کاربر:Mojtaba61.Abedini/صفحه تمرین۲: تفاوت میان نسخه‌ها

Mojtaba61.Abedini (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
Mojtaba61.Abedini (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۵۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
==بسم الله الرحمن الرحیم==
==== بسم الله الرحمن الرحیم ====
==بررسی فقهی خوانندگی زن در جامعه اسلامی==
====فقه خانواده در جهان معاصر(وهبة زخیلی)====
نویسنده در فصل اول به کلیات مباحثی مانند تبیین مسئله، ضرورت پژوهش و هدف از نگارش کتاب پرداخته است (ص ۱۲-۱۳). در فصل دوم، ابتدا به مفهوم‌شناسی غنا، شامل مفهوم لغوی و اصطلاحی، ارکان تشکیل‌دهنده خوانندگی زن، ترجیح و طرب پرداخته شده است (ص ۱۴-۴۲).




== بررسی اعتبار طرب فعلی یا شأنی==
کتاب «الأسرة المسلمة في العالم المعاصر» اثر دکتر وهبه الزحیلی
چکیده


نویسنده در فصل دوم به بررسی اعتبار طرب فعلی یا شأنی در صدق خوانندگی زن می‌پردازد. او با استناد به نظر اکثر فقهای شیعه، از جمله شیخ انصاری، سید، خوانساری، امام خمینی، خامنه‌ای، بهجت و دیگران، به معتبر دانستن طرب شأنی اشاره می‌کند (ص ۴۲-۴۶).
کتاب «الأسرة المسلمة في العالم المعاصر» اثری جامع و موجز به قلم فقیه برجسته دکتر وهبه الزحیلی است که به تبیین همه‌جانبه نظام خانواده در اسلام می‌پردازد. مؤلف در این اثر با نگاهی تأصیلی، نقادانه و معاصر، کلیه احکام، آداب و اخلاق مورد نیاز یک خانواده مسلمان را از منظر شریعت اسلام تشریح می‌کند. این کتاب با هدف ارائه یک راهنمای عملی برای ساختن خانواده‌ای استوار بر الگوی صدر اسلام، به بررسی چالش‌ها، انحرافات و تهدیدهای فرهنگی پیش روی نهاد خانواده در دنیای امروز می‌پردازد. دکتر زحیلی با استناد به منابع اصیل اسلامی یعنی قرآن و سنت و با تأکید بر سماحت، واقع‌گرایی و اعتدال شریعت، تلاش دارد تا ضمن تبیین ارکان تشکیل، حقوق متقابل اعضا و فعالیت‌های درون خانواده، راهکارهایی برای حفظ هویت، استحکام و مصونیت خانواده مسلمان در برابر تهاجمات فرهنگی غرب ارائه دهد. این اثر به عنوان یک مطالعه فشرده و در عین حال مستند، برای عموم خانواده‌های مسلمان نگاشته شده تا راهنمای آنان در مسیر تحقق سعادت دنیوی و اخروی باشد.


معرفی اجمالی


==معیار تشخیص مطرب بودن صدای زن==
این کتاب که حاصل تلاش علمی یکی از بزرگترین فقهای معاصر، دکتر وهبه الزحیلی رئیس سابق گروه فقه اسلامی دانشگاه دمشق است، با هدف ارائه یک مجموعه کامل و کاربردی برای خانواده مسلمان در عصر حاضر تألیف شده است. مؤلف در بخش تقدیم (صفحه ۹) انگیزه خود را از نگارش این اثر، نیاز مبرم به ارائه یک راهنمای اسلامی صرف برای بنای خانواده بر همان اساسی که در صدر اسلام بنیان نهاده شد، بیان می‌کند. به گفته ایشان، این کتاب یک «دراسة مكثفة أو موجزة» (مطالعه فشرده و موجز) است تا تهیه و استفاده از آن برای میلیون‌ها خانواده مسلمان آسان باشد. رویکرد کتاب «تأصيلية نقدية معاصرة» است، یعنی ضمن ریشه‌یابی احکام از منابع موثق اسلامی، به نقد انحرافات موجود در برخی خانواده‌ها پرداخته و راهکارهایی متناسب با نیازهای عصر حاضر و در مواجهه با چالش‌های رسانه‌ای و «الغزو الثقافي الغربي» (تهاجم فرهنگی غرب) ارائه می‌دهد.
نویسنده در زیر تیتر (معیار تشخیص مطرب بودن صدای زن) به این موضوع می‌پردازد که آیا این معیار، مردم، عرف متدینین، عرف خاص، یا شخص مکلف است. او نظر فقها را به چند دسته تقسیم کرده و بدون آنکه نظری بدهد، کلام فقهایی نظیر صاحب جواهر، شیخ انصاری، خویی، گلپایگانی، صافی گلپایگانی، خامنه‌ای و مکارم را نقل می‌کند (ص ۴۶-۴۹).


اهداف اصلی کتاب آن‌طور که مؤلف بیان می‌کند شامل موارد زیر است: حفظ نظام خانواده اسلامی در برابر جریانات بیرونی، آگاهی‌بخشی به اعضای خانواده نسبت به نقش کلیدی این نهاد در حفظ اسلام، تبیین سماحت و واقع‌گرایی شریعت در تنظیم امور خانواده، و مقایسه نظام خانواده اسلامی با سایر نظام‌های شرقی و غربی برای اثبات برتری و جاودانگی الگوی الهی. مؤلف تأکید می‌کند که تمامی احادیث ذکر شده در کتاب از منابع معتبر تخریج و تحقیق شده‌اند.


==ملاک صدق غنا==
ساختار کتاب
همچنین، نویسنده در زیر تیتر (ملاک صدق غنا) به این موضوع اشاره می‌کند که آیا ملاک غنا صوت است یا کلام. او با استناد به نظر اکثر فقهای معاصر، غنا را کیفیتی در صدا می‌داند که شامل ترجیح طرب‌انگیز است و در حرام بودن آن، فرقی نمی‌بیند که شعر باشد یا نثر، مرثیه، قرآن یا دعا (ص ۴۹-۵۲).


کتاب پس از یک تقدیم یا پیشگفتار (صفحه ۹) در یک تمهید یا مقدمه مفصل و چهار فصل اصلی سامان یافته است.


==غنا با صدای زن==
تمهید با عنوان «لإقامة معالم نظام الأسرة» (برای برپایی ارکان نظام خانواده) از صفحه ۱۵ آغاز می‌شود و به مباحث بنیادین و نظری همچون وحدت انسانی، جایگاه و کرامت زن، تفاوت‌های طبیعی میان دو جنس، تعریف و اهمیت خانواده، چالش‌های معاصر و قواعد کلی بنای خانواده به ویژه در حوزه تربیت فرزندان می‌پردازد.


نویسنده در ابتدا به تفاوت بین صدای زن و خوانندگی زن می‌پردازد و می‌نویسد: بر اساس کلمات فقهایی مانند فاضل لنکرانی، نوری همدانی و خامنه‌ای، آوازهای مرجع و طرب‌انگیز زن حرام است، نه صرفاً صدای زن.  
فصل اول با عنوان «معالم بناء الأسرة المسلمة» (ارکان ساخت خانواده مسلمان) از صفحه ۴۹ شروع می‌شود و به مراحل عملی تشکیل خانواده اختصاص دارد. این فصل مباحثی چون مقدمات ازدواج یعنی خواستگاری، شیوه اجرای عقد، موانع شرعی ازدواج و آثار حقوقی آن را پوشش می‌دهد.


سپس، نویسنده با استناد به برخی کتب فقهی، صوت زن را به دو دسته تقسیم می‌کند:
فصل دوم با عنوان «حقوق الأسرة الخاصة والعامة لأفرادها» (حقوق خصوصی و عمومی اعضای خانواده) از صفحه ۱۰۵ آغاز می‌شود و به تفصیل حقوق متقابل زوجین، حقوق فرزندان بر والدین و حقوق والدین بر فرزندان، و نیز حقوق سایر اقارب و همسایگان را بررسی می‌کند.
۱. حرمت اظهار صدای زن به‌طور مطلق و حرمت استماع آن
۲. حرمت اظهار صوت زن به‌صورت مهیج و حرمت استماع آن به قصد لذت.  


نویسنده قول دوم را با استناد به کلمات فقهای معاصر و برخی روایات، مشهور می‌داند (ص ۵۲-۶۱).
فصل سوم تحت عنوان «أنشطة الأسرة» (فعالیت‌های خانواده) به جنبه‌های عملی و رفتاری زندگی خانوادگی مانند آداب معاشرت، زینت، تفریح، کار و فعالیت‌های اقتصادی و اجتماعی می‌پردازد.


فصل چهارم و پایانی با عنوان «نهاية الحياة الزوجية وآثارها» (پایان زندگی زناشویی و آثار آن) به مباحث مربوط به انحلال نکاح از طریق طلاق، خلع، فسخ قضایی و سایر موارد و همچنین احکام مربوط به عده می‌پردازد.


نویسنده در پایان فصل دوم به موضوع اقسام صدای زن در هنگام خوانندگی می‌پردازد. او با تکرار مباحث گذشته، به مسئله تغییر صدای زن به صدای بم، صدای مردان و همچنین صدای کودکانه اشاره می‌کند. در این بخش، نویسنده بدون ذکر فقهی موضوع، مساله را پایان می‌دهد (ص ۶۱).
محتوای تفصیلی کتاب
تمهید: برای برپایی ارکان نظام خانواده (صفحه ۱۵)


==اقوال فقها در حرمت غنا و دلائل آن ==
این بخش به عنوان زیربنای فکری کتاب عمل می‌کند و با بحث از «الوحدة الإنسانية» (وحدت انسانی) در صفحه ۱۷ آغاز می‌شود. مؤلف با استناد به آیه اول سوره نساء «يَا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ» و حدیث «إنما النساء شقائق الرجال» بر مساوات کامل زن و مرد در خلقت، کرامت انسانی و تکالیف شرعی تأکید می‌کند.
نویسنده در فصل سوم به بررسی فقهی خوانندگی زن می‌پردازد. او پس از بیان دیدگاه فقهای سنت، به دیدگاه اکثر فقهای شیعه اشاره می‌کند و می‌نویسد که فقهای شیعه درباره حرمت غنا اتفاق نظر دارند. با این حال، در مورد اینکه این حرمت غنا ذاتی است یا به خاطر عوامل خارجی، بین فقها اختلاف نظر وجود دارد.  


نویسنده سه دیدگاه را مطرح می‌کند:
در ادامه به «امتیازات المرأة» در صفحه ۱۸ مانند معافیت از برخی تکالیف مالی مثل نفقه و اجتماعی مثل جهاد و قضاوت می‌پردازد. همچنین «بعض الفوارق بين الجنسين» (برخی تفاوت‌ها میان دو جنس) در صفحه ۱۹ را در اموری چون شهادت، ارث و قوّامیت مرد بررسی کرده و حکمت این تفاوت‌ها را تشریح می‌کند. سپس به تعریف «معنى الأسرة» در صفحه ۲۰، انواع آن شامل خانواده کوچک، متوسط و بزرگ و «أهمية الأسرة» (اهمیت خانواده) در صفحه ۲۲ به عنوان بستری برای رشد فردی و بقای نوع انسانی می‌پردازد. مؤلف همچنین به «بعض مشكلات الأسرة المعاصرة» (برخی مشکلات خانواده معاصر) در صفحه ۲۴ اشاره کرده و راه‌حل را در بازگشت به اصول اسلامی می‌داند.
۱. حرمت ذاتی غنا
۲. حرمت به خاطر عوامل خارجی
۳. تفصیل بین غنای لهوی و غیر لهوی


او به بحث درباره این سه دیدگاه می‌پردازد (ص ۶۲-۶۶).
یکی از مهم‌ترین بخش‌های این مقدمه، بحث تفصیلی درباره «تربية الأولاد» (تربیت فرزندان) از صفحه ۲۷ است. مؤلف تربیت را مفهومی عام‌تر از تعلیم دانسته و ارکان سیزده‌گانه تربیت اسلامی را برمی‌شمرد: تربیت ایمانی و عقیدتی، تربیت بدنی، آموزش عبادت، آموزش زبان عربی و علوم نافع، تربیت اخلاقی، تربیت روحانی، تربیت اجتماعی، آموزش حرفه و صنعت، تربیت عاطفی و روانی، تربیت عقلی، تربیت بهداشتی، تربیت زیبایی‌شناختی و تربیت جنسی.


نويسنده می‌نويسد:
فصل اول: ارکان ساخت خانواده مسلمان (صفحه ۴۹)
اکثریت فقهای شیعه درباره خوانندگی زن، با شهرتی که نزدیک به اجماع می‌داند، به حرمت ذاتی غنا قائل شده است. به عنوان نمونه، نظر فقهی ۲۸ نفر از فقهای شیعه از آغاز غیبت کبری تا عصر کنونی بیان می‌شود (ص ۶۷ - ۷۵).


نویسنده در صفحه ۷۵ به بررسی ادله حرمت خوانندگی زن با استناد به آیات، روایات، اجماع و عقل می‌پردازد. وی قبل از ورود به بحث، با طرح این سوال که چرا در قرآن به‌صراحت درباره حرمت غنای زن چیزی بیان نشده، سعی کرده با قاعده اشتراک تکلیف بین زنان و مردان و نیز استعمال لفظ مذکر در معنای اعم، با استناد به کلام جوادی آملی به این سوال پاسخ دهد (ص ۷۵ - ۸۰).
این فصل به مراحل عملی تشکیل خانواده می‌پردازد. مؤلف با تأکید بر اینکه ازدواج تنها راه مشروع برای رابطه زن و مرد است، به تبیین «حكم الزواج» در صفحه ۵۳ بر اساس احکام تکلیفی پنج‌گانه یعنی واجب، مستحب، حرام، مکروه و مباح می‌پردازد. سپس به «عقبات الزواج» (موانع ازدواج) در صفحه ۵۵ در عصر حاضر مانند بحران مسکن، مهریه‌های سنگین، هزینه‌های گزاف، بیکاری و ضعف تدین اشاره کرده و راهکارهای اسلام برای تسهیل ازدواج را بیان می‌کند.


==دلائل حرمت ذاتی غنا==
مبحث اول: مقدمات ازدواج (الخطبة ووسائلها) از صفحه ۶۵ آغاز می‌شود. در این مبحث، احکام «خطبه» (خواستگاری) به عنوان یک وعده برای ازدواج و نه خود عقد، تشریح می‌شود. جواز نگاه کردن به وجه و کفین زن مورد خواستگاری با استناد به احادیث نبوی تبیین شده و بر حرمت خلوت با او تأکید می‌گردد. در ادامه «صفات الخاطبين» (ویژگی‌های خواستگاران) در صفحه ۶۶ بررسی می‌شود. مهم‌ترین ویژگی برای مرد «دین و اخلاق» است و برای زن نیز چهار ویژگی کلیدی ذکر شده: دین و اخلاق، باکره بودن، ودود بودن (بامحبت) و ولود بودن (فرزندآور).
نویسنده در ص ۷۵ به بررسی ادله حرمت خوانندگی زن با استناد به آیات، روایات، اجماع و عقل می‌پردازد.
===دلائل قرآنی بر حرمت غنا===


به باور او، چون در آیات قرآن از لفظ غنا استفاده نشده و امر و نهی خاصی صریحاً به آن تعلق نگرفته، تمسک‌کنندگان به این آیات به واسطه روایات در این باب بر حرمت غنا کمک گرفته‌اند. در آیات قرآن الفاظی مانند قول زور، باطل و لهو الحدیث آمده که طبق نظر مفسران و روایات رسیده از ائمه(ع) بر غنا و خوانندگی تطبیق می‌شود.
مبحث دوم و سوم: انعقاد عقد و موانع ازدواج در صفحات ۷۵ و ۸۵ مطرح می‌شود. در این بخش کیفیت اجرای شرعی عقد ازدواج با حضور ولی و دو شاهد عادل و با صیغه ایجاب و قبول بیان می‌شود. سپس به تفصیل «المحرمات المؤبدة» (محارم دائمی) در صفحه ۸۷ به سبب قرابت نسبی، مصاهره (خویشاوندی سببی) و رضاع (شیرخوارگی) و «المحرمات المؤقتة» (محارم موقت) در صفحه ۹۱ مانند ازدواج با زن شوهردار، زن غیرکتابی، جمع بین دو خواهر و ازدواج با زن پنجم پرداخته می‌شود. بحث «تعدد زوجات» در صفحه ۹۳ نیز در همین بخش با شروط «عدالت مادی» و «قدرت بر انفاق» مطرح می‌گردد.


نویسنده در ادامه، آیات ۶ لقمان، ۳۰ حج، ۷۲ فرقان و ۳ مؤمنون را از دیدگاه لغویون، مفسران، فقها و روایات وارده (با تحلیل سندی) مورد بررسی قرار می‌دهد و در پایان مباحث، بر حرمت غنا نتیجه‌گیری می‌کند. او همچنین به کسانی که قائل به عدم اتمام آیات و روایات بر حرمت غنا هستند، پاسخ می‌دهد (ص ۸۰ - ۹۹).
فصل دوم: حقوق اعضای خانواده (صفحه ۱۰۵)


این فصل به تفصیل حقوق و تکالیف متقابل اعضای خانواده را بررسی می‌کند.


===دلائل روایی بر حرمت غنا===
حقوق الزوج (حقوق شوهر) از صفحه ۱۰۷ آغاز می‌شود. مؤلف ده حق برای شوهر برمی‌شمرد که مهم‌ترین آن‌ها عبارتند از: «الطاعة بالمعروف» (اطاعت در امور پسندیده) که این حق ناشی از درجه قوّامیت مرد در مدیریت خانواده است که به دلیل ویژگی‌های فطری و مسئولیت مالی به او اعطا شده است. «القرار في المنزل» (ماندن در خانه) که خروج زن از منزل جز برای ضرورت و با اذن شوهر جایز نیست. «صون العرض والمال» (حفظ آبرو و مال شوهر) که زن امانت‌دار ناموس و اموال شوهر در غیاب اوست. «خدمة البيت» (خدمت در خانه) که این امر از نظر دیانت بر عهده زن است، هرچند از نظر قضایی قابل الزام نیست. «التأديب بالمعروف» (تادیب به شیوه پسندیده) که در صورت نشوز زن، مرد مراحل چهارگانه وعظ، هجر (قهر در بستر)، ضرب غیر شدید و در نهایت تحکیم را به ترتیب طی می‌کند.
نویسنده در دومین دلیل بر حرمت ذاتی غنا به روایاتی استدلال می‌کند که به صورت مستقل در کتاب‌های شیعه و سنی درباره غنا نقل شده است و برخی فقها برای آن ادعای تواتر دارند. او نظر فقهایی که مدعی هستند روایتی که از نظر سند و دلالت در حرمت غنا تام و تمام باشد، وجود ندارد را رد کرده و می‌نویسد که با جستجو در منابع روایی به روایات فراوانی برمی‌خوریم که از نظر سند کامل و درست هستند و بر حرمت ذاتی غنا دلالت دارند.


نویسنده روایات را جمع‌آوری کرده و با بررسی سندی آن‌ها، به چند دسته کلی تقسیم می‌کند:
حقوق الزوجة (حقوق همسر) از صفحه ۱۲۱ بیان می‌شود. برای زن نیز حقوقی مادی و معنوی ذکر شده است. از حقوق معنوی: «الإحسان في المعاملة» (خوش‌رفتاری) که معاشرت نیکو با قول و فعل کریمانه مهم‌ترین حق زن است. «صون الزوجة والغيرة عليها» (حفظ زن و غیرت ورزیدن بر او) که مرد موظف به دفاع از آبرو و شرف همسر خویش است. «إعفاف الزوجة» (تأمین نیاز جنسی زن) که این حق برای جلوگیری از به گناه افتادن زن بر عهده مرد است. «حفظ أسرار الزوجة» (حفظ اسرار زن). از حقوق مادی: «المهر» (مهریه) در صفحه ۱۳۱ به عنوان هدیه‌ای واجب و «النفقة» (نفقه) در صفحه ۱۳۳ شامل خوراک، پوشاک و مسکن در حد متعارف و متناسب با توانایی مالی مرد.
1. روایاتی در نکوهش زن خواننده
2. روایاتی در حرام بودن قیمت کنیز خواننده
3. روایاتی در حرام بودن کسب زن خواننده
4. روایاتی در ممنوعیت استماع و شرکت در مجالس خواننده زن


او پس از این دسته‌بندی نتیجه می‌گیرد که این روایات از نظر سند و دلالت در حرمت ذاتی غنا تمام هستند. همچنین برخی از فقها نیز بر حرمت ذاتی غنا ادعای استفاضه و تواتر در روایات دارند، که در این صورت ضعف سندی برخی از روایات خدشه‌ای بر استدلال حرمت غنا نخواهد داشت (ص ۹۹-۱۰۶).
در ادامه فصل به تفصیل «حقوق الأولاد على الوالدين» (حقوق فرزندان بر والدین) و «حقوق الوالدين على الأولاد» (حقوق والدین بر فرزندان) و سایر اقارب پرداخته می‌شود.


=== اجماع بر حرمت===
فصل سوم: أنشطة الأسرة (فعالیت‌های خانواده)
سومین دلیلی که نویسنده برای اثبات حرمت غنا استفاده می‌کند، اجماع است. به باور او، علمایی همچون شیخ مفید، شیخ طوسی، ملا احمد نراقی، صاحب جواهر، شیخ انصاری و دیگر فقهایی که به اجماع استناد کرده‌اند، اجماعشان مدرکی بوده و نمی‌تواند دلیل مستقلی برای اثبات حرمت ذاتی غنا باشد. بلکه آن اجماع موید دلالت آیه و روایت است (ص ۱۰۶-۱۱۰).


===دلیل عقلی===
پس از تبیین حقوق و تکالیف بنیادین، دکتر زحیلی در این فصل به جنبه‌های عملی، پویا و روزمره زندگی خانوادگی می‌پردازد. این بخش نشان می‌دهد که اسلام تنها به وضع قوانین خشک نپرداخته، بلکه برای تمامی فعالیت‌های درون خانواده از خصوصی‌ترین روابط تا تعاملات اجتماعی، آداب و رهنمودهای دقیقی ارائه کرده است. هدف از این فعالیت‌ها تقویت مودت، ایجاد نشاط و پویایی و جهت‌دهی به تمام ابعاد زندگی در مسیر رضایت الهی است.


چهارمین دلیل نویسنده برای اثبات حرمت ذاتی غنا، عقل است. به باور نویسنده، استدلال به عقل زمانی معتبر است که از طریق کتاب، سنت و اجماع هیچ حکمی به ما نرسیده باشد و عقل به‌طور جزم و یقین به مفسده یا مصلحت موضوع پی ببرد. اما چون اکثر فقها با استناد به آیه، سنت و اجماع، بر حرمت خوانندگی زن حکم داده‌اند، به دلیل عقل بسنده نکرده‌اند ۱۱۰ - ۱۱۱).
آداب المعاشرة والمخالطة (آداب معاشرت و آمیزش): مؤلف در این بخش به آداب رفتاری متقابل زوجین در زندگی روزمره می‌پردازد. این آداب شامل ملاطفت در گفتار، مزاح و شوخی‌های مشروع، هدیه دادن به یکدیگر، مشورت در امور زندگی و پرهیز از هرگونه رفتار تحقیرآمیز است. ایشان با استناد به سیره پیامبر اکرم (ص) که با همسران خود با نهایت لطف و محبت رفتار می‌کردند، تأکید می‌کند که ایجاد فضایی سرشار از عاطفه و احترام از ارکان اصلی یک خانواده موفق است.


الزينة والتجمل (آرایش و آراستگی): دکتر زحیلی در این بخش به اهمیت آراستگی متقابل زوجین برای یکدیگر می‌پردازد. همان‌طور که مرد دوست دارد همسر خود را در بهترین ظاهر ببیند، زن نیز همین حق را دارد. مؤلف با استناد به سخن ابن عباس که می‌گفت «من برای همسرم خود را می‌آرایم همان‌طور که او برای من خود را می‌آراید» این موضوع را یک حق و تکلیف دوطرفه می‌داند. البته این آراستگی باید در چارچوب شرع و به دور از اسراف و تقلید کورکورانه از مدهای غیراسلامی باشد و مختص به محیط خانه و حریم محارم باشد.


العمل والكسب (کار و فعالیت اقتصادی): در این بخش مؤلف به تبیین نظام اقتصادی خانواده می‌پردازد. مسئولیت اصلی تأمین مخارج (انفاق) بر عهده مرد است و زن هیچ تکلیف شرعی در این زمینه ندارد. با این حال اسلام زن را از فعالیت اقتصادی منع نکرده است مشروط بر آنکه کار او مشروع باشد، محیط کار سالم و به دور از اختلاط حرام باشد، و این فعالیت به وظایف اصلی او به عنوان همسر و مادر لطمه‌ای وارد نکند. مؤلف بر اهمیت همکاری و همفکری اقتصادی زوجین برای مدیریت بهینه منابع مالی خانواده تأکید می‌کند.


==دیدگاه مخالفین حرمت ذاتی غنا==
الترويح والترفيه (تفریح و سرگرمی): اسلام دین جامعی است که به نیازهای روحی و جسمی انسان از جمله نیاز به تفریح و نشاط توجه دارد. دکتر زحیلی در این بخش بیان می‌کند که فعالیت‌های تفریحی مشروع مانند سفر، ورزش، گردش در طبیعت و بازی‌های خانوادگی نه تنها جایز بلکه برای تقویت روحیه و تحکیم روابط خانوادگی امری پسندیده است. ایشان با اشاره به مسابقه دویدن پیامبر (ص) با همسرشان حضرت عایشه نشان می‌دهد که ایجاد لحظات شاد و مفرح بخشی از سیره نبوی بوده است.
نویسنده در دومین دیدگاه خود درباره حکم غنا، به دیدگاه اقلیت فقهای شیعه در مورد خوانندگی زن پرداخته و نظر فقهایی همچون فیض کاشانی، سید مهدی کشمیری و محقق سبزواری را که نسبت به حرمت ذاتی غنا تردید داشتند و حرمت غنا را به خاطر عوامل خارجی دانسته‌اند، مورد اشاره قرار می‌دهد. همچنین، دلایل روایی و عقلی این فقها را نیز ذکر می‌کند (ص۱۱۲ - ۱۲۲).


فصل چهارم: نهاية الحياة الزوجية وآثارها (پایان زندگی زناشویی و پیامدهای آن)


نویسنده در ذیل(بحثی پیرامون عصر صدور روایات مربوط به غنا) برای روشن شدن صحت و سقم دیدگاه فیض کاشانی  به تاریخچه غنا از زمان جاهلیت تا قرن سوم پرداخت و در پایان نتیجه می‌گیرد که استفاده از غنای لهوی و فاسد در هر زمانی وجود داشته و غنای در آن زمان به همین معنای رایج در فقه و شرع بکار رفته است (ص۱۲۳ -۱۳۰).
در این فصل پایانی، مؤلف به یکی از واقع‌بینانه‌ترین جنبه‌های شریعت اسلام می‌پردازد. در حالی که اسلام ازدواج را میثاقی مقدس و ابدی می‌داند، اما به عنوان یک دین واقع‌گرا این حقیقت را نادیده نمی‌گیرد که گاهی ادامه زندگی مشترک به دلیل اختلافات شدید غیرممکن یا مضر می‌شود. از این رو شریعت راه‌هایی مشروع و ضابطه‌مند برای انحلال نکاح پیش‌بینی کرده است تا از ضرر بیشتر جلوگیری شود.


المبحث الأول: الطلاق (طلاق) در صفحه ۲۰۳ آغاز می‌شود. مؤلف طلاق را به عنوان «أبغض الحلال إلى الله» (منفورترین حلال‌ها نزد خداوند) معرفی می‌کند. این نشان می‌دهد که طلاق آخرین راه‌حل است و نباید به سادگی به آن متوسل شد. حق طلاق اصولاً در اختیار مرد قرار داده شده است زیرا او مسئولیت‌های مالی ناشی از انحلال نکاح مانند پرداخت مؤخر مهر و نفقه ایام عده را بر عهده دارد. دکتر زحیلی انواع طلاق یعنی سنی و بدعی و اقسام آن یعنی رجعی و بائن را تشریح کرده و بر حرمت طلاق در حالت حیض یا در طهری که در آن نزدیکی صورت گرفته (طلاق بدعی) تأکید می‌کند.


==دیدگاه قائلین به تفصیل بین خوانندگی لهوی و غیر لهوی==
المبحث الثاني: الرجعة (رجوع) در صفحه ۲۲۷ بررسی می‌شود. یکی از حکمت‌های بزرگ در تشریع طلاق رجعی، امکان «رجوع» است. در طلاق اول و دوم تا زمانی که زن در ایام عده به سر می‌برد، مرد می‌تواند بدون نیاز به عقد جدید به همسر خود رجوع کرده و زندگی مشترک را از سر بگیرد. این فرصتی طلایی برای تفکر، پشیمانی و اصلاح است که شریعت برای زوجین فراهم کرده است.
نویسنده در سومین دیدگاه حکم غنا به بررسی دیدگاه قائلین به تفصیل بین خوانندگی لهوی و غیر لهوی زن پرداخته است. او مهم‌ترین قائلین این دیدگاه را سید محمد ابراهیم بحرانی، معروف به سید ماجد، دانسته و بیان می‌کند که صاحبان این دیدگاه غنا را به دو قسم غنای حلال و غیر شهوانی و غنای حرام شهوانی تقسیم‌بندی کرده‌اند. مهم‌ترین دلیل آنها، انصراف دانسته شده است که نویسنده ادعای انصراف را خلاف ظاهر می‌داند (ص ۱۳۱ - ۱۳۴).


المبحث الثالث: الخلع (خُلع) در صفحه ۲۳۵ مطرح می‌شود. همان‌طور که مرد حق طلاق دارد، شریعت برای زن نیز راهی برای پایان دادن به ازدواج در صورت کراهت شدید از همسر و ترس از عدم رعایت حدود الهی قرار داده است. «خلع» عبارت است از اینکه زن با بخشیدن مهر خود یا پرداخت مالی دیگر از همسرش تقاضای طلاق کند و مرد نیز آن را بپذیرد. این حق توازن را در انحلال نکاح برقرار می‌کند.


==موضوعات مختلف خوانندگی زن ==
المبحث الرابع: التفريق القضائي (جدایی به حکم قاضی) در صفحه ۲۴۵ بیان می‌شود. در مواردی که مرد از انجام وظایف خود سر باز می‌زند یا به زن ضرر می‌رساند و حاضر به طلاق نیز نمی‌شود، زن می‌تواند به قاضی مراجعه کرده و تقاضای طلاق کند. مؤلف مهم‌ترین موارد تفریق قضایی را چنین برمی‌شمرد: ع ادامه از المبحث الرابع: التفريق القضائي (جدایی به حکم قاضی) در صفحه ۲۴۵:
نویسنده پس از بیان نظر فقها مبنی بر حرمت ذاتی غنا، به موضوعات مختلف خوانندگی زن می‌پردازد. این موضوعات شامل کسب درآمد از طریق خوانندگی، حرام بودن همکاری با خوانندگان، فاسق بودن خوانندگان، کبیره بودن گناه خوانندگی و ممنوعیت حضور در مجالس خوانندگی است. نویسنده این مباحث را با استناد به کلمات فقهایی همچون شیخ صدوق، شیخ مفید، شیخ طوسی، شهید اول، شهید ثانی، علامه مجلسی، محقق اردبیلی، شیخ حر عاملی، امام خمینی، بهجت، گلپایگانی، مکارم و خامنه‌ای بیان می‌کند (ص ۱۳۵ - ۱۵۱).
عدم انفاق: اگر مرد با وجود توانایی مالی، نفقه همسرش را نپردازد. در این صورت زن می‌تواند به قاضی مراجعه کرده و درخواست طلاق کند. این حکم بر اساس اصل «لا ضرر ولا ضرار» (نه ضرر و نه ضرار) است که یکی از قواعد مهم فقه اسلامی محسوب می‌شود.
 
الضرر وسوء العشرة (ضرر و بدرفتاری): هرگونه آزار جسمی یا روحی که ادامه زندگی را برای زن غیرقابل تحمل کند. این شامل خشونت فیزیکی، توهین‌های مکرر، رفتارهای تحقیرآمیز و هر نوع آزار روانی است که به حدی برسد که زندگی مشترک را غیرممکن سازد.
==تک خوانی زن ==
العيب (وجود عیب): وجود عیوب خاص جسمی یا روانی در هر یک از زوجین که مانع تحقق اهداف ازدواج شود. این عیوب شامل ناتوانی جنسی، بیماری‌های مزمن و شدید، یا اختلالات روانی جدی است که امکان زندگی مشترک طبیعی را سلب کند.
نویسنده در ادامه به بررسی مواد خاص از خوانندگی زن پرداخته و موضوعاتی همچون تک‌خوانی زن برای محارم (در مجلس زنانه و مجلس مختلط)، جمع‌خوانی زن (در مجلس زنانه و مختلط) و خوانندگی زن بدون مستمع را مورد بحث قرار می‌دهد.
الغيبة أو الحبس (غیبت یا حبس طولانی مدت شوهر): اگر شوهر برای مدت طولانی غایب باشد یا در زندان به سر ببرد، به گونه‌ای که زن نتواند از حقوق زناشویی خود بهره‌مند شود، در این صورت زن حق درخواست طلاق از قاضی را دارد.
 
المبحث الخامس إلى السابع (ایلاء، ظهار و لعان): در این مباحث، مؤلف به سه شکل دیگر از جدایی می‌پردازد که ریشه در احکام خاص قرآنی دارند. ایلاء در صفحه ۲۶۵ سوگند خوردن مرد بر ترک نزدیکی با همسر برای بیش از چهار ماه است. اگر مرد پس از گذشت چهار ماه، یا به همسر خود بازگردد یا طلاقش دهد. ظهار در صفحه ۲۷۱ تشبیه کردن همسر به یکی از محارم مانند گفتن «تو مثل مادرم هستی» است که نیازمند کفاره سنگین برای بازگشت است. این کفاره شامل آزاد کردن یک برده، یا روزه دو ماه متوالی، یا اطعام شصت مسکین است. لعان در صفحه ۲۷۷ مربوط به زمانی است که مرد همسر خود را به زنا متهم می‌کند و شاهدی ندارد. در این صورت با اجرای مراسم خاصی که شامل پنج بار سوگند خوردن هر یک از زوجین است، برای همیشه از یکدیگر جدا می‌شوند.
در ذیل عنوان تک‌خوانی زن، نویسنده به سه دسته اصلی می‌پردازد:  
المبحث الثامن: العدة (عدّه) در صفحه ۲۸۵: «عده» مدتی است که زن پس از انحلال نکاح به دلیل طلاق یا فوت شوهر باید از ازدواج مجدد خودداری کند. دکتر زحیلی حکمت‌های عده را چنین بیان می‌کند:
1. تک‌خوانی زن برای محارم
اطمینان از عدم وجود حمل: این مهم‌ترین حکمت عده است که برای جلوگیری از اختلاط انساب وضع شده است. اگر زن حامله باشد، عده تا زمان وضع حمل ادامه دارد، خواه این مدت کوتاه باشد یا طولانی.
2. تک‌خوانی زن در مجلس زنانه
فرصتی برای رجوع و صلح در طلاق رجعی: در طلاق اول و دوم که رجعی محسوب می‌شود، مرد تا پایان عده می‌تواند بدون نیاز به عقد جدید، به همسر خود بازگردد. این فرصتی است برای تأمل، پشیمانی و احتمال اصلاح روابط.
3. تک‌خوانی زن در مجالس مختلط (ص ۱۵۱).
نشان دادن احترام و وفاداری به پیمان ازدواج سابق: به ویژه در عده وفات که چهار ماه و ده روز است، این مدت نوعی سوگواری و احترام به یاد همسر متوفی محسوب می‌شود.
 
مؤلف انواع عده و مدت هر یک را به تفصیل بیان می‌کند: برای زنان حائض، عده سه طهر کامل است. برای زنان یائسه و صغیره، عده سه ماه قمری است. برای زنان حامله، عده تا وضع حمل است. در عده وفات، برای همه زنان غیرحامل چهار ماه و ده روز تعیین شده است.
نویسنده تک‌خوانی زن برای محارم را به دو قسم تقسیم کرده است: تک‌خوانی برای شوهر و تک‌خوانی برای محارم (شوهر و غیر شوهر).
در دوران عده، زن حق خروج از منزل مشترک را ندارد مگر در موارد ضروری، و شوهر موظف به تأمین نفقه و مسکن اوست. همچنین زن در این دوران از آرایش و زینت برای جلب توجه خواستگاران باید پرهیز کند.
 
خاتمه
در مورد تک‌خوانی زن برای شوهر، فقها به دو دسته تقسیم شده‌اند: سید هبه الله شهرستانی به حلیت و خویی، خامنه‌ای و نوری همدانی به حرمت غنا زن و شوهر حکم داده‌اند.
دکتر وهبه الزحیلی در خاتمه کتاب، بار دیگر بر این نکته تأکید می‌کند که خانواده، سنگ بنای جامعه اسلامی و مهم‌ترین دژ برای حفظ دین و اخلاق است. ایشان نتیجه می‌گیرد که نظام خانواده در اسلام، نظامی جامع، متعادل و واقع‌گراست که با در نظر گرفتن تمام ابعاد وجودی انسان، راه را برای تشکیل خانواده‌ای سعادتمند، پویا و استوار هموار می‌سازد.
در رابطه با تک‌خوانی زن برای محارم (شوهر و غیر شوهر)، اکثر فقها حکم به حرمت داده‌اند، در حالی که عده قلیلی جواز آن را مشروط به غنای زن در عروسی دانسته‌اند (ص۱۵۱ -۱۵۵).
مؤلف تأکید می‌کند که احکام و قوانین اسلامی در زمینه خانواده، برخلاف قوانین وضعی بشری، ریشه در علم لایتناهی الهی دارند و از این رو قادرند در هر زمان و مکانی پاسخگوی نیازهای حقیقی انسان باشند. این احکام نه تنها محدودکننده نیستند، بلکه چارچوبی امن برای رشد و شکوفایی استعدادهای انسانی در محیط خانواده فراهم می‌آورند.
 
در پایان، دکتر زحیلی با دعوت همه مسلمانان به احیای این نظام الهی در زندگی خود، امیدواری خود را نسبت به آینده خانواده مسلمان ابراز می‌دارد. ایشان معتقد است که با وجود همه چالش‌ها و تهدیدات، خانواده مسلمان به دلیل استواری بر مبانی وحیانی و سازگاری با فطرت انسانی، قادر خواهد بود نه تنها در برابر طوفان‌های تغییرات اجتماعی مقاومت کند، بلکه به عنوان الگویی موفق برای سایر جوامع بشری نیز مطرح شود. این امید بر این باور استوار است که احکام الهی همواره متضمن مصلحت و سعادت حقیقی انسان هستند و راه نجات بشریت از بحران‌های اخلاقی و اجتماعی معاصر، بازگشت به این احکام حکیمانه است.
اما تک‌خوانی زن در مجالس زنانه، طبق نظر مراجع عظام معاصر، اگر خوانندگی از مصادیق غنای محرم باشد، حرام است و در غیر این صورت، جایز است (ص۱۵۶ - ۱۵۷).
 
نویسنده تک‌خوانی زنان در مجالس مختلط را با استناد به روایات ابی بصیر و کلمات فقها، در صورتی که مردان حضور داشته باشند، حرام دانسته است (ص۱۵۷-۱۵۹).
 
 
==جمع خوانی زنان==
نویسنده جمع‌خوانی زنان را به دو دسته تقسیم کرده است: جمع‌خوانی در مجالس زنانه و مجالس مختلط.
 
در مجالس زنانه، به ویژه در مراسم عروسی، با استناد به روایات ابی بصیر، جمع‌خوانی در صورتی که مردان حضور نداشته باشند، جایز دانسته شده است. همچنین، به نظر فقهای معاصر، در مجالس غیرعروسی، این عمل مشروط بر آنکه از نوع غنای محرم (صوت مرجع مطرب لهوی) و با محرمات دیگر همراه نباشد، جایز است (ص۱۵۹ - ۱۶۲).
 
اما در مجالس مختلط، با استناد به روایت ابی بصیر، اگر خوانندگی زنان به صورت غنا و در حضور مردان باشد، حرام است. اما اگر به صورت غیرغنایی باشد و به حد غنای محرم نرسد و با حرام دیگری همراه نباشد، جایز است. نویسنده در این مورد نظر چند تن از فقهای معاصر را نیز ذکر می‌کند (ص۱۶۲ - ۱۶۳).
 
 
==خوانندگی زن بدون مستمع==
نویسنده در مبحث (خوانندگی زن بدون مستمع) بیان می‌کند که در صورتی که مخاطبی وجود نداشته باشد و خواننده دارای شرایط غنای محرم باشد، بر اساس نظر اکثر مراجع عظام، این عمل را حرام دانسته است (ص ۱۶۴-۱۶۵).
 
==خوانندگی زن با صدای مردانه و صدای بچه گانه==
نویسنده می‌نویسد ملاک حرمت خوانندگی محرم(صوت مرجع مطرب لهوی) میباشد و تغییر صدا نقشی در تغییر حکم ندارد هر صدایی که شرایط غنا را داشته باشد مشمول آیات و روایات حرمت غنا می‌باشد خواه توسط زن باشد یا مرد،
نویسنده استفتائات مطرح شده از مراجع تقلید را در این باره می‌آورد(ص۱۶۵ -۱۶۷).
 
== ........................... ==
 
 
== استثنائات حرمت خوانندگی زن ==
=== قرائت قرآن===
نویسنده پس از بررسی حرمت غنا، به استثنائات آن می‌پردازد و قرائت قرآن و مراثی را از حرمت خوانندگی زن مستثنی می‌کند. او برای جواز غنا در قرائت قرآن، سه دسته روایت معرفی می‌کند. دسته اول شامل پنج روایت است که بر جواز خواندن قرآن با غنا دلالت دارند. نویسنده پس از بحث سند و دلالت این روایات، نظر فقها و محدثان را نیز بیان می‌کند. (ص ۱۷۰ - ۱۸۰)
 
در دسته دوم، نویسنده به روایاتی که بر مدح صوت نیکو دلالت دارند اشاره کرده و سه روایت همراه با بحث سندی و دلالی در زیر آن می‌آورد.
در دسته سوم، به روایاتی که بر مدح قرائت قرآن با صوت حزین دلالت دارند اشاره کرده و دو روایت در ذیل آن همراه با بحث سندی و دلالی می‌آورد.
در ادامه، نویسنده عبارات تعدادی از فقها را بیان می‌کند که در حرمت غنا فرقی بین قرائت قرآن و غیر قرآن قرار نداده و هر صورتی که به صورت غنای محرم ادا شود را حرام می‌دانند (ص ۱۸۱ - ۱۹۲).
 
 
===مرثیه===
 
نویسنده نظر برخی فقها که قائل به جواز غنا و عدم جواز در مراثی شده‌اند را در ابتدای بحث می‌آورد
و در ادامه به دلایل جواز غنا در مرثیه‌ها می‌پردازد نویسنده هفت دلیل برای آن ذکر می‌کند که عبارتند:
۱- روایات همراه با بحث سندی و دلالی
۲- تحقق نیافتن مفهوم غنا در مرثیه‌ها با استناد به کلام محقق اردبیلی
۳- سیره مستمری فقها و متشرعین
۴- عدم وجود اخبار صحیح و صریح در حرمت غنا
۵- کمک غنا به گریه در مرثیه اهل بیت(ع)
۶- قاعده اصل جواز به خاطر وجود شک در حرمت غنا
نویسنده پس از ذکر ادله بیان می‌کند که همه ادله ی جواز غنا در مرثیه‌ها ناتمام بوده و غنا در مرثیه همانند غنا در غیر آن به حرمت اولیه‌اش باقی است.
 
وی بیان می‌کند که آنچه از تتبع در اقوال فقها به دست می‌آید این است که نوحه دو قسم است نوحه حق و نوحه باطل.
نویسنده در ابتدا به کلمات فقها در این باره اشاره می‌کند سپس دو دسته از روایاتی را که مدعای استناد آنهاست می‌آورد‌. روایات جواز نوحه و روایات عدم جواز نوحه.
 
نویسنده با توجه به تعارض روایاتی که در این باره ذکر شده به جمع روایات پرداخته و می‌نویسد مراد از روایات جواز نوحه در آنجایی است که نوحه خوان به باطل سخن نگوید به حد غنا نرسد و صدای زن را اجانب نشنود سپس نویسنده نتیجه می‌گیرد عبارات فقهایی که قائل به جواز نوحه برای اموات هستند تنها مختص به نوحه‌گری زنان برای اموات است و شامل جواز نوحه‌گری مردان برای اموات نمی‌شود هرچند مردان می‌توانند هنگام مرثیه برای ائمه علیهم السلام با صوت نیکو نوحه خوانی کنند البته به شرط عدم اقتران با محرمات دیگر اما علمایی که نوحه را حرام می‌دانند در صورتی هست که به حد غنای حرام رسیده باشد یا اینکه به باطل سخن بگویند یا اینکه مردان نامحرم صدای زن نوحه خوان را بشنوند در نتیجه نوحه‌گری از مفهوم غنا تخصصاً خارج است چون نزد عرف و اهل لغت بین این دو فرق است(ص۱۹۳ - ۲۰۶)
 
===ایام جشن===
 
نویسنده از جمله مواردی که احتمال استثنای آن را از حکم کلی حرمت غنا داده، غنا و آوازخوانی در ایام جشن و سرور و شادی و ایام عید است که مستند آن دو روایت است.  
 
نویسنده پس از بررسی سند و دلالت روایات و کلمات فقها نتیجه می‌گیرد که غنا در ایام عید استثنا نشده است و چنانچه شعر یا نثر را به صورت غنا بخوانند، حرام است، خواه مطلب حق باشد یا باطل. (ص ۲۰۶ - ۲۱۰)
 
===حداء===
حداء به معنای سرودی است که شتربان‌ها می‌خوانند تا شترها تندتر حرکت کنند.
نویسنده در این بخش به بحث درباره حداء می‌پردازد و به گفته برخی علما مانند محقق حلی، علامه حلی، شهید اول و شهید ثانی اشاره می‌کند که حداء را از حرمت غنا استثنا کرده‌اند. با این حال، برخی دیگر از جمله امام خمینی و بحرانی این استثنا را نپذیرفته‌اند.
 
نویسنده ادله جواز حداء را بر اساس روایات و قاعده اصل جواز می‌داند. اما پس از اشکال به ادله مذکور، نتیجه می‌گیرد که دلایلی که برای اثبات جواز حداء به صورت مطلق ذکر شده، ناتمام بوده و بنابراین، حداء از دلیل حرمت غنا استثنا نمی‌شود. (ص ۲۱۰ - ۲۱۱)
 
===مراسم زفاف===
 
یکی از مواردی که بانوان به عنوان استثنای غنا مطرح کرده‌اند، غنای زن در زفاف عروس است. این مسئله از قدیم در میان فقهای شیعه مورد اختلاف بوده و علما در این زمینه به سه دسته تقسیم شده‌اند:
 
1. حرمت مطلق غنا، حتی در عروسی
 
2. کراهت غنای زن در عروسی
 
3. جواز غنا در عروسی
 
با توجه به اینکه اکثر فقها به حلیت غنای زن در زفاف عروس قائل شده‌اند، نویسنده در این قسمت نظر ۳۵ نفر از فقها را ارائه می‌دهد. (ص ۲۱۲ - ۲۲۰).
 
نویسنده در ادامه به اختلاف دیدگاه‌ها در مورد غنا در عروسی و استثنای غنای محرم اشاره می‌کند. در این زمینه، سه دیدگاه اصلی وجود دارد:
 
1. عده‌ای غنا را تنها در حال زفاف جایز دانسته‌اند.
 
2. عده‌ای غنا را در حال زفاف و همچنین در مجالس قبل و بعد از آن جایز می‌دانند.
 
3. عده‌ای دیگر غنا را در تمامی مراسم‌هایی که به عنوان عروسی برگزار می‌شود، جایز می‌دانند.
 
نویسنده سپس به منبع اصلی اختلاف فقها پرداخته و توضیح می‌دهد که این اختلاف به دلیل تفاوت در ادله است. او در ابتدا مستندات قائلین به جواز غنا در زفاف را بررسی می‌کند و می‌نویسد که این افراد به روایات سه‌گانه ابا بصیر از امام صادق علیه‌السلام استناد کرده‌اند.  
 
پس از بررسی سند و دلالت این روایات، نویسنده نتیجه‌گیری می‌کند که سه روایت ابا بصیر در واقع فقط یک روایت است که اکثر فقها به آن عمل کرده و خوانندگی زن را در زفاف با شرایط خاصی جایز دانسته‌اند. (ص ۲۲۱ - ۲۳۰).
 
 
فقه معاصر کتابشناسی, [۰۶.۱۲.۲۴ ۱۳:۵۳]
قائلین به عدم استثنا زفاف
 
نویسنده در این بخش به نظرات فقهایی اشاره می‌کند که به حرمت مطلق غنا حتی در عروسی‌ها قائل هستند. از جمله این فقها می‌توان به شیخ انصاری و صاحب مفتاح الکرامه اشاره کرد که هیچ استثنایی را در این زمینه نپذیرفته‌اند. همچنین، فقهایی مانند شیخ صدوق، شیخ مفید، سید محمد کاظم یزدی، مکارم شیرازی، صافی گلپایگانی و سیستانی نیز درباره جواز غنا در عروسی احتیاط کرده‌اند. (ص ۲۳۰ - ۲۳۴)
 
فقه معاصر کتابشناسی, [۰۶.۱۲.۲۴ ۱۴:۱۹]
احکام شک در حکم خوانندگی زن
 
نویسنده می‌نویسد در صورتی که در مسئله غنا شک داشته باشیم، سه گونه متصور است:
 
1. شبهه حکمیه تحریمیه
2. شبهه موضوعیه مفهومیه
3. شبهه موضوعی مصداقیه
 
نویسنده پس از توضیح هر یک از موارد مذکور، بر اساس قواعد اصولی و بیان دیدگاه تعدادی از فقها، حکم آن‌ها را درباره غنا بیان می‌کند (ص ۲۳۵ - ۲۴۳).
 
فقه معاصر کتابشناسی, [۰۶.۱۲.۲۴ ۱۴:۲۴]
نویسنده در ادامه به موضوع (حسن احتیاط درباره صدای مشکوک زن) می‌پردازد و بیان می‌کند که برخی خوانندگی‌ها هست که از نظر موضوع مشکوک است و معلوم نیست که آیا از مصادیق غنای محرم است یا نه.
 
در این گونه موارد، اکثر فقها در مقام فتوا اصل برائت را جاری و حکم به جواز می‌دهند، اما در مقام عمل توصیه به احتیاط دارند.  
 
نویسنده در ادامه روایاتی که دلالت بر مطلوبیت احتیاط در مواد مشکوک فقهی دارد و نیز کلمات فقهایی که قائل به اصالت البرائت شده‌اند و احتیاط را مطلوب می‌دانند، ذکر می‌کند (ص ۲۴۳ - ۲۴۹).