پرش به محتوا

کاربر:Mojtaba61.Abedini/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

از دانشنامه فقه معاصر
Mojtaba61.Abedini (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
Mojtaba61.Abedini (بحث | مشارکت‌ها)
 
(۷۳ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
مجتبی خواجوند عابدینی


کتاب تبیین فقهی حقوقی شروط ضمن عقد ازدواج
= کاربر:M.abedini/صفحه تمرین =


== تاریخچه ==
سید مهدی میرداداشی
بصره، شهری تاریخی در جنوب عراق که در زمان عمر بن خطاب<ref>قضاة، مدرسة الحدیث فی البصرة حتی القرن الثالث الهجری، ۱۴۱۹ق، ص۴۴.</ref> در سال ۱۴ هجری قمری بدست عتبة بن غزوان در سال ۱۵هجری با نقشه و برنامه ریزی ابوالحربا عاصم بن دُلَفَ ساخته شد<ref>شهیدی، «بصره»، ص۲۶۲.</ref> هدف اصلی از تأسیس بصره، ایجاد یک اردوگاه نظامی ثابت برای ارتش‌های اسلامی بود که مأموریت فتح سرزمین‌های فارس به آنان واگذار شده بود.<ref>قضاة، مدرسة الحدیث فی البصرة حتی القرن الثالث الهجری، ۱۴۱۹ق، ص۴۴.</ref> پیش از ورود مسلمانان، بصره سه بار دچار ویرانی شد و به دلیل وضعیت نامناسب منطقه، مسلمانان آن را «خریبه» نامیدند.<ref>اکرم السادات حسینی و کمال صحرایی اردکانی و علی محمد میرجلیلی، «تاثیر جغرافیای محیطی بر اخلاق و رفتار مردم بصره در عصر امام علی (ع)»،  ص۵۹. </ref> نام اولیه شهر «بُصیره» به معنی بصره کوچک نام داشت و به مرور زمان توسعه یافت و به شکل امروزی درآمد. <ref>شهیدی، «بصره»، ص۲۶۲.</ref> بصره نخستین، امروزه خراب شده است<ref>آدرس</ref> مورخین بنای بصره امروز را درسال ۳۷۵ق می دانند<ref>سلطانی، «تشیع در بصره در قرون نخستین»، ص۲۹.


سلطانی، مصطفی، «تشیع در بصره در قرون نخستین»، فصلنامه تاریخ اسلام، شماره ۱۱، پاییز ۱۳۸۱ش</ref> بصره امروزی شهری در جنوب شرقی عراق، مرکز استان بصره و تنها بندر کشور عراق ذکر کرده‌اند<ref>رحمانی، «شهر بصره عراق و رخداد ظهور»، ص۹۸.</ref>
چکیده
== جایگاه و اهمیت ==


پس از تأسیس شهر بصره، همراه عتبه بن غزوان، ۲۷۰ نفر الی ۸۰۰ نفر از صحابه و تابعین وارد بصره شدند.<ref>امین، مدرسة الحديث في البصرة حتى القرن الثالث الهجري، ۱۴۱۹ق، ص۲۵.
اثر حاضر، پژوهشی جامع و تطبیقی در حوزه فقه و حقوق خانواده است که به تحلیل و تبیین سه نهاد کلیدی و در عین حال چالش‌برانگیز در نظام حقوقی ازدواج می‌پردازد: «شروط ضمن عقد ازدواج»، «حق حبس زوجه» و «عیوب موجب فسخ نکاح». دکتر سید مهدی میرداداشی در این اثر، با اتخاذ رویکردی تحلیلی و استدلالی، مبانی فقهی هر یک از این موضوعات را با دقت علمی، بر اساس ادله اربعه (کتاب، سنت، اجماع و عقل) واکاوی نموده و سپس یافته‌های فقهی را با مواد قانونی مدنی ایران به صورت تطبیقی مورد سنجش قرار می‌دهد.
</ref> امین القضاه، پژوهشگر، در کتاب «مدرسه البصره» با استناد به منابع مختلف، نام ۱۵۲ نفر از صحابی پیامبر(ص) را ذکر کرده و همچنین نام ۵ نفر از زنان صحابی که در بصره ساکن بودند را آورده است.<ref>امین، مدرسة الحديث في البصرة حتى القرن الثالث الهجري، ۱۴۱۹ق، ص۱۰۵-۱۴۰.
</ref> بصره به‌عنوان یکی از مراکز حضور بزرگان و صحابه شناخته شده بود و امام حسین(ع) به همین جهت از بزرگان آن درخواست کمک برای مبارزه با ظلم کرده است.<ref>ابن نما حلى، مثير الأحزان، ۱۴۰۶ق، ص۲۷</ref> سلطانی، پژوهشگر تاریخ، بر اساس برخی منابع، هشت تن از شهدای کربلا را اهل بصره می‌داند<ref>سلطانی، «تشیع بصره در قرون اولیه»، ص۳۷.</ref> به نقل از کتاب «مدرسة الحديث في البصرة» تعداد روایان بصری در کتب صحاح سته را ۹۵۸ راوی ذکر کرده است<ref>امین، مدرسة الحديث في البصرة حتى القرن الثالث الهجري، ۱۴۱۹ق، ص۲۱۰- ۳۵۲.</ref> جریان حدیثی بصره در عصر حضور اهل بیت(ع) فعال بوده<ref>موسوی، «جریان حدیثی امامیه در بصره(عصر حضور)»، ص۱۰۳.


</ref>  و بر اساس منابع متعدد، حوزه بصره افزون بر تربیت عالمان دین، با تألیفات دینی متعدد، خدمت بزرگی به جامعه اسلام نیز کرده است.<ref>موسوی، «جریان حدیثی امامیه در بصره(عصر حضور)»، ص۱۰۶ - ۱۰۹.</ref> سید بن طاووس با بهره‌گیری از روایات آخرالزمان، بصره را محل وقوع رخدادهای بزرگ دانسته و خروج دجال از نواحی بصره ذکر کرده است.<ref>ابن طاووس، التشريف بالمنن في التعريف بالفتن‏، ۱۴۱۶ق، ص۲۶۶.
این کتاب با هدف بررسی موشکافانه چالش‌های عملی و مسائل مستحدثه در این سه حوزه، به موضوعات مهمی نظیر تأثیر بیماری‌های نوین و واگیردار (مانند ایدز) بر حق فسخ نکاح، اثر درمان‌پذیری عیوب سنتی و تحلیل حقوقی شروط رایج مندرج در قباله‌های نکاحیه می‌پردازد.  
</ref> شیعیان بصره مراسمی همچون عزاداری محرم، جشن غدیر و مناسبت‌های مرتبط با اهل بیت (ع) را برگزار می‌کنند.<ref>شهیدی، «بصره»، ص۲۶۵.</ref>


=== بصره در کلام امام علی(ع) ===
هدف غایی نویسنده، ارائه راه‌حل‌های حقوقی و فقهی مبتنی بر فقه پویای شیعه است تا بتواند به نیازهای حقوقی و اجتماعی جامعه معاصر پاسخگو باشد و گره‌گشای مسائل پیچیده این حوزه باشد.
بصره کانون‌ حوادث مهم تاریخی همچون جنگ جمل بوده است<ref>المدنی، وقعة الجمل‏، محقق، ۱۴۲۰ق، ص۱۱۶.</ref> به گفته مکارم، شارح نهج البلاغه، سخنان حضرت علی(ع) در مذمت بصره و اهل آن در خطبه‌های ۱۳ و ۱۴ نهج‌البلاغه بخاطر حمایت از طلحه و زبیر، برافروختن آتش جنگ و کشتن گروه زیاد از شیعیان بوده است.<ref>مکارم شیرازی، پیام امام امیرالمؤمنین(ع)، ۱۳۸۶ش، ج۹، ص۲۳۵.
</ref> حضرت در سخنان خود از بصریان با جملاتی همچون «لشگریان زن»، «پیروان چهارپا (شتر عایشه)»<ref>شهیدی، «بصره»، ص۲۶۲.</ref> محل ورود شیطان<ref>المنقری، وقعة صفین، ۱۴۰۴ق‏، ص۱۰۶.</ref> یاد کرده است. مکارم شیرازی، در شرح نهج البلاغه با استناد به روایتی از بحارالانوار،<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۳۲، ص۲۵۳.</ref> به مدح اهل بصره پرداخته؛ قاریان اهل بصره را بهترین قاریان، عابدانشان را بهترین عبادت کنندگان و تاجرانشان را بهترین و صادقترین تاجران ذکر کرده است.<ref>مکارم شیرازی، پیام امام امیرالمؤمنین(ع)، ۱۳۸۶ش، ج۹، ص۲۳۵.</ref> شارح نهج البلاغه این مدح را نتیجه برخورداری از تعلیم و تربیت اسلامی دانسته که مفاسد اخلاقی را کنار گذاشتند و به سوی فضایل گام برداشتند.<ref>مکارم شیرازی، پیام امام امیرالمؤمنین(ع)، ۱۳۸۶ش، ج۱، ص۵۱۸.</ref>


== حرکت علمی بصره ==
=== معرفی اجمالی ===
ابن خلدون در تاریخ خود، پیشرفت علمی شهرهایی مانند بصره و کوفه را نتیجه اسلام و فتوحات اسلامی می‌داند و معتقد است که در صدر اسلام، بیشترین دستاوردهای علمی در همین دوره به دست آمده است.<ref>هوشمند ص127 به نقل مقدمه ابن خلدون ص429</ref>
کتاب «تبیین فقهی حقوقی شروط ضمن عقد ازدواج و عیوب موجب فسخ نکاح و حق حبس زوجه»، تألیف دکتر سید مهدی میرداداشی، اثری است ارزشمند که با مقدمه‌ای وزین از استاد برجسته فقه و اصول، دکتر سید مصطفی محقق داماد، آغاز می‌شود.


به گفته امین، پژوهشگر تاریخ بصره، آغاز حرکت علمی بصره با آموزش قرآن، سنت و فقه همراه شد.<ref>عسقلانی، الإصابة في تمييز الصحابة، ۱۴۱۵ق، ج۴، ص۵۸۵ِِِ؛ قضاة، مدرسة الحدیث فی البصرة حتی القرن الثالث الهجری، ۱۴۱۹ق، ص۵۵.</ref> به گفته برخی مورخان، ابوموسی اشعری، از جمله صحابه‌ای بود که در بصره ساکن شد،<ref>ذهبی، تاريخ الإسلام، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۱۶۶.</ref> و به دستور خلیفه دوم به آموزش قرآن و سنت نبوی به مردم بصره پرداخت.<ref>قضاة، مدرسة الحدیث فی البصرة حتی القرن الثالث الهجری، ۱۴۱۹ق، ص۵۵.</ref> ابو رجاء العطاردی، حسن بن ابی الحسن که از قراء بصره و از تابعین بودند؛ به قرائات قرآن و یادگیری حروف قرآن توجه ویژه داشتند.<ref>مقریزی، إمتاع الأسماع، ۱۴۲۰ق، ج۴، ص۳۰۰ و ۳۰۱.</ref>
نویسنده در پیشگفتار (ص یازده-دوازده)، انگیزه اصلی خود را از نگارش این اثر، تلاش برای پاسخگویی به معضلات و چالش‌های عملی که در سه حوزه شروط ضمن عقد نکاح، حق حبس زوجه و عیوب موجب فسخ نکاح وجود دارد، بیان می‌کند. وی با اشاره به اصل دهم قانون اساسی که مقرر می‌دارد «از آنجا که خانواده واحد بنیادی جامعه اسلامی است، همه قوانین و مقررات و برنامه‌ریزی‌های مربوط باید در جهت آسان کردن تشکیل خانواده، پاسداری از قداست آن و استواری روابط خانوادگی بر پایه حقوق و اخلاق اسلامی باشد»، معتقد است که قوانین فعلی در برخی موارد با معضلات و مشکلاتی روبه‌رو شده است. ساماندهی این مباحث پراکنده در یک مجموعه منسجم و بررسی عمیق مبانی فقهی آن‌ها، همراه با ارزیابی میزان انطباق قوانین موضوعه با این مبانی، از اهداف اصلی این پژوهش است.


به گفته امین، پژوهشگر تاریخ بصره، برداشت‌های متفاوت از قرآن باعث شد مردم برای فهم بهتر به مفسرانی همچون عبدالله بن عباس مراجعه کنند.<ref>قضاة، مدرسة الحدیث فی البصرة حتی القرن الثالث الهجری، ۱۴۱۹ق، ص۵7</ref> به گفته حبیب‌الله جلالیان، پژوهشگر قرآن، ابو سعيد حسن بصرى، قتاده بن دعامه سدوسى و ابو صالح باذان بصرى را از مفسران قرن اول و دوم قرن هجری در بصره نام می‌برد.<ref>جلالیان، تاریخ تفسیر قرآن کریم، ۱۳۷۸ش، ص۸۶.</ref>


به گفته عسقلانی، مورخ، خلیفه دوم، عمران بن حصین، یکی از یاران پیامبر(ص)، را به بصره فرستاد تا فقه را به مردم آموزش دهد.<ref>عسقلانی، الإصابة في تمييز الصحابة، ۱۴۱۵ق، ج۴، ص۵۸۵.</ref> انس بن مالک، از دیگر صحابه پیامبر(ص)، بود که در سال‌های پایانی عمر خود به بصره رفت و مردم برای مسائل فقهی به او مراجعه می‌کردند.<ref>قضاة، مدرسة الحدیث فی البصرة حتی القرن الثالث الهجری، ۱۴۱۹ق، ص۶۱.</ref> پس از صحابه، گروهی از تابعین به بصره آمدند و در مساجد به آموزش فقه پرداختند و مرجع مردم در مسائل فقهی شدند؛ افرادی چون جابر بن زید ازدی، حسن بصری و محمد بن سیرین از جمله این تابعین بودند.<ref>قضاة، مدرسة الحدیث فی البصرة حتی القرن الثالث الهجری، ۱۴۱۹ق، ص۶۱.</ref> طبق نقل، با ورود غیرعرب‌ها به دین اسلام، علمای بصره ناچار شدند علم نحو را پایه‌گذاری کنند و به موضوعات لغوی نیز توجه ویژه‌ای داشته باشند.<ref>قضاة، مدرسة الحدیث فی البصرة حتی القرن الثالث الهجری، ۱۴۱۹ق، ص54</ref>
یکی از ویژگی‌های برجسته و قابل تقدیر این پژوهش، که نویسنده خود نیز بدان اشاره می‌کند، ارجاع دقیق و مستمر به متون اصلی فقهی در پاورقی‌هاست. مؤلف در این باره می‌نویسد: «برای آشنایی همه‌ی دانشجویان حقوق در استنباط و بهره‌برداری از کتب فقهی، تعمداً نقل‌قول‌های مستقیم متون فقهی در پاورقی‌ها را بیشتر از حد متعارف آورده‌ایم». این رویکرد، به پژوهشگران و دانشجویان این امکان را می‌دهد تا با منابع اصیل و دیدگاه‌های فقها در هر مسئله آشنا شوند و مستقیماً به منابع دست اول مراجعه نمایند. این امر، اعتبار علمی کتاب را به طور چشمگیری افزایش داده و آن را به منبعی قابل اتکا برای تحقیقات بعدی تبدیل کرده است.
ساختار کتاب
کتاب حاضر با ساختاری منطقی و منسجم، پس از دیباچه استاد محقق داماد (ص هـ-ط) و پیشگفتار نویسنده (ص یازده-دوازده)، در یک مقدمه (ص ۱۹-۲۴) و سه بخش اصلی سازماندهی شده است. این تقسیم‌بندی، مطالعه و درک مطالب را برای خواننده تسهیل می‌بخشد و امکان دسترسی سریع به موضوعات مورد نظر را فراهم می‌آورد.
بخش نخست تحت عنوان «شروط ضمن عقد ازدواج» (ص ۱۷-۸۰) به طور جامع به بررسی یکی از مهم‌ترین جنبه‌های حقوقی عقد نکاح، یعنی شروطی که طرفین می‌توانند ضمن عقد بر آن توافق کنند، می‌پردازد. این بخش خود به سه فصل تقسیم شده است. فصل اول با عنوان «مبانی فقهی شروط» (ص ۲۱-۴۴) در سه مبحث، انواع شروط را از منظر فقه امامیه تحلیل می‌کند: مبحث اول به «شروط صحیح» (ص ۲۳-۲۸) می‌پردازد که با مقتضای عقد نکاح و شرع مقدس اسلام مخالفت ندارند؛ مبحث دوم «شرط باطل غیرمُبطِل» (ص ۲۹-۴۰) را بررسی می‌کند که به لحاظ شرعی یا قانونی صحیح نیستند اما بطلان آن‌ها به اصل عقد نکاح سرایت نمی‌کند؛ و مبحث سوم به «شرط باطل و مُبطِل» (ص ۴۱-۴۴) اختصاص دارد که با مقتضای ذات عقد نکاح یا با اصول شرعی در تضاد اساسی هستند. فصل دوم تحت عنوان «بررسی حقوقی شروط ضمن عقد نکاح» (ص ۴۵-۵۶) مبانی فقهی مطرح شده را با مواد قانونی مدنی ایران، به ویژه ماده ۱۱۱۹ قانون مدنی، مورد تطبیق و مقایسه قرار می‌دهد. فصل سوم با عنوان «شروط دوازده‌گانه مندرج در قباله‌های ازدواج» ۵۷-۸۰) جنبه کاربردی این بخش را برجسته می‌سازد و به تحلیل حقوقی شروط رایج و متعارفی می‌پردازد که در قباله‌های نکاحیه درج می‌شوند.
بخش دوم کتاب به «حق حبس زوجه» (ص ۸۳-۱۱۴) اختصاص یافته است. این بخش به یکی از حقوق مهم و پرمناقشه زوجه در نظام حقوقی ایران می‌پردازد که عبارت است از حق زوجه مبنی بر امتناع از انجام وظایف زناشویی (تمکین خاص) تا زمانی که زوج مهریه خود را به طور کامل به وی نپرداخته باشد. این بخش در دو فصل تنظیم شده است. فصل اول با عنوان «مبانی فقهی حق حبس» (ص ۸۷-۱۰۰) با استناد به منابع اصلی فقهی، مشروعیت و مبانی شرعی حق حبس زوجه را مورد بررسی قرار می‌دهد. ادله فقهی مورد استناد شامل آیات قرآن کریم (ص ۸۹-۹۱)، سنت و روایات وارده از ائمه اطهار (ع) ۹۲-۹۶اجماع فقها (ص ۹۷) و قاعده عقلی عدل و انصاف در عقود معاوضی (ص ۹۸-۱۰۰) است. فصل دوم تحت عنوان «مبانی حقوقی و چالش‌های حق حبس» (ص ۱۰۱-۱۱۴) پس از تبیین مبانی فقهی، به بررسی مواد قانونی مرتبط، به ویژه ماده ۱۰۸۵ قانون مدنی، و چالش‌های عملی و قضایی این حق می‌پردازد. دو گفتار مهم در این فصل عبارتند از: گفتار دوم درباره «تأثیر اعسار زوج» (ص ۱۰۷-۱۱۰) که بررسی می‌کند آیا ناتوانی مالی زوج در پرداخت مهریه، تأثیری بر حق حبس زوجه دارد یا خیر؛ و گفتار سوم درباره «تأثیر تقسیط مهریه» (ص ۱۱۱-۱۱۴) که تحلیل می‌کند اگر دادگاه حکم به تقسیط مهریه صادر کند، آیا حق حبس زوجه باقی می‌ماند یا از بین می‌رود.
بخش سوم و پایانی کتاب به «عیوب موجب فسخ نکاح» (ص ۱۱۵-۲۲۸) اختصاص یافته است. این بخش که مفصل‌ترین قسمت کتاب محسوب می‌شود، به بررسی عیوبی می‌پردازد که در قانون و فقه، موجب ایجاد حق فسخ نکاح برای یکی از طرفین در برابر طرف دیگر می‌شوند. پس از مقدمه (ص ۱۴۳-۱۴۸)، این بخش به دو بخش فرعی تقسیم می‌شود. بخش فرعی اول با عنوان «فسخ نکاح به استناد خیار عیب و تدلیس» (ص ۱۱۹-۱۸۸) به طور خاص به عیوب سنتی که از دیرباز در فقه و حقوق مطرح بوده‌اند، می‌پردازد. این بخش شامل دو فصل است: فصل نخست (ص ۱۲۱-۱۷۶) عیوب منصوص فقهی را در سه مبحث بررسی می‌کند - عیوب مشترک مانند جنون (ص ۱۲۳-۱۲۹)، عیوب مختص مرد مانند عنن، خصاء و جب (ص ۱۳۰-۱۴۰)، و عیوب مختص زن مانند قرن، جذام، برص، افضاء و اقعاد (ص ۱۴۱-۱۷۶). فصل دوم (ص ۱۷۷-۱۸۸) مبانی فقهی حق فسخ به دلیل عیب را در سه مبحث تحلیل می‌کند: تعبدی بودن حق فسخ (ص ۱۷۷-۱۷۸)، استناد به قواعد «لاضرر و لاحرج» (ص ۱۷۹-۱۸۱) و اتکا به «شرط تبانی صحت» (ص ۱۸۲-۱۸۸). بخش فرعی دوم تحت عنوان «چالش‌های نو به سبب تحولات پزشکی و پیدایش بیماری‌های جدید» (ص ۱۸۹-۲۲۸) نوآورانه‌ترین و به‌روزترین قسمت کتاب محسوب می‌شود که به چالش‌های معاصر در زمینه عیوب نکاح می‌پردازد. این بخش شامل سه فصل است: فصل اول «قابل درمان شدن برخی عیوب» (ص ۱۹۱-۱۹۹)، فصل دوم «پیدایش بیماری‌های جدید و امکان تسری از عیوب منصوصه» (ص ۲۰۰-۲۱۷) و فصل سوم «تفاوت‌های موجود بین زن و مرد پیرامون موارد حق فسخ» (ص ۲۱۸-۲۲۸).
محتوای کتاب
در مقدمه کتاب (ص ۱۹-۲۴)، نویسنده ضمن تبیین اهمیت موضوع و ضرورت پژوهش، به بیان مسائل و چالش‌های موجود در هر یک از سه حوزه مورد بحث می‌پردازد. وی اشاره می‌کند که با وجود اهمیت این موضوعات در نظام حقوقی خانواده، تاکنون پژوهش جامع و منسجمی که هر سه موضوع را با رویکرد تطبیقی فقهی-حقوقی مورد بررسی قرار دهد، انجام نشده است. همچنین، تحولات اجتماعی و پزشکی معاصر، چالش‌های جدیدی را در این حوزه‌ها ایجاد کرده که نیازمند بازنگری و ارائه راه‌حل‌های نوین است.
در بخش اول که به شروط ضمن عقد ازدواج اختصاص دارد، نویسنده ابتدا در فصل اول (ص ۲۱-۴۴) به تحلیل مبانی فقهی شروط می‌پردازد. در مبحث اول این فصل (ص ۲۳-۲۸)، شروط صحیح تعریف و تحلیل می‌شوند. این شروط، آن دسته از توافقاتی هستند که نه تنها با مقتضای عقد نکاح در تضاد نیستند، بلکه با شرع مقدس اسلام نیز مخالفت ندارند. نویسنده با استناد به آراء فقهای امامیه، شرایط صحت شروط را برمی‌شمرد که شامل مقدور بودن، مشروع بودن، منفعت عقلایی داشتن و عدم منافات با مقتضای ذات عقد است. در مبحث دوم (ص ۲۹-۴۰)، شروط باطل غیرمُبطِل مورد بحث قرار می‌گیرند. این نوع شروط، اگرچه از نظر شرعی یا قانونی صحیح نیستند و الزام‌آور محسوب نمی‌شوند، اما بطلان آن‌ها به اصل عقد نکاح سرایت نمی‌کند. نویسنده با ذکر مثال‌هایی از فقه، تفاوت این شروط با شروط صحیح و شروط باطل مُبطِل را روشن می‌سازد. مبحث سوم (ص ۴۱-۴۴) به شروط باطل و مُبطِل اختصاص دارد. این شروط یا با مقتضای ذات عقد نکاح در تضاد اساسی قرار دارند یا به نحوی با اصول و احکام شرعی مغایرت دارند که موجب بطلان خود شرط و گاهی حتی بطلان کل عقد نکاح می‌شوند.
فصل دوم بخش اول (ص ۴۵-۵۶) به بررسی حقوقی شروط ضمن عقد نکاح می‌پردازد. در این فصل، مباحث فقهی مطرح شده در فصل پیشین، با قوانین مدنی ایران مورد تطبیق قرار می‌گیرد. نویسنده به ویژه به ماده ۱۱۱۹ قانون مدنی که مقرر می‌دارد «متعاقدین می‌توانند هر شرطی که مخالف مقتضای عقد نباشد در ضمن عقد نکاح یا عقد لازم دیگری بنمایند» می‌پردازد و ضمن بررسی رویکرد قانونگذار، میزان انطباق یا عدم انطباق آن را با دیدگاه‌های فقهای امامیه تحلیل می‌کند. این بخش، پلی میان مبانی نظری فقه و الزامات عملی حقوق مدون برقرار می‌سازد.
فصل سوم بخش اول (ص ۵۷-۸۰) جنبه کاربردی و بسیار مهمی از مباحث شروط را پوشش می‌دهد. نویسنده در این فصل به تحلیل حقوقی شروط دوازده‌گانه‌ای می‌پردازد که در قباله‌های ازدواج رسمی به صورت پیش‌فرض یا پیشنهادی درج می‌شوند. این شروط عمدتاً به منظور اعطای وکالت بلاعزل به زوجه برای طلاق در شرایط خاص تنظیم شده‌اند. از جمله مهم‌ترین این شروط می‌توان به موارد زیر اشاره کرد: محکومیت زوج به حبس تعزیری یا حدی (ص ۵۹-۶۵)، ابتلای زوج به بیماری صعب‌العلاج که زندگی مشترک را مختل می‌کند (ص ۶۶-۶۹)، ترک زندگی خانوادگی توسط زوج بدون دلیل موجه (ص ۷۰-۷۳)، سوء رفتار زوج به نحوی که ادامه زندگی برای زوجه مشقت‌آمیز باشد (ص ۷۴-۷۶) و ازدواج مجدد زوج بدون رضایت همسر اول (ص ۷۷-۸۰). نویسنده هر یک از این شروط را با دقت فقهی و حقوقی مورد بررسی قرار داده و اعتبار و آثار حقوقی آن‌ها را تبیین می‌کند.
بخش دوم کتاب که به حق حبس زوجه اختصاص دارد، با فصل اول (ص ۸۷-۱۰۰) آغاز می‌شود که به مبانی فقهی این حق می‌پردازد. نویسنده ابتدا ماهیت حق حبس را تعریف کرده و سپس با استناد به منابع اصلی فقه امامیه، مشروعیت آن را اثبات می‌کند. در بررسی آیات قرآن کریم (ص ۸۹-۹۱)، به آیاتی استناد می‌شود که به ماهیت عقد نکاح، لزوم وفای به عهد و حقوق متقابل زوجین اشاره دارند. در قسمت سنت و روایات (ص ۹۲-۹۶)، احادیث و روایات معتبر از پیامبر اسلام (ص) و ائمه اطهار (ع) که به صراحت یا به طور ضمنی به حق حبس زوجه اشاره کرده‌اند، مورد بررسی قرار می‌گیرند. اجماع فقها (ص ۹۷) نیز به عنوان یکی از ادله مهم، مورد استناد قرار گرفته و نویسنده نشان می‌دهد که فقهای شیعه بر مشروعیت و اعتبار حق حبس زوجه اتفاق نظر دارند. در نهایت، قاعده عقلی عدل و انصاف در عقود معاوضی (ص ۹۸-۱۰۰) به عنوان دلیل عقلی این حق تحلیل می‌شود. نویسنده استدلال می‌کند که عقد نکاح اگرچه عقد معاوضی محض نیست، اما جنبه‌های معاوضی دارد و بر اساس اصول کلی حقوقی و عقلانی، لزوم توازن و تقابل در عقود، به ویژه در رابطه میان مهریه و تمکین، اقتضا می‌کند که زوجه بتواند تا زمان دریافت مهریه خود، از تمکین امتناع ورزد.
فصل دوم بخش دوم (ص ۱۰۱-۱۱۴) به مبانی حقوقی و چالش‌های عملی حق حبس می‌پردازد. نویسنده ابتدا ماده ۱۰۸۵ قانون مدنی را که مقرر می‌دارد «زن می‌تواند تا مهر به او تسلیم نشده از ایفای وظایفی که در مقابل شوهر دارد امتناع کند بدون اینکه ناشزه محسوب شود» تحلیل می‌کند. سپس به دو چالش مهم عملی می‌پردازد. در گفتار دوم (ص ۱۰۷-۱۱۰)، تأثیر اعسار زوج بر حق حبس بررسی می‌شود. یکی از مهم‌ترین مناقشات در خصوص حق حبس، این است که آیا
در ادامه بخش دوم، فصل دوم کتاب که به «مبانی حقوقی و چالش‌های حق حبس» (ص ۱۰۱) می‌پردازد، مؤلف پس از تحلیل جامع ماده ۱۰۸۵ قانون مدنی که مقرر می‌دارد «زن می‌تواند تا مهر به او تسلیم نشده از ایفای وظایفی که در مقابل شوهر دارد امتناع کند»، به بررسی دقیق چالش‌های عملی این حق می‌پردازد.


به گفته سید محسن امین نویسنده کتاب اعیان الشیعه، اصول علم نحو توسط حضرت علی(ع) پایه‌گذاری شده و سپس به ابوالاسود منتقل شده است؛ ابوالاسود با راهنمایی‌های حضرت(ع) این اصول را توسعه و گسترش داد.<ref>امین، سید محسن، اعیان الشیعة، ۱۴۰۳ق، ج۱، ص۱۶۱.</ref> سیبویه، اخفش از جمله علمای علم نحو در بصره بودند.<ref>قضاة، مدرسة الحدیث فی البصرة حتی القرن الثالث الهجری، ۱۴۱۹ق، ص۷۰.</ref> بصره در حوزه‌هایی مانند حدیث، قرائت، شعر و تصوف اهتمام ویژه‌ای داشت و در علم نحو نسبت به کوفه برتری داشت.<ref>علی اکبر عباسی و اصغر منتظر القائم و مریم پروینیان «تبیین و تحلیل سیر ارتباط علمی دانشمندان اصفهان و بصره در سه قرن اول هجری با تاکید بر علم حدیث»، ص۹۹.</ref>
گفتار اول: مفهوم و قلمرو حق حبس در قانون مدنی


نخستین فرهنگ لغت عرب به نام ''العین''، به شیوه‌ای کاملاً نو و ابتکاری، توسط خلیل بن احمد در بصره به رشته تحریر درآمده است.<ref>ابن ندیم، کتاب الفهرست، ص۴۹؛ یاقوت حموی، معجم الادباء، ج۳، ص۱۲۶۱ و ۱۲۷۱.</ref> وی را از بنیان‌گذار علم عَروض نیز دانسته‌اند.<ref>سیرافی ابوسعید، کتاب اخبار النحویین البصریین، ۱۳۷۳ق، ص۳۱.
مؤلف در این گفتار (ص ۱۰۲) ابتدا به تبیین مفهوم حق حبس در نظام حقوقی ایران می‌پردازد. وی با استناد به نظرات حقوقدانان برجسته، حق حبس را نوعی «حق تأمینی» معرفی می‌کند که به زوجه اجازه می‌دهد تا زمان دریافت مهریه، از انجام تکالیف زناشویی خودداری کند. این حق بر اساس قاعده عدالت معاوضی و به منظور ایجاد توازن میان حقوق و تکالیف زوجین در نظر گرفته شده است. نویسنده با تحلیل دقیق عبارات ماده ۱۰۸۵، نشان می‌دهد که قانونگذار با استفاده از عبارت «می‌تواند»، این امتناع را حق زوجه دانسته نه تکلیف او، و زوجه می‌تواند با وجود عدم دریافت مهر، به انجام وظایف زناشویی مبادرت ورزد.
</ref> نقل شده، خلیل بن احمد هنگام ترک بصره به خراسان سه هزار نفر از علما و شاگردان شیعه که همگی از علمای حدیث و نحو و لغت و اخبارنویس بودند تا کنار دروازه شهر بصره برای تودیع وی رفتند.<ref>موسوی خوانساری، روضات الجنات فی احوال العلماء و السادات، ج۳، ص۲۹۰.</ref>


به گفته شهیدی، پژوهشگر تاریخ بصره، در سال ۲۱۰ قمری خلیفه عباسی از وضعیت مدرسه بصره گزارش خواست و عامل او اعلام کرد که در این شهر هفتصد استاد و یازده هزار محصل، عمدتاً شیعه، مشغول فعالیت هستند؛ چنانچه شیخ طوسی و محقق اردبیلی در کتب رجالی خود نام برخی از اصحاب ائمه(ع) و راویان حدیث را ذکر می‌کند.<ref>شهیدی، «بصره»، ص۲۶۵.</ref>
در ادامه این گفتار (ص ۱۰۴)، مؤلف به بررسی قلمرو و محدوده حق حبس می‌پردازد. وی با استناد به آراء فقهی و رویه قضایی، استدلال می‌کند که حق حبس صرفاً شامل امتناع از تمکین خاص نمی‌شود، بلکه زوجه می‌تواند از انجام سایر وظایف زناشویی نظیر اطاعت در امور مباح، همراهی در سفرها و حتی انجام امور منزل نیز خودداری کند. این تفسیر موسع از حق حبس، مبتنی بر این استدلال است که مهریه در مقابل مجموع حقوق و منافعی است که زوج از ازدواج کسب می‌کند، نه صرفاً در مقابل تمکین خاص.


=== جریان حدیثی بصره ===
گفتار دوم: اثر اعسار زوج بر حق حبس
به گفته سید اکبر موسوی، پژوهشگر حدیث، از پیشگامان حدیثی شیعه در بصره را خلاس بن عمرو هجری نام می‌برد که از اصحاب فقیه حضرت علی(ع) بود؛ وی کتاب و صحیفه‌ای از حضرت علی(ع) داشت و از آن نقل روایت می‌کرد.<ref>موسوی، «جریان حدیثی امامیه در بصره(عصر حضور)»، ص۱۰۴.</ref> همچنین نقل شده، عماره بن جوین بصره، معروف به ابوهارون عبدی، کتابی از سخنان امام علی(ع) به نام صحیفه الوصی همراه خود در بصره داشت و از آن نقل حدیث می‌کرد.<ref name=":0">موسوی، «جریان حدیثی امامیه در بصره(عصر حضور)»، ص۱۰۵.</ref>


سید اکبر موسوی، پژوهشگر حدیث بصره می‌نویسد؛ حبس یک‌ساله امام کاظم(ع) و توقف کوتاه امام رضا(ع) در بصره هنگام سفر به خراسان، فرصتی برای شیعیان فراهم کرد تا بدون محدودیت‌های شدید آن زمان با این دو امام(ع) دیدار کرده و روایت اخذ کنند؛ این ارتباط‌ها جایگاه حدیثی شیعه در بصره را تقویت کرد.<ref>موسوی، «جریان حدیثی امامیه در بصره(عصر حضور)»، ص۱۱۲.</ref> همچنین حضور برخی صحابه و شاگردان اهل بیت(ع) در سده‌های اول تا سوم هجری، مانند حماد بن عیسی و جندب بن عبدالله بجلی، باعث مهاجرت علمی بسیاری از علما به بصره شد، به‌گونه‌ای که ابراهیم بن هاشم به دلیل حضور حماد بن عیسی به این شهر هجرت کرد.<ref>محمدعلی مهدوی راد، آتنا بهادری، «سفرهای حدیث پژوهی شیعیان به عراقین (کوفه و بصره)»، ص۱۵۰.</ref>
یکی از مهم‌ترین چالش‌های عملی حق حبس که در گفتار دوم (ص ۱۰۷) مورد بحث قرار می‌گیرد، مسئله تأثیر اعسار و ناتوانی مالی زوج بر این حق است. مؤلف با طرح این پرسش اساسی که آیا در صورت اثبات اعسار زوج، حق حبس زوجه ساقط می‌شود یا خیر، به تحلیل دیدگاه‌های مختلف می‌پردازد.


از اواخر قرن دوم هجری، کتب حدیثی بسیاری در زمینه شناخت صحابه، جرح و تعدیل راویان به رشته تحریر درآمده است.<ref>قضاة، مدرسة الحدیث فی البصرة حتی القرن الثالث الهجری، ۱۴۱۹ق، ص۴۹۴.</ref> طبق نقل برخی منابع، بصریان در نقل احادیث به بررسی وضعیت راوی از نظر قوت و ضعف و همچنین صحت و سقم روایت اهتمام داشتند؛ به‌گونه‌ای که تنها در صورتی حدیثی را نقل می‌کردند که به وثاقت شخص راوی اطمینان پیدا کرده باشند.<ref>خطيب بغدادی، أحمد بن علی، الكفاية في علم الرواية، مدینه، ج۱، ص۱۵۷؛ قضاة، مدرسة الحدیث فی البصرة حتی القرن الثالث الهجری، ۱۴۱۹ق، ص۳۶۷ و ۴۰۳.</ref>
در تبیین دیدگاه نخست (ص ۱۰۸)، که قائل به سقوط حق حبس در صورت اعسار است، مؤلف به استدلال‌های این گروه از فقها و حقوقدانان اشاره می‌کند. طرفداران این نظر معتقدند که حق حبس مبتنی بر توانایی زوج در پرداخت مهر است و چنانچه این توانایی منتفی باشد، استمرار حق حبس موجب عسر و حرج زوج خواهد شد که با قواعد «لاحرج» و «لاضرر» در تعارض است. همچنین استناد می‌کنند که در فقه اسلامی، معسر مستحق انظار و مهلت است و نمی‌توان او را تحت فشار قرار داد.


== اماکن مذهبی و تاریخی ==
در مقابل، دیدگاه دوم (ص ۱۰۹) که مؤلف نیز به آن گرایش نشان می‌دهد، معتقد است که اعسار زوج موجب سقوط حق حبس نمی‌شود. استدلال این گروه آن است که حق حبس یک حق مالی مستقل است که با اراده زوجه ایجاد شده و تنها با پرداخت مهر یا اسقاط آن توسط زوجه زائل می‌شود. اعسار زوج اگرچه موجب تأخیر در مطالبه می‌شود، اما حق را از بین نمی‌برد. مؤلف با استناد به اصل استصحاب و عمومات ادله حق حبس، این نظر را تقویت می‌کند و می‌افزاید که پذیرش نظر مخالف، موجب تضییع حقوق زوجه و سوءاستفاده احتمالی زوج خواهد شد.


=== مساجد ===
گفتار سوم: اثر تقسیط مهر بر حق حبس
در شهر بصره بیش از سی مسجد جامع و مکان عمومی نام برده شده که مسجد محسن محاسن، مسجد الرواف، مسجد بستان قصب از جمله آنهاست؛<ref>شهیدی، «بصره»، ص۲۶۵.</ref> همچنین از مکان‌های عمومی بصره می‌توان به جامع العرب، جامع السیف و جامع کوت الحمدانی اشاره کرد.<ref>شهیدی، «بصره»، ص۲۶۵.</ref> [[مسجد جامع بصره]] نخستین مسجد جامع ساخته‌شده در عراق<ref>شانواز و منتشلو، «بررسی جایگاه مسجد جامع بصره از تأسیس تا پایان امویان»، ص۷۰.</ref> که به‌دلیل حضور امام اول شیعیان در آن، به «مسجد خُطوَة امام علی(ع)» (قدمگاه امام علی)<ref>[https://www.iribnews.ir/fa/news/3198615 «مسجد خطوه امام علی(ع) معروف به مسجد جامع بصره در عراق»]، خبرگزاری صداوسیما.</ref> یا «مسجد امام علی(ع)»<ref>مقدس، راهنمای اماکن زیارتی و سیاحتی در عراق، ۱۳۸۷ش، ص۲۸۰.</ref> شهرت دارد. 


ابن بطوطه، جهانگرد مشهور قرن هشتم هجری، در سفرنامه خود به بصره به مراکز شیعه اشاره کرده و می‌نویسد: بزرگ‌ترین مسجد بصره، متعلق به شیعیان است و دارای هفت مناره می‌باشد که یکی از آن‌ها متحرک است.<ref>.............مقاله شهیدی......</ref>
در گفتار سوم (ص ۱۱۰)، مؤلف به یکی دیگر از مسائل پرچالش یعنی تأثیر تقسیط مهریه بر حق حبس می‌پردازد. این مسئله به‌ویژه پس از تصویب قانون اصلاح مقررات مربوط به طلاق در سال ۱۳۷۱ و الحاق تبصره به ماده ۱۰۸۲ قانون مدنی که امکان تقسیط مهریه را فراهم آورد، اهمیت یافته است.


=== زیارتگاه ===
مؤلف در تحلیل این مسئله (ص ۱۱۱)، ابتدا به بررسی ماهیت حقوقی تقسیط می‌پردازد و آن را نوعی تغییر در نحوه ایفای دین می‌داند که با توافق طرفین یا حکم دادگاه صورت می‌گیرد. سپس این سؤال را مطرح می‌کند که آیا با تقسیط مهریه، حق حبس زوجه به‌طور کلی ساقط می‌شود یا به تناسب اقساط پرداخت شده، از حق حبس کاسته می‌شود؟
در سفرنامه ناصر خسرو نام سیزده مشهد در بصره به نام حضرت علی(ع) ذکر شده است که به گفته نویسنده همه آنها را زیارت کرده و مشهد بنی مازن، مشهد باب الطیب از جمله آنهاست.<ref>سفرنامه ناصر خسرو</ref> قدمگاه و مرقد‌های زیادی در بصره وجود دارد که زیارتگاه مردم بصره است؛ قدمگاه امام کاظم(ع)، قدمگاه امام رضا(ع)، قدمگاه امام زمان(عج)<ref>احمدی، پژوهشی نو درباره مراقد بصره، ص۲۳۲.</ref> و نیز مقام امام زین العابدین(ع)، مقام خضر نبی(ع) از جمله زیارتگاه‌‌ مردم بصره ذکر شده است.<ref>رحمانی، «شهر بصره عراق و رخداد ظهور»، ص۹۹ - ۱۰۱. </ref>


به گفته پژوهشگران بصره، در شهر بصره مقبره‌های متعددی از شخصیت‌های مهم تاریخی وجود دارد؛ مرقد زید بن صوحان، از اصحاب خاص امام علی(عو همچنین مرقد علی بن یقطین، از اصحاب امام کاظم(ع) است.<ref name=":1">رحمانی، «شهر بصره عراق و رخداد ظهور»، ص۹۹ - ۱۰۱.  </ref> علاوه بر این، مقبره سلیمان بن رزین، غلام امام حسین(ع)، که احترام ویژه‌ای در بصره دارد، و مرقد ثَروان بن حسن، از نوادگان امام مجتبی(ع)، نیز از زیارتگاه‌های مشهور به شمار می‌روند.<ref>احمدی، پژوهشی نو درباره مراقد بصره، ص۲۳۵</ref> همچنین مزار ابوعبیدالله احمد بن عیسی بن زید بن زین‌العابدین(ع)، که از فقها و شخصیت‌های برجسته شیعه و گروهی از شهدای جنگ جمل نیز در این منطقه قرار دارند.<ref>شهیدی، «بصره»، ص۲۶۵.</ref> بقعه حارث بن نوفل (از فرماندهان بصره در جنگ صفین) و بقعه طاهر بن قاسم، که در نبردی به دست صاحب‌الزنج به شهادت رسید، جزو مکان‌های زیارتی معروف بصره محسوب می‌شوند.<ref>شهیدی، «بصره»، ص۲۶۵.</ref>
در پاسخ به این پرسش (ص ۱۱۲مؤلف سه نظریه مختلف را بررسی می‌کند:


== قیام شیعیان ==
نظریه اول معتقد است که با تقسیط مهر، حق حبس به‌طور کلی ساقط می‌شود، زیرا زوجه با پذیرش تقسیط، رضایت خود را به تأخیر در دریافت مهر اعلام کرده و دیگر نمی‌تواند از این حق استفاده کند.
به گفته عبدالحسین شهیدی، پژوهشگر تاریخ، نخستین قیام شیعیان بصره در سال ۳۸ق علیه عبدالله بن حضرمی والی بصره از طرف معاویه رخ داد؛ مردم بصره، والی بصره و تمامی همراهان وی را در کاخش آتش زدند.<ref>شهیدی، «بصره»، ص۲۶۳.</ref> به گفته وی، در سال ۴۱ق نیز حَران بن ابان در بصره قیام کرد اما توسط معاویه سرکوب شد؛ همچنین در سال ۴۵ق زیاد بن ابیه والی بصره شیعیان زیادی را بخاطر عدم اطاعت از امویان کشت.<ref>شهیدی، «بصره»، ص۲۶۳.</ref> طبق نقل کتاب مقاتل الطالبین، قیام زید بن علی بن الحسین در سال ۱۲۲ق بر علیه امویان که از کوفه شروع شد اما عمده نیروهای زید از بصره و دیگر شهرهای عراق بود<ref>ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ۱۴۱۹ق، ص۱۳۲.</ref> همچنین طبق نقل مورخان، در سال ۱۴۴ق، با قیام [[قیام ابراهیم بن عبدالله|ابراهیم بن عبدالله المحض]] و بیعت مردم بصره با وی،<ref>یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ۱۳۷۹ق، ج۲، ص۳۷۷ - ۳۷۸؛ طبری، تاریخ طبری، ۱۴۰۷ق، ج۳، ص۳۰۰ و ۳۱۳ و ۳۱۶</ref> تعداد بیست هزار از آنها شهید و ۵۵ نفر از برجستگان شیعیان در بصره به دار آویخته شدند.<ref>شهیدی، «بصره»، ص۲۶۳.</ref>


در سپتامبر ۱۹۱۴م، (۱۲۹۳ قمری) با اشغال فاو و بصره توسط انگلیسی‌ها شور انقلابی در میان مردم شکل گرفت. علمای بصره با تلگراف به مراجع نجف، کربلا و کاظمین خواستار حمایت و تحریک عشایر شیعه برای نبرد شدند.<ref>انگلیس و جنبش استقلال‌طلبی شیعیان عراق‌، مندرج در سایت مؤسسه مطالعات و پژوهشهای اسلامی.
نظریه دوم قائل به بقای مطلق حق حبس است و معتقد است تقسیط صرفاً ترتیب پرداخت را تغییر می‌دهد و تأثیری بر حق حبس ندارد.


</ref> این قیام پس از چند ماه توسط نیروهای انگلیسی سرکوب شد.<ref>نگاهی به انقلاب ۱۹۲۰ عراق؛ قیام مردمی علیه استعمار انگلیس، خبرگزاری تسنیم.</ref>
نظریه سوم که مؤلف آن را ترجیح می‌دهد (ص ۱۱۳)، قائل به تفصیل است. بر اساس این نظر، اگر تقسیط با رضایت زوجه صورت گرفته باشد، حق حبس تا زمان سررسید اقساط معلق می‌شود و زوجه تنها در صورت عدم پرداخت اقساط در سررسید می‌تواند از حق حبس استفاده کند. اما اگر تقسیط بر اساس حکم دادگاه و بدون رضایت زوجه باشد، حق حبس به قوت خود باقی است.


[[انتفاضه شعبانیه عراق|قیام شعبانیه]] عراق در مارس ۱۹۹۱م (۱۴۱۱ق) بدلیل نارضایتی از حکومت بعث و ویرانی‌های ناشی از جنگ‌ها از بصره شروع شد.<ref>الأسدی، موجز تاریخ العراق السیاسی الحدیث، ۲۰۰۱م، ص۲۰۰.</ref> انتفاضه شعبان را بزرگ‌ترین چالش داخلی عراق در دوره [[صدام حسین]] دانسته‌اند.<ref>الحکیم، عذاب بلا نهایه، ۱۹۹۳م، ص۱۱۷.</ref> این قیام با توسط حکومت عراق و با همکاری گروهک تروریستی سازمان مجاهدین خلق ایران (منافقین) سرکوب شد.<ref>نقش منافقین در سرکوب انتفاضه شعبانیه، روزنامه قدس.
نتیجه‌گیری بخش دوم


</ref>
مؤلف در پایان این بخش (ص ۱۱۴) نتیجه می‌گیرد که حق حبس زوجه به عنوان یکی از ضمانت‌های اجرایی مهم برای تضمین پرداخت مهریه، نقش مؤثری در حمایت از حقوق مالی زوجه ایفا می‌کند. با این حال، اعمال این حق باید با رعایت موازین شرعی و قانونی و با در نظر گرفتن مصالح خانواده صورت گیرد. وی تأکید می‌کند که قضات در رسیدگی به دعاوی مربوط به حق حبس، باید ضمن توجه به حقوق زوجه، شرایط خاص هر پرونده از جمله وضعیت مالی زوج، مدت زندگی مشترک، وجود فرزند و سایر عوامل مؤثر را نیز مدنظر قرار دهند.


== تشیع در بصره ==
بخش سوم: عیوب موجب فسخ نکاح


مصطفی سلطانی نویسنده مقاله «تشیع بصره در قرون نخستین» معتقد است، عموم مورخان بصره را عثمانی مذهب می‌دانند؛ عثمانی بودنِ عموم ساکنان بصره، می‌تواند ناشی از تاثیر عثمانیان بر تاریخ نگاری باشد<ref>سلطانی، تشیع بصره در قرون نخستین، ص۲۶.</ref> به باور نویسنده دو فرضیه در این باره وجود دارد؛ عده‌ای بر این باورند همه مردم بصره در عصر امامت حضرت علی(ع)، عثمانی‌مذهب (پیرو عثمان خلیفه سوم) و مخالف حضرت(ع) بودند.<ref>سلطانی، تشیع بصره در قرون نخستین، ص۲۶.
بخش سوم کتاب (ص ۱۱۵) که به «عیوب موجب فسخ نکاح» اختصاص دارد، یکی از مفصل‌ترین و چالش‌برانگیزترین بخش‌های این اثر است. مؤلف در مقدمه این بخش (ص ۱۱۶) با اشاره به اهمیت سلامت جسمی و روحی زوجین در تحکیم بنیان خانواده، به تبیین فلسفه وجود خیار فسخ به سبب عیب می‌پردازد. وی استدلال می‌کند که ازدواج علاوه بر جنبه‌های معنوی و عاطفی، دارای آثار مادی و حقوقی مهمی است و وجود عیوب خاص در یکی از زوجین می‌تواند مانع تحقق اهداف ازدواج شود.
</ref>  شواهدی همچون وقوع جنگ جمل در سال ۳۶ هجری به کمک بصریانِ مخالف حضرت(ع) انجام شد <ref>
دینوری، الاخبار الطوال، ۱۳۳۰ق، ص۱۴۹.
</ref> و نیز وجود برخی روایات بر عثمانی بودن همه بصریان<ref>ابن‌سعد، الطبقات الکبری‏، ۱۴۱۸ق‏، ج۶، ص۳۲۵.
</ref> مویدی بر این نظریه بیان شده است. سلطانی، پژوهشگر تاریخ بصره، با ارائه قرائنی متعدد به اثبات وجود تشیع قبل از حکومت حضرت علی (ع) ارائه می دهد و با وجود حاکمان عثمانی در بصره، این شهر را خالی از تشیع ندانسته است.<ref>سلطانی، تشیع بصره در قرون نخستین، ص۲۷.</ref>


بصره بعد از جنگ جمل یکی از مهمترن مراکز تشیع مبدل گردید.<ref>شهیدی، «بصره»، ص۲۶۵</ref> حمدالله مستوفی مورخ در کتاب نزهة القلوب(۳۸) می نویسد مردم بصره بر مذهب اثنی عشری بودند.<ref>شهیدی، «بصره»، ص۲۶۴.</ref> در حوادث سالهای ۱۴۲ - ۱۴۶ق محمد بن سلیمان عامل منصور و مهدی خلافی عباسی برای مجازات شیعیانی که با عبدالله محض بیعت کرده بودند بیش از سه هزار خانه های شیعیان را در بصره خراب و صدهزار نخل خرمایشان را قطع کردند که حاکی از بزرگی شهر بصره و نفوذ شیعیان است)؟؟؟؟ <ref>از دانشنامه مستند سازی شود:</ref>
بخش فرعی اول: فسخ نکاح به استناد خیار عیب و تدلیس


بصره از ظهور دولت شیعه آق قویونلوها تا عصر صفویه تابع ایران بود<ref>شهیدی، «بصره»، ص۲۶۴.</ref>در قرن یازدهم هجری سه نفر از آل افراسیاب یحیی، علی و حسین هفتاد سال بر بصره حکومت کردند و تمام این حکومت ها بر مذهب شیعه بودند تا آنکه نفوذ عثمانیهای سنی مذهب گسترش پیدا کرد  و در بصره قدرت یافتند ولی بر اثر اکثریت شیعیان در بصره، عثمانی ها نتوانستند تسلط کامل را به دست گیرند. در قرن سیزدهم هجری بصره کانون قدرت عشایر شیعه قرار گرفت<ref>شهیدی، «بصره»، ص۲۶۴.</ref>
این بخش فرعی (ص ۱۱۹) در دو فصل مستقل به بررسی جامع عیوب موجب فسخ و مبانی فقهی آن می‌پردازد.


بصره امروزی اکثر شیعه امامی اثنی عشری و بخشی اخباری هستند و از غلاة شیعیان همچون شیخیه و صوفیه نیز در بصره ساکن اند. از مقدسى مورخ قرن چهارم نقل شده که در قرن چهارم در کنار ساير مذاهب، حنبلیان نیز در اين شهر حضور داشتند(مقدسی، :1411/ 126) 
فصل اول: بررسی فقهی و حقوقی عیوب


بصره از جمله از شهرهای ثروتمند حکومت در صدر اسلام بود که به آن لقب خزانه العرب داده بودند تا جایی که وقتی چشم زبیر به اموال بیت المال افتاد گفت: وعدکم الله مغانم کثیره ....سپس گفت ما بیش از مردم بصره در این اموال حق داریم( ابن ابی الحدید 1404ق ج9 ص322) حضور بزرگان در بصره و 
مؤلف در این فصل (ص ۱۲۱) ابتدا به تعریف عیب از منظر فقهی و حقوقی می‌پردازد. وی عیب را «نقص یا زیادتی در خلقت که موجب نقصان در منفعت مورد نظر از ازدواج شود» تعریف می‌کند. سپس به تقسیم‌بندی عیوب در سه مبحث می‌پردازد:


== پانویس ==
مبحث اول: عیوب مشترک (ص ۱۲۳)
<references responsive="1"></references>


در این مبحث، عیوبی بررسی می‌شود که وجود آن‌ها در هر یک از زوجین، به طرف مقابل حق فسخ می‌دهد. مهم‌ترین این عیوب عبارتند از:


== منابع ==
۱. جنون (ص ۱۲۴): مؤلف با تحلیل دقیق انواع جنون (دائمی، ادواری، مطبق و غیرمطبق) و استناد به نظرات فقهای امامیه، حکم هر یک را در ایجاد حق فسخ بررسی می‌کند. وی با اشاره به اختلاف نظر فقها در مورد جنون ادواری، نظر مشهور مبنی بر ایجاد حق فسخ حتی در جنون ادواری را ترجیح می‌دهد.
{{منابع}}
* ابوالفرج اصفهانی، علی بن حسین، مقاتل الطالبیین، تحقیق احمد صقر، بیروت، موسسة الأعلمي للمطبوعات، ۱۴۱۹ق.


۲. جذام (ص ۱۲۷): این بیماری که در متون فقهی به تفصیل مورد بحث قرار گرفته، به عنوان یکی از عیوب مسلم موجب فسخ شناخته می‌شود. مؤلف ضمن تشریح ماهیت پزشکی این بیماری، به بررسی احکام فقهی آن می‌پردازد.


[https://psri.ir/print.php?id=uqbsp82j «انگلیس و جنبش استقلال‌طلبی شیعیان عراق‌(۱۹۲۴-۱۹۱۴م)»]، مندرج در سایت مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، تاریخ مندرج: ۱۸ تیر ۱۴۰۰ش، تاریخ بازدید: ۳۱ تیر ۱۴۰۴ش.
۳. برص (ص ۱۲۸): مؤلف با تمایز قائل شدن میان برص (پیسی) و بهق، تنها برص واقعی را موجب فسخ می‌داند و معتقد است لکه‌های پوستی معمولی که در عرف پزشکی بهق نامیده می‌شود، موجب حق فسخ نیست.


[https://www.tasnimnews.com/fa/news/1398/04/09/2043195 «نگاهی به انقلاب ۱۹۲۰ عراق؛ قیام مردمی علیه استعمار انگلیس»]،مندرج در خبرگزاری تسنیم، تاریخ مندرج: ۹ تیر ۱۳۹۸ش، تاریخ بازدید: ۳۱ تیر ۱۴۰۴ش.
مبحث دوم: عیوب مختص مرد (ص ۱۳۰)


[https://qudsdaily.com/Newspaper/item/16236 «نقش منافقین در سرکوب انتفاضه شعبانیه»]، مندرج در روزنامه قدس، تاریخ مندرج: ۲ خرداد ۱۴۰۲ش، تاریخ بازدید: ۳۱ تیر ۱۴۰۴ش.
در این مبحث، عیوبی بررسی می‌شود که اختصاص به مردان دارد:


۱. عُنن (ص ۱۳۱): ناتوانی جنسی مرد که مانع از انجام عمل زناشویی می‌شود. مؤلف با تفکیک میان عنن ذاتی و عارضی، احکام هر یک را به تفصیل بیان می‌کند. وی با استناد به نظر مشهور فقها، معتقد است در صورت عنن، زوجه پس از رفع امر به حاکم و دادن مهلت یک‌ساله به زوج برای معالجه، در صورت عدم بهبودی، حق فسخ خواهد داشت.


۲. خصاء (ص ۱۳۵): اخته بودن یا نداشتن بیضه‌ها که مؤلف آن را به دو نوع خصای کامل و ناقص تقسیم می‌کند و احکام هر یک را جداگانه بررسی می‌نماید.


الأسدی، مختار، موجز تاریخ العراق السیاسی الحدیث، مرکز الشهیدین الصدرین للدراسات و البحوث، ۲۰۰۱م.
۳. جبّ (ص ۱۳۷): بریده شدن آلت تناسلی مرد که بر اساس نظر اکثر فقها، موجب حق فسخ برای زوجه است.


دینوری‌، احمد بن داود، الأخبار الطوال‌، قاهره، مطبعة السعادة، ۱۳۳۰ق.
مبحث سوم: عیوب مختص زن (ص ۱۴۱)


این مبحث به بررسی عیوب خاص زنان می‌پردازد:


الحکیم، صاحب، عذاب بلا نهایه، لندن، المنار، ۱۹۹۳م.
۱. قَرَن (ص ۱۴۲): وجود استخوان یا گوشت زائد در فرج که مانع از مقاربت می‌شود. مؤلف انواع مختلف این عیب و احکام فقهی هر یک را تشریح می‌کند.


یعقوبی، احمدبن واضح، تاریخ، بیروت، بی‌نا، ۱۳۷۹ق.
۲. عَفَل (ص ۱۴۴): نوعی بیماری که موجب تورم و برآمدگی در ناحیه تناسلی زن می‌شود.


طبری، ابن جریر، تاریخ، بيروت، دار الكتب العلميه، ۱۴۰۷ق.
۳. رَتَق (ص ۱۴۶): به هم چسبیدگی مجرای تناسلی که مقاربت را غیرممکن می‌سازد.


احمدی، علی، پژوهشی نو درباره مراقد بصره، فصلنامه فرهنگ زیارت، زمستان ۱۳۹۳ش. شماره ۲۱.
۴. اِفضاء (ص ۱۴۸): یکی شدن مجرای ادرار و مدفوع یا مجرای تناسلی و یکی از آن دو.


رحمانی، محمد، «شهر بصره عراق و رخداد ظهور»، در دوفصلنامه مطالعات مهدوی، سال پانزدهم، شماره ۵۷، بهار و تابستان ۱۴۰۳ش.
مؤلف در پایان این مبحث (ص ۱۵۰) به بررسی دیدگاه برخی فقهای معاصر می‌پردازد که معتقدند عیوب موجب فسخ منحصر در موارد منصوص نیست و هر عیبی که مانع از تحقق اهداف ازدواج شود، می‌تواند موجب حق فسخ باشد.




== فصل دوم: بررسی مبانی فقهی حق فسخ به استناد وجود عیب ==
در این فصل، مؤلف به واکاوی مبانی و ادله فقهی حق فسخ نکاح به سبب عیب می‌پردازد و سه نظریه عمده را مورد بحث قرار می‌دهد:


=== مبحث اول: تعبد محض ===
برخی از فقها معتقدند که حق فسخ به سبب عیوب منصوص، حکمی تعبدی است که صرفاً بر اساس نصوص شرعی ثابت شده و قابل تعمیم به سایر موارد نیست. مؤلف ضمن تشریح این دیدگاه، به نقد آن می‌پردازد و استدلال می‌کند که وجود ملاک‌های عقلی در این احکام، مانع از تعبدی محض بودن آن‌هاست.


*[https://www.iribnews.ir/fa/news/3198615 «مسجد خطوه امام علی(ع) معروف به مسجد جامع بصره در عراق»]، خبرگزاری صداوسیما، تاریخ انتشار: ۳۱ مرداد ۱۴۰۰، تاریخ بازدید: ۳ مهر ۱۴۰۲ش.
=== مبحث دوم: قواعد لاضرر و لاحرج ===
نظریه دوم که مورد توجه بسیاری از فقهای متأخر قرار گرفته، استناد به قاعده «لاضرر» و «لاحرج» است. طرفداران این نظریه معتقدند که ادامه زندگی با شخصی که دارای عیوب خاص است، موجب ضرر یا حرج برای طرف مقابل می‌شود و بر اساس این قواعد، حق فسخ ثابت می‌گردد. مؤلف با تحلیل دقیق این قواعد و شرایط اعمال آن‌ها، نقاط قوت و ضعف این نظریه را بررسی می‌کند.


=== مبحث سوم: شرط ضمنی صحت ===
سومین نظریه که مؤلف به آن گرایش بیشتری نشان می‌دهد، مبتنی بر «شرط ضمنی صحت» یا «تبانی» است. بر اساس این نظریه، در هر ازدواجی به طور ضمنی شرط شده که طرفین از عیوب خاص مبرا باشند و وجود این عیوب، موجب تخلف از شرط و ایجاد حق فسخ می‌شود. مؤلف این نظریه را با ادله متعدد تقویت می‌کند و معتقد است این مبنا امکان انعطاف بیشتر در مواجهه با مسائل جدید را فراهم می‌آورد.


*مقدس، احسان، راهنمای اماکن زیارتی و سیاحتی در عراق، تهران، مشعر، ۱۳۸۷ش.
بخش فرعی دوم: چالش‌های نو به سبب تحولات پزشکی و پیدایش بیماری‌های جدید (ص ۱۶۷)


این بخش که نوآورانه‌ترین قسمت کتاب محسوب می‌شود، به بررسی تأثیر پیشرفت‌های پزشکی بر احکام فقهی عیوب موجب فسخ می‌پردازد.


شانواز، بلال؛ منتشلو، جمشید، «بررسی جایگاه مسجد جامع بصره از تأسیس تا پایان امویان»، تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی، سال ششم، زمستان ۱۳۹۴ش، شماره ۲۱.
فصل اول: قابل درمان شدن برخی عیوب (ص ۱۶۹)


مؤلف در این فصل به طرح این پرسش اساسی می‌پردازد که آیا با پیشرفت علم پزشکی و قابل درمان شدن بسیاری از عیوبی که در گذشته لاعلاج بودند، همچنان حق فسخ برای طرف مقابل وجود دارد یا خیر؟


محمدعلی مهدوی راد، آتنا بهادری، «سفرهای حدیث پژوهی شیعیان به عراقین (کوفه و بصره)»، دوفصلنامه پژوهش های قرآن و حدیث، سال چهل و دوم- شماره 1، پاییز و زمستان 1388ش
در پاسخ به این سؤال (ص ۱۷۱)، مؤلف سه دیدگاه را بررسی می‌کند:


دیدگاه اول: برخی معتقدند با قابل درمان شدن عیب، دیگر موجبی برای فسخ وجود ندارد و طرف مقابل باید صبر کند تا عیب درمان شود.


السيرافی ابوسعید، الحسن بن عبد الله بن المرزبان، أخبار النحويين البصریین، محقق: طه محمد الزيني و محمد عبد المنعم خفاجی، بی‌نا،مصطفى البابي الحلبی، ۱۳۷۳ق.
دیدگاه دوم: گروهی قائل به تفصیل هستند و معتقدند اگر درمان در مدت کوتاه و بدون هزینه سنگین ممکن باشد، حق فسخ ساقط می‌شود، در غیر این صورت باقی است.


موسوی، سید اکبر، جریان حدیثی امامیه در بصره(عصر حضور) فصلنامه علوم حدیث، سال بیست و دوم، شماره۲، تابستان ۱۳۹۶ش.
دیدگاه سوم: عده‌ای معتقدند حق فسخ مطلقاً باقی است، زیرا این حق بر اساس وجود عیب در زمان عقد ثابت شده و امکان درمان بعدی تأثیری در آن ندارد.


مؤلف با تحلیل دقیق هر یک از این دیدگاه‌ها (ص ۱۷۴) و با توجه به مصالح و مفاسد، نظر دوم را ترجیح می‌دهد و معتقد است باید میان مواردی که درمان آسان و سریع است با مواردی که درمان طولانی و پرهزینه است، تفاوت قائل شد.


ابن طاووس، على بن موسى‏، التشريف بالمنن في التعريف بالفتن‏، محقق، مؤسسة صاحب الأمر(ع)، قم، مؤسسة صاحب الأمر(ع)، چاپ اول، ۱۴۱۶ق.
فصل دوم: پیدایش بیماری‌های جدید و امکان تسری حکم فسخ (ص ۱۷۹)


ابن نما حلى، جعفر بن محمد، مثير الأحزان، محقق، قم، مدرسه امام مهدى(ع)، چاپ سوم ۱۴۰۶ق..
در این فصل، مؤلف به یکی از مهم‌ترین مباحث مستحدثه یعنی حکم بیماری‌های جدید و واگیردار نظیر ایدز، هپاتیت و سایر بیماری‌های مشابه می‌پردازد. وی ابتدا به تشریح ویژگی‌های این بیماری‌ها از منظر پزشکی می‌پردازد (ص ۱۸۰) و سپس این سؤال را مطرح می‌کند که آیا می‌توان حکم عیوب منصوص را به این بیماری‌ها تسری داد؟


مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، محقق، جمعی از محققان‏، بیروت‏، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق.
مؤلف در پاسخ به این پرسش (ص ۱۸۲)، به بررسی دو رویکرد اصلی می‌پردازد:


مکارم شیرازی، ناصر، پیام امام امیرالمؤمنین(ع)، تهران، دار الکتب الاسلامیة، چاپ اول، ۱۳۸۶ش.
رویکرد اول: انحصار عیوب در موارد منصوص
طرفداران این رویکرد معتقدند که عیوب موجب فسخ منحصر در موارد ذکر شده در نصوص است و نمی‌توان آن را به موارد جدید تعمیم داد. استدلال آن‌ها این است که احکام خیار عیب، احکامی استثنایی بر اصل لزوم عقد نکاح است و استثناء قابل توسعه نیست.


رویکرد دوم: امکان تسری به موارد مشابه
مؤلف که به این رویکرد گرایش دارد (ص ۱۸۴)، با استناد به مبانی عقلی احکام و قواعدی چون «لاضرر» و «شرط ضمنی صحت»، معتقد است می‌توان حکم فسخ را به بیماری‌های جدیدی که دارای آثار مشابه یا شدیدتر از عیوب منصوص هستند، تسری داد. وی استدلال می‌کند که ملاک حکم، ایجاد ضرر و مانع شدن از تحقق اهداف ازدواج است و این ملاک در بیماری‌هایی مانند ایدز به طور کامل وجود دارد.


المنقری، نصر بن مزاحم وقعة صفین‏، تصحیح: عبدالسلام محمد هارون، قم، مکتبة آیةالله المرعشی النجفی، چاپ دوم‏، ۱۴۰۴ق‏.
در ادامه (ص ۱۸۷)، مؤلف به بررسی شرایط و ضوابط تسری حکم می‌پردازد و معتقد است برای این‌که بیماری جدیدی موجب حق فسخ شود، باید دارای شرایطی باشد:


بیماری باید دارای آثار جدی بر زندگی زناشویی باشد
درمان قطعی برای آن وجود نداشته باشد یا درمان بسیار طولانی و پرهزینه باشد
احتمال سرایت به همسر یا فرزندان وجود داشته باشد
موجب نفرت و دوری طرف مقابل شود


بخش پایانی: تفاوت‌های موجود بین زن و مرد پیرامون موارد حق فسخ


جلالیان، حبیب‌الله، تاریخ تفسیر قرآن کریم، تصحیح: محمدرضا آشتیانی، تهران، اسوه، ۱۳۷۸ش.
در بخش پایانی کتاب (ص ۱۹۰)، مؤلف به بررسی انتقادی تفاوت‌هایی می‌پردازد که در فقه سنتی میان عیوب موجب فسخ برای زن و مرد وجود دارد. وی با اشاره به این‌که تعداد عیوب اختصاصی زنان بیشتر از مردان است، به تحلیل علل این تفاوت از منظر تاریخی و اجتماعی می‌پردازد.


مؤلف در این بخش (ص ۱۹۲) استدلال می‌کند که بسیاری از این تفاوت‌ها ناشی از شرایط اجتماعی و فرهنگی زمان صدور روایات بوده و در شرایط کنونی که نقش و جایگاه زن در خانواده و جامعه تغییر یافته، نیاز به بازنگری دارد. وی با استناد به نظرات برخی فقهای معاصر، معتقد است که می‌توان با تکیه بر مبانی عقلی احکام و قواعد کلی فقهی، به برابری بیشتر در این زمینه دست یافت.


سلطانی، مصطفی، «تشیع بصره در قرون اولیه»، مجله تاریخ اسلامی، سال سوم، شماره ۱۱، ۱۳۸۱ش.
نتیجه‌گیری کلی


 
مؤلف در نتیجه‌گیری نهایی کتاب (ص ۱۹۸) بر این نکته تأکید می‌کند که فقه اسلامی با وجود پایبندی به اصول و مبانی ثابت، دارای ظرفیت و انعطاف لازم برای پاسخگویی به نیازهای ج
 
موسوی خوانساری، محمدباقر، روضات الجنات فی احوال العلماء و السادات، قم، اسماعیلیان، چاپ اول، ۱۳۹۰ش.
 
یاقوت حموی، معجم الادباء، تحقیق احسان عباس، بیروت، دار الغرب الاسلامی، ۱۹۹۳م.
 
ابن‌ندیم، کتاب الفهرست، تهران، چاپ محمدرضا تجدد، ۱۳۵۰ش.
 
 
 
خطيب بغدادی، أحمد بن علی، الكفاية في علم الرواية، محقق: أبو عبدالله السورقي، إبراهيم حمدي المدنی، مدینه، المكتبة العلمية
 
تاثیر جغرافیای محیطی بر اخلاق و رفتار مردم بصره در عصر امام علی (ع)، اکرم السادات حسینی و کمال صحرایی اردکانی و علی محمد میرجلیلی، دوفصلنامه پژوهش‌نامه علوی، سال یازدهم شماره اول، بهار و تابستان ۱۳۹۹ش
 
 
مقریزی، احمد بن علی، إمتاع الأسماع، تحقیق محمد عبد الحمید، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، ۱۴۲۰ق.
 
امین عاملی‏، سید محسن، أعیان الشیعة، بیروت، دار التعارف، ۱۴۰۳ق.
 
ابن‌سعد، محمد، الطبقات الکبری‏، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ دوم، ۱۴۱۸ق‏.‏
 
ابن عبد ربه، العقد الفريد، بی‌نا، دار الکتب العلمية، بی‌تا.
 
عسقلانی، ابن حجر، الإصابة في تمييز الصحابة، بیروت، دارالکتب العلمیة، چاپ اول، ۱۴۱۵ق.
 
علی اکبر عباسی و اصغر منتظر القائم و مریم پروینیان «تبیین و تحلیل سیر ارتباط علمی دانشمندان اصفهان و بصره در سه قرن اول هجری با تاکید بر علم حدیث»، دوفصلنامه پژوهش‌های تاریخ ایران و اسلام، دوره هفدهم، شماره ۳۲، بهار و تابستان ۱۴۰۲ش.
 
ذهبی، شمس الدین، تاريخ الإسلام، بیروت، دارالکتاب العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۹ق.
 
 
 
ابن‌سعد، محمد، الطبقات الکبری‏، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ دوم، ۱۴۱۸ق‏.‏
 
«[https://hawzah.net/fa/Article/View/5930/حوزه-علمیه-بصره حوزه علیمه بصره]» مندرج در سایت پایگاه اطلاع رسانی حوزه، تاریخ درج مطلب: ۳ مرداد ۱۳۸۵ش، تاریخ بازدید: ۴ خرداد ۱۴۰۴ش.
 
نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، قم، مؤسسة النشر الاسلامی التابعه لجامعة المدرسین، چاپ ششم، ۱۳۶۵ش.
 
المدنی، ضامن بن شدقم، وقعة الجمل‏، محقق، تحسین آل شبيب موسوی، قم، نشر محمد، چاپ اول، ۱۴۲۰ق
 
 
مدرسة الحديث في البصرة حتى القرن الثالث الهجري، قضاة، امین، بیروت، دار ابن حزم، ۱۴۱۹ق
 
{{پایان}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۴ اکتبر ۲۰۲۵، ساعت ۱۴:۱۹

مجتبی خواجوند عابدینی

کتاب تبیین فقهی حقوقی شروط ضمن عقد ازدواج

سید مهدی میرداداشی

چکیده

اثر حاضر، پژوهشی جامع و تطبیقی در حوزه فقه و حقوق خانواده است که به تحلیل و تبیین سه نهاد کلیدی و در عین حال چالش‌برانگیز در نظام حقوقی ازدواج می‌پردازد: «شروط ضمن عقد ازدواج»، «حق حبس زوجه» و «عیوب موجب فسخ نکاح». دکتر سید مهدی میرداداشی در این اثر، با اتخاذ رویکردی تحلیلی و استدلالی، مبانی فقهی هر یک از این موضوعات را با دقت علمی، بر اساس ادله اربعه (کتاب، سنت، اجماع و عقل) واکاوی نموده و سپس یافته‌های فقهی را با مواد قانونی مدنی ایران به صورت تطبیقی مورد سنجش قرار می‌دهد.

این کتاب با هدف بررسی موشکافانه چالش‌های عملی و مسائل مستحدثه در این سه حوزه، به موضوعات مهمی نظیر تأثیر بیماری‌های نوین و واگیردار (مانند ایدز) بر حق فسخ نکاح، اثر درمان‌پذیری عیوب سنتی و تحلیل حقوقی شروط رایج مندرج در قباله‌های نکاحیه می‌پردازد.

هدف غایی نویسنده، ارائه راه‌حل‌های حقوقی و فقهی مبتنی بر فقه پویای شیعه است تا بتواند به نیازهای حقوقی و اجتماعی جامعه معاصر پاسخگو باشد و گره‌گشای مسائل پیچیده این حوزه باشد.

معرفی اجمالی

کتاب «تبیین فقهی حقوقی شروط ضمن عقد ازدواج و عیوب موجب فسخ نکاح و حق حبس زوجه»، تألیف دکتر سید مهدی میرداداشی، اثری است ارزشمند که با مقدمه‌ای وزین از استاد برجسته فقه و اصول، دکتر سید مصطفی محقق داماد، آغاز می‌شود.

نویسنده در پیشگفتار (ص یازده-دوازده)، انگیزه اصلی خود را از نگارش این اثر، تلاش برای پاسخگویی به معضلات و چالش‌های عملی که در سه حوزه شروط ضمن عقد نکاح، حق حبس زوجه و عیوب موجب فسخ نکاح وجود دارد، بیان می‌کند. وی با اشاره به اصل دهم قانون اساسی که مقرر می‌دارد «از آنجا که خانواده واحد بنیادی جامعه اسلامی است، همه قوانین و مقررات و برنامه‌ریزی‌های مربوط باید در جهت آسان کردن تشکیل خانواده، پاسداری از قداست آن و استواری روابط خانوادگی بر پایه حقوق و اخلاق اسلامی باشد»، معتقد است که قوانین فعلی در برخی موارد با معضلات و مشکلاتی روبه‌رو شده است. ساماندهی این مباحث پراکنده در یک مجموعه منسجم و بررسی عمیق مبانی فقهی آن‌ها، همراه با ارزیابی میزان انطباق قوانین موضوعه با این مبانی، از اهداف اصلی این پژوهش است.


یکی از ویژگی‌های برجسته و قابل تقدیر این پژوهش، که نویسنده خود نیز بدان اشاره می‌کند، ارجاع دقیق و مستمر به متون اصلی فقهی در پاورقی‌هاست. مؤلف در این باره می‌نویسد: «برای آشنایی همه‌ی دانشجویان حقوق در استنباط و بهره‌برداری از کتب فقهی، تعمداً نقل‌قول‌های مستقیم متون فقهی در پاورقی‌ها را بیشتر از حد متعارف آورده‌ایم». این رویکرد، به پژوهشگران و دانشجویان این امکان را می‌دهد تا با منابع اصیل و دیدگاه‌های فقها در هر مسئله آشنا شوند و مستقیماً به منابع دست اول مراجعه نمایند. این امر، اعتبار علمی کتاب را به طور چشمگیری افزایش داده و آن را به منبعی قابل اتکا برای تحقیقات بعدی تبدیل کرده است. ساختار کتاب کتاب حاضر با ساختاری منطقی و منسجم، پس از دیباچه استاد محقق داماد (ص هـ-ط) و پیشگفتار نویسنده (ص یازده-دوازده)، در یک مقدمه (ص ۱۹-۲۴) و سه بخش اصلی سازماندهی شده است. این تقسیم‌بندی، مطالعه و درک مطالب را برای خواننده تسهیل می‌بخشد و امکان دسترسی سریع به موضوعات مورد نظر را فراهم می‌آورد. بخش نخست تحت عنوان «شروط ضمن عقد ازدواج» (ص ۱۷-۸۰) به طور جامع به بررسی یکی از مهم‌ترین جنبه‌های حقوقی عقد نکاح، یعنی شروطی که طرفین می‌توانند ضمن عقد بر آن توافق کنند، می‌پردازد. این بخش خود به سه فصل تقسیم شده است. فصل اول با عنوان «مبانی فقهی شروط» (ص ۲۱-۴۴) در سه مبحث، انواع شروط را از منظر فقه امامیه تحلیل می‌کند: مبحث اول به «شروط صحیح» (ص ۲۳-۲۸) می‌پردازد که با مقتضای عقد نکاح و شرع مقدس اسلام مخالفت ندارند؛ مبحث دوم «شرط باطل غیرمُبطِل» (ص ۲۹-۴۰) را بررسی می‌کند که به لحاظ شرعی یا قانونی صحیح نیستند اما بطلان آن‌ها به اصل عقد نکاح سرایت نمی‌کند؛ و مبحث سوم به «شرط باطل و مُبطِل» (ص ۴۱-۴۴) اختصاص دارد که با مقتضای ذات عقد نکاح یا با اصول شرعی در تضاد اساسی هستند. فصل دوم تحت عنوان «بررسی حقوقی شروط ضمن عقد نکاح» (ص ۴۵-۵۶) مبانی فقهی مطرح شده را با مواد قانونی مدنی ایران، به ویژه ماده ۱۱۱۹ قانون مدنی، مورد تطبیق و مقایسه قرار می‌دهد. فصل سوم با عنوان «شروط دوازده‌گانه مندرج در قباله‌های ازدواج» (ص ۵۷-۸۰) جنبه کاربردی این بخش را برجسته می‌سازد و به تحلیل حقوقی شروط رایج و متعارفی می‌پردازد که در قباله‌های نکاحیه درج می‌شوند. بخش دوم کتاب به «حق حبس زوجه» (ص ۸۳-۱۱۴) اختصاص یافته است. این بخش به یکی از حقوق مهم و پرمناقشه زوجه در نظام حقوقی ایران می‌پردازد که عبارت است از حق زوجه مبنی بر امتناع از انجام وظایف زناشویی (تمکین خاص) تا زمانی که زوج مهریه خود را به طور کامل به وی نپرداخته باشد. این بخش در دو فصل تنظیم شده است. فصل اول با عنوان «مبانی فقهی حق حبس» (ص ۸۷-۱۰۰) با استناد به منابع اصلی فقهی، مشروعیت و مبانی شرعی حق حبس زوجه را مورد بررسی قرار می‌دهد. ادله فقهی مورد استناد شامل آیات قرآن کریم (ص ۸۹-۹۱)، سنت و روایات وارده از ائمه اطهار (ع) (ص ۹۲-۹۶)، اجماع فقها (ص ۹۷) و قاعده عقلی عدل و انصاف در عقود معاوضی (ص ۹۸-۱۰۰) است. فصل دوم تحت عنوان «مبانی حقوقی و چالش‌های حق حبس» (ص ۱۰۱-۱۱۴) پس از تبیین مبانی فقهی، به بررسی مواد قانونی مرتبط، به ویژه ماده ۱۰۸۵ قانون مدنی، و چالش‌های عملی و قضایی این حق می‌پردازد. دو گفتار مهم در این فصل عبارتند از: گفتار دوم درباره «تأثیر اعسار زوج» (ص ۱۰۷-۱۱۰) که بررسی می‌کند آیا ناتوانی مالی زوج در پرداخت مهریه، تأثیری بر حق حبس زوجه دارد یا خیر؛ و گفتار سوم درباره «تأثیر تقسیط مهریه» (ص ۱۱۱-۱۱۴) که تحلیل می‌کند اگر دادگاه حکم به تقسیط مهریه صادر کند، آیا حق حبس زوجه باقی می‌ماند یا از بین می‌رود. بخش سوم و پایانی کتاب به «عیوب موجب فسخ نکاح» (ص ۱۱۵-۲۲۸) اختصاص یافته است. این بخش که مفصل‌ترین قسمت کتاب محسوب می‌شود، به بررسی عیوبی می‌پردازد که در قانون و فقه، موجب ایجاد حق فسخ نکاح برای یکی از طرفین در برابر طرف دیگر می‌شوند. پس از مقدمه (ص ۱۴۳-۱۴۸)، این بخش به دو بخش فرعی تقسیم می‌شود. بخش فرعی اول با عنوان «فسخ نکاح به استناد خیار عیب و تدلیس» (ص ۱۱۹-۱۸۸) به طور خاص به عیوب سنتی که از دیرباز در فقه و حقوق مطرح بوده‌اند، می‌پردازد. این بخش شامل دو فصل است: فصل نخست (ص ۱۲۱-۱۷۶) عیوب منصوص فقهی را در سه مبحث بررسی می‌کند - عیوب مشترک مانند جنون (ص ۱۲۳-۱۲۹)، عیوب مختص مرد مانند عنن، خصاء و جب (ص ۱۳۰-۱۴۰)، و عیوب مختص زن مانند قرن، جذام، برص، افضاء و اقعاد (ص ۱۴۱-۱۷۶). فصل دوم (ص ۱۷۷-۱۸۸) مبانی فقهی حق فسخ به دلیل عیب را در سه مبحث تحلیل می‌کند: تعبدی بودن حق فسخ (ص ۱۷۷-۱۷۸)، استناد به قواعد «لاضرر و لاحرج» (ص ۱۷۹-۱۸۱) و اتکا به «شرط تبانی صحت» (ص ۱۸۲-۱۸۸). بخش فرعی دوم تحت عنوان «چالش‌های نو به سبب تحولات پزشکی و پیدایش بیماری‌های جدید» (ص ۱۸۹-۲۲۸) نوآورانه‌ترین و به‌روزترین قسمت کتاب محسوب می‌شود که به چالش‌های معاصر در زمینه عیوب نکاح می‌پردازد. این بخش شامل سه فصل است: فصل اول «قابل درمان شدن برخی عیوب» (ص ۱۹۱-۱۹۹)، فصل دوم «پیدایش بیماری‌های جدید و امکان تسری از عیوب منصوصه» (ص ۲۰۰-۲۱۷) و فصل سوم «تفاوت‌های موجود بین زن و مرد پیرامون موارد حق فسخ» (ص ۲۱۸-۲۲۸). محتوای کتاب در مقدمه کتاب (ص ۱۹-۲۴)، نویسنده ضمن تبیین اهمیت موضوع و ضرورت پژوهش، به بیان مسائل و چالش‌های موجود در هر یک از سه حوزه مورد بحث می‌پردازد. وی اشاره می‌کند که با وجود اهمیت این موضوعات در نظام حقوقی خانواده، تاکنون پژوهش جامع و منسجمی که هر سه موضوع را با رویکرد تطبیقی فقهی-حقوقی مورد بررسی قرار دهد، انجام نشده است. همچنین، تحولات اجتماعی و پزشکی معاصر، چالش‌های جدیدی را در این حوزه‌ها ایجاد کرده که نیازمند بازنگری و ارائه راه‌حل‌های نوین است. در بخش اول که به شروط ضمن عقد ازدواج اختصاص دارد، نویسنده ابتدا در فصل اول (ص ۲۱-۴۴) به تحلیل مبانی فقهی شروط می‌پردازد. در مبحث اول این فصل (ص ۲۳-۲۸)، شروط صحیح تعریف و تحلیل می‌شوند. این شروط، آن دسته از توافقاتی هستند که نه تنها با مقتضای عقد نکاح در تضاد نیستند، بلکه با شرع مقدس اسلام نیز مخالفت ندارند. نویسنده با استناد به آراء فقهای امامیه، شرایط صحت شروط را برمی‌شمرد که شامل مقدور بودن، مشروع بودن، منفعت عقلایی داشتن و عدم منافات با مقتضای ذات عقد است. در مبحث دوم (ص ۲۹-۴۰)، شروط باطل غیرمُبطِل مورد بحث قرار می‌گیرند. این نوع شروط، اگرچه از نظر شرعی یا قانونی صحیح نیستند و الزام‌آور محسوب نمی‌شوند، اما بطلان آن‌ها به اصل عقد نکاح سرایت نمی‌کند. نویسنده با ذکر مثال‌هایی از فقه، تفاوت این شروط با شروط صحیح و شروط باطل مُبطِل را روشن می‌سازد. مبحث سوم (ص ۴۱-۴۴) به شروط باطل و مُبطِل اختصاص دارد. این شروط یا با مقتضای ذات عقد نکاح در تضاد اساسی قرار دارند یا به نحوی با اصول و احکام شرعی مغایرت دارند که موجب بطلان خود شرط و گاهی حتی بطلان کل عقد نکاح می‌شوند. فصل دوم بخش اول (ص ۴۵-۵۶) به بررسی حقوقی شروط ضمن عقد نکاح می‌پردازد. در این فصل، مباحث فقهی مطرح شده در فصل پیشین، با قوانین مدنی ایران مورد تطبیق قرار می‌گیرد. نویسنده به ویژه به ماده ۱۱۱۹ قانون مدنی که مقرر می‌دارد «متعاقدین می‌توانند هر شرطی که مخالف مقتضای عقد نباشد در ضمن عقد نکاح یا عقد لازم دیگری بنمایند» می‌پردازد و ضمن بررسی رویکرد قانونگذار، میزان انطباق یا عدم انطباق آن را با دیدگاه‌های فقهای امامیه تحلیل می‌کند. این بخش، پلی میان مبانی نظری فقه و الزامات عملی حقوق مدون برقرار می‌سازد. فصل سوم بخش اول (ص ۵۷-۸۰) جنبه کاربردی و بسیار مهمی از مباحث شروط را پوشش می‌دهد. نویسنده در این فصل به تحلیل حقوقی شروط دوازده‌گانه‌ای می‌پردازد که در قباله‌های ازدواج رسمی به صورت پیش‌فرض یا پیشنهادی درج می‌شوند. این شروط عمدتاً به منظور اعطای وکالت بلاعزل به زوجه برای طلاق در شرایط خاص تنظیم شده‌اند. از جمله مهم‌ترین این شروط می‌توان به موارد زیر اشاره کرد: محکومیت زوج به حبس تعزیری یا حدی (ص ۵۹-۶۵)، ابتلای زوج به بیماری صعب‌العلاج که زندگی مشترک را مختل می‌کند (ص ۶۶-۶۹)، ترک زندگی خانوادگی توسط زوج بدون دلیل موجه (ص ۷۰-۷۳)، سوء رفتار زوج به نحوی که ادامه زندگی برای زوجه مشقت‌آمیز باشد (ص ۷۴-۷۶) و ازدواج مجدد زوج بدون رضایت همسر اول (ص ۷۷-۸۰). نویسنده هر یک از این شروط را با دقت فقهی و حقوقی مورد بررسی قرار داده و اعتبار و آثار حقوقی آن‌ها را تبیین می‌کند. بخش دوم کتاب که به حق حبس زوجه اختصاص دارد، با فصل اول (ص ۸۷-۱۰۰) آغاز می‌شود که به مبانی فقهی این حق می‌پردازد. نویسنده ابتدا ماهیت حق حبس را تعریف کرده و سپس با استناد به منابع اصلی فقه امامیه، مشروعیت آن را اثبات می‌کند. در بررسی آیات قرآن کریم (ص ۸۹-۹۱)، به آیاتی استناد می‌شود که به ماهیت عقد نکاح، لزوم وفای به عهد و حقوق متقابل زوجین اشاره دارند. در قسمت سنت و روایات (ص ۹۲-۹۶)، احادیث و روایات معتبر از پیامبر اسلام (ص) و ائمه اطهار (ع) که به صراحت یا به طور ضمنی به حق حبس زوجه اشاره کرده‌اند، مورد بررسی قرار می‌گیرند. اجماع فقها (ص ۹۷) نیز به عنوان یکی از ادله مهم، مورد استناد قرار گرفته و نویسنده نشان می‌دهد که فقهای شیعه بر مشروعیت و اعتبار حق حبس زوجه اتفاق نظر دارند. در نهایت، قاعده عقلی عدل و انصاف در عقود معاوضی (ص ۹۸-۱۰۰) به عنوان دلیل عقلی این حق تحلیل می‌شود. نویسنده استدلال می‌کند که عقد نکاح اگرچه عقد معاوضی محض نیست، اما جنبه‌های معاوضی دارد و بر اساس اصول کلی حقوقی و عقلانی، لزوم توازن و تقابل در عقود، به ویژه در رابطه میان مهریه و تمکین، اقتضا می‌کند که زوجه بتواند تا زمان دریافت مهریه خود، از تمکین امتناع ورزد. فصل دوم بخش دوم (ص ۱۰۱-۱۱۴) به مبانی حقوقی و چالش‌های عملی حق حبس می‌پردازد. نویسنده ابتدا ماده ۱۰۸۵ قانون مدنی را که مقرر می‌دارد «زن می‌تواند تا مهر به او تسلیم نشده از ایفای وظایفی که در مقابل شوهر دارد امتناع کند بدون اینکه ناشزه محسوب شود» تحلیل می‌کند. سپس به دو چالش مهم عملی می‌پردازد. در گفتار دوم (ص ۱۰۷-۱۱۰)، تأثیر اعسار زوج بر حق حبس بررسی می‌شود. یکی از مهم‌ترین مناقشات در خصوص حق حبس، این است که آیا در ادامه بخش دوم، فصل دوم کتاب که به «مبانی حقوقی و چالش‌های حق حبس» (ص ۱۰۱) می‌پردازد، مؤلف پس از تحلیل جامع ماده ۱۰۸۵ قانون مدنی که مقرر می‌دارد «زن می‌تواند تا مهر به او تسلیم نشده از ایفای وظایفی که در مقابل شوهر دارد امتناع کند»، به بررسی دقیق چالش‌های عملی این حق می‌پردازد.

گفتار اول: مفهوم و قلمرو حق حبس در قانون مدنی

مؤلف در این گفتار (ص ۱۰۲) ابتدا به تبیین مفهوم حق حبس در نظام حقوقی ایران می‌پردازد. وی با استناد به نظرات حقوقدانان برجسته، حق حبس را نوعی «حق تأمینی» معرفی می‌کند که به زوجه اجازه می‌دهد تا زمان دریافت مهریه، از انجام تکالیف زناشویی خودداری کند. این حق بر اساس قاعده عدالت معاوضی و به منظور ایجاد توازن میان حقوق و تکالیف زوجین در نظر گرفته شده است. نویسنده با تحلیل دقیق عبارات ماده ۱۰۸۵، نشان می‌دهد که قانونگذار با استفاده از عبارت «می‌تواند»، این امتناع را حق زوجه دانسته نه تکلیف او، و زوجه می‌تواند با وجود عدم دریافت مهر، به انجام وظایف زناشویی مبادرت ورزد.

در ادامه این گفتار (ص ۱۰۴)، مؤلف به بررسی قلمرو و محدوده حق حبس می‌پردازد. وی با استناد به آراء فقهی و رویه قضایی، استدلال می‌کند که حق حبس صرفاً شامل امتناع از تمکین خاص نمی‌شود، بلکه زوجه می‌تواند از انجام سایر وظایف زناشویی نظیر اطاعت در امور مباح، همراهی در سفرها و حتی انجام امور منزل نیز خودداری کند. این تفسیر موسع از حق حبس، مبتنی بر این استدلال است که مهریه در مقابل مجموع حقوق و منافعی است که زوج از ازدواج کسب می‌کند، نه صرفاً در مقابل تمکین خاص.

گفتار دوم: اثر اعسار زوج بر حق حبس

یکی از مهم‌ترین چالش‌های عملی حق حبس که در گفتار دوم (ص ۱۰۷) مورد بحث قرار می‌گیرد، مسئله تأثیر اعسار و ناتوانی مالی زوج بر این حق است. مؤلف با طرح این پرسش اساسی که آیا در صورت اثبات اعسار زوج، حق حبس زوجه ساقط می‌شود یا خیر، به تحلیل دیدگاه‌های مختلف می‌پردازد.

در تبیین دیدگاه نخست (ص ۱۰۸)، که قائل به سقوط حق حبس در صورت اعسار است، مؤلف به استدلال‌های این گروه از فقها و حقوقدانان اشاره می‌کند. طرفداران این نظر معتقدند که حق حبس مبتنی بر توانایی زوج در پرداخت مهر است و چنانچه این توانایی منتفی باشد، استمرار حق حبس موجب عسر و حرج زوج خواهد شد که با قواعد «لاحرج» و «لاضرر» در تعارض است. همچنین استناد می‌کنند که در فقه اسلامی، معسر مستحق انظار و مهلت است و نمی‌توان او را تحت فشار قرار داد.

در مقابل، دیدگاه دوم (ص ۱۰۹) که مؤلف نیز به آن گرایش نشان می‌دهد، معتقد است که اعسار زوج موجب سقوط حق حبس نمی‌شود. استدلال این گروه آن است که حق حبس یک حق مالی مستقل است که با اراده زوجه ایجاد شده و تنها با پرداخت مهر یا اسقاط آن توسط زوجه زائل می‌شود. اعسار زوج اگرچه موجب تأخیر در مطالبه می‌شود، اما حق را از بین نمی‌برد. مؤلف با استناد به اصل استصحاب و عمومات ادله حق حبس، این نظر را تقویت می‌کند و می‌افزاید که پذیرش نظر مخالف، موجب تضییع حقوق زوجه و سوءاستفاده احتمالی زوج خواهد شد.

گفتار سوم: اثر تقسیط مهر بر حق حبس

در گفتار سوم (ص ۱۱۰)، مؤلف به یکی دیگر از مسائل پرچالش یعنی تأثیر تقسیط مهریه بر حق حبس می‌پردازد. این مسئله به‌ویژه پس از تصویب قانون اصلاح مقررات مربوط به طلاق در سال ۱۳۷۱ و الحاق تبصره به ماده ۱۰۸۲ قانون مدنی که امکان تقسیط مهریه را فراهم آورد، اهمیت یافته است.

مؤلف در تحلیل این مسئله (ص ۱۱۱)، ابتدا به بررسی ماهیت حقوقی تقسیط می‌پردازد و آن را نوعی تغییر در نحوه ایفای دین می‌داند که با توافق طرفین یا حکم دادگاه صورت می‌گیرد. سپس این سؤال را مطرح می‌کند که آیا با تقسیط مهریه، حق حبس زوجه به‌طور کلی ساقط می‌شود یا به تناسب اقساط پرداخت شده، از حق حبس کاسته می‌شود؟

در پاسخ به این پرسش (ص ۱۱۲)، مؤلف سه نظریه مختلف را بررسی می‌کند:

نظریه اول معتقد است که با تقسیط مهر، حق حبس به‌طور کلی ساقط می‌شود، زیرا زوجه با پذیرش تقسیط، رضایت خود را به تأخیر در دریافت مهر اعلام کرده و دیگر نمی‌تواند از این حق استفاده کند.

نظریه دوم قائل به بقای مطلق حق حبس است و معتقد است تقسیط صرفاً ترتیب پرداخت را تغییر می‌دهد و تأثیری بر حق حبس ندارد.

نظریه سوم که مؤلف آن را ترجیح می‌دهد (ص ۱۱۳)، قائل به تفصیل است. بر اساس این نظر، اگر تقسیط با رضایت زوجه صورت گرفته باشد، حق حبس تا زمان سررسید اقساط معلق می‌شود و زوجه تنها در صورت عدم پرداخت اقساط در سررسید می‌تواند از حق حبس استفاده کند. اما اگر تقسیط بر اساس حکم دادگاه و بدون رضایت زوجه باشد، حق حبس به قوت خود باقی است.

نتیجه‌گیری بخش دوم

مؤلف در پایان این بخش (ص ۱۱۴) نتیجه می‌گیرد که حق حبس زوجه به عنوان یکی از ضمانت‌های اجرایی مهم برای تضمین پرداخت مهریه، نقش مؤثری در حمایت از حقوق مالی زوجه ایفا می‌کند. با این حال، اعمال این حق باید با رعایت موازین شرعی و قانونی و با در نظر گرفتن مصالح خانواده صورت گیرد. وی تأکید می‌کند که قضات در رسیدگی به دعاوی مربوط به حق حبس، باید ضمن توجه به حقوق زوجه، شرایط خاص هر پرونده از جمله وضعیت مالی زوج، مدت زندگی مشترک، وجود فرزند و سایر عوامل مؤثر را نیز مدنظر قرار دهند.

بخش سوم: عیوب موجب فسخ نکاح

بخش سوم کتاب (ص ۱۱۵) که به «عیوب موجب فسخ نکاح» اختصاص دارد، یکی از مفصل‌ترین و چالش‌برانگیزترین بخش‌های این اثر است. مؤلف در مقدمه این بخش (ص ۱۱۶) با اشاره به اهمیت سلامت جسمی و روحی زوجین در تحکیم بنیان خانواده، به تبیین فلسفه وجود خیار فسخ به سبب عیب می‌پردازد. وی استدلال می‌کند که ازدواج علاوه بر جنبه‌های معنوی و عاطفی، دارای آثار مادی و حقوقی مهمی است و وجود عیوب خاص در یکی از زوجین می‌تواند مانع تحقق اهداف ازدواج شود.

بخش فرعی اول: فسخ نکاح به استناد خیار عیب و تدلیس

این بخش فرعی (ص ۱۱۹) در دو فصل مستقل به بررسی جامع عیوب موجب فسخ و مبانی فقهی آن می‌پردازد.

فصل اول: بررسی فقهی و حقوقی عیوب

مؤلف در این فصل (ص ۱۲۱) ابتدا به تعریف عیب از منظر فقهی و حقوقی می‌پردازد. وی عیب را «نقص یا زیادتی در خلقت که موجب نقصان در منفعت مورد نظر از ازدواج شود» تعریف می‌کند. سپس به تقسیم‌بندی عیوب در سه مبحث می‌پردازد:

مبحث اول: عیوب مشترک (ص ۱۲۳)

در این مبحث، عیوبی بررسی می‌شود که وجود آن‌ها در هر یک از زوجین، به طرف مقابل حق فسخ می‌دهد. مهم‌ترین این عیوب عبارتند از:

۱. جنون (ص ۱۲۴): مؤلف با تحلیل دقیق انواع جنون (دائمی، ادواری، مطبق و غیرمطبق) و استناد به نظرات فقهای امامیه، حکم هر یک را در ایجاد حق فسخ بررسی می‌کند. وی با اشاره به اختلاف نظر فقها در مورد جنون ادواری، نظر مشهور مبنی بر ایجاد حق فسخ حتی در جنون ادواری را ترجیح می‌دهد.

۲. جذام (ص ۱۲۷): این بیماری که در متون فقهی به تفصیل مورد بحث قرار گرفته، به عنوان یکی از عیوب مسلم موجب فسخ شناخته می‌شود. مؤلف ضمن تشریح ماهیت پزشکی این بیماری، به بررسی احکام فقهی آن می‌پردازد.

۳. برص (ص ۱۲۸): مؤلف با تمایز قائل شدن میان برص (پیسی) و بهق، تنها برص واقعی را موجب فسخ می‌داند و معتقد است لکه‌های پوستی معمولی که در عرف پزشکی بهق نامیده می‌شود، موجب حق فسخ نیست.

مبحث دوم: عیوب مختص مرد (ص ۱۳۰)

در این مبحث، عیوبی بررسی می‌شود که اختصاص به مردان دارد:

۱. عُنن (ص ۱۳۱): ناتوانی جنسی مرد که مانع از انجام عمل زناشویی می‌شود. مؤلف با تفکیک میان عنن ذاتی و عارضی، احکام هر یک را به تفصیل بیان می‌کند. وی با استناد به نظر مشهور فقها، معتقد است در صورت عنن، زوجه پس از رفع امر به حاکم و دادن مهلت یک‌ساله به زوج برای معالجه، در صورت عدم بهبودی، حق فسخ خواهد داشت.

۲. خصاء (ص ۱۳۵): اخته بودن یا نداشتن بیضه‌ها که مؤلف آن را به دو نوع خصای کامل و ناقص تقسیم می‌کند و احکام هر یک را جداگانه بررسی می‌نماید.

۳. جبّ (ص ۱۳۷): بریده شدن آلت تناسلی مرد که بر اساس نظر اکثر فقها، موجب حق فسخ برای زوجه است.

مبحث سوم: عیوب مختص زن (ص ۱۴۱)

این مبحث به بررسی عیوب خاص زنان می‌پردازد:

۱. قَرَن (ص ۱۴۲): وجود استخوان یا گوشت زائد در فرج که مانع از مقاربت می‌شود. مؤلف انواع مختلف این عیب و احکام فقهی هر یک را تشریح می‌کند.

۲. عَفَل (ص ۱۴۴): نوعی بیماری که موجب تورم و برآمدگی در ناحیه تناسلی زن می‌شود.

۳. رَتَق (ص ۱۴۶): به هم چسبیدگی مجرای تناسلی که مقاربت را غیرممکن می‌سازد.

۴. اِفضاء (ص ۱۴۸): یکی شدن مجرای ادرار و مدفوع یا مجرای تناسلی و یکی از آن دو.

مؤلف در پایان این مبحث (ص ۱۵۰) به بررسی دیدگاه برخی فقهای معاصر می‌پردازد که معتقدند عیوب موجب فسخ منحصر در موارد منصوص نیست و هر عیبی که مانع از تحقق اهداف ازدواج شود، می‌تواند موجب حق فسخ باشد.


فصل دوم: بررسی مبانی فقهی حق فسخ به استناد وجود عیب

در این فصل، مؤلف به واکاوی مبانی و ادله فقهی حق فسخ نکاح به سبب عیب می‌پردازد و سه نظریه عمده را مورد بحث قرار می‌دهد:

مبحث اول: تعبد محض

برخی از فقها معتقدند که حق فسخ به سبب عیوب منصوص، حکمی تعبدی است که صرفاً بر اساس نصوص شرعی ثابت شده و قابل تعمیم به سایر موارد نیست. مؤلف ضمن تشریح این دیدگاه، به نقد آن می‌پردازد و استدلال می‌کند که وجود ملاک‌های عقلی در این احکام، مانع از تعبدی محض بودن آن‌هاست.

مبحث دوم: قواعد لاضرر و لاحرج

نظریه دوم که مورد توجه بسیاری از فقهای متأخر قرار گرفته، استناد به قاعده «لاضرر» و «لاحرج» است. طرفداران این نظریه معتقدند که ادامه زندگی با شخصی که دارای عیوب خاص است، موجب ضرر یا حرج برای طرف مقابل می‌شود و بر اساس این قواعد، حق فسخ ثابت می‌گردد. مؤلف با تحلیل دقیق این قواعد و شرایط اعمال آن‌ها، نقاط قوت و ضعف این نظریه را بررسی می‌کند.

مبحث سوم: شرط ضمنی صحت

سومین نظریه که مؤلف به آن گرایش بیشتری نشان می‌دهد، مبتنی بر «شرط ضمنی صحت» یا «تبانی» است. بر اساس این نظریه، در هر ازدواجی به طور ضمنی شرط شده که طرفین از عیوب خاص مبرا باشند و وجود این عیوب، موجب تخلف از شرط و ایجاد حق فسخ می‌شود. مؤلف این نظریه را با ادله متعدد تقویت می‌کند و معتقد است این مبنا امکان انعطاف بیشتر در مواجهه با مسائل جدید را فراهم می‌آورد.

بخش فرعی دوم: چالش‌های نو به سبب تحولات پزشکی و پیدایش بیماری‌های جدید (ص ۱۶۷)

این بخش که نوآورانه‌ترین قسمت کتاب محسوب می‌شود، به بررسی تأثیر پیشرفت‌های پزشکی بر احکام فقهی عیوب موجب فسخ می‌پردازد.

فصل اول: قابل درمان شدن برخی عیوب (ص ۱۶۹)

مؤلف در این فصل به طرح این پرسش اساسی می‌پردازد که آیا با پیشرفت علم پزشکی و قابل درمان شدن بسیاری از عیوبی که در گذشته لاعلاج بودند، همچنان حق فسخ برای طرف مقابل وجود دارد یا خیر؟

در پاسخ به این سؤال (ص ۱۷۱)، مؤلف سه دیدگاه را بررسی می‌کند:

دیدگاه اول: برخی معتقدند با قابل درمان شدن عیب، دیگر موجبی برای فسخ وجود ندارد و طرف مقابل باید صبر کند تا عیب درمان شود.

دیدگاه دوم: گروهی قائل به تفصیل هستند و معتقدند اگر درمان در مدت کوتاه و بدون هزینه سنگین ممکن باشد، حق فسخ ساقط می‌شود، در غیر این صورت باقی است.

دیدگاه سوم: عده‌ای معتقدند حق فسخ مطلقاً باقی است، زیرا این حق بر اساس وجود عیب در زمان عقد ثابت شده و امکان درمان بعدی تأثیری در آن ندارد.

مؤلف با تحلیل دقیق هر یک از این دیدگاه‌ها (ص ۱۷۴) و با توجه به مصالح و مفاسد، نظر دوم را ترجیح می‌دهد و معتقد است باید میان مواردی که درمان آسان و سریع است با مواردی که درمان طولانی و پرهزینه است، تفاوت قائل شد.

فصل دوم: پیدایش بیماری‌های جدید و امکان تسری حکم فسخ (ص ۱۷۹)

در این فصل، مؤلف به یکی از مهم‌ترین مباحث مستحدثه یعنی حکم بیماری‌های جدید و واگیردار نظیر ایدز، هپاتیت و سایر بیماری‌های مشابه می‌پردازد. وی ابتدا به تشریح ویژگی‌های این بیماری‌ها از منظر پزشکی می‌پردازد (ص ۱۸۰) و سپس این سؤال را مطرح می‌کند که آیا می‌توان حکم عیوب منصوص را به این بیماری‌ها تسری داد؟

مؤلف در پاسخ به این پرسش (ص ۱۸۲)، به بررسی دو رویکرد اصلی می‌پردازد:

رویکرد اول: انحصار عیوب در موارد منصوص طرفداران این رویکرد معتقدند که عیوب موجب فسخ منحصر در موارد ذکر شده در نصوص است و نمی‌توان آن را به موارد جدید تعمیم داد. استدلال آن‌ها این است که احکام خیار عیب، احکامی استثنایی بر اصل لزوم عقد نکاح است و استثناء قابل توسعه نیست.

رویکرد دوم: امکان تسری به موارد مشابه مؤلف که به این رویکرد گرایش دارد (ص ۱۸۴)، با استناد به مبانی عقلی احکام و قواعدی چون «لاضرر» و «شرط ضمنی صحت»، معتقد است می‌توان حکم فسخ را به بیماری‌های جدیدی که دارای آثار مشابه یا شدیدتر از عیوب منصوص هستند، تسری داد. وی استدلال می‌کند که ملاک حکم، ایجاد ضرر و مانع شدن از تحقق اهداف ازدواج است و این ملاک در بیماری‌هایی مانند ایدز به طور کامل وجود دارد.

در ادامه (ص ۱۸۷)، مؤلف به بررسی شرایط و ضوابط تسری حکم می‌پردازد و معتقد است برای این‌که بیماری جدیدی موجب حق فسخ شود، باید دارای شرایطی باشد:

بیماری باید دارای آثار جدی بر زندگی زناشویی باشد درمان قطعی برای آن وجود نداشته باشد یا درمان بسیار طولانی و پرهزینه باشد احتمال سرایت به همسر یا فرزندان وجود داشته باشد موجب نفرت و دوری طرف مقابل شود

بخش پایانی: تفاوت‌های موجود بین زن و مرد پیرامون موارد حق فسخ

در بخش پایانی کتاب (ص ۱۹۰)، مؤلف به بررسی انتقادی تفاوت‌هایی می‌پردازد که در فقه سنتی میان عیوب موجب فسخ برای زن و مرد وجود دارد. وی با اشاره به این‌که تعداد عیوب اختصاصی زنان بیشتر از مردان است، به تحلیل علل این تفاوت از منظر تاریخی و اجتماعی می‌پردازد.

مؤلف در این بخش (ص ۱۹۲) استدلال می‌کند که بسیاری از این تفاوت‌ها ناشی از شرایط اجتماعی و فرهنگی زمان صدور روایات بوده و در شرایط کنونی که نقش و جایگاه زن در خانواده و جامعه تغییر یافته، نیاز به بازنگری دارد. وی با استناد به نظرات برخی فقهای معاصر، معتقد است که می‌توان با تکیه بر مبانی عقلی احکام و قواعد کلی فقهی، به برابری بیشتر در این زمینه دست یافت.

نتیجه‌گیری کلی

مؤلف در نتیجه‌گیری نهایی کتاب (ص ۱۹۸) بر این نکته تأکید می‌کند که فقه اسلامی با وجود پایبندی به اصول و مبانی ثابت، دارای ظرفیت و انعطاف لازم برای پاسخگویی به نیازهای ج