پرش به محتوا

کاربر:Mojtaba61.Abedini/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

از دانشنامه فقه معاصر
Mojtaba61.Abedini (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب: برگردانده‌شده
Mojtaba61.Abedini (بحث | مشارکت‌ها)
 
(۵۳۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
==غنا، موسیقی و رقص در اسلام==
==== مجتبی عابدینی ====
کتاب «بررسی فقهی خوانندگی زن در جامعه اسلامی» به تحلیل موضوع غنا و خوانندگی زنان از دیدگاه فقه شیعه پرداخته است. نویسنده در این اثر، با استناد به آیات، روایات، اجماع و نظرات فقها، حرمت ذاتی یا مشروط غنا را بررسی کرده و دیدگاه‌های مختلف را تحلیل می‌کند. موضوعاتی همچون معیار طرب، غنا در قرآن، مرثیه، مراسم عروسی و تک‌خوانی زن مورد بحث قرار گرفته است. همچنین استثنائات حرمت غنا مانند قرائت قرآن و حداء نیز بررسی شده‌اند. این کتاب با تحلیل تاریخی و سندی، به اختلاف نظرات فقها و دلایل آنها می‌پردازد. در نهایت، نویسنده به احکام شک در خوانندگی زن و توصیه به احتیاط در موارد مشکوک اشاره دارد.
 
==معرفی و گزارش شاختار==
کتاب «بررسی فقهی خوانندگی زن در جامعه اسلامی» نوشته رسول جمشیدی، در سال ۱۳۹۹ توسط انتشارات سومر نشر منتشر شد. این اثر با ۲۸۰ صفحه، به تحلیل و بررسی جوانب فقهی مرتبط با خوانندگی زنان در جامعه اسلامی می‌پردازد.
 
کتاب حاضر در چهار فصل تنظیم شده است:
فصل اول: کلیات موضوع مورد بررسی قرار گرفته است.
فصل دوم: به مفهوم غنا و تبیین ابعاد مختلف این مفهوم در موسیقی پرداخته شده است.
فصل سوم: به بررسی فقهی خوانندگی زنان، شامل ادله حرمت غنا، حرمت کسب، تک‌خوانی و جمع‌خوانی زنان، خوانندگی با صدای مردانه و موارد دیگر اختصاص دارد.
فصل چهارم: به نتیجه‌گیری اختصاص یافته است که در آن نویسنده جمع‌بندی مباحث مطرح‌شده را ارائه می‌دهد.
 
==بررسی لغوی و اصطلاحی غنا==
نویسنده در فصل اول و دوم به کلیات مباحث همچون تبیین مسئله، ضرورت پژوهش و نیز مفهوم‌شناسی غنا پرداخته است (ص۱۲-۴۲).
 
نویسنده برای شناخت معنای خوانندگی و اینکه کدام نوع از خوانندگی در اسلام حرام و یا حلال است و خوانندگی حرام دارای چه شرایطی باید باشد درابتدا به لغت نامه ها مراجعه کرده و پس از بیان لغوی غنا به بررسی تعاریف لغوی پرداخته است و معتقد است که برخی از معانی غنا از نوع بیان مصداق برای مفهوم غنا بوده که اختلاف بین آنها تاثیری در استنباط حکم ندارد از طرفی تعاریف ذکر شده برای غنا در ظاهر اختلاف زیادی دارند که معلوم نیست غنا به معنی آواز است یا آواز طب انگیز مشتمل بر ترجیع و ....در ادامه نویسنده تعریف جامعی از غنا ارایه داده که شامل همه تعاریف لغوی غنا شده است و آن عبارت است از: «صوتی که با ترجیع و کیفیت خاصی ادا شود که طرب انگیز باشد»
 
نویسنده غنا را مترادف خوانندگی دانسته و نظرات فقهایی مانند میرزای قمی، علامه حلی و صاحب جواهر را در تأیید این معنا بیان کرده است. ایشان پس از ذکر اقوال فقها نتیجه می‌گیرد که غنا، آواز ترجیع‌دار و طرب‌انگیزی است که قوای شهوانی را تحریک کرده و مناسب مجالس فسق و فجور است. از دید نویسنده، ارکان اصلی غنا شامل ترجیع و طرب است و حرمت آن بین زن و مرد یا نوع اجرا (مستقیم یا ضبط‌شده) تفاوتی ندارد. (ص۱۹ - ۳۳)
 
نویسنده معتقد است که از برخی آیات و روایات تفسیری استفاده می شود که در تحقق غنا علاوه بر دو عنصر ترجیع و تطریب صوت، عناصر دیگری همچون سخن لهو و یا باطلی که موجب گمراهی از مسیر حق شود و یا صوتی که مناسب مجالس لهو باشد، مدخلیت دارد و بدون آنها غنای فقهی تحقق نخواهد داشت. به اعتقاد نویسنده حرمت خوانندگی زن با وجود ارکان اصلی غنا (طرب، ترجیع، لهو) محقق می شود و انگیزه خواننده و شنونده، مکان و زمان در حرمت آن تاثیری ندارد جز در مورد اجبار.(ص۳۵ - ۳۶)
 
== بررسی اعتبار طرب فعلی یا شأنی در صدق خوانندگی زن==
 
نویسنده با طرح این پرسش که آیا در تحقق غنا، وجود طرب فعلی لازم است یا طرب شأنی کافی است، به بررسی این موضوع پرداخته است. او ابتدا به تعریف طرب فعلی و طرب شأنی پرداخته و با اشاره به دیدگاه برخی از فقهای شیعه همچون شیخ انصاری و سید خوانساری، بیان می‌کند که اکثر فقهای شیعه به شرط بودن طرب شأنی در غنا اعتقاد دارند. به نظر نویسنده، از آنجا که در وضع احکام اسلام، نوع و عرف مردم مورد توجه قرار گرفته است، بنابراین معیار تحقق غنا باید بر مبنای نوع و شأن افراد باشد.(ص ۴۲-۴۶).
 
==معیار تشخیص طرب ==
نویسنده به بررسی اختلاف نظر فقها در مورد معیار تشخیص موسیقی مطرب پرداخته و مطرح می‌کند که آیا این معیار بر اساس نظر عموم مردم، عرف متدینین، عرف خاص یا شخص مکلف تعیین می‌شود؟ به باور او، فقها در پاسخ به این پرسش به چند گروه تقسیم شده‌اند و هر گروه یکی از این معیارها را پذیرفته است.(ص ۴۶-۴۹).
==ملاک صدق غنا صوت یا کلام؟==
نویسنده با استناد به دیدگاه اکثر فقهای معاصر، غنا را کیفیتی در صدا تعریف می‌کند که دارای ترجیح طرب‌انگیز است. او تأکید دارد که در حرمت غنا تفاوتی وجود ندارد، شعر باشد یا نثر، مرثیه باشید یا قرآن و دعا. در ادامه به برخی از دیدگاه‌های فقها همچون میرزای قمی، آیت الله خویی، مکارم شیرازی اشاره می‌کند. (ص ۴۹-۵۲).
 
==آواز زن بصورت غنا یا صدای زن؟==
به اعتقاد نویسنده، آنچه در اسلام ممنوع است، آواز زن به صورت غنا و لهوی است، نه صدای زن. زیرا در روایات اسلامی، استفاده از صوت زیبا در قرائت قرآن، اذان و موارد مشابه، هیچ اشکالی ندارد. ایشان در ادامه نظر فقهایی همچون خامنه‌ای، نور همدانی و فاضل لنکرانی را در تایید کلام خود ذکر می‌کند. نویسنده سپس با استناد به کتب فقهی، صدای زن را به دو دسته تقسیم می‌کند:
 
۱. حرمت مطلق اظهار و شنیدن صدای زن، که برخی فقها همچون محقق حلی بدان قایل هستند.
 
۲. حرمت اظهار صدای زن به‌صورت تحریک‌آمیز و شنیدن آن با نیت لذت. 
 
او با استناد به نظرات فقهای معاصر همچون سید یزدی، امام خمینی، خویی و برخی روایات، دیدگاه دوم را رایج‌تر می‌داند (ص ۵۲-۶۱).
 
نویسنده در پایان فصل دوم به بررسی انواع صدای زن در خوانندگی می‌پردازد. او با مرور مطالب پیشین، به موضوع تغییر صدای زن به صدای بم، صدای مردانه و همچنین صدای کودکانه اشاره کرده و بدون پرداختن به جنبه فقهی، بحث را خاتمه می‌دهد (ص ۶۱).
   
   
==حرمت غنا، ذاتی یا عرضی؟ ==
==اشکالات==
به نظر نویسنده، اکثر فقهای مسلمان غنا را حرام می‌دانند، اما درباره ذاتی یا عرضی بودن این حرمت اختلاف نظر وجود دارد. بیشتر فقها به حرمت ذاتی غنا معتقدند، در حالی که فقهایی همچون فیض کاشانی و محقق سبزواری حرمت عرضی آن را پذیرفته‌اند. همچنین، فقهای اهل سنت نیز در این زمینه اتفاق نظر ندارند و دیدگاه‌های گوناگونی از جواز تا حرمت، کراهت و اباحه مطرح کرده‌اند. نویسنده در ادامه، پس از بررسی موضوع، سه دیدگاه را مطرح می‌کند: ۱. حرمت ذاتی غنا ۲. حرمت ناشی از عوامل خارجی ۳. تفکیک میان غنای لهوی و غیرلهوی.
 
به گفته نویسنده اکثریت فقهای شیعه با شهرت نزدیک به اجماع، غنا را ذاتاً حرام دانسته‌اند. او دیدگاه ۲۸ فقیه شیعه از جمله شیخ صدوق، شیخ طوسی و علامه حلی را از آغاز غیبت کبری تاکنون مورد بررسی قرار داده است. (ص ۶۲ - ۷۵).


۱- فصل‌بندی کتاب به‌شکل مناسبی صورت نگرفته است؛ به‌طوری که در فصل اول به بررسی ماهیت غنا از منظر معنای لغوی، اصطلاح شرعی و دیدگاه‌های فقها پرداخته شده، اما فصل دوم که انتظار می‌رود به حکم غنا اختصاص یابد، به تاریخچه غنا می‌پردازد و در نهایت فصل سوم به موضوع حکم غنا اختصاص دارد.
==دلائل حرمت ذاتی غنا==
۲- کتاب حاوی مطالب اضافی زیادی است. ۳۰ صفحه ابتدایی این کتاب به تاریخچه اختصاص یافته است. همچنین در فصل اول بخش دوم، ۱۶ صفحه را به تاریخچه رقص اختصاص داده و در فصل چهارم نیز ۱۵ صفحه را به تحلیل تاریخی و غیرتاریخی رقص و هنر نمایش پرداخته است. حجم زیاد مطالب ممکن است خواننده را از مسیر اصلی محتوا منحرف کند. بهتر بود نویسنده با خلاصه‌سازی و تمرکز بر نکات اصلی، این قسمت‌ها را کوتاه‌تر و جذاب‌تر ارائه می‌داد تا هم انسجام متن حفظ شود و هم انگیزه مخاطب برای ادامه مطالعه افزایش یابد.
نویسنده پیش از پرداختن به دلایل حرمت خوانندگی زنان، این سؤال را مطرح می‌کند که چرا در قرآن به‌طور مستقیم به ممنوعیت آوازخوانی زنان اشاره نشده است. سپس با استناد به قاعده اشتراک تکالیف میان زنان و مردان و استفاده از لفظ مذکر به‌عنوان معنای عام، تلاش می‌کند با بهره‌گیری از دیدگاه‌های جوادی آملی پاسخی برای این پرسش ارائه دهد (۷۵ تا ۸۰).


=== آیات ===
به نظر نویسنده، از آنجا که در آیات قرآن به طور مستقیم از لفظ غنا استفاده نشده و امر و نهی صریحی در مورد آن وجود ندارد، کسانی که به این آیات استناد می‌کنند، برای اثبات حرمت غنا به روایات مرتبط رجوع کرده‌اند. در قرآن کریم، واژه‌هایی مانند قول زور، باطل و لهو الحدیث ذکر شده است که بر اساس دیدگاه مفسران و روایات نقل‌شده از ائمه (ع)، بر مفهوم غنا و خوانندگی تطبیق داده می‌شود. نویسنده در این بخش، آیات ۶ سوره لقمان، ۳۰ سوره حج، ۷۲ سوره فرقان و ۳ سوره مؤمنون را از دیدگاه لغویان، مفسران، فقها و روایات وارده (با تحلیل اسناد) مورد بررسی قرار می‌دهد (۸۰ تا ۹۸). در نهایت، به نتیجه‌گیری درباره حرمت غنا می‌رسد و دیدگاه کسانی را نقد می‌کند که معتقدند آیات و روایات دلالت قطعی بر حرمت غنا ندارند و پاسخ‌هایی به این نظرات ارائه می‌دهد (۹۸ تا ۹۹).


۳- در صفحه ۹۲، کلمه «استثنا» درج شده که مسیر بحث را کاملاً تغییر داده و یک اشتباه ویرایشی آشکار به نظر می‌رسد. علاوه بر این، در صفحه ۹۷ به تناقضی اشاره شده که مفهوم آن به‌خوبی قابل درک نیست.
===روایات===
نویسنده در دومین دلیل برای حرمت ذاتی غنا به روایاتی استناد می‌کند که به‌طور مستقل در منابع شیعه و سنی درباره غنا نقل شده‌اند و برخی فقها برای آن ادعای تواتر دارند. او دیدگاه فقهایی را که معتقدند هیچ روایتی با سند و دلالت کامل برای اثبات حرمت غنا وجود ندارد، رد کرده و بیان می‌کند که با بررسی منابع روایی، می‌توان به تعداد زیادی روایت معتبر دست یافت که از نظر سند صحیح بوده و به روشنی بر حرمت ذاتی غنا دلالت دارند.


۴- نویسنده در صفحه ۱۱۱ اظهار می‌کند که قصد دارد در بررسی روایات به تحلیل سندی بپردازد، اما در برخی موارد این کار را انجام نمی‌دهد. حتی در مواردی که ادعای بررسی سندی دارد، تمامی راویان حدیث را به‌طور کامل مورد ارزیابی قرار نمی‌دهد. این مسئله در صفحات ۱۱۱ تا ۱۱۹ به وضوح دیده می‌شود.
نویسنده برای جمع‌آوری روایات، آن‌ها را از نظر سند مورد بررسی قرار داده و به چهار دسته کلی تقسیم می‌کند:


۵- نویسنده در بخش سماع غنا، از چهار روایت مطرح‌شده تنها به ضعف دو روایت پرداخته و درباره دو روایت دیگر هیچ توضیحی ارائه نکرده است. (ص۱۲۳-۱۲۵).
۱. روایاتی که در نکوهش زنان خواننده هستند


۶- برخی روایت‌ها در صفحات ۱۲۷ و ۱۲۸ بدون ترجمه ذکر شده‌اند.
۲. روایاتی که به حرام بودن قیمت کنیز خواننده اشاره دارند


۷- ساختار بخش دوم بسیار نامنظم است؛ در فصل اول به تاریخچه موضوع پرداخته شده، در فصل دوم انواع رقص و احکام آن بررسی شده، فصل سوم به دلایل حرمت رقص اختصاص دارد و در فصل چهارم، پس از ۱۵ صفحه بحث درباره رقص و هنر نمایش، تازه به بررسی لغوی رقص و حکم نهایی آن پرداخته شده است (ص۲۸۶).
۳. روایاتی که به حرام بودن کسب و کار زنان خواننده مربوط می‌شوند


۴. روایاتی که به ممنوعیت استماع و شرکت در مجالس زنان خواننده اشاره دارند


او پس از این دسته‌بندی نتیجه می‌گیرد که این روایات از نظر سند و دلالت در حرمت ذاتی غنا تمام هستند. همچنین برخی از فقها نیز بر حرمت ذاتی غنا ادعای استفاضه و تواتر در روایات دارند، که در این صورت ضعف سندی برخی از روایات خدشه‌ای بر استدلال حرمت غنا نخواهد داشت (ص ۹۹-۱۰۶).


==روش شناسی==  
=== اجماع===
نویسنده تلاش کرده است موضوع غنا را از منظر تاریخی (صفحه ۵۶)، همراه با استناد به دلایل فقهی شامل آیات، روایات و اجماع (صفحات ۹۲ تا ۱۱۱)، و همچنین از جنبه‌های لغوی (صفحه ۲۳) و اصطلاحی (صفحه ۲۷) مورد بررسی قرار دهد. او علاوه بر این، با استفاده از قواعد اصولی نظیر حمل بر تقیه در تحلیل روایات (صفحه ۱۲۷)، جمع عرفی (صفحه ۱۳۰)، و مباحث خاص و عام و نیز نظرات فقهای متقدمین و متاخر، برای بدست آوردن نتیجه بهتر، بهره جسته است.
به نظر نویسنده، علمایی مانند شیخ مفید، شیخ طوسی، ملا احمد نراقی، صاحب جواهر، شیخ انصاری و دیگر فقهایی که به اجماع استناد کرده‌اند، اجماعشان مدرکی بوده و نمی‌تواند دلیل مستقلی برای اثبات حرمت ذاتی غنا باشد. بلکه این اجماع تأییدی بر دلالت آیات و روایات است (ص ۱۰۶-۱۱۰).


==بخش اول: غنا و موسیقی==
===دلیل عقلی===
نویسنده در فصل اول به بررسی ماهیت غنا و موسیقی از دیدگاه لغوی و اصطلاح شرعی پرداخته و همچنین به تعریف غنا از منظر اقوال فقها اختصاص دارد (ص۲۴-۴۸). در ادامه در صفحات ۴۹ تا ۵۵ به بحثی کوتاه درباره موسیقی می‌پردازد.
نویسنده معتقد است که استناد به عقل تنها زمانی معتبر است که هیچ حکمی از طریق کتاب، سنت یا اجماع در دسترس نباشد و عقل بتواند با قطعیت و یقین مفسده یا مصلحت موضوع را تشخیص دهد. با این حال، از آنجا که اکثر فقها با تکیه بر آیه، سنت و اجماع، حکم به حرمت خوانندگی زن داده‌اند، به دلیل عقلی بسنده نکرده‌اند (ص ۱۱۰-۱۱۱).


نویسنده در فصل دوم تاریخچه غنا و موسیقی را در صفحات ۵۶ تا ۸۸ مورد بررسی قرار می‌دهد.
==دیدگاه مخالفین حرمت ذاتی غنا==
نویسنده در دومین دیدگاه خود به بررسی نظر اقلیت فقهای شیعه درباره حکم غنا می‌پردازد و نظرات فقهایی مانند فیض کاشانی، سید مهدی کشمیری و محقق سبزواری را که در مورد حرمت ذاتی غنا تردید کرده و آن را به دلایل خارجی مرتبط می‌دانند، اشاره می‌کند. او همچنین به قاعده انصراف (یعنی اینکه روایات غنا به دوران عباسیان مربوط می‌شود) و روایاتی که برای حمایت از این مدعا ذکر شده‌اند، پرداخته است. (ص۱۱۲ - ۱۲۲).


==اقوال فقها در حکم غنا==
نویسنده در بخش مربوط به بررسی عصر صدور روایات مرتبط با غنا، برای روشن شدن درستی یا نادرستی دیدگاه فیض کاشانی، تاریخچه غنا را از دوران جاهلیت تا قرن سوم مورد بررسی قرار داده است. در نهایت نتیجه می‌گیرد که استفاده از غنای لهوی و فاسد در تمامی دوره‌ها وجود داشته و مفهوم غنا در آن زمان نیز به همان معنای رایج در فقه و شرع به کار رفته است (ص۱۲۳-۱۳۰).


مصنف در فصل اول به بررسی حکم غنا می‌پردازد. در ابتدا، به دیدگاه‌های مختلف مذاهب اسلامی از جمله امامیه، حنفیه، مالکیه، شافعیه، حنبلیه، ظاهریه، اوزاعیه، بصریه، جریریه و نخیه اشاره می‌کند. این مذاهب درباره غنا دو دیدگاه دارند: برخی از علمای اهل سنت معتقدند که غنا فی‌نفسه مباح است و تنها به دلیل عوامل خارجی ممکن است حرام یا مکروه شود. در مقابل، عده‌ای دیگر باور دارند که غنا در هر شرایطی حرام است و حرمت آن ذاتی است. فقهای شیعه نیز به این دیدگاه دوم گرایش دارند.
==دیدگاه قائلین به تفصیل بین خوانندگی لهوی و غیر لهوی==
سپس مصنف اشاره می‌کند که برخی از فقهای شیعه مانند ملا محسن فیض کاشانی، محقق سبزواری و صاحب کفایه‌الاصول، نظرات علمای اهل سنت را انتخاب کرده‌اند. اما با دقت در گفتارشان مشخص می‌شود که این فقها چنین نظری ندارند. ۸۹-۹۰)
نویسنده در سومین دیدگاه به تحلیل نظر کسانی پرداخته است که به تفکیک بین خوانندگی لهوی و غیر لهوی زنان معتقدند. او مهم‌ترین مدافعان این نظر را سید محمد ابراهیم بحرانی، مشهور به سید ماجد، معرفی کرده و توضیح می‌دهد که این افراد غنا را به دو نوع غنای حلال (غیر شهوانی) و غنای حرام (شهوانی) تقسیم کرده‌اند. دلیل اصلی آنها انصراف است که نویسنده معتقد است این ادعا بر خلاف ظاهر است چرا که در هر زمانی در مجالس اکثر خلفا مجالس شعرخوانی با آواز مرسوم بوده و بعضا با محرمات دیگری آمیخته بوده و نمی‌توان تنها در مورد امویان و عباسیان ادعای انصراف کرد افزون بر‌آنکه حمل احادیث مجوزه بر غنای لغوی (صوت مرجع مطر) با اجماع فقها مخالفت دارد ۱۳۱ - ۱۳۴).


==ادله قائلین به حرمت غنا==
==موضوعات مختلف خوانندگی زن ==
نویسنده در این قسمت ادله قائلین به حرمت غنا را با دلائل فقهی اجماع، آیات و روایات بیان می‌کند:
نویسنده پس از بررسی نظر فقها درباره حرمت ذاتی غنا، به موضوعات مرتبط با خوانندگی زنان می‌پردازد. این موضوعات شامل کسب درآمد از خوانندگی، حرام بودن همکاری با خوانندگان، فاسق دانستن آنها، کبیره بودن گناه خوانندگی و ممنوعیت حضور در مجالس خوانندگی است.  
===اجماع===
نویسنده ابتدا به دلایل قائلین به حرمت غنا پرداخته و بیان می‌کند که فقهایی که نفس غنا را حرام دانسته‌اند، به اجماع، آیات و اخبار استناد کرده‌اند. وی در ابتدا به اجماع اشاره کرده و با بهره‌گیری از نظرات فقهایی مانند ملا احمد نراقی، صاحب جواهر و شیخ انصاری توضیح می‌دهد که این فقها به اجماع در حرمت غنا باور دارند.  
اما نویسنده با ارائه دلایلی این اجماع را رد می‌کند. دلائلی همچون:
۱- وجود فقهایی که قائل به حرمت غنا نیستند،
۲- این‌که اجماع مورد ادعا، اجماع مدرکی است نه تعبدی،
۳- ملاک حجیت اجماع تعبدی، کاشفیت از رأی معصوم است نه صرف اجماع، و در چنین مواردی مشخص نیست اجماع کاشفیت و اعتبار داشته باشد (ص ۹۰ - ۹۲).


===آیات ===
به اعتقاد نویسنده، اکثر فقها کسب درآمد از خوانندگی را حرام دانسته و آن را از گناهان کبیره می‌شمارند. همچنین، تشویق و کمک به خوانندگان و حضور در مجالس آنها را موجب عقوبت اخروی می‌دانند. نویسنده این مباحث را با استناد به نظرات فقهایی چون شیخ صدوق، شیخ مفید، شیخ طوسی و فقهای معاصر مانند امام خمینی و مکارم بیان می‌کند. (ص ۱۳۵ - ۱۵۱).
نویسنده در دومین دلیل حرمت غنا به شش آیه از قرآن، شامل آیه ۳۰ سوره حج، آیه ۵ سوره لقمان، آیه ۳ سوره مومنون، آیه ۷۲ سوره فرقان، آیه ۶۴ سوره اسرا و آیات ۵۷ تا ۶۱ سوره نجم استناد می‌کند. به باور او، هیچ‌یک از این آیات به‌طور مستقیم واژه غنا را ذکر نکرده‌اند و به صراحت درباره آن اظهار نظر نکرده‌اند. بلکه این آیات به عناوین کلی اشاره دارند که ممکن است بر برخی از انواع غنا قابل تطبیق باشند. نویسنده معتقد است که بدون بهره‌گیری از روایات، نمی‌توان از ظاهر و مفهوم این آیات به حرمت غنا پی برد. بنابراین، اصلی‌ترین دلیل استناد به این آیات برای حرمت غنا، روایاتی هستند که در تفسیر این آیات آورده شده‌اند (ص۹۲ تا ۹۵).


===روایات تفسیری===
==تک خوانی زن ==
نویسنده از ۶ آیه‌ای که برای حرمت غنا به آن‌ها استناد شده، تنها به بررسی سه آیه بسنده کرده است (ص ۹۵ -۱۱۱). وی نخستین آیه را (آیه ۳۰ سوره حج) با توجه به تفاسیر و روایات مورد بررسی قرار داده و بیان می‌کند که روایات متعددی درباره تفسیر این آیه وجود دارد. او چهار روایت را ذکر می‌کند که در آن‌ها قول زور به غنا تفسیر شده است. همچنین، به نظرات مفسرانی مانند شیخ طوسی در تبیان و طبرسی در مجمع البیان استناد می‌کند که آن‌ها نیز قول زور را به معنای غنا دانسته‌اند (ص ۹۵ -۹۸).


نویسنده به دومین آیه‌ای که قائلین به حرمت غنا به آن استناد می‌کنند، یعنی آیه ۵ سوره لقمان، اشاره کرده و چهار روایت مرتبط با حرمت غنا که در ذیل این آیه شریفه آمده است را ذکر می‌کند. همچنین، مفسرانی مانند شیخ طوسی، مراغی، سیوطی، قرطبی، میبدی، ابن مسعود و مجاهد که لهو الحدیث در این آیه را به غنا تفسیر کرده‌اند، به باور نویسنده از تفاسیر مهمی استفاده می‌شود که نشان می‌دهند مراد از لهو الحدیث در این آیه، غنای همراه با لهو و لعب است (ص۹۹-۱۰۱).
نویسنده به بررسی جزئیات خاص خوانندگی زنان می‌پردازد و با اشاره به اینکه در مباحث قبلی ادله حرمت و حلیت غنا به تفصیل بررسی شده، در اینجا تنها به جمع‌بندی نظرات فقها می‌پردازد. او موضوعاتی چون تک‌خوانی زن برای محارم، جمع‌خوانی زن و خوانندگی زن بدون مستمع را مورد بحث قرار می‌دهد.


در بخش مربوط به تک‌خوانی زن، نویسنده به سه دسته اصلی اشاره می‌کند:
1. تک‌خوانی زن برای محارم
2. تک‌خوانی زن در مجالس زنانه
3. تک‌خوانی زن در مجالس مختلط (ص ۱۵۱).


نویسنده در ادامه به تفسیر عبارت «لیضل الناس» در آیه پرداخته و بیان می‌کند که غنا به دو نوع تقسیم می‌شود: غنای حرام که باعث گمراهی مردم می‌شود و غنای حلال که چنین ویژگی گمراه‌کننده‌ای ندارد. بنابراین، روایاتی که بر حرمت غنا دلالت دارند، به نوعی از غنا اشاره می‌کنند که موجب گمراهی مردم می‌شود (ص۱۰۱ - ۱۰۲).
نویسنده تک‌خوانی زن برای محارم را به دو دسته تقسیم می‌کند: تک‌خوانی برای شوهر و تک‌خوانی برای سایر محارم.  


در مورد تک‌خوانی زن برای شوهر، نظرات فقها به دو دسته تقسیم می‌شود: سید هبه الله شهرستانی حلیت را تأیید کرده، در حالی که فقهایی چون خویی، خامنه‌ای و نوری همدانی حکم به حرمت داده‌اند.


نویسنده در بررسی آیه سوم (فرقان: ۷۲) با استناد به روایاتی که در ذیل این آیه درباره حرمت غنا آمده، استدلال خود را مطرح می‌کند. ابتدا دیدگاه برخی مفسران را بیان می‌کند که این آیه در زمینه شهادت بر باطل مورد استفاده قرار گرفته و در کتب فقهی نیز در بحث قضا و قضاوت به آن اشاره شده است. سپس با نقل از تفسیر المیزان، دو احتمال درباره مفهوم آیه ذکر می‌کند و احتمال دوم را که «زور» به معنای لهو از قبیل غنا باشد، مناسب‌تر می‌داند. در ادامه، نویسنده به سه روایت اشاره می‌کند که در آن‌ها امام(ع) مصداق این آیه را غنا و موسیقی معرفی کرده است (صفحات ۱۰۲ تا ۱۰۴).
برای تک‌خوانی زن برای سایر محارم، اکثر فقها حکم به حرمت داده‌اند، در حالی که عده‌ای جواز آن را مشروط به غنای زن در عروسی دانسته‌اند (ص ۱۵۱ - ۱۵۵).


در خصوص تک‌خوانی در مجالس زنانه، طبق نظر مراجع معاصر، اگر خوانندگی از مصادیق غنای محرم باشد، حرام است و در غیر این صورت، جایز است (ص ۱۵۶ - ۱۵۷).


نویسنده به دلالت آیه بر حرمت اشکال وارد کرده و بیان می‌کند که روایات مرتبط با این آیه دلالتی بر حرمت غنا ندارند. او در یک قاعده کلی درباره روایاتی که در تفسیر سه آیه ذکر شده‌اند، می‌نویسد که انصاف این است که این روایات دلالتی بر حرمت کیفیت صوتی به خودی خود ندارند، مگر اینکه بگوییم در مفهوم لهو الحدیث حرمت لهو اشعار بر اطلاقش دارد. یعنی هر نوع لهوی مورد نفرت پروردگار است.
نویسنده همچنین تک‌خوانی زنان در مجالس مختلط را با استناد به روایات ابی بصیر و نظرات فقهای معاصر، در صورت حضور مردان، حرام می‌داند (ص ۱۵۷ - ۱۵۹).
همچنین، زور به معنای باطل به طور کلی حرام و مورد مذمت خداوند است، حتی اگر این لهو و باطل در کیفیت کلام ظهور یابد و نه در خود کلام. بنابراین، هر جا که کیفیت کلام به لهو، زور یا باطل تبدیل شود، مبغوض است. حال اگر غنا در کلام حق مانند قرآن باشد یا در کلام باطل، معیار حرمت خود کلام نیست، بلکه لحن و کیفیت صوتی تعیین‌کننده حلال یا حرام بودن است. بنابراین اگر کسی کلام حقی مانند قرآن را با آهنگ لهو بخواند، این عمل قطعاً حرام است (ص۱۰۴ - ۱۰۶).


==جمع خوانی زنان==
نویسنده جمع‌خوانی زنان را به دو دسته تقسیم می‌کند: جمع‌خوانی در مجالس زنانه و جمع‌خوانی در مجالس مختلط.


نویسنده در ادامه به این موضوع می‌پردازد که غنا به کدام مقوله تعلق دارد: آیا از مقوله کلام است یا کیفیت صوت؟ او با تقسیم‌بندی افراد به دو گروه، اشاره می‌کند که گروهی با استناد به روایاتی، حرمت غنا را به دلیل کلمات باطل می‌دانند، در حالی که گروه دیگر، حرمت غنا را ناشی از مقوله صوت، مانند کشیدن صدا و موارد مشابه، تلقی می‌کنند. نویسنده در پایان بحث خود بیان می‌کند که از نظر علمی تفاوتی میان نظریه غنا به عنوان کیفیت صوت یا کلام وجود ندارد؛ چرا که در هر دو حالت، از دیدگاه شرع، غنای حرام زمانی است که عنوان لهو، لغو یا زور بر آن صدق کند. هر جا که این عناوین صدق نکند، از نظر شرع، غنا حرام نبوده و نیست (ص۱۰۶ - ۱۰۹).
در مجالس زنانه، به ویژه در مراسم عروسی، بر اساس روایات ابی بصیر، جمع‌خوانی در صورتی که مردان حضور نداشته باشند، مجاز است. همچنین، طبق نظر فقهای معاصر، در مجالس غیرعروسی، این عمل در صورتی که از نوع غنای محرم (صوت مرجع مطرب لهوی) نباشد و با محرمات دیگر همراه نشود، جایز است (ص ۱۵۹ - ۱۶۲).


نویسنده در ادامه بررسی حرمت غنا در آیات، به برخی از آیات اشاره کرده و در آغاز بحث بیان می‌کند که این آیات دلالتی بر حرمت غنا ندارند ۱۰۹ - ۱۱۱).
اما در مجالس مختلط، بر اساس روایت ابی بصیر، اگر خوانندگی زنان به صورت غنا و در حضور مردان باشد، حرام است. در عوض، اگر این خوانندگی به صورت غیرغنایی باشد و به حد غنای محرم نرسد و با حرام دیگری همراه نباشد، مجاز است. نویسنده همچنین نظرات چند تن از فقهای معاصر را در این زمینه ذکر می‌کند (ص ۱۶۲ - ۱۶۳).


===روایات===  
==خوانندگی بدون مستمع و حرمت در تغییر صدا==
نویسنده سومین دلیل بر حرمت غنا را روایات می‌داند. او ابتدا با استناد به نظرات شیخ انصاری، فخر محققین در ایضاح و صاحب جواهر، بیان می‌کند که این آنان به تواتر یا مستفیض بودن اخبار در حرمت غنا معتقد هستند. نویسنده پنج روایت را در مورد حرمت غنا ذکر کرده و پس از تحلیل و بررسی این روایات و رد برخی از آنها، نتیجه می‌گیرد که غنا به دلیل لهو و باطل بودن حرام است. اگر میان صوت لهوی و باطل در نسب اربعه رابطه تساوی برقرار باشد، که این نظر قوی‌تر نیز به نظر می‌رسد، می‌توان گفت غنا همان صوت لهوی و باطل است. بنابراین، صوت لهوی حرام بوده و در نتیجه غنا نیز که نوعی صوت لهوی است، حرام می‌باشد (ص۱۱۱-۱۱۹).
نویسنده در این بخش بیان می‌کند که اگر مخاطبی وجود نداشته باشد و خواننده شرایط غنای محرم را داشته باشد، بر اساس نظر اکثر مراجع عظام، این عمل حرام است (ص ۱۶۴-۱۶۵).
 
نویسنده تأکید می‌کند که ملاک حرمت خوانندگی محرم (صوت مرجع مطرب لهوی) است و تغییر صدا تأثیری در حکم ندارد. هر صدایی که شرایط غنا را داشته باشد، مشمول آیات و روایات حرمت غنا است، چه توسط زن باشد و چه مرد. همچنین، نویسنده استفتائات مطرح شده از مراجع تقلید را در این زمینه ذکر می‌کند (ص ۱۶۵-۱۶۷).


نویسنده ذیل تیتر «روایات در باب اجرت و بیع مغنی و مغنیه» بیان می‌کند که اگر بتوان از روایات، حرمت خرید و فروش مغنیه را استنباط کرد، به‌طور ملازمه اصل غنا نیز حرام خواهد بود. او اشاره می‌کند که شیخ حر عاملی در کتاب «وسائل الشیعه» بابی را به موضوع کسب مغنی و خرید آن اختصاص داده است. با توجه به اینکه شیخ حر عاملی نظر فقهی خود را نیز در همین کتاب بیان کرده، ذکر می‌کند که کسب مغنیه، خرید و فروش، تعلیم و شنیدن آن حرام است. سپس به چهار روایت در این زمینه اشاره کرده و پس از بررسی سندی، از آن‌ها ملازمه دلالت بر حرمت غنا را نتیجه‌گیری می‌کند (ص۱۱۹ - ۱۲۳)
== استثنائات حرمت خوانندگی زن ==
=== قرائت قرآن===
نویسنده پس از بررسی حرمت غنا، به استثنائات آن می‌پردازد و قرائت قرآن و مراثی را از حرمت خوانندگی زن مستثنی می‌کند. او برای جواز غنا در قرائت قرآن، سه دسته روایت معرفی می‌کند. دسته اول شامل پنج روایت است که بر جواز خواندن قرآن با غنا دلالت دارند. نویسنده پس از بحث سند و دلالت این روایات، نظر فقها و محدثان را نیز بیان می‌کند. (ص ۱۷۰ - ۱۸۰)


در دسته دوم، نویسنده به روایاتی که بر مدح صوت نیکو دلالت دارند اشاره کرده و سه روایت همراه با بحث سندی و دلالی در زیر آن می‌آورد.
در دسته سوم، به روایاتی که بر مدح قرائت قرآن با صوت حزین دلالت دارند اشاره کرده و دو روایت در ذیل آن همراه با بحث سندی و دلالی می‌آورد.
در ادامه، نویسنده عبارات تعدادی از فقها را بیان می‌کند که در حرمت غنا فرقی بین قرائت قرآن و غیر قرآن قرار نداده و هر صورتی که به صورت غنای محرم ادا شود را حرام می‌دانند (ص ۱۸۱ - ۱۹۲).
===مرثیه===


نویسنده به موضوع شنیدن آواز به‌عنوان سماع غنا پرداخته و بررسی می‌کند که آیا شنیدن آواز حرام است یا مکروه؟
نویسنده در ابتدای بحث نظر برخی فقها را که به جواز غنا در مراثی معتقدند و کسانی که آن را ممنوع می‌دانند، مطرح می‌کند. سپس به بررسی دلایل جواز غنا در مرثیه‌ها می‌پردازد و هفت دلیل را ذکر می‌کند که عبارتند از: ۱- روایات به همراه بحث‌های سندی و دلالی ۲- عدم تحقق مفهوم غنا در مرثیه‌ها به استناد کلام محقق اردبیلی ۳- سیره مستمر فقها و متشرعین ۴- نبود اخبار صحیح و صریح در مورد حرمت غنا ۵- تأثیر مثبت غنا در ایجاد احساس گریه برای مرثیه اهل بیت(ع) ۶- قاعده اصل جواز به علت وجود شک در حرمت غنا. پس از بیان این دلایل، نویسنده اعلام می‌کند که تمامی دلایل جواز غنا در مرثیه‌ها ناتمام بوده و غنا در مرثیه همانند غنا در غیر آن به حرمت اولیه‌اش باقی است.
او ابتدا با استناد به سخنان صاحب وسایل الشیعه که پنج روایت در این زمینه ذکر کرده و حکم به حرمت داده است، بحث را آغاز می‌کند. سپس نویسنده چهار روایت دیگر را مطرح کرده و نتیجه می‌گیرد که از این روایات نمی‌توان حرمت استماع را برداشت کرد (ص ۱۲۳ -۱۲۵)
نویسنده بر این باور است که اصلی‌ترین دلیل حرمت غنا، روایات است. او تأکید می‌کند که در استناد به روایات، علاوه بر بررسی سند و جهت صدور، باید روایات معارض نیز مورد توجه قرار گیرند. در این زمینه به فقهایی همچون صاحب جواهر، فیض کاشانی، نراقی، صاحب حدایق و امام خمینی اشاره می‌کند که بیشتر به بررسی تعارض در روایات مربوط به غنا پرداخته‌اند (ص۱۲۵-۱۲۶). سپس به روایاتی که درباره خرید و فروش مغنیه با یکدیگر تعارض دارند را مطرح کرده و به جمع‌بندی این روایات می‌پردازد (ص۱۲۵-۱۳۱).


به گفته وی، فقها نوحه را به دو دسته حق و باطل تقسیم کرده‌اند و برای اثبات نظرات خود به روایات مختلف استناد می‌کنند که برخی جواز و برخی عدم جواز نوحه را نشان می‌دهند.


نویسنده پس از بررسی آیات و روایات، به جمع‌بندی مباحث پرداخته و بیان می‌کند که با وجود روایات صحیح و ضعیفی که در دسترس است، محقق به این نتیجه می‌رسد که غنا از دیدگاه اسلام ممنوع و نکوهیده است. با این حال، مصداق دقیق غنا در روایات به‌طور شفاف مشخص نشده است. بنابراین، نویسنده شروطی را برای تعیین غنای حرام مطرح می‌کند که با تحقق این شروط، غنا حرام خواهد بود (ص ۱۳۲ - ۱۳۵).
نویسنده با بررسی تعارضات موجود در روایات مرتبط، به جمع‌بندی میان آنها پرداخته و بیان می‌کند که منظور از روایات جواز نوحه‌گری، شرایطی است که در آن نوحه‌خوان سخن باطل نگوید، به حد غنا نرسد و صدای زن توسط افراد نامحرم شنیده نشود. او نتیجه می‌گیرد که نظرات فقهایی که جواز نوحه برای اموات را مطرح کرده‌اند، تنها به نوحه‌گری زنان برای اموات اختصاص دارد و شامل نوحه‌گری مردان نمی‌شود. البته مردان می‌توانند هنگام مرثیه‌خوانی برای ائمه(ع) با صوت زیبا نوحه‌خوانی کنند، مشروط بر اینکه این عمل با محرمات دیگر همراه نباشد. از سوی دیگر، علمایی که نوحه را حرام می‌دانند، این حکم را در مواردی صادر کرده‌اند که نوحه به حد غنای حرام برسد، سخن باطل گفته شود یا صدای زن نوحه‌خوان توسط مردان نامحرم شنیده شود. نویسنده معتقد است که نوحه‌گری از مفهوم غنا به‌طور تخصصی خارج است، چرا که عرف و اهل لغت میان این دو تفاوت قائل هستند. ۱۹۳ - ۲۰۶)
در ادامه، به دیدگاه فقها درباره حکم غنا پرداخته و نظرات شیخ الطایفه، محقق کرکی، مقدس اردبیلی، شهید ثانی، علامه حلی، شیخ انصاری، امام خمینی، محمدتقی خوانساری و همچنین دیدگاه مراجع معاصر را در این زمینه ذکر می‌کند ۱۳۵ - ۱۳۸).


==نظر فیض کاشانی و محقق سبزواری درباره غنا==
===ایام جشن===
نویسنده پس از بیان حکم حرمت غنا، به بررسی دیدگاه فقهایی نظیر فیض کاشانی و محقق سبزواری می‌پردازد که در حرمت اصل غنا شبهه کرده و معتقد بودند غنا تنها در صورتی که همراه با محرمات باشد، حرام است. او همچنین به نظرات شیخ انصاری و امام خمینی در دفاع از دیدگاه فیض اشاره می‌کند. به اعتقاد نویسنده، آنچه به این دو محدث نسبت داده شده که در صورت لهوی بودن غنا تفصیل قائل شده‌اند، از برخی عباراتشان قابل برداشت است، اما باید اذعان داشت که توجیه دقیق کلام این دو بزرگوار امری دشوار به نظر می‌رسد. (ص ۱۳۸ - ۱۴۴).
 
نویسنده پس از پایان بررسی دلایل حرمت غنا، به دلایل طرفداران حلیت غنا می‌پردازد. او بیان می‌کند که این گروه معتقدند غنا به خودی خود حرام نیست، مگر زمانی که با شرایطی همراه باشد که آن را حرام می‌کند. این شرایط شامل حضور مرد نامحرم در کنار زن خواننده، استفاده از آلات موسیقی همراه با غنا، و اجرای غنا برای برپایی مجالس لهو و لعب است. نویسنده با ارائه دلایلی، استدلال‌های طرفداران حلیت غنا را رد می‌کند (ص۱۴۴-۱۵۰).(ص۱۴۴ - ۱۵۰)


==مستثنیات حرمت غنا==
به گفته نویسنده غنا در ایام جشن و شادی و عید، طبق دو روایت از امام کاظم(ع)، ممکن است از حکم کلی حرمت استثنا شود. نویسنده پس از تحلیل سندی و دلالی دو روایت و بررسی دیدگاه‌های فقهای معاصر مانند صاحب جواهر و امام خمینی به این نتیجه می‌رسد که غنا در ایام عید مستثنی نیست و اگر شعر یا نثر به صورت غنا خوانده شود، حرام خواهد بود؛ چه مضمون آن حق باشد و چه باطل. (ص ۲۰۶ - ۲۱۰)
به نظر نویسنده، برخی تصور کرده‌اند که با توجه به روایاتی که گریه در مرثیه‌ها را پسندیده دانسته‌اند و اخباری که قرائت قرآن با صوت زیبا را مستحب شمرده‌اند، حکم غنا در مراثی از حکم کلی حرمت غنا مستثنی شده است. که در این قسمت بدان اشاره می‌شود.


===غنا در مراثی===
===حُداء===
نویسنده به موضوع استثنای حرمت غنا پرداخته و به بررسی غنا در مراثی و قرآن می‌پردازد. او ابتدا به غنا در مرثیه اشاره کرده و بیان می‌کند که مقدس اردبیلی با ارائه دلایلی، غنا در مراثی را از حرمت غنا مستثنی دانسته است. با این حال، نویسنده با رد دلایل مقدس اردبیلی معتقد است که غنا در مراثی از نظر موضوعی از بحث غنا جداست، نه از نظر حکم.  
حداء سرودی است که شتربان‌ها برای تحریک شترها می‌خوانند. برخی علما مانند محقق حلی و علامه حلی آن را از حرمت غنا مستثنی کرده‌اند، اما امام خمینی و شیخ یوسف بحرانی این نظر را نپذیرفته‌اند. نویسنده بر اساس روایات و قاعده اصل جواز، دلایلی برای جواز حداء ارائه کرده است. با این حال، پس از بررسی انتقادی این دلایل، به این نتیجه می‌رسد که ادله مطلق برای اثبات جواز حداء ناکافی هستند و در نتیجه، حداء از حکم حرمت غنا مستثنی نمی‌شود. (ص ۲۱۰ - ۲۱۱)


===غنا در قرآن===
===مراسم زفاف===
نویسنده در ادامه به موضوع استثنا بودن حرمت غنا در قرآن پرداخته و این نظر را به محقق سبزواری نسبت می‌دهد که با استناد به روایات متعدد، حرمت غنا در قرآن را استثنا کرده است. نویسنده در نقد دیدگاه سبزواری بیان می‌کند که روایات مورد استناد از نظر سند دارای اشکال هستند و محتوای آن‌ها نیز به لهو و لعب اشاره‌ای ندارد. به باور نویسنده، این مسئله همانند غنای در مراثی موضوعاً  خارج است، زیرا غنای حرام در اینجا مطرح نیست (ص۱۵۴ - ۱۵۷).
یکی از استثناهای غنا، غنای زن در زفاف عروس است که میان فقهای شیعه اختلاف نظر وجود دارد. به باور نویسنده این مسئله از قدیم الایام در میان فقهای شیعه مورد اختلاف بوده و علما در این زمینه به سه دسته تقسیم شده‌اند:


۱. حرمت مطلق غنا، حتی در عروسی  


==غنای مجاز==
۲. کراهت غنای زن در عروسی  
نویسنده به بررسی غناهای مجاز پرداخته و بیان می‌کند که مشهور فقها برخی از انواع غنا را از حکم حرمت استثنا کرده‌اند. این موارد عبارت‌اند از: 
۱- حُداء 
۲- غنای در عروسی


===حداء===
۳. جواز غنا در عروسی  
در مورد حداء، نویسنده به نظر محقق سبزواری اشاره می‌کند که معتقد است مشهور فقها حداء را استثنا کرده‌اند و روایتی از پیامبر اکرم (ص) نیز در تأیید این استثنا نقل شده است. اما نویسنده به سند و دلالت این حدیث اشکال وارد کرده و نظر امام خمینی را مطرح می‌کند که استثنا در حداء را نپذیرفته است. به باور نویسنده، حداء اساساً از موضوع غنا خارج است و نیازی به استثنا از حکم غنا ندارد. 


===غنای در عروسی===
نویسنده با اشاره به نظر ۳۵ فقیه متقدم و معاصر از جمله شیخ طوسی، علامه حلی، خویی، بهجت و خامنه‌ای، اظهار می‌دارد که اکثر فقها به حلیت غنای زن در زفاف عروس معتقدند (ص ۲۱۲ - ۲۲۰).  
در خصوص غنای در عروسی، مشهور فقها آن را به شرط رعایت مواردی مانند حضور نداشتن نامحرم، استفاده نکردن از آلات موسیقی و پرهیز از گفتن حرف‌های باطل، از حرمت غنا استثنا کرده‌اند. این فقها به روایاتی برای تأیید نظر خود استناد کرده‌اند، اما نویسنده معتقد است که سند این روایات معتبر نیست و شهرتی که ضعف سند را جبران کند نیز ثابت نشده است. همچنین اشاره می‌کند که شیخ مفید، سید قاضی، صاحب ایضاح و صاحب تذکره، غنا در عروسی‌ها را منع کرده‌اند.


در پایان، نویسنده می‌گوید که انصاف این است که سند این روایات کاملاً بی‌اعتبار نیست و عمل به آن، با توجه به تبعیت اکثر فقها، غیرممکن نیست. اگر استثنایی پذیرفته شود، باید تنها به مغنیه (زن خواننده) آن هم صرفاً در عروسی‌ها و نه هر نوع جشنی محدود شود
نویسنده سپس به اختلاف نظرها درباره مجلس غنا در عروسی و استثنای آن به سه دیدگاه اصلی اشاره می‌کند.
(ص ۱۵۷ تا ۱۶۰).


==حکم غنا در موارد مشکوک ==
۱. عده‌ای غنا را تنها در حال زفاف جایز دانسته‌اند.
نویسنده در ادامه بحث به حکم غنا در موارد مشکوک می‌پردازد و توضیح می‌دهد که اگر شک در موضوع یا مصداق وجود داشته باشد، مانند مواردی که حرمت غنا و آواز به طور قطعی مشخص نشده است، شنیدن آن از نظر شرعی اشکالی ندارد. این به دلیل قاعده حلیت و اصل برائت است، زیرا در اینجا شک در اصل تکلیف وجود دارد و به همین دلیل به اصل برائت رجوع می‌شود. حتی اگر شک مفهومی هم مطرح باشد، حکم به حلیت داده می‌شود. به همین دلیل، چه شک موضوعی باشد و چه مفهومی، غنا حلال تلقی می‌شود. صاحب جواهر نیز همین نظر را تأیید کرده است. اما اگر یقین به امتثال نهی حرمت متیقن حاصل نشد، چون فراق ذمه حاصل نگردیده اینجا باید از باب مقدمه از همگی اجتناب کرد (ص۱۶۰ - ۱۶۲).


==حکم نوار و گرامافون==
۲. عده‌ای غنا را در حال زفاف و همچنین در مجالس قبل و بعد از آن جایز می‌دانند.
نویسنده در این بخش بیان می‌کند که برخی معتقدند غنای حرامی که از وسایل جدید مانند ضبط صوت یا تلویزیون شنیده می‌شود، چون صدای خود انسان نیست بلکه شبیه به صدای اوست، از حرمت غنا خارج بوده و شامل دلایل حرمت نمی‌شود. اما نویسنده این نظر را نقد می‌کند و معتقد است که تفاوتی بین آواز مستقیم انسان و صدایی که از وسایل پخش می‌شود وجود ندارد. او بر این باور است که وقتی ملاک لهو بودن قطعی است، این ویژگی در نوار هم وجود دارد.
این منصوص العله است که با یافتن قطع به ملاک، جاری می‌شود البته در صورتی که تنقیح مناط قطعی باشد نه ظنی (ص۱۶۲ - ۱۶۳).


==حکم آلات موسیقی==
۳. عده‌ای دیگر غنا را در تمامی مراسم‌هایی که به عنوان عروسی برگزار می‌شود، جایز می‌دانند.
نویسنده به موازات بحث غنا و موسیقی درباره آلات موسیقی هم بحث می‌کند
وی پس از تقسیم بندی آلات موسیقی به آلات مشترکه و مختصه و تعریف هر یک از آن دو، می‌گوید خرید و فروش آلات مشترک جایز است چرا که اکثر لوازم زندگی  گونه‌ای هست که مصرف حلال دارد البته در هنگام خرید باید بصورت ارتکازی عدم قصد منافع محرمه را داشته باشدبر خلاف آلات مختصه که مصرف در حرام دارد.
و اگر در روایت پیامبر(ص) نی زدن  حرام دانسته شده (خواه نی از آلات مختصه باشد یا مشترکه) در اینجا باید قائل به انصراف شویم بدین منظور که در زمان حضرت(ص) غلبه در حرام بوده و اگر امروزه از آلات مشترکه شمرده شود مصرف حلال هم خواهد اشت (ص۱۶۳ - ۱۶۵). نویسنده در ادامه به بررسی غنا از دیدگاه چهار مذهب فقهی می‌پردازد (ص ۱۶۵ - ۱۶۸).
==فصل چهارم: خاتمه و نتیجه==
در این فصل، نویسنده به بررسی موضوعاتی مرتبط با غنا و موسیقی به‌عنوان «خاتمه و نتیجه» می‌پردازد. مباحثی مانند تأثیرات موسیقی، موسیقی‌درمانی، محتوای موسیقی، آثار موسیقی حرام و موارد دیگر در صفحات ۱۶۹ تا ۱۸۹ مطرح شده‌اند.
 
==بخش دوم: رقص در اسلام ==
==تاریخچه رقص و حکم انواع رقص==
نویسنده فصل اول این بخش را به بررسی تاریخچه رقص اختصاص داده است (ص۱۹۳ - ۲۰۸).


در فصل دوم بخش دوم، نویسنده به بررسی انواع رقص و احکام مرتبط با آن پرداخته است. او در این بخش، رقص‌ها را در فرهنگ‌های مختلف مورد توجه قرار داده و آن‌ها را به دو گروه کلی رقص‌های مجاز و رقص‌های حرام تقسیم کرده است. نویسنده پس از قرار دادن رقص‌های کودکانه، محلی، بومی و ورزشی در دسته رقص‌های مجاز؛ و رقص‌های صوفیانه، رقص‌های مبتذل و رقص‌های شادی در دسته رقص‌های حرام، حکم شرعی هر یک را بر اساس نظرات مراجع عظام ارائه کرده است. (ص۲۰۹ -۲۳۱).
به نظر نویسنده، دلیل اصلی اختلاف میان فقها درباره مجلس عروسی به تفاوت در استناد به ادله بازمی‌گردد. وی ابتدا دلایل کسانی را که غنا در مراسم زفاف را جایز می‌دانند، بررسی کرده و اشاره می‌کند که این گروه از فقها به سه روایت ابا بصیر از امام صادق(ع) استناد کرده‌اند. نویسنده پس از تحلیل سند و دلالت این روایات، نتیجه‌گیری می‌کند که این سه روایت در واقع یک روایت واحد هستند که بیشتر فقها بر اساس آن عمل کرده‌اند و خوانندگی زن در مراسم زفاف را تحت شرایط خاصی مانند عدم حضور مردان، عدم شنیدن صدای زن توسط افراد بیگانه، و دائمی بودن ازدواج جایز دانسته‌اند. همچنین، نویسنده به حکم مربوط به افراد خنثی پرداخته و بیان می‌کند که اگر خنثی مرد باشد، حق ورود به مجلس را ندارد و اگر زن باشد، می‌تواند وارد شود؛ اما در مورد خنثای مشکل باید احتیاط صورت گیرد. (ص ۲۲۱ - ۲۲۶).


==مسائل مختلف رقص==
نویسنده همچنین به دیدگاه برخی فقها مانند شیخ انصاری اشاره می‌کند که غنا را حتی در عروسی به طور مطلق حرام می‌دانند و هیچ استثنایی را نپذیرفتند و عده‌ای دیگر از فقهای متقدم و معاصر مانند شیخ صدوق و سیستانی در جواز غنا در عروسی احتیاط کرده‌اند. ۲۳۰-۲۳۴)
نویسنده در صفحات ۲۳۱ تا ۲۳۳ به تعریف رقص از دیدگاه مراجع تقلید پرداخته و احکام مربوط به آن را از نظر مراجع عظام بیان کرده است ۲۳۱ - ۲۳۳).


وی همچنین به موضوع رقص زن برای زن، رقص در میان محارم و رقص عروس و داماد اشاره می‌کند و حکم شرعی آنرا از دیدگاه مراجع عظام در صفحات ۲۳۴ تا ۲۳۵ بیان می‌کند.
==احکام شک در حکم خوانندگی زن==
نویسنده بیان می‌کند که در صورت وجود تردید درباره مسئله غنا، سه نوع شبهه قابل تصور است. او پس از شرح هر یک از این موارد، با استناد به قواعد اصولی و نظرات فقها، حکم مرتبط با هر نوع شبهه را درباره غنا ارائه می‌دهد.


نویسنده در فصل سوم بخش دوم، با استناد به آیات و روایات گوناگون، دلایل حرمت رقص از منظر قرآن و احادیث را بررسی کرده و سپس به تفاوت میان موسیقی و رقص می‌پردازد (ص ۲۳۶-۲۷۰).
۱. شبهه حکمیه تحریمیه: آیا غنای زن حرام است یا خیر؟ در این مورد، اصولیون قائل به اصل برائت هستند، در حالی که اخباریان جانب احتیاط را می‌گیرند.


۲. شبهه موضوعیه مفهومیه: مفهوم غنا چیست؟ در این نوع شبهه، بیشتر اصولیون در موارد اقل و اکثر ارتباطی اصل برائت را جاری می‌دانند، اما در اقل و اکثر استقلالی برخی از اصولیون به اصل برائت معتقدند و برخی دیگر احتیاط می‌کنند.


نویسنده در فصل چهارم بخش دوم به موضوع رقص و هنر نمایش می‌پردازد. او پس از ۱۵ صفحه بررسی تاریخی و غیرتاریخی هنر نمایش، به بحث درباره حکم نهایی رقص می‌رسد.
۳. شبهه موضوعیه مصداقیه: در تشخیص مصداق خارجی غنا شک وجود دارد. در این مورد، هم اخباریون و هم اصولیون به اصاله البرائه (اصل برائت شرعی) معتقدند. (صفحات ۲۳۵ تا ۲۴۳).


وی در ابتدا به بحث رقص در کتاب قدما و متأخرین پرداخته و اینکه چون رقص، لهو بود و حرمتش واضح بود برای حرمت رقص در کلمات متأخرین استدلالی نشده است(ص۲۸۶ - ۲۸۸). به باور نویسنده عمده استدلالی که برای حرمت رقص وجود دارد روایتی است که سکونی از امام صادق علیه السلام نقل کرده است. به باور نویسنده این روایت از نظر سند و دلالت خوب هست می‌توان به آن استناد کرد بنابراین با اطلاقی که در این روایت معتبر  وجود دارد می‌توان بدون قید، حکم به حرمت داد اما فقها به اطلاق آن فتوا ندادند یعنی اگر شخصی خودش در یک تنهایی برقصد یا زن جلوی شوهر برقصد پس مسئله جای تامل دارد که چرا به اطلاق عمل نکردند


نویسنده ابتدا به موضوع رقص در کتاب‌های قدما و متأخرین پرداخته و بیان می‌کند که چون رقص به عنوان لهو شناخته می‌شده و حرمت آن واضح بوده است، در کلمات متأخرین نیازی به استدلال برای حرمت آن دیده نشده است (ص ۲۸۶-۲۸۸). به اعتقاد نویسنده، اصلی‌ترین استدلال برای حرمت رقص، روایتی است که سکونی از امام صادق علیه‌السلام نقل کرده است. نویسنده باور دارد که این روایت از نظر سند و دلالت معتبر بوده و می‌توان به آن استناد کرد. بنابراین، با اطلاق موجود در این روایت معتبر، می‌توان حکم به حرمت رقص داد. اما فقها به این اطلاق فتوا نداده‌اند، چرا که در صورت فتوا به اطلاق روایت باید گفت: حرام است تنها رقصیدن و  حرام است رقص زن در برابر شوهرش.
نویسنده در ادامه به موضوع (حسن احتیاط درباره صدای مشکوک زن) می‌پردازد و بیان می‌کند که برخی خوانندگی‌ها هست که از نظر موضوع مشکوک است و معلوم نیست که آیا از مصادیق غنای محرم است یا نه.  


اما خویی که این سند را بر اساس مبانی رجالی خود معتبر نمی‌داند و قائل به حلیتت رقص هست (ص۲۹۰ -۲۹۳).
در این گونه موارد، اکثر فقها در مقام فتوا اصل برائت را جاری و حکم به جواز می‌دهند، اما در مقام عمل توصیه به احتیاط دارند.  


نویسنده در فصل پنجم از بخش دوم به موضوع آموزش رقص و حکم آن می‌پردازد. او بیان می‌کند که آموزش رقصی که حرام باشد، اجاره دادن رقاص برای کسب درآمد حرام است و قرارداد بستن برای آموزش نیز باطل می‌باشد. همچنین در این فصل، نظرات برخی مراجع عظام درباره آموزش رقص آورده شده است (صفحات ۲۹۴ تا ۲۹۷). 
نویسنده در ادامه به ذکر روایاتی می‌پردازد که بر مطلوبیت احتیاط در موارد مشکوک فقهی دلالت دارند. همچنین به نظرات فقهایی اشاره می‌کند که با وجود اعتقاد به اصالت برائت، احتیاط را امری پسندیده می‌دانند (ص ۲۴۳ - ۲۴۹).
در فصل ششم از بخش دوم، نویسنده به نتیجه‌گیری درباره مباحث رقص می‌پردازد (صفحات ۲۹۸ تا ۳۰۰).

نسخهٔ کنونی تا ‏۳۱ اوت ۲۰۲۵، ساعت ۰۷:۱۸

مجتبی عابدینی

کتاب «بررسی فقهی خوانندگی زن در جامعه اسلامی» به تحلیل موضوع غنا و خوانندگی زنان از دیدگاه فقه شیعه پرداخته است. نویسنده در این اثر، با استناد به آیات، روایات، اجماع و نظرات فقها، حرمت ذاتی یا مشروط غنا را بررسی کرده و دیدگاه‌های مختلف را تحلیل می‌کند. موضوعاتی همچون معیار طرب، غنا در قرآن، مرثیه، مراسم عروسی و تک‌خوانی زن مورد بحث قرار گرفته است. همچنین استثنائات حرمت غنا مانند قرائت قرآن و حداء نیز بررسی شده‌اند. این کتاب با تحلیل تاریخی و سندی، به اختلاف نظرات فقها و دلایل آنها می‌پردازد. در نهایت، نویسنده به احکام شک در خوانندگی زن و توصیه به احتیاط در موارد مشکوک اشاره دارد.

معرفی و گزارش شاختار

کتاب «بررسی فقهی خوانندگی زن در جامعه اسلامی» نوشته رسول جمشیدی، در سال ۱۳۹۹ توسط انتشارات سومر نشر منتشر شد. این اثر با ۲۸۰ صفحه، به تحلیل و بررسی جوانب فقهی مرتبط با خوانندگی زنان در جامعه اسلامی می‌پردازد.

کتاب حاضر در چهار فصل تنظیم شده است: فصل اول: کلیات موضوع مورد بررسی قرار گرفته است. فصل دوم: به مفهوم غنا و تبیین ابعاد مختلف این مفهوم در موسیقی پرداخته شده است. فصل سوم: به بررسی فقهی خوانندگی زنان، شامل ادله حرمت غنا، حرمت کسب، تک‌خوانی و جمع‌خوانی زنان، خوانندگی با صدای مردانه و موارد دیگر اختصاص دارد. فصل چهارم: به نتیجه‌گیری اختصاص یافته است که در آن نویسنده جمع‌بندی مباحث مطرح‌شده را ارائه می‌دهد.

بررسی لغوی و اصطلاحی غنا

نویسنده در فصل اول و دوم به کلیات مباحث همچون تبیین مسئله، ضرورت پژوهش و نیز مفهوم‌شناسی غنا پرداخته است (ص۱۲-۴۲).

نویسنده برای شناخت معنای خوانندگی و اینکه کدام نوع از خوانندگی در اسلام حرام و یا حلال است و خوانندگی حرام دارای چه شرایطی باید باشد درابتدا به لغت نامه ها مراجعه کرده و پس از بیان لغوی غنا به بررسی تعاریف لغوی پرداخته است و معتقد است که برخی از معانی غنا از نوع بیان مصداق برای مفهوم غنا بوده که اختلاف بین آنها تاثیری در استنباط حکم ندارد از طرفی تعاریف ذکر شده برای غنا در ظاهر اختلاف زیادی دارند که معلوم نیست غنا به معنی آواز است یا آواز طب انگیز مشتمل بر ترجیع و ....در ادامه نویسنده تعریف جامعی از غنا ارایه داده که شامل همه تعاریف لغوی غنا شده است و آن عبارت است از: «صوتی که با ترجیع و کیفیت خاصی ادا شود که طرب انگیز باشد»

نویسنده غنا را مترادف خوانندگی دانسته و نظرات فقهایی مانند میرزای قمی، علامه حلی و صاحب جواهر را در تأیید این معنا بیان کرده است. ایشان پس از ذکر اقوال فقها نتیجه می‌گیرد که غنا، آواز ترجیع‌دار و طرب‌انگیزی است که قوای شهوانی را تحریک کرده و مناسب مجالس فسق و فجور است. از دید نویسنده، ارکان اصلی غنا شامل ترجیع و طرب است و حرمت آن بین زن و مرد یا نوع اجرا (مستقیم یا ضبط‌شده) تفاوتی ندارد. (ص۱۹ - ۳۳)

نویسنده معتقد است که از برخی آیات و روایات تفسیری استفاده می شود که در تحقق غنا علاوه بر دو عنصر ترجیع و تطریب صوت، عناصر دیگری همچون سخن لهو و یا باطلی که موجب گمراهی از مسیر حق شود و یا صوتی که مناسب مجالس لهو باشد، مدخلیت دارد و بدون آنها غنای فقهی تحقق نخواهد داشت. به اعتقاد نویسنده حرمت خوانندگی زن با وجود ارکان اصلی غنا (طرب، ترجیع، لهو) محقق می شود و انگیزه خواننده و شنونده، مکان و زمان در حرمت آن تاثیری ندارد جز در مورد اجبار.(ص۳۵ - ۳۶)

بررسی اعتبار طرب فعلی یا شأنی در صدق خوانندگی زن

نویسنده با طرح این پرسش که آیا در تحقق غنا، وجود طرب فعلی لازم است یا طرب شأنی کافی است، به بررسی این موضوع پرداخته است. او ابتدا به تعریف طرب فعلی و طرب شأنی پرداخته و با اشاره به دیدگاه برخی از فقهای شیعه همچون شیخ انصاری و سید خوانساری، بیان می‌کند که اکثر فقهای شیعه به شرط بودن طرب شأنی در غنا اعتقاد دارند. به نظر نویسنده، از آنجا که در وضع احکام اسلام، نوع و عرف مردم مورد توجه قرار گرفته است، بنابراین معیار تحقق غنا باید بر مبنای نوع و شأن افراد باشد.(ص ۴۲-۴۶).

معیار تشخیص طرب

نویسنده به بررسی اختلاف نظر فقها در مورد معیار تشخیص موسیقی مطرب پرداخته و مطرح می‌کند که آیا این معیار بر اساس نظر عموم مردم، عرف متدینین، عرف خاص یا شخص مکلف تعیین می‌شود؟ به باور او، فقها در پاسخ به این پرسش به چند گروه تقسیم شده‌اند و هر گروه یکی از این معیارها را پذیرفته است.(ص ۴۶-۴۹).

ملاک صدق غنا صوت یا کلام؟

نویسنده با استناد به دیدگاه اکثر فقهای معاصر، غنا را کیفیتی در صدا تعریف می‌کند که دارای ترجیح طرب‌انگیز است. او تأکید دارد که در حرمت غنا تفاوتی وجود ندارد، شعر باشد یا نثر، مرثیه باشید یا قرآن و دعا. در ادامه به برخی از دیدگاه‌های فقها همچون میرزای قمی، آیت الله خویی، مکارم شیرازی اشاره می‌کند. (ص ۴۹-۵۲).

آواز زن بصورت غنا یا صدای زن؟

به اعتقاد نویسنده، آنچه در اسلام ممنوع است، آواز زن به صورت غنا و لهوی است، نه صدای زن. زیرا در روایات اسلامی، استفاده از صوت زیبا در قرائت قرآن، اذان و موارد مشابه، هیچ اشکالی ندارد. ایشان در ادامه نظر فقهایی همچون خامنه‌ای، نور همدانی و فاضل لنکرانی را در تایید کلام خود ذکر می‌کند. نویسنده سپس با استناد به کتب فقهی، صدای زن را به دو دسته تقسیم می‌کند:

۱. حرمت مطلق اظهار و شنیدن صدای زن، که برخی فقها همچون محقق حلی بدان قایل هستند.

۲. حرمت اظهار صدای زن به‌صورت تحریک‌آمیز و شنیدن آن با نیت لذت.

او با استناد به نظرات فقهای معاصر همچون سید یزدی، امام خمینی، خویی و برخی روایات، دیدگاه دوم را رایج‌تر می‌داند (ص ۵۲-۶۱).

نویسنده در پایان فصل دوم به بررسی انواع صدای زن در خوانندگی می‌پردازد. او با مرور مطالب پیشین، به موضوع تغییر صدای زن به صدای بم، صدای مردانه و همچنین صدای کودکانه اشاره کرده و بدون پرداختن به جنبه فقهی، بحث را خاتمه می‌دهد (ص ۶۱).

حرمت غنا، ذاتی یا عرضی؟

به نظر نویسنده، اکثر فقهای مسلمان غنا را حرام می‌دانند، اما درباره ذاتی یا عرضی بودن این حرمت اختلاف نظر وجود دارد. بیشتر فقها به حرمت ذاتی غنا معتقدند، در حالی که فقهایی همچون فیض کاشانی و محقق سبزواری حرمت عرضی آن را پذیرفته‌اند. همچنین، فقهای اهل سنت نیز در این زمینه اتفاق نظر ندارند و دیدگاه‌های گوناگونی از جواز تا حرمت، کراهت و اباحه مطرح کرده‌اند. نویسنده در ادامه، پس از بررسی موضوع، سه دیدگاه را مطرح می‌کند: ۱. حرمت ذاتی غنا ۲. حرمت ناشی از عوامل خارجی ۳. تفکیک میان غنای لهوی و غیرلهوی.

به گفته نویسنده اکثریت فقهای شیعه با شهرت نزدیک به اجماع، غنا را ذاتاً حرام دانسته‌اند. او دیدگاه ۲۸ فقیه شیعه از جمله شیخ صدوق، شیخ طوسی و علامه حلی را از آغاز غیبت کبری تاکنون مورد بررسی قرار داده است. (ص ۶۲ - ۷۵).

دلائل حرمت ذاتی غنا

نویسنده پیش از پرداختن به دلایل حرمت خوانندگی زنان، این سؤال را مطرح می‌کند که چرا در قرآن به‌طور مستقیم به ممنوعیت آوازخوانی زنان اشاره نشده است. سپس با استناد به قاعده اشتراک تکالیف میان زنان و مردان و استفاده از لفظ مذکر به‌عنوان معنای عام، تلاش می‌کند با بهره‌گیری از دیدگاه‌های جوادی آملی پاسخی برای این پرسش ارائه دهد (۷۵ تا ۸۰).

آیات

به نظر نویسنده، از آنجا که در آیات قرآن به طور مستقیم از لفظ غنا استفاده نشده و امر و نهی صریحی در مورد آن وجود ندارد، کسانی که به این آیات استناد می‌کنند، برای اثبات حرمت غنا به روایات مرتبط رجوع کرده‌اند. در قرآن کریم، واژه‌هایی مانند قول زور، باطل و لهو الحدیث ذکر شده است که بر اساس دیدگاه مفسران و روایات نقل‌شده از ائمه (ع)، بر مفهوم غنا و خوانندگی تطبیق داده می‌شود. نویسنده در این بخش، آیات ۶ سوره لقمان، ۳۰ سوره حج، ۷۲ سوره فرقان و ۳ سوره مؤمنون را از دیدگاه لغویان، مفسران، فقها و روایات وارده (با تحلیل اسناد) مورد بررسی قرار می‌دهد (۸۰ تا ۹۸). در نهایت، به نتیجه‌گیری درباره حرمت غنا می‌رسد و دیدگاه کسانی را نقد می‌کند که معتقدند آیات و روایات دلالت قطعی بر حرمت غنا ندارند و پاسخ‌هایی به این نظرات ارائه می‌دهد (۹۸ تا ۹۹).

روایات

نویسنده در دومین دلیل برای حرمت ذاتی غنا به روایاتی استناد می‌کند که به‌طور مستقل در منابع شیعه و سنی درباره غنا نقل شده‌اند و برخی فقها برای آن ادعای تواتر دارند. او دیدگاه فقهایی را که معتقدند هیچ روایتی با سند و دلالت کامل برای اثبات حرمت غنا وجود ندارد، رد کرده و بیان می‌کند که با بررسی منابع روایی، می‌توان به تعداد زیادی روایت معتبر دست یافت که از نظر سند صحیح بوده و به روشنی بر حرمت ذاتی غنا دلالت دارند.

نویسنده برای جمع‌آوری روایات، آن‌ها را از نظر سند مورد بررسی قرار داده و به چهار دسته کلی تقسیم می‌کند:

۱. روایاتی که در نکوهش زنان خواننده هستند

۲. روایاتی که به حرام بودن قیمت کنیز خواننده اشاره دارند

۳. روایاتی که به حرام بودن کسب و کار زنان خواننده مربوط می‌شوند

۴. روایاتی که به ممنوعیت استماع و شرکت در مجالس زنان خواننده اشاره دارند

او پس از این دسته‌بندی نتیجه می‌گیرد که این روایات از نظر سند و دلالت در حرمت ذاتی غنا تمام هستند. همچنین برخی از فقها نیز بر حرمت ذاتی غنا ادعای استفاضه و تواتر در روایات دارند، که در این صورت ضعف سندی برخی از روایات خدشه‌ای بر استدلال حرمت غنا نخواهد داشت (ص ۹۹-۱۰۶).

اجماع

به نظر نویسنده، علمایی مانند شیخ مفید، شیخ طوسی، ملا احمد نراقی، صاحب جواهر، شیخ انصاری و دیگر فقهایی که به اجماع استناد کرده‌اند، اجماعشان مدرکی بوده و نمی‌تواند دلیل مستقلی برای اثبات حرمت ذاتی غنا باشد. بلکه این اجماع تأییدی بر دلالت آیات و روایات است (ص ۱۰۶-۱۱۰).

دلیل عقلی

نویسنده معتقد است که استناد به عقل تنها زمانی معتبر است که هیچ حکمی از طریق کتاب، سنت یا اجماع در دسترس نباشد و عقل بتواند با قطعیت و یقین مفسده یا مصلحت موضوع را تشخیص دهد. با این حال، از آنجا که اکثر فقها با تکیه بر آیه، سنت و اجماع، حکم به حرمت خوانندگی زن داده‌اند، به دلیل عقلی بسنده نکرده‌اند (ص ۱۱۰-۱۱۱).

دیدگاه مخالفین حرمت ذاتی غنا

نویسنده در دومین دیدگاه خود به بررسی نظر اقلیت فقهای شیعه درباره حکم غنا می‌پردازد و نظرات فقهایی مانند فیض کاشانی، سید مهدی کشمیری و محقق سبزواری را که در مورد حرمت ذاتی غنا تردید کرده و آن را به دلایل خارجی مرتبط می‌دانند، اشاره می‌کند. او همچنین به قاعده انصراف (یعنی اینکه روایات غنا به دوران عباسیان مربوط می‌شود) و روایاتی که برای حمایت از این مدعا ذکر شده‌اند، پرداخته است. (ص۱۱۲ - ۱۲۲).

نویسنده در بخش مربوط به بررسی عصر صدور روایات مرتبط با غنا، برای روشن شدن درستی یا نادرستی دیدگاه فیض کاشانی، تاریخچه غنا را از دوران جاهلیت تا قرن سوم مورد بررسی قرار داده است. در نهایت نتیجه می‌گیرد که استفاده از غنای لهوی و فاسد در تمامی دوره‌ها وجود داشته و مفهوم غنا در آن زمان نیز به همان معنای رایج در فقه و شرع به کار رفته است (ص۱۲۳-۱۳۰).

دیدگاه قائلین به تفصیل بین خوانندگی لهوی و غیر لهوی

نویسنده در سومین دیدگاه به تحلیل نظر کسانی پرداخته است که به تفکیک بین خوانندگی لهوی و غیر لهوی زنان معتقدند. او مهم‌ترین مدافعان این نظر را سید محمد ابراهیم بحرانی، مشهور به سید ماجد، معرفی کرده و توضیح می‌دهد که این افراد غنا را به دو نوع غنای حلال (غیر شهوانی) و غنای حرام (شهوانی) تقسیم کرده‌اند. دلیل اصلی آنها انصراف است که نویسنده معتقد است این ادعا بر خلاف ظاهر است چرا که در هر زمانی در مجالس اکثر خلفا مجالس شعرخوانی با آواز مرسوم بوده و بعضا با محرمات دیگری آمیخته بوده و نمی‌توان تنها در مورد امویان و عباسیان ادعای انصراف کرد افزون بر‌آنکه حمل احادیث مجوزه بر غنای لغوی (صوت مرجع مطر) با اجماع فقها مخالفت دارد (ص ۱۳۱ - ۱۳۴).

موضوعات مختلف خوانندگی زن

نویسنده پس از بررسی نظر فقها درباره حرمت ذاتی غنا، به موضوعات مرتبط با خوانندگی زنان می‌پردازد. این موضوعات شامل کسب درآمد از خوانندگی، حرام بودن همکاری با خوانندگان، فاسق دانستن آنها، کبیره بودن گناه خوانندگی و ممنوعیت حضور در مجالس خوانندگی است.

به اعتقاد نویسنده، اکثر فقها کسب درآمد از خوانندگی را حرام دانسته و آن را از گناهان کبیره می‌شمارند. همچنین، تشویق و کمک به خوانندگان و حضور در مجالس آنها را موجب عقوبت اخروی می‌دانند. نویسنده این مباحث را با استناد به نظرات فقهایی چون شیخ صدوق، شیخ مفید، شیخ طوسی و فقهای معاصر مانند امام خمینی و مکارم بیان می‌کند. (ص ۱۳۵ - ۱۵۱).

تک خوانی زن

نویسنده به بررسی جزئیات خاص خوانندگی زنان می‌پردازد و با اشاره به اینکه در مباحث قبلی ادله حرمت و حلیت غنا به تفصیل بررسی شده، در اینجا تنها به جمع‌بندی نظرات فقها می‌پردازد. او موضوعاتی چون تک‌خوانی زن برای محارم، جمع‌خوانی زن و خوانندگی زن بدون مستمع را مورد بحث قرار می‌دهد.

در بخش مربوط به تک‌خوانی زن، نویسنده به سه دسته اصلی اشاره می‌کند: 1. تک‌خوانی زن برای محارم 2. تک‌خوانی زن در مجالس زنانه 3. تک‌خوانی زن در مجالس مختلط (ص ۱۵۱).

نویسنده تک‌خوانی زن برای محارم را به دو دسته تقسیم می‌کند: تک‌خوانی برای شوهر و تک‌خوانی برای سایر محارم.

در مورد تک‌خوانی زن برای شوهر، نظرات فقها به دو دسته تقسیم می‌شود: سید هبه الله شهرستانی حلیت را تأیید کرده، در حالی که فقهایی چون خویی، خامنه‌ای و نوری همدانی حکم به حرمت داده‌اند.

برای تک‌خوانی زن برای سایر محارم، اکثر فقها حکم به حرمت داده‌اند، در حالی که عده‌ای جواز آن را مشروط به غنای زن در عروسی دانسته‌اند (ص ۱۵۱ - ۱۵۵).

در خصوص تک‌خوانی در مجالس زنانه، طبق نظر مراجع معاصر، اگر خوانندگی از مصادیق غنای محرم باشد، حرام است و در غیر این صورت، جایز است (ص ۱۵۶ - ۱۵۷).

نویسنده همچنین تک‌خوانی زنان در مجالس مختلط را با استناد به روایات ابی بصیر و نظرات فقهای معاصر، در صورت حضور مردان، حرام می‌داند (ص ۱۵۷ - ۱۵۹).

جمع خوانی زنان

نویسنده جمع‌خوانی زنان را به دو دسته تقسیم می‌کند: جمع‌خوانی در مجالس زنانه و جمع‌خوانی در مجالس مختلط.

در مجالس زنانه، به ویژه در مراسم عروسی، بر اساس روایات ابی بصیر، جمع‌خوانی در صورتی که مردان حضور نداشته باشند، مجاز است. همچنین، طبق نظر فقهای معاصر، در مجالس غیرعروسی، این عمل در صورتی که از نوع غنای محرم (صوت مرجع مطرب لهوی) نباشد و با محرمات دیگر همراه نشود، جایز است (ص ۱۵۹ - ۱۶۲).

اما در مجالس مختلط، بر اساس روایت ابی بصیر، اگر خوانندگی زنان به صورت غنا و در حضور مردان باشد، حرام است. در عوض، اگر این خوانندگی به صورت غیرغنایی باشد و به حد غنای محرم نرسد و با حرام دیگری همراه نباشد، مجاز است. نویسنده همچنین نظرات چند تن از فقهای معاصر را در این زمینه ذکر می‌کند (ص ۱۶۲ - ۱۶۳).

خوانندگی بدون مستمع و حرمت در تغییر صدا

نویسنده در این بخش بیان می‌کند که اگر مخاطبی وجود نداشته باشد و خواننده شرایط غنای محرم را داشته باشد، بر اساس نظر اکثر مراجع عظام، این عمل حرام است (ص ۱۶۴-۱۶۵).

نویسنده تأکید می‌کند که ملاک حرمت خوانندگی محرم (صوت مرجع مطرب لهوی) است و تغییر صدا تأثیری در حکم ندارد. هر صدایی که شرایط غنا را داشته باشد، مشمول آیات و روایات حرمت غنا است، چه توسط زن باشد و چه مرد. همچنین، نویسنده استفتائات مطرح شده از مراجع تقلید را در این زمینه ذکر می‌کند (ص ۱۶۵-۱۶۷).

استثنائات حرمت خوانندگی زن

قرائت قرآن

نویسنده پس از بررسی حرمت غنا، به استثنائات آن می‌پردازد و قرائت قرآن و مراثی را از حرمت خوانندگی زن مستثنی می‌کند. او برای جواز غنا در قرائت قرآن، سه دسته روایت معرفی می‌کند. دسته اول شامل پنج روایت است که بر جواز خواندن قرآن با غنا دلالت دارند. نویسنده پس از بحث سند و دلالت این روایات، نظر فقها و محدثان را نیز بیان می‌کند. (ص ۱۷۰ - ۱۸۰)

در دسته دوم، نویسنده به روایاتی که بر مدح صوت نیکو دلالت دارند اشاره کرده و سه روایت همراه با بحث سندی و دلالی در زیر آن می‌آورد. در دسته سوم، به روایاتی که بر مدح قرائت قرآن با صوت حزین دلالت دارند اشاره کرده و دو روایت در ذیل آن همراه با بحث سندی و دلالی می‌آورد. در ادامه، نویسنده عبارات تعدادی از فقها را بیان می‌کند که در حرمت غنا فرقی بین قرائت قرآن و غیر قرآن قرار نداده و هر صورتی که به صورت غنای محرم ادا شود را حرام می‌دانند (ص ۱۸۱ - ۱۹۲).

مرثیه

نویسنده در ابتدای بحث نظر برخی فقها را که به جواز غنا در مراثی معتقدند و کسانی که آن را ممنوع می‌دانند، مطرح می‌کند. سپس به بررسی دلایل جواز غنا در مرثیه‌ها می‌پردازد و هفت دلیل را ذکر می‌کند که عبارتند از: ۱- روایات به همراه بحث‌های سندی و دلالی ۲- عدم تحقق مفهوم غنا در مرثیه‌ها به استناد کلام محقق اردبیلی ۳- سیره مستمر فقها و متشرعین ۴- نبود اخبار صحیح و صریح در مورد حرمت غنا ۵- تأثیر مثبت غنا در ایجاد احساس گریه برای مرثیه اهل بیت(ع) ۶- قاعده اصل جواز به علت وجود شک در حرمت غنا. پس از بیان این دلایل، نویسنده اعلام می‌کند که تمامی دلایل جواز غنا در مرثیه‌ها ناتمام بوده و غنا در مرثیه همانند غنا در غیر آن به حرمت اولیه‌اش باقی است.

به گفته وی، فقها نوحه را به دو دسته حق و باطل تقسیم کرده‌اند و برای اثبات نظرات خود به روایات مختلف استناد می‌کنند که برخی جواز و برخی عدم جواز نوحه را نشان می‌دهند.

نویسنده با بررسی تعارضات موجود در روایات مرتبط، به جمع‌بندی میان آنها پرداخته و بیان می‌کند که منظور از روایات جواز نوحه‌گری، شرایطی است که در آن نوحه‌خوان سخن باطل نگوید، به حد غنا نرسد و صدای زن توسط افراد نامحرم شنیده نشود. او نتیجه می‌گیرد که نظرات فقهایی که جواز نوحه برای اموات را مطرح کرده‌اند، تنها به نوحه‌گری زنان برای اموات اختصاص دارد و شامل نوحه‌گری مردان نمی‌شود. البته مردان می‌توانند هنگام مرثیه‌خوانی برای ائمه(ع) با صوت زیبا نوحه‌خوانی کنند، مشروط بر اینکه این عمل با محرمات دیگر همراه نباشد. از سوی دیگر، علمایی که نوحه را حرام می‌دانند، این حکم را در مواردی صادر کرده‌اند که نوحه به حد غنای حرام برسد، سخن باطل گفته شود یا صدای زن نوحه‌خوان توسط مردان نامحرم شنیده شود. نویسنده معتقد است که نوحه‌گری از مفهوم غنا به‌طور تخصصی خارج است، چرا که عرف و اهل لغت میان این دو تفاوت قائل هستند. (ص ۱۹۳ - ۲۰۶)

ایام جشن

به گفته نویسنده غنا در ایام جشن و شادی و عید، طبق دو روایت از امام کاظم(ع)، ممکن است از حکم کلی حرمت استثنا شود. نویسنده پس از تحلیل سندی و دلالی دو روایت و بررسی دیدگاه‌های فقهای معاصر مانند صاحب جواهر و امام خمینی به این نتیجه می‌رسد که غنا در ایام عید مستثنی نیست و اگر شعر یا نثر به صورت غنا خوانده شود، حرام خواهد بود؛ چه مضمون آن حق باشد و چه باطل. (ص ۲۰۶ - ۲۱۰)

حُداء

حداء سرودی است که شتربان‌ها برای تحریک شترها می‌خوانند. برخی علما مانند محقق حلی و علامه حلی آن را از حرمت غنا مستثنی کرده‌اند، اما امام خمینی و شیخ یوسف بحرانی این نظر را نپذیرفته‌اند. نویسنده بر اساس روایات و قاعده اصل جواز، دلایلی برای جواز حداء ارائه کرده است. با این حال، پس از بررسی انتقادی این دلایل، به این نتیجه می‌رسد که ادله مطلق برای اثبات جواز حداء ناکافی هستند و در نتیجه، حداء از حکم حرمت غنا مستثنی نمی‌شود. (ص ۲۱۰ - ۲۱۱)

مراسم زفاف

یکی از استثناهای غنا، غنای زن در زفاف عروس است که میان فقهای شیعه اختلاف نظر وجود دارد. به باور نویسنده این مسئله از قدیم الایام در میان فقهای شیعه مورد اختلاف بوده و علما در این زمینه به سه دسته تقسیم شده‌اند:

۱. حرمت مطلق غنا، حتی در عروسی  

۲. کراهت غنای زن در عروسی  

۳. جواز غنا در عروسی  

نویسنده با اشاره به نظر ۳۵ فقیه متقدم و معاصر از جمله شیخ طوسی، علامه حلی، خویی، بهجت و خامنه‌ای، اظهار می‌دارد که اکثر فقها به حلیت غنای زن در زفاف عروس معتقدند (ص ۲۱۲ - ۲۲۰).  

نویسنده سپس به اختلاف نظرها درباره مجلس غنا در عروسی و استثنای آن به سه دیدگاه اصلی اشاره می‌کند.

۱. عده‌ای غنا را تنها در حال زفاف جایز دانسته‌اند.

۲. عده‌ای غنا را در حال زفاف و همچنین در مجالس قبل و بعد از آن جایز می‌دانند.

۳. عده‌ای دیگر غنا را در تمامی مراسم‌هایی که به عنوان عروسی برگزار می‌شود، جایز می‌دانند.

به نظر نویسنده، دلیل اصلی اختلاف میان فقها درباره مجلس عروسی به تفاوت در استناد به ادله بازمی‌گردد. وی ابتدا دلایل کسانی را که غنا در مراسم زفاف را جایز می‌دانند، بررسی کرده و اشاره می‌کند که این گروه از فقها به سه روایت ابا بصیر از امام صادق(ع) استناد کرده‌اند. نویسنده پس از تحلیل سند و دلالت این روایات، نتیجه‌گیری می‌کند که این سه روایت در واقع یک روایت واحد هستند که بیشتر فقها بر اساس آن عمل کرده‌اند و خوانندگی زن در مراسم زفاف را تحت شرایط خاصی مانند عدم حضور مردان، عدم شنیدن صدای زن توسط افراد بیگانه، و دائمی بودن ازدواج جایز دانسته‌اند. همچنین، نویسنده به حکم مربوط به افراد خنثی پرداخته و بیان می‌کند که اگر خنثی مرد باشد، حق ورود به مجلس را ندارد و اگر زن باشد، می‌تواند وارد شود؛ اما در مورد خنثای مشکل باید احتیاط صورت گیرد. (ص ۲۲۱ - ۲۲۶).

نویسنده همچنین به دیدگاه برخی فقها مانند شیخ انصاری اشاره می‌کند که غنا را حتی در عروسی به طور مطلق حرام می‌دانند و هیچ استثنایی را نپذیرفتند و عده‌ای دیگر از فقهای متقدم و معاصر مانند شیخ صدوق و سیستانی در جواز غنا در عروسی احتیاط کرده‌اند. (ص ۲۳۰-۲۳۴)

احکام شک در حکم خوانندگی زن

نویسنده بیان می‌کند که در صورت وجود تردید درباره مسئله غنا، سه نوع شبهه قابل تصور است. او پس از شرح هر یک از این موارد، با استناد به قواعد اصولی و نظرات فقها، حکم مرتبط با هر نوع شبهه را درباره غنا ارائه می‌دهد.

۱. شبهه حکمیه تحریمیه: آیا غنای زن حرام است یا خیر؟ در این مورد، اصولیون قائل به اصل برائت هستند، در حالی که اخباریان جانب احتیاط را می‌گیرند.

۲. شبهه موضوعیه مفهومیه: مفهوم غنا چیست؟ در این نوع شبهه، بیشتر اصولیون در موارد اقل و اکثر ارتباطی اصل برائت را جاری می‌دانند، اما در اقل و اکثر استقلالی برخی از اصولیون به اصل برائت معتقدند و برخی دیگر احتیاط می‌کنند.

۳. شبهه موضوعیه مصداقیه: در تشخیص مصداق خارجی غنا شک وجود دارد. در این مورد، هم اخباریون و هم اصولیون به اصاله البرائه (اصل برائت شرعی) معتقدند. (صفحات ۲۳۵ تا ۲۴۳).


نویسنده در ادامه به موضوع (حسن احتیاط درباره صدای مشکوک زن) می‌پردازد و بیان می‌کند که برخی خوانندگی‌ها هست که از نظر موضوع مشکوک است و معلوم نیست که آیا از مصادیق غنای محرم است یا نه.

در این گونه موارد، اکثر فقها در مقام فتوا اصل برائت را جاری و حکم به جواز می‌دهند، اما در مقام عمل توصیه به احتیاط دارند.

نویسنده در ادامه به ذکر روایاتی می‌پردازد که بر مطلوبیت احتیاط در موارد مشکوک فقهی دلالت دارند. همچنین به نظرات فقهایی اشاره می‌کند که با وجود اعتقاد به اصالت برائت، احتیاط را امری پسندیده می‌دانند (ص ۲۴۳ - ۲۴۹).