کاربر:Mojtaba61.Abedini/صفحه تمرین۲: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۸۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
==بسم الله الرحمن الرحیم== | ==== بسم الله الرحمن الرحیم ==== | ||
====فقه خانواده در جهان معاصر(وهبة زخیلی)==== | |||
== | |||
کتاب «الأسرة المسلمة في العالم المعاصر» اثر دکتر وهبه الزحیلی | |||
چکیده | |||
کتاب «الأسرة المسلمة في العالم المعاصر» اثری جامع و موجز به قلم فقیه برجسته دکتر وهبه الزحیلی است که به تبیین همهجانبه نظام خانواده در اسلام میپردازد. مؤلف در این اثر با نگاهی تأصیلی، نقادانه و معاصر، کلیه احکام، آداب و اخلاق مورد نیاز یک خانواده مسلمان را از منظر شریعت اسلام تشریح میکند. این کتاب با هدف ارائه یک راهنمای عملی برای ساختن خانوادهای استوار بر الگوی صدر اسلام، به بررسی چالشها، انحرافات و تهدیدهای فرهنگی پیش روی نهاد خانواده در دنیای امروز میپردازد. دکتر زحیلی با استناد به منابع اصیل اسلامی یعنی قرآن و سنت و با تأکید بر سماحت، واقعگرایی و اعتدال شریعت، تلاش دارد تا ضمن تبیین ارکان تشکیل، حقوق متقابل اعضا و فعالیتهای درون خانواده، راهکارهایی برای حفظ هویت، استحکام و مصونیت خانواده مسلمان در برابر تهاجمات فرهنگی غرب ارائه دهد. این اثر به عنوان یک مطالعه فشرده و در عین حال مستند، برای عموم خانوادههای مسلمان نگاشته شده تا راهنمای آنان در مسیر تحقق سعادت دنیوی و اخروی باشد. | |||
معرفی اجمالی | |||
این کتاب که حاصل تلاش علمی یکی از بزرگترین فقهای معاصر، دکتر وهبه الزحیلی رئیس سابق گروه فقه اسلامی دانشگاه دمشق است، با هدف ارائه یک مجموعه کامل و کاربردی برای خانواده مسلمان در عصر حاضر تألیف شده است. مؤلف در بخش تقدیم (صفحه ۹) انگیزه خود را از نگارش این اثر، نیاز مبرم به ارائه یک راهنمای اسلامی صرف برای بنای خانواده بر همان اساسی که در صدر اسلام بنیان نهاده شد، بیان میکند. به گفته ایشان، این کتاب یک «دراسة مكثفة أو موجزة» (مطالعه فشرده و موجز) است تا تهیه و استفاده از آن برای میلیونها خانواده مسلمان آسان باشد. رویکرد کتاب «تأصيلية نقدية معاصرة» است، یعنی ضمن ریشهیابی احکام از منابع موثق اسلامی، به نقد انحرافات موجود در برخی خانوادهها پرداخته و راهکارهایی متناسب با نیازهای عصر حاضر و در مواجهه با چالشهای رسانهای و «الغزو الثقافي الغربي» (تهاجم فرهنگی غرب) ارائه میدهد. | |||
اهداف اصلی کتاب آنطور که مؤلف بیان میکند شامل موارد زیر است: حفظ نظام خانواده اسلامی در برابر جریانات بیرونی، آگاهیبخشی به اعضای خانواده نسبت به نقش کلیدی این نهاد در حفظ اسلام، تبیین سماحت و واقعگرایی شریعت در تنظیم امور خانواده، و مقایسه نظام خانواده اسلامی با سایر نظامهای شرقی و غربی برای اثبات برتری و جاودانگی الگوی الهی. مؤلف تأکید میکند که تمامی احادیث ذکر شده در کتاب از منابع معتبر تخریج و تحقیق شدهاند. | |||
ساختار کتاب | |||
کتاب پس از یک تقدیم یا پیشگفتار (صفحه ۹) در یک تمهید یا مقدمه مفصل و چهار فصل اصلی سامان یافته است. | |||
تمهید با عنوان «لإقامة معالم نظام الأسرة» (برای برپایی ارکان نظام خانواده) از صفحه ۱۵ آغاز میشود و به مباحث بنیادین و نظری همچون وحدت انسانی، جایگاه و کرامت زن، تفاوتهای طبیعی میان دو جنس، تعریف و اهمیت خانواده، چالشهای معاصر و قواعد کلی بنای خانواده به ویژه در حوزه تربیت فرزندان میپردازد. | |||
فصل اول با عنوان «معالم بناء الأسرة المسلمة» (ارکان ساخت خانواده مسلمان) از صفحه ۴۹ شروع میشود و به مراحل عملی تشکیل خانواده اختصاص دارد. این فصل مباحثی چون مقدمات ازدواج یعنی خواستگاری، شیوه اجرای عقد، موانع شرعی ازدواج و آثار حقوقی آن را پوشش میدهد. | |||
فصل دوم با عنوان «حقوق الأسرة الخاصة والعامة لأفرادها» (حقوق خصوصی و عمومی اعضای خانواده) از صفحه ۱۰۵ آغاز میشود و به تفصیل حقوق متقابل زوجین، حقوق فرزندان بر والدین و حقوق والدین بر فرزندان، و نیز حقوق سایر اقارب و همسایگان را بررسی میکند. | |||
فصل سوم تحت عنوان «أنشطة الأسرة» (فعالیتهای خانواده) به جنبههای عملی و رفتاری زندگی خانوادگی مانند آداب معاشرت، زینت، تفریح، کار و فعالیتهای اقتصادی و اجتماعی میپردازد. | |||
فصل چهارم و پایانی با عنوان «نهاية الحياة الزوجية وآثارها» (پایان زندگی زناشویی و آثار آن) به مباحث مربوط به انحلال نکاح از طریق طلاق، خلع، فسخ قضایی و سایر موارد و همچنین احکام مربوط به عده میپردازد. | |||
محتوای تفصیلی کتاب | |||
تمهید: برای برپایی ارکان نظام خانواده (صفحه ۱۵) | |||
این بخش به عنوان زیربنای فکری کتاب عمل میکند و با بحث از «الوحدة الإنسانية» (وحدت انسانی) در صفحه ۱۷ آغاز میشود. مؤلف با استناد به آیه اول سوره نساء «يَا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ» و حدیث «إنما النساء شقائق الرجال» بر مساوات کامل زن و مرد در خلقت، کرامت انسانی و تکالیف شرعی تأکید میکند. | |||
در ادامه به «امتیازات المرأة» در صفحه ۱۸ مانند معافیت از برخی تکالیف مالی مثل نفقه و اجتماعی مثل جهاد و قضاوت میپردازد. همچنین «بعض الفوارق بين الجنسين» (برخی تفاوتها میان دو جنس) در صفحه ۱۹ را در اموری چون شهادت، ارث و قوّامیت مرد بررسی کرده و حکمت این تفاوتها را تشریح میکند. سپس به تعریف «معنى الأسرة» در صفحه ۲۰، انواع آن شامل خانواده کوچک، متوسط و بزرگ و «أهمية الأسرة» (اهمیت خانواده) در صفحه ۲۲ به عنوان بستری برای رشد فردی و بقای نوع انسانی میپردازد. مؤلف همچنین به «بعض مشكلات الأسرة المعاصرة» (برخی مشکلات خانواده معاصر) در صفحه ۲۴ اشاره کرده و راهحل را در بازگشت به اصول اسلامی میداند. | |||
یکی از مهمترین بخشهای این مقدمه، بحث تفصیلی درباره «تربية الأولاد» (تربیت فرزندان) از صفحه ۲۷ است. مؤلف تربیت را مفهومی عامتر از تعلیم دانسته و ارکان سیزدهگانه تربیت اسلامی را برمیشمرد: تربیت ایمانی و عقیدتی، تربیت بدنی، آموزش عبادت، آموزش زبان عربی و علوم نافع، تربیت اخلاقی، تربیت روحانی، تربیت اجتماعی، آموزش حرفه و صنعت، تربیت عاطفی و روانی، تربیت عقلی، تربیت بهداشتی، تربیت زیباییشناختی و تربیت جنسی. | |||
فصل اول: ارکان ساخت خانواده مسلمان (صفحه ۴۹) | |||
این فصل به مراحل عملی تشکیل خانواده میپردازد. مؤلف با تأکید بر اینکه ازدواج تنها راه مشروع برای رابطه زن و مرد است، به تبیین «حكم الزواج» در صفحه ۵۳ بر اساس احکام تکلیفی پنجگانه یعنی واجب، مستحب، حرام، مکروه و مباح میپردازد. سپس به «عقبات الزواج» (موانع ازدواج) در صفحه ۵۵ در عصر حاضر مانند بحران مسکن، مهریههای سنگین، هزینههای گزاف، بیکاری و ضعف تدین اشاره کرده و راهکارهای اسلام برای تسهیل ازدواج را بیان میکند. | |||
مبحث اول: مقدمات ازدواج (الخطبة ووسائلها) از صفحه ۶۵ آغاز میشود. در این مبحث، احکام «خطبه» (خواستگاری) به عنوان یک وعده برای ازدواج و نه خود عقد، تشریح میشود. جواز نگاه کردن به وجه و کفین زن مورد خواستگاری با استناد به احادیث نبوی تبیین شده و بر حرمت خلوت با او تأکید میگردد. در ادامه «صفات الخاطبين» (ویژگیهای خواستگاران) در صفحه ۶۶ بررسی میشود. مهمترین ویژگی برای مرد «دین و اخلاق» است و برای زن نیز چهار ویژگی کلیدی ذکر شده: دین و اخلاق، باکره بودن، ودود بودن (بامحبت) و ولود بودن (فرزندآور). | |||
مبحث دوم و سوم: انعقاد عقد و موانع ازدواج در صفحات ۷۵ و ۸۵ مطرح میشود. در این بخش کیفیت اجرای شرعی عقد ازدواج با حضور ولی و دو شاهد عادل و با صیغه ایجاب و قبول بیان میشود. سپس به تفصیل «المحرمات المؤبدة» (محارم دائمی) در صفحه ۸۷ به سبب قرابت نسبی، مصاهره (خویشاوندی سببی) و رضاع (شیرخوارگی) و «المحرمات المؤقتة» (محارم موقت) در صفحه ۹۱ مانند ازدواج با زن شوهردار، زن غیرکتابی، جمع بین دو خواهر و ازدواج با زن پنجم پرداخته میشود. بحث «تعدد زوجات» در صفحه ۹۳ نیز در همین بخش با شروط «عدالت مادی» و «قدرت بر انفاق» مطرح میگردد. | |||
فصل دوم: حقوق اعضای خانواده (صفحه ۱۰۵) | |||
این فصل به تفصیل حقوق و تکالیف متقابل اعضای خانواده را بررسی میکند. | |||
حقوق الزوج (حقوق شوهر) از صفحه ۱۰۷ آغاز میشود. مؤلف ده حق برای شوهر برمیشمرد که مهمترین آنها عبارتند از: «الطاعة بالمعروف» (اطاعت در امور پسندیده) که این حق ناشی از درجه قوّامیت مرد در مدیریت خانواده است که به دلیل ویژگیهای فطری و مسئولیت مالی به او اعطا شده است. «القرار في المنزل» (ماندن در خانه) که خروج زن از منزل جز برای ضرورت و با اذن شوهر جایز نیست. «صون العرض والمال» (حفظ آبرو و مال شوهر) که زن امانتدار ناموس و اموال شوهر در غیاب اوست. «خدمة البيت» (خدمت در خانه) که این امر از نظر دیانت بر عهده زن است، هرچند از نظر قضایی قابل الزام نیست. «التأديب بالمعروف» (تادیب به شیوه پسندیده) که در صورت نشوز زن، مرد مراحل چهارگانه وعظ، هجر (قهر در بستر)، ضرب غیر شدید و در نهایت تحکیم را به ترتیب طی میکند. | |||
حقوق الزوجة (حقوق همسر) از صفحه ۱۲۱ بیان میشود. برای زن نیز حقوقی مادی و معنوی ذکر شده است. از حقوق معنوی: «الإحسان في المعاملة» (خوشرفتاری) که معاشرت نیکو با قول و فعل کریمانه مهمترین حق زن است. «صون الزوجة والغيرة عليها» (حفظ زن و غیرت ورزیدن بر او) که مرد موظف به دفاع از آبرو و شرف همسر خویش است. «إعفاف الزوجة» (تأمین نیاز جنسی زن) که این حق برای جلوگیری از به گناه افتادن زن بر عهده مرد است. «حفظ أسرار الزوجة» (حفظ اسرار زن). از حقوق مادی: «المهر» (مهریه) در صفحه ۱۳۱ به عنوان هدیهای واجب و «النفقة» (نفقه) در صفحه ۱۳۳ شامل خوراک، پوشاک و مسکن در حد متعارف و متناسب با توانایی مالی مرد. | |||
در ادامه فصل به تفصیل «حقوق الأولاد على الوالدين» (حقوق فرزندان بر والدین) و «حقوق الوالدين على الأولاد» (حقوق والدین بر فرزندان) و سایر اقارب پرداخته میشود. | |||
فصل سوم: أنشطة الأسرة (فعالیتهای خانواده) | |||
پس از تبیین حقوق و تکالیف بنیادین، دکتر زحیلی در این فصل به جنبههای عملی، پویا و روزمره زندگی خانوادگی میپردازد. این بخش نشان میدهد که اسلام تنها به وضع قوانین خشک نپرداخته، بلکه برای تمامی فعالیتهای درون خانواده از خصوصیترین روابط تا تعاملات اجتماعی، آداب و رهنمودهای دقیقی ارائه کرده است. هدف از این فعالیتها تقویت مودت، ایجاد نشاط و پویایی و جهتدهی به تمام ابعاد زندگی در مسیر رضایت الهی است. | |||
آداب المعاشرة والمخالطة (آداب معاشرت و آمیزش): مؤلف در این بخش به آداب رفتاری متقابل زوجین در زندگی روزمره میپردازد. این آداب شامل ملاطفت در گفتار، مزاح و شوخیهای مشروع، هدیه دادن به یکدیگر، مشورت در امور زندگی و پرهیز از هرگونه رفتار تحقیرآمیز است. ایشان با استناد به سیره پیامبر اکرم (ص) که با همسران خود با نهایت لطف و محبت رفتار میکردند، تأکید میکند که ایجاد فضایی سرشار از عاطفه و احترام از ارکان اصلی یک خانواده موفق است. | |||
الزينة والتجمل (آرایش و آراستگی): دکتر زحیلی در این بخش به اهمیت آراستگی متقابل زوجین برای یکدیگر میپردازد. همانطور که مرد دوست دارد همسر خود را در بهترین ظاهر ببیند، زن نیز همین حق را دارد. مؤلف با استناد به سخن ابن عباس که میگفت «من برای همسرم خود را میآرایم همانطور که او برای من خود را میآراید» این موضوع را یک حق و تکلیف دوطرفه میداند. البته این آراستگی باید در چارچوب شرع و به دور از اسراف و تقلید کورکورانه از مدهای غیراسلامی باشد و مختص به محیط خانه و حریم محارم باشد. | |||
العمل والكسب (کار و فعالیت اقتصادی): در این بخش مؤلف به تبیین نظام اقتصادی خانواده میپردازد. مسئولیت اصلی تأمین مخارج (انفاق) بر عهده مرد است و زن هیچ تکلیف شرعی در این زمینه ندارد. با این حال اسلام زن را از فعالیت اقتصادی منع نکرده است مشروط بر آنکه کار او مشروع باشد، محیط کار سالم و به دور از اختلاط حرام باشد، و این فعالیت به وظایف اصلی او به عنوان همسر و مادر لطمهای وارد نکند. مؤلف بر اهمیت همکاری و همفکری اقتصادی زوجین برای مدیریت بهینه منابع مالی خانواده تأکید میکند. | |||
الترويح والترفيه (تفریح و سرگرمی): اسلام دین جامعی است که به نیازهای روحی و جسمی انسان از جمله نیاز به تفریح و نشاط توجه دارد. دکتر زحیلی در این بخش بیان میکند که فعالیتهای تفریحی مشروع مانند سفر، ورزش، گردش در طبیعت و بازیهای خانوادگی نه تنها جایز بلکه برای تقویت روحیه و تحکیم روابط خانوادگی امری پسندیده است. ایشان با اشاره به مسابقه دویدن پیامبر (ص) با همسرشان حضرت عایشه نشان میدهد که ایجاد لحظات شاد و مفرح بخشی از سیره نبوی بوده است. | |||
فصل چهارم: نهاية الحياة الزوجية وآثارها (پایان زندگی زناشویی و پیامدهای آن) | |||
در این فصل پایانی، مؤلف به یکی از واقعبینانهترین جنبههای شریعت اسلام میپردازد. در حالی که اسلام ازدواج را میثاقی مقدس و ابدی میداند، اما به عنوان یک دین واقعگرا این حقیقت را نادیده نمیگیرد که گاهی ادامه زندگی مشترک به دلیل اختلافات شدید غیرممکن یا مضر میشود. از این رو شریعت راههایی مشروع و ضابطهمند برای انحلال نکاح پیشبینی کرده است تا از ضرر بیشتر جلوگیری شود. | |||
المبحث الأول: الطلاق (طلاق) در صفحه ۲۰۳ آغاز میشود. مؤلف طلاق را به عنوان «أبغض الحلال إلى الله» (منفورترین حلالها نزد خداوند) معرفی میکند. این نشان میدهد که طلاق آخرین راهحل است و نباید به سادگی به آن متوسل شد. حق طلاق اصولاً در اختیار مرد قرار داده شده است زیرا او مسئولیتهای مالی ناشی از انحلال نکاح مانند پرداخت مؤخر مهر و نفقه ایام عده را بر عهده دارد. دکتر زحیلی انواع طلاق یعنی سنی و بدعی و اقسام آن یعنی رجعی و بائن را تشریح کرده و بر حرمت طلاق در حالت حیض یا در طهری که در آن نزدیکی صورت گرفته (طلاق بدعی) تأکید میکند. | |||
المبحث الثاني: الرجعة (رجوع) در صفحه ۲۲۷ بررسی میشود. یکی از حکمتهای بزرگ در تشریع طلاق رجعی، امکان «رجوع» است. در طلاق اول و دوم تا زمانی که زن در ایام عده به سر میبرد، مرد میتواند بدون نیاز به عقد جدید به همسر خود رجوع کرده و زندگی مشترک را از سر بگیرد. این فرصتی طلایی برای تفکر، پشیمانی و اصلاح است که شریعت برای زوجین فراهم کرده است. | |||
المبحث الثالث: الخلع (خُلع) در صفحه ۲۳۵ مطرح میشود. همانطور که مرد حق طلاق دارد، شریعت برای زن نیز راهی برای پایان دادن به ازدواج در صورت کراهت شدید از همسر و ترس از عدم رعایت حدود الهی قرار داده است. «خلع» عبارت است از اینکه زن با بخشیدن مهر خود یا پرداخت مالی دیگر از همسرش تقاضای طلاق کند و مرد نیز آن را بپذیرد. این حق توازن را در انحلال نکاح برقرار میکند. | |||
المبحث الرابع: التفريق القضائي (جدایی به حکم قاضی) در صفحه ۲۴۵ بیان میشود. در مواردی که مرد از انجام وظایف خود سر باز میزند یا به زن ضرر میرساند و حاضر به طلاق نیز نمیشود، زن میتواند به قاضی مراجعه کرده و تقاضای طلاق کند. مؤلف مهمترین موارد تفریق قضایی را چنین برمیشمرد: ع ادامه از المبحث الرابع: التفريق القضائي (جدایی به حکم قاضی) در صفحه ۲۴۵: | |||
عدم انفاق: اگر مرد با وجود توانایی مالی، نفقه همسرش را نپردازد. در این صورت زن میتواند به قاضی مراجعه کرده و درخواست طلاق کند. این حکم بر اساس اصل «لا ضرر ولا ضرار» (نه ضرر و نه ضرار) است که یکی از قواعد مهم فقه اسلامی محسوب میشود. | |||
الضرر وسوء العشرة (ضرر و بدرفتاری): هرگونه آزار جسمی یا روحی که ادامه زندگی را برای زن غیرقابل تحمل کند. این شامل خشونت فیزیکی، توهینهای مکرر، رفتارهای تحقیرآمیز و هر نوع آزار روانی است که به حدی برسد که زندگی مشترک را غیرممکن سازد. | |||
العيب (وجود عیب): وجود عیوب خاص جسمی یا روانی در هر یک از زوجین که مانع تحقق اهداف ازدواج شود. این عیوب شامل ناتوانی جنسی، بیماریهای مزمن و شدید، یا اختلالات روانی جدی است که امکان زندگی مشترک طبیعی را سلب کند. | |||
الغيبة أو الحبس (غیبت یا حبس طولانی مدت شوهر): اگر شوهر برای مدت طولانی غایب باشد یا در زندان به سر ببرد، به گونهای که زن نتواند از حقوق زناشویی خود بهرهمند شود، در این صورت زن حق درخواست طلاق از قاضی را دارد. | |||
المبحث الخامس إلى السابع (ایلاء، ظهار و لعان): در این مباحث، مؤلف به سه شکل دیگر از جدایی میپردازد که ریشه در احکام خاص قرآنی دارند. ایلاء در صفحه ۲۶۵ سوگند خوردن مرد بر ترک نزدیکی با همسر برای بیش از چهار ماه است. اگر مرد پس از گذشت چهار ماه، یا به همسر خود بازگردد یا طلاقش دهد. ظهار در صفحه ۲۷۱ تشبیه کردن همسر به یکی از محارم مانند گفتن «تو مثل مادرم هستی» است که نیازمند کفاره سنگین برای بازگشت است. این کفاره شامل آزاد کردن یک برده، یا روزه دو ماه متوالی، یا اطعام شصت مسکین است. لعان در صفحه ۲۷۷ مربوط به زمانی است که مرد همسر خود را به زنا متهم میکند و شاهدی ندارد. در این صورت با اجرای مراسم خاصی که شامل پنج بار سوگند خوردن هر یک از زوجین است، برای همیشه از یکدیگر جدا میشوند. | |||
المبحث الثامن: العدة (عدّه) در صفحه ۲۸۵: «عده» مدتی است که زن پس از انحلال نکاح به دلیل طلاق یا فوت شوهر باید از ازدواج مجدد خودداری کند. دکتر زحیلی حکمتهای عده را چنین بیان میکند: | |||
اطمینان از عدم وجود حمل: این مهمترین حکمت عده است که برای جلوگیری از اختلاط انساب وضع شده است. اگر زن حامله باشد، عده تا زمان وضع حمل ادامه دارد، خواه این مدت کوتاه باشد یا طولانی. | |||
فرصتی برای رجوع و صلح در طلاق رجعی: در طلاق اول و دوم که رجعی محسوب میشود، مرد تا پایان عده میتواند بدون نیاز به عقد جدید، به همسر خود بازگردد. این فرصتی است برای تأمل، پشیمانی و احتمال اصلاح روابط. | |||
نشان دادن احترام و وفاداری به پیمان ازدواج سابق: به ویژه در عده وفات که چهار ماه و ده روز است، این مدت نوعی سوگواری و احترام به یاد همسر متوفی محسوب میشود. | |||
مؤلف انواع عده و مدت هر یک را به تفصیل بیان میکند: برای زنان حائض، عده سه طهر کامل است. برای زنان یائسه و صغیره، عده سه ماه قمری است. برای زنان حامله، عده تا وضع حمل است. در عده وفات، برای همه زنان غیرحامل چهار ماه و ده روز تعیین شده است. | |||
در دوران عده، زن حق خروج از منزل مشترک را ندارد مگر در موارد ضروری، و شوهر موظف به تأمین نفقه و مسکن اوست. همچنین زن در این دوران از آرایش و زینت برای جلب توجه خواستگاران باید پرهیز کند. | |||
خاتمه | |||
دکتر وهبه الزحیلی در خاتمه کتاب، بار دیگر بر این نکته تأکید میکند که خانواده، سنگ بنای جامعه اسلامی و مهمترین دژ برای حفظ دین و اخلاق است. ایشان نتیجه میگیرد که نظام خانواده در اسلام، نظامی جامع، متعادل و واقعگراست که با در نظر گرفتن تمام ابعاد وجودی انسان، راه را برای تشکیل خانوادهای سعادتمند، پویا و استوار هموار میسازد. | |||
در | مؤلف تأکید میکند که احکام و قوانین اسلامی در زمینه خانواده، برخلاف قوانین وضعی بشری، ریشه در علم لایتناهی الهی دارند و از این رو قادرند در هر زمان و مکانی پاسخگوی نیازهای حقیقی انسان باشند. این احکام نه تنها محدودکننده نیستند، بلکه چارچوبی امن برای رشد و شکوفایی استعدادهای انسانی در محیط خانواده فراهم میآورند. | ||
در پایان، دکتر زحیلی با دعوت همه مسلمانان به احیای این نظام الهی در زندگی خود، امیدواری خود را نسبت به آینده خانواده مسلمان ابراز میدارد. ایشان معتقد است که با وجود همه چالشها و تهدیدات، خانواده مسلمان به دلیل استواری بر مبانی وحیانی و سازگاری با فطرت انسانی، قادر خواهد بود نه تنها در برابر طوفانهای تغییرات اجتماعی مقاومت کند، بلکه به عنوان الگویی موفق برای سایر جوامع بشری نیز مطرح شود. این امید بر این باور استوار است که احکام الهی همواره متضمن مصلحت و سعادت حقیقی انسان هستند و راه نجات بشریت از بحرانهای اخلاقی و اجتماعی معاصر، بازگشت به این احکام حکیمانه است. | |||
در | |||
در | |||