پرش به محتوا

قضايا المرأة في المؤتمرات الدولية (کتاب): تفاوت میان نسخه‌ها

از دانشنامه فقه معاصر
Hasanejraei (بحث | مشارکت‌ها)
Alikhani (بحث | مشارکت‌ها)
 
(۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد)
خط ۱۶۴: خط ۱۶۴:


[[رده:مقالات کتاب‌شناسی]]
[[رده:مقالات کتاب‌شناسی]]
[[رده:کتاب‌های فقه زنان]]
[[رده:کتاب‌های فؤاد بن عبدالکریم العبدالکریم]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۳ اکتبر ۲۰۲۵، ساعت ۱۰:۱۶

قضايا المرأة في المؤتمرات الدولية: دراسة نقدية في ضوءالإسلام
اطلاعات کتاب
نویسندهفؤاد بن عبدالکریم العبدالکریم
موضوعفقه زنان
سبکتحلیلی
زبانعربی
تعداد جلد۲
تعداد صفحات۱۳۵۶
اطلاعات نشر
ناشرمركز باحثات لدراسات المرأة
محل نشرریاض
تاریخ نشر۱۴۳۰ق/ ۲۰۰۹م
نوبت چاپاول
  • چکیده

قضایا المرأة في المؤتمرات الدولية: دراسة نقدیة في ضوء الإسلام، کتاب دوجلدی عربی، نوشته دکتر فؤاد بن عبدالکریم العبدالکریم، نویسنده اهل‌سنت، از منظر اسلامی به گزارش، بررسی و نقد آن دسته از مسائل زنان می‌پردازد که در ۹ سند و ۱۲ کنفرانس بین‌المللی از سال ۱۹۷۴ تا ۱۹۹۶م مطرح شده است. نویسنده، با رویکردی انتقادی از منظر اسلام، به تحلیل اصول و ایده‌های غربی همچون سکولاریسم، آزادی و جهانی‌سازی و جهانی‌شدن می‌پردازد که به گفته او در کنفرانس‌های بین‌المللی، به‌ویژه توسط سازمان ملل متحد، در حال نفوذ و اجرا هستند.

وی با بهره‌گیری از روش‌های توصیفی، تاریخی و تحلیلی، موضوعاتی چون برابری جنسیتی، آزادی جنسی، ساختار خانواده، آموزش جنسی، اشتغال زنان، مشارکت سیاسی، و سلامت جنسی را بررسی کرده و آنها را با آموزه‌های اسلامی مقایسه می‌کند. وی معتقد است بسیاری از مفاهیم مطرح‌شده در این کنفرانس‌ها، برخاسته از دیدگاه‌های سکولار و لیبرال غربی هستند که با مبانی شریعت اسلامی در تعارض‌اند.

از ویژگی‌های کتاب، تحلیل اسناد رسمی سازمان ملل با بررسی فتاوای فقهی، و نقد علمی پیشنهادهای اجرایی در حوزه‌های اجتماعی، آموزشی، بهداشتی، اقتصادی و سیاسی است. نویسنده همچنین به موضع‌گیری کشورهای اسلامی در قبال این کنفرانس‌ها پرداخته و بر ضرورت مشارکت آگاهانه و منتقدانه تأکید می‌کند.

معرفی و ساختار کتاب

کتاب قضایا المرأة فی المؤتمرات الدولیة: دراسة نقدیة فی ضوء الإسلام (به فارسی: مسائل زنان در کنفرانس‌های جهانی: پژوهشی انتقادی از منظر اسلام)، با حمایت «مرکز باحثات لدراسات المرأة» (مرکز پژوهش‌های زنان) مستقر در ریاض عربستان سعودی، نخستین‌بار در سال ۲۰۰۹ میلادی (۱۴۳۰ هجری قمری)، در دو جلد (مجموعاً ۱۳۵۶ صفحه) منتشر شد.

نویسنده در این اثر که موضوع رساله دکتری وی نیز بوده، علاوه بر مقدمه، پیوست حاوی فهرست ۹ کنفرانس جهانی و اسناد مربوط به آنها، معرفی شخصیت‌ها و جدول منابع پژوهش (شامل ۲۶۹ مأخذ)، محتوای اصلی کتاب را در پنج بخش اساسی تنظیم کرده، و در ضمن آن، با اتکا به ۹ سند بین‌المللی و ۱۲ کنفرانس جهانی برگزار شده از سال ۱۹۷۴ تا ۱۹۹۶م، به نقد و بررسی مسائل زنانِ مطرح‌شده در کنفرانس‌های بین‌المللی پرداخته است. ۹ سند مذکور عبارتند از:

  • منشور ملل متحد، مصوب سال ۱۹۴۵م
  • اعلامیه جهانی حقوق‌بشر، مصوب سال ۱۹۴۸م
  • کنوانسیون حقوق سیاسی زنان، مصوب سال ۱۹۵۲م
  • میثاق بین‌المللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، مصوب سال ۱۹۹۱م
  • میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی، مصوب سال ۱۹۹۲م
  • اعلامیه رفع تبعیض علیه زنان، مصوب سال ۱۹۹۷م
  • اعلامیه تهران، مصوب سال ۱۹۹۸م
  • کنوانسیون رفع کلیه اشکال تبعیض علیه زنان، مصوب سال ۱۹۷۹م
  • راهبردهای آموزشی برای پیشرفت زنان، مصوب سال ۱۹۸۵م.

کنفرانس‌های بین‌المللی برگزار شده که نویسنده با اتکا به محتوای آنها به تحلیل مسائل زنان از منظر اسلامی پرداخته نیز از این قرار است:

  • اولین کنفرانس جهانی درباره جمعیت، در بخارست (رومانی)، ۱۹۷۴م
  • کنفرانس جهانی سال بین‌المللی زن، در مکزیک، ۱۹۷۵م
  • کنفرانس سازمان ملل درباره زن، دو بار در کپنهاگ، ۱۹۸۰م
  • کنفرانس بین‌المللی جمعیت، در مکزیک، ۱۹۸۴م
  • دوره ویژه کمیسیون سازمان ملل برای رفع تبعیض علیه زنان، در نیویورک، ۱۹۸۴م
  • کنفرانس جهانی برای بررسی و ارزیابی دهه زنان سازمان ملل، در نایروبی، ۱۹۸۵م
  • کنفرانس سازمان ملل درباره محیط‌زیست و توسعه، در ریودوژانیرو، ۱۹۹۲م
  • کنفرانس سازمان ملل درباره حقوق‌بشر، در وین، ۱۹۹۳م
  • کنفرانس بین‌المللی سازمان ملل درباره جمعیت و توسعه، در قاهره، ۱۹۹۴م
  • کنفرانس سازمان ملل درباره توسعه اجتماعی، در کپنهاگ، ۱۹۹۵م
  • چهارمین کنفرانس بین‌المللی زنان، در پکن، ۱۹۹۵م
  • کنفرانس سازمان ملل درباره سکونتگاه‌های انسانی (مسکن دوم)، در استانبول ترکیه، ۱۹۹۶م.

ساختار و بخش‌بندی کتاب عبارت است از:

  • بخش اول: مبانی حقوق زنان در کنفرانس‌های بین‌المللی: سکولاریسم، آزادی و جهانی‌سازی.
  • بخش دوم: مسائل زنان در کنفرانس‌های بین‌المللی: برابری، توسعه و صلح.
  • بخش سوم: اقدامات اجرایی بین‌المللی درباره زنان: در زمینه‌های اخلاقی، اجتماعی، آموزشی، بهداشتی، اقتصادی و سیاسی.
  • بخش چهارم: موضع جهان اسلام: درباره مشارکت در این کنفرانس‌ها
  • بخش پنجم: جمع‌بندی و نتیجه‌گیری پایانی (۱۰۵ نکته) و پیشنهادات نویسنده (۱۸ مورد).

درباره نویسنده

فؤاد بن عبدالکریم العبدالکریم، پژوهشگر و نویسنده اهل‌سنت عربستانی، در حوزه مطالعات اسلامی و نقد اندیشه‌های غربی در حوزه مسائل زنان فعالیت دارد. وی در سال ۱۳۸۵ق متولد شد و تحصیلات خود را در دانشگاه علوم اسلامی محمد بن سعود در عربستان سعودی به پایان رساند. رساله دکتری او با عنوان «قضایا المرأة فی المؤتمرات الدولیة: دراسة نقدیة فی ضوء الإسلام» در سال ۲۰۰۶ میلادی دفاع شد و بعدها با حمایت مرکز باحثات لدراسات المرأة (مرکز پژوهش‌های زنان)، در سال ۲۰۰۹ میلادی در ریاض منتشر گردید و در سال ۲۰۱۶م به چاپ سوم رسید.

پژوهش‌های العبدالکریم عمدتاً بر نقد سیاست‌های بین‌المللی مرتبط با زنان تمرکز دارد؛ به‌ویژه آنچه که از سوی سازمان ملل متحد در کنفرانس‌های جهانی مطرح می‌شود. وی با رویکردی انتقادی، به بررسی تأثیر این مفاهیم بر جوامع اسلامی پرداخته و تلاش کرده است تا جایگاه زنان در اسلام را در برابر این تحولات برجسته سازد.

پیش از انتشار کتاب قضایا المرأة فی المؤتمرات الدولیة، العبدالکریم در دیگر آثار خود نیز به این موضوع پرداخته است، از جمله:

  • العدوان على المرأة فی المؤتمرات الدولية (به فارسی: نگاه خصمانه به حقوق زنان در کنفرانس‌های بین‌المللی)
  • المرأة المسلمة بين موضات التغيير و موجات التغرير (به فارسی: زن مسلمان، میان جریان‌های تحول و موج‌های انحراف).

مبانی حقوق زنان در کنفرانس‌های بین‌المللی

سکولاریسم و مسائل زنان

نویسنده ابتدا سکولاریسم در تفکر معاصر غربی را تعریف کرده و آن را جدایی دین از دولت و جامعه، و تبدیل دین به مسئله‌ای شخصی (ج۱، ص۳۷) خوانده، و سپس به بررسی تاریخچه و علل پیدایش آن (ج۱، ص۳۸، ۴۱) پرداخته، و به ارتباط آن با مسائل زنان در چهار محور می‌پردازد:

  • سکولاریسم و برابری زن و مرد (ج۱، ص۴۴)
  • نقش انقلاب صنعتی و رشد فردگرایی (ج۱، ص۴۷)
  • چالش‌های مسائل زنان در جهان اسلام و بهره‌برداری تبلیغاتی از آن (ج۱، ص۴۹)
  • مطالبات حقوق برابر زنان و مردان در عرصه‌های اجتماعی، اقتصادی و سیاسی (ج۱، ص۵۲).

نویسنده ابتدا اصل سکولاریسم را نقد کرده و آثار مخرب آن بر جوامع اسلامی و تعارض بنیادین آن با تفکر و تمدن اسلامی را برمی‌شمارد (ج۱، ص۵۳ تا ۵۹)، سپس از منظر مسائل زنان، تلاش‌های غرب در قالب مقررات و کنفرانس‌های جهانی را در جهت حذف دین و جنسیت از مفهوم حقوق بشر -به‌ویژه رهایی زن از چارچوب‌های دینی- مورد نقد قرار داده و آن را مخالف با حقوق واقعی زنان می‌داند (ج۱، ص۶۰-۶۳).

آزادی غربی و پیوند آن با مسائل زنان

الف. آزادی در اسلام و غرب در ابتدا، مفهوم آزادی در اندیشه غربی معرفی می‌شود (ج۱، ص۶۷-۷۶). سپس نویسنده این مفهوم را از دیدگاه اسلام و علمای سلف اهل‌سنت مانند ابن‌تیمیه و امام سخاوی نقد می‌کند (ج۱، ص۸۷-۱۰۳). وی ارکان آزادی در اسلام را شامل آزادی عقیده، حفظ کرامت انسانی و عدالت می‌داند (ج۱، ص۹۵) و همچنین بر تعادل بین فرد و جامعه، مسئولیت‌پذیری، و احترام به آزادی دیگران تأکید می‌‌کند (ج۱، ص۹۸-۱۰۱).

به بیان نویسنده، بنیان آزادی در اسلام بر امنیت روانی و معیشتی فرد استوار است، و در سه حوزه تعریف می‌شود: ۱. آزادی شخصی (حق امنیت و سکونت)، ۲. آزادی سیاسی (رأی، مشارکت، و اندیشه سیاسی)، و ۳. آزادی اقتصادی و اجتماعی (مالکیت و انتخاب شغل) (ج۱، ص۱۰۱، ۱۰۳).

ب. آزادی زنان در نگاه غرب و اسلام نویسنده ارتباط آزادی با مسائل زنان را در سه بُعد بررسی می‌کند: ۱. تساوی حقوق، ۲. استقلال مالی و اقتصادی، ۳. معاشرت و اختلاط زنان و مردان (ج۱، ص۷۸-۸۷).

در نقد آزادی زنان به سبک غربی، وی رویکرد غرب به زن را بر مبنای نگاه تاریخی و منفی غرب تحلیل می‌کند؛ زن به‌عنوان منبع گناه و فریب (ج۱، ص۱۰۴). سپس به مبانی مادی‌گرایانه آزادی زنان در غرب پرداخته و آن را پوچ‌گرا می‌داند (ج۱، ص۱۰۵-۱۱۰). در ادامه، از نگاه اسلامی و با استناد به آیات قرآن، احادیث صحیح بخاری و منابع معاصر، جایگاه زن را در چارچوب عبودیت الهی و کرامت انسانی توصیف می‌کند (ج۱، ص۱۱۰-۱۱۴).

جهانی‌سازی تمدن غربی و حقوق زنان

موضوع جهانی‌سازی در دو بخش بررسی شده است؛ در بخش اول، مفهوم و پیش‌زمینه تاریخی جهانی‌سازی در تفکر غربی، مبانی انسان‌شناختی آن، و نقش و تلاش نهادهای فعال سازمان ملل در زمینه زنان تبیین می‌شود (ج۱، ص۱۱۷-۱۵۶).

در بخش دوم، با رویکرد انتقادی به جهانی‌سازی غربی، سه نگاهِ رد، پذیرش و منظر انتقادی بررسی می‌شود (ج۱، ص۱۵۷-۱۶۶) و تفاوت نگاه اسلامی با رویکرد غربی تحلیل می‌شود (ج۱، ص۱۶۷-۱۸۵). در نهایت، پیامدهای جهانی‌سازی بر حقوق زنان در حوزه‌های اخلاقی، آموزشی، بهداشتی و سیاسی به تصویر کشیده می‌شود؛ از جمله موضوعاتی چون آزادی جنسی، پیشگیری از بارداری، آزادی خدمات جنسی و حقوق کارگران جنسی و زناکاران، همجنس‌گرایی، حذف قوامیت مرد و ولایت پدر، آموزش مختلط، سقط جنین، تعیین هفته زنان، سن ازدواج، و برابری در ارث و دیه و مشارکت سیاسی (ج۱، ص۱۸۶-۱۹۲).

برابری، توسعه و صلح در میثاق‌های بین‌المللی با موضوع زنان

مساوات زنان و مردان

نویسنده، پس از ارائه گزارشی از کنفرانس‌ها و پیمان‌های بین‌المللی در زمینه حقوق زنان که از کنفرانس مکزیک در سال ۱۹۷۵م آغاز شده‌اند (ج۱، ص۱۹۵-۲۹۳)؛ ابتدا به تبیین مفهوم برابری و مساوات میان زنان و مردان براساس مواد این اسناد جهانی می‌پردازد (ج۱، ص۲۰۷ تا ۲۳۸) و سپس وارد نقد این مسئله از منظر غربی و اسلامی می‌شود (ج۱، ص۲۳۹-۳۵۰).

وی بررسی خود را با شرایط تاریخی عصر رسالت آغاز می‌کند (ج۱، ص۲۴۳) و به مظاهر مساوات در شعائر اسلامی، مانند تساوی در عبادات (حج)، حق دستمزد، آموزش و ازدواج اشاره دارد (ج۱، ص۲۵۵-۲۶۹). سپس مفهوم مساوات و موقعیت برابر زن و مرد را از سه منظر مورد نقد و بررسی قرار می‌دهد:

  • اختلاف تکوینی و خلقتی میان مرد و زن (ج۱، ص۲۸۰-۲۹۵)
  • جایگاه زنان در چارچوب مساوات غربی (ج۱، ص۳۴۶-۳۵۰)
  • مساوات میان مردان و زنان در اسلام: از بررسی موقعیت زنان در دوره‌های پیش از اسلام و میان اقوام و تمدن‌های گوناگون، تا موارد تساوی جنسیتی در اسلام مانند خلقت، مسئولیت الهی، پاداش عمل صالح، ازدواج، آموزش و حقوق مالی مانند دستمزد (ج۱، ص۲۹۶-۳۲۰).

نویسنده همچنین به برخی استثناها در احکام و تکالیف شرعی میان مردان و زنان همچون نماز، روزه، حج، امور اقتصادی، ارث، شهادت، دیه، قِوامیت و سرپرستی خانواده، و حق طلاق اشاره کرده و به آنها پاسخ می‌دهد (ج۱، ص۳۲۱).

توسعه اجتماعی و اقتصادی و مشارکت زنان

در این قسمت، ارتباط میان توسعه و مشارکت زنان از منظر مفاد کنفرانس‌ها و اسناد بین‌المللی بررسی شده است (ج۱، ص۳۵۷-۳۶۳). نویسنده در تحلیل این مفهوم، ضمن نقد آرمان‌ها و مؤلفه‌های توسعه در چارچوب غربی (ج۱، ص۳۶۹)، به اصول اسلامی در توسعه نیز اشاره می‌کند (ج۱، ص۳۷۴). در ادامه، سه معیار اصلی برای مشارکت زنان در توسعه از دیدگاه اسلام معرفی می‌شود: ۱. تقسیم وظایف میان زن و مرد بر اساس کرامت انسانی، ۲. در نظر گرفتن تخصص و مهارت، ۳. لحاظ تفاوت‌های بیولوژیکی میان دو جنس (ج۱، ص۳۸۰-۳۸۲).

مشارکت زنان در صلح و امنیت

نقش زنان در تحقق صلح و میزان مشارکت و سهم آنان در تمامی عرصه‌های زندگی اعم از خانواده، جامعه، ملت و جهان، یکی از محورهای مطرح در کنفرانس‌های بین‌المللی است که نویسنده نیز به واکاوی و نقد آن پرداخته است. وی ابتدا به تعریف صلح و سپس به تبیین ارتباط آن با زنان در مفاد و مصوبات کنفرانس‌های جهانی می‌پردازد (ج۱، ص۳۸۷-۴۹۳). در ادامه، از نبود تعریفی روشن و مشخص از مفهوم صلح در میثاق‌های بین‌المللی و همچنین مرزبندی مبهم آن با مفاهیم امنیت فردی و جمعی انتقاد می‌کند (ج۱، ص۴۹۴).

نویسنده در نقد نگاه غربی به صلح و جایگاه زنان، شش ایراد مطرح می‌سازد (ج۱، ص۴۱۳-۴۱۹) که از آن جمله نقد او ناظر به دعوت این کنفرانس‌ها از زنانی است که در بالاترین سطوح سیاسی کشورهایشان نقش‌آفرینی می‌کنند. وی در این زمینه، ضمن اشاره به برخی چالش‌های شرعی همچون خلوت با نامحرم، اختلاط با مردان بیگانه، سفر بدون محرم و تضعیف حیای زنانه، به این نکته اشاره می‌کند که حتی در کشورهایی که زنان در مقام ریاست دولت قرار دارند، صلح و امنیت تضمین نشده است (ج۱، ص۴۱۷).

اقدامات و پیشنهادهای اسناد و میثاق‌های بین‌المللی درباره زنان

در بخش سوم کتاب، نویسنده به بررسی اقدامات اجرایی و درخواست‌های مطرح‌شده در اسناد و میثاق‌های بین‌المللی درباره زنان می‌پردازد و این موارد را در شش حوزه دسته‌بندی و سپس از منظر اسلامی نقد کرده است:

۱. حوزه اخلاقی: از جمله مواردی مانند آزادی روابط جنسی، بارداری ناخواسته، پیشگیری از بارداری و تنظیم خانواده (ص۴۲۵). نویسنده در این زمینه، دیدگاه اسلام در باب غریزه جنسی و لزوم پایبندی به احکام شرعی درباره زنا و لواط و نیز مجازات‌های تعیین‌شده‌ای چون رجم را تبیین و از آن دفاع می‌کند (ج۱، ص۴۵۴-۴۷۴).
۲. حوزه اجتماعی: شامل بی‌توجهی به جایگاه بنیادین خانواده به‌عنوان زیربنای جامعه، تلاش برای حذف قوامیت مرد از طریق مشروع دانستن و ترویج روابط خارج از ازدواج رسمی، منع ازدواج در سن بلوغ و زیر سن قانونی، و همچنین اعمال محدودیت در فرزندآوری (ج۱، ص۴۷۵). نویسنده در نقد این مباحث، ابتدا به اهمیت نهاد خانواده در جامعه و مشکلات ساختار خانوادگی در جوامع غربی می‌پردازد و سه مسئله اصلی را مورد بررسی قرار می‌دهد: الف. نقد الگوهای خانوادگی مبتنی بر آزادی جنسی، ب. انتقاد از ممانعت ازدواج در سن بلوغ شرعی، و ج. بررسی سیاست‌های تنظیم خانواده، جلوگیری از بارداری و کاهش نرخ زاد و ولد (ج۱، ص۵۱۱-۵۵۴).
نویسنده سپس به فتوای مجمع فقه اسلامی اهل‌سنت -که در سال ۱۴۰۰ق در مکه برگزار شد- اشاره می‌کند؛ فتوایی که جلوگیری دائمی از بارداری (تحدید النسل) را شرعاً جایز نمی‌داند و تنها در صورت وجود ضرر برای مادر، استفاده از روش‌های موقت جلوگیری یا تأخیر در بارداری را مجاز می‌شمارد (ج۱، ص۵۵۴). در ادامه، دو پیشنهاد مطرح‌شده در کنفرانس‌های جهانی نقد می‌شود: سلب قوامیت و سرپرستی مردان بر زنان، و حذف ولایت پدر بر فرزندان، به‌ویژه در موضوع ازدواج دختران (ج۱، ص۵۵۵-۵۸۲).
۳. حوزه آموزشی: نویسنده در اقدامات و پیشنهادات آموزشی، دو موضوع را از منظر فقه اسلامی نقد و بررسی می‌کند. نخست، بررسی اَشکال آموزش مختلط و اختلاط زن و مرد در محیط‌های آموزشی، که وی ضمن تبیین این وضعیت‌ها، مزایای مطرح‌شده برای آموزش مختلط را رد می‌کند (ج۱، ص۵۹۳-۶۲۲).
در موضوع دوم، به آموزش و تربیت جنسی دختران و پسران جوان طبق فرهنگ غربی (مندرج در مفاد کنفرانس‌ها) پرداخته می‌شود. نویسنده پس از مروری کوتاه بر پیشینه و سیر تاریخی این موضوع (ج۱، ص۶۲۳-۶۴۵)، دیدگاه اسلام در زمینه آموزش و تربیت جنسی را بر پایه نشانه‌های شرعی بلوغ و احکام مرتبط با مسائل جنسی در فضای خانواده و جامعه، در پرتو آیات، روایات و اقوال فقیهان تبیین می‌کند (ج۱، ص۶۴۶-۶۶۹).
۴. حوزه بهداشتی: در زمینه پزشکی، نویسنده به سه موضوع مهم می‌پردازد که در همایش‌های بین‌المللی حقوق زنان مطرح می‌شود و به کشورهای مسلمان و در حال توسعه توصیه می‌شود: سقط جنین (ج۲، ص۶۷۳)، بهداشت و سلامت جنسی مرتبط با بیماری‌های مقاربتی از جمله سیفلیس و ایدز (ج۲، ص۷۰۷)، و ختنه زنان (ج۲، ص۷۶۳).
بخش عمده مطالب نویسنده در این زمینه، بر جنبه‌های پزشکی و بهداشتی این موضوعات تمرکز دارد. با این حال، در موضوع ختنه زنان، وی از نگاه فقه اسلامی به موضوع ورود می‌کند و علاوه بر تعریف آن، به بررسی مشروعیت، تعریف، حکمت و فواید ختنه زنان بر پایه روایات می‌پردازد و اختلاف‌نظر میان فقهای اهل‌سنت در خصوص وجوب یا عدم وجوب آن را مطرح می‌سازد (ج۲، ص۷۷۲).
۵. حوزه اقتصادی: نویسنده دو موضوع اشتغال زنان و استقلال مالی آنان را بررسی می‌کند (ج۲، ص۷۹۳-۹۰۷). وی با استناد به اسناد بین‌المللی، به انتقاد از تأکید این اسناد بر اشتغال گسترده زنان در خارج از خانه می‌پردازد؛ به‌ویژه در مواردی که این اشتغال با نقش‌های خانوادگی و تربیتی زنان در تعارض قرار می‌گیرد. او معتقد است که این سیاست‌ها با هدف برابری مطلق اقتصادی با مردان، بدون در نظر گرفتن تفاوت‌های طبیعی و نقش‌های مکمل زن و مرد، طراحی شده‌اند (ج۲، ص۸۱۲-۸۱۳). وی در ادامه، به علل اشتغال زنان در اروپا و تحلیل آن (ج۲، ص۸۱۴) و سپس به جایگاه اقتصادی و اشتغال زنان در اسلام و ضوابط آن می‌پردازد (ج۲، ص۸۳۶).
همچنین، نویسنده با اشاره به دعوت به استقلال مالی زنان از خانواده و همسر و مساوات در ارث و مالکیت و انجام معاملات ربوی، آن را در تعارض با احکام اسلامی می‌داند که نظام مالی خانواده را بر پایه مسئولیت اقتصادی مرد و حمایت از زن بنا کرده است (ج۲، ص ۸۶۰). وی در این قسمت، از احکام ارث زنان در فروعات مختلف دفاع می‌کند (ج۲، ص۸۷۶-۹۰۷).
۶. حوزه سیاسی: در زمینه سیاسی نیز، نویسنده دو محور اصلی را پی می‌گیرد؛ نخست، به نقد پیشنهادهایی همچون مشارکت زنان در مناصب عالی سیاسی (از قبیل ریاست‌جمهوری، وزارت و قضاوت) می‌پردازد (ج۲، ص۹۱۱-۹۱۷) و با استناد به دیدگاه‌های فقهی سنتی درباره قضاوت زنان (ج۲، ص۹۱۹) و عدم صلاحیت آنان برای امامت و رهبری امت (ج۲، ص۹۵۰)، این‌گونه مسئولیت‌ها را ناسازگار با طبیعت و وظایف اصلی زن می‌داند.
او همچنین به الزام کشورها به افزایش سهمیه زنان در پارلمان‌ها و نهادهای تصمیم‌گیر اشاره می‌کند (ج۲، ص۹۷۱) و ضمن تشریح دیدگاه اسلام درباره مشارکت سیاسی زنان و دیدگاه‌های موافق و مخالف فقهی در این باره، این اقدامات را نوعی فشار فرهنگی و سیاسی برای تغییر ساختارهای اجتماعی کشورهای اسلامی تلقی می‌کند (ج۲، ص۹۹۷-۱۰۳۵).

موضع کشورهای مسلمان درباره مشارکت در کنفرانس‌های مذکور

در بخش پایانی کتاب، نویسنده به بررسی و نقد موضع‌گیری‌ها درباره مشارکت در کنفرانس‌های جهانی زنان می‌پردازد. او با اشاره به دیدگاه‌های مختلف در جهان اسلام، تأکید می‌کند که برخی کشورها و نهادهای اسلامی با هدف حضور فعال و دفاع از ارزش‌های دینی در این کنفرانس‌ها شرکت کرده‌اند (ج۲، ص۱۰۴۷)، در حالی که برخی دیگر به‌دلیل محتوای مغایر با شریعت اسلامی، از مشارکت خودداری کرده‌اند یا با تحفظ شرکت کرده‌اند (ج۲، ص۱۰۴۱).

نویسنده معتقد است که حضور بدون برنامه و تحلیل دقیق، ممکن است به تأیید ضمنی مفاهیم غربی مانند برابری مطلق جنسیتی، آزادی جنسی، و حذف نقش‌های سنتی خانواده منجر شود. او هشدار می‌دهد که برخی مشارکت‌ها، به‌ویژه از سوی نمایندگان کشورهای اسلامی، گاه بدون آگاهی کافی از پیامدهای حقوقی و فرهنگی اسناد مصوب بوده است.

در نهایت، نویسنده پیشنهاد می‌کند که مشارکت در این کنفرانس‌ها باید با رویکردی انتقادی، آگاهانه و هماهنگ با اصول اسلامی صورت گیرد تا از تحمیل ارزش‌های بیگانه بر جوامع مسلمان جلوگیری شود و فرصت دفاع از دیدگاه اسلامی فراهم گردد (ج۲، ص۱۰۶۳-۱۰۶۵).