کاربر:Mojtaba61.Abedini/صفحه تمرین۲: تفاوت میان نسخه‌ها

Mojtaba61.Abedini (بحث | مشارکت‌ها)
اصلاح ارقام
Mojtaba61.Abedini (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۷۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
==بسم الله الرحمن الرحیم==
==== بسم الله الرحمن الرحیم ====
====فقه خانواده در جهان معاصر(وهبة زخیلی)====
==اشکالات==
۱- فصل‌بندی کتاب به‌شکل مناسبی صورت نگرفته است؛ به‌طوری که در فصل اول به بررسی ماهیت غنا از منظر معنای لغوی، اصطلاح شرعی و دیدگاه‌های فقها پرداخته شده، اما فصل دوم که انتظار می‌رود به حکم غنا اختصاص یابد، به تاریخچه غنا می‌پردازد و در نهایت فصل سوم به موضوع حکم غنا اختصاص دارد.
۲- کتاب حاوی مطالب اضافی زیادی است. ۳۰ صفحه ابتدایی این کتاب به تاریخچه اختصاص یافته است. همچنین در فصل اول بخش دوم، ۱۶ صفحه را به تاریخچه رقص اختصاص داده و در فصل چهارم نیز ۱۵ صفحه را به تحلیل تاریخی و غیرتاریخی رقص و هنر نمایش پرداخته است. حجم زیاد مطالب ممکن است خواننده را از مسیر اصلی محتوا منحرف کند. بهتر بود نویسنده با خلاصه‌سازی و تمرکز بر نکات اصلی، این قسمت‌ها را کوتاه‌تر و جذاب‌تر ارائه می‌داد تا هم انسجام متن حفظ شود و هم انگیزه مخاطب برای ادامه مطالعه افزایش یابد.




۳- در صفحه ۹۲، کلمه «استثنا» درج شده که مسیر بحث را کاملاً تغییر داده و یک اشتباه ویرایشی آشکار به نظر می‌رسد. علاوه بر این، در صفحه ۹۷ به تناقضی اشاره شده که مفهوم آن به‌خوبی قابل درک نیست.
کتاب «الأسرة المسلمة في العالم المعاصر» اثر دکتر وهبه الزحیلی
چکیده


۴- نویسنده در صفحه ۱۱۱ اظهار می‌کند که قصد دارد در بررسی روایات به تحلیل سندی بپردازد، اما در برخی موارد این کار را انجام نمی‌دهد. حتی در مواردی که ادعای بررسی سندی دارد، تمامی راویان حدیث را به‌طور کامل مورد ارزیابی قرار نمی‌دهد. این مسئله در صفحات ۱۱۱ تا ۱۱۹ به وضوح دیده می‌شود.
کتاب «الأسرة المسلمة في العالم المعاصر» اثری جامع و موجز به قلم فقیه برجسته دکتر وهبه الزحیلی است که به تبیین همه‌جانبه نظام خانواده در اسلام می‌پردازد. مؤلف در این اثر با نگاهی تأصیلی، نقادانه و معاصر، کلیه احکام، آداب و اخلاق مورد نیاز یک خانواده مسلمان را از منظر شریعت اسلام تشریح می‌کند. این کتاب با هدف ارائه یک راهنمای عملی برای ساختن خانواده‌ای استوار بر الگوی صدر اسلام، به بررسی چالش‌ها، انحرافات و تهدیدهای فرهنگی پیش روی نهاد خانواده در دنیای امروز می‌پردازد. دکتر زحیلی با استناد به منابع اصیل اسلامی یعنی قرآن و سنت و با تأکید بر سماحت، واقع‌گرایی و اعتدال شریعت، تلاش دارد تا ضمن تبیین ارکان تشکیل، حقوق متقابل اعضا و فعالیت‌های درون خانواده، راهکارهایی برای حفظ هویت، استحکام و مصونیت خانواده مسلمان در برابر تهاجمات فرهنگی غرب ارائه دهد. این اثر به عنوان یک مطالعه فشرده و در عین حال مستند، برای عموم خانواده‌های مسلمان نگاشته شده تا راهنمای آنان در مسیر تحقق سعادت دنیوی و اخروی باشد.


۵- نویسنده در بخش سماع غنا، از چهار روایت مطرح‌شده تنها به ضعف دو روایت پرداخته و درباره دو روایت دیگر هیچ توضیحی ارائه نکرده است. (ص۱۲۳-۱۲۵).
معرفی اجمالی


۶- برخی روایت‌ها در صفحات ۱۲۷ و ۱۲۸ بدون ترجمه ذکر شده‌اند.
این کتاب که حاصل تلاش علمی یکی از بزرگترین فقهای معاصر، دکتر وهبه الزحیلی رئیس سابق گروه فقه اسلامی دانشگاه دمشق است، با هدف ارائه یک مجموعه کامل و کاربردی برای خانواده مسلمان در عصر حاضر تألیف شده است. مؤلف در بخش تقدیم (صفحه ۹) انگیزه خود را از نگارش این اثر، نیاز مبرم به ارائه یک راهنمای اسلامی صرف برای بنای خانواده بر همان اساسی که در صدر اسلام بنیان نهاده شد، بیان می‌کند. به گفته ایشان، این کتاب یک «دراسة مكثفة أو موجزة» (مطالعه فشرده و موجز) است تا تهیه و استفاده از آن برای میلیون‌ها خانواده مسلمان آسان باشد. رویکرد کتاب «تأصيلية نقدية معاصرة» است، یعنی ضمن ریشه‌یابی احکام از منابع موثق اسلامی، به نقد انحرافات موجود در برخی خانواده‌ها پرداخته و راهکارهایی متناسب با نیازهای عصر حاضر و در مواجهه با چالش‌های رسانه‌ای و «الغزو الثقافي الغربي» (تهاجم فرهنگی غرب) ارائه می‌دهد.


اهداف اصلی کتاب آن‌طور که مؤلف بیان می‌کند شامل موارد زیر است: حفظ نظام خانواده اسلامی در برابر جریانات بیرونی، آگاهی‌بخشی به اعضای خانواده نسبت به نقش کلیدی این نهاد در حفظ اسلام، تبیین سماحت و واقع‌گرایی شریعت در تنظیم امور خانواده، و مقایسه نظام خانواده اسلامی با سایر نظام‌های شرقی و غربی برای اثبات برتری و جاودانگی الگوی الهی. مؤلف تأکید می‌کند که تمامی احادیث ذکر شده در کتاب از منابع معتبر تخریج و تحقیق شده‌اند.


ساختار کتاب


کتاب پس از یک تقدیم یا پیشگفتار (صفحه ۹) در یک تمهید یا مقدمه مفصل و چهار فصل اصلی سامان یافته است.


==روش شناسی==
تمهید با عنوان «لإقامة معالم نظام الأسرة» (برای برپایی ارکان نظام خانواده) از صفحه ۱۵ آغاز می‌شود و به مباحث بنیادین و نظری همچون وحدت انسانی، جایگاه و کرامت زن، تفاوت‌های طبیعی میان دو جنس، تعریف و اهمیت خانواده، چالش‌های معاصر و قواعد کلی بنای خانواده به ویژه در حوزه تربیت فرزندان می‌پردازد.
نویسنده تلاش کرده است موضوع غنا را از منظر تاریخی (صفحه ۵۶)، همراه با استناد به دلایل فقهی شامل آیات، روایات و اجماع (صفحات ۹۲ تا ۱۱۱)، و همچنین از جنبه‌های لغوی (صفحه ۲۳) و اصطلاحی (صفحه ۲۷) مورد بررسی قرار دهد. او علاوه بر این، با استفاده از قواعد اصولی نظیر حمل بر تقیه در تحلیل روایات (صفحه ۱۲۷)، جمع عرفی (صفحه ۱۳۰)، و مباحث خاص و عام و نیز نظرات فقهای متقدمین و متاخر، برای بدست آوردن نتیجه بهتر بهره جسته است.


فصل اول با عنوان «معالم بناء الأسرة المسلمة» (ارکان ساخت خانواده مسلمان) از صفحه ۴۹ شروع می‌شود و به مراحل عملی تشکیل خانواده اختصاص دارد. این فصل مباحثی چون مقدمات ازدواج یعنی خواستگاری، شیوه اجرای عقد، موانع شرعی ازدواج و آثار حقوقی آن را پوشش می‌دهد.


==غنا، موسیقی و رقص در اسلام==
فصل دوم با عنوان «حقوق الأسرة الخاصة والعامة لأفرادها» (حقوق خصوصی و عمومی اعضای خانواده) از صفحه ۱۰۵ آغاز می‌شود و به تفصیل حقوق متقابل زوجین، حقوق فرزندان بر والدین و حقوق والدین بر فرزندان، و نیز حقوق سایر اقارب و همسایگان را بررسی می‌کند.
نویسنده در فصل اول به بررسی ماهیت غنا و موسیقی از دیدگاه لغوی و اصطلاح شرعی پرداخته و همچنین به تعریف غنا از منظر اقوال فقها اختصاص دارد (ص۲۴-۴۸). در ادامه در صفحات ۴۹ تا ۵۵ به بحثی کوتاه درباره موسیقی می‌پردازد.


نویسنده در فصل دوم تاریخچه غنا و موسیقی را در صفحات ۵۶ تا ۸۸ مورد بررسی قرار می‌دهد.
فصل سوم تحت عنوان «أنشطة الأسرة» (فعالیت‌های خانواده) به جنبه‌های عملی و رفتاری زندگی خانوادگی مانند آداب معاشرت، زینت، تفریح، کار و فعالیت‌های اقتصادی و اجتماعی می‌پردازد.


==اقوال فقها در حکم غنا==
فصل چهارم و پایانی با عنوان «نهاية الحياة الزوجية وآثارها» (پایان زندگی زناشویی و آثار آن) به مباحث مربوط به انحلال نکاح از طریق طلاق، خلع، فسخ قضایی و سایر موارد و همچنین احکام مربوط به عده می‌پردازد.


مصنف در فصل اول به بررسی حکم غنا می‌پردازد. در ابتدا، به دیدگاه‌های مختلف مذاهب اسلامی از جمله امامیه، حنفیه، مالکیه، شافعیه، حنبلیه، ظاهریه، اوزاعیه، بصریه، جریریه و نخیه اشاره می‌کند. این مذاهب درباره غنا دو دیدگاه دارند: برخی از علمای اهل سنت معتقدند که غنا فی‌نفسه مباح است و تنها به دلیل عوامل خارجی ممکن است حرام یا مکروه شود. در مقابل، عده‌ای دیگر باور دارند که غنا در هر شرایطی حرام است و حرمت آن ذاتی است. فقهای شیعه نیز به این دیدگاه دوم گرایش دارند.
محتوای تفصیلی کتاب
سپس مصنف اشاره می‌کند که برخی از فقهای شیعه مانند ملا محسن فیض کاشانی، محقق سبزواری و صاحب کفایه‌الاصول، نظرات علمای اهل سنت را انتخاب کرده‌اند. اما با دقت در گفتارشان مشخص می‌شود که این فقها چنین نظری ندارند. (ص ۸۹-۹۰)
تمهید: برای برپایی ارکان نظام خانواده (صفحه ۱۵)


==ادله قائلین به حرمت غنا==
این بخش به عنوان زیربنای فکری کتاب عمل می‌کند و با بحث از «الوحدة الإنسانية» (وحدت انسانی) در صفحه ۱۷ آغاز می‌شود. مؤلف با استناد به آیه اول سوره نساء «يَا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ» و حدیث «إنما النساء شقائق الرجال» بر مساوات کامل زن و مرد در خلقت، کرامت انسانی و تکالیف شرعی تأکید می‌کند.
===اجماع===
نویسنده ابتدا به دلایل قائلین به حرمت غنا پرداخته و بیان می‌کند که فقهایی که نفس غنا را حرام دانسته‌اند، به اجماع، آیات و اخبار استناد کرده‌اند. وی در ابتدا به اجماع اشاره کرده و با بهره‌گیری از نظرات فقهایی مانند ملا احمد نراقی، صاحب جواهر و شیخ انصاری توضیح می‌دهد که این فقها به اجماع در حرمت غنا باور دارند.  
اما نویسنده با ارائه دلایلی این اجماع را رد می‌کند. دلائلی همچون:
۱- وجود فقهایی که قائل به حرمت غنا نیستند،
۲- این‌که اجماع مورد ادعا، اجماع مدرکی است نه تعبدی،
۳- و این‌که ملاک حجیت اجماع تعبدی، کاشفیت از رأی معصوم است نه صرف اجماع، و در چنین مواردی مشخص نیست اجماع کاشفیت و اعتبار داشته باشد (ص ۹۰ - ۹۲).


===آیات ===
در ادامه به «امتیازات المرأة» در صفحه ۱۸ مانند معافیت از برخی تکالیف مالی مثل نفقه و اجتماعی مثل جهاد و قضاوت می‌پردازد. همچنین «بعض الفوارق بين الجنسين» (برخی تفاوت‌ها میان دو جنس) در صفحه ۱۹ را در اموری چون شهادت، ارث و قوّامیت مرد بررسی کرده و حکمت این تفاوت‌ها را تشریح می‌کند. سپس به تعریف «معنى الأسرة» در صفحه ۲۰، انواع آن شامل خانواده کوچک، متوسط و بزرگ و «أهمية الأسرة» (اهمیت خانواده) در صفحه ۲۲ به عنوان بستری برای رشد فردی و بقای نوع انسانی می‌پردازد. مؤلف همچنین به «بعض مشكلات الأسرة المعاصرة» (برخی مشکلات خانواده معاصر) در صفحه ۲۴ اشاره کرده و راه‌حل را در بازگشت به اصول اسلامی می‌داند.
نویسنده در دومین دلیل حرمت غنا به شش آیه از قرآن، شامل آیه ۳۰ سوره حج، آیه ۵ سوره لقمان، آیه ۳ سوره مومنون، آیه ۷۲ سوره فرقان، آیه ۶۴ سوره اسرا و آیات ۵۷ تا ۶۱ سوره نجم استناد می‌کند. به باور او، هیچ‌یک از این آیات به‌طور مستقیم واژه غنا را ذکر نکرده‌اند و به صراحت درباره آن اظهار نظر نکرده‌اند. بلکه این آیات به عناوین کلی اشاره دارند که ممکن است بر برخی از انواع غنا قابل تطبیق باشند. نویسنده معتقد است که بدون بهره‌گیری از روایات، نمی‌توان از ظاهر و مفهوم این آیات به حرمت غنا پی برد. بنابراین، اصلی‌ترین دلیل استناد به این آیات برای حرمت غنا، روایاتی هستند که در تفسیر این آیات آورده شده‌اند (ص۹۲ تا ۹۵).


===روایات تفسیری===
یکی از مهم‌ترین بخش‌های این مقدمه، بحث تفصیلی درباره «تربية الأولاد» (تربیت فرزندان) از صفحه ۲۷ است. مؤلف تربیت را مفهومی عام‌تر از تعلیم دانسته و ارکان سیزده‌گانه تربیت اسلامی را برمی‌شمرد: تربیت ایمانی و عقیدتی، تربیت بدنی، آموزش عبادت، آموزش زبان عربی و علوم نافع، تربیت اخلاقی، تربیت روحانی، تربیت اجتماعی، آموزش حرفه و صنعت، تربیت عاطفی و روانی، تربیت عقلی، تربیت بهداشتی، تربیت زیبایی‌شناختی و تربیت جنسی.
نویسنده از ۶ آیه‌ای که برای حرمت غنا به آن‌ها استناد شده، تنها به بررسی سه آیه بسنده کرده است (ص ۹۵ -۱۱۱). وی نخستین آیه را (آیه ۳۰ سوره حج) با توجه به تفاسیر و روایات مورد بررسی قرار داده و بیان می‌کند که روایات متعددی درباره تفسیر این آیه وجود دارد. او چهار روایت را ذکر می‌کند که در آن‌ها قول زور به غنا تفسیر شده است. همچنین، به نظرات مفسرانی مانند شیخ طوسی در تبیان و طبرسی در مجمع البیان استناد می‌کند که آن‌ها نیز قول زور را به معنای غنا دانسته‌اند (ص ۹۵ -۹۸).


نویسنده به دومین آیه‌ای که قائلین به حرمت غنا به آن استناد می‌کنند، یعنی آیه ۵ سوره لقمان، اشاره کرده و چهار روایت مرتبط با حرمت غنا که در ذیل این آیه شریفه آمده است را ذکر می‌کند. همچنین، مفسرانی مانند شیخ طوسی، مراغی، سیوطی، قرطبی، میبدی، ابن مسعود و مجاهد که لهو الحدیث در این آیه را به غنا تفسیر کرده‌اند، به باور نویسنده از تفاسیر مهمی استفاده می‌شود که نشان می‌دهند مراد از لهو الحدیث در این آیه، غنای همراه با لهو و لعب است (ص۹۹-۱۰۱).
فصل اول: ارکان ساخت خانواده مسلمان (صفحه ۴۹)


این فصل به مراحل عملی تشکیل خانواده می‌پردازد. مؤلف با تأکید بر اینکه ازدواج تنها راه مشروع برای رابطه زن و مرد است، به تبیین «حكم الزواج» در صفحه ۵۳ بر اساس احکام تکلیفی پنج‌گانه یعنی واجب، مستحب، حرام، مکروه و مباح می‌پردازد. سپس به «عقبات الزواج» (موانع ازدواج) در صفحه ۵۵ در عصر حاضر مانند بحران مسکن، مهریه‌های سنگین، هزینه‌های گزاف، بیکاری و ضعف تدین اشاره کرده و راهکارهای اسلام برای تسهیل ازدواج را بیان می‌کند.


نویسنده در ادامه به تفسیر عبارت «لیضل الناس» در آیه پرداخته و بیان می‌کند که غنا به دو نوع تقسیم می‌شود: غنای حرام که باعث گمراهی مردم می‌شود و غنای حلال که چنین ویژگی گمراه‌کننده‌ای ندارد. بنابراین، روایاتی که بر حرمت غنا دلالت دارند، به نوعی از غنا اشاره می‌کنند که موجب گمراهی مردم می‌شود (ص۱۰۱ - ۱۰۲).
مبحث اول: مقدمات ازدواج (الخطبة ووسائلها) از صفحه ۶۵ آغاز می‌شود. در این مبحث، احکام «خطبه» (خواستگاری) به عنوان یک وعده برای ازدواج و نه خود عقد، تشریح می‌شود. جواز نگاه کردن به وجه و کفین زن مورد خواستگاری با استناد به احادیث نبوی تبیین شده و بر حرمت خلوت با او تأکید می‌گردد. در ادامه «صفات الخاطبين» (ویژگی‌های خواستگاران) در صفحه ۶۶ بررسی می‌شود. مهم‌ترین ویژگی برای مرد «دین و اخلاق» است و برای زن نیز چهار ویژگی کلیدی ذکر شده: دین و اخلاق، باکره بودن، ودود بودن (بامحبت) و ولود بودن (فرزندآور).


مبحث دوم و سوم: انعقاد عقد و موانع ازدواج در صفحات ۷۵ و ۸۵ مطرح می‌شود. در این بخش کیفیت اجرای شرعی عقد ازدواج با حضور ولی و دو شاهد عادل و با صیغه ایجاب و قبول بیان می‌شود. سپس به تفصیل «المحرمات المؤبدة» (محارم دائمی) در صفحه ۸۷ به سبب قرابت نسبی، مصاهره (خویشاوندی سببی) و رضاع (شیرخوارگی) و «المحرمات المؤقتة» (محارم موقت) در صفحه ۹۱ مانند ازدواج با زن شوهردار، زن غیرکتابی، جمع بین دو خواهر و ازدواج با زن پنجم پرداخته می‌شود. بحث «تعدد زوجات» در صفحه ۹۳ نیز در همین بخش با شروط «عدالت مادی» و «قدرت بر انفاق» مطرح می‌گردد.


نویسنده در بررسی آیه سوم (فرقان: ۷۲) با استناد به روایاتی که در ذیل این آیه درباره حرمت غنا آمده، استدلال خود را مطرح می‌کند. ابتدا دیدگاه برخی مفسران را بیان می‌کند که این آیه در زمینه شهادت بر باطل مورد استفاده قرار گرفته و در کتب فقهی نیز در بحث قضا و قضاوت به آن اشاره شده است. سپس با نقل از تفسیر المیزان، دو احتمال درباره مفهوم آیه ذکر می‌کند و احتمال دوم را که «زور» به معنای لهو از قبیل غنا باشد، مناسب‌تر می‌داند. در ادامه، نویسنده به سه روایت اشاره می‌کند که در آن‌ها امام(ع) مصداق این آیه را غنا و موسیقی معرفی کرده است (صفحات ۱۰۲ تا ۱۰۴).
فصل دوم: حقوق اعضای خانواده (صفحه ۱۰۵)


این فصل به تفصیل حقوق و تکالیف متقابل اعضای خانواده را بررسی می‌کند.


نویسنده به دلالت آیه بر حرمت اشکال وارد کرده و بیان می‌کند که روایات مرتبط با این آیه دلالتی بر حرمت غنا ندارند. او در یک قاعده کلی درباره روایاتی که در تفسیر سه آیه ذکر شده‌اند، می‌نویسد که انصاف این است که این روایات دلالتی بر حرمت کیفیت صوتی به خودی خود ندارند، مگر اینکه بگوییم در مفهوم لهو الحدیث حرمت لهو اشعار بر اطلاقش دارد. یعنی هر نوع لهوی مورد نفرت پروردگار است.
حقوق الزوج (حقوق شوهر) از صفحه ۱۰۷ آغاز می‌شود. مؤلف ده حق برای شوهر برمی‌شمرد که مهم‌ترین آن‌ها عبارتند از: «الطاعة بالمعروف» (اطاعت در امور پسندیده) که این حق ناشی از درجه قوّامیت مرد در مدیریت خانواده است که به دلیل ویژگی‌های فطری و مسئولیت مالی به او اعطا شده است. «القرار في المنزل» (ماندن در خانه) که خروج زن از منزل جز برای ضرورت و با اذن شوهر جایز نیست. «صون العرض والمال» (حفظ آبرو و مال شوهر) که زن امانت‌دار ناموس و اموال شوهر در غیاب اوست. «خدمة البيت» (خدمت در خانه) که این امر از نظر دیانت بر عهده زن است، هرچند از نظر قضایی قابل الزام نیست. «التأديب بالمعروف» (تادیب به شیوه پسندیده) که در صورت نشوز زن، مرد مراحل چهارگانه وعظ، هجر (قهر در بستر)، ضرب غیر شدید و در نهایت تحکیم را به ترتیب طی می‌کند.
همچنین، زور به معنای باطل به طور کلی حرام و مورد مذمت خداوند است، حتی اگر این لهو و باطل در کیفیت کلام ظهور یابد و نه در خود کلام. بنابراین، هر جا که کیفیت کلام به لهو، زور یا باطل تبدیل شود، مبغوض است. حال اگر غنا در کلام حق مانند قرآن باشد یا در کلام باطل، معیار حرمت خود کلام نیست، بلکه لحن و کیفیت صوتی تعیین‌کننده حلال یا حرام بودن است. بنابراین اگر کسی کلام حقی مانند قرآن را با آهنگ لهو بخواند، این عمل قطعاً حرام است (ص۱۰۴ - ۱۰۶).


حقوق الزوجة (حقوق همسر) از صفحه ۱۲۱ بیان می‌شود. برای زن نیز حقوقی مادی و معنوی ذکر شده است. از حقوق معنوی: «الإحسان في المعاملة» (خوش‌رفتاری) که معاشرت نیکو با قول و فعل کریمانه مهم‌ترین حق زن است. «صون الزوجة والغيرة عليها» (حفظ زن و غیرت ورزیدن بر او) که مرد موظف به دفاع از آبرو و شرف همسر خویش است. «إعفاف الزوجة» (تأمین نیاز جنسی زن) که این حق برای جلوگیری از به گناه افتادن زن بر عهده مرد است. «حفظ أسرار الزوجة» (حفظ اسرار زن). از حقوق مادی: «المهر» (مهریه) در صفحه ۱۳۱ به عنوان هدیه‌ای واجب و «النفقة» (نفقه) در صفحه ۱۳۳ شامل خوراک، پوشاک و مسکن در حد متعارف و متناسب با توانایی مالی مرد.


نویسنده در ادامه به این موضوع می‌پردازد که غنا به کدام مقوله تعلق دارد: آیا از مقوله کلام است یا کیفیت صوت؟ او با تقسیم‌بندی افراد به دو گروه، اشاره می‌کند که گروهی با استناد به روایاتی، حرمت غنا را به دلیل کلمات باطل می‌دانند، در حالی که گروه دیگر، حرمت غنا را ناشی از مقوله صوت، مانند کشیدن صدا و موارد مشابه، تلقی می‌کنند. نویسنده در پایان بحث خود بیان می‌کند که از نظر علمی تفاوتی میان نظریه غنا به عنوان کیفیت صوت یا کلام وجود ندارد؛ چرا که در هر دو حالت، از دیدگاه شرع، غنای حرام زمانی است که عنوان لهو، لغو یا زور بر آن صدق کند. هر جا که این عناوین صدق نکند، از نظر شرع، غنا حرام نبوده و نیست (ص۱۰۶ - ۱۰۹).
در ادامه فصل به تفصیل «حقوق الأولاد على الوالدين» (حقوق فرزندان بر والدین) و «حقوق الوالدين على الأولاد» (حقوق والدین بر فرزندان) و سایر اقارب پرداخته می‌شود.


نویسنده در ادامه بررسی حرمت غنا در آیات، به برخی از آیات اشاره کرده و در آغاز بحث بیان می‌کند که این آیات دلالتی بر حرمت غنا ندارند (ص ۱۰۹ - ۱۱۱).
فصل سوم: أنشطة الأسرة (فعالیت‌های خانواده)


پس از تبیین حقوق و تکالیف بنیادین، دکتر زحیلی در این فصل به جنبه‌های عملی، پویا و روزمره زندگی خانوادگی می‌پردازد. این بخش نشان می‌دهد که اسلام تنها به وضع قوانین خشک نپرداخته، بلکه برای تمامی فعالیت‌های درون خانواده از خصوصی‌ترین روابط تا تعاملات اجتماعی، آداب و رهنمودهای دقیقی ارائه کرده است. هدف از این فعالیت‌ها تقویت مودت، ایجاد نشاط و پویایی و جهت‌دهی به تمام ابعاد زندگی در مسیر رضایت الهی است.


نویسنده سومین دلیل بر حرمت غنا را روایات می‌داند. او ابتدا با استناد به نظرات شیخ انصاری، فخر محققین در ایضاح و صاحب جواهر، بیان می‌کند که این آنان به تواتر یا مستفیض بودن اخبار در حرمت غنا معتقد هستند. نویسنده پنج روایت را در مورد حرمت غنا ذکر کرده و پس از تحلیل و بررسی این روایات و رد برخی از آنها، نتیجه می‌گیرد که غنا به دلیل لهو و باطل بودن حرام است. اگر میان صوت لهوی و باطل در نسب اربعه رابطه تساوی برقرار باشد، که این نظر قوی‌تر نیز به نظر می‌رسد، می‌توان گفت غنا همان صوت لهوی و باطل است. بنابراین، صوت لهوی حرام بوده و در نتیجه غنا نیز که نوعی صوت لهوی است، حرام می‌باشد (ص۱۱۱-۱۱۹).
آداب المعاشرة والمخالطة (آداب معاشرت و آمیزش): مؤلف در این بخش به آداب رفتاری متقابل زوجین در زندگی روزمره می‌پردازد. این آداب شامل ملاطفت در گفتار، مزاح و شوخی‌های مشروع، هدیه دادن به یکدیگر، مشورت در امور زندگی و پرهیز از هرگونه رفتار تحقیرآمیز است. ایشان با استناد به سیره پیامبر اکرم (ص) که با همسران خود با نهایت لطف و محبت رفتار می‌کردند، تأکید می‌کند که ایجاد فضایی سرشار از عاطفه و احترام از ارکان اصلی یک خانواده موفق است.


نویسنده ذیل تیتر «روایات در باب اجرت و بیع مغنی و مغنیه» بیان می‌کند که اگر بتوان از روایات، حرمت خرید و فروش مغنیه را استنباط کرد، به‌طور ملازمه اصل غنا نیز حرام خواهد بود. او اشاره می‌کند که شیخ حر عاملی در کتاب «وسائل الشیعه» بابی را به موضوع کسب مغنی و خرید آن اختصاص داده است. با توجه به اینکه شیخ حر عاملی نظر فقهی خود را نیز در همین کتاب بیان کرده، ذکر می‌کند که کسب مغنیه، خرید و فروش، تعلیم و شنیدن آن حرام است. سپس به چهار روایت در این زمینه اشاره کرده و پس از بررسی سندی، از آن‌ها ملازمه دلالت بر حرمت غنا را نتیجه‌گیری می‌کند (ص۱۱۹ - ۱۲۳)
الزينة والتجمل (آرایش و آراستگی): دکتر زحیلی در این بخش به اهمیت آراستگی متقابل زوجین برای یکدیگر می‌پردازد. همان‌طور که مرد دوست دارد همسر خود را در بهترین ظاهر ببیند، زن نیز همین حق را دارد. مؤلف با استناد به سخن ابن عباس که می‌گفت «من برای همسرم خود را می‌آرایم همان‌طور که او برای من خود را می‌آراید» این موضوع را یک حق و تکلیف دوطرفه می‌داند. البته این آراستگی باید در چارچوب شرع و به دور از اسراف و تقلید کورکورانه از مدهای غیراسلامی باشد و مختص به محیط خانه و حریم محارم باشد.


العمل والكسب (کار و فعالیت اقتصادی): در این بخش مؤلف به تبیین نظام اقتصادی خانواده می‌پردازد. مسئولیت اصلی تأمین مخارج (انفاق) بر عهده مرد است و زن هیچ تکلیف شرعی در این زمینه ندارد. با این حال اسلام زن را از فعالیت اقتصادی منع نکرده است مشروط بر آنکه کار او مشروع باشد، محیط کار سالم و به دور از اختلاط حرام باشد، و این فعالیت به وظایف اصلی او به عنوان همسر و مادر لطمه‌ای وارد نکند. مؤلف بر اهمیت همکاری و همفکری اقتصادی زوجین برای مدیریت بهینه منابع مالی خانواده تأکید می‌کند.


نویسنده به موضوع شنیدن آواز به‌عنوان سماع غنا پرداخته و بررسی می‌کند که آیا شنیدن آواز حرام است یا مکروه؟
الترويح والترفيه (تفریح و سرگرمی): اسلام دین جامعی است که به نیازهای روحی و جسمی انسان از جمله نیاز به تفریح و نشاط توجه دارد. دکتر زحیلی در این بخش بیان می‌کند که فعالیت‌های تفریحی مشروع مانند سفر، ورزش، گردش در طبیعت و بازی‌های خانوادگی نه تنها جایز بلکه برای تقویت روحیه و تحکیم روابط خانوادگی امری پسندیده است. ایشان با اشاره به مسابقه دویدن پیامبر (ص) با همسرشان حضرت عایشه نشان می‌دهد که ایجاد لحظات شاد و مفرح بخشی از سیره نبوی بوده است.
او ابتدا با استناد به سخنان صاحب وسایل الشیعه که پنج روایت در این زمینه ذکر کرده و حکم به حرمت داده است، بحث را آغاز می‌کند. سپس نویسنده چهار روایت دیگر را مطرح کرده و نتیجه می‌گیرد که از این روایات نمی‌توان حرمت استماع را برداشت کرد (ص ۱۲۳ -۱۲۵)
نویسنده بر این باور است که اصلی‌ترین دلیل حرمت غنا، روایات است. او تأکید می‌کند که در استناد به روایات، علاوه بر بررسی سند و جهت صدور، باید روایات معارض نیز مورد توجه قرار گیرند. در این زمینه به فقهایی همچون صاحب جواهر، فیض کاشانی، نراقی، صاحب حدایق و امام خمینی اشاره می‌کند که بیشتر به بررسی تعارض در روایات مربوط به غنا پرداخته‌اند (ص۱۲۵-۱۲۶). سپس به روایاتی که درباره خرید و فروش مغنیه با یکدیگر تعارض دارند را مطرح کرده و به جمع‌بندی این روایات می‌پردازد (ص۱۲۵-۱۳۱).


فصل چهارم: نهاية الحياة الزوجية وآثارها (پایان زندگی زناشویی و پیامدهای آن)


در این فصل پایانی، مؤلف به یکی از واقع‌بینانه‌ترین جنبه‌های شریعت اسلام می‌پردازد. در حالی که اسلام ازدواج را میثاقی مقدس و ابدی می‌داند، اما به عنوان یک دین واقع‌گرا این حقیقت را نادیده نمی‌گیرد که گاهی ادامه زندگی مشترک به دلیل اختلافات شدید غیرممکن یا مضر می‌شود. از این رو شریعت راه‌هایی مشروع و ضابطه‌مند برای انحلال نکاح پیش‌بینی کرده است تا از ضرر بیشتر جلوگیری شود.


نویسنده پس از بررسی آیات و روایات، به جمع‌بندی مباحث پرداخته و بیان می‌کند که با وجود روایات صحیح و ضعیفی که در دسترس است، محقق به این نتیجه می‌رسد که غنا از دیدگاه اسلام ممنوع و نکوهیده است. با این حال، مصداق دقیق غنا در روایات به‌طور شفاف مشخص نشده است. بنابراین، نویسنده شروطی را برای تعیین غنای حرام مطرح می‌کند که با تحقق این شروط، غنا حرام خواهد بود (ص ۱۳۲ - ۱۳۵).
المبحث الأول: الطلاق (طلاق) در صفحه ۲۰۳ آغاز می‌شود. مؤلف طلاق را به عنوان «أبغض الحلال إلى الله» (منفورترین حلال‌ها نزد خداوند) معرفی می‌کند. این نشان می‌دهد که طلاق آخرین راه‌حل است و نباید به سادگی به آن متوسل شد. حق طلاق اصولاً در اختیار مرد قرار داده شده است زیرا او مسئولیت‌های مالی ناشی از انحلال نکاح مانند پرداخت مؤخر مهر و نفقه ایام عده را بر عهده دارد. دکتر زحیلی انواع طلاق یعنی سنی و بدعی و اقسام آن یعنی رجعی و بائن را تشریح کرده و بر حرمت طلاق در حالت حیض یا در طهری که در آن نزدیکی صورت گرفته (طلاق بدعی) تأکید می‌کند.
در ادامه، به دیدگاه فقها درباره حکم غنا پرداخته و نظرات شیخ الطایفه، محقق کرکی، مقدس اردبیلی، شهید ثانی، علامه حلی، شیخ انصاری، امام خمینی، محمدتقی خوانساری و همچنین دیدگاه مراجع معاصر را در این زمینه ذکر می‌کند (ص ۱۳۵ - ۱۳۸).


المبحث الثاني: الرجعة (رجوع) در صفحه ۲۲۷ بررسی می‌شود. یکی از حکمت‌های بزرگ در تشریع طلاق رجعی، امکان «رجوع» است. در طلاق اول و دوم تا زمانی که زن در ایام عده به سر می‌برد، مرد می‌تواند بدون نیاز به عقد جدید به همسر خود رجوع کرده و زندگی مشترک را از سر بگیرد. این فرصتی طلایی برای تفکر، پشیمانی و اصلاح است که شریعت برای زوجین فراهم کرده است.


نویسنده پس از بیان حکم حرمت غنا، به بررسی دیدگاه فقهایی نظیر فیض کاشانی و محقق سبزواری می‌پردازد که در حرمت اصل غنا شبهه کرده و معتقد بودند غنا تنها در صورتی که همراه با محرمات باشد، حرام است. او همچنین به نظرات شیخ انصاری و امام خمینی در دفاع از دیدگاه فیض اشاره می‌کند. به اعتقاد نویسنده، آنچه به این دو محدث نسبت داده شده که در صورت لهوی بودن غنا تفصیل قائل شده‌اند، از برخی عباراتشان قابل برداشت است، اما باید اذعان داشت که توجیه دقیق کلام این دو بزرگوار امری دشوار به نظر می‌رسد. (ص ۱۳۸ - ۱۴۴).
المبحث الثالث: الخلع (خُلع) در صفحه ۲۳۵ مطرح می‌شود. همان‌طور که مرد حق طلاق دارد، شریعت برای زن نیز راهی برای پایان دادن به ازدواج در صورت کراهت شدید از همسر و ترس از عدم رعایت حدود الهی قرار داده است. «خلع» عبارت است از اینکه زن با بخشیدن مهر خود یا پرداخت مالی دیگر از همسرش تقاضای طلاق کند و مرد نیز آن را بپذیرد. این حق توازن را در انحلال نکاح برقرار می‌کند.
 
نویسنده پس از پایان بررسی دلایل حرمت غنا، به دلایل طرفداران حلیت غنا می‌پردازد. او بیان می‌کند که این گروه معتقدند غنا به خودی خود حرام نیست، مگر زمانی که با شرایطی همراه باشد که آن را حرام می‌کند. این شرایط شامل حضور مرد نامحرم در کنار زن خواننده، استفاده از آلات موسیقی همراه با غنا، و اجرای غنا برای برپایی مجالس لهو و لعب است. نویسنده با ارائه دلایلی، استدلال‌های طرفداران حلیت غنا را رد می‌کند (ص۱۴۴-۱۵۰).(ص۱۴۴ - ۱۵۰)


 
المبحث الرابع: التفريق القضائي (جدایی به حکم قاضی) در صفحه ۲۴۵ بیان می‌شود. در مواردی که مرد از انجام وظایف خود سر باز می‌زند یا به زن ضرر می‌رساند و حاضر به طلاق نیز نمی‌شود، زن می‌تواند به قاضی مراجعه کرده و تقاضای طلاق کند. مؤلف مهم‌ترین موارد تفریق قضایی را چنین برمی‌شمرد: ع ادامه از المبحث الرابع: التفريق القضائي (جدایی به حکم قاضی) در صفحه ۲۴۵:
نویسنده به موضوع استثنای حرمت غنا پرداخته و به بررسی غنا در مراثی و قرآن می‌پردازد. او ابتدا به غنا در مرثیه اشاره کرده و بیان می‌کند که مقدس اردبیلی با ارائه دلایلی، غنا در مراثی را از حرمت غنا مستثنی دانسته است. با این حال، نویسنده با رد دلایل مقدس اردبیلی معتقد است که غنا در مراثی از نظر موضوعی از بحث غنا جداست، نه از نظر حکم. نویسنده در ادامه به موضوع استثنا بودن حرمت غنا در قرآن پرداخته و این نظر را به محقق سبزواری نسبت می‌دهد که با استناد به روایات متعدد، حرمت غنا در قرآن را استثنا کرده است. نویسنده در نقد دیدگاه سبزواری بیان می‌کند که روایات مورد استناد از نظر سند دارای اشکال هستند و محتوای آن‌ها نیز به لهو و لعب اشاره‌ای ندارد. به باور نویسنده، این مسئله همانند غنای در مراثی موضوعاً  خارج است، زیرا غنای حرام در اینجا مطرح نیست (ص۱۵۴ - ۱۵۷).
عدم انفاق: اگر مرد با وجود توانایی مالی، نفقه همسرش را نپردازد. در این صورت زن می‌تواند به قاضی مراجعه کرده و درخواست طلاق کند. این حکم بر اساس اصل «لا ضرر ولا ضرار» (نه ضرر و نه ضرار) است که یکی از قواعد مهم فقه اسلامی محسوب می‌شود.
 
الضرر وسوء العشرة (ضرر و بدرفتاری): هرگونه آزار جسمی یا روحی که ادامه زندگی را برای زن غیرقابل تحمل کند. این شامل خشونت فیزیکی، توهین‌های مکرر، رفتارهای تحقیرآمیز و هر نوع آزار روانی است که به حدی برسد که زندگی مشترک را غیرممکن سازد.
 
العيب (وجود عیب): وجود عیوب خاص جسمی یا روانی در هر یک از زوجین که مانع تحقق اهداف ازدواج شود. این عیوب شامل ناتوانی جنسی، بیماری‌های مزمن و شدید، یا اختلالات روانی جدی است که امکان زندگی مشترک طبیعی را سلب کند.
الغيبة أو الحبس (غیبت یا حبس طولانی مدت شوهر): اگر شوهر برای مدت طولانی غایب باشد یا در زندان به سر ببرد، به گونه‌ای که زن نتواند از حقوق زناشویی خود بهره‌مند شود، در این صورت زن حق درخواست طلاق از قاضی را دارد.
 
المبحث الخامس إلى السابع (ایلاء، ظهار و لعان): در این مباحث، مؤلف به سه شکل دیگر از جدایی می‌پردازد که ریشه در احکام خاص قرآنی دارند. ایلاء در صفحه ۲۶۵ سوگند خوردن مرد بر ترک نزدیکی با همسر برای بیش از چهار ماه است. اگر مرد پس از گذشت چهار ماه، یا به همسر خود بازگردد یا طلاقش دهد. ظهار در صفحه ۲۷۱ تشبیه کردن همسر به یکی از محارم مانند گفتن «تو مثل مادرم هستی» است که نیازمند کفاره سنگین برای بازگشت است. این کفاره شامل آزاد کردن یک برده، یا روزه دو ماه متوالی، یا اطعام شصت مسکین است. لعان در صفحه ۲۷۷ مربوط به زمانی است که مرد همسر خود را به زنا متهم می‌کند و شاهدی ندارد. در این صورت با اجرای مراسم خاصی که شامل پنج بار سوگند خوردن هر یک از زوجین است، برای همیشه از یکدیگر جدا می‌شوند.
نویسنده به بررسی غناهای مجاز پرداخته و بیان می‌کند که مشهور فقها برخی از انواع غنا را از حکم حرمت استثنا کرده‌اند. این موارد عبارت‌اند از:
المبحث الثامن: العدة (عدّه) در صفحه ۲۸۵: «عده» مدتی است که زن پس از انحلال نکاح به دلیل طلاق یا فوت شوهر باید از ازدواج مجدد خودداری کند. دکتر زحیلی حکمت‌های عده را چنین بیان می‌کند:
۱- حداء 
اطمینان از عدم وجود حمل: این مهم‌ترین حکمت عده است که برای جلوگیری از اختلاط انساب وضع شده است. اگر زن حامله باشد، عده تا زمان وضع حمل ادامه دارد، خواه این مدت کوتاه باشد یا طولانی.
۲- غنای در عروسی 
فرصتی برای رجوع و صلح در طلاق رجعی: در طلاق اول و دوم که رجعی محسوب می‌شود، مرد تا پایان عده می‌تواند بدون نیاز به عقد جدید، به همسر خود بازگردد. این فرصتی است برای تأمل، پشیمانی و احتمال اصلاح روابط.
 
نشان دادن احترام و وفاداری به پیمان ازدواج سابق: به ویژه در عده وفات که چهار ماه و ده روز است، این مدت نوعی سوگواری و احترام به یاد همسر متوفی محسوب می‌شود.
در مورد حداء، نویسنده به نظر محقق سبزواری اشاره می‌کند که معتقد است مشهور فقها حداء را استثنا کرده‌اند و روایتی از پیامبر اکرم (ص) نیز در تأیید این استثنا نقل شده است. اما نویسنده به سند و دلالت این حدیث اشکال وارد کرده و نظر امام خمینی را مطرح می‌کند که استثنا در حداء را نپذیرفته است. به باور نویسنده، حداء اساساً از موضوع غنا خارج است و نیازی به استثنا از حکم غنا ندارد.
مؤلف انواع عده و مدت هر یک را به تفصیل بیان می‌کند: برای زنان حائض، عده سه طهر کامل است. برای زنان یائسه و صغیره، عده سه ماه قمری است. برای زنان حامله، عده تا وضع حمل است. در عده وفات، برای همه زنان غیرحامل چهار ماه و ده روز تعیین شده است.
 
در دوران عده، زن حق خروج از منزل مشترک را ندارد مگر در موارد ضروری، و شوهر موظف به تأمین نفقه و مسکن اوست. همچنین زن در این دوران از آرایش و زینت برای جلب توجه خواستگاران باید پرهیز کند.
در خصوص غنای در عروسی، مشهور فقها آن را به شرط رعایت مواردی مانند حضور نداشتن نامحرم، استفاده نکردن از آلات موسیقی و پرهیز از گفتن حرف‌های باطل، از حرمت غنا استثنا کرده‌اند. این فقها به روایاتی برای تأیید نظر خود استناد کرده‌اند، اما نویسنده معتقد است که سند این روایات معتبر نیست و شهرتی که ضعف سند را جبران کند نیز ثابت نشده است. همچنین اشاره می‌کند که شیخ مفید، سید قاضی، صاحب ایضاح و صاحب تذکره، غنا در عروسی‌ها را منع کرده‌اند.
خاتمه
 
دکتر وهبه الزحیلی در خاتمه کتاب، بار دیگر بر این نکته تأکید می‌کند که خانواده، سنگ بنای جامعه اسلامی و مهم‌ترین دژ برای حفظ دین و اخلاق است. ایشان نتیجه می‌گیرد که نظام خانواده در اسلام، نظامی جامع، متعادل و واقع‌گراست که با در نظر گرفتن تمام ابعاد وجودی انسان، راه را برای تشکیل خانواده‌ای سعادتمند، پویا و استوار هموار می‌سازد.
در پایان، نویسنده می‌گوید که انصاف این است که سند این روایات کاملاً بی‌اعتبار نیست و عمل به آن، با توجه به تبعیت اکثر فقها، غیرممکن نیست. اگر استثنایی پذیرفته شود، باید تنها به مغنیه (زن خواننده) آن هم صرفاً در عروسی‌ها و نه هر نوع جشنی محدود شود
مؤلف تأکید می‌کند که احکام و قوانین اسلامی در زمینه خانواده، برخلاف قوانین وضعی بشری، ریشه در علم لایتناهی الهی دارند و از این رو قادرند در هر زمان و مکانی پاسخگوی نیازهای حقیقی انسان باشند. این احکام نه تنها محدودکننده نیستند، بلکه چارچوبی امن برای رشد و شکوفایی استعدادهای انسانی در محیط خانواده فراهم می‌آورند.
(ص ۱۵۷ تا ۱۶۰).
در پایان، دکتر زحیلی با دعوت همه مسلمانان به احیای این نظام الهی در زندگی خود، امیدواری خود را نسبت به آینده خانواده مسلمان ابراز می‌دارد. ایشان معتقد است که با وجود همه چالش‌ها و تهدیدات، خانواده مسلمان به دلیل استواری بر مبانی وحیانی و سازگاری با فطرت انسانی، قادر خواهد بود نه تنها در برابر طوفان‌های تغییرات اجتماعی مقاومت کند، بلکه به عنوان الگویی موفق برای سایر جوامع بشری نیز مطرح شود. این امید بر این باور استوار است که احکام الهی همواره متضمن مصلحت و سعادت حقیقی انسان هستند و راه نجات بشریت از بحران‌های اخلاقی و اجتماعی معاصر، بازگشت به این احکام حکیمانه است.
 
 
نویسنده در ادامه بحث به حکم غنا در موارد مشکوک می‌پردازد و توضیح می‌دهد که اگر شک در موضوع یا مصداق وجود داشته باشد، مانند مواردی که حرمت غنا و آواز به طور قطعی مشخص نشده است، شنیدن آن از نظر شرعی اشکالی ندارد. این به دلیل قاعده حلیت و اصل برائت است، زیرا در اینجا شک در اصل تکلیف وجود دارد و به همین دلیل به اصل برائت رجوع می‌شود. حتی اگر شک مفهومی هم مطرح باشد، حکم به حلیت داده می‌شود. به همین دلیل، چه شک موضوعی باشد و چه مفهومی، غنا حلال تلقی می‌شود. صاحب جواهر نیز همین نظر را تأیید کرده است. اما اگر یقین به امتثال نهی حرمت متیقن حاصل نشد، چون فراق ذمه حاصل نگردیده اینجا باید از باب مقدمه از همگی اجتناب کرد (ص۱۶۰ - ۱۶۲).
 
 
==حکم نوار و گرامافون==
نویسنده در این بخش بیان می‌کند که برخی معتقدند غنای حرامی که از وسایل جدید مانند ضبط صوت یا تلویزیون شنیده می‌شود، چون صدای خود انسان نیست بلکه شبیه به صدای اوست، از حرمت غنا خارج بوده و شامل دلایل حرمت نمی‌شود. اما نویسنده این نظر را نقد می‌کند و معتقد است که تفاوتی بین آواز مستقیم انسان و صدایی که از وسایل پخش می‌شود وجود ندارد. او بر این باور است که وقتی ملاک لهو بودن قطعی است، این ویژگی در نوار هم وجود دارد.
این منصوص العله است که با یافتن قطع به ملاک، جاری می‌شود البته در صورتی که تنقیح مناط قطعی باشد نه ظنی (ص۱۶۲ - ۱۶۳).
 
 
==حکم آلات موسیقی==
نویسنده به موازات بحث غنا و موسیقی درباره آلات موسیقی هم بحث می‌کند
وی پس از تقسیم بندی آلات موسیقی به آلات مشترکه و مختصه و تعریف هر یک از آن دو، می‌گوید خرید و فروش آلات مشترک جایز است چرا که اکثر لوازم زندگی  گونه‌ای هست که مصرف حلال دارد البته در هنگام خرید باید بصورت ارتکازی عدم قصد منافع محرمه را داشته باشدبر خلاف آلات مختصه که مصرف در حرام دارد.
و اگر در روایت پیامبر(ص) نی زدن  حرام دانسته شده (خواه نی از آلات مختصه باشد یا مشترکه) در اینجا باید قائل به انصراف شویم بدین منظور که در زمان حضرت(ص) غلبه در حرام بوده و اگر امروزه از آلات مشترکه شمرده شود مصرف حلال هم خواهد اشت (ص۱۶۳ - ۱۶۵). نویسنده در ادامه به بررسی غنا از دیدگاه چهار مذهب فقهی می‌پردازد (ص ۱۶۵ - ۱۶۸).
 
==فصل چهارم: خاتمه و نتیجه==
در این فصل، نویسنده به بررسی موضوعاتی مرتبط با غنا و موسیقی به‌عنوان «خاتمه و نتیجه» می‌پردازد. مباحثی مانند تأثیرات موسیقی، موسیقی‌درمانی، محتوای موسیقی، آثار موسیقی حرام و موارد دیگر در صفحات ۱۶۹ تا ۱۸۹ مطرح شده‌اند.
 
 
بخش دوم: رقص در اسلام 
نویسنده فصل اول این بخش را به بررسی تاریخچه رقص اختصاص داده است (ص۱۹۳ - ۲۰۸).
 
 
در فصل دوم بخش دوم، نویسنده به بررسی انواع رقص و احکام مرتبط با آن پرداخته است. او در این بخش، رقص‌ها را در فرهنگ‌های مختلف مورد توجه قرار داده و آن‌ها را به دو گروه کلی رقص‌های مجاز و رقص‌های حرام تقسیم کرده است. نویسنده پس از قرار دادن رقص‌های کودکانه، محلی، بومی و ورزشی در دسته رقص‌های مجاز؛ و رقص‌های صوفیانه، رقص‌های مبتذل و رقص‌های شادی در دسته رقص‌های حرام، حکم شرعی هر یک را بر اساس نظرات مراجع عظام ارائه کرده است. (ص۲۰۹ -۲۳۱).
 
 
 
نویسنده در صفحات ۲۳۱ تا ۲۳۳ به تعریف رقص از دیدگاه مراجع تقلید پرداخته و احکام مربوط به آن را از نظر مراجع عظام بیان کرده است (ص ۲۳۱ - ۲۳۳).
 
وی همچنین به موضوع رقص زن برای زن، رقص در میان محارم و رقص عروس و داماد اشاره می‌کند و حکم شرعی آنرا از دیدگاه مراجع عظام در صفحات ۲۳۴ تا ۲۳۵ بیان می‌کند.
 
 
نویسنده در فصل سوم بخش دوم، با استناد به آیات و روایات گوناگون، دلایل حرمت رقص از منظر قرآن و احادیث را بررسی کرده و سپس به تفاوت میان موسیقی و رقص می‌پردازد (ص ۲۳۶-۲۷۰).