پرش به محتوا

کاربر:Mojtaba61.Abedini/صفحه تمرین۲: تفاوت میان نسخه‌ها

از دانشنامه فقه معاصر
Mojtaba61.Abedini (بحث | مشارکت‌ها)
Mojtaba61.Abedini (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۱۵ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
مجتبی عابدینی
==== بسم الله الرحمن الرحیم ====
====فقه خانواده در جهان معاصر(وهبة زخیلی)====


کتاب '''غنا در فقه شیعی''' به بررسی ادله حرمت غنا (اجماع، آیات و روایات) می‌پردازد. در فصل اول، اجماع فقها و نقد آن، و همچنین آیات قرآن که به حرمت غنا اشاره دارند، مورد بررسی قرار می‌گیرد. نویسنده به این نتیجه می‌رسد که غنا به‌طور خاص حرام است و استناد به آیات و روایات برای اثبات این حرمت ضروری است. در فصل دوم، روایات مربوط به حرمت استماع غنا و نظرات فقها در این زمینه تحلیل می‌شود. فصل سوم به بررسی غنا در قرائت قرآن و روایات مرتبط با آن اختصاص دارد. در فصل چهارم، نویسنده به مستثنیات حکم غنا، از جمله غنا در عروسی و اعیاد، می‌پردازد و در نهایت به مسائل مستحدثه مانند حکم غنا در صدای ضبط شده اشاره می‌کند.


کتاب «الأسرة المسلمة في العالم المعاصر» اثر دکتر وهبه الزحیلی
چکیده


==معرفی اجمالی و ساختار==
کتاب «الأسرة المسلمة في العالم المعاصر» اثری جامع و موجز به قلم فقیه برجسته دکتر وهبه الزحیلی است که به تبیین همه‌جانبه نظام خانواده در اسلام می‌پردازد. مؤلف در این اثر با نگاهی تأصیلی، نقادانه و معاصر، کلیه احکام، آداب و اخلاق مورد نیاز یک خانواده مسلمان را از منظر شریعت اسلام تشریح می‌کند. این کتاب با هدف ارائه یک راهنمای عملی برای ساختن خانواده‌ای استوار بر الگوی صدر اسلام، به بررسی چالش‌ها، انحرافات و تهدیدهای فرهنگی پیش روی نهاد خانواده در دنیای امروز می‌پردازد. دکتر زحیلی با استناد به منابع اصیل اسلامی یعنی قرآن و سنت و با تأکید بر سماحت، واقع‌گرایی و اعتدال شریعت، تلاش دارد تا ضمن تبیین ارکان تشکیل، حقوق متقابل اعضا و فعالیت‌های درون خانواده، راهکارهایی برای حفظ هویت، استحکام و مصونیت خانواده مسلمان در برابر تهاجمات فرهنگی غرب ارائه دهد. این اثر به عنوان یک مطالعه فشرده و در عین حال مستند، برای عموم خانواده‌های مسلمان نگاشته شده تا راهنمای آنان در مسیر تحقق سعادت دنیوی و اخروی باشد.
کتاب «غنا در فقه شیعی» اثر سید عباس سید کریمی با ترجمه مهدی حمیدی پارسا، توسط نشر مدرسه اسلامی هنر در ۲۱۵ صفحه منتشر شده است.  


این کتاب که در دو نوبت چاپ شده، به بررسی مباحث فقهی استدلالی مسائل غنا و موسیقی می‌پردازد. این اثر در چهار فصل تدوین شده است: فصل نخست به دلایل حرمت غنا، فصل دوم به دلایل جواز غنا، فصل سوم به ماهیت غنا و فصل چهارم به موارد استثنای حکم غنا اختصاص یافته است.
معرفی اجمالی


== ذکر چند فایده ==
این کتاب که حاصل تلاش علمی یکی از بزرگترین فقهای معاصر، دکتر وهبه الزحیلی رئیس سابق گروه فقه اسلامی دانشگاه دمشق است، با هدف ارائه یک مجموعه کامل و کاربردی برای خانواده مسلمان در عصر حاضر تألیف شده است. مؤلف در بخش تقدیم (صفحه ۹) انگیزه خود را از نگارش این اثر، نیاز مبرم به ارائه یک راهنمای اسلامی صرف برای بنای خانواده بر همان اساسی که در صدر اسلام بنیان نهاده شد، بیان می‌کند. به گفته ایشان، این کتاب یک «دراسة مكثفة أو موجزة» (مطالعه فشرده و موجز) است تا تهیه و استفاده از آن برای میلیون‌ها خانواده مسلمان آسان باشد. رویکرد کتاب «تأصيلية نقدية معاصرة» است، یعنی ضمن ریشه‌یابی احکام از منابع موثق اسلامی، به نقد انحرافات موجود در برخی خانواده‌ها پرداخته و راهکارهایی متناسب با نیازهای عصر حاضر و در مواجهه با چالش‌های رسانه‌ای و «الغزو الثقافي الغربي» (تهاجم فرهنگی غرب) ارائه می‌دهد.
نویسنده پیش از آغاز بحث به بیان چند فایده می‌پردازد. او در مقدمه کتاب، با استناد به آیات و روایات موجود در منابع شیعه و اهل سنت، به احادیثی اشاره می‌کند که بر ساده و آسان بودن دین اسلام تأکید دارند، برخلاف برخی ادیان دیگر. در ادامه به شیوه بررسی فقهی خود اشاره کرده و بیان می‌کند که این روش مبتنی بر فقه جواهری است، زیرا فقه دارای قواعد مشخص و شناخته‌شده‌ای است که باید بر اساس آن‌ها پیش رفت؛ در غیر این صورت، با تکیه بر ذوق و سلیقه از چارچوب فقه خارج می‌شویم. نویسنده در ادامه توضیح می‌دهد که اصل در اشیاء بر اباحه است و سپس به تفاوت دیدگاه فقهایی نظیر بروجردی و خویی درباره اینکه آیا اصل در اشیاء بر اباحه است یا منع، پرداخته است. وی همچنین تصریح دارد که مطالعه فقه اهل سنت در کنار فقه شیعه می‌تواند به روشن‌تر شدن نکات و تعیین دقیق محل نزاع کمک کند؛ همان‌طور که فقهایی چون شیخ طوسی در کتاب الخلاف و علامه حلی در تذکره این روش را به کار برده‌اند.


این پژوهشگر تأکید می‌کند که در کنار احترام به گذشتگان صالح، نباید تحت تأثیر هیبت بزرگان قرار گرفت و حق نقد باید محفوظ باشد. سپس به تقلید افراطی از شیخ طوسی اشاره می‌کند و بیان می‌دارد که سال‌ها کسی جرأت نقد او را نداشته است. به اعتقاد نویسنده فقیه نباید در برابر جو حاکم منفعل باشد و استنباط او از جو حاکم تاثیر پذیرد.احکام الهی مانند قصاص و حدود باید بدون تأثیرپذیری از فرهنگ‌های بیگانه نباید کوچکترین خللی در استنباط فقیه ایجاد شود. نویسنده بر این باور است که بررسی سند روایات در کتب اربعه، در صورت نبود معارض، ضرورتی ندارد؛ زیرا مؤلفان کتاب‌های کافی و فقیه در مقدمه، صحت روایات را تأیید کرده‌اند و بزرگان دین نیز آن‌ها را پذیرفته‌اند (ص۷ - ۲۱).
اهداف اصلی کتاب آن‌طور که مؤلف بیان می‌کند شامل موارد زیر است: حفظ نظام خانواده اسلامی در برابر جریانات بیرونی، آگاهی‌بخشی به اعضای خانواده نسبت به نقش کلیدی این نهاد در حفظ اسلام، تبیین سماحت و واقع‌گرایی شریعت در تنظیم امور خانواده، و مقایسه نظام خانواده اسلامی با سایر نظام‌های شرقی و غربی برای اثبات برتری و جاودانگی الگوی الهی. مؤلف تأکید می‌کند که تمامی احادیث ذکر شده در کتاب از منابع معتبر تخریج و تحقیق شده‌اند.


== تعریف غنا و ادله حرمت آن ==
ساختار کتاب
نویسنده موضوع غنا را از سه جهت مورد بررسی قرار داده است: حرمت غنا و دلایل آن، تعریف غنا، و موارد استثنا. به اعتقاد نویسنده برای ورود منطقی به بحث، بهتر است ابتدا موضوع مورد بررسی قرار گیرد و سپس به حکم پرداخته شود، همان‌طور که برخی فقها مانند امام خمینی از این روش پیروی کرده‌اند. نویسنده در ابتدا به بررسی حکم، موضوع و بیان موارد استثنا پرداخته و سپس به مسائل جدید مرتبط با غنا توجه کرده است. وی در ابتدا موسیقی و غنا را به طور مختصر تعریف کرده و می‌نویسد: موسیقی به صدایی اطلاق می‌شود که از آلات موسیقی تولید می‌گردد و به آن نوازندگی گفته می‌شود، در حالی که غنا به صوتی گفته می‌شود که از حنجره و دهان خارج می‌شود. نویسنده در ابتدا دلایل حرمت غنا، شامل اجماع، استناد به آیات قرآن و روایات را مورد بررسی و نقد قرار داده و سپس به دیدگاه‌های فقها، چه متقدمین و چه متأخرین، در مورد شنیدن غنا و روایات مرتبط با آن می‌پردازد و در نهایت حرمت غنا را با دلایل قرآنی، روایی و اجماع اثبات می‌کند (ص۲۵ - ۲۶)


===اجماع===
کتاب پس از یک تقدیم یا پیشگفتار (صفحه ۹) در یک تمهید یا مقدمه مفصل و چهار فصل اصلی سامان یافته است.
نویسنده ابتدا دیدگاه فقهای متقدم و متأخر همچون شیخ طوسی، شهید اول و محقق سبزواری را درباره حکم حرمت غنا با استناد به اجماع مطرح می‌کند. او در نقد این اجماع اشاره می‌کند که این اجماع تعبدی نیست و مدعیان آن به آیات و روایاتی که بر حرمت غنا دلالت دارند، استناد کرده‌اند. بنابراین، او اجماع را مدرکی دانسته و معتقد است که نمی‌توان به آن استناد کرد. افزون بر آنکه در مقابل ادعای اجماع، برخی فقها همچون فیض کاشانی بر خلاف آن نظر دارند و معتقدندکه روایات بر حرمت غنا انصراف به دوره بنی امیه و بنی عباس دارد. همچنین آنچه از کتاب استبصار استفاده می‌شود این است که تحریم غنا بخاطر افعال حرام دیگری است و اگر غنا دربردارنده چنین افعالی نباشد حرام نیست و جایز است.(ص۲۶-۳۶).
===آیات===
به باور نویسنده، کلمه غنا در قرآن نیامده است و در نتیجه نمی‌توان بدون در نظر گرفتن روایات برای اثبات حرمت غنا به آیات قرآن تمسک کرد. او استدلال به آیات را به مدد روایاتی می‌داند که در تفسیر این آیات آمده است. نویسنده در مباحث خود به چهار آیه استناد میکند. او در ابتدا به آیه ۳۰ سوره حج اشاره می‌کند که در تفسیر روایی به غنا تطبیق داده شده‌اند. نویسنده با تحلیل سندی و دلالتی روایات مرتبط، حرمت غنا را اثبات کرده و دیدگاه‌های مفسران و فقها را بررسی و نقد می‌کند. وی نتیجه می‌گیرد که این آیه به کمک روایات به غنا اشاره دارد و غنا به خودی خود حرام است، نه با عنوان دیگری (ص۳۷-۵۲).


نویسنده با استناد به آیه ۷۲ سوره فرقان، پس از شرح معنای زور، روایاتی را ذکر کرده که در تفسیر این آیه، زور را به غنا مرتبط دانسته‌اند. او معتقد است دلالت آیه بر حرمت واضح است. به اعتقاد او از وحدت مفاد دو آیه ۳۰  سوره حج و ۷۲ سوره فرقان مشخص می‌شود که هر دو آیه بر حرمت ذاتی نه عرضی غنا دلالت دارند (۵۲- ۵۵)
تمهید با عنوان «لإقامة معالم نظام الأسرة» (برای برپایی ارکان نظام خانواده) از صفحه ۱۵ آغاز می‌شود و به مباحث بنیادین و نظری همچون وحدت انسانی، جایگاه و کرامت زن، تفاوت‌های طبیعی میان دو جنس، تعریف و اهمیت خانواده، چالش‌های معاصر و قواعد کلی بنای خانواده به ویژه در حوزه تربیت فرزندان می‌پردازد.


نویسنده در ادامه به تحلیل آیه ۶ و ۷ سوره لقمان اشاره می‌کند و پس از بررسی و تحلیل روایات مرتبط، شان نزول و نظرات مفسران و فقهایی همچون خویی و نراقی نتیجه می‌گیرد که این آیه به طور مستقل به حرمت لهو الحدیث اشاره دارد و همین دلیل بر حرمت غناست. امام باقر(ع) نیز با استناد به این آیه حکم به حرمت غنا و وعده عذاب برای آن می‌دهد. به نظر نویسنده، اگرچه دلیل استدلال امام باقر (ع) برای ما کاملاً روشن نیست، اما ناآگاهی ما نسبت به این دلیل، خللی در استناد به آیه ایجاد نمی‌کند؛ زیرا امام(ع) ثقل اصغر هستند و از آیه، حرمت غنا را برداشت کرده‌ است و همین امر برای اثبات حکم حرمت غنا کافی است (ص۵۶-۷۵).
فصل اول با عنوان «معالم بناء الأسرة المسلمة» (ارکان ساخت خانواده مسلمان) از صفحه ۴۹ شروع می‌شود و به مراحل عملی تشکیل خانواده اختصاص دارد. این فصل مباحثی چون مقدمات ازدواج یعنی خواستگاری، شیوه اجرای عقد، موانع شرعی ازدواج و آثار حقوقی آن را پوشش می‌دهد.


نویسنده با استناد به فراز دوم از آیه ۷۲ سوره فرقان، این آیه را به‌عنوان چهارمین دلیل بر حرمت غنا مطرح می‌کند. او پس از نقل روایات و بررسی‌های سندی و دلالتی آیه، در نهایت به حرمت لغو نظر می‌دهد. به نظر نویسنده، استدلال‌های مطرح‌شده در بخش دوم آیه ۷۲ سوره فرقان، ارتباط و وجه استدلال به آیه ۳ سوره مؤمنون را آشکار می‌سازد. (ص۷۵-۸۱).
فصل دوم با عنوان «حقوق الأسرة الخاصة والعامة لأفرادها» (حقوق خصوصی و عمومی اعضای خانواده) از صفحه ۱۰۵ آغاز می‌شود و به تفصیل حقوق متقابل زوجین، حقوق فرزندان بر والدین و حقوق والدین بر فرزندان، و نیز حقوق سایر اقارب و همسایگان را بررسی می‌کند.


===روایات===
فصل سوم تحت عنوان «أنشطة الأسرة» (فعالیت‌های خانواده) به جنبه‌های عملی و رفتاری زندگی خانوادگی مانند آداب معاشرت، زینت، تفریح، کار و فعالیت‌های اقتصادی و اجتماعی می‌پردازد.
نویسنده سومین دلیل حرمت غنا را روایات می‌داند و ۱۳ روایت را همراه با توضیحات فقهایی مانند شیخ انصاری و امام خمینی در ذیل این روایات بررسی می‌کند (ص۸۱-۱۰۸). وی در ادامه کلام فیض کاشانی را ذکر می‌کند که معتقد است غنا در مجلس غیر مختلف و یا خواندن اشعار بصورت غنا اشکالی ندارد.  


نویسنده با استناد به سخنان شیخ انصاری، بیان می‌کند که کلام فیض کاشانی دارای ابهام است و بر این باور است که از برخی بخش‌های کلام فیض می‌توان چنین برداشت کرد که آنچه حرام است، خود غنا نیست بلکه متعلقات آن است. همچنین احتمال می‌دهد که از نظر فیض کاشانی، غنا به دو بخش حلال و حرام تقسیم شود و برای هر یک از این دو احتمال شواهدی ارائه می‌دهد. نویسنده در ادامه نظرات برخی فقها درباره کلام فیض را نقل و مورد بررسی قرار می‌دهد (۱۰۸ - ۱۲۰).
فصل چهارم و پایانی با عنوان «نهاية الحياة الزوجية وآثارها» (پایان زندگی زناشویی و آثار آن) به مباحث مربوط به انحلال نکاح از طریق طلاق، خلع، فسخ قضایی و سایر موارد و همچنین احکام مربوط به عده می‌پردازد.


به باور نویسنده، یکی از دلایل حرمت غنا، روایاتی است که به ممنوعیت شنیدن غنا اشاره دارند. وی معتقد است که شاید بیش از ۲۰ روایت در حرمت استماع غنا وجود داشته باشد که هرچند دلالت برخی از آنها جای تأمل دارد، اما ممنوعیت گوش دادن به یک امر، غالباً بر حرمت خود آن عمل نیز دلالت می‌کند (ص۱۲۰).
محتوای تفصیلی کتاب
تمهید: برای برپایی ارکان نظام خانواده (صفحه ۱۵)


==استماع غنا==
این بخش به عنوان زیربنای فکری کتاب عمل می‌کند و با بحث از «الوحدة الإنسانية» (وحدت انسانی) در صفحه ۱۷ آغاز می‌شود. مؤلف با استناد به آیه اول سوره نساء «يَا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ» و حدیث «إنما النساء شقائق الرجال» بر مساوات کامل زن و مرد در خلقت، کرامت انسانی و تکالیف شرعی تأکید می‌کند.
نویسنده  در ابتدای بحث به بررسی نظرات فقها همچون شیخ طوسی، شهید اول درباره استماع غنا پرداخته و سپس به بررسی روایات مرتبط با این موضوع می‌پردازد. او چهار روایت را ذکر می‌کند که سه روایت از آن‌ها دلالت بر حرمت استماع غنا دارند. وی در ادامه به آیات ۳۰ سوره حج،‌ آیه ۷۲ سوره فرقان، آیه ۶ سوره لقمان استناد کرده تا حرمت استماع غنا را تأیید کند. او با استناد به این آیات و روایات، تلاش دارد تا حرمت استماع غنا را به اثبات برساند و نشان دهد که این موضوع در متون دینی و فقهی مورد تأکید قرار گرفته است (ص۱۲۱-۱۳۰)


==ادله جواز غنا==
در ادامه به «امتیازات المرأة» در صفحه ۱۸ مانند معافیت از برخی تکالیف مالی مثل نفقه و اجتماعی مثل جهاد و قضاوت می‌پردازد. همچنین «بعض الفوارق بين الجنسين» (برخی تفاوت‌ها میان دو جنس) در صفحه ۱۹ را در اموری چون شهادت، ارث و قوّامیت مرد بررسی کرده و حکمت این تفاوت‌ها را تشریح می‌کند. سپس به تعریف «معنى الأسرة» در صفحه ۲۰، انواع آن شامل خانواده کوچک، متوسط و بزرگ و «أهمية الأسرة» (اهمیت خانواده) در صفحه ۲۲ به عنوان بستری برای رشد فردی و بقای نوع انسانی می‌پردازد. مؤلف همچنین به «بعض مشكلات الأسرة المعاصرة» (برخی مشکلات خانواده معاصر) در صفحه ۲۴ اشاره کرده و راه‌حل را در بازگشت به اصول اسلامی می‌داند.


در این بخش به دلایلی که به‌طور روشن بر جواز غنا دلالت دارند، پرداخته شده است و برای جلوگیری از طولانی شدن بحث، بررسی سایر دلایل کنار گذاشته شده است. نویسنده بر این باور است که هیچ‌یک از فقها به جواز مطلق غنا فتوا نداده‌اند. به باور نویسنده در کتاب «غنا و موسیقی» بالغ بر ۲۵ دلیل بر جواز غنا جمع آوری شده است که دلالت اکثر آنها بر جواز واضح نبوده و از بحث غنا خارج است. او متعقد است که تنها دو روایت وجود دارد که بر حلیت مطلق غنا دلالت دارند؛ یکی از آن دو روایت افزون بر اشکال سندی در مقابل روایات متعددی که بر منع غنا دلالت دارند و از حیث سند و دلالت قوی‌ترند؛ توان استقامت ندارد. روایت دیگری نیز درباره صوت زیباست و شامل غنا و غیر غنا نیز می‌شود در نتیجه دلالت بر جواز غنا ندارد (۱۳۳-۱۳۷).
یکی از مهم‌ترین بخش‌های این مقدمه، بحث تفصیلی درباره «تربية الأولاد» (تربیت فرزندان) از صفحه ۲۷ است. مؤلف تربیت را مفهومی عام‌تر از تعلیم دانسته و ارکان سیزده‌گانه تربیت اسلامی را برمی‌شمرد: تربیت ایمانی و عقیدتی، تربیت بدنی، آموزش عبادت، آموزش زبان عربی و علوم نافع، تربیت اخلاقی، تربیت روحانی، تربیت اجتماعی، آموزش حرفه و صنعت، تربیت عاطفی و روانی، تربیت عقلی، تربیت بهداشتی، تربیت زیبایی‌شناختی و تربیت جنسی.


== غنا در قرائت قرآن ==
فصل اول: ارکان ساخت خانواده مسلمان (صفحه ۴۹)
به نظر نویسنده، دلایل نهی از غنا هم غنای مربوط به قرآن را شامل می‌شود و هم غنای خارج از قرآن را. با این حال، دسته‌ای از روایات به‌طور خاص درباره غنا در قرآن وارد شده‌اند که برخی آن را مجاز دانسته و برخی دیگر از آن نهی کرده‌اند. نویسنده ابتدا دو روایت درباره غنا مطرح می‌کند که به صراحت در قرآن نهی شده است و دیدگاه علمایی مانند فاضل گروسی و سید ماجد بحرانی را به عنوان تاییدی بر وجود غنا در قرآن ذکر می‌کند. به اعتقاد نویسنده روایات ترجیع و بلند کردن صدا در قرائت قرآن به دلیل نداشتن ملازمه با غنا، از بحث غنا خارج‌اند. نویسنده در این بحث سعی کرده روایاتی را بیان کند که به صراحت بر جواز غنا در قرآن دلالت دارند و به لفظ غنا اشاره کرده‌اند که تعداد این روایات بیش از سه روایت نیست که در کتاب «غنا و موسیقی» جمع آوری شده‌اند. آن سه روایت نیز مرسله است. نویسنده به این نتیجه می‌رسد که هیچ دلیلی برای جواز غنا در قرآن وجود ندارد. حتی اگر فرض کنیم که روایتی بر جواز غنا دلالت کند، در برابر روایات متعدد معارض، این روایت کنار گذاشته خواهد شد (ص ۱۳۷-۱۴۳).


== موضوع غنا و عرفی بودن آن ==
این فصل به مراحل عملی تشکیل خانواده می‌پردازد. مؤلف با تأکید بر اینکه ازدواج تنها راه مشروع برای رابطه زن و مرد است، به تبیین «حكم الزواج» در صفحه ۵۳ بر اساس احکام تکلیفی پنج‌گانه یعنی واجب، مستحب، حرام، مکروه و مباح می‌پردازد. سپس به «عقبات الزواج» (موانع ازدواج) در صفحه ۵۵ در عصر حاضر مانند بحران مسکن، مهریه‌های سنگین، هزینه‌های گزاف، بیکاری و ضعف تدین اشاره کرده و راهکارهای اسلام برای تسهیل ازدواج را بیان می‌کند.
در این بخش به مفهوم غنا پرداخته شده است. به گزارش نویسنده کتاب، علما در رساله‌های خود تعاریف متعددی برای غنا ارائه داده‌اند و تا دوازده تعریف مختلف ذکر کرده‌اند. مشهور فقها مانند شیخ انصاری، غنا را به معنای کشیدن صدا همراه با ترجیع طرب‌انگیز تعریف کرده‌اند. آنها نیز تصریح کرده‌اند که غنا از مفاهیم عرفی است که برای فهم آن باید به عرف مراجعه کرد نه شرع. چرا که شان فقیه بیان احکام شرع است نه بیان موضوعات عرفی. به همین دلیل برخی فقها همچون شهید ثانی، صاحب جواهر در بحث غنا وارد بحث تعریف موضوع نشده‌اند و آن را به عرف حواله داده‌اند. (۱۴۷ -۱۵۳).    


در فصل سوم، نویسنده به بررسی موضوع غنا و این نکته می‌پردازد که غنا به عنوان یک امر عرفی شناخته می‌شود (۱۴۷-۱۶۵).
مبحث اول: مقدمات ازدواج (الخطبة ووسائلها) از صفحه ۶۵ آغاز می‌شود. در این مبحث، احکام «خطبه» (خواستگاری) به عنوان یک وعده برای ازدواج و نه خود عقد، تشریح می‌شود. جواز نگاه کردن به وجه و کفین زن مورد خواستگاری با استناد به احادیث نبوی تبیین شده و بر حرمت خلوت با او تأکید می‌گردد. در ادامه «صفات الخاطبين» (ویژگی‌های خواستگاران) در صفحه ۶۶ بررسی می‌شود. مهم‌ترین ویژگی برای مرد «دین و اخلاق» است و برای زن نیز چهار ویژگی کلیدی ذکر شده: دین و اخلاق، باکره بودن، ودود بودن (بامحبت) و ولود بودن (فرزندآور).


==استثناهایی حکم غنا==
مبحث دوم و سوم: انعقاد عقد و موانع ازدواج در صفحات ۷۵ و ۸۵ مطرح می‌شود. در این بخش کیفیت اجرای شرعی عقد ازدواج با حضور ولی و دو شاهد عادل و با صیغه ایجاب و قبول بیان می‌شود. سپس به تفصیل «المحرمات المؤبدة» (محارم دائمی) در صفحه ۸۷ به سبب قرابت نسبی، مصاهره (خویشاوندی سببی) و رضاع (شیرخوارگی) و «المحرمات المؤقتة» (محارم موقت) در صفحه ۹۱ مانند ازدواج با زن شوهردار، زن غیرکتابی، جمع بین دو خواهر و ازدواج با زن پنجم پرداخته می‌شود. بحث «تعدد زوجات» در صفحه ۹۳ نیز در همین بخش با شروط «عدالت مادی» و «قدرت بر انفاق» مطرح می‌گردد.
نویسنده در فصل چهارم به مستثنیات حکم غنا اشاره کرده و چهار مورد از آن‌ها را بررسی می‌کند: حُداء، غنا در وقت عروسی، غنا در جشن‌ها، غنا در مرثیه‌ها


===حُداء===
فصل دوم: حقوق اعضای خانواده (صفحه ۱۰۵)
حداء به صدای مرجع گفته می شود که ساربان برای حرکت دادن شتر می‌خواند.
به باور نویسنده یکی از قیودی که در تعریف غنا بیان شده بود این بود که غنا صدایی است که موجب تحریک شهوت جنسی می‌شود اگر این قید قابل تطبیق بر حداء باشد در این صورت حدا حرام است و برای تخصیص آن از حکم غنا نیاز به دلیل است و اگر این قید قابل تطبیق بر حدا نباشد یعنی حدا این کیفیت را ایجاد نکند در این صورت حلال است و تخصصاً از حکم غنا خارج است ظاهر این است که حداء موجب تحریک شهوت جنسی نمی‌شود زیرا غرض از خواندن آن سرعت دادن به حرکت شتر است نه تحریک شهوت.


روایتی هم که دلالت بر حلیت حداء تخصیصاً یا تخصصاً دارد روایت سکونی است که سند آن بدون اشکال است و فقها نیز حداء را جزو مستثنیات غنا دانستند به اعتقاد نویسنده اگر حداء را تخصصاً از موضوع غنا خارج بدانیم تعدی آن از شتر به موارد دیگر اشکالی ندارد اما اشکال زمانی است که غنا را تخصیصاً خارج بدانیم (ص۱۶۹-۱۷۵).
این فصل به تفصیل حقوق و تکالیف متقابل اعضای خانواده را بررسی می‌کند.


===غنا در وقت مشایعت عروسی===
حقوق الزوج (حقوق شوهر) از صفحه ۱۰۷ آغاز می‌شود. مؤلف ده حق برای شوهر برمی‌شمرد که مهم‌ترین آن‌ها عبارتند از: «الطاعة بالمعروف» (اطاعت در امور پسندیده) که این حق ناشی از درجه قوّامیت مرد در مدیریت خانواده است که به دلیل ویژگی‌های فطری و مسئولیت مالی به او اعطا شده است. «القرار في المنزل» (ماندن در خانه) که خروج زن از منزل جز برای ضرورت و با اذن شوهر جایز نیست. «صون العرض والمال» (حفظ آبرو و مال شوهر) که زن امانت‌دار ناموس و اموال شوهر در غیاب اوست. «خدمة البيت» (خدمت در خانه) که این امر از نظر دیانت بر عهده زن است، هرچند از نظر قضایی قابل الزام نیست. «التأديب بالمعروف» (تادیب به شیوه پسندیده) که در صورت نشوز زن، مرد مراحل چهارگانه وعظ، هجر (قهر در بستر)، ضرب غیر شدید و در نهایت تحکیم را به ترتیب طی می‌کند.
نویسنده در ابتدا نظر فقها را درباره استثنای غنای عروسی ذکر می‌کند.
به باور نویسنده اصلی‌ترین دلیل قائلین به جواز غنا صحیحه ابی بصیر است به اعتقاد برخی صحیح ابی بصیر در مقام تخصیص غنا در عروسی نیست بلکه در مقام بیان این نکته است که غنا بر دو قسم است قسمی که موجب جلب مردان و تحریک شهوت می‌شود و قسم دیگری که این کیفیت را ندارد اگرچه به این قسم دوم غنا گفته می‌شود اما این عنوان مجازی است نه حقیقی. آنچه در مجالس عروسی در میان زن‌ها اتفاق می‌افتد از این قبیل نیست بلکه آثار متفاوتی دارد بنابراین غنایی که در صحیحه آمده و جایز دانسته شده موضوعاً خارج از غنای حرام است نه اینکه از آن استثنا شده باشد.
نویسنده در ادامه به قیودی که برخی علما برای استثنای غنا در عروسی بیان کرده‌اند اشاره می‌کند (ص۱۷۵-۱۸۸).


===غنا در اعیاد و شادی‌ها===
حقوق الزوجة (حقوق همسر) از صفحه ۱۲۱ بیان می‌شود. برای زن نیز حقوقی مادی و معنوی ذکر شده است. از حقوق معنوی: «الإحسان في المعاملة» (خوش‌رفتاری) که معاشرت نیکو با قول و فعل کریمانه مهم‌ترین حق زن است. «صون الزوجة والغيرة عليها» (حفظ زن و غیرت ورزیدن بر او) که مرد موظف به دفاع از آبرو و شرف همسر خویش است. «إعفاف الزوجة» (تأمین نیاز جنسی زن) که این حق برای جلوگیری از به گناه افتادن زن بر عهده مرد است. «حفظ أسرار الزوجة» (حفظ اسرار زن). از حقوق مادی: «المهر» (مهریه) در صفحه ۱۳۱ به عنوان هدیه‌ای واجب و «النفقة» (نفقه) در صفحه ۱۳۳ شامل خوراک، پوشاک و مسکن در حد متعارف و متناسب با توانایی مالی مرد.
نویسنده در سومین مورد از مستثنیات حرمت غنا، غنا در اعیاد و شادی را مطرح می‌کند. او ابتدا نظر اهل سنت را درباره جواز غنا در اعیاد بیان کرده و سپس به نظر شیعه می‌پردازد. باور نویسنده این است که در میان شیعه، کسی از قدما بر جواز غنا در اعیاد سخنی نگفته است؛ هرچند که آنها به طور نفیاً و اثباتاً به این بحث نپرداخته‌اند. بنابراین باید طبق عمومات منع از غنا، حکم حرمت در اعیاد را به آنها نسبت داد (ص۱۸۸-۱۹۵).


===غنا در مراثی===
در ادامه فصل به تفصیل «حقوق الأولاد على الوالدين» (حقوق فرزندان بر والدین) و «حقوق الوالدين على الأولاد» (حقوق والدین بر فرزندان) و سایر اقارب پرداخته می‌شود.
چهارمین مورد از مستثنیات حرمت غنا، غنا در مراثی است. به باور نویسنده، وقتی دلیلی برای استثنا کردن مراثی از حرمت غنا وجود ندارد، حکم حرمت همچنان پابرجاست، هرچند که تحقق غنا در مراثی جداً بعید است (ص۱۹۵).


در انتهای بحث کتاب، مصنف به مسائل مستحدثه، همچون حکم غنا در صدای ضبط شده، می‌پردازد (ص۱۹۶).
فصل سوم: أنشطة الأسرة (فعالیت‌های خانواده)
 
پس از تبیین حقوق و تکالیف بنیادین، دکتر زحیلی در این فصل به جنبه‌های عملی، پویا و روزمره زندگی خانوادگی می‌پردازد. این بخش نشان می‌دهد که اسلام تنها به وضع قوانین خشک نپرداخته، بلکه برای تمامی فعالیت‌های درون خانواده از خصوصی‌ترین روابط تا تعاملات اجتماعی، آداب و رهنمودهای دقیقی ارائه کرده است. هدف از این فعالیت‌ها تقویت مودت، ایجاد نشاط و پویایی و جهت‌دهی به تمام ابعاد زندگی در مسیر رضایت الهی است.
 
آداب المعاشرة والمخالطة (آداب معاشرت و آمیزش): مؤلف در این بخش به آداب رفتاری متقابل زوجین در زندگی روزمره می‌پردازد. این آداب شامل ملاطفت در گفتار، مزاح و شوخی‌های مشروع، هدیه دادن به یکدیگر، مشورت در امور زندگی و پرهیز از هرگونه رفتار تحقیرآمیز است. ایشان با استناد به سیره پیامبر اکرم (ص) که با همسران خود با نهایت لطف و محبت رفتار می‌کردند، تأکید می‌کند که ایجاد فضایی سرشار از عاطفه و احترام از ارکان اصلی یک خانواده موفق است.
 
الزينة والتجمل (آرایش و آراستگی): دکتر زحیلی در این بخش به اهمیت آراستگی متقابل زوجین برای یکدیگر می‌پردازد. همان‌طور که مرد دوست دارد همسر خود را در بهترین ظاهر ببیند، زن نیز همین حق را دارد. مؤلف با استناد به سخن ابن عباس که می‌گفت «من برای همسرم خود را می‌آرایم همان‌طور که او برای من خود را می‌آراید» این موضوع را یک حق و تکلیف دوطرفه می‌داند. البته این آراستگی باید در چارچوب شرع و به دور از اسراف و تقلید کورکورانه از مدهای غیراسلامی باشد و مختص به محیط خانه و حریم محارم باشد.
 
العمل والكسب (کار و فعالیت اقتصادی): در این بخش مؤلف به تبیین نظام اقتصادی خانواده می‌پردازد. مسئولیت اصلی تأمین مخارج (انفاق) بر عهده مرد است و زن هیچ تکلیف شرعی در این زمینه ندارد. با این حال اسلام زن را از فعالیت اقتصادی منع نکرده است مشروط بر آنکه کار او مشروع باشد، محیط کار سالم و به دور از اختلاط حرام باشد، و این فعالیت به وظایف اصلی او به عنوان همسر و مادر لطمه‌ای وارد نکند. مؤلف بر اهمیت همکاری و همفکری اقتصادی زوجین برای مدیریت بهینه منابع مالی خانواده تأکید می‌کند.
 
الترويح والترفيه (تفریح و سرگرمی): اسلام دین جامعی است که به نیازهای روحی و جسمی انسان از جمله نیاز به تفریح و نشاط توجه دارد. دکتر زحیلی در این بخش بیان می‌کند که فعالیت‌های تفریحی مشروع مانند سفر، ورزش، گردش در طبیعت و بازی‌های خانوادگی نه تنها جایز بلکه برای تقویت روحیه و تحکیم روابط خانوادگی امری پسندیده است. ایشان با اشاره به مسابقه دویدن پیامبر (ص) با همسرشان حضرت عایشه نشان می‌دهد که ایجاد لحظات شاد و مفرح بخشی از سیره نبوی بوده است.
 
فصل چهارم: نهاية الحياة الزوجية وآثارها (پایان زندگی زناشویی و پیامدهای آن)
 
در این فصل پایانی، مؤلف به یکی از واقع‌بینانه‌ترین جنبه‌های شریعت اسلام می‌پردازد. در حالی که اسلام ازدواج را میثاقی مقدس و ابدی می‌داند، اما به عنوان یک دین واقع‌گرا این حقیقت را نادیده نمی‌گیرد که گاهی ادامه زندگی مشترک به دلیل اختلافات شدید غیرممکن یا مضر می‌شود. از این رو شریعت راه‌هایی مشروع و ضابطه‌مند برای انحلال نکاح پیش‌بینی کرده است تا از ضرر بیشتر جلوگیری شود.
 
المبحث الأول: الطلاق (طلاق) در صفحه ۲۰۳ آغاز می‌شود. مؤلف طلاق را به عنوان «أبغض الحلال إلى الله» (منفورترین حلال‌ها نزد خداوند) معرفی می‌کند. این نشان می‌دهد که طلاق آخرین راه‌حل است و نباید به سادگی به آن متوسل شد. حق طلاق اصولاً در اختیار مرد قرار داده شده است زیرا او مسئولیت‌های مالی ناشی از انحلال نکاح مانند پرداخت مؤخر مهر و نفقه ایام عده را بر عهده دارد. دکتر زحیلی انواع طلاق یعنی سنی و بدعی و اقسام آن یعنی رجعی و بائن را تشریح کرده و بر حرمت طلاق در حالت حیض یا در طهری که در آن نزدیکی صورت گرفته (طلاق بدعی) تأکید می‌کند.
 
المبحث الثاني: الرجعة (رجوع) در صفحه ۲۲۷ بررسی می‌شود. یکی از حکمت‌های بزرگ در تشریع طلاق رجعی، امکان «رجوع» است. در طلاق اول و دوم تا زمانی که زن در ایام عده به سر می‌برد، مرد می‌تواند بدون نیاز به عقد جدید به همسر خود رجوع کرده و زندگی مشترک را از سر بگیرد. این فرصتی طلایی برای تفکر، پشیمانی و اصلاح است که شریعت برای زوجین فراهم کرده است.
 
المبحث الثالث: الخلع (خُلع) در صفحه ۲۳۵ مطرح می‌شود. همان‌طور که مرد حق طلاق دارد، شریعت برای زن نیز راهی برای پایان دادن به ازدواج در صورت کراهت شدید از همسر و ترس از عدم رعایت حدود الهی قرار داده است. «خلع» عبارت است از اینکه زن با بخشیدن مهر خود یا پرداخت مالی دیگر از همسرش تقاضای طلاق کند و مرد نیز آن را بپذیرد. این حق توازن را در انحلال نکاح برقرار می‌کند.
 
المبحث الرابع: التفريق القضائي (جدایی به حکم قاضی) در صفحه ۲۴۵ بیان می‌شود. در مواردی که مرد از انجام وظایف خود سر باز می‌زند یا به زن ضرر می‌رساند و حاضر به طلاق نیز نمی‌شود، زن می‌تواند به قاضی مراجعه کرده و تقاضای طلاق کند. مؤلف مهم‌ترین موارد تفریق قضایی را چنین برمی‌شمرد: ع ادامه از المبحث الرابع: التفريق القضائي (جدایی به حکم قاضی) در صفحه ۲۴۵:
عدم انفاق: اگر مرد با وجود توانایی مالی، نفقه همسرش را نپردازد. در این صورت زن می‌تواند به قاضی مراجعه کرده و درخواست طلاق کند. این حکم بر اساس اصل «لا ضرر ولا ضرار» (نه ضرر و نه ضرار) است که یکی از قواعد مهم فقه اسلامی محسوب می‌شود.
الضرر وسوء العشرة (ضرر و بدرفتاری): هرگونه آزار جسمی یا روحی که ادامه زندگی را برای زن غیرقابل تحمل کند. این شامل خشونت فیزیکی، توهین‌های مکرر، رفتارهای تحقیرآمیز و هر نوع آزار روانی است که به حدی برسد که زندگی مشترک را غیرممکن سازد.
العيب (وجود عیب): وجود عیوب خاص جسمی یا روانی در هر یک از زوجین که مانع تحقق اهداف ازدواج شود. این عیوب شامل ناتوانی جنسی، بیماری‌های مزمن و شدید، یا اختلالات روانی جدی است که امکان زندگی مشترک طبیعی را سلب کند.
الغيبة أو الحبس (غیبت یا حبس طولانی مدت شوهر): اگر شوهر برای مدت طولانی غایب باشد یا در زندان به سر ببرد، به گونه‌ای که زن نتواند از حقوق زناشویی خود بهره‌مند شود، در این صورت زن حق درخواست طلاق از قاضی را دارد.
المبحث الخامس إلى السابع (ایلاء، ظهار و لعان): در این مباحث، مؤلف به سه شکل دیگر از جدایی می‌پردازد که ریشه در احکام خاص قرآنی دارند. ایلاء در صفحه ۲۶۵ سوگند خوردن مرد بر ترک نزدیکی با همسر برای بیش از چهار ماه است. اگر مرد پس از گذشت چهار ماه، یا به همسر خود بازگردد یا طلاقش دهد. ظهار در صفحه ۲۷۱ تشبیه کردن همسر به یکی از محارم مانند گفتن «تو مثل مادرم هستی» است که نیازمند کفاره سنگین برای بازگشت است. این کفاره شامل آزاد کردن یک برده، یا روزه دو ماه متوالی، یا اطعام شصت مسکین است. لعان در صفحه ۲۷۷ مربوط به زمانی است که مرد همسر خود را به زنا متهم می‌کند و شاهدی ندارد. در این صورت با اجرای مراسم خاصی که شامل پنج بار سوگند خوردن هر یک از زوجین است، برای همیشه از یکدیگر جدا می‌شوند.
المبحث الثامن: العدة (عدّه) در صفحه ۲۸۵: «عده» مدتی است که زن پس از انحلال نکاح به دلیل طلاق یا فوت شوهر باید از ازدواج مجدد خودداری کند. دکتر زحیلی حکمت‌های عده را چنین بیان می‌کند:
اطمینان از عدم وجود حمل: این مهم‌ترین حکمت عده است که برای جلوگیری از اختلاط انساب وضع شده است. اگر زن حامله باشد، عده تا زمان وضع حمل ادامه دارد، خواه این مدت کوتاه باشد یا طولانی.
فرصتی برای رجوع و صلح در طلاق رجعی: در طلاق اول و دوم که رجعی محسوب می‌شود، مرد تا پایان عده می‌تواند بدون نیاز به عقد جدید، به همسر خود بازگردد. این فرصتی است برای تأمل، پشیمانی و احتمال اصلاح روابط.
نشان دادن احترام و وفاداری به پیمان ازدواج سابق: به ویژه در عده وفات که چهار ماه و ده روز است، این مدت نوعی سوگواری و احترام به یاد همسر متوفی محسوب می‌شود.
مؤلف انواع عده و مدت هر یک را به تفصیل بیان می‌کند: برای زنان حائض، عده سه طهر کامل است. برای زنان یائسه و صغیره، عده سه ماه قمری است. برای زنان حامله، عده تا وضع حمل است. در عده وفات، برای همه زنان غیرحامل چهار ماه و ده روز تعیین شده است.
در دوران عده، زن حق خروج از منزل مشترک را ندارد مگر در موارد ضروری، و شوهر موظف به تأمین نفقه و مسکن اوست. همچنین زن در این دوران از آرایش و زینت برای جلب توجه خواستگاران باید پرهیز کند.
خاتمه
دکتر وهبه الزحیلی در خاتمه کتاب، بار دیگر بر این نکته تأکید می‌کند که خانواده، سنگ بنای جامعه اسلامی و مهم‌ترین دژ برای حفظ دین و اخلاق است. ایشان نتیجه می‌گیرد که نظام خانواده در اسلام، نظامی جامع، متعادل و واقع‌گراست که با در نظر گرفتن تمام ابعاد وجودی انسان، راه را برای تشکیل خانواده‌ای سعادتمند، پویا و استوار هموار می‌سازد.
مؤلف تأکید می‌کند که احکام و قوانین اسلامی در زمینه خانواده، برخلاف قوانین وضعی بشری، ریشه در علم لایتناهی الهی دارند و از این رو قادرند در هر زمان و مکانی پاسخگوی نیازهای حقیقی انسان باشند. این احکام نه تنها محدودکننده نیستند، بلکه چارچوبی امن برای رشد و شکوفایی استعدادهای انسانی در محیط خانواده فراهم می‌آورند.
در پایان، دکتر زحیلی با دعوت همه مسلمانان به احیای این نظام الهی در زندگی خود، امیدواری خود را نسبت به آینده خانواده مسلمان ابراز می‌دارد. ایشان معتقد است که با وجود همه چالش‌ها و تهدیدات، خانواده مسلمان به دلیل استواری بر مبانی وحیانی و سازگاری با فطرت انسانی، قادر خواهد بود نه تنها در برابر طوفان‌های تغییرات اجتماعی مقاومت کند، بلکه به عنوان الگویی موفق برای سایر جوامع بشری نیز مطرح شود. این امید بر این باور استوار است که احکام الهی همواره متضمن مصلحت و سعادت حقیقی انسان هستند و راه نجات بشریت از بحران‌های اخلاقی و اجتماعی معاصر، بازگشت به این احکام حکیمانه است.

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۵ سپتامبر ۲۰۲۵، ساعت ۱۵:۲۱

بسم الله الرحمن الرحیم

فقه خانواده در جهان معاصر(وهبة زخیلی)

کتاب «الأسرة المسلمة في العالم المعاصر» اثر دکتر وهبه الزحیلی چکیده

کتاب «الأسرة المسلمة في العالم المعاصر» اثری جامع و موجز به قلم فقیه برجسته دکتر وهبه الزحیلی است که به تبیین همه‌جانبه نظام خانواده در اسلام می‌پردازد. مؤلف در این اثر با نگاهی تأصیلی، نقادانه و معاصر، کلیه احکام، آداب و اخلاق مورد نیاز یک خانواده مسلمان را از منظر شریعت اسلام تشریح می‌کند. این کتاب با هدف ارائه یک راهنمای عملی برای ساختن خانواده‌ای استوار بر الگوی صدر اسلام، به بررسی چالش‌ها، انحرافات و تهدیدهای فرهنگی پیش روی نهاد خانواده در دنیای امروز می‌پردازد. دکتر زحیلی با استناد به منابع اصیل اسلامی یعنی قرآن و سنت و با تأکید بر سماحت، واقع‌گرایی و اعتدال شریعت، تلاش دارد تا ضمن تبیین ارکان تشکیل، حقوق متقابل اعضا و فعالیت‌های درون خانواده، راهکارهایی برای حفظ هویت، استحکام و مصونیت خانواده مسلمان در برابر تهاجمات فرهنگی غرب ارائه دهد. این اثر به عنوان یک مطالعه فشرده و در عین حال مستند، برای عموم خانواده‌های مسلمان نگاشته شده تا راهنمای آنان در مسیر تحقق سعادت دنیوی و اخروی باشد.

معرفی اجمالی

این کتاب که حاصل تلاش علمی یکی از بزرگترین فقهای معاصر، دکتر وهبه الزحیلی رئیس سابق گروه فقه اسلامی دانشگاه دمشق است، با هدف ارائه یک مجموعه کامل و کاربردی برای خانواده مسلمان در عصر حاضر تألیف شده است. مؤلف در بخش تقدیم (صفحه ۹) انگیزه خود را از نگارش این اثر، نیاز مبرم به ارائه یک راهنمای اسلامی صرف برای بنای خانواده بر همان اساسی که در صدر اسلام بنیان نهاده شد، بیان می‌کند. به گفته ایشان، این کتاب یک «دراسة مكثفة أو موجزة» (مطالعه فشرده و موجز) است تا تهیه و استفاده از آن برای میلیون‌ها خانواده مسلمان آسان باشد. رویکرد کتاب «تأصيلية نقدية معاصرة» است، یعنی ضمن ریشه‌یابی احکام از منابع موثق اسلامی، به نقد انحرافات موجود در برخی خانواده‌ها پرداخته و راهکارهایی متناسب با نیازهای عصر حاضر و در مواجهه با چالش‌های رسانه‌ای و «الغزو الثقافي الغربي» (تهاجم فرهنگی غرب) ارائه می‌دهد.

اهداف اصلی کتاب آن‌طور که مؤلف بیان می‌کند شامل موارد زیر است: حفظ نظام خانواده اسلامی در برابر جریانات بیرونی، آگاهی‌بخشی به اعضای خانواده نسبت به نقش کلیدی این نهاد در حفظ اسلام، تبیین سماحت و واقع‌گرایی شریعت در تنظیم امور خانواده، و مقایسه نظام خانواده اسلامی با سایر نظام‌های شرقی و غربی برای اثبات برتری و جاودانگی الگوی الهی. مؤلف تأکید می‌کند که تمامی احادیث ذکر شده در کتاب از منابع معتبر تخریج و تحقیق شده‌اند.

ساختار کتاب

کتاب پس از یک تقدیم یا پیشگفتار (صفحه ۹) در یک تمهید یا مقدمه مفصل و چهار فصل اصلی سامان یافته است.

تمهید با عنوان «لإقامة معالم نظام الأسرة» (برای برپایی ارکان نظام خانواده) از صفحه ۱۵ آغاز می‌شود و به مباحث بنیادین و نظری همچون وحدت انسانی، جایگاه و کرامت زن، تفاوت‌های طبیعی میان دو جنس، تعریف و اهمیت خانواده، چالش‌های معاصر و قواعد کلی بنای خانواده به ویژه در حوزه تربیت فرزندان می‌پردازد.

فصل اول با عنوان «معالم بناء الأسرة المسلمة» (ارکان ساخت خانواده مسلمان) از صفحه ۴۹ شروع می‌شود و به مراحل عملی تشکیل خانواده اختصاص دارد. این فصل مباحثی چون مقدمات ازدواج یعنی خواستگاری، شیوه اجرای عقد، موانع شرعی ازدواج و آثار حقوقی آن را پوشش می‌دهد.

فصل دوم با عنوان «حقوق الأسرة الخاصة والعامة لأفرادها» (حقوق خصوصی و عمومی اعضای خانواده) از صفحه ۱۰۵ آغاز می‌شود و به تفصیل حقوق متقابل زوجین، حقوق فرزندان بر والدین و حقوق والدین بر فرزندان، و نیز حقوق سایر اقارب و همسایگان را بررسی می‌کند.

فصل سوم تحت عنوان «أنشطة الأسرة» (فعالیت‌های خانواده) به جنبه‌های عملی و رفتاری زندگی خانوادگی مانند آداب معاشرت، زینت، تفریح، کار و فعالیت‌های اقتصادی و اجتماعی می‌پردازد.

فصل چهارم و پایانی با عنوان «نهاية الحياة الزوجية وآثارها» (پایان زندگی زناشویی و آثار آن) به مباحث مربوط به انحلال نکاح از طریق طلاق، خلع، فسخ قضایی و سایر موارد و همچنین احکام مربوط به عده می‌پردازد.

محتوای تفصیلی کتاب تمهید: برای برپایی ارکان نظام خانواده (صفحه ۱۵)

این بخش به عنوان زیربنای فکری کتاب عمل می‌کند و با بحث از «الوحدة الإنسانية» (وحدت انسانی) در صفحه ۱۷ آغاز می‌شود. مؤلف با استناد به آیه اول سوره نساء «يَا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ» و حدیث «إنما النساء شقائق الرجال» بر مساوات کامل زن و مرد در خلقت، کرامت انسانی و تکالیف شرعی تأکید می‌کند.

در ادامه به «امتیازات المرأة» در صفحه ۱۸ مانند معافیت از برخی تکالیف مالی مثل نفقه و اجتماعی مثل جهاد و قضاوت می‌پردازد. همچنین «بعض الفوارق بين الجنسين» (برخی تفاوت‌ها میان دو جنس) در صفحه ۱۹ را در اموری چون شهادت، ارث و قوّامیت مرد بررسی کرده و حکمت این تفاوت‌ها را تشریح می‌کند. سپس به تعریف «معنى الأسرة» در صفحه ۲۰، انواع آن شامل خانواده کوچک، متوسط و بزرگ و «أهمية الأسرة» (اهمیت خانواده) در صفحه ۲۲ به عنوان بستری برای رشد فردی و بقای نوع انسانی می‌پردازد. مؤلف همچنین به «بعض مشكلات الأسرة المعاصرة» (برخی مشکلات خانواده معاصر) در صفحه ۲۴ اشاره کرده و راه‌حل را در بازگشت به اصول اسلامی می‌داند.

یکی از مهم‌ترین بخش‌های این مقدمه، بحث تفصیلی درباره «تربية الأولاد» (تربیت فرزندان) از صفحه ۲۷ است. مؤلف تربیت را مفهومی عام‌تر از تعلیم دانسته و ارکان سیزده‌گانه تربیت اسلامی را برمی‌شمرد: تربیت ایمانی و عقیدتی، تربیت بدنی، آموزش عبادت، آموزش زبان عربی و علوم نافع، تربیت اخلاقی، تربیت روحانی، تربیت اجتماعی، آموزش حرفه و صنعت، تربیت عاطفی و روانی، تربیت عقلی، تربیت بهداشتی، تربیت زیبایی‌شناختی و تربیت جنسی.

فصل اول: ارکان ساخت خانواده مسلمان (صفحه ۴۹)

این فصل به مراحل عملی تشکیل خانواده می‌پردازد. مؤلف با تأکید بر اینکه ازدواج تنها راه مشروع برای رابطه زن و مرد است، به تبیین «حكم الزواج» در صفحه ۵۳ بر اساس احکام تکلیفی پنج‌گانه یعنی واجب، مستحب، حرام، مکروه و مباح می‌پردازد. سپس به «عقبات الزواج» (موانع ازدواج) در صفحه ۵۵ در عصر حاضر مانند بحران مسکن، مهریه‌های سنگین، هزینه‌های گزاف، بیکاری و ضعف تدین اشاره کرده و راهکارهای اسلام برای تسهیل ازدواج را بیان می‌کند.

مبحث اول: مقدمات ازدواج (الخطبة ووسائلها) از صفحه ۶۵ آغاز می‌شود. در این مبحث، احکام «خطبه» (خواستگاری) به عنوان یک وعده برای ازدواج و نه خود عقد، تشریح می‌شود. جواز نگاه کردن به وجه و کفین زن مورد خواستگاری با استناد به احادیث نبوی تبیین شده و بر حرمت خلوت با او تأکید می‌گردد. در ادامه «صفات الخاطبين» (ویژگی‌های خواستگاران) در صفحه ۶۶ بررسی می‌شود. مهم‌ترین ویژگی برای مرد «دین و اخلاق» است و برای زن نیز چهار ویژگی کلیدی ذکر شده: دین و اخلاق، باکره بودن، ودود بودن (بامحبت) و ولود بودن (فرزندآور).

مبحث دوم و سوم: انعقاد عقد و موانع ازدواج در صفحات ۷۵ و ۸۵ مطرح می‌شود. در این بخش کیفیت اجرای شرعی عقد ازدواج با حضور ولی و دو شاهد عادل و با صیغه ایجاب و قبول بیان می‌شود. سپس به تفصیل «المحرمات المؤبدة» (محارم دائمی) در صفحه ۸۷ به سبب قرابت نسبی، مصاهره (خویشاوندی سببی) و رضاع (شیرخوارگی) و «المحرمات المؤقتة» (محارم موقت) در صفحه ۹۱ مانند ازدواج با زن شوهردار، زن غیرکتابی، جمع بین دو خواهر و ازدواج با زن پنجم پرداخته می‌شود. بحث «تعدد زوجات» در صفحه ۹۳ نیز در همین بخش با شروط «عدالت مادی» و «قدرت بر انفاق» مطرح می‌گردد.

فصل دوم: حقوق اعضای خانواده (صفحه ۱۰۵)

این فصل به تفصیل حقوق و تکالیف متقابل اعضای خانواده را بررسی می‌کند.

حقوق الزوج (حقوق شوهر) از صفحه ۱۰۷ آغاز می‌شود. مؤلف ده حق برای شوهر برمی‌شمرد که مهم‌ترین آن‌ها عبارتند از: «الطاعة بالمعروف» (اطاعت در امور پسندیده) که این حق ناشی از درجه قوّامیت مرد در مدیریت خانواده است که به دلیل ویژگی‌های فطری و مسئولیت مالی به او اعطا شده است. «القرار في المنزل» (ماندن در خانه) که خروج زن از منزل جز برای ضرورت و با اذن شوهر جایز نیست. «صون العرض والمال» (حفظ آبرو و مال شوهر) که زن امانت‌دار ناموس و اموال شوهر در غیاب اوست. «خدمة البيت» (خدمت در خانه) که این امر از نظر دیانت بر عهده زن است، هرچند از نظر قضایی قابل الزام نیست. «التأديب بالمعروف» (تادیب به شیوه پسندیده) که در صورت نشوز زن، مرد مراحل چهارگانه وعظ، هجر (قهر در بستر)، ضرب غیر شدید و در نهایت تحکیم را به ترتیب طی می‌کند.

حقوق الزوجة (حقوق همسر) از صفحه ۱۲۱ بیان می‌شود. برای زن نیز حقوقی مادی و معنوی ذکر شده است. از حقوق معنوی: «الإحسان في المعاملة» (خوش‌رفتاری) که معاشرت نیکو با قول و فعل کریمانه مهم‌ترین حق زن است. «صون الزوجة والغيرة عليها» (حفظ زن و غیرت ورزیدن بر او) که مرد موظف به دفاع از آبرو و شرف همسر خویش است. «إعفاف الزوجة» (تأمین نیاز جنسی زن) که این حق برای جلوگیری از به گناه افتادن زن بر عهده مرد است. «حفظ أسرار الزوجة» (حفظ اسرار زن). از حقوق مادی: «المهر» (مهریه) در صفحه ۱۳۱ به عنوان هدیه‌ای واجب و «النفقة» (نفقه) در صفحه ۱۳۳ شامل خوراک، پوشاک و مسکن در حد متعارف و متناسب با توانایی مالی مرد.

در ادامه فصل به تفصیل «حقوق الأولاد على الوالدين» (حقوق فرزندان بر والدین) و «حقوق الوالدين على الأولاد» (حقوق والدین بر فرزندان) و سایر اقارب پرداخته می‌شود.

فصل سوم: أنشطة الأسرة (فعالیت‌های خانواده)

پس از تبیین حقوق و تکالیف بنیادین، دکتر زحیلی در این فصل به جنبه‌های عملی، پویا و روزمره زندگی خانوادگی می‌پردازد. این بخش نشان می‌دهد که اسلام تنها به وضع قوانین خشک نپرداخته، بلکه برای تمامی فعالیت‌های درون خانواده از خصوصی‌ترین روابط تا تعاملات اجتماعی، آداب و رهنمودهای دقیقی ارائه کرده است. هدف از این فعالیت‌ها تقویت مودت، ایجاد نشاط و پویایی و جهت‌دهی به تمام ابعاد زندگی در مسیر رضایت الهی است.

آداب المعاشرة والمخالطة (آداب معاشرت و آمیزش): مؤلف در این بخش به آداب رفتاری متقابل زوجین در زندگی روزمره می‌پردازد. این آداب شامل ملاطفت در گفتار، مزاح و شوخی‌های مشروع، هدیه دادن به یکدیگر، مشورت در امور زندگی و پرهیز از هرگونه رفتار تحقیرآمیز است. ایشان با استناد به سیره پیامبر اکرم (ص) که با همسران خود با نهایت لطف و محبت رفتار می‌کردند، تأکید می‌کند که ایجاد فضایی سرشار از عاطفه و احترام از ارکان اصلی یک خانواده موفق است.

الزينة والتجمل (آرایش و آراستگی): دکتر زحیلی در این بخش به اهمیت آراستگی متقابل زوجین برای یکدیگر می‌پردازد. همان‌طور که مرد دوست دارد همسر خود را در بهترین ظاهر ببیند، زن نیز همین حق را دارد. مؤلف با استناد به سخن ابن عباس که می‌گفت «من برای همسرم خود را می‌آرایم همان‌طور که او برای من خود را می‌آراید» این موضوع را یک حق و تکلیف دوطرفه می‌داند. البته این آراستگی باید در چارچوب شرع و به دور از اسراف و تقلید کورکورانه از مدهای غیراسلامی باشد و مختص به محیط خانه و حریم محارم باشد.

العمل والكسب (کار و فعالیت اقتصادی): در این بخش مؤلف به تبیین نظام اقتصادی خانواده می‌پردازد. مسئولیت اصلی تأمین مخارج (انفاق) بر عهده مرد است و زن هیچ تکلیف شرعی در این زمینه ندارد. با این حال اسلام زن را از فعالیت اقتصادی منع نکرده است مشروط بر آنکه کار او مشروع باشد، محیط کار سالم و به دور از اختلاط حرام باشد، و این فعالیت به وظایف اصلی او به عنوان همسر و مادر لطمه‌ای وارد نکند. مؤلف بر اهمیت همکاری و همفکری اقتصادی زوجین برای مدیریت بهینه منابع مالی خانواده تأکید می‌کند.

الترويح والترفيه (تفریح و سرگرمی): اسلام دین جامعی است که به نیازهای روحی و جسمی انسان از جمله نیاز به تفریح و نشاط توجه دارد. دکتر زحیلی در این بخش بیان می‌کند که فعالیت‌های تفریحی مشروع مانند سفر، ورزش، گردش در طبیعت و بازی‌های خانوادگی نه تنها جایز بلکه برای تقویت روحیه و تحکیم روابط خانوادگی امری پسندیده است. ایشان با اشاره به مسابقه دویدن پیامبر (ص) با همسرشان حضرت عایشه نشان می‌دهد که ایجاد لحظات شاد و مفرح بخشی از سیره نبوی بوده است.

فصل چهارم: نهاية الحياة الزوجية وآثارها (پایان زندگی زناشویی و پیامدهای آن)

در این فصل پایانی، مؤلف به یکی از واقع‌بینانه‌ترین جنبه‌های شریعت اسلام می‌پردازد. در حالی که اسلام ازدواج را میثاقی مقدس و ابدی می‌داند، اما به عنوان یک دین واقع‌گرا این حقیقت را نادیده نمی‌گیرد که گاهی ادامه زندگی مشترک به دلیل اختلافات شدید غیرممکن یا مضر می‌شود. از این رو شریعت راه‌هایی مشروع و ضابطه‌مند برای انحلال نکاح پیش‌بینی کرده است تا از ضرر بیشتر جلوگیری شود.

المبحث الأول: الطلاق (طلاق) در صفحه ۲۰۳ آغاز می‌شود. مؤلف طلاق را به عنوان «أبغض الحلال إلى الله» (منفورترین حلال‌ها نزد خداوند) معرفی می‌کند. این نشان می‌دهد که طلاق آخرین راه‌حل است و نباید به سادگی به آن متوسل شد. حق طلاق اصولاً در اختیار مرد قرار داده شده است زیرا او مسئولیت‌های مالی ناشی از انحلال نکاح مانند پرداخت مؤخر مهر و نفقه ایام عده را بر عهده دارد. دکتر زحیلی انواع طلاق یعنی سنی و بدعی و اقسام آن یعنی رجعی و بائن را تشریح کرده و بر حرمت طلاق در حالت حیض یا در طهری که در آن نزدیکی صورت گرفته (طلاق بدعی) تأکید می‌کند.

المبحث الثاني: الرجعة (رجوع) در صفحه ۲۲۷ بررسی می‌شود. یکی از حکمت‌های بزرگ در تشریع طلاق رجعی، امکان «رجوع» است. در طلاق اول و دوم تا زمانی که زن در ایام عده به سر می‌برد، مرد می‌تواند بدون نیاز به عقد جدید به همسر خود رجوع کرده و زندگی مشترک را از سر بگیرد. این فرصتی طلایی برای تفکر، پشیمانی و اصلاح است که شریعت برای زوجین فراهم کرده است.

المبحث الثالث: الخلع (خُلع) در صفحه ۲۳۵ مطرح می‌شود. همان‌طور که مرد حق طلاق دارد، شریعت برای زن نیز راهی برای پایان دادن به ازدواج در صورت کراهت شدید از همسر و ترس از عدم رعایت حدود الهی قرار داده است. «خلع» عبارت است از اینکه زن با بخشیدن مهر خود یا پرداخت مالی دیگر از همسرش تقاضای طلاق کند و مرد نیز آن را بپذیرد. این حق توازن را در انحلال نکاح برقرار می‌کند.

المبحث الرابع: التفريق القضائي (جدایی به حکم قاضی) در صفحه ۲۴۵ بیان می‌شود. در مواردی که مرد از انجام وظایف خود سر باز می‌زند یا به زن ضرر می‌رساند و حاضر به طلاق نیز نمی‌شود، زن می‌تواند به قاضی مراجعه کرده و تقاضای طلاق کند. مؤلف مهم‌ترین موارد تفریق قضایی را چنین برمی‌شمرد: ع ادامه از المبحث الرابع: التفريق القضائي (جدایی به حکم قاضی) در صفحه ۲۴۵: عدم انفاق: اگر مرد با وجود توانایی مالی، نفقه همسرش را نپردازد. در این صورت زن می‌تواند به قاضی مراجعه کرده و درخواست طلاق کند. این حکم بر اساس اصل «لا ضرر ولا ضرار» (نه ضرر و نه ضرار) است که یکی از قواعد مهم فقه اسلامی محسوب می‌شود. الضرر وسوء العشرة (ضرر و بدرفتاری): هرگونه آزار جسمی یا روحی که ادامه زندگی را برای زن غیرقابل تحمل کند. این شامل خشونت فیزیکی، توهین‌های مکرر، رفتارهای تحقیرآمیز و هر نوع آزار روانی است که به حدی برسد که زندگی مشترک را غیرممکن سازد. العيب (وجود عیب): وجود عیوب خاص جسمی یا روانی در هر یک از زوجین که مانع تحقق اهداف ازدواج شود. این عیوب شامل ناتوانی جنسی، بیماری‌های مزمن و شدید، یا اختلالات روانی جدی است که امکان زندگی مشترک طبیعی را سلب کند. الغيبة أو الحبس (غیبت یا حبس طولانی مدت شوهر): اگر شوهر برای مدت طولانی غایب باشد یا در زندان به سر ببرد، به گونه‌ای که زن نتواند از حقوق زناشویی خود بهره‌مند شود، در این صورت زن حق درخواست طلاق از قاضی را دارد. المبحث الخامس إلى السابع (ایلاء، ظهار و لعان): در این مباحث، مؤلف به سه شکل دیگر از جدایی می‌پردازد که ریشه در احکام خاص قرآنی دارند. ایلاء در صفحه ۲۶۵ سوگند خوردن مرد بر ترک نزدیکی با همسر برای بیش از چهار ماه است. اگر مرد پس از گذشت چهار ماه، یا به همسر خود بازگردد یا طلاقش دهد. ظهار در صفحه ۲۷۱ تشبیه کردن همسر به یکی از محارم مانند گفتن «تو مثل مادرم هستی» است که نیازمند کفاره سنگین برای بازگشت است. این کفاره شامل آزاد کردن یک برده، یا روزه دو ماه متوالی، یا اطعام شصت مسکین است. لعان در صفحه ۲۷۷ مربوط به زمانی است که مرد همسر خود را به زنا متهم می‌کند و شاهدی ندارد. در این صورت با اجرای مراسم خاصی که شامل پنج بار سوگند خوردن هر یک از زوجین است، برای همیشه از یکدیگر جدا می‌شوند. المبحث الثامن: العدة (عدّه) در صفحه ۲۸۵: «عده» مدتی است که زن پس از انحلال نکاح به دلیل طلاق یا فوت شوهر باید از ازدواج مجدد خودداری کند. دکتر زحیلی حکمت‌های عده را چنین بیان می‌کند: اطمینان از عدم وجود حمل: این مهم‌ترین حکمت عده است که برای جلوگیری از اختلاط انساب وضع شده است. اگر زن حامله باشد، عده تا زمان وضع حمل ادامه دارد، خواه این مدت کوتاه باشد یا طولانی. فرصتی برای رجوع و صلح در طلاق رجعی: در طلاق اول و دوم که رجعی محسوب می‌شود، مرد تا پایان عده می‌تواند بدون نیاز به عقد جدید، به همسر خود بازگردد. این فرصتی است برای تأمل، پشیمانی و احتمال اصلاح روابط. نشان دادن احترام و وفاداری به پیمان ازدواج سابق: به ویژه در عده وفات که چهار ماه و ده روز است، این مدت نوعی سوگواری و احترام به یاد همسر متوفی محسوب می‌شود. مؤلف انواع عده و مدت هر یک را به تفصیل بیان می‌کند: برای زنان حائض، عده سه طهر کامل است. برای زنان یائسه و صغیره، عده سه ماه قمری است. برای زنان حامله، عده تا وضع حمل است. در عده وفات، برای همه زنان غیرحامل چهار ماه و ده روز تعیین شده است. در دوران عده، زن حق خروج از منزل مشترک را ندارد مگر در موارد ضروری، و شوهر موظف به تأمین نفقه و مسکن اوست. همچنین زن در این دوران از آرایش و زینت برای جلب توجه خواستگاران باید پرهیز کند. خاتمه دکتر وهبه الزحیلی در خاتمه کتاب، بار دیگر بر این نکته تأکید می‌کند که خانواده، سنگ بنای جامعه اسلامی و مهم‌ترین دژ برای حفظ دین و اخلاق است. ایشان نتیجه می‌گیرد که نظام خانواده در اسلام، نظامی جامع، متعادل و واقع‌گراست که با در نظر گرفتن تمام ابعاد وجودی انسان، راه را برای تشکیل خانواده‌ای سعادتمند، پویا و استوار هموار می‌سازد. مؤلف تأکید می‌کند که احکام و قوانین اسلامی در زمینه خانواده، برخلاف قوانین وضعی بشری، ریشه در علم لایتناهی الهی دارند و از این رو قادرند در هر زمان و مکانی پاسخگوی نیازهای حقیقی انسان باشند. این احکام نه تنها محدودکننده نیستند، بلکه چارچوبی امن برای رشد و شکوفایی استعدادهای انسانی در محیط خانواده فراهم می‌آورند. در پایان، دکتر زحیلی با دعوت همه مسلمانان به احیای این نظام الهی در زندگی خود، امیدواری خود را نسبت به آینده خانواده مسلمان ابراز می‌دارد. ایشان معتقد است که با وجود همه چالش‌ها و تهدیدات، خانواده مسلمان به دلیل استواری بر مبانی وحیانی و سازگاری با فطرت انسانی، قادر خواهد بود نه تنها در برابر طوفان‌های تغییرات اجتماعی مقاومت کند، بلکه به عنوان الگویی موفق برای سایر جوامع بشری نیز مطرح شود. این امید بر این باور استوار است که احکام الهی همواره متضمن مصلحت و سعادت حقیقی انسان هستند و راه نجات بشریت از بحران‌های اخلاقی و اجتماعی معاصر، بازگشت به این احکام حکیمانه است.