پرش به محتوا

فقه معاصر:پیش‌نویس فقه زنان: تفاوت میان نسخه‌ها

از دانشنامه فقه معاصر
Mkhaghanif (بحث | مشارکت‌ها)
Mkhaghanif (بحث | مشارکت‌ها)
 
(۳ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
مهدی شجریان
* '''چکیده'''
فقه زنان به عنوان حوزه‌ای تخصصی از فقه اسلامی، به بررسی حقوق و احکام اختصاصی زنان می‌پردازد. این حوزه که در سنت فقهی دارای پیشینه‌ای طولانی در قالب آثاری مستقل است، در دوران معاصر تحولی ماهوی یافته و از تمرکز بر «احکام فردی» به تحلیل «مسائل اجتماعی» زنان گذار کرده است. گستره فقه معاصر زنان، علاوه بر مسائل سنتی در ابواب عبادات و خانواده، موضوعات نوپدیدی در حوزه‌های اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و خانوادگی را در بر می‌گیرد که نیازمند پاسخ‌های فقهی نوین است. در مواجهه با این مسائل، تلاش‌های فقهی متنوعی از سوی فقیهان و اندیشمندان صورت گرفته است که در آن از روش‌ها و مبانی مختلفی استفاده می‌شود؛ از «پذیرش تعبدی تمایزات» و «تلاش برای موجه‌سازی» آن‌ها، تا رویکردهایی که به دنبال «کاستن از تمایزات در مرحله اجرا»، «بازاندیشی در ادله فقهی» یا «بازاندیشی در قواعد اصولی» هستند. در این چارچوب، دیدگاه‌های برخی شخصیت‌های هر رویکرد ارائه می‌شود.
چیستی فقه زنان
فقه زنان از جمله فقه‌های مضاف است که به تبیین حقوق و احکام اختصاصی زنان در ابواب مختلف فقه اسلامی می‌پردازد و چنانچه به‌زودی خواهد آمد با رویکرد فقه اجتماعی و مسئله‌محور این مسائل را می‎کاود. توجه به این حوزه اختصاصی، سابقه‌ای دیرینه در فقه شیعه دارد. علاوه بر طرح مباحث مرتبط در کتب فقهی عمومی، در میان قدما، آثاری مستقل با هدف گردآوری احکام شرعی بانوان نگاشته شده است؛ نظیر کتاب «احکام النساء» تألیف شیخ مفید (متوفای ۴۱۳ق)، که با هدف گردآوری مجموعه‌ای مختصر برای تسهیل دسترسی زنان به احکام ویژه خود تألیف شده است (مفید، أحکام النساء، ص۱۴-۱۵). این سنت تألیفی در دوره‌های بعد نیز با آثاری چون «عَقْدُ الْکِسَاءِ فِی فِقْهِ الْنِّسَاءِ» اثر علی بن حسین کربلایی (متوفای ۱۱۳۶ق) ادامه یافت که آن را به فرمان پادشاه وقت به عنوان رساله‌ای مخصوص احکام زنان نگاشت (کربلایی، عقدالکساء فی فقه النساء، ص۲۶-۲۷). این آثار دارای ویژگی‌های مشترکی بودند: موضوعشان احکام اختصاصی زنان بود، هدفشان تسهیل یادگیری این احکام بود، به فلسفه و چرایی تمایزات نمی‌پرداختند و این احکام را به عنوان یک چالش اجتماعی تحلیل نمی‌کردند.
با این حال، در دوران معاصر و تحت تأثیر مواجهه با مدرنیته، این حوزه از «فقه فردی» به «فقه اجتماعی» تحول یافته است. تمایزات فقهی میان زن و مرد که از عصر شارع همواره مورد «سؤال» بوده‌اند (حر عاملی، وسائل الشیعة، ج۲۶، ص۹۳-۹۶)، اکنون به «مسئله» تبدیل شده‌اند. ‏(زارعی، صادق نیا، زارعان، و سلطانی، «فقه و شکل‌گیری مسائل زنان در بافت مدرن؛ صورت‌بندی مفهومی از مسائل نوپدید زنان در استفتائات»، ص۳۱۸). تفاوت این دو مفهوم کلیدی است؛ «سؤال» پرسشی شخصی و بسیط در برابر یک امر مجهول است که غایت آن تبدیل جهل به علم است. اما «مسئله» امری اجتماعی، پیچیده و «حادثه یا وضعیتی است که بی‌توجهی به آن می‌تواند زمینه‌ساز بروز یک خسارت و توجه به آن بسترساز کسب منفعت باشد» (دشتی، روش تحقیق مسئله محور راهبردگرا، ص۴۹). مسئله در حیات اجتماعی شکل می‌گیرد و نپرداختن به آن، پیامدهای گسترده‌ای به دنبال دارد.
این تحول ماهوی ناشی از عواملی چندگانه بوده است: نخست، ناتوانی برخی پاسخ‌های فقه سنتی در اقناع عقلانی نسل جدید و ناهمسازی آن‌ها با موقعیت‌های «زیسته» کنشگران در دنیای مدرن (زارعی، صادق نیا، زارعان و سلطانی، «فقه و شکل‌گیری مسائل زنان در بافت مدرن؛ صورت‌بندی مفهومی از مسائل نوپدید زنان در استفتائات»، ص۳۱۸ و ۳۲۴)؛ دوم، پیدایش مسائل کاملاً جدید (مستحدثه) در حوزه‌های پزشکی، اجتماعی و اقتصادی که در متون گذشته سابقه‌ای نداشتند (همان، ص۳۴۳ و ۳۴۹)؛ و سوم، نقش‌آفرینی رسانه‌ها و فناوری‌های نوین در برجسته‌سازی و طرح عمومی این مسائل و تبدیل آن‌ها به یک دغدغه اجتماعی (شجریان، «فناوری‌های نوین و گسترش مطالبات عدالت جنسیتی؛ چالش‌ها و راهکارها»، ص۷-۱۰). در ادامه، گزارشی تفصیلی از گستره، چهره‌ها و رویکردهای فقه معاصر زنان ارائه می‌شود.
فقه زنان و فقه خانواده دو مقوله نزدیک و در عین حال متمایز هستند. تمایز اصلی این دو در کانون تمرکز آن‌هاست. فقه خانواده با نگاهی کل‌نگر، «نهاد خانواده» را به عنوان یک نظام واحد در نظر گرفته و هدف غایی آن استحکام این نهاد است. در مقابل، فقه زنان با نگاهی خردنگر، بر «زن» به عنوان یک فرد مستقل تمرکز دارد و با رویکردی غالباً انتقادی و بازاندیشانه، به دنبال کشف و تبیین حقوق فردی و اجتماعی او و بازخوانی احکام مشهور است (مهریزی، «چیرگی سنت بر فضای مطالعات دینی زنان»، ص۸۱).


مهدی شجریان
۱. گستره و مسائل اصلی فقه معاصر زنان
*'''چکیده'''
 
فقه زنان به عنوان حوزه‌ای تخصصی، احکام اختصاصی زنان در فقه اسلامی را بررسی می‌کند. هرچند از دیرباز این حوزه اختصاصی مورد توجه فقیهان بوده است و حتی در کتب اختصاصی به آن پرداخته شده است، اما این حوزه در دوران معاصر، تحت تأثیر مواجهه با مدرنیته، از «فقه فردی» به «فقه اجتماعی» تحول یافته است؛ به این معنا که تمایزات فقهی زنان ومردان از حالت «سؤال» شخصی خارج شده و به «مسئله»‌ای اجتماعی با پیامدهای گسترده تبدیل شده‌اند. دلایل این برجستگی شامل ناتوانی فقه سنتی در پاسخگویی به چالش‌های مدرن، ظهور مسائل مستحدثه و نقش رسانه‌هاست. گستره این حوزه علاوه بر موضوعات جدید اجتماعی، سیاسی و اقتصادی، حتی احکام عبادی که با چالش‌های اجتماعی مواجه هستند را دربر می‌گیرد. در مواجهه با این مسائل، طیفی از رویکردهای فقهی از «پذیرش تعبدی» و «توجیه تمایزات» گرفته تا «کاستن از تمایزات در مرحله اجرای احکام شرعی»، «بازاندیشی در ادله فقهی» و «بازاندیشی در ادله و قواعد اصولی» برای استنباط احکام برابرانگارانه شکل گرفته‌ است.
در رویکرد سنتی، فقه زنان طیف وسیعی از ابواب فقهی، از طهارت و حیض و نفاس گرفته تا ابواب نکاح، طلاق، قصاص و دیات را در بر می‌گرفت. اما در فقه معاصر، ضمن حفظ توجه به مسائل سنتی، تمرکز اصلی بر موضوعاتی است که به چالشی اجتماعی تبدیل شده‌اند و همچنین مسائل نوپدیدی که در گذشته سابقه نداشته‌اند. این امر گستره فقه زنان را بازتعریف کرده است. مهم‌ترین این حوزه‌ها عبارت‌اند از:
 
۱-۱. حقوق خانواده
 
حقوق و تکالیف زنان در محیط خانواده، یکی از محورهای گسترده فقه معاصر زنان است. مسائلی چون نابرابری در دیه و ارث، محدودیت زنان در امر قضاوت و شهادت (به‌ویژه در امور کیفری)، حق حضانت فرزندان پس از طلاق، حق یک‌طرفه مرد در طلاق، مفاهیم نشوز و تمکین و حدود آن، ریاست مرد بر خانواده (قوامیت) و جواز یا عدم جواز خروج زن از منزل بدون اذن شوهر، همگی از موضوعات کانونی در پژوهش‌های فقهی معاصر هستند.
 
۱-۲. مسائل اجتماعی و سیاسی
 
حضور گسترده زنان در عرصه‌های عمومی و تصدی مشاغل اجتماعی-سیاسی، از مهم‌ترین چالش‌های فقه معاصر است. در حالی که فقه سنتی غالباً بر نقش خانه‌داری زنان تأکید داشت، فقه معاصر با این پرسش روبروست که حدود و ثغور مشارکت اجتماعی و سیاسی زنان چیست. مسائلی مانند جواز یا عدم جواز مرجعیت دینی زنان، تصدی مقام قضاوت، امکان ریاست جمهوری و سایر مناصب عالی حکومتی و حتی مسائل جزئی‌تری مانند حضور زنان در ورزشگاه‌ها و موتورسواری و دوچرخه‌سواری آنان در معابر عمومی، از جمله موضوعاتی است که در پژوهش‌های فقهی معاصر مورد توجه قرار گرفته است.  
 
۱-۳. احکام عبادی


===مقدمه===
هرچند برخی احکام عبادی در فقه زنان را کمتر محل بحث شمرده‌اند (علوی تبار، «نوانديشي ديني و فقه زنان»، ص۳۶)، اما این به معنای نادیده گرفتن کامل این حوزه نیست. احکام عبادی که دارای کارکردهای اجتماعی هستند و در جهان معاصر به چالش کشیده شده‌اند، در فقه زنان مورد توجه قرار گرفته‌اند. برای نمونه، شفیعی و همکاران او، رویکرد سنتی مبنی بر مطلوبیت پرهیز زنان از حضور در اجتماعات و در نتیجه عبادات جمعی را نقد می‌کنند. استدلال می‌شود که این عبادات در جهان معاصر کارکردهای مهم اجتماعی، فرهنگی و سیاسی نیز یافته‌اند و محروم کردن زنان از این ظرفیت، نوعی «محرومیت مضاعف» برای آنان به شمار می‌رود. آنان همچنین ممنوعیت امامت زنان برای مردان را به چالش می‌کشند و با استناد به نظر برخی فقهای معاصر چون آیت‌الله منتظری (منتظری، دراسات في ولایة الفقیه و فقه الدولة الإسلامیة، ج۱، ص۳۶۱)، بیان می‌کنند که دلیل معتبر روایی برای این منع وجود ندارد (شفیعی، کاظمی گلوردی و امیرزاده جیرکلی، «خوانش انتقادی رویکرد فقه ‌سنتی به حقوق ‌زنان (مبانی و چالش‌ها)»، ص۱۳۹-۱۴۰).


زنان در ابواب مختلف فقه اسلامی، حقوق و احکامی اختصاصی دارند که با حقوق و احکام مردان متفاوت است. این حقوق و احکام اختصاصی با عنوان «فقه زنان» یا «مسائل زنان» مورد بررسی قرار گرفته است. این حوزه اختصاصی از دیرباز مورد توجه فقیهان بوده است و صرف‌نظر از پرداخت به آن در ابواب مختلف فقهی، آثار فقهی متمایزی که صرفاً به این مسائل می‌پردازند نیز به رشته تحریر درآمده است. با این همه فقه زنان در دوران معاصر موردتوجه ویژه قرار گرفته است و رویکردهای مختلف فقهی پیرامون آن موجودیت یافته‌اند.
۱-۴. مسائل مستحدثه
در این مقاله ابتدا پیشینه و سیر تطور فقه زنان را تبیین کرده، پس از آن دلایل برجسته شدن مسائل زنان در مطالعات معاصر را شرح داده، سپس به گستره مسائل فقه زنان پرداخته و در نهایت رویکردهای فقهی رایج در این حوزه را تبیین خواهیم کرد.
==۱. پیشینه و سیر تطور==
به‌صورت کلی می‌توان آثار مرتبط با فقه زنان را به دو دوره تقسیم کرد؛ دوره‌ای که در آن آثار به دنبال پاسخ به «سؤال» هستند و دوره معاصر که بخش زیادی از آثار در آن به دنبال حل «مسئله» هستند. بیان مطلب این است که تمایزات فقهی میان زن و مرد از عصر شارع مورد «سؤال» بوده‌اند‏<ref>حر عاملی، وسائل الشیعة، ج۲۶، ص۹۳-۹۶.</ref>، اما آنچه امروزه شاهد آن هستیم، فراروی این تمایزات از مرحله سؤال و تبدیل آن‌ها به «مسئله» است. سؤال پرسشی شخصی و بسیط است که در قبال یک امر مجهول قرار می‌گیرد و غایت نهایی آن، تبدل جهل به علم است. اما مسئله امری اجتماعی و پیچیده است.  


مسئله در اصطلاح «حادثه یا وضعیتی است که بی‌توجهی به آن می‌تواند زمینه‌ساز بروز یک خسارت و توجه به آن بسترساز کسب منفعت باشد»<ref>دشتی، روش تحقیق مسئله محور راهبردگرا، ص۴۹.</ref> سؤال در حیات فردی و برای شخص شکل می‌گیرد، اما مسئله عموماً در حیات اجتماعی و برای مجموعه‌ای از اشخاص محقق خواهد شد و نپرداختن به آن، آثار و پیامدهای اجتماعی به دنبال دارد و «به مانعی برای رسیدن به اهداف عالی و کلان کشور و سازمان تبدیل خواهد شد».<ref>دشتی، روش تحقیق مسئله محور راهبردگرا، ص۴۹.</ref>
پیشرفت‌های چشمگیر علمی و فناوری، مسائل کاملاً جدیدی را پیش روی فقه زنان قرار داده است که در متون فقهی گذشته هیچ سابقه‌ای برای آن‌ها یافت نمی‌شود. موضوعاتی چون فناوری‌های نوین تولیدمثل (مانند لقاح آزمایشگاهی، رحم جایگزین، اهدای تخمک و جنین)، جواز یا عدم جواز سقط جنین درمانی در موارد حرجی یا بیماری‌های صعب‌العلاج جنین، احکام مربوط به تغییر جنسیت و جراحی‌های زیبایی، بخش مهم و رو به رشدی از پژوهش‌های فقه معاصر زنان را تشکیل می‌دهند (زارعی و دیگران، «فقه و شکل‌گیری مسائل زنان در بافت مدرن؛ صورت‌بندی مفهومی از مسائل نوپدید زنان در استفتائات»، ص۳۴۳ و ۳۴۹).


در همین راستا زارعی و همکاران او ‌تاکید می‌کنند که مسائل زنان که در سنت فقهی شیعی پیش از دوران مدرن در قالب «احکام زنان» بیان می‌شد و رساله‌های عملیه در ابوابی چون نکاح، طلاق، ستر و ... تنها نگاهی فردگرایانه به احکام زنان داشت، اکنون در زمانه مدرن، به «مسائل زنان» تغییر ماهیت داده است. گزاره‌های فقهی در باب زنان دیگر در پی حل مشکل فرد (زنان) نبود بلکه باید در شبکه‌ای از مفاهیم و موضوعات و به‌مثابه «پدیده اجتماعی» و در قالب مناسبات جهان مدرن فهم می‌شد.<ref>زارعی، صادق نیا، زارعان، و سلطانی، «فقه و شکل‌گیری مسائل زنان در بافت مدرن؛ صورت‌بندی مفهومی از مسائل نوپدید زنان در استفتائات»، ص۳۱۸.</ref> به اعتقاد شفیعی و همکاران او نیز مسائل زنان عبارت است از حوزه‌های حقوقی مرتبط با زنان که مبانی فقه سنتی در آن با چالش‌های جهان مدرن روبرو شده است.<ref>شفیعی، کاظمی گلوردی، و امیرزاده جیرکلی، «خوانش انتقادی رویکرد فقه ‌سنتی به حقوق ‌زنان (مبانی و چالش‌ها)»، ص۱۲۴.</ref>
۲. رویکردهای فقهی به مسائل زنان


مهریزی «فقه زنان» یا «مسائل زنان» را به عنوان یک حوزه پژوهشی معرفی می‌کند که در دوران معاصر، محل تلاقی و تعارض دو رویکرد اصلی قرار گرفته است: ۱. رویکرد سنتی: که به «تبیین و دفاع از رأی مشهور» می‌پردازد. و ۲. رویکرد بازنگرانه: که به دنبال «بازخوانی منابع دینی» به منظور «تغییر رأی مشهور» در مسائلی چون بلوغ دختران، حضانت، دیه و ارث است ‏(<ref>مهریزی، «چیرگی سنت بر فضای مطالعات دینی زنان»، ص۸۱.</ref>
تلاش‌های فقهی در حوزه فقه زنان توسط چهره‌های شاخصی با رویکردهای متفاوت صورت گرفته است. از یک منظر این رویکردها به دو قسم کلان سنتی و بازنگرانه تقسیم می‌شود. صرف‌نظر از رویکرد سنتی که به استنباط و اجرای همان احکام مشهور و متمایز میان زن و مرد تاکید دارد، رویکرد فکری رقیبی بر این باور است که بسیاری از تفاوت‌های فقهی میان زن و مرد، احکامی دائمی و ذاتی دین نیستند و بر لزوم بازنگری در ادله و حتی مبانی اجتهاد برای رسیدن به نتایج متفاوت و متناسب با زمانه تأکید دارد. این رویکرد به جای دفاع از رأی مشهور، بر «بازخوانی منابع دینی» برای «تغییر رأی مشهور» تمرکز می‌کند (مهریزی، «چیرگی سنت بر فضای مطالعات دینی زنان»، ص۸۱). مهمترین نمایندگان این جریان شامل فقهایی چون یوسف صانعی، محمدابراهیم جناتی، محمد مهدی شمس‌الدین هستند (مهریزی، «فقه زنان؛ گفتار اول: جریان‌شناسی حقوقی زن»، ص۷۰۴-۷۰۷)، که نمونه‌هایی از دیدگاه‌های آنان را در بخش بعد تبیین خواهیم کرد.
در ادامه این دو دوره را با عنوان «فقه فردی زنان» و «فقه اجتماعی زنان» تبیین خواهیم کرد.
===۱-۱. فقه فردی زنان===


قدیمی ترین اثر اختصاصی که به فقه زنان با رویکرد فردی پرداخته است، کتاب «احکام النساء» تألیف شیخ مفید است. وی چنانچه در مقدمه کتاب ذکر می‌کند، به درخواست بانویی بزرگوار و فاضل (السيدة الجليلة الفاضلة) و با هدف گردآوری مجموعه‌ای مختصر، که به صورت ویژه احکام اختصاصی زنان رابیان می‌کند این اثر را نگاشته  است<ref>مفید، أحکام النساء، ص۱۴-۱۵.</ref> او در این کتاب احکام زنان را در ابواب مختلفی از طهارت و نماز تا حدود و دیات بیان کرده است.  
از منظر تفصیلی دیگر این رویکردها به صورت جزئی‌تر تبیین می‌شود. بر اساس آنچه در عمل از سوی فقیهان و اندیشمندان معاصر در حوزه مسائل زنان رخ داده است، تلاش‌های فقهی را می‌توان در یک طیف پنج‌گانه از روش‌ها و رویکردها دسته‌بندی کرد. این الگوی پنج‌گانه نشان‌دهنده گسترده موجود در این حوزه است و البته ذکر یک شخص در یک رویکرد، به معنای حضور انحصاری وی در آن نیست؛ زیرا ممکن است شخصی واحد در کلان اندیشه فقهی خود رویکردی ترکیبی داشته باشد (شجریان، «عدالت جنسیتی و رویکرد فقهی مطلوب در عرصه حکمرانی»، ص۱۰۱-۱۲۹). در ادامه رویکردها و همچنین شخصیت‌هایی که ذیل هر رویکرد در حوزه مسائل زنان اظهار نظر کرده‌اند را بر اساس این الگو تبیین می‌کنیم.


آثار فراوانی با هدف فوق به رشته تحریر در آمده‌اند. برای نمونه کتاب «عَقْدُ الْکِسَاءِ فِی فِقْهِ الْنِّسَاءِ» اثر علی بن حسین کربلایی (متوفای ۱۱۳۶ق)، به فرمان پادشاه معاصر او و به عنوان رساله‌ای مخصوص احکام اختصاصی زنان تألیف شده است.<ref>کربلایی، عقدالکساء فی فقه النساء، ص۲۶-۲۷.</ref>  رحمن زاده صوفیانی در مقدمه این کتاب غیر از اثر شیخ مفید، ۲۶ منبع فقهی دیگر را که قبل از این کتاب یا نزدیک به آن و با هدف گردآوری احکام اختصاصی بانوان نگاشته شده است، معرفی می‌کند‏<ref>کربلایی، عقدالکساء فی فقه النساء، ص۱۶-۱۷.</ref> پیداست که آثار فقهی با این رویکرد همچنان در دوران معاصر نیز نگارش می‌باند، نظیر تک‌نگاشته‌های برخی مراجع تقلید پیرامون احکام بانوان که با همین هدف نگارش می‌یابد.
۲-۱. پذیرش تعبدی تمایزات


می‌توان این آثار را دارای چند خصوصیت مشترک شمرد: اولاً موضوع همه آنها احکام اختصاصی بانوان است؛ ثانیاً هدف از نگارش آنها تسهیل یادگیری این احکام توسط بانوان است و در واقع پاسخ به سؤالات زنان در این حیطه است؛ ثالثاً این آثار تعرضی به فلسفه تمایز این احکام با احکام مردان ندارند و رابعاً احکام اختصاصی بانوان در این آثار به عنوان یک «مسئله» و چالش اجتماعی مورد تحلیل قرار نگرفته است.
این رویکرد که در میان اکثر فقیهان سنتی غالب است، تابع دلالت ظاهری ادله بوده و بدون ورود به چرایی و حکمت احکام، به تمایزات موجود فتوا می‌دهد. برای آنان، تمایز احکام زن و مرد فی‌نفسه مسئله‌ساز نیست، بلکه مسئله اصلی، کشف دقیق دلالت ادله بر اساس روش‌شناسی رایج فقه است. فقیه مکلف به فهم «علت» این تمایزات نیست و تنها به دنبال «دلیل» است و زمانی که ادله به احکامی متمایز راهنمایی کنند، تعبداً به آن فتوا خواهند داد (مهرپور، مباحثی از حقوق زن، ص۳۰۳).


===۱-۲. فقه اجتماعی زنان===
مکارم شیرازی در تبیین حکم اختصاصی عده برای زنان، این رویکرد را به روشنی به کار می‌گیرد. وی معتقد است که نمی‌توان به طور قطعی به حکمت احکام الهی دست یافت و آنچه در این باره گفته می‌شود، صرفاً برای تسهیل پذیرش عقلی است. از دیدگاه وی، نکته اساسی این است که چون این دستورات از سوی خداوند حکیم و بر مبنای علم و حکمت مطلق او صادر شده، به جای چون‌وچرا کردن، باید آن‌ها را به صورت «تعبدی» پذیرفت و باور داشت که کامل‌ترین دستورات ممکن هستند (مکارم شیرازی، makarem.ir، «فلسفه عده طلاق و فوت»).
یکی از اندیشمندان معاصر و موثر که احکام زنان را از منظر اجتماعی مورد بررسی قرار داده است، علامه طباطبایی در تفسیر المیزان است. وی به مناسبت در حاشیه برخی احکام اختصاصی زنان به صرف تبیین حکم فقهی آنها بسنده نکرده بلکه چالش‌اجتماعی این مسائل را نیز مدنظر قرار داده و کوشیده است تا راه‌حلی ارائه دهد. برای نمونه هرچند از اصل حکم مباح بودن تعدد زوجات دفاع می‌کند، درعین‌حال به برخی مفاسد رواج‌یافته آن در برخی جوامع اسلامی و ظلم‌هایی که در امتداد جریان این حکم رخ می‌نماید نیز اشاره کرده و درنهایت ورود حکومت به این مسئله و منع از چنین ازدواج‌های متعدد ظالمانه‌ای توسط حکومت اسلامی، بر پایة لحاظ مصالح عمومی جامعه را پیشنهاد می‌دهد<ref>طباطبایی، المیزان، ج۴، ص۱۹۰-۱۹۴.</ref> پس از علامه شاگردان او در آثاری مستقل، نظیر مطهری در کتاب «نظام حقوق زن در اسلام» و جوادی آملی در کتاب «زن در آیینه جلال و جمال الهی» با این رویکرد به مسائل زنان پرداختند.


در مطالعات معاصر رویکرد اجتماعی به فقه زنان به وفور دیده می‌شود. این مطالعات نگاهی انتقادی به رویکرد نخست دارند و آسیب‌های فراوانی برای آن می‌شمارند. در همین راستا مهریزی پانزده نوع آسیب را فهرست کرده و به تفصیل شرح می‌دهد <ref>مهریزی، «آسيب شناسي پژوهش هاي فقهي در مسائل زنان»، ص۱۹۷-۲۰۹.</ref> این آسیب‌ها به دو دسته تقسیم می‌شوند:
علاسوند نیز راهکار اصلی در مواجهه با احکام فقهی زنان را در تقویت مبانی خداشناسی و اصل «تعبد» می‌داند. به اعتقاد او، از آنجا که در سیره اهل‌بیت نیز برای بسیاری از احکام، علت یا حکمتی بیان نشده، راه صحیح، تقویت اعتقاد به خدای علیم، حکیم و خیرخواه است. او این رویکرد را به اعتماد یاران پیامبر (ص) به امانت‌داری ایشان تشبیه می‌کند و معتقد است همان‌گونه که آنان به صدق گفتار او یقین داشتند، مؤمنان نیز باید با اعتماد به منبع وحی، در برابر اخبار غیبی که در قالب احکام رسیده است، تسلیم باشند و روح خود را با پرسش‌های کم‌فایده نیازارند (علاسوند، «نگاهی گذرا به مبانی و تفاوت‌ها در فقه زنان»، ص۲۰-۲۱).


===الف) آسیب‌های عمومی (مشترک در تمام ابواب فقه):===
۲-۲. تلاش برای موجه‌سازی تمایزات


# دوری از قرآن (محوریت یافتن روایات در استنباط و مهجور ماندن قرآن به عنوان منبع اصلی)؛
این رویکرد ضمن پذیرش کامل فتاوای مشهور، یک گام فراتر رفته و تلاشی کلامی و فلسفی را برای توجیه عقلانی تمایزات و اقناع افکار عمومی به کار می‌گیرد و خود را ملزم می‌داند که برای احکام فقهی، یک پشتوانه عقلانی و حکمی ارائه دهند.  
# عدم توجه به خانواده حدیث (بررسی تک‌روایت‌ها بدون در نظر گرفتن مجموعه احادیث مرتبط)
# عدم توجه به سیره معصومان (غفلت از رفتار عملی پیشوایان دین به عنوان منبع فهم)؛
# جمود در فهم نصوص (پایبندی به ظاهر الفاظ بدون درک روح و مقاصد شریعت)؛
# عدم تفکیک احکام دائم و موقت (دائمی پنداشتن احکامی که ماهیت موقت و ولایی داشته‌اند)؛
# درآمیختن شریعت با آداب و رسوم (یکی دانستن سنت‌های عرفی و اجتماعی با احکام دینی)؛
# احتیاط‌های بی‌جا: (سخت‌گیری‌های نابجا که فراتر از خواست شارع است)؛
# استناد به ادله شخصی (تکیه بر ادله غیرقابل ارزیابی برای دیگران، مانند «مذاق شریعت»)
# عوام‌زدگی (تأثیرپذیری فقیه از فضای فرهنگی حاکم و خوشایند عوام<ref>مهریزی، «آسيب شناسي پژوهش هاي فقهي در مسائل زنان»، ص۱۹۷-۲۰۳.</ref>


===ب) آسیب‌های خاص پژوهش در مسائل زنان:===
این رویکرد که در آثار افرادی چون علامه طباطبایی، مطهری، مصباح یزدی و جوادی آملی تبلور یافته، ضمن پذیرش و پایبندی به احکام مشهور فقهی، تلاش می‌کند با استفاده از مبانی عقلانی و کلامی، حکمت و مبنای این تمایزات حقوقی را تبیین کرده و به شبهات و انتقادات مطرح شده در دنیای مدرن پاسخ دهد.


# پیش‌فرض‌های معرفتی نسبت به هویت زن (مثلاً قرار دادن زنان در کنار کودکان و دیوانگان در بسیاری از احکام)؛
مطهری نیز با تحلیل قوامیت مردان در قرآن (نساء: ۳۴)، علت سرپرستی مرد را برتری مطلق او نمی‌داند، بلکه آن را به مجموع مزایای نسبی مرد در ساختار خانواده مرتبط می‌سازد. به اعتقاد وی، تعبیر «بِمَا فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ» نشان می‌دهد که هر یک از زن و مرد مزایای خاص خود را دارند و برتری طرفینی است (مطهری، مجموعه آثار، ج۲۹، ص۴۴۷).  
# عدم توجه به روحیات و احساسات زنان (غفلت از ابعاد عاطفی و روانی زنان در استنباط)؛
# عدم توجه به نیازهای زنان (مانند نیاز جنسی و تعیین حق یک‌طرفه برای مرد
# تلقی خاص از خانواده (به مثابه یک معامله برای استمتاع مرد در برابر نفقه نه یک کانون عاطفی و انسانی)؛
# بررسی پراکنده و جزئی‌نگر (مطالعه مسائل زنان به صورت گسسته و غیرنظام‌مند که منجر به فتاوای متناقض می‌شود)  
# غیبت زنان از حوزه فقاهت و اجتهاد (که باعث می‌شود مسائل از منظر مردانه دیده شود و بسیاری از ظرایف و واقعیت‌های زندگی زنان نادیده گرفته شود.<ref>مهریزی، «آسيب شناسي پژوهش هاي فقهي در مسائل زنان»، ص۲۰۳-۲۰۹.</ref>
==۲. دلایل برجسته شدن مسائل زنان==
پژوهشگران دلایل متعددی برای برجسته شدن رویکرد اجتماعی به فقه زنان برشمرده‌اند که در ادامه تبیین خواهند شد.


===۲-۱. ناتوانی فقه فردی از پاسخ‌گویی به چالش‌های مدرن در فقه زنان===
جوادی آملی در توجیه نابرابری دیه، معتقد است این حکم ارتباطی با ارزش معنوی، علمی یا عملی افراد ندارد، بلکه ناظر به پیامدهای اقتصادی قتل و نقش اقتصادی مرد در خانواده است و تأکید می‌کند که همان‌طور که دیه یک دانشمند و یک فرد بی‌سواد یکسان است، این امر نیز دال بر تنقیص مقام زن نیست (جوادی، زن در آينه جلال و جمال، ص۳۵۴-۳۵۵).
مصباح یزدی حکمت تفاوت در پذیرش شهادت زنان را به حفظ حقوق افراد مرتبط می‌داند. مردان به دلیل تفاوت در خلقت، در ضبط دقیق حوادث هوشیارترند و به دلیل غلبه کمتر عواطف، در مقام ادای شهادت کمتر تحت تأثیر احساسات قرار می‌گیرند. شارع اصل شهادت زنان را پذیرفته، اما به عنوان یک اقدام احتیاطی، شهادت زن دوم را برای تکمیل و تأیید شهادت زن اول ضروری دانسته است (مصباح یزدی، پرسش‌ها و پاسخ‌ها، ج۵، ص۲۹۶-۲۹۸).


از منظر تحلیل زارعی و همکاران او، رویکرد سنتی و فردی در فقه زنان رویکردی نامطلوب است که در مقابل تحولات مدرن، ایستا و غیرپاسخگو است. این رویکرد مسائل زنان را همچنان در قالب «احکام فردی» و انتزاعی می‌بیند و از درک آن‌ها به عنوان «پدیده‌های اجتماعی» پیچیده ناتوان است ‏(<ref>زارعی و دیگران، «فقه و شکل‌گیری مسائل زنان در بافت مدرن؛ صورت‌بندی مفهومی از مسائل نوپدید زنان در استفتائات»، ص۳۱۸.</ref> پاسخ‌هایش با موقعیت‌های واقعی و «زیسته» کنشگران در دنیای مدرن «ناهمساز» است و نمی‌تواند آن‌ها را به لحاظ عقلی اقناع کند (<ref>زارعی و دیگران، «فقه و شکل‌گیری مسائل زنان در بافت مدرن؛ صورت‌بندی مفهومی از مسائل نوپدید زنان در استفتائات»، ص۳۲۴.</ref> و به دلیل «ذهنیت منفی» نسبت به برخی مسائل نوپدید (مانند ورود زنان به ورزشگاه‌ها)، باعث می‌شود بخشی از بدنه اجتماعی زنان، راه‌حل مسائل خود را نه در رجوع به نهاد دین، بلکه در «اعتراضات و پویش‌های اجتماعی» جستجو کنند (<ref>زارعی و دیگران، «فقه و شکل‌گیری مسائل زنان در بافت مدرن؛ صورت‌بندی مفهومی از مسائل نوپدید زنان در استفتائات»، ص۳۴۶-۳۴۷.</ref>
۲-۳. کاستن از تمایزات در مرحله اجرای احکام شرعی


شفیعی و همکارانش بیان می‌کنند که اگرچه فقه سنتی خصوصاً در حوزه مسائل زنان خدماتش بیش از صدماتش بود، «اما در جهان جدید نمی‌توان به راحتی این داوری همدلانه را داشت.» ‏(<ref>شفیعی و دیگران، «خوانش انتقادی رویکرد فقه ‌سنتی به حقوق ‌زنان (مبانی و چالش‌ها)»، ص۱۲۵.</ref>
در این رویکرد، فقیه در مرحله استنباط و فتوا، رأیی مخالف مشهور صادر نمی‌کند، اما اجرای برخی از این احکام را در شرایط اجتماعی فعلی به مصلحت ندانسته و از طریق راهکارهای حکومتی و قانونی، آثار آن را در مرحله اجرا تعدیل می‌کند. این رویکرد بر تفکیک میان «فتوا» و «قانون» استوار است (رضا، تفسير القرآن الحکيم الشهير بتفسير المنار، ج۴، ص۳۴۹-۳۵۰‬؛ طباطبایی، المیزان، ج۴، ص۱۹۰-۱۹۴). نمونه بارز این رویکرد، تبصره ماده ۵۵۱ قانون مجازات اسلامی در ایران است که علی‌رغم بقای فتوای مشهور بر نابرابری دیه، مقرر می‌دارد مابه‌التفاوت دیه زنان از صندوق تأمین خسارت‌های بدنی پرداخت شود و در عمل این تمایز را جبران می‌کند.
کاتوزیان هرچند حکم شرعی تفاوت در ارث زن و نبردن ارث از زمین را به عنوان یک حکم ثابت می‌پذیرد، اما اجرای آن را در جامعه امروز به دلیل تغییرات اجتماعی، «ناعادلانه» تلقی می‌کند. از دیدگاه او، عواملی چون کم‌جمعیت شدن خانواده‌ها، افزایش چشمگیر ارزش املاک و نقش اقتصادی زنان در جامعه مدرن، موجب شده است که این تمایز، پیامدهای ظالمانه‌ای به همراه داشته باشد. با این حال، او معتقد است که نمی‌توان به دلیل این تلقی، حکم شرعی را کنار گذاشت. راهکار پیشنهادی وی، تغییر در فتوا نیست، بلکه استفاده از «تمهیدات اجرایی و قانونی» برای کاستن از آثار این تمایز است؛ برای مثال، قانون‌گذار می‌تواند مردان را تشویق کند تا از حق وصیت بر ثلث اموال خود برای جبران سهم اندک همسرشان استفاده کنند و به این راهکار جنبه عملی و عمومی ببخشد (کاتوزیان، «ارزش سنت و جذبه عدالت در توارث همسران»، ص۴۴-۴۹).


برخی نیز این چالش‌ها را با اندیشه‌های وارداتی غربی پیوند می‌زنند. به اعتقاد زیبایی نژاد و خزایی ظهور جنبش‌های اجتماعی زنان و فمینیسم اسلامی، نواندیشان دینی را به واکنش و ورود به این حوزه واداشت ‏(<ref>زیبایی نژاد و خزائی، «مضامین اساسی در رویکرد نواندیشی دینی به مسائل زنان»، ص۱۹.</ref>
از دیدگاه علی‌اکبریان، حاکم اسلامی علاوه بر اجرای شریعت، موظف به اقامه عدالت است و در شرایطی که اجرای یک حکم شرعی در زمانه خاص، از سوی عموم متشرعه، «ظالمانه» تلقی شود، تزاحمی میان این دو تکلیف رخ می‌دهد. برای مثال، حکمت تفاوت در ارث زن و مرد، با احکامی چون وجوب پرداخت مهریه و نفقه توسط مرد و معافیت زن از جهاد گره خورده است. حال اگر در فرهنگ عمومی جامعه، این احکام پشتیبان به درستی اجرا نشوند و کارکرد خود را از دست بدهند، اجرای حکم تفاوت در ارث می‌تواند منجر به «ظلم‌انگاری» در میان متشرعه گردد. در چنین وضعیتی، هرچند فتوای اولیه به دلیل استناد به ادله شرعی تغییر نمی‌کند، اما قانون‌گذار موظف است برای تحقق عدالت، در مقام اجرا و قانون‌گذاری، حکمی ثانوی و متفاوت از فتوای اولی وضع کند، بدون آنکه اصل آن فتوا را تغییر داده باشد (علی اکبریان، «نقش عدالت در قانونگذاری در حکومت اسلامی»، ۲۶-۳۵).
===۲-۲. پیدایش مسئله‌های جدید===
یکی دیگر از عوامل برجستگی مسائل زنان، پیدایش مسائل جدید و مستحدث در این حوزه است. فناوری‌های تولیدمثل، پیشرفت‌های پزشکی (در زمینه سقط درمانی)، گسترش جراحی‌های زیبایی و حضور گسترده زنان در عرصه‌های عمومی (اشتغال، تحصیل) موقعیت‌ها و پرسش‌های بی‌سابقه‌ای را ایجاد کرد که نیازمند پاسخ فقهی بودند ‏(<ref>زارعی و دیگران، «فقه و شکل‌گیری مسائل زنان در بافت مدرن؛ صورت‌بندی مفهومی از مسائل نوپدید زنان در استفتائات»، ص۳۴۳ و ۳۴۹.</ref>


مسئله‌های جدید موجب شده‌اند تا برخی بپذیرند که باورها و تصوراتشان راجع به زن با واقعیت‌های زندگی امروز و حتی برخی آموزه‌های دینی «ناسازگاری» دارد. این امر باعث «مسئله‌شدن» زن و تبدیل آن به یک دغدغه جدی شد ‏(مهریزی، «فقه زنان؛ گفتار اول: جریان‌شناسی حقوقی زن»، ص۶۹۲). از سوی دیگر طرح کنوانسیون‌ها و اعلامیه‌های حقوق بشری از سوی سازمان‌های بین‌المللی نیز اندیشه دینی را به چالش کشیده است ‏(<ref>علاسوند، «فقه زنان و کنوانسیون محو تبعیض در نگاهی گذرا»، ص۳.</ref>
۲-۴. کاستن از تمایزات با بازاندیشی در ادله فقهی


===۲-۳. نقش رسانه‌ها===
این رویکرد برخلاف سه رویکرد پیشین، مستقیماً در مرحله فتوا دخالت کرده و با بازخوانی انتقادی ادله و مناقشه در سند یا دلالت روایات، به فتاوایی برابراندیشانه دست می‌یابد. جناتی در همین راستا معتقد است: «تصدى مقام قضاوت توسط زن در صورتى كه شرايط آن را دارا باشد، مانعى ندارد. براى زنان تصدى مقامات ديگر مانند مقامات اجتماعى، سياسى، علمى، فرهنگى، هنرى، مديريتى، رياست‏ها و...، در صورتى كه در انجام آنها توانايى داشته باشند و موازين شرعى از حيث پوشش و غير آن را حفظ كنند، اشكال ندارد» (جناتی، https://www.jannaati.com/far/index.php?page=6). این رویکرد متعهد به تبعیت از روش اصولی رایج در میان فقیهان است و بر این باور است که حتی با همان روش‌های رایج، بازاندیشی در ادله می‌تواند به نظرات جدیدی ختم شود.


رسانه‌های مختلف نقش تعیین‌کننده‌ای در برجستگی مسائل زنان دارند. این امر مختص به رسانه‌های مدرن کنونی، که البته این برجستگی را به اوج رسانده‌اند نیست، بلکه سابقه‌ای طولانی‌تر دارد. برای مثال خدری زاده با تحلیل مضمون دو نشریه «زبان زنان» و «عالم نسوان» که در چارچوب گفتمان نوسازی دولتمحور عصر رضاشاه فعالیت می‌کردند، بر این باور است که این نشریات با تمرکز بر دفاع از حقوق زنان، آموزش، بهداشت، اصلاح قوانین ازدواج و نقد سنت‌های آسیب‌زا، نقشی مهم در پیگیری آرمان‌های تجددخواهانه ایفا کردند، هرچند وجه غالب رویکردشان، پذیرش و اقتباس غیرنقادانه از تجدد غربی بود ‏(<ref>خدري زاده، «مسائل زنان در دهۀ نخست عصر رضاشاه برپایۀ مقالات دو نشریۀ زنان»، ص۱۰۴.</ref>
برای نمونه صانعی از قاعده اصول رایج «تقدیم نصوص قرآنی بر نصوص روایی در فرض تباین» در مسئله قصاص نابرابر زن و مرد بهره برده است. وی به برخی آیات قرآن استناد می‌کند و بر این باور است که دلالت آن‌ها در برابری قصاص زن و مرد صریح است. در نتیجه عمل به روایاتی که ناظر به نابرابری هستند و قصاص زن در برابر مرد را موکول به پرداخت نصف دیه مرد به اولیای دم او می‌کنند، به دلیل مخالفت صریح با قرآن، مشکل است (صانعی، برابری قصاص، ۴۳).


پس از انقلاب اسلامی همچنان رسانه در این خصوص موثر بوده است، برای مثال «مجله زنان» با برگزاری میزگرد و انتشار مصاحبه، فضایی برای طرح مسائل زنان ایجاد کرد و زمینه را برای ورود نواندیشان فراهم نمود ‏(<ref>زیبایی نژاد و خزائی، «مضامین اساسی در رویکرد نواندیشی دینی به مسائل زنان»، ص۱۹.</ref>
وی در نمونه‌ای دیگر با بررسی تفصیلی سه دسته روایتی که مستند فتوای مشهور در نابرابری دیه زن و مرد هستند، در دلالت یا سند همه این روایات مناقشه کرده و می‌کوشد با استفاده از همان قواعد پذیرفته‌شده فقهی، اعتبار این روایات را رد کند و در نهایت با استناد به عمومات و اطلاقات قرآنی، به برابری دیه زن و مرد فتوا دهد (صانعی، برابری دیه، ص۳۶-۵۹).


امروزه رسانه‌ها و فناوری‌های نوین، به‌ویژه شبکه‌های اجتماعی، به ابزارهایی قدرتمند برای برجسته‌سازی مسائل زنان تبدیل شده‌اند. این پلتفرم‌ها به زنان امکان داده‌اند تا با فراتر رفتن از محدودیت‌های سنتی، صدای خود را به گوش جهانیان برسانند، تجربیات خود را به اشتراک بگذارند و شبکه‌های حمایتی گسترده‌ای تشکیل دهند. علاوه بر این، فناوری‌های نوین در حوزه آگاهی‌رسانی نقش بسزایی ایفا کرده‌اند. پلتفرم‌های آموزشی آنلاین، اپلیکیشن‌های موبایلی و وب‌سایت‌های تخصصی، دسترسی به اطلاعات در مورد مسائل زنان را تسهیل نموده‌اند. در نهایت، هوش مصنوعی با قابلیت‌هایی مختلف گامی مهم در جهت ارتقاء مسائل زنان برداشته است.<ref>شجریان، «فناوری‌های نوین و گسترش مطالبات عدالت جنسیتی؛ چالش‌ها و راهکارها»، ص۷-۱۰.</ref>
۲-۵. کاستن از تمایزات با بازاندیشی در قواعد اصولی


== ۳. گستره فقه زنان ==
این رویکرد از طریق بازاندیشی در خودِ مبانی و اصول روش‌شناختی فقه، به دنبال تحول در فرآیند استنباط است. این نگرش معتقد است که برخی از اصول رایج ممکن است برای پاسخگویی به نیازهای امروز کارآمد نباشند. استناد به مبانی جدیدی چون حجیت عقل ظنی در کنار نقل و یا بازنگری در حجیت خبر واحد، نمونه‌هایی از این رویکرد است که می‌تواند به نتایج کاملاً متفاوتی در مسائل زنان منجر شود (فنایی، اخلاق دین شناسی، ص۷۲-۷۳‬؛ شجریان، «حجیت عقل ظنی در استنباط فقهی»، ص۷۵-۹۳؛ صادقی تهرانی، ۱۳۸۳، ص۱۹-۲۳).
فروعی که در فقه زنان با رویکرد فردی مطرح می‌شدند، فروعی گسترده در اکثریت ابواب فقهی بودند. کتاب‌هایی که با این رویکرد نگاشته شده‌اند این نکته را روشن می‌سازند. در این کتاب‌ها مسائل فقهی زنان از ابواب طهارت تا ابواب قصاص و دیات مورد بررسی قرار می‌گرفته است.  
اما در فقه زنان با رویکرد اجتماعی گستره مسائل متفاوت شده است. از سویی برخی موضوعات و مسائل چنانچه گذشت کاملا نوین هستند و در فقه سنتی و فردی سابقه ندارند و از سویی دیگر برخی مسائل مطرح در فقه فردی، مسئله اجتماعی در رویکرد جدید محسوب نمی‌شوند. در همین راستا علوی تبار مشخصاً بخش‌های عبادی را مستثنا کرده و مسائل زنان را در بخش‌های مربوط به مجازات، تصدی مشاغل اجتماعی ـ سیاسی و حقوق خانوادگی محل بحث می‌شمارد.<ref>علوی تبار، «نوانديشي ديني و فقه زنان»، ص۳۶.</ref>


آنچه گذشت به این معنا نیست که احکام عبادی زنان در رویکرد جدید کاملاً کنارگذاشته شده است. احکام عبادی که جنبه‌های اجتماعی دارند و در جهان معاصر چالش‌های فکری ایجاد کرده‌اند محل بحث واقع می‌شوند. در همین راستا شفیعی و همکاران او رویکرد سنتی مبنی بر پرهیز از عبادات جمعی به دلیل مطلوبیت پرهیز زنان از حضور در اجتماعات را نقد می‌کنند. استدلال می‌شود که این عبادات جمعی در جهان معاصر کارکردهای مهم اجتماعی، فرهنگی و سیاسی نیز دارند و محروم کردن زنان از این ظرفیت، نوعی «محرومیت مضاعف» است<ref>شفیعی و دیگران، «خوانش انتقادی رویکرد فقه ‌سنتی به حقوق ‌زنان (مبانی و چالش‌ها)»، ص۱۳۹.</ref> آنان به شدت ممنوعیت امامت زنان برای مردان را نیز به چالش می‌کشند و با استناد به نظر برخی فقهای معاصر<ref>منتظری، دراسات في ولایة الفقیه و فقه الدولة الإسلامیة، ج۱، ص۳۶۱.</ref> بیان می‌کنند که دلیل معتبر روایی برای این منع وجود ندارد.<ref>شفیعی و دیگران، «خوانش انتقادی رویکرد فقه ‌سنتی به حقوق ‌زنان (مبانی و چالش‌ها)»، ص۱۴۰.</ref>
صادقی تهرانی در همین راستا، سنت را به دلیل مشکلاتی نظیر رجال سند، عدم تواتر، تضاد و تعارض، احتمال جعل، احتمال تقیه، نقل به معنا و احتمال تقطیع حتی دلیل ظنی نمی‌داند و بر این باور است که ظواهر و نصوص قرآن، به دلیل پیراستگی از همه این مشکلات، در مرتبه بسیار قوی‌تری قراردارند و باید مرجع اصلی و یگانه در استنباط احکام قرار گیرد (صادقی تهرانی، فقه گویا، ص۱۹-۲۳). مثلاً در مسئله دیه، بر پایه مخالفت شدید با روایت مشهور ابان (حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۲۰، ص۳۵۲) به اطلاق دو آیه «فَمَنِ اعْتَدى‏ عَلَيْكُمْ‏ فَاعْتَدُوا عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدى‏ عَلَيْكُم‏» (بقره: ۱۹۴) و «الْجُرُوحَ‏ قِصاص» (مائده: ۴۵) استناد می‌کند و می‌کوشد در مخالفت با روایت مذکور و رای مشهور، فزونی دیه ۴ انگشت زن بر ۳ انگشت او را اثبات کند (صادقی تهرانی، حقوق بانوان در اسلام، ص۳۰-۳۱؛ همو، توضیح المسائل نوین، ص۴۴۸).
==۴. رویکردهای فقهی در حوزه مسائل زنان==
در مواجهه با مسائل زنان چه رویکردهای فقهی قابل شناسایی است؟ در ادامه در مقام پاسخ به این سوال، دو الگوی مطرح شده تبیین خواهد شد.
==۴-۱. الگوی سه‌گانه ==
مهریزی بیان می‌کند که «مسئله‌شدن زن» پدیده‌ای نو در تحقیقات اسلامی است که از پیامدهای مواجهه با مدرنیته به شمار می‌رود. این مواجهه باعث ایجاد ناسازگاری میان باورهای سنتی و واقعیت‌های جدید زندگی شد و متفکران مسلمان را به واکنش واداشت. در نتیجه این فرآیند، سه جریان فکری اصلی در حوزه حقوق زنان شکل گرفت:


اول. جریان سنت‌گرا: این جریان در واکنش به فرهنگ غرب شکل گرفت و آن را برای جامعه اسلامی ویرانگر می‌داند. ویژگی اصلی این جریان، تأکید بر تفاوت‌های تکوینی (جسمی، عقلی و تدبیری) میان زن و مرد و نتیجه‌گیری تفاوت‌های گسترده در تکالیف و حقوق است. این جریان بر عدم مشارکت اجتماعی زنان (جز در موارد ضروری) و خانه‌داری آنان به عنوان الگوی مطلوب تأکید دارد ‏(<ref>مهریزی، «فقه زنان؛ گفتار اول: جریان‌شناسی حقوقی زن»، ص۶۹۷-۷۰۱.</ref>
جمع‌بندی و نتیجه‌گیری


دوم. جریان کلامی-اجتماعی: این جریان در کلیات با گروه اول هم‌نظر است، اما تلاش می‌کند برای تفاوت‌های موجود، یک دفاع عقلانی، فلسفی و کلامی ارائه دهد. پیروان این جریان، هویت انسانی زن را می‌پذیرند اما تفاوت‌های حقوقی را بر مبنای استدلال‌های فلسفی توجیه می‌کنند. این گروه مشارکت اجتماعی زنان را با رعایت حدود شرعی جایز می‌دانند. چهره‌هایی مانند علامه طباطبایی، شهید مطهری و در میان اهل سنت، شیخ محمود شلتوت در این دسته قرار می‌گیرند ‏(<ref>مهریزی، «فقه زنان؛ گفتار اول: جریان‌شناسی حقوقی زن»، ص۷۰۱-۷۰۴.</ref>
فقه زنان در دوران معاصر تحولی ماهوی را تجربه کرده و از یک حوزه فردی با محوریت «پاسخ به سؤال» به یک حوزه اجتماعی با محوریت «حل مسئله» تبدیل شده است. این تحول، گستره آن را به موضوعات نوپدید در عرصه‌های خانوادگی، اجتماعی، سیاسی و مانند آن گسترش داده و به تبع آن، تلاش‌های فقهی متنوعی را برای مواجهه با این چالش‌ها رقم زده است.


سوم. جریان تجدیدنظرگرا: این جریان معتقد است بسیاری از تفاوت‌های فقهی میان زن و مرد، اموری دائمی و ذاتی نیستند. پیروان این جریان به جای دفاع از احکام موجود، بر لزوم بازنگری در متون اصلی (قرآن و سنت) با رعایت مکانیسم‌های اجتهاد تأکید دارند. این نگاه معتقد است که بازخوانی منابع با توجه به شرایط امروز می‌تواند به نتایج متفاوتی منجر شود. فقهایی چون یوسف صانعی، محمدابراهیم جناتی، محمدهادی معرفت و محمد مهدی شمس‌الدین از نمایندگان این جریان هستند ‏(<ref>مهریزی، «فقه زنان؛ گفتار اول: جریان‌شناسی حقوقی زن»، ص۷۰۴-۷۰۷.</ref>
تحلیل این تلاش‌ها نشان می‌دهد که یک طیف گسترده از رویکردهای روش‌شناختی در این حوزه فعال است. این طیف از «پذیرش تعبدی» و «توجیه عقلانی» تمایزات موجود آغاز شده، به راهکارهای میانی مانند «کاستن از تمایزات در مرحله اجرا» می‌رسد و در نهایت به رویکردهای بازنگرانه در دو سطح «بازاندیشی در ادله فقهی» و «بازاندیشی در قواعد اصولی» ختم می‌شود. وجود این گستره از دیدگاه‌ها، حاکی از پویایی و در عین حال پیچیدگی فقه معاصر در تعامل با مسائل زنان و واقعیت‌های جهان مدرن است.
==۴-۲. الگوی پنج‌گانه==
به‌نظر می‌رسد الگوی سه‌گانه قبلی قابلیت دقیق‌تر شدن دارد؛ زیرا در دل جریان سنت‌گرا و نیز تجدد‌گرا به رویکردهای جزئی‌تری نیز می‌توان اشاره کرد. بر این اساس در مواجهه با مسائل زنان ۵ رویکرد فقهی قابل رهگیری است ‏(<ref>شجریان، «عدالت جنسیتی و رویکرد فقهی مطلوب در عرصه حکمرانی»، ص۱۰۱-۱۲۹.</ref>
===اول. پذیرش تعبدی تمایزات===
این نگرش در میان فقیهان غالب است. اکثر فقها در کشف احکام شرعی، تابع دلالت ادله هستند و به بررسی علت ادله نمی‌پردازند. برای آنان، تمایز احکام زن و مرد مسئله‌ساز نیست، بلکه مسئله اصلی، کشف دلالت ادله بر اساس روش‌شناسی فقه است و زمانی که ادله به احکامی کاملاً متمایز راهنمایی کنند، به آن فتوا خواهند داد ‏(<ref>مهرپور، مباحثی از حقوق زن، ص۳۰۳.</ref>
===دوم. تلاش برای موجه‌سازی تمایزات===
این رویکرد نیز همانند رویکرد پیشین، تابع دلالت ادله و روش فقهی مرسوم است، اما برخلاف آن، تلاشی کلامی را نیز به کوشش فقهی خود می‌افزاید و سعی دارد تمایزات فقهی مشهور بین زنان و مردان را توجیه کرده و افکار عمومی را در قبال این نابرابری‌ها قانع کند. در همین راستا جوادی آملی در توجیه نابرابری دیه زن و اینکه این امر موجب تنقیص او نیست معتقد است حکم دیه در اسلام ارتباطی با ارزش معنوی، علمی یا عملی افراد ندارد؛ چراکه به رغم اینکه در منطق قرآن، عالم و جاهل برابر نیستند، اما دیه همه آنان یکسان است ‏(<ref>جوادی، زن در آينه جلال و جمال، ص۳۵۴-۳۵۵.</ref>
===سوم. کاستن از تمایزات در مرحله اجرای احکام شرعی===
این نگرش نیز همانند دو رویکرد قبل، تابع دلالت ادله و روش فقهی است و در عین حال، فتوایی مخالف با احکام مشهور صادر نمی‌کند. از سوی دیگر، با رویکرد دوم نیز تفاوت دارد؛ زیرا خود را ملزم به تبیین چرایی تمایزات نمی‌کند. ویژگی اصلی فقهای این رویکرد آن است که هرچند مرحله استنباط فتوا را پایان‌یافته می‌دانند و «فتوای» مخالفی با فتوای مشهور در این حوزه ندارند، اما اجرای برخی از این احکام را تجویز نکرده و در نتیجه، «قانون» مطلوبشان مطابق با این فتاوا شکل نمی‌گیرد. این روند در بسیاری از احکام متمایزکننده زن و مرد مطرح شده است  ‏(<ref>رضا، تفسير القرآن الحکيم الشهير بتفسير المنار، ج۴، ص۳۴۹-۳۵۰‬؛ ‫طباطبایی، المیزان، ج۴، ص۱۹۰-۱۹۴.</ref> جالب آنکه در مسئله دیه، هرچند فتوای مشهور فقها همچنان نابرابری است، اما قانون اجرایی جمهوری اسلامی این نابرابری را اعمال نمی‌کند. مطابق تبصره ماده ۵۵۱ قانون مجازات اسلامی: «در کلیه جنایاتی که مجنی‌علیه مرد نیست، معادل تفاوت دیه تا سقف دیه مرد، از صندوق تأمین خسارت‌های بدنی پرداخت می‌شود».‬‬‬
===چهارم. کاستن از تمایزات با بازاندیشی در ادله فقهی===
تفاوت اصلی این رویکرد با رویکردهای پیشین، مخالفت فقهی با فتاوای مشهوری است که به احکام متمایز بین زن و مرد حکم کرده‌اند. این نگرش برخلاف رویکرد اول، افراد را به پذیرش تعبدی تمایزات دعوت نمی‌کند؛ برخلاف رویکرد دوم، خود را ملزم به توجیه عقلی این تمایزات نمی‌سازد و برخلاف رویکرد سوم، فقط مرحله اجرا را متحول نمی‌سازد، بلکه در مرحله فتوا، بازاندیشی در ادله فقهی را اساس کار خود قرار داده و با بازخوانی ادله، به فتاوایی برابراندیشانه بین زن و مرد دست می‌یابد. صانعی با همین رویکرد به مسئله دیه پرداخته است. او مستند فتوای مشهور در نابرابری دیه را سه دسته روایت می‌داند و در دلالت یا سند همه این روایات مناقشه کرده و می‌کوشد با استفاده از قواعد پذیرفته‌شده فقهی، برخلاف نظر مشهور، اعتبار این روایات را رد کند ‏(<ref>صانعی، برابری دیه، ص۳۶-۵۹.</ref>
===پنجم. کاستن از تمایزات با بازاندیشی در قواعد اصولی===
این رویکرد نیز همانند رویکرد پیشین، خود فتوا را تغییر می‌دهد و از این جهت با سه رویکرد اول متفاوت است. اما تمایز آن با رویکرد چهارم در این است که در رویکرد قبل، تغییر فتوا صرفاً از طریق بازخوانی ادله فقهی با همان اصول روش‌شناختی رایج صورت می‌گرفت، اما در این نگرش، خود آن اصول و مبانی مورد بازاندیشی قرار گرفته و در نهایت، فتاوایی جدید استنباط می‌شود. در این زمینه، در کنار مسائل زنان به مبانی اصولی جدیدی مانند حجیت عقل ظنی ‏(<ref>فنایی، اخلاق دین شناسی، ص۷۲-۷۳‬؛ ‫شجریان، «حجیت عقل ظنی در استنباط فقهی»، ص۷۵-۹۳.</ref>  و نیز اعتبار انحصاری قرآن در مقابل اخبار آحاد ‏(<ref>صادقی تهرانی، ۱۳۸۳، ص۱۹-۲۳.</ref> استناد شده است.‬‬‬
==پانویس==
==پانویس==
{{پانویس}}
{{پانویس}}
==فهرست منابع==
==منابع==
‏‫
‏‫
* جوادی، عبدالله. زن در آينه جلال و جمال. قم: اسراء.‬ ۱۳۸۸‬‬‬
* جوادی، عبدالله. زن در آينه جلال و جمال. قم: اسراء.‬ ۱۳۸۸‬‬‬‬‬‬
* ‏‫حر عاملی، محمد بن حسن. وسائل الشیعة. قم: مؤسسة آل البیت (علیهم السلام) لإحیاء التراث.‬ ۱۴۰۹.‬‬‬
* ‏‫حر عاملی، محمد بن حسن. وسائل الشیعة. قم: مؤسسة آل البیت (علیهم السلام) لإحیاء التراث.‬ ۱۴۰۹.‬‬‬‬‬‬
* ‏‫خدري زاده، دکتر علی اکبر. «مسائل زنان در دهۀ نخست عصر رضاشاه برپایۀ مقالات دو نشریۀ زنان». گنجینه اسناد، ۱۱3(29)، ۸۷-۱۰۸.‬ ۱۳۹۸.‬‬‬
* ‏‫خدري زاده، علی اکبر. «مسائل زنان در دهۀ نخست عصر رضاشاه برپایۀ مقالات دو نشریۀ زنان». گنجینه اسناد، ۱۱3(29)، ۸۷-۱۰۸.‬ ۱۳۹۸.‬‬‬‬‬‬
* ‏‫دشتی، محمدتقی. روش تحقیق مسئله محور راهبردگرا. قم: مکث اندیشه.‬ ۱۳۹۹.‬‬‬
* ‏‫دشتی، محمدتقی. روش تحقیق مسئله محور راهبردگرا. قم: مکث اندیشه.‬ ۱۳۹۹.‬‬‬‬‬‬
* ‏‫رضا، محمد رشید. ‏تفسير القرآن الحکيم الشهير بتفسير المنار. بیروت: دار المعرفة.‬ ۱۴۱۴.‬‬‬
* ‏‫رضا، محمد رشید. ‏تفسير القرآن الحکيم الشهير بتفسير المنار. بیروت: دار المعرفة.‬ ۱۴۱۴.‬‬‬‬‬‬
* ‏‫زارعی، معصومه؛ صادق نیا، مهراب؛ زارعان، منصوره؛ و سلطانی، سید علی اصغر. «فقه و شکل‌گیری مسائل زنان در بافت مدرن؛ صورت‌بندی مفهومی از مسائل نوپدید زنان در استفتائات». اسلام و علوم اجتماعی، ۲6(13)، ۳۱۷-۳۵۱.‬ ۱۴۰۰.‬‬‬
* ‏‫زارعی، معصومه؛ صادق نیا، مهراب؛ زارعان، منصوره؛ و سلطانی، سید علی اصغر. «فقه و شکل‌گیری مسائل زنان در بافت مدرن؛ صورت‌بندی مفهومی از مسائل نوپدید زنان در استفتائات». اسلام و علوم اجتماعی، ۲6(13)، ۳۱۷-۳۵۱.‬ ۱۴۰۰.‬‬‬‬‬‬
* ‏‫زیبایی نژاد، محمد رضا؛ و خزائی، طاهره. «مضامین اساسی در رویکرد نواندیشی دینی به مسائل زنان». مطالعات جنسیّت و خانواده، ۱6(9)، ۱۱-۴۵.‬ ۱۴۰۰.‬‬‬
* ‏‫زیبایی نژاد، محمد رضا؛ و خزائی، طاهره. «مضامین اساسی در رویکرد نواندیشی دینی به مسائل زنان». مطالعات جنسیّت و خانواده، ۱6(9)، ۱۱-۴۵.‬ ۱۴۰۰.‬‬‬‬‬‬
* ‏‫شجریان، مهدی. «حجیت عقل ظنی در استنباط فقهی». دین و دنیای معاصر، ۱1(1)، ۷۵-۹۳.‬ ۱۴۰۳الف‌.‬‬‬
* ‏‫شجریان، مهدی. «حجیت عقل ظنی در استنباط فقهی». دین و دنیای معاصر، ۱1(1)، ۷۵-۹۳.‬ ۱۴۰۳الف‌.‬‬‬‬‬‬
* ‏‫شجریان، مهدی. «عدالت جنسیتی و رویکرد فقهی مطلوب در عرصه حکمرانی». فقه حکومتی، ۱3(0)، ۱۰۱-۱۲۹.‬ ۱۴۰۱.‬‬‬
* ‏‫شجریان، مهدی. «عدالت جنسیتی و رویکرد فقهی مطلوب در عرصه حکمرانی». فقه حکومتی، ۱3(0)، ۱۰۱-۱۲۹.‬ ۱۴۰۱.‬‬‬‬‬‬
* ‏‫شجریان، مهدی. «فناوری‌های نوین و گسترش مطالبات عدالت جنسیتی؛ چالش‌ها و راهکارها». مقاله ارائه شده در فناوری‌های نوظهور و آینده اطلاعات. تهران: ابرار معاصر.‬ ۱۴۰۳ب‌.‬‬‬
* ‏‫شجریان، مهدی. «فناوری‌های نوین و گسترش مطالبات عدالت جنسیتی؛ چالش‌ها و راهکارها». مقاله ارائه شده در فناوری‌های نوظهور و آینده اطلاعات. تهران: ابرار معاصر.‬ ۱۴۰۳ب‌.‬‬‬‬‬‬
* ‏‫شفیعی، علی؛ کاظمی گلوردی، محمد رضا؛ و امیرزاده جیرکلی، منصور. «خوانش انتقادی رویکرد فقه ‌سنتی به حقوق ‌زنان (مبانی و چالش‌ها)». فقه و اصول (دانشگاه فردوسی مشهد)، ۱۳3(55)، ۱۲۴-۱۴۷.‬ ۱۴۰۲.‬‬‬
* ‏‫شفیعی، علی؛ کاظمی گلوردی، محمد رضا؛ و امیرزاده جیرکلی، منصور. «خوانش انتقادی رویکرد فقه ‌سنتی به حقوق ‌زنان (مبانی و چالش‌ها)». فقه و اصول (دانشگاه فردوسی مشهد)، ۱۳3(55)، ۱۲۴-۱۴۷.‬ ۱۴۰۲.‬‬‬‬‬‬
* ‏‫صادقی تهرانی، محمد. فقه گویا. قم: جامعه علوم القرآن.‬ ۱۳۸۳.‬‬‬
* ‏‫صادقی تهرانی، محمد. فقه گویا. قم: جامعه علوم القرآن.‬ ۱۳۸۳.‬‬‬‬‬‬
* ‏‫صانعی، یوسف. برابری دیه. قم: فقه الثقلین.‬ ۱۳۸۴.‬‬‬
* صادقی تهرانی، محمد، توضیح المسائل نوین، تهران: امید فردا. ۱۳۷۸.
* ‏‫طباطبایی، محمدحسین. المیزان في تفسیر القرآن. بیروت: مؤسسة الأعلمي للمطبوعات.‬ ۱۳۵۲.‬‬‬
* صادقی تهرانی، محمد، حقوق بانوان در اسلام، تهران: امید فردا. ۱۳۸۶.
* ‏‫علاسوند، فریبا. «فقه زنان و کنوانسیون محو تبعیض در نگاهی گذرا». در م‍ج‍م‍وعه م‍ق‍الات دف‍اع از ح‍ق‍وق زن‍ان، م‍ا و ن‍ظام ب‍ی‍ن‌ال‍م‍ل‍ل. م‍ؤس‍س‍ه ف‍ره‍ن‍گ‍ی طه.‬ ۱۳۸۰.‬‬‬
* ‏‫صانعی، یوسف. برابری دیه. قم: فقه الثقلین.‬ ۱۳۸۴.‬‬‬‬‬‬
* ‏‫علوی تبار، علیرضا. «نوانديشي ديني و فقه زنان». زنان، (۵۸)، ۳۶-۳۸.‬ ۱۳۷۸.‬‬‬
* صانعی، یوسف. برابری قصاص، قم: فقه الثقلین. ۱۳۸۳.
* ‏‫فنایی، ابوالقاسم. اخلاق دین شناسی. تهران: نگاه معاصر.‬ ۱۳۹۴.‬‬‬
* ‏‫طباطبایی، محمدحسین. המیزان في تفسیر القرآن. بیروت: مؤسسة الأعلمي للمطبوعات.‬ ۱۳۵۲.‬‬‬‬‬‬
* ‏‫کربلایی، علی بن حسین. عقدالکساء فی فقه النساء. قم: مجمع الذخائر الاسلامیه.‬ ۱۳۹۳.‬‬‬
* علی‌اکبریان، حسنعلی، «نقش عدالت در قانون‌گذاری در حکومت اسلامی»، کاوشی نو در فقه، سال ۲۳، شماره ۱، ۱۳۹۵.
* ‏‫مفید، محمد بن محمد. أحکام النساء. مهدی نجف. قم: المؤتمر العالمي لألفية الشيخ المفيد.‬ ۱۴۱۳.‬‬‬
* ‏‫علاسوند، فریبا. «فقه زنان و کنوانسیون محو تبعیض در نگاهی گذرا». در م‍ج‍م‍وعه م‍ق‍الات دف‍اع از ح‍ق‍وق زن‍ان، م‍ا و ن‍ظام ب‍ی‍ن‌ال‍م‍ل‍ل. م‍ؤس‍س‍ه ف‍ره‍ن‍گ‍ی طه.‬ ۱۳۸۰.‬‬‬‬‬‬
* ‏‫منتظری، حسینعلی. دراسات في ولایة الفقیه و فقه الدولة الإسلامیة. قم: المرکز العالمي للدراسات الاسلامیة.‬ ۱۴۰۹.‬‬‬
* علاسوند، فریبا، «نگاهی گذرا به مبانی و تفاوت‌ها در فقه زنان»، حوراء، س ۱، ش ۱، بی‌تا.
* ‏‫مهرپور، حسین. مباحثی از حقوق زن. تهران: اطلاعات.‬ ۱۳۷۹.‬‬‬
* ‏‫علوی تبار، علیرضا. «نوانديشي ديني و فقه زنان». زنان، (۵۸)، ۳۶-۳۸.‬ ۱۳۷۸.‬‬‬‬‬‬
* ‏‫مهریزی، مهدی. «آسيب شناسي پژوهش هاي فقهي در مسائل زنان». پيام زن - دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، ۱3(11)، ۱۹۴-۲۱۱.‬ ۱۳۸۳.‬‬‬
* ‏‫فنایی، ابوالقاسم. اخلاق دین شناسی. تهران: نگاه معاصر.‬ ۱۳۹۴.‬‬‬‬‬‬
* ‏‫مهریزی، مهدی. «چیرگی سنت بر فضای مطالعات دینی زنان». کتاب ماه دین، ۱۳7(11)، ۸۰-۸۱.‬ ۱۳۸۷.‬‬‬
* کاتوزیان، ناصر، «ارزش سنت و جذبه عدالت در توارث همسران»، نقد و نظر، س ۵، ش ۱، ۱۳۷۸.
* ‏‫مهریزی، مهدی. «فقه زنان؛ گفتار اول: جریان‌شناسی حقوقی زن». کرانه های اجتهاد - گفتارهایی در موضوعات و مسائل فقهی و اصولی، 1(1)، ۶۹۱-۷۲۸.‬ ۱۳۹۶.‬‬‬
* ‏‫کربلایی، علی بن حسین. عقدالکساء فی فقه النساء. قم: مجمع الذخائر الاسلامیه.‬ ۱۳۹۳.‬‬‬‬‬‬
* ‏‫مفید، محمد بن محمد. أحکام النساء. مهدی نجف. قم: المؤتمر العالمي لألفية الشيخ المفيد.‬ ۱۴۱۳.‬‬‬‬‬‬
* مصباح یزدی، محمدتقی، پرسش‌ها و پاسخ‌ها، قم: موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی، ۱۳۹۱.
* مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، تهران: صدرا، ۱۳۸۹.
* ‏‫منتظری، حسینعلی. دراسات في ولایة الفقیه و فقه الدولة الإسلامیة. قم: المرکز العالمي للدراسات الاسلامیة.‬ ۱۴۰۹.‬‬‬‬‬‬
* ‏‫مهرپور، حسین. مباحثی از حقوق زن. تهران: اطلاعات.‬ ۱۳۷۹.‬‬‬‬‬‬
* ‏‫مهریزی، مهدی. «آسيب شناسي پژوهش هاي فقهي در مسائل زنان». پيام زن - دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، ۱3(11)، ۱۹۴-۲۱۱.‬ ۱۳۸۳.‬‬‬‬‬‬
* ‏‫مهریزی، مهدی. «چیرگی سنت بر فضای مطالعات دینی زنان». کتاب ماه دین، ۱۳7(11)، ۸۰-۸۱.‬ ۱۳۸۷.‬‬‬‬‬‬
* ‏‫مهریزی، مهدی. «فقه زنان؛ گفتار اول: جریان‌شناسی حقوقی زن». کرانه های اجتهاد - گفتارهایی در موضوعات و مسائل فقهی و اصولی، 1(1)، ۶۹۱-۷۲۸.‬ ۱۳۹۶.‬‬‬‬‬‬*
 
[[رده:پیش‌نویس مقاله‌ها]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۳ نوامبر ۲۰۲۵، ساعت ۰۷:۴۲

مهدی شجریان

  • چکیده

فقه زنان به عنوان حوزه‌ای تخصصی از فقه اسلامی، به بررسی حقوق و احکام اختصاصی زنان می‌پردازد. این حوزه که در سنت فقهی دارای پیشینه‌ای طولانی در قالب آثاری مستقل است، در دوران معاصر تحولی ماهوی یافته و از تمرکز بر «احکام فردی» به تحلیل «مسائل اجتماعی» زنان گذار کرده است. گستره فقه معاصر زنان، علاوه بر مسائل سنتی در ابواب عبادات و خانواده، موضوعات نوپدیدی در حوزه‌های اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و خانوادگی را در بر می‌گیرد که نیازمند پاسخ‌های فقهی نوین است. در مواجهه با این مسائل، تلاش‌های فقهی متنوعی از سوی فقیهان و اندیشمندان صورت گرفته است که در آن از روش‌ها و مبانی مختلفی استفاده می‌شود؛ از «پذیرش تعبدی تمایزات» و «تلاش برای موجه‌سازی» آن‌ها، تا رویکردهایی که به دنبال «کاستن از تمایزات در مرحله اجرا»، «بازاندیشی در ادله فقهی» یا «بازاندیشی در قواعد اصولی» هستند. در این چارچوب، دیدگاه‌های برخی شخصیت‌های هر رویکرد ارائه می‌شود.

چیستی فقه زنان

فقه زنان از جمله فقه‌های مضاف است که به تبیین حقوق و احکام اختصاصی زنان در ابواب مختلف فقه اسلامی می‌پردازد و چنانچه به‌زودی خواهد آمد با رویکرد فقه اجتماعی و مسئله‌محور این مسائل را می‎کاود. توجه به این حوزه اختصاصی، سابقه‌ای دیرینه در فقه شیعه دارد. علاوه بر طرح مباحث مرتبط در کتب فقهی عمومی، در میان قدما، آثاری مستقل با هدف گردآوری احکام شرعی بانوان نگاشته شده است؛ نظیر کتاب «احکام النساء» تألیف شیخ مفید (متوفای ۴۱۳ق)، که با هدف گردآوری مجموعه‌ای مختصر برای تسهیل دسترسی زنان به احکام ویژه خود تألیف شده است (مفید، أحکام النساء، ص۱۴-۱۵). این سنت تألیفی در دوره‌های بعد نیز با آثاری چون «عَقْدُ الْکِسَاءِ فِی فِقْهِ الْنِّسَاءِ» اثر علی بن حسین کربلایی (متوفای ۱۱۳۶ق) ادامه یافت که آن را به فرمان پادشاه وقت به عنوان رساله‌ای مخصوص احکام زنان نگاشت (کربلایی، عقدالکساء فی فقه النساء، ص۲۶-۲۷). این آثار دارای ویژگی‌های مشترکی بودند: موضوعشان احکام اختصاصی زنان بود، هدفشان تسهیل یادگیری این احکام بود، به فلسفه و چرایی تمایزات نمی‌پرداختند و این احکام را به عنوان یک چالش اجتماعی تحلیل نمی‌کردند.

با این حال، در دوران معاصر و تحت تأثیر مواجهه با مدرنیته، این حوزه از «فقه فردی» به «فقه اجتماعی» تحول یافته است. تمایزات فقهی میان زن و مرد که از عصر شارع همواره مورد «سؤال» بوده‌اند (حر عاملی، وسائل الشیعة، ج۲۶، ص۹۳-۹۶)، اکنون به «مسئله» تبدیل شده‌اند. ‏(زارعی، صادق نیا، زارعان، و سلطانی، «فقه و شکل‌گیری مسائل زنان در بافت مدرن؛ صورت‌بندی مفهومی از مسائل نوپدید زنان در استفتائات»، ص۳۱۸). تفاوت این دو مفهوم کلیدی است؛ «سؤال» پرسشی شخصی و بسیط در برابر یک امر مجهول است که غایت آن تبدیل جهل به علم است. اما «مسئله» امری اجتماعی، پیچیده و «حادثه یا وضعیتی است که بی‌توجهی به آن می‌تواند زمینه‌ساز بروز یک خسارت و توجه به آن بسترساز کسب منفعت باشد» (دشتی، روش تحقیق مسئله محور راهبردگرا، ص۴۹). مسئله در حیات اجتماعی شکل می‌گیرد و نپرداختن به آن، پیامدهای گسترده‌ای به دنبال دارد.

این تحول ماهوی ناشی از عواملی چندگانه بوده است: نخست، ناتوانی برخی پاسخ‌های فقه سنتی در اقناع عقلانی نسل جدید و ناهمسازی آن‌ها با موقعیت‌های «زیسته» کنشگران در دنیای مدرن (زارعی، صادق نیا، زارعان و سلطانی، «فقه و شکل‌گیری مسائل زنان در بافت مدرن؛ صورت‌بندی مفهومی از مسائل نوپدید زنان در استفتائات»، ص۳۱۸ و ۳۲۴)؛ دوم، پیدایش مسائل کاملاً جدید (مستحدثه) در حوزه‌های پزشکی، اجتماعی و اقتصادی که در متون گذشته سابقه‌ای نداشتند (همان، ص۳۴۳ و ۳۴۹)؛ و سوم، نقش‌آفرینی رسانه‌ها و فناوری‌های نوین در برجسته‌سازی و طرح عمومی این مسائل و تبدیل آن‌ها به یک دغدغه اجتماعی (شجریان، «فناوری‌های نوین و گسترش مطالبات عدالت جنسیتی؛ چالش‌ها و راهکارها»، ص۷-۱۰). در ادامه، گزارشی تفصیلی از گستره، چهره‌ها و رویکردهای فقه معاصر زنان ارائه می‌شود.

فقه زنان و فقه خانواده دو مقوله نزدیک و در عین حال متمایز هستند. تمایز اصلی این دو در کانون تمرکز آن‌هاست. فقه خانواده با نگاهی کل‌نگر، «نهاد خانواده» را به عنوان یک نظام واحد در نظر گرفته و هدف غایی آن استحکام این نهاد است. در مقابل، فقه زنان با نگاهی خردنگر، بر «زن» به عنوان یک فرد مستقل تمرکز دارد و با رویکردی غالباً انتقادی و بازاندیشانه، به دنبال کشف و تبیین حقوق فردی و اجتماعی او و بازخوانی احکام مشهور است (مهریزی، «چیرگی سنت بر فضای مطالعات دینی زنان»، ص۸۱).

۱. گستره و مسائل اصلی فقه معاصر زنان

در رویکرد سنتی، فقه زنان طیف وسیعی از ابواب فقهی، از طهارت و حیض و نفاس گرفته تا ابواب نکاح، طلاق، قصاص و دیات را در بر می‌گرفت. اما در فقه معاصر، ضمن حفظ توجه به مسائل سنتی، تمرکز اصلی بر موضوعاتی است که به چالشی اجتماعی تبدیل شده‌اند و همچنین مسائل نوپدیدی که در گذشته سابقه نداشته‌اند. این امر گستره فقه زنان را بازتعریف کرده است. مهم‌ترین این حوزه‌ها عبارت‌اند از:

۱-۱. حقوق خانواده

حقوق و تکالیف زنان در محیط خانواده، یکی از محورهای گسترده فقه معاصر زنان است. مسائلی چون نابرابری در دیه و ارث، محدودیت زنان در امر قضاوت و شهادت (به‌ویژه در امور کیفری)، حق حضانت فرزندان پس از طلاق، حق یک‌طرفه مرد در طلاق، مفاهیم نشوز و تمکین و حدود آن، ریاست مرد بر خانواده (قوامیت) و جواز یا عدم جواز خروج زن از منزل بدون اذن شوهر، همگی از موضوعات کانونی در پژوهش‌های فقهی معاصر هستند.

۱-۲. مسائل اجتماعی و سیاسی

حضور گسترده زنان در عرصه‌های عمومی و تصدی مشاغل اجتماعی-سیاسی، از مهم‌ترین چالش‌های فقه معاصر است. در حالی که فقه سنتی غالباً بر نقش خانه‌داری زنان تأکید داشت، فقه معاصر با این پرسش روبروست که حدود و ثغور مشارکت اجتماعی و سیاسی زنان چیست. مسائلی مانند جواز یا عدم جواز مرجعیت دینی زنان، تصدی مقام قضاوت، امکان ریاست جمهوری و سایر مناصب عالی حکومتی و حتی مسائل جزئی‌تری مانند حضور زنان در ورزشگاه‌ها و موتورسواری و دوچرخه‌سواری آنان در معابر عمومی، از جمله موضوعاتی است که در پژوهش‌های فقهی معاصر مورد توجه قرار گرفته است.

۱-۳. احکام عبادی

هرچند برخی احکام عبادی در فقه زنان را کمتر محل بحث شمرده‌اند (علوی تبار، «نوانديشي ديني و فقه زنان»، ص۳۶)، اما این به معنای نادیده گرفتن کامل این حوزه نیست. احکام عبادی که دارای کارکردهای اجتماعی هستند و در جهان معاصر به چالش کشیده شده‌اند، در فقه زنان مورد توجه قرار گرفته‌اند. برای نمونه، شفیعی و همکاران او، رویکرد سنتی مبنی بر مطلوبیت پرهیز زنان از حضور در اجتماعات و در نتیجه عبادات جمعی را نقد می‌کنند. استدلال می‌شود که این عبادات در جهان معاصر کارکردهای مهم اجتماعی، فرهنگی و سیاسی نیز یافته‌اند و محروم کردن زنان از این ظرفیت، نوعی «محرومیت مضاعف» برای آنان به شمار می‌رود. آنان همچنین ممنوعیت امامت زنان برای مردان را به چالش می‌کشند و با استناد به نظر برخی فقهای معاصر چون آیت‌الله منتظری (منتظری، دراسات في ولایة الفقیه و فقه الدولة الإسلامیة، ج۱، ص۳۶۱)، بیان می‌کنند که دلیل معتبر روایی برای این منع وجود ندارد (شفیعی، کاظمی گلوردی و امیرزاده جیرکلی، «خوانش انتقادی رویکرد فقه ‌سنتی به حقوق ‌زنان (مبانی و چالش‌ها)»، ص۱۳۹-۱۴۰).

۱-۴. مسائل مستحدثه

پیشرفت‌های چشمگیر علمی و فناوری، مسائل کاملاً جدیدی را پیش روی فقه زنان قرار داده است که در متون فقهی گذشته هیچ سابقه‌ای برای آن‌ها یافت نمی‌شود. موضوعاتی چون فناوری‌های نوین تولیدمثل (مانند لقاح آزمایشگاهی، رحم جایگزین، اهدای تخمک و جنین)، جواز یا عدم جواز سقط جنین درمانی در موارد حرجی یا بیماری‌های صعب‌العلاج جنین، احکام مربوط به تغییر جنسیت و جراحی‌های زیبایی، بخش مهم و رو به رشدی از پژوهش‌های فقه معاصر زنان را تشکیل می‌دهند (زارعی و دیگران، «فقه و شکل‌گیری مسائل زنان در بافت مدرن؛ صورت‌بندی مفهومی از مسائل نوپدید زنان در استفتائات»، ص۳۴۳ و ۳۴۹).

۲. رویکردهای فقهی به مسائل زنان

تلاش‌های فقهی در حوزه فقه زنان توسط چهره‌های شاخصی با رویکردهای متفاوت صورت گرفته است. از یک منظر این رویکردها به دو قسم کلان سنتی و بازنگرانه تقسیم می‌شود. صرف‌نظر از رویکرد سنتی که به استنباط و اجرای همان احکام مشهور و متمایز میان زن و مرد تاکید دارد، رویکرد فکری رقیبی بر این باور است که بسیاری از تفاوت‌های فقهی میان زن و مرد، احکامی دائمی و ذاتی دین نیستند و بر لزوم بازنگری در ادله و حتی مبانی اجتهاد برای رسیدن به نتایج متفاوت و متناسب با زمانه تأکید دارد. این رویکرد به جای دفاع از رأی مشهور، بر «بازخوانی منابع دینی» برای «تغییر رأی مشهور» تمرکز می‌کند (مهریزی، «چیرگی سنت بر فضای مطالعات دینی زنان»، ص۸۱). مهمترین نمایندگان این جریان شامل فقهایی چون یوسف صانعی، محمدابراهیم جناتی، محمد مهدی شمس‌الدین هستند (مهریزی، «فقه زنان؛ گفتار اول: جریان‌شناسی حقوقی زن»، ص۷۰۴-۷۰۷)، که نمونه‌هایی از دیدگاه‌های آنان را در بخش بعد تبیین خواهیم کرد.

از منظر تفصیلی دیگر این رویکردها به صورت جزئی‌تر تبیین می‌شود. بر اساس آنچه در عمل از سوی فقیهان و اندیشمندان معاصر در حوزه مسائل زنان رخ داده است، تلاش‌های فقهی را می‌توان در یک طیف پنج‌گانه از روش‌ها و رویکردها دسته‌بندی کرد. این الگوی پنج‌گانه نشان‌دهنده گسترده موجود در این حوزه است و البته ذکر یک شخص در یک رویکرد، به معنای حضور انحصاری وی در آن نیست؛ زیرا ممکن است شخصی واحد در کلان اندیشه فقهی خود رویکردی ترکیبی داشته باشد (شجریان، «عدالت جنسیتی و رویکرد فقهی مطلوب در عرصه حکمرانی»، ص۱۰۱-۱۲۹). در ادامه رویکردها و همچنین شخصیت‌هایی که ذیل هر رویکرد در حوزه مسائل زنان اظهار نظر کرده‌اند را بر اساس این الگو تبیین می‌کنیم.

۲-۱. پذیرش تعبدی تمایزات

این رویکرد که در میان اکثر فقیهان سنتی غالب است، تابع دلالت ظاهری ادله بوده و بدون ورود به چرایی و حکمت احکام، به تمایزات موجود فتوا می‌دهد. برای آنان، تمایز احکام زن و مرد فی‌نفسه مسئله‌ساز نیست، بلکه مسئله اصلی، کشف دقیق دلالت ادله بر اساس روش‌شناسی رایج فقه است. فقیه مکلف به فهم «علت» این تمایزات نیست و تنها به دنبال «دلیل» است و زمانی که ادله به احکامی متمایز راهنمایی کنند، تعبداً به آن فتوا خواهند داد (مهرپور، مباحثی از حقوق زن، ص۳۰۳).

مکارم شیرازی در تبیین حکم اختصاصی عده برای زنان، این رویکرد را به روشنی به کار می‌گیرد. وی معتقد است که نمی‌توان به طور قطعی به حکمت احکام الهی دست یافت و آنچه در این باره گفته می‌شود، صرفاً برای تسهیل پذیرش عقلی است. از دیدگاه وی، نکته اساسی این است که چون این دستورات از سوی خداوند حکیم و بر مبنای علم و حکمت مطلق او صادر شده، به جای چون‌وچرا کردن، باید آن‌ها را به صورت «تعبدی» پذیرفت و باور داشت که کامل‌ترین دستورات ممکن هستند (مکارم شیرازی، makarem.ir، «فلسفه عده طلاق و فوت»).

علاسوند نیز راهکار اصلی در مواجهه با احکام فقهی زنان را در تقویت مبانی خداشناسی و اصل «تعبد» می‌داند. به اعتقاد او، از آنجا که در سیره اهل‌بیت نیز برای بسیاری از احکام، علت یا حکمتی بیان نشده، راه صحیح، تقویت اعتقاد به خدای علیم، حکیم و خیرخواه است. او این رویکرد را به اعتماد یاران پیامبر (ص) به امانت‌داری ایشان تشبیه می‌کند و معتقد است همان‌گونه که آنان به صدق گفتار او یقین داشتند، مؤمنان نیز باید با اعتماد به منبع وحی، در برابر اخبار غیبی که در قالب احکام رسیده است، تسلیم باشند و روح خود را با پرسش‌های کم‌فایده نیازارند (علاسوند، «نگاهی گذرا به مبانی و تفاوت‌ها در فقه زنان»، ص۲۰-۲۱).

۲-۲. تلاش برای موجه‌سازی تمایزات

این رویکرد ضمن پذیرش کامل فتاوای مشهور، یک گام فراتر رفته و تلاشی کلامی و فلسفی را برای توجیه عقلانی تمایزات و اقناع افکار عمومی به کار می‌گیرد و خود را ملزم می‌داند که برای احکام فقهی، یک پشتوانه عقلانی و حکمی ارائه دهند.

این رویکرد که در آثار افرادی چون علامه طباطبایی، مطهری، مصباح یزدی و جوادی آملی تبلور یافته، ضمن پذیرش و پایبندی به احکام مشهور فقهی، تلاش می‌کند با استفاده از مبانی عقلانی و کلامی، حکمت و مبنای این تمایزات حقوقی را تبیین کرده و به شبهات و انتقادات مطرح شده در دنیای مدرن پاسخ دهد.

مطهری نیز با تحلیل قوامیت مردان در قرآن (نساء: ۳۴)، علت سرپرستی مرد را برتری مطلق او نمی‌داند، بلکه آن را به مجموع مزایای نسبی مرد در ساختار خانواده مرتبط می‌سازد. به اعتقاد وی، تعبیر «بِمَا فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ» نشان می‌دهد که هر یک از زن و مرد مزایای خاص خود را دارند و برتری طرفینی است (مطهری، مجموعه آثار، ج۲۹، ص۴۴۷).

جوادی آملی در توجیه نابرابری دیه، معتقد است این حکم ارتباطی با ارزش معنوی، علمی یا عملی افراد ندارد، بلکه ناظر به پیامدهای اقتصادی قتل و نقش اقتصادی مرد در خانواده است و تأکید می‌کند که همان‌طور که دیه یک دانشمند و یک فرد بی‌سواد یکسان است، این امر نیز دال بر تنقیص مقام زن نیست (جوادی، زن در آينه جلال و جمال، ص۳۵۴-۳۵۵). مصباح یزدی حکمت تفاوت در پذیرش شهادت زنان را به حفظ حقوق افراد مرتبط می‌داند. مردان به دلیل تفاوت در خلقت، در ضبط دقیق حوادث هوشیارترند و به دلیل غلبه کمتر عواطف، در مقام ادای شهادت کمتر تحت تأثیر احساسات قرار می‌گیرند. شارع اصل شهادت زنان را پذیرفته، اما به عنوان یک اقدام احتیاطی، شهادت زن دوم را برای تکمیل و تأیید شهادت زن اول ضروری دانسته است (مصباح یزدی، پرسش‌ها و پاسخ‌ها، ج۵، ص۲۹۶-۲۹۸).

۲-۳. کاستن از تمایزات در مرحله اجرای احکام شرعی

در این رویکرد، فقیه در مرحله استنباط و فتوا، رأیی مخالف مشهور صادر نمی‌کند، اما اجرای برخی از این احکام را در شرایط اجتماعی فعلی به مصلحت ندانسته و از طریق راهکارهای حکومتی و قانونی، آثار آن را در مرحله اجرا تعدیل می‌کند. این رویکرد بر تفکیک میان «فتوا» و «قانون» استوار است (رضا، تفسير القرآن الحکيم الشهير بتفسير المنار، ج۴، ص۳۴۹-۳۵۰‬؛ طباطبایی، المیزان، ج۴، ص۱۹۰-۱۹۴). نمونه بارز این رویکرد، تبصره ماده ۵۵۱ قانون مجازات اسلامی در ایران است که علی‌رغم بقای فتوای مشهور بر نابرابری دیه، مقرر می‌دارد مابه‌التفاوت دیه زنان از صندوق تأمین خسارت‌های بدنی پرداخت شود و در عمل این تمایز را جبران می‌کند. کاتوزیان هرچند حکم شرعی تفاوت در ارث زن و نبردن ارث از زمین را به عنوان یک حکم ثابت می‌پذیرد، اما اجرای آن را در جامعه امروز به دلیل تغییرات اجتماعی، «ناعادلانه» تلقی می‌کند. از دیدگاه او، عواملی چون کم‌جمعیت شدن خانواده‌ها، افزایش چشمگیر ارزش املاک و نقش اقتصادی زنان در جامعه مدرن، موجب شده است که این تمایز، پیامدهای ظالمانه‌ای به همراه داشته باشد. با این حال، او معتقد است که نمی‌توان به دلیل این تلقی، حکم شرعی را کنار گذاشت. راهکار پیشنهادی وی، تغییر در فتوا نیست، بلکه استفاده از «تمهیدات اجرایی و قانونی» برای کاستن از آثار این تمایز است؛ برای مثال، قانون‌گذار می‌تواند مردان را تشویق کند تا از حق وصیت بر ثلث اموال خود برای جبران سهم اندک همسرشان استفاده کنند و به این راهکار جنبه عملی و عمومی ببخشد (کاتوزیان، «ارزش سنت و جذبه عدالت در توارث همسران»، ص۴۴-۴۹).

از دیدگاه علی‌اکبریان، حاکم اسلامی علاوه بر اجرای شریعت، موظف به اقامه عدالت است و در شرایطی که اجرای یک حکم شرعی در زمانه خاص، از سوی عموم متشرعه، «ظالمانه» تلقی شود، تزاحمی میان این دو تکلیف رخ می‌دهد. برای مثال، حکمت تفاوت در ارث زن و مرد، با احکامی چون وجوب پرداخت مهریه و نفقه توسط مرد و معافیت زن از جهاد گره خورده است. حال اگر در فرهنگ عمومی جامعه، این احکام پشتیبان به درستی اجرا نشوند و کارکرد خود را از دست بدهند، اجرای حکم تفاوت در ارث می‌تواند منجر به «ظلم‌انگاری» در میان متشرعه گردد. در چنین وضعیتی، هرچند فتوای اولیه به دلیل استناد به ادله شرعی تغییر نمی‌کند، اما قانون‌گذار موظف است برای تحقق عدالت، در مقام اجرا و قانون‌گذاری، حکمی ثانوی و متفاوت از فتوای اولی وضع کند، بدون آنکه اصل آن فتوا را تغییر داده باشد (علی اکبریان، «نقش عدالت در قانونگذاری در حکومت اسلامی»، ۲۶-۳۵).

۲-۴. کاستن از تمایزات با بازاندیشی در ادله فقهی

این رویکرد برخلاف سه رویکرد پیشین، مستقیماً در مرحله فتوا دخالت کرده و با بازخوانی انتقادی ادله و مناقشه در سند یا دلالت روایات، به فتاوایی برابراندیشانه دست می‌یابد. جناتی در همین راستا معتقد است: «تصدى مقام قضاوت توسط زن در صورتى كه شرايط آن را دارا باشد، مانعى ندارد. براى زنان تصدى مقامات ديگر مانند مقامات اجتماعى، سياسى، علمى، فرهنگى، هنرى، مديريتى، رياست‏ها و...، در صورتى كه در انجام آنها توانايى داشته باشند و موازين شرعى از حيث پوشش و غير آن را حفظ كنند، اشكال ندارد» (جناتی، https://www.jannaati.com/far/index.php?page=6). این رویکرد متعهد به تبعیت از روش اصولی رایج در میان فقیهان است و بر این باور است که حتی با همان روش‌های رایج، بازاندیشی در ادله می‌تواند به نظرات جدیدی ختم شود.

برای نمونه صانعی از قاعده اصول رایج «تقدیم نصوص قرآنی بر نصوص روایی در فرض تباین» در مسئله قصاص نابرابر زن و مرد بهره برده است. وی به برخی آیات قرآن استناد می‌کند و بر این باور است که دلالت آن‌ها در برابری قصاص زن و مرد صریح است. در نتیجه عمل به روایاتی که ناظر به نابرابری هستند و قصاص زن در برابر مرد را موکول به پرداخت نصف دیه مرد به اولیای دم او می‌کنند، به دلیل مخالفت صریح با قرآن، مشکل است (صانعی، برابری قصاص، ۴۳).

وی در نمونه‌ای دیگر با بررسی تفصیلی سه دسته روایتی که مستند فتوای مشهور در نابرابری دیه زن و مرد هستند، در دلالت یا سند همه این روایات مناقشه کرده و می‌کوشد با استفاده از همان قواعد پذیرفته‌شده فقهی، اعتبار این روایات را رد کند و در نهایت با استناد به عمومات و اطلاقات قرآنی، به برابری دیه زن و مرد فتوا دهد (صانعی، برابری دیه، ص۳۶-۵۹).

۲-۵. کاستن از تمایزات با بازاندیشی در قواعد اصولی

این رویکرد از طریق بازاندیشی در خودِ مبانی و اصول روش‌شناختی فقه، به دنبال تحول در فرآیند استنباط است. این نگرش معتقد است که برخی از اصول رایج ممکن است برای پاسخگویی به نیازهای امروز کارآمد نباشند. استناد به مبانی جدیدی چون حجیت عقل ظنی در کنار نقل و یا بازنگری در حجیت خبر واحد، نمونه‌هایی از این رویکرد است که می‌تواند به نتایج کاملاً متفاوتی در مسائل زنان منجر شود (فنایی، اخلاق دین شناسی، ص۷۲-۷۳‬؛ شجریان، «حجیت عقل ظنی در استنباط فقهی»، ص۷۵-۹۳؛ صادقی تهرانی، ۱۳۸۳، ص۱۹-۲۳).

صادقی تهرانی در همین راستا، سنت را به دلیل مشکلاتی نظیر رجال سند، عدم تواتر، تضاد و تعارض، احتمال جعل، احتمال تقیه، نقل به معنا و احتمال تقطیع حتی دلیل ظنی نمی‌داند و بر این باور است که ظواهر و نصوص قرآن، به دلیل پیراستگی از همه این مشکلات، در مرتبه بسیار قوی‌تری قراردارند و باید مرجع اصلی و یگانه در استنباط احکام قرار گیرد (صادقی تهرانی، فقه گویا، ص۱۹-۲۳). مثلاً در مسئله دیه، بر پایه مخالفت شدید با روایت مشهور ابان (حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۲۰، ص۳۵۲) به اطلاق دو آیه «فَمَنِ اعْتَدى‏ عَلَيْكُمْ‏ فَاعْتَدُوا عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدى‏ عَلَيْكُم‏» (بقره: ۱۹۴) و «الْجُرُوحَ‏ قِصاص» (مائده: ۴۵) استناد می‌کند و می‌کوشد در مخالفت با روایت مذکور و رای مشهور، فزونی دیه ۴ انگشت زن بر ۳ انگشت او را اثبات کند (صادقی تهرانی، حقوق بانوان در اسلام، ص۳۰-۳۱؛ همو، توضیح المسائل نوین، ص۴۴۸).

جمع‌بندی و نتیجه‌گیری

فقه زنان در دوران معاصر تحولی ماهوی را تجربه کرده و از یک حوزه فردی با محوریت «پاسخ به سؤال» به یک حوزه اجتماعی با محوریت «حل مسئله» تبدیل شده است. این تحول، گستره آن را به موضوعات نوپدید در عرصه‌های خانوادگی، اجتماعی، سیاسی و مانند آن گسترش داده و به تبع آن، تلاش‌های فقهی متنوعی را برای مواجهه با این چالش‌ها رقم زده است.

تحلیل این تلاش‌ها نشان می‌دهد که یک طیف گسترده از رویکردهای روش‌شناختی در این حوزه فعال است. این طیف از «پذیرش تعبدی» و «توجیه عقلانی» تمایزات موجود آغاز شده، به راهکارهای میانی مانند «کاستن از تمایزات در مرحله اجرا» می‌رسد و در نهایت به رویکردهای بازنگرانه در دو سطح «بازاندیشی در ادله فقهی» و «بازاندیشی در قواعد اصولی» ختم می‌شود. وجود این گستره از دیدگاه‌ها، حاکی از پویایی و در عین حال پیچیدگی فقه معاصر در تعامل با مسائل زنان و واقعیت‌های جهان مدرن است.

پانویس

منابع

‏‫

  • جوادی، عبدالله. زن در آينه جلال و جمال. قم: اسراء.‬ ۱۳۸۸‬‬‬‬‬‬
  • ‏‫حر عاملی، محمد بن حسن. وسائل الشیعة. قم: مؤسسة آل البیت (علیهم السلام) لإحیاء التراث.‬ ۱۴۰۹.‬‬‬‬‬‬
  • ‏‫خدري زاده، علی اکبر. «مسائل زنان در دهۀ نخست عصر رضاشاه برپایۀ مقالات دو نشریۀ زنان». گنجینه اسناد، ۱۱3(29)، ۸۷-۱۰۸.‬ ۱۳۹۸.‬‬‬‬‬‬
  • ‏‫دشتی، محمدتقی. روش تحقیق مسئله محور راهبردگرا. قم: مکث اندیشه.‬ ۱۳۹۹.‬‬‬‬‬‬
  • ‏‫رضا، محمد رشید. ‏تفسير القرآن الحکيم الشهير بتفسير المنار. بیروت: دار المعرفة.‬ ۱۴۱۴.‬‬‬‬‬‬
  • ‏‫زارعی، معصومه؛ صادق نیا، مهراب؛ زارعان، منصوره؛ و سلطانی، سید علی اصغر. «فقه و شکل‌گیری مسائل زنان در بافت مدرن؛ صورت‌بندی مفهومی از مسائل نوپدید زنان در استفتائات». اسلام و علوم اجتماعی، ۲6(13)، ۳۱۷-۳۵۱.‬ ۱۴۰۰.‬‬‬‬‬‬
  • ‏‫زیبایی نژاد، محمد رضا؛ و خزائی، طاهره. «مضامین اساسی در رویکرد نواندیشی دینی به مسائل زنان». مطالعات جنسیّت و خانواده، ۱6(9)، ۱۱-۴۵.‬ ۱۴۰۰.‬‬‬‬‬‬
  • ‏‫شجریان، مهدی. «حجیت عقل ظنی در استنباط فقهی». دین و دنیای معاصر، ۱1(1)، ۷۵-۹۳.‬ ۱۴۰۳الف‌.‬‬‬‬‬‬
  • ‏‫شجریان، مهدی. «عدالت جنسیتی و رویکرد فقهی مطلوب در عرصه حکمرانی». فقه حکومتی، ۱3(0)، ۱۰۱-۱۲۹.‬ ۱۴۰۱.‬‬‬‬‬‬
  • ‏‫شجریان، مهدی. «فناوری‌های نوین و گسترش مطالبات عدالت جنسیتی؛ چالش‌ها و راهکارها». مقاله ارائه شده در فناوری‌های نوظهور و آینده اطلاعات. تهران: ابرار معاصر.‬ ۱۴۰۳ب‌.‬‬‬‬‬‬
  • ‏‫شفیعی، علی؛ کاظمی گلوردی، محمد رضا؛ و امیرزاده جیرکلی، منصور. «خوانش انتقادی رویکرد فقه ‌سنتی به حقوق ‌زنان (مبانی و چالش‌ها)». فقه و اصول (دانشگاه فردوسی مشهد)، ۱۳3(55)، ۱۲۴-۱۴۷.‬ ۱۴۰۲.‬‬‬‬‬‬
  • ‏‫صادقی تهرانی، محمد. فقه گویا. قم: جامعه علوم القرآن.‬ ۱۳۸۳.‬‬‬‬‬‬
  • صادقی تهرانی، محمد، توضیح المسائل نوین، تهران: امید فردا. ۱۳۷۸.
  • صادقی تهرانی، محمد، حقوق بانوان در اسلام، تهران: امید فردا. ۱۳۸۶.
  • ‏‫صانعی، یوسف. برابری دیه. قم: فقه الثقلین.‬ ۱۳۸۴.‬‬‬‬‬‬
  • صانعی، یوسف. برابری قصاص، قم: فقه الثقلین. ۱۳۸۳.
  • ‏‫طباطبایی، محمدحسین. המیزان في تفسیر القرآن. بیروت: مؤسسة الأعلمي للمطبوعات.‬ ۱۳۵۲.‬‬‬‬‬‬
  • علی‌اکبریان، حسنعلی، «نقش عدالت در قانون‌گذاری در حکومت اسلامی»، کاوشی نو در فقه، سال ۲۳، شماره ۱، ۱۳۹۵.
  • ‏‫علاسوند، فریبا. «فقه زنان و کنوانسیون محو تبعیض در نگاهی گذرا». در م‍ج‍م‍وعه م‍ق‍الات دف‍اع از ح‍ق‍وق زن‍ان، م‍ا و ن‍ظام ب‍ی‍ن‌ال‍م‍ل‍ل. م‍ؤس‍س‍ه ف‍ره‍ن‍گ‍ی طه.‬ ۱۳۸۰.‬‬‬‬‬‬
  • علاسوند، فریبا، «نگاهی گذرا به مبانی و تفاوت‌ها در فقه زنان»، حوراء، س ۱، ش ۱، بی‌تا.
  • ‏‫علوی تبار، علیرضا. «نوانديشي ديني و فقه زنان». زنان، (۵۸)، ۳۶-۳۸.‬ ۱۳۷۸.‬‬‬‬‬‬
  • ‏‫فنایی، ابوالقاسم. اخلاق دین شناسی. تهران: نگاه معاصر.‬ ۱۳۹۴.‬‬‬‬‬‬
  • کاتوزیان، ناصر، «ارزش سنت و جذبه عدالت در توارث همسران»، نقد و نظر، س ۵، ش ۱، ۱۳۷۸.
  • ‏‫کربلایی، علی بن حسین. عقدالکساء فی فقه النساء. قم: مجمع الذخائر الاسلامیه.‬ ۱۳۹۳.‬‬‬‬‬‬
  • ‏‫مفید، محمد بن محمد. أحکام النساء. مهدی نجف. قم: المؤتمر العالمي لألفية الشيخ المفيد.‬ ۱۴۱۳.‬‬‬‬‬‬
  • مصباح یزدی، محمدتقی، پرسش‌ها و پاسخ‌ها، قم: موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی، ۱۳۹۱.
  • مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، تهران: صدرا، ۱۳۸۹.
  • ‏‫منتظری، حسینعلی. دراسات في ولایة الفقیه و فقه الدولة الإسلامیة. قم: المرکز العالمي للدراسات الاسلامیة.‬ ۱۴۰۹.‬‬‬‬‬‬
  • ‏‫مهرپور، حسین. مباحثی از حقوق زن. تهران: اطلاعات.‬ ۱۳۷۹.‬‬‬‬‬‬
  • ‏‫مهریزی، مهدی. «آسيب شناسي پژوهش هاي فقهي در مسائل زنان». پيام زن - دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، ۱3(11)، ۱۹۴-۲۱۱.‬ ۱۳۸۳.‬‬‬‬‬‬
  • ‏‫مهریزی، مهدی. «چیرگی سنت بر فضای مطالعات دینی زنان». کتاب ماه دین، ۱۳7(11)، ۸۰-۸۱.‬ ۱۳۸۷.‬‬‬‬‬‬
  • ‏‫مهریزی، مهدی. «فقه زنان؛ گفتار اول: جریان‌شناسی حقوقی زن». کرانه های اجتهاد - گفتارهایی در موضوعات و مسائل فقهی و اصولی، 1(1)، ۶۹۱-۷۲۸.‬ ۱۳۹۶.‬‬‬‬‬‬*