پیوند اعضاء از دیدگاه فقه (کتاب): تفاوت میان نسخه‌ها

Mkhaghanif (بحث | مشارکت‌ها)
جزبدون خلاصۀ ویرایش
Khoshnudi (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد)
خط ۴۶: خط ۴۶:
* '''چکیده'''  
* '''چکیده'''  


'''پیوند اعضاء از دیدگاه فقه''' کتابی است فارسی نوشته معصومه سادات هاشمی در موضوع پیوند اعضاء که جزو مهم‌ترین مباحث فقهی در اعصار جدید به شمار می‌رود. نویسنده نخست حالات متصوَر از برداشت عضو را بیان کرده و دیدگاه و ادله موافقان و مخالفان جداسازی و پیوند اعضاء را ارزیابی کرده است. از آنجا که برداشت عضو از میت معمولی کارکرد ندارد مولف بحث را بر برداشت عضو از میت به مرگ مغزی متمرکز کرده و با تکیه بر اصالة الإباحة، اصل تزاحم، وجود منفعت عقلایی و دلایل دیگر به ادله مخالفان پاسخ می‌دهد.
'''پیوند اعضاء از دیدگاه فقه''' کتابی است فارسی نوشته معصومه سادات هاشمی در موضوع [[پیوند اعضا]] که جزو مهم‌ترین مباحث فقهی در اعصار جدید به شمار می‌رود. نویسنده نخست حالات متصوَر از برداشت عضو را بیان کرده و دیدگاه و ادله موافقان و مخالفان جداسازی و پیوند اعضا را ارزیابی کرده است. از آنجا که برداشت عضو از میت معمولی کارکرد ندارد مولف بحث را بر برداشت عضو از میت به [[مرگ مغزی]] متمرکز کرده و با تکیه بر اصالة الإباحة، اصل تزاحم، وجود منفعت عقلایی و دلایل دیگر به ادله مخالفان پاسخ می‌دهد.


بخش‌هایی از کتاب نیز به مباحث پیرامونی پیوند اعضا مثل فروش اعضای بدن، وصیت به جداسازی اعضا پس از مرگ و طهارت یا نجاست اعضای پیوندی اختصاص یافته است.
بخش‌هایی از کتاب نیز به مباحث پیرامونی پیوند اعضا مثل فروش اعضای بدن، وصیت به جداسازی اعضا پس از مرگ و طهارت یا نجاست اعضای پیوندی اختصاص یافته است.


==معرفی و گزارش ساختار==
==معرفی و گزارش ساختار==
کتاب پیوند اعضاء از دیدگاه فقه نوشته‌ی معصومه سادات هاشمی کتابی است با موضوع پیوند اعضاء که انتشارات نسیم رضوان آن را در سال ۱۳۹۴ش به چاپ رسانده است. کتاب در دو بخش و هفت فصل سامان یافته است؛ بخش اول کتاب با عنوان جداسازی اعضاء مشتمل بر سه فصل است. فصل اول به کلیات موضوع پیوند اعضاء اختصاص دارد. فصل دوم در باب جداسازی اعضاء از بدن انسان زنده و فصل سوم در باب جداسازی اعضاء از بدن میت است.  
کتاب پیوند اعضاء از دیدگاه فقه نوشته معصومه سادات هاشمی کتابی است با موضوع پیوند اعضا که انتشارات نسیم رضوان آن را در سال ۱۳۹۴ش به چاپ رسانده است. کتاب در دو بخش و هفت فصل سامان یافته است؛ بخش اول کتاب با عنوان جداسازی اعضاء مشتمل بر سه فصل است. فصل اول به کلیات موضوع پیوند اعضاء اختصاص دارد. فصل دوم در باب جداسازی اعضاء از بدن انسان زنده و فصل سوم در باب جداسازی اعضاء از بدن میت است.  


بخش دوم کتاب با عنوان پیوند اعضاء در چهار فصل گردآوری شده است. در فصل اول دیدگاه جواز پیوند و ادله آن مورد بررسی قرار گرفته است. فصل دوم به نظرگاه قائلین به حرمت پیوند و ادله‌ی آنان و نیز بیع اعضای بدن اختصاص دارد. مولف در فصل سوم مسئله وصیت به اهدای عضو پس از مرگ را بررسی کرده و به ادله جواز و حرمت می‌پردازد‌. در نهایت، آخرین فصل کتاب را به ذکر احکام مهم پیوند اختصاص داده است.
بخش دوم کتاب با عنوان پیوند اعضاء در چهار فصل گردآوری شده است. در فصل اول دیدگاه جواز پیوند و ادله آن مورد بررسی قرار گرفته است. فصل دوم به نظرگاه قائلین به حرمت پیوند و ادله آنان و نیز بیع اعضای بدن اختصاص دارد. مولف در فصل سوم مسئله وصیت به اهدای عضو پس از مرگ را بررسی کرده و به ادله جواز و حرمت می‌پردازد‌. در نهایت، آخرین فصل کتاب را به ذکر احکام مهم پیوند اختصاص داده است.


در کتاب گاه مباحث یک فصل با عناوین فصل‌های دیگر هم‌پوشانی دارد. همچنین در برخی موارد مباحث لُغوی مطرح شده به دلیل بیان مبهم، غیرضروری می‌نماید.
در کتاب گاه مباحث یک فصل با عناوین فصل‌های دیگر هم‌پوشانی دارد. همچنین در برخی موارد مباحث لُغوی مطرح شده به دلیل بیان مبهم، غیرضروری می‌نماید.
خط ۶۰: خط ۶۰:
در فصل دوم از بخش دوم که مفصل‌ترین فصل کتاب است، مؤلف به ادله‌ی نقلی و عقلی مخالفان و موافقان جداسازی اعضاء از فرد زنده می‌پردازد.
در فصل دوم از بخش دوم که مفصل‌ترین فصل کتاب است، مؤلف به ادله‌ی نقلی و عقلی مخالفان و موافقان جداسازی اعضاء از فرد زنده می‌پردازد.


قائلان به حرمت، تصرف در بدن به نحو جداسازی اعضاء از بدن فرد زنده و لو با اذن وی را جایز نمی‌دانند و برای اثبات مدعای خود ادله‌ای را که شامل آیات «وَ لا تُلقوا بِأیدیکم إلی التّهلُکة» ([[آیه ۱۹۵ سوره بقره|بقره، ۱۹۵]]) و «فَلَیُغَیِرَنَّ خَلقَ الله» ([[آیه ۱۱۹ سوره نساء|نساء، ۱۱۹]]) و روایات حرمت اضرار به نفس،<ref>همچون حر عاملی، وسایل الشیعة، ج۱۷، ص۳۴۱، حدیث۳</ref> حرمت مُثله،<ref>طوسی، تهذیب الاحکام، ج۶، ص۱۳۸؛ کلینی، الکافی، ج۵، ص۲۹؛ حر عاملی، وسائل الشیعة، ج۱۹، ص۹۶، ابواب جهاد العدو.</ref> حرمت ذلت،<ref>حر عاملی، وسائل الشیعة، ج۱۱، باب۱۲ حدیث ۱و۲، ص۴۲۴</ref> هتک حرمت و... بیان نموده‌اند (ص۲۷_۵۶).
قائلان به حرمت، تصرف در بدن به نحو جداسازی اعضاء از بدن فرد زنده و لو با اذن وی را جایز نمی‌دانند و برای اثبات مدعای خود ادله‌ای را که شامل آیات «وَ لا تُلقوا بِأیدیکم إلی التّهلُکة» ([[آیه ۱۹۵ سوره بقره|بقره، ۱۹۵]]) و «فَلَیُغَیِرَنَّ خَلقَ الله» ([[آیه ۱۱۹ سوره نساء|نساء، ۱۱۹]]) و روایات حرمت اضرار به نفس، <ref>همچون حر عاملی، وسایل الشیعة، ج۱۷، ص۳۴۱، حدیث۳</ref> حرمت مُثله، <ref>طوسی، تهذیب الاحکام، ج۶، ص۱۳۸؛ کلینی، الکافی، ج۵، ص۲۹؛ حر عاملی، وسائل الشیعة، ج۱۹، ص۹۶، ابواب جهاد العدو.</ref> حرمت ذلت، <ref>حر عاملی، وسائل الشیعة، ج۱۱، باب۱۲ حدیث ۱و۲، ص۴۲۴</ref> هتک حرمت و... بیان نموده‌اند (ص۲۷_۵۶).


در دیدگاه دوم، قائلان به جوازِ جداسازی اعضای بدن فرد زنده به آیاتی از قرآن کریم از جمله [[آیه ۱۴۸ سوره بقره]] «فاستَبِقوا الخَیرات» و آیاتی که بر سلطنت انسان بر خود دلالت دارند(همچون [[آیه ۲۵ سوره مائده]]) و برخی روایات، از جمله قاعده‌ی تفویض کارهای مومن به خود او،<ref>حر عاملی، وسائل الشیعة، باب ۱۲ از ابواب امر و نهی، ج۱۱، ص۴۲۴.</ref> روایات اهمیت نیکوکاری و رساندن معروف به مومن<ref>برای نمونه: کلینی، الکافی، ج۴، ص۲۷.</ref> و... استدلال نموده‌اند.  
در دیدگاه دوم، قائلان به جوازِ جداسازی اعضای بدن فرد زنده به آیاتی از قرآن کریم از جمله [[آیه ۱۴۸ سوره بقره]] «فاستَبِقوا الخَیرات» و آیاتی که بر سلطنت انسان بر خود دلالت دارند(همچون [[آیه ۲۵ سوره مائده]]) و برخی روایات، از جمله قاعده‌ی تفویض کارهای مومن به خود او، <ref>حر عاملی، وسائل الشیعة، باب ۱۲ از ابواب امر و نهی، ج۱۱، ص۴۲۴.</ref> روایات اهمیت نیکوکاری و رساندن معروف به مومن<ref>برای نمونه: کلینی، الکافی، ج۴، ص۲۷.</ref> و... استدلال نموده‌اند.  


نویسنده در ادامه تبیین می‌کند که عقل به لزوم حفظ نفس از خطر و ضرر حکم کرده و به انسان اجازه نمی‌دهد کاری کند که باعث ضرردیدن و یا به خطر افتادن جان او شود و بهترین راه تأمین عضو مورد نیاز، جداسازی آن از مردگان است (ص۵۷_۷۵).
نویسنده در ادامه تبیین می‌کند که عقل به لزوم حفظ نفس از خطر و ضرر حکم کرده و به انسان اجازه نمی‌دهد کاری کند که باعث ضرردیدن و یا به خطر افتادن جان او شود و بهترین راه تأمین عضو مورد نیاز، جداسازی آن از مردگان است (ص۵۷_۷۵).


== جداسازی اعضاء بدن مردگان ==
== جداسازی اعضاء بدن مردگان ==
نویسنده‌ی کتاب در فصل سوم از بخش اول، بعد از بررسی معنای واژه «موت» و مفهوم متناقض آن یعنی حیات، به صورت گذرا به مسئله‌ی موت در قرآن پرداخته است. در ادامه مرگ طبیعی و [[مرگ مغزی]] را تعریف می‌کند. از آنجا که پیوندهای مفید مخصوص فقط پیوند‌های از میت به مرگ مغزی است، نویسنده شروط احراز مرگ مغزی از دیدگاه متخصصین را مرور کرده است (ص۷۷_۸۲).
نویسنده‌ی کتاب در فصل سوم از بخش اول، بعد از بررسی معنای واژه «موت» و مفهوم متناقض آن یعنی حیات، به صورت گذرا به مسئله‌ی موت در قرآن پرداخته است. در ادامه مرگ طبیعی و [[مرگ مغزی]] را تعریف می‌کند. از آنجا که پیوندهای مفید مخصوص فقط پیوند‌های از میت به مرگ مغزی است، نویسنده شروط احراز مرگ مغزی از دیدگاه متخصصین را مرور کرده است (ص۷۷_۸۲).


=== دلایل حرمت جداسازی اعضای مردگان ===
=== دلایل حرمت جداسازی اعضای مردگان ===
خط ۸۰: خط ۸۰:


=== دلایل جواز برداشت اعضای بدن مردگان ===
=== دلایل جواز برداشت اعضای بدن مردگان ===
نویسنده پس از نقد دلایل حرمت جداسازی اعضای بدن مردگان، ادله‌ی موافقان برداشت عضو از مردگان را در دو دلیل خلاصه کرده است: نخست روایاتی که در آنها به شکافتن بدن مادری که مرده و نجات جنین او امر شده و نیز روایات دال بر امر به قطعه قطعه کردن جنین مرده در شکم مادر است.<ref>حر عاملی، وسائل الشیعة، ج۲، ابواب الاحتضار، باب۴۶، حدیث ۶.</ref> دیگر آن که بر فرض اینکه برداشت عضو منهی‌ٌعنه شارع باشد، ضرورت آن را مباح می‌کند و اباحه تا زمان باقی‌بودن ضرورت، معتبر است.
نویسنده پس از نقد دلایل حرمت جداسازی اعضای بدن مردگان، ادله‌ی موافقان برداشت عضو از مردگان را در دو دلیل خلاصه کرده است: نخست روایاتی که در آنها به شکافتن بدن مادری که مرده و نجات جنین او امر شده و نیز روایات دال بر امر به قطعه قطعه کردن جنین مرده در شکم مادر است.<ref>حر عاملی، وسائل الشیعة، ج۲، ابواب الاحتضار، باب۴۶، حدیث ۶.</ref> دیگر آن که بر فرض اینکه برداشت عضو منهی‌ٌعنه شارع باشد، ضرورت آن را مباح می‌کند و اباحه تا زمان باقی‌بودن ضرورت، معتبر است.


خلاصه اینکه با جمع‌بندی ادله‌ی مخالفان و موافقان برداشت عضو در مورد انسان زنده تا زمانی که حیات وی در خطر نیفتد برای حفظ و نجات نفس محترم به شرطی که ضرورت به مرحله فعلیت رسیده باشد، برداشت عضو جایز است، اما در مورد میت خطری در میان نیست و فقط شبهه هتک حرمت میت است، که آن نیز با توجه به هدف عقلایی احیاء نفس، منتفی شده و قطع عضو جایز است (ص۹۴_۹۶).
خلاصه اینکه با جمع‌بندی ادله‌ی مخالفان و موافقان برداشت عضو در مورد انسان زنده تا زمانی که حیات وی در خطر نیفتد برای حفظ و نجات نفس محترم به شرطی که ضرورت به مرحله فعلیت رسیده باشد، برداشت عضو جایز است، اما در مورد میت خطری در میان نیست و فقط شبهه هتک حرمت میت است، که آن نیز با توجه به هدف عقلایی احیاء نفس، منتفی شده و قطع عضو جایز است (ص۹۴_۹۶).
خط ۹۷: خط ۹۷:


== احکام مترتب بر پیوند ==
== احکام مترتب بر پیوند ==
نویسنده در فصل دوم با عنوان احکام مترتب بر پیوند، ادله‌ی دیدگاه عدم جواز پیوند را در سه عنوان گزارش می‌کند که عبارتند از: الف)پیوند، تصرف بدون اذن در ملک غیر است، ب) بطلان نماز با نجاست عضو قطع‌شده، ج) وجوب دفن اعضای مرده و حرمت تأخیر دفن (ص۱۰۵_۱۰۷).
نویسنده در فصل دوم با عنوان احکام مترتب بر پیوند، ادله‌ی دیدگاه عدم جواز پیوند را در سه عنوان گزارش می‌کند که عبارتند از: الف)پیوند، تصرف بدون اذن در ملک غیر است، ب) بطلان نماز با نجاست عضو قطع‌شده، ج) وجوب دفن اعضای مرده و حرمت تأخیر دفن (ص۱۰۵_۱۰۷).


===فروش اعضای بدن===
===فروش اعضای بدن===
در ادامه‌ی این فصل نویسنده به اشکالاتی که در خصوص خرید و فروش اعضای بدن ذکر شده می‌پردازد که عبارتند از: بطلان بیع میته، روایاتی که ثمن میته را سحت می‌داند،<ref>برای نمونه: حر عاملی، وسائل الشیعة، ج۲، ص۴۷۷.</ref> اجماع و دلیل عقل که می‌گوید مال باید خارج از جسم انسان باشد، و قیمت بازاری داشته باشد و هر دو در مورد جسم انسان منتفی است (ص۱۰۸_۱۱۶).
در ادامه‌ی این فصل نویسنده به اشکالاتی که در خصوص خرید و فروش اعضای بدن ذکر شده می‌پردازد که عبارتند از: بطلان بیع میته، روایاتی که ثمن میته را سحت می‌داند، <ref>برای نمونه: حر عاملی، وسائل الشیعة، ج۲، ص۴۷۷.</ref> اجماع و دلیل عقل که می‌گوید مال باید خارج از جسم انسان باشد، و قیمت بازاری داشته باشد و هر دو در مورد جسم انسان منتفی است (ص۱۰۸_۱۱۶).


بطلان بیع میته ناشی از عموم موجود در [[آیه ۳ سوره مائده]] است و نیز این که بر اساس آیات [[آیه ۲۶ سوره آل‌عمران|۲۶ آل عمران]] و [[آیه ۱۲ سوره انعام|۱۲ انعام]]، مالک حقیقی جسم انسان خداوند است فلذا انسان حق تصرف در آن را ندارد. به علاوه که عرفاً بر جسم انسان عنوان مال صدق نمی‌کند و اعضای بدن نیز مال نیست چون جزئی از کل بدن هستند که کل بدن در فقه اسلامی مالیت ندارد. نویسنده بر هر یک از دلایل فوق اشکالاتی وارد کرده و در نهایت نتیجه می‌گیرد که فروش اعضای بدن جایز است (ص۱۱۶).
بطلان بیع میته ناشی از عموم موجود در [[آیه ۳ سوره مائده]] است و نیز این که بر اساس آیات [[آیه ۲۶ سوره آل‌عمران|۲۶ آل عمران]] و [[آیه ۱۲ سوره انعام|۱۲ انعام]]، مالک حقیقی جسم انسان خداوند است فلذا انسان حق تصرف در آن را ندارد. به علاوه که عرفاً بر جسم انسان عنوان مال صدق نمی‌کند و اعضای بدن نیز مال نیست چون جزئی از کل بدن هستند که کل بدن در فقه اسلامی مالیت ندارد. نویسنده بر هر یک از دلایل فوق اشکالاتی وارد کرده و در نهایت نتیجه می‌گیرد که فروش اعضای بدن جایز است (ص۱۱۶).
خط ۱۱۱: خط ۱۱۱:
{{پانویس}}
{{پانویس}}
==منابع==
==منابع==
 
{{منابع}}
* حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه الی تحصیل مسائل الشریعه، تهران، اسلامیه، ۱۳۷۶ق.
* حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه الی تحصیل مسائل الشریعه، تهران، اسلامیه، ۱۳۷۶ق.
* طوسی، محمد بن الحسن، تهذیب الاحکام، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵ش.
* طوسی، محمد بن الحسن، تهذیب الاحکام، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵ش.
* کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۸۸ق.
* کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۸۸ق.
* {{پایان}}


[[رده:مقالات کتاب‌شناسی]]
[[رده:مقالات کتاب‌شناسی]]
[[رده:کتاب‌های اهدای عضو]]
[[رده:کتاب‌های معصومه سادات هاشمی]]