کاربر:Mojtaba61.Abedini/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

Mojtaba61.Abedini (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب: برگردانده‌شده
Mojtaba61.Abedini (بحث | مشارکت‌ها)
 
(۴۷۰ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
   
   
'''کتاب غنا، موسیقی و رقص در اسلام''' به بررسی جامع موضوع غنا، موسیقی و رقص از دیدگاه اسلام پرداخته است. نویسنده با بهره‌گیری از منابع فقهی، تاریخی و تفسیری، ابتدا به تعریف و ماهیت غنا و موسیقی و سپس به تاریخچه و احکام مرتبط با آن‌ها می‌پردازد. در ادامه، دیدگاه‌های فقها درباره حرمت یا حلیت غنا، استثنائات آن و تحلیل آیات و روایات مرتبط بررسی شده است. بخش دوم کتاب به موضوع رقص اختصاص دارد که شامل تاریخچه، انواع رقص و احکام مرتبط با آن و دیدگاه مراجع تقلید است. نویسنده همچنین به مسائل مرتبط با رقص، مانند آموزش و شرایط خاص آن، پرداخته است.  
= کاربر:M.abedini/صفحه تمرین =
   
 
==اشکالات==
== تاریخچه ==
بصره، شهری تاریخی در جنوب عراق که در زمان عمر بن خطاب<ref>قضاة، مدرسة الحدیث فی البصرة حتی القرن الثالث الهجری، ۱۴۱۹ق، ص۴۴.</ref> در سال ۱۴ هجری قمری بدست عتبة بن غزوان در سال ۱۵هجری با نقشه و برنامه ریزی ابوالحربا عاصم بن دُلَفَ ساخته شد<ref>شهیدی، «بصره»، ص۲۶۲.</ref> هدف اصلی از تأسیس بصره، ایجاد یک اردوگاه نظامی ثابت برای ارتش‌های اسلامی بود که مأموریت فتح سرزمین‌های فارس به آنان واگذار شده بود.<ref>قضاة، مدرسة الحدیث فی البصرة حتی القرن الثالث الهجری، ۱۴۱۹ق، ص۴۴.</ref> پیش از ورود مسلمانان، بصره سه بار دچار ویرانی شد و به دلیل وضعیت نامناسب منطقه، مسلمانان آن را «خریبه» نامیدند.<ref>اکرم السادات حسینی و کمال صحرایی اردکانی و علی محمد میرجلیلی، «تاثیر جغرافیای محیطی بر اخلاق و رفتار مردم بصره در عصر امام علی (ع)»،  ص۵۹. </ref> نام اولیه شهر «بُصیره» به معنی بصره کوچک نام داشت و به مرور زمان توسعه یافت و به شکل امروزی درآمد. <ref>شهیدی، «بصره»، ص۲۶۲.</ref> بصره نخستین، امروزه خراب شده است<ref>آدرس</ref> مورخین بنای بصره امروز را درسال ۳۷۵ق می دانند<ref>سلطانی، «تشیع در بصره در قرون نخستین»، ص۲۹.
 
سلطانی، مصطفی، «تشیع در بصره در قرون نخستین»، فصلنامه تاریخ اسلام، شماره ۱۱، پاییز ۱۳۸۱ش</ref> بصره امروزی شهری در جنوب شرقی عراق، مرکز استان بصره و تنها بندر کشور عراق ذکر کرده‌اند<ref>رحمانی، «شهر بصره عراق و رخداد ظهور»، ص۹۸.</ref>
== جایگاه و اهمیت ==
 
پس از تأسیس شهر بصره، همراه عتبه بن غزوان، ۲۷۰ نفر الی ۸۰۰ نفر از صحابه و تابعین وارد بصره شدند.<ref>امین، مدرسة الحديث في البصرة حتى القرن الثالث الهجري، ۱۴۱۹ق، ص۲۵.
</ref> امین القضاه، پژوهشگر، در کتاب «مدرسه البصره» با استناد به منابع مختلف، نام ۱۵۲ نفر از صحابی پیامبر(ص) را ذکر کرده و همچنین نام ۵ نفر از زنان صحابی که در بصره ساکن بودند را آورده است.<ref>امین، مدرسة الحديث في البصرة حتى القرن الثالث الهجري، ۱۴۱۹ق، ص۱۰۵-۱۴۰.
</ref> بصره به‌عنوان یکی از مراکز حضور بزرگان و صحابه شناخته شده بود و امام حسین(ع) به همین جهت از بزرگان آن درخواست کمک برای مبارزه با ظلم کرده است.<ref>ابن نما حلى، مثير الأحزان، ۱۴۰۶ق، ص۲۷</ref> سلطانی، پژوهشگر تاریخ، بر اساس برخی منابع، هشت تن از شهدای کربلا را اهل بصره می‌داند<ref>سلطانی، «تشیع بصره در قرون اولیه»، ص۳۷.</ref> به نقل از کتاب «مدرسة الحديث في البصرة» تعداد روایان بصری در کتب صحاح سته را ۹۵۸ راوی ذکر کرده است<ref>امین، مدرسة الحديث في البصرة حتى القرن الثالث الهجري، ۱۴۱۹ق، ص۲۱۰- ۳۵۲.</ref> جریان حدیثی بصره در عصر حضور اهل بیت(ع) فعال بوده<ref>موسوی، «جریان حدیثی امامیه در بصره(عصر حضور)»، ص۱۰۳.
 
</ref>  و بر اساس منابع متعدد، حوزه بصره افزون بر تربیت عالمان دین، با تألیفات دینی متعدد، خدمت بزرگی به جامعه اسلام نیز کرده است.<ref>موسوی، «جریان حدیثی امامیه در بصره(عصر حضور)»، ص۱۰۶ - ۱۰۹.</ref> سید بن طاووس با بهره‌گیری از روایات آخرالزمان، بصره را محل وقوع رخدادهای بزرگ دانسته و خروج دجال از نواحی بصره ذکر کرده است.<ref>ابن طاووس، التشريف بالمنن في التعريف بالفتن‏، ۱۴۱۶ق، ص۲۶۶.
</ref> شیعیان بصره مراسمی همچون عزاداری محرم، جشن غدیر و مناسبت‌های مرتبط با اهل بیت (ع) را برگزار می‌کنند.<ref>شهیدی، «بصره»، ص۲۶۵.</ref>
 
=== بصره در کلام امام علی(ع) ===
بصره کانون‌ حوادث مهم تاریخی همچون جنگ جمل بوده است<ref>المدنی، وقعة الجمل‏، محقق، ۱۴۲۰ق، ص۱۱۶.</ref> به گفته مکارم، شارح نهج البلاغه، سخنان حضرت علی(ع) در مذمت بصره و اهل آن در خطبه‌های ۱۳ و ۱۴ نهج‌البلاغه بخاطر حمایت از طلحه و زبیر، برافروختن آتش جنگ و کشتن گروه زیاد از شیعیان بوده است.<ref>مکارم شیرازی، پیام امام امیرالمؤمنین(ع)، ۱۳۸۶ش، ج۹، ص۲۳۵.
</ref> حضرت در سخنان خود از بصریان با جملاتی همچون «لشگریان زن»، «پیروان چهارپا (شتر عایشه)»<ref>شهیدی، «بصره»، ص۲۶۲.</ref> محل ورود شیطان<ref>المنقری، وقعة صفین، ۱۴۰۴ق‏، ص۱۰۶.</ref> یاد کرده است. مکارم شیرازی، در شرح نهج البلاغه با استناد به روایتی از بحارالانوار،<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۳۲، ص۲۵۳.</ref> به مدح اهل بصره پرداخته؛ قاریان اهل بصره را بهترین قاریان، عابدانشان را بهترین عبادت کنندگان و تاجرانشان را بهترین و صادقترین تاجران ذکر کرده است.<ref>مکارم شیرازی، پیام امام امیرالمؤمنین(ع)، ۱۳۸۶ش، ج۹، ص۲۳۵.</ref> شارح نهج البلاغه این مدح را نتیجه برخورداری از تعلیم و تربیت اسلامی دانسته که مفاسد اخلاقی را کنار گذاشتند و به سوی فضایل گام برداشتند.<ref>مکارم شیرازی، پیام امام امیرالمؤمنین(ع)، ۱۳۸۶ش، ج۱، ص۵۱۸.</ref>
 
== حرکت علمی بصره ==
ابن خلدون در تاریخ خود، پیشرفت علمی شهرهایی مانند بصره و کوفه را نتیجه اسلام و فتوحات اسلامی می‌داند و معتقد است که در صدر اسلام، بیشترین دستاوردهای علمی در همین دوره به دست آمده است.<ref>هوشمند ص127 به نقل مقدمه ابن خلدون ص429</ref>
 
به گفته امین، پژوهشگر تاریخ بصره، آغاز حرکت علمی بصره با آموزش قرآن، سنت و فقه همراه شد.<ref>عسقلانی، الإصابة في تمييز الصحابة، ۱۴۱۵ق، ج۴، ص۵۸۵ِِِ؛ قضاة، مدرسة الحدیث فی البصرة حتی القرن الثالث الهجری، ۱۴۱۹ق، ص۵۵.</ref> به گفته برخی مورخان، ابوموسی اشعری، از جمله صحابه‌ای بود که در بصره ساکن شد،<ref>ذهبی، تاريخ الإسلام، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۱۶۶.</ref> و به دستور خلیفه دوم به آموزش قرآن و سنت نبوی به مردم بصره پرداخت.<ref>قضاة، مدرسة الحدیث فی البصرة حتی القرن الثالث الهجری، ۱۴۱۹ق، ص۵۵.</ref> ابو رجاء العطاردی، حسن بن ابی الحسن که از قراء بصره و از تابعین بودند؛ به قرائات قرآن و یادگیری حروف قرآن توجه ویژه داشتند.<ref>مقریزی، إمتاع الأسماع، ۱۴۲۰ق، ج۴، ص۳۰۰ و ۳۰۱.</ref>
 
به گفته امین، پژوهشگر تاریخ بصره، برداشت‌های متفاوت از قرآن باعث شد مردم برای فهم بهتر به مفسرانی همچون عبدالله بن عباس مراجعه کنند.<ref>قضاة، مدرسة الحدیث فی البصرة حتی القرن الثالث الهجری، ۱۴۱۹ق، ص۵7</ref> به گفته حبیب‌الله جلالیان، پژوهشگر قرآن، ابو سعيد حسن بصرى، قتاده بن دعامه سدوسى و ابو صالح باذان بصرى را از مفسران قرن اول و دوم قرن هجری در بصره نام می‌برد.<ref>جلالیان، تاریخ تفسیر قرآن کریم، ۱۳۷۸ش، ص۸۶.</ref>
 
به گفته عسقلانی، مورخ، خلیفه دوم، عمران بن حصین، یکی از یاران پیامبر(ص)، را به بصره فرستاد تا فقه را به مردم آموزش دهد.<ref>عسقلانی، الإصابة في تمييز الصحابة، ۱۴۱۵ق، ج۴، ص۵۸۵.</ref> انس بن مالک، از دیگر صحابه پیامبر(ص)، بود که در سال‌های پایانی عمر خود به بصره رفت و مردم برای مسائل فقهی به او مراجعه می‌کردند.<ref>قضاة، مدرسة الحدیث فی البصرة حتی القرن الثالث الهجری، ۱۴۱۹ق، ص۶۱.</ref> پس از صحابه، گروهی از تابعین به بصره آمدند و در مساجد به آموزش فقه پرداختند و مرجع مردم در مسائل فقهی شدند؛ افرادی چون جابر بن زید ازدی، حسن بصری و محمد بن سیرین از جمله این تابعین بودند.<ref>قضاة، مدرسة الحدیث فی البصرة حتی القرن الثالث الهجری، ۱۴۱۹ق، ص۶۱.</ref> طبق نقل، با ورود غیرعرب‌ها به دین اسلام، علمای بصره ناچار شدند علم نحو را پایه‌گذاری کنند و به موضوعات لغوی نیز توجه ویژه‌ای داشته باشند.<ref>قضاة، مدرسة الحدیث فی البصرة حتی القرن الثالث الهجری، ۱۴۱۹ق، ص54</ref>
 
به گفته سید محسن امین نویسنده کتاب اعیان الشیعه، اصول علم نحو توسط حضرت علی(ع) پایه‌گذاری شده و سپس به ابوالاسود منتقل شده است؛ ابوالاسود با راهنمایی‌های حضرت(ع) این اصول را توسعه و گسترش داد.<ref>امین، سید محسن، اعیان الشیعة، ۱۴۰۳ق، ج۱، ص۱۶۱.</ref> سیبویه، اخفش از جمله علمای علم نحو در بصره بودند.<ref>قضاة، مدرسة الحدیث فی البصرة حتی القرن الثالث الهجری، ۱۴۱۹ق، ص۷۰.</ref> بصره در حوزه‌هایی مانند حدیث، قرائت، شعر و تصوف اهتمام ویژه‌ای داشت و در علم نحو نسبت به کوفه برتری داشت.<ref>علی اکبر عباسی و اصغر منتظر القائم و مریم پروینیان «تبیین و تحلیل سیر ارتباط علمی دانشمندان اصفهان و بصره در سه قرن اول هجری با تاکید بر علم حدیث»، ص۹۹.</ref>
 
نخستین فرهنگ لغت عرب به نام ''العین''، به شیوه‌ای کاملاً نو و ابتکاری، توسط خلیل بن احمد در بصره به رشته تحریر درآمده است.<ref>ابن ندیم، کتاب الفهرست، ص۴۹؛ یاقوت حموی، معجم الادباء، ج۳، ص۱۲۶۱ و ۱۲۷۱.</ref> وی را از بنیان‌گذار علم عَروض نیز دانسته‌اند.<ref>سیرافی ابوسعید، کتاب اخبار النحویین البصریین، ۱۳۷۳ق، ص۳۱.
</ref> نقل شده، خلیل بن احمد هنگام ترک بصره به خراسان سه هزار نفر از علما و شاگردان شیعه که همگی از علمای حدیث و نحو و لغت و اخبارنویس بودند تا کنار دروازه شهر بصره برای تودیع وی رفتند.<ref>موسوی خوانساری، روضات الجنات فی احوال العلماء و السادات، ج۳، ص۲۹۰.</ref>
 
به گفته شهیدی، پژوهشگر تاریخ بصره، در سال ۲۱۰ قمری خلیفه عباسی از وضعیت مدرسه بصره گزارش خواست و عامل او اعلام کرد که در این شهر هفتصد استاد و یازده هزار محصل، عمدتاً شیعه، مشغول فعالیت هستند؛ چنانچه شیخ طوسی و محقق اردبیلی در کتب رجالی خود نام برخی از اصحاب ائمه(ع) و راویان حدیث را ذکر می‌کند.<ref>شهیدی، «بصره»، ص۲۶۵.</ref>
 
=== جریان حدیثی بصره ===
به گفته سید اکبر موسوی، پژوهشگر حدیث، از پیشگامان حدیثی شیعه در بصره را خلاس بن عمرو هجری نام می‌برد که از اصحاب فقیه حضرت علی(ع) بود؛ وی کتاب و صحیفه‌ای از حضرت علی(ع) داشت و از آن نقل روایت می‌کرد.<ref>موسوی، «جریان حدیثی امامیه در بصره(عصر حضور)»، ص۱۰۴.</ref> همچنین نقل شده، عماره بن جوین بصره، معروف به ابوهارون عبدی، کتابی از سخنان امام علی(ع) به نام صحیفه الوصی همراه خود در بصره داشت و از آن نقل حدیث می‌کرد.<ref name=":0">موسوی، «جریان حدیثی امامیه در بصره(عصر حضور)»، ص۱۰۵.</ref>
 
سید اکبر موسوی، پژوهشگر حدیث بصره می‌نویسد؛ حبس یک‌ساله امام کاظم(ع) و توقف کوتاه امام رضا(ع) در بصره هنگام سفر به خراسان، فرصتی برای شیعیان فراهم کرد تا بدون محدودیت‌های شدید آن زمان با این دو امام(ع) دیدار کرده و روایت اخذ کنند؛ این ارتباط‌ها جایگاه حدیثی شیعه در بصره را تقویت کرد.<ref>موسوی، «جریان حدیثی امامیه در بصره(عصر حضور)»، ص۱۱۲.</ref> همچنین حضور برخی صحابه و شاگردان اهل بیت(ع) در سده‌های اول تا سوم هجری، مانند حماد بن عیسی و جندب بن عبدالله بجلی، باعث مهاجرت علمی بسیاری از علما به بصره شد، به‌گونه‌ای که ابراهیم بن هاشم به دلیل حضور حماد بن عیسی به این شهر هجرت کرد.<ref>محمدعلی مهدوی راد، آتنا بهادری، «سفرهای حدیث پژوهی شیعیان به عراقین (کوفه و بصره)»، ص۱۵۰.</ref>
 
از اواخر قرن دوم هجری، کتب حدیثی بسیاری در زمینه شناخت صحابه، جرح و تعدیل راویان به رشته تحریر درآمده است.<ref>قضاة، مدرسة الحدیث فی البصرة حتی القرن الثالث الهجری، ۱۴۱۹ق، ص۴۹۴.</ref> طبق نقل برخی منابع، بصریان در نقل احادیث به بررسی وضعیت راوی از نظر قوت و ضعف و همچنین صحت و سقم روایت اهتمام داشتند؛ به‌گونه‌ای که تنها در صورتی حدیثی را نقل می‌کردند که به وثاقت شخص راوی اطمینان پیدا کرده باشند.<ref>خطيب بغدادی، أحمد بن علی، الكفاية في علم الرواية، مدینه، ج۱، ص۱۵۷؛ قضاة، مدرسة الحدیث فی البصرة حتی القرن الثالث الهجری، ۱۴۱۹ق، ص۳۶۷ و ۴۰۳.</ref>
 
== اماکن مذهبی و تاریخی ==
 
=== مساجد ===
در شهر بصره بیش از سی مسجد جامع و مکان عمومی نام برده شده که مسجد محسن محاسن، مسجد الرواف، مسجد بستان قصب از جمله آنهاست؛<ref>شهیدی، «بصره»، ص۲۶۵.</ref> همچنین از مکان‌های عمومی بصره می‌توان به جامع العرب، جامع السیف و جامع کوت الحمدانی اشاره کرد.<ref>شهیدی، «بصره»، ص۲۶۵.</ref> [[مسجد جامع بصره]] نخستین مسجد جامع ساخته‌شده در عراق<ref>شانواز و منتشلو، «بررسی جایگاه مسجد جامع بصره از تأسیس تا پایان امویان»، ص۷۰.</ref> که به‌دلیل حضور امام اول شیعیان در آن، به «مسجد خُطوَة امام علی(ع)» (قدمگاه امام علی)<ref>[https://www.iribnews.ir/fa/news/3198615 «مسجد خطوه امام علی(ع) معروف به مسجد جامع بصره در عراق»]، خبرگزاری صداوسیما.</ref> یا «مسجد امام علی(ع)»<ref>مقدس، راهنمای اماکن زیارتی و سیاحتی در عراق، ۱۳۸۷ش، ص۲۸۰.</ref> شهرت دارد. 
 
ابن بطوطه، جهانگرد مشهور قرن هشتم هجری، در سفرنامه خود به بصره به مراکز شیعه اشاره کرده و می‌نویسد: بزرگ‌ترین مسجد بصره، متعلق به شیعیان است و دارای هفت مناره می‌باشد که یکی از آن‌ها متحرک است.<ref>.............مقاله شهیدی......</ref>
 
=== زیارتگاه ===
در سفرنامه ناصر خسرو نام سیزده مشهد در بصره به نام حضرت علی(ع) ذکر شده است که به گفته نویسنده همه آنها را زیارت کرده و مشهد بنی مازن، مشهد باب الطیب از جمله آنهاست.<ref>سفرنامه ناصر خسرو</ref> قدمگاه و مرقد‌های زیادی در بصره وجود دارد که زیارتگاه مردم بصره است؛ قدمگاه امام کاظم(ع)، قدمگاه امام رضا(ع)، قدمگاه امام زمان(عج)<ref>احمدی، پژوهشی نو درباره مراقد بصره، ص۲۳۲.</ref> و نیز مقام امام زین العابدین(ع)، مقام خضر نبی(ع) از جمله زیارتگاه‌‌ مردم بصره ذکر شده است.<ref>رحمانی، «شهر بصره عراق و رخداد ظهور»، ص۹۹ - ۱۰۱. </ref>
 
به گفته پژوهشگران بصره، در شهر بصره مقبره‌های متعددی از شخصیت‌های مهم تاریخی وجود دارد؛ مرقد زید بن صوحان، از اصحاب خاص امام علی(ع)، و همچنین مرقد علی بن یقطین، از اصحاب امام کاظم(ع) است.<ref name=":1">رحمانی، «شهر بصره عراق و رخداد ظهور»، ص۹۹ - ۱۰۱.  </ref> علاوه بر این، مقبره سلیمان بن رزین، غلام امام حسین(ع)، که احترام ویژه‌ای در بصره دارد، و مرقد ثَروان بن حسن، از نوادگان امام مجتبی(ع)، نیز از زیارتگاه‌های مشهور به شمار می‌روند.<ref>احمدی، پژوهشی نو درباره مراقد بصره، ص۲۳۵</ref> همچنین مزار ابوعبیدالله احمد بن عیسی بن زید بن زین‌العابدین(ع)، که از فقها و شخصیت‌های برجسته شیعه و گروهی از شهدای جنگ جمل نیز در این منطقه قرار دارند.<ref>شهیدی، «بصره»، ص۲۶۵.</ref> بقعه حارث بن نوفل (از فرماندهان بصره در جنگ صفین) و بقعه طاهر بن قاسم، که در نبردی به دست صاحب‌الزنج به شهادت رسید، جزو مکان‌های زیارتی معروف بصره محسوب می‌شوند.<ref>شهیدی، «بصره»، ص۲۶۵.</ref>
 
== قیام شیعیان ==
به گفته عبدالحسین شهیدی، پژوهشگر تاریخ، نخستین قیام شیعیان بصره در سال ۳۸ق علیه عبدالله بن حضرمی والی بصره از طرف معاویه رخ داد؛ مردم بصره، والی بصره و تمامی همراهان وی را در کاخش آتش زدند.<ref>شهیدی، «بصره»، ص۲۶۳.</ref> به گفته وی، در سال ۴۱ق نیز حَران بن ابان در بصره قیام کرد اما توسط معاویه سرکوب شد؛ همچنین در سال ۴۵ق زیاد بن ابیه والی بصره شیعیان زیادی را بخاطر عدم اطاعت از امویان کشت.<ref>شهیدی، «بصره»، ص۲۶۳.</ref> طبق نقل کتاب مقاتل الطالبین، قیام زید بن علی بن الحسین در سال ۱۲۲ق بر علیه امویان که از کوفه شروع شد اما عمده نیروهای زید از بصره و دیگر شهرهای عراق بود<ref>ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ۱۴۱۹ق، ص۱۳۲.</ref> همچنین طبق نقل مورخان، در سال ۱۴۴ق، با قیام [[قیام ابراهیم بن عبدالله|ابراهیم بن عبدالله المحض]] و بیعت مردم بصره با وی،<ref>یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ۱۳۷۹ق، ج۲، ص۳۷۷ - ۳۷۸؛ طبری، تاریخ طبری، ۱۴۰۷ق، ج۳، ص۳۰۰ و ۳۱۳ و ۳۱۶</ref> تعداد بیست هزار از آنها شهید و ۵۵ نفر از برجستگان شیعیان در بصره به دار آویخته شدند.<ref>شهیدی، «بصره»، ص۲۶۳.</ref>
 
در سپتامبر ۱۹۱۴م، (۱۲۹۳ قمری) با اشغال فاو و بصره توسط انگلیسی‌ها شور انقلابی در میان مردم شکل گرفت. علمای بصره با تلگراف به مراجع نجف، کربلا و کاظمین خواستار حمایت و تحریک عشایر شیعه برای نبرد شدند.<ref>انگلیس و جنبش استقلال‌طلبی شیعیان عراق‌، مندرج در سایت مؤسسه مطالعات و پژوهشهای اسلامی.
 
</ref> این قیام پس از چند ماه توسط نیروهای انگلیسی سرکوب شد.<ref>نگاهی به انقلاب ۱۹۲۰ عراق؛ قیام مردمی علیه استعمار انگلیس، خبرگزاری تسنیم.</ref>
 
[[انتفاضه شعبانیه عراق|قیام شعبانیه]] عراق در مارس ۱۹۹۱م (۱۴۱۱ق) بدلیل نارضایتی از حکومت بعث و ویرانی‌های ناشی از جنگ‌ها از بصره شروع شد.<ref>الأسدی، موجز تاریخ العراق السیاسی الحدیث، ۲۰۰۱م، ص۲۰۰.</ref> انتفاضه شعبان را بزرگ‌ترین چالش داخلی عراق در دوره [[صدام حسین]] دانسته‌اند.<ref>الحکیم، عذاب بلا نهایه، ۱۹۹۳م، ص۱۱۷.</ref> این قیام با توسط حکومت عراق و با همکاری گروهک تروریستی سازمان مجاهدین خلق ایران (منافقین) سرکوب شد.<ref>نقش منافقین در سرکوب انتفاضه شعبانیه، روزنامه قدس.
 
</ref>
 
== تشیع در بصره ==
 
 
مردم بصره در زمان امامت حضرت علی(ع) عمدتاً پیرو عثمان (خلیفه سوم)، و مخالف ایشان بودند.<ref>سلطانی، تشیع بصره در قرون نخستین، ص۲۶.
</ref> وقوع جنگ جمل در سال ۳۶ هجری با همکاری مخالفان حضرت(ع) در بصره،<ref>
دینوری، الاخبار الطوال، ۱۳۳۰ق، ص۱۴۹.
</ref> و همچنین برخی روایات که همه مردم بصره را عثمانی‌مذهب معرفی می‌کنند،<ref>ابن‌سعد، الطبقات الکبری‏، ۱۴۱۸ق‏، ج۶، ص۳۲۵.
</ref> این نظریه را تقویت کرده است.
 
مصطفی سلطانی، پژوهشگر تاریخ تشیع در بصره، معتقد است که بیشتر مورخان، بصره را عثمانی‌مذهب می‌دانند؛ عثمانی بودنِ عموم ساکنان بصره ممکن است تحت تأثیر تاریخ‌نگاری عثمانیان شکل گرفته باشد.<ref>سلطانی، تشیع بصره در قرون نخستین، ص۲۶.</ref> به اعتقاد او، با وجود حاکمان عثمانی در بصره، شواهد متعدد، نشان می‌دهد که پیش از حکومت حضرت علی(ع)، تشیع در این منطقه وجود داشته است.<ref>سلطانی، تشیع بصره در قرون نخستین، ص۲۷.</ref>
 
 
بصره بعد از جنگ جمل یکی از مهمترن مراکز تشیع مبدل گردید.<ref>شهیدی، «بصره»، ص۲۶۵</ref> حمدالله مستوفی مورخ در کتاب نزهة القلوب(۳۸) می نویسد مردم بصره بر مذهب اثنی عشری بودند.<ref>شهیدی، «بصره»، ص۲۶۴.</ref> در حوادث سالهای ۱۴۲ - ۱۴۶ق محمد بن سلیمان عامل منصور و مهدی خلافی عباسی برای مجازات شیعیانی که با عبدالله محض بیعت کرده بودند بیش از سه هزار خانه های شیعیان را در بصره خراب و صدهزار نخل خرمایشان را قطع کردند که حاکی از بزرگی شهر بصره و نفوذ شیعیان است)؟؟؟؟ <ref>از دانشنامه مستند سازی شود:</ref>
 
بصره از ظهور دولت شیعه آق قویونلوها تا عصر صفویه تابع ایران بود<ref>شهیدی، «بصره»، ص۲۶۴.</ref>در قرن یازدهم هجری سه نفر از آل افراسیاب یحیی، علی و حسین هفتاد سال بر بصره حکومت کردند و تمام این حکومت ها بر مذهب شیعه بودند تا آنکه نفوذ عثمانیهای سنی مذهب گسترش پیدا کرد  و در بصره قدرت یافتند ولی بر اثر اکثریت شیعیان در بصره، عثمانی ها نتوانستند تسلط کامل را به دست گیرند. در قرن سیزدهم هجری بصره کانون قدرت عشایر شیعه قرار گرفت<ref>شهیدی، «بصره»، ص۲۶۴.</ref>
 
بصره امروزی اکثر شیعه امامی اثنی عشری و بخشی اخباری هستند و از غلاة شیعیان همچون شیخیه و صوفیه نیز در بصره ساکن اند. از مقدسى مورخ قرن چهارم نقل شده که در قرن چهارم در کنار ساير مذاهب، حنبلیان نیز در اين شهر حضور داشتند(مقدسی، :1411/ 126) 
 
بصره از جمله از شهرهای ثروتمند حکومت در صدر اسلام بود که به آن لقب خزانه العرب داده بودند تا جایی که وقتی چشم زبیر به اموال بیت المال افتاد گفت: وعدکم الله مغانم کثیره ....سپس گفت ما بیش از مردم بصره در این اموال حق داریم( ابن ابی الحدید 1404ق ج9 ص322) حضور بزرگان در بصره و  
 
== پانویس ==
<references responsive="1"></references>
 
 
== منابع ==
{{منابع}}
* ابوالفرج اصفهانی، علی بن حسین، مقاتل الطالبیین، تحقیق احمد صقر، بیروت، موسسة الأعلمي للمطبوعات، ۱۴۱۹ق.
 
 
[https://psri.ir/print.php?id=uqbsp82j «انگلیس و جنبش استقلال‌طلبی شیعیان عراق‌(۱۹۲۴-۱۹۱۴م)»]، مندرج در سایت مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، تاریخ مندرج: ۱۸ تیر ۱۴۰۰ش، تاریخ بازدید: ۳۱ تیر ۱۴۰۴ش.
 
[https://www.tasnimnews.com/fa/news/1398/04/09/2043195 «نگاهی به انقلاب ۱۹۲۰ عراق؛ قیام مردمی علیه استعمار انگلیس»]،مندرج در خبرگزاری تسنیم، تاریخ مندرج: ۹ تیر ۱۳۹۸ش، تاریخ بازدید: ۳۱ تیر ۱۴۰۴ش.
 
[https://qudsdaily.com/Newspaper/item/16236 «نقش منافقین در سرکوب انتفاضه شعبانیه»]، مندرج در روزنامه قدس، تاریخ مندرج: ۲ خرداد ۱۴۰۲ش، تاریخ بازدید: ۳۱ تیر ۱۴۰۴ش.
 
 
 
الأسدی، مختار، موجز تاریخ العراق السیاسی الحدیث، مرکز الشهیدین الصدرین للدراسات و البحوث، ۲۰۰۱م.
 
دینوری‌، احمد بن داود، الأخبار الطوال‌، قاهره، مطبعة السعادة، ۱۳۳۰ق.
 
 
الحکیم، صاحب، عذاب بلا نهایه، لندن، المنار، ۱۹۹۳م.
 
یعقوبی، احمدبن واضح، تاریخ، بیروت، بی‌نا، ۱۳۷۹ق.
 
طبری، ابن جریر، تاریخ، بيروت، دار الكتب العلميه، ۱۴۰۷ق.
 
احمدی، علی، پژوهشی نو درباره مراقد بصره، فصلنامه فرهنگ زیارت، زمستان ۱۳۹۳ش. شماره ۲۱.
 
رحمانی، محمد، «شهر بصره عراق و رخداد ظهور»، در دوفصلنامه مطالعات مهدوی، سال پانزدهم، شماره ۵۷، بهار و تابستان ۱۴۰۳ش.


۱- فصل‌بندی کتاب به‌شکل مناسبی صورت نگرفته است؛ به‌طوری که در فصل اول به بررسی ماهیت غنا از منظر معنای لغوی، اصطلاح شرعی و دیدگاه‌های فقها پرداخته شده، اما فصل دوم که انتظار می‌رود به حکم غنا اختصاص یابد، به تاریخچه غنا می‌پردازد و در نهایت فصل سوم به موضوع حکم غنا اختصاص دارد.
۲- کتاب حاوی مطالب اضافی زیادی است. ۳۰ صفحه ابتدایی این کتاب به تاریخچه اختصاص یافته است. همچنین در فصل اول بخش دوم، ۱۶ صفحه را به تاریخچه رقص اختصاص داده و در فصل چهارم نیز ۱۵ صفحه را به تحلیل تاریخی و غیرتاریخی رقص و هنر نمایش پرداخته است. حجم زیاد مطالب ممکن است خواننده را از مسیر اصلی محتوا منحرف کند. بهتر بود نویسنده با خلاصه‌سازی و تمرکز بر نکات اصلی، این قسمت‌ها را کوتاه‌تر و جذاب‌تر ارائه می‌داد تا هم انسجام متن حفظ شود و هم انگیزه مخاطب برای ادامه مطالعه افزایش یابد.




۳- در صفحه ۹۲، کلمه «استثنا» درج شده که مسیر بحث را کاملاً تغییر داده و یک اشتباه ویرایشی آشکار به نظر می‌رسد. علاوه بر این، در صفحه ۹۷ به تناقضی اشاره شده که مفهوم آن به‌خوبی قابل درک نیست.


۴- نویسنده در صفحه ۱۱۱ اظهار می‌کند که قصد دارد در بررسی روایات به تحلیل سندی بپردازد، اما در برخی موارد این کار را انجام نمی‌دهد. حتی در مواردی که ادعای بررسی سندی دارد، تمامی راویان حدیث را به‌طور کامل مورد ارزیابی قرار نمی‌دهد. این مسئله در صفحات ۱۱۱ تا ۱۱۹ به وضوح دیده می‌شود.
*[https://www.iribnews.ir/fa/news/3198615 «مسجد خطوه امام علی(ع) معروف به مسجد جامع بصره در عراق»]، خبرگزاری صداوسیما، تاریخ انتشار: ۳۱ مرداد ۱۴۰۰، تاریخ بازدید: ۳ مهر ۱۴۰۲ش.


۵- نویسنده در بخش سماع غنا، از چهار روایت مطرح‌شده تنها به ضعف دو روایت پرداخته و درباره دو روایت دیگر هیچ توضیحی ارائه نکرده است. (ص۱۲۳-۱۲۵).


۶- برخی روایت‌ها در صفحات ۱۲۷ و ۱۲۸ بدون ترجمه ذکر شده‌اند.
*مقدس، احسان، راهنمای اماکن زیارتی و سیاحتی در عراق، تهران، مشعر، ۱۳۸۷ش.


۷- ساختار بخش دوم بسیار نامنظم است؛ در فصل اول به تاریخچه موضوع پرداخته شده، در فصل دوم انواع رقص و احکام آن بررسی شده، فصل سوم به دلایل حرمت رقص اختصاص دارد و در فصل چهارم، پس از ۱۵ صفحه بحث درباره رقص و هنر نمایش، تازه به بررسی لغوی رقص و حکم نهایی آن پرداخته شده است (ص۲۸۶).


شانواز، بلال؛ منتشلو، جمشید، «بررسی جایگاه مسجد جامع بصره از تأسیس تا پایان امویان»، تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی، سال ششم، زمستان ۱۳۹۴ش، شماره ۲۱.




==روش شناسی==
محمدعلی مهدوی راد، آتنا بهادری، «سفرهای حدیث پژوهی شیعیان به عراقین (کوفه و بصره)»، دوفصلنامه پژوهش های قرآن و حدیث، سال چهل و دوم- شماره 1، پاییز و زمستان 1388ش
نویسنده تلاش کرده است موضوع غنا را از منظر تاریخی (ص۵۶)، همراه با استناد به دلایل فقهی شامل آیات، روایات و اجماع (صفحات ۹۲ تا ۱۱۱)، و همچنین از جنبه‌های لغوی (صفحه ۲۳) و اصطلاحی (صفحه ۲۷) مورد بررسی قرار دهد. او علاوه بر این، با استفاده از قواعد اصولی نظیر حمل بر تقیه در تحلیل روایات (ص۱۲۷)، جمع عرفی (ص۱۳۰)، و مباحث خاص و عام و نیز نظرات فقهای متقدمین و متاخر، برای بدست آوردن نتیجه بهتر، بهره جسته است.


==بخش اول: غنا و موسیقی در اسلام==
ننویسنده در فصل اول، ماهیت غنا و موسیقی را از دیدگاه لغوی و اصطلاح شرعی بررسی کرده و همچنین به تعریف غنا از منظر اقوال فقها پرداخته است.(ص۲۴-۴۸).
سپس در صفحات ۴۹ تا ۵۵ به بحثی کوتاه درباره موسیقی می‌پردازد (ص۴۹-۵۵).


نویسنده در فصل دوم تاریخچه غنا و موسیقی را بررسی می‌کند (ص۵۶- ۸۸)
السيرافی ابوسعید، الحسن بن عبد الله بن المرزبان، أخبار النحويين البصریین، محقق: طه محمد الزيني و محمد عبد المنعم خفاجی، بی‌نا،مصطفى البابي الحلبی، ۱۳۷۳ق.


موسوی، سید اکبر، جریان حدیثی امامیه در بصره(عصر حضور) فصلنامه علوم حدیث، سال بیست و دوم، شماره۲، تابستان ۱۳۹۶ش.
==اقوال فقها در حکم غنا==


مصنف در فصل اول به بررسی حکم غنا از دیدگاه مختلف مذاهب اسلامی می‌پردازد. این مذاهب درباره غنا دو دیدگاه دارند: برخی از علمای اهل سنت معتقدند که غنا فی‌نفسه مباح است و تنها به دلیل عوامل خارجی ممکن است حرام یا مکروه شود. در مقابل، عده‌ای دیگر غنا را در هر شرایطی حرام دانسته و حرمت آن ذاتی می‌دانند. فقهای شیعه به دیدگاه دوم گرایش دارند.
سپس مصنف اشاره می‌کند که برخی از فقهای شیعه مانند ملا محسن فیض کاشانی و دیگران نظرات علمای اهل سنت را انتخاب کرده‌اند. اما با دقت در گفتارشان مشخص می‌شود که این فقها چنین نظری ندارند. (ص ۸۹-۹۰)


==ادله قائلین به حرمت غنا==
ابن طاووس، على بن موسى‏، التشريف بالمنن في التعريف بالفتن‏، محقق، مؤسسة صاحب الأمر(ع)، قم، مؤسسة صاحب الأمر(ع)، چاپ اول، ۱۴۱۶ق.
نویسنده در این قسمت ادله قائلین به حرمت غنا را با دلائل فقهی بیان می‌کند:
===اجماع===
نویسنده معتقد است فقهایی که نفس غنا را حرام دانسته‌اند، به اجماع، آیات و اخبار استناد کرده‌اند. وی در ابتدا به اجماع اشاره کرده و با بهره‌گیری از نظرات فقهایی مانند صاحب جواهر و شیخ انصاری توضیح می‌دهد که این فقها به اجماع در حرمت غنا باور دارند.
اما نویسنده با ارائه دلایلی این اجماع را رد می‌کند:
۱- وجود فقهایی که قائل به حرمت غنا نیستند،
۲- این‌که اجماع مورد ادعا، اجماع مدرکی است نه تعبدی،
۳- ملاک حجیت اجماع تعبدی، کاشفیت از رأی معصوم است نه صرف اجماع، و در چنین مواردی مشخص نیست اجماع کاشفیت و اعتبار داشته باشد (ص ۹۰ - ۹۲).


===آیات ===
ابن نما حلى، جعفر بن محمد، مثير الأحزان، محقق، قم، مدرسه امام مهدى(ع)، چاپ سوم ۱۴۰۶ق..
نویسنده با استناد به آیات ۳۰ سوره حج، آیه ۵ سوره لقمان، آیه ۳ سوره مومنون، آیه ۷۲ سوره فرقان، آیه ۶۴ سوره اسرا و آیات ۵۷ تا ۶۱ سوره نجم بر حرمت غنا استدلال می‌کند. به باور او، هیچ‌یک از این آیات به‌طور مستقیم واژه غنا را ذکر نکرده‌اند و به صراحت درباره آن اظهار نظر نکرده‌اند. بلکه این آیات به عناوین کلی اشاره دارند که ممکن است بر برخی از انواع غنا قابل تطبیق باشند. نویسنده معتقد است که بدون بهره‌گیری از روایات، نمی‌توان از ظاهر و مفهوم این آیات به حرمت غنا پی برد. بنابراین، اصلی‌ترین دلیل استناد به این آیات برای حرمت غنا، روایاتی هستند که در تفسیر این آیات آورده شده‌اند (ص۹۲ تا ۹۵).


===روایات تفسیری===
مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، محقق، جمعی از محققان‏، بیروت‏، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق.
نویسنده از ۶ آیه‌ای که برای حرمت غنا به آن‌ها استناد شده، تنها به بررسی سه آیه بسنده کرده است (ص ۹۵ -۱۱۱). وی در ابتدا آیه ۳۰ سوره حج با ذکر چهار روایت بیان می‌کند که در آن‌ها قول زور به غنا تفسیر شده است. همچنین، به نظرات مفسران متقدم شیعی استناد می‌کند که آن‌ها نیز قول زور را به معنای غنا دانسته‌اند (ص ۹۵ -۹۸).


در ادامه به آیه ۵ سوره لقمان همراه با چهار روایت مرتبط با حرمت غنا اشاره کرده و نظرات مفسران شیعی و سنی که لهو الحدیث در این آیه را به غنا تفسیر کرده‌اند، ذکر می‌کند. به باور نویسنده مراد از لهو الحدیث در این آیه، غنای همراه با لهو و لعب است (ص۹۹-۱۰۱).
مکارم شیرازی، ناصر، پیام امام امیرالمؤمنین(ع)، تهران، دار الکتب الاسلامیة، چاپ اول، ۱۳۸۶ش.




نویسنده در ادامه به تفسیر عبارت «لیضل الناس» در آیه پرداخته و بیان می‌کند که غنا به دو نوع تقسیم می‌شود: غنای حرام که باعث گمراهی مردم می‌شود و غنای حلال که چنین ویژگی گمراه‌کننده‌ای ندارد. بنابراین، روایاتی که بر حرمت غنا دلالت دارند، به نوعی از غنا اشاره می‌کنند که موجب گمراهی مردم می‌شود (ص۱۰۱ - ۱۰۲).
المنقری، نصر بن مزاحم وقعة صفین‏، تصحیح: عبدالسلام محمد هارون، قم، مکتبة آیةالله المرعشی النجفی، چاپ دوم‏، ۱۴۰۴ق‏.


نویسنده در بررسی آیه سوم (فرقان: ۷۲) با استناد به روایات مرتبط بر حرمت غنا استدلال خود را مطرح می‌کند. ابتدا دیدگاه برخی مفسران را بیان می‌کند که این آیه در زمینه شهادت بر باطل مورد استفاده قرار گرفته و در کتب فقهی نیز در بحث قضا و قضاوت به آن اشاره شده است. سپس با نقل از تفسیر المیزان، دو احتمال درباره مفهوم آیه ذکر می‌کند و احتمال دوم را که «زور» به معنای لهو از قبیل غنا باشد، مناسب‌تر می‌داند. در ادامه، نویسنده به سه روایت اشاره می‌کند که در آن‌ها امام(ع) مصداق این آیه را غنا و موسیقی معرفی کرده است (صفحات ۱۰۲ تا ۱۰۴).




نویسنده با اشکال به دلالت آیه بر حرمت، بیان می‌کند که روایات مرتبط با این آیه دلالتی بر حرمت غنا ندارند. او در یک قاعده کلی درباره روایاتی که در تفسیر سه آیه ذکر شده‌اند، می‌نویسد که انصاف این است که این روایات دلالتی بر حرمت کیفیت صوتی به خودی خود ندارند، مگر اینکه بگوییم در مفهوم لهو الحدیث حرمت لهو اشعار بر اطلاقش دارد. یعنی هر نوع لهوی مورد نفرت پروردگار است.
جلالیان، حبیب‌الله، تاریخ تفسیر قرآن کریم، تصحیح: محمدرضا آشتیانی، تهران، اسوه، ۱۳۷۸ش.
همچنین، زور به معنای باطل به طور کلی حرام و مورد مذمت خداوند است، حتی اگر این لهو و باطل در کیفیت کلام ظهور یابد و نه در خود کلام. بنابراین، هر جا که کیفیت کلام به لهو، زور یا باطل تبدیل شود، مبغوض است. حال اگر غنا در کلام حق مانند قرآن باشد یا در کلام باطل، معیار حرمت خود کلام نیست، بلکه لحن و کیفیت صوتی تعیین‌کننده حلال یا حرام بودن است. بنابراین اگر کسی کلام حقی مانند قرآن را با آهنگ لهو بخواند، این عمل قطعاً حرام است (ص۱۰۴ - ۱۰۶).




نویسنده با طرح این سؤال که غنا مقوله کلام است یا کیفیت صوت؟ به تقسیم‌بندی افراد به دو گروه اشاره می‌کند که گروهی با استناد به روایاتی، حرمت غنا را به دلیل کلمات باطل می‌دانند، در حالی که گروه دیگر، حرمت غنا را ناشی از مقوله صوت، مانند کشیدن صدا و موارد مشابه، تلقی می‌کنند. به باور نویسنده از نظر علمی تفاوتی میان نظریه غنا به عنوان کیفیت صوت یا کلام وجود ندارد؛ چرا که در هر دو حالت، از دیدگاه شرع، غنای حرام زمانی است که عنوان لهو، لغو یا زور بر آن صدق کند. هر جا که این عناوین صدق نکند، از نظر شرع، غنا حرام نبوده و نیست (ص۱۰۶ - ۱۰۹).
سلطانی، مصطفی، «تشیع بصره در قرون اولیه»، مجله تاریخ اسلامی، سال سوم، شماره ۱۱، ۱۳۸۱ش.


به اعتقاد نویسنده دیگر آیات مطرح شده در این باره، دلالتی بر حرمت غنا دلالت دارند (ص ۱۰۹ - ۱۱۱).


===روایات===
نویسنده در ابتدا با استناد به نظرات فقها بیان می‌کند که آنها به تواتر یا مستفیض بودن اخبار در حرمت غنا معتقد هستند. نویسنده پنج روایت را در مورد حرمت غنا ذکر کرده و پس از تحلیل و بررسی این روایات و رد برخی از آنها، نتیجه می‌گیرد که غنا به دلیل لهو و باطل بودن حرام است. اگر میان صوت لهوی و باطل در نسب اربعه رابطه تساوی برقرار باشد، که این نظر قوی‌تر نیز به نظر می‌رسد، می‌توان گفت غنا همان صوت لهوی و باطل است. بنابراین، صوت لهوی حرام بوده و در نتیجه غنا نیز که نوعی صوت لهوی است، حرام می‌باشد (ص۱۱۱-۱۱۹).


به باور نویسنده اگر بتوان از روایات، حرمت خرید و فروش مغنیه را استنباط کرد، به‌طور ملازمه اصل غنا نیز حرام خواهد بود. فقهایی مثل شیخ حر عاملی کسب مغنیه، خرید و فروش، تعلیم و شنیدن آن را حرام دانسته‌اند.در ادامه نویسنده به چهار روایت در این زمینه اشاره کرده و پس از بررسی سندی، از آن‌ها ملازمه دلالت بر حرمت غنا را نتیجه‌ می‌گیرد (ص۱۱۹ - ۱۲۳)
موسوی خوانساری، محمدباقر، روضات الجنات فی احوال العلماء و السادات، قم، اسماعیلیان، چاپ اول، ۱۳۹۰ش.


نویسنده همچنین به موضوع سماع غنا پرداخته و با استناد به پنج روایت از صاحب وسایل الشیعه که حکم به حرمت داده‌اند، بحث را آغاز و با بررسی چهار روایت دیگر نتیجه می‌گیرد که نمی‌توان از این روایات حرمت استماع را برداشت کرد. (ص ۱۲۳ -۱۲۵)
یاقوت حموی، معجم الادباء، تحقیق احسان عباس، بیروت، دار الغرب الاسلامی، ۱۹۹۳م.
نویسنده روایات را اصلی‌ترین دلیل حرمت غنا، می‌داند. او تأکید دارد که در استناد به روایات، علاوه بر بررسی سند و جهت صدور، باید روایات معارض نیز مورد توجه قرار گیرند. در این زمینه به فقهایی اشاره می‌کند که بیشتر به بررسی تعارض در روایات مربوط به غنا پرداخته‌اند (ص۱۲۵-۱۲۶). سپس به روایاتی که درباره خرید و فروش مغنیه با یکدیگر تعارض دارند را مطرح کرده و به جمع‌بندی این روایات می‌پردازد (ص۱۲۵-۱۳۱).


ابن‌ندیم، کتاب الفهرست، تهران، چاپ محمدرضا تجدد، ۱۳۵۰ش.


نویسنده پس از بررسی آیات و روایات، به جمع‌بندی مباحث پرداخته و نتیجه می‌گیرد که غنا از دیدگاه اسلام ممنوع و نکوهیده است. با این حال، مصداق دقیق غنا در روایات به‌طور شفاف مشخص نشده است. بنابراین، نویسنده شروطی را برای تعیین غنای حرام مطرح می‌کند که با تحقق این شروط، غنا حرام خواهد بود (ص ۱۳۲ - ۱۳۵).
در ادامه، به دیدگاه فقها درباره حکم غنا پرداخته و نظرات تعدای از فقهای متقدم و معاصر را در این زمینه ذکر می‌کند (ص ۱۳۵ - ۱۳۸).


==نظر فیض کاشانی و محقق سبزواری درباره غنا==
نویسنده پس از بیان حکم حرمت غنا، به بررسی دیدگاه فقهایی نظیر فیض کاشانی و محقق سبزواری می‌پردازد که در حرمت اصل غنا شبهه کرده و معتقدند غنا تنها در صورتی که همراه با محرمات باشد، حرام است. او همچنین به نظرات شیخ انصاری و امام خمینی در دفاع از دیدگاه فیض اشاره می‌کند. به اعتقاد نویسنده، آنچه به این دو محدث نسبت داده شده که در صورت لهوی بودن غنا تفصیل قائل شده‌اند، از برخی عباراتشان قابل برداشت است، اما باید اذعان داشت که توجیه دقیق کلام این دو بزرگوار امری دشوار به نظر می‌رسد. (ص ۱۳۸ - ۱۴۴).
 
نویسنده پس از پایان بررسی دلایل حرمت غنا، به دلایل طرفداران حلیت غنا می‌پردازد. او بیان می‌کند که این گروه معتقدند غنا به خودی خود حرام نیست، مگر زمانی که با شرایطی همراه باشد که آن را حرام می‌کند. این شرایط شامل حضور مرد نامحرم در کنار زن خواننده، استفاده از آلات موسیقی همراه با غنا، و اجرای غنا برای برپایی مجالس لهو و لعب است. نویسنده با ارائه دلایلی، استدلال‌های طرفداران حلیت غنا را رد می‌کند (ص۱۴۴-۱۵۰).(ص۱۴۴ - ۱۵۰)


==مستثنیات حرمت غنا==
خطيب بغدادی، أحمد بن علی، الكفاية في علم الرواية، محقق: أبو عبدالله السورقي، إبراهيم حمدي المدنی، مدینه، المكتبة العلمية
به گفته نویسنده، برخی با استناد به روایاتی حکم غنا در مراثی و قرائت قرآن را از حکم کلی حرمت غنا استثنا کرده‌اند. که در این قسمت بدان اشاره می‌شود.


===غنا در مراثی===
تاثیر جغرافیای محیطی بر اخلاق و رفتار مردم بصره در عصر امام علی (ع)، اکرم السادات حسینی و کمال صحرایی اردکانی و علی محمد میرجلیلی، دوفصلنامه پژوهش‌نامه علوی، سال یازدهم شماره اول، بهار و تابستان ۱۳۹۹ش
به گفته نویسنده، مقدس اردبیلی با ارائه دلایلی، غنا در مراثی را از حرمت غنا مستثنی دانسته است. با این حال، نویسنده با رد دلایل مقدس اردبیلی معتقد است که غنا در مراثی از نظر موضوعی از بحث غنا جداست، نه از نظر حکم.


===غنا در قرآن===
نویسنده استثنا بودن حرمت غنا در قرآن را به محقق سبزواری نسبت می‌دهد که با استناد به روایات متعدد، حرمت غنا در قرآن را استثنا کرده است. نویسنده در نقد دیدگاه سبزواری بیان می‌کند که روایات مورد استناد از نظر سند دارای اشکال هستند و محتوای آن‌ها نیز به لهو و لعب اشاره‌ای ندارد. به باور نویسنده، این مسئله همانند غنای در مراثی موضوعاً  خارج است، زیرا غنای حرام در اینجا مطرح نیست (ص۱۵۴ - ۱۵۷).


مقریزی، احمد بن علی، إمتاع الأسماع، تحقیق محمد عبد الحمید، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، ۱۴۲۰ق.


==غنای مجاز==
امین عاملی‏، سید محسن، أعیان الشیعة، بیروت، دار التعارف، ۱۴۰۳ق.
نویسنده به بررسی غناهای مجاز پرداخته و بیان می‌کند که مشهور فقها برخی از انواع غنا را از حکم حرمت استثنا کرده‌اند. این موارد عبارت‌اند از: 
۱- حُداء 
۲- غنای در عروسی 


===حداء===
ابن‌سعد، محمد، الطبقات الکبری‏، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ دوم، ۱۴۱۸ق‏.
نویسنده استثناء حداء را با استناد به مشهور و ذکر روایتی از پیامبر اکرم (ص) به محقق سبزواری نسبت می‌دهد. با باور نویسنده به سند و دلالت این حدیث اشکال وارد است. وی نظر امام خمینی را مطرح می‌کند که استثنا در حداء را نپذیرفته است. به اعتقاد نویسنده، حداء اساساً از موضوع غنا خارج است و نیازی به استثنا از حکم غنا ندارد. 


===غنای در عروسی===
ابن عبد ربه، العقد الفريد، بی‌نا، دار الکتب العلمية، بی‌تا.
مشهور فقها غنای در عروسی را به شرط رعایت مواردی مانند حضور نداشتن نامحرم، استفاده نکردن از آلات موسیقی و پرهیز از گفتن حرف‌های باطل، از حرمت غنا استثنا کرده‌اند. این فقها به روایاتی برای تأیید نظر خود استناد کرده‌اند، اما نویسنده معتقد است که سند این روایات معتبر نیست و شهرتی که ضعف سند را جبران کند نیز ثابت نشده است. وی به نام فقهایی را ذکر می‌کند که غنا در عروسی‌ها را منع کرده‌اند. 


در پایان، نویسنده می‌گوید که انصاف این است که سند این روایات کاملاً بی‌اعتبار نیست و عمل به آن، با توجه به تبعیت اکثر فقها، غیرممکن نیست. اگر استثنایی پذیرفته شود، باید تنها به مغنیه (زن خواننده) آن هم صرفاً در عروسی‌ها و نه هر نوع جشنی محدود شود
عسقلانی، ابن حجر، الإصابة في تمييز الصحابة، بیروت، دارالکتب العلمیة، چاپ اول، ۱۴۱۵ق.
(ص ۱۵۷ تا ۱۶۰).


==حکم غنا در موارد مشکوک ==
علی اکبر عباسی و اصغر منتظر القائم و مریم پروینیان «تبیین و تحلیل سیر ارتباط علمی دانشمندان اصفهان و بصره در سه قرن اول هجری با تاکید بر علم حدیث»، دوفصلنامه پژوهش‌های تاریخ ایران و اسلام، دوره هفدهم، شماره ۳۲، بهار و تابستان ۱۴۰۲ش.
نویسنده در ادامه بحث به حکم غنا در موارد مشکوک می‌پردازد و توضیح می‌دهد که اگر شک در موضوع یا مصداق وجود داشته باشد، مانند مواردی که حرمت غنا و آواز به طور قطعی مشخص نشده است، شنیدن آن از نظر شرعی اشکالی ندارد. این به دلیل قاعده حلیت و اصل برائت است، زیرا در اینجا شک در اصل تکلیف وجود دارد و به همین دلیل به اصل برائت رجوع می‌شود. حتی اگر شک مفهومی هم مطرح باشد، حکم به حلیت داده می‌شود. به همین دلیل، چه شک موضوعی باشد و چه مفهومی، غنا حلال تلقی می‌شود. صاحب جواهر نیز همین نظر را تأیید کرده است. اما اگر یقین به امتثال نهی حرمت متیقن حاصل نشد، چون فراق ذمه حاصل نگردیده اینجا باید از باب مقدمه از همگی اجتناب کرد (ص۱۶۰ - ۱۶۲).


==حکم نوار و گرامافون==
ذهبی، شمس الدین، تاريخ الإسلام، بیروت، دارالکتاب العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۹ق.
به گفته نویسنده برخی معتقدند غنای حرامی که از وسایل جدید مانند ضبط صوت یا تلویزیون شنیده می‌شود، چون صدای خود انسان نیست بلکه شبیه به صدای اوست، از حرمت غنا خارج بوده و شامل دلایل حرمت نمی‌شود. اما نویسنده این نظر را نقد می‌کند و معتقد است که تفاوتی بین آواز مستقیم انسان و صدایی که از وسایل پخش می‌شود وجود ندارد. او بر این باور است که وقتی ملاک لهو بودن قطعی است، این ویژگی در نوار هم وجود دارد.
این منصوص العله است که با یافتن قطع به ملاک، جاری می‌شود البته در صورتی که تنقیح مناط قطعی باشد نه ظنی (ص۱۶۲ - ۱۶۳).


==حکم آلات موسیقی==
نویسنده پس از تقسیم بندی آلات موسیقی به آلات مشترکه و مختصه و تعریف هر یک از آن دو، می‌گوید خرید و فروش آلات مشترک جایز است چرا که اکثر لوازم زندگی  گونه‌ای هست که مصرف حلال دارد البته در هنگام خرید باید بصورت ارتکازی عدم قصد منافع محرمه را داشته باشد بر خلاف آلات مختصه که مصرف در حرام دارد.
و اگر در روایت پیامبر(ص) نی زدن حرام دانسته شده (خواه نی از آلات مختصه باشد یا مشترکه) در اینجا باید قائل به انصراف شویم بدین منظور که در زمان حضرت(ص) غلبه در حرام بوده و اگر امروزه از آلات مشترکه شمرده شود مصرف حلال هم خواهد اشت (ص۱۶۳ - ۱۶۵). نویسنده در ادامه به بررسی غنا از دیدگاه چهار مذهب فقهی می‌پردازد (ص ۱۶۵ - ۱۶۸).
==فصل چهارم: خاتمه و نتیجه==
در این فصل، نویسنده به بررسی موضوعاتی مرتبط با غنا و موسیقی همچون تأثیرات موسیقی، موسیقی‌درمانی به‌ عنوان «خاتمه و نتیجه» می‌پردازد ص۱۶۹ - ۱۸۹)
 
==تاریخچه رقص و حکم انواع رقص==
نویسنده فصل اول از بخش دوم را به بررسی تاریخچه رقص اختصاص داده است (ص۱۹۳ - ۲۰۸).


در فصل دوم این بخش، نویسنده به بررسی انواع رقص و احکام مرتبط با آن پرداخته است. او در این بخش، رقص‌ها را در فرهنگ‌های مختلف مورد توجه قرار داده و آن‌ها را به دو گروه کلی رقص‌های مجاز و رقص‌های حرام تقسیم کرده است. نویسنده پس از قرار دادن رقص‌های کودکانه، محلی، بومی و ورزشی در دسته رقص‌های مجاز؛ و رقص‌های صوفیانه، رقص‌های مبتذل و رقص‌های شادی در دسته رقص‌های حرام، حکم شرعی هر یک را بر اساس نظرات مراجع عظام ارائه کرده است. (ص۲۰۹ -۲۳۱).


==مسائل مختلف رقص==
ابن‌سعد، محمد، الطبقات الکبری‏، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ دوم، ۱۴۱۸ق‏.
نویسنده در ادامه به تعریف رقص از دیدگاه مراجع تقلید پرداخته و احکام مربوط به آن را از نظر مراجع عظام بیان کرده است (ص ۲۳۱ - ۲۳۳).


وی همچنین به موضوع رقص زن برای زن، رقص در میان محارم و رقص عروس و داماد اشاره می‌کند و حکم شرعی آن را از دیدگاه مراجع عظام ذکر می‌کند (ص ۲۳۴ - ۲۳۵)
«[https://hawzah.net/fa/Article/View/5930/حوزه-علمیه-بصره حوزه علیمه بصره]» مندرج در سایت پایگاه اطلاع رسانی حوزه، تاریخ درج مطلب: ۳ مرداد ۱۳۸۵ش، تاریخ بازدید: ۴ خرداد ۱۴۰۴ش.


نویسنده در فصل سوم از بخش دوم، با استناد به آیات و روایات گوناگون، دلایل حرمت رقص از منظر قرآن و احادیث را بررسی کرده و سپس به تفاوت میان موسیقی و رقص می‌پردازد (ص ۲۳۶-۲۷۰).
نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، قم، مؤسسة النشر الاسلامی التابعه لجامعة المدرسین، چاپ ششم، ۱۳۶۵ش.


المدنی، ضامن بن شدقم، وقعة الجمل‏، محقق، تحسین آل شبيب موسوی، قم، نشر محمد، چاپ اول، ۱۴۲۰ق


نویسنده در فصل چهارم از بخش دوم به موضوع رقص و هنر نمایش و ینز حکم نهایی رقص می‌پردازد (۲۷۱ - ۲۸۵)
وی در ابتدا به بحث رقص در کتاب قدما و متأخرین پرداخته و اینکه چون رقص، لهو بود و حرمتش واضح بود برای حرمت رقص در کلمات متأخرین استدلالی نشده است(ص۲۸۶ - ۲۸۸). به باور نویسنده عمده استدلالی که برای حرمت رقص روایت سکونی از امام صادق(ع)‌است. به باور نویسنده این روایت از نظر سند و دلالت خوب هست می‌توان به آن استناد کرد بنابراین با اطلاقی که در این روایت معتبر  وجود دارد می‌توان بدون قید، حکم به حرمت داد اما فقها به اطلاق آن فتوا ندادند یعنی اگر شخصی خودش در یک تنهایی برقصد یا زن جلوی شوهر برقصد حرام است اما مسئله جای تامل دارد که چرا به اطلاق عمل نکردند و حکم به حرمت نمی‌دهند؟


اما خویی که این سند را بر اساس مبانی رجالی خود معتبر نمی‌داند و قائل به حلیتت رقص هست (ص۲۹۰ -۲۹۳).
مدرسة الحديث في البصرة حتى القرن الثالث الهجري، قضاة، امین، بیروت، دار ابن حزم، ۱۴۱۹ق


نویسنده در فصل پنجم از بخش دوم به موضوع آموزش رقص و حکم آن می‌پردازد. او بیان می‌کند که آموزش رقصی که حرام باشد، اجاره دادن رقاص برای کسب درآمد حرام است و قرارداد بستن برای آموزش نیز باطل می‌باشد. همچنین در این فصل، نظرات برخی مراجع عظام درباره آموزش رقص آورده شده است (ص ۲۹۴ - ۲۹۷). 
{{پایان}}
در فصل ششم از بخش دوم، نویسنده به نتیجه‌گیری درباره مباحث رقص می‌پردازد (ص۲۹۸ -۳۰۰).