حرام است، مورد بررسی قرار میدهد | |||
نویسنده در | نویسنده در گفتار سوم به مواد درسی ممنوعه مانند سحر و کهانت میپردازد که تحصیل آنها به دلیل ایجاد شک در دین حرام است. حقوق معلم و شاگرد را نیز بررسی کرده که معلم باید به شاگردان نیکی کند و شاگرد نیز باید به معلم احترام بگذارد (۱۴۶ - ۱۶۴). | ||
( | |||
== احکام فقه و اجتماع == | |||
فصل چهارم کتاب به بررسی عمیق ارتباط بین احکام فقهی و ابعاد اجتماعی انسان پرداخته شده است. نویسنده با تأکید بر این نکته که انسان در تعامل دائمی با محیط اجتماعی خود قرار دارد، به تحلیل تأثیرات این تعامل بر شخصیت و تربیت فرد میپردازد. او بیان میکند که رابطه میان فرد و اجتماع حقیقی است و خواص وجودی فرد در اجتماع نمود پیدا میکند. به همین دلیل، تربیت افراد بدون توجه به تربیت اجتماعی و تحولات اجتماعی ممکن نیست. نویسنده بر این باور است که دین اسلام به عنوان یک دین جامع، احکام خود را بر اساس نیازهای اجتماعی بنا نهاده و دستورهایی مانند نماز، حج، جهاد و انفاق را به عنوان ابزارهایی برای ایجاد تحول اجتماعی معرفی میکند. | |||
در | نویسنده در ادامه به بعد اجتماعی دین اشاره میکند و تأکید میکند که دین نمیتواند تنها به بعد فردی انسان توجه داشته باشد. او به این نکته اشاره میکند که اگر دینی نسبت به بعد اجتماعی انسان بیتفاوت باشد، آن دین ناقص است و نمیتواند به هدف خود که هدایت انسان است، دست یابد. در بخشهای بعدی، نویسنده به بررسی احکام فقهی اجتماعی اسلام میپردازد و انواع مختلف اجتماعی بودن احکام را تحلیل میکند. او به تأثیر نماز جماعت، نماز جمعه و زکات بر تربیت اجتماعی اشاره میکند و توضیح میدهد که این احکام چگونه میتوانند به تقویت روابط اجتماعی و ایجاد همبستگی بین افراد کمک کنند. | ||
نویسنده همچنین به تأثیر وقف بر تربیت اجتماعی و نقش آن در کاهش فقر و فساد در جامعه میپردازد. او تأکید میکند که وقف نه تنها به فرد کمک میکند، بلکه به جامعه نیز نفع میرساند و میتواند باعث ایجاد احساس عزت و کرامت در محرومان شود. در بخش پایانی فصل، نویسنده به بررسی حقوق جزای اسلامی و تأثیر آن بر تربیت اجتماعی میپردازد و به فلسفه مجازات و اهداف آن اشاره میکند. او تأکید میکند که مجازاتها باید به گونهای طراحی شوند که نه تنها عدالت را برقرار کنند، بلکه به اصلاح و تربیت مجرمان نیز کمک نمایند. | |||
در نهایت، نویسنده بر این باور است که احکام فقهی باید در خانواده، مدرسه و اجتماع پیادهسازی شوند تا به اتحاد و هماهنگی در جامعه منجر شوند. او نتیجه میگیرد که احکام فقهی مجموعهای از قوانین زندگی انسانها هستند که در صورت توجه به آنها، میتوان به یک نظام اجتماعی سالم دست یافت (۱۶۵-۲۰۶) |