پرش به محتوا

کاربر:Mojtaba61.Abedini/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

از دانشنامه فقه معاصر
Mojtaba61.Abedini (بحث | مشارکت‌ها)
برچسب: برگردانده‌شده
Mojtaba61.Abedini (بحث | مشارکت‌ها)
 
(۵۲۰ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
کتاب '''غنا در فقه شیعی''' به بررسی ادله حرمت غنا (اجماع، آیات و روایات) می‌پردازد. در فصل اول، اجماع فقها و نقد آن، و همچنین آیات قرآن که به حرمت غنا اشاره دارند، مورد بررسی قرار می‌گیرد. نویسنده به این نتیجه می‌رسد که غنا به‌طور خاص حرام است و استناد به آیات و روایات برای اثبات این حرمت ضروری است. در فصل دوم، روایات مربوط به حرمت استماع غنا و نظرات فقها در این زمینه تحلیل می‌شود. فصل سوم به بررسی غنا در قرائت قرآن و روایات مرتبط با آن اختصاص دارد. در فصل چهارم، نویسنده به مستثنیات حکم غنا، از جمله غنا در عروسی و اعیاد، می‌پردازد و در نهایت به مسائل مستحدثه مانند حکم غنا در صدای ضبط شده اشاره می‌کند.
==== مجتبی عابدینی ====
کتاب «بررسی فقهی خوانندگی زن در جامعه اسلامی» به تحلیل موضوع غنا و خوانندگی زنان از دیدگاه فقه شیعه پرداخته است. نویسنده در این اثر، با استناد به آیات، روایات، اجماع و نظرات فقها، حرمت ذاتی یا مشروط غنا را بررسی کرده و دیدگاه‌های مختلف را تحلیل می‌کند. موضوعاتی همچون معیار طرب، غنا در قرآن، مرثیه، مراسم عروسی و تک‌خوانی زن مورد بحث قرار گرفته است. همچنین استثنائات حرمت غنا مانند قرائت قرآن و حداء نیز بررسی شده‌اند. این کتاب با تحلیل تاریخی و سندی، به اختلاف نظرات فقها و دلایل آنها می‌پردازد. در نهایت، نویسنده به احکام شک در خوانندگی زن و توصیه به احتیاط در موارد مشکوک اشاره دارد.


==معرفی و گزارش شاختار==
کتاب «بررسی فقهی خوانندگی زن در جامعه اسلامی» نوشته رسول جمشیدی، در سال ۱۳۹۹ توسط انتشارات سومر نشر منتشر شد. این اثر با ۲۸۰ صفحه، به تحلیل و بررسی جوانب فقهی مرتبط با خوانندگی زنان در جامعه اسلامی می‌پردازد.


==معرفی اجمالی و ساختار==
کتاب حاضر در چهار فصل تنظیم شده است:
کتاب «غنا در فقه شیعی» اثر سید عباس سید کریمی با ترجمه مهدی حمیدی پارسا، توسط نشر مدرسه اسلامی هنر در ۲۱۵ صفحه منتشر شده است. این کتاب که در دو نوبت چاپ شده، به بررسی ابعاد فقهی غنا در متون اسلامی می‌پردازد. اثر مذکور در چهار فصل تنظیم شده است: فصل اول به ادله حرمت غنا، فصل دوم به ادله جواز غنا، فصل سوم به موضوع غنا و فصل چهارم به استثناهای حکم غنا اختصاص دارد.
فصل اول: کلیات موضوع مورد بررسی قرار گرفته است.
فصل دوم: به مفهوم غنا و تبیین ابعاد مختلف این مفهوم در موسیقی پرداخته شده است.
فصل سوم: به بررسی فقهی خوانندگی زنان، شامل ادله حرمت غنا، حرمت کسب، تک‌خوانی و جمع‌خوانی زنان، خوانندگی با صدای مردانه و موارد دیگر اختصاص دارد.
فصل چهارم: به نتیجه‌گیری اختصاص یافته است که در آن نویسنده جمع‌بندی مباحث مطرح‌شده را ارائه می‌دهد.


==ادله حرمت غنا==
==بررسی لغوی و اصطلاحی غنا==
نویسنده در فصل اول و دوم به کلیات مباحث همچون تبیین مسئله، ضرورت پژوهش و نیز مفهوم‌شناسی غنا پرداخته است (ص۱۲-۴۲).


نویسنده در فصل اول به ادله حرمت غنا بر اساس اجماع، آیات و روایات پرداخته است.
نویسنده برای شناخت معنای خوانندگی و اینکه کدام نوع از خوانندگی در اسلام حرام و یا حلال است و خوانندگی حرام دارای چه شرایطی باید باشد درابتدا به لغت نامه ها مراجعه کرده و پس از بیان لغوی غنا به بررسی تعاریف لغوی پرداخته است و معتقد است که برخی از معانی غنا از نوع بیان مصداق برای مفهوم غنا بوده که اختلاف بین آنها تاثیری در استنباط حکم ندارد از طرفی تعاریف ذکر شده برای غنا در ظاهر اختلاف زیادی دارند که معلوم نیست غنا به معنی آواز است یا آواز طب انگیز مشتمل بر ترجیع و ....در ادامه نویسنده تعریف جامعی از غنا ارایه داده که شامل همه تعاریف لغوی غنا شده است و آن عبارت است از: «صوتی که با ترجیع و کیفیت خاصی ادا شود که طرب انگیز باشد»


===اجماع===
نویسنده غنا را مترادف خوانندگی دانسته و نظرات فقهایی مانند میرزای قمی، علامه حلی و صاحب جواهر را در تأیید این معنا بیان کرده است. ایشان پس از ذکر اقوال فقها نتیجه می‌گیرد که غنا، آواز ترجیع‌دار و طرب‌انگیزی است که قوای شهوانی را تحریک کرده و مناسب مجالس فسق و فجور است. از دید نویسنده، ارکان اصلی غنا شامل ترجیع و طرب است و حرمت آن بین زن و مرد یا نوع اجرا (مستقیم یا ضبط‌شده) تفاوتی ندارد. (ص۱۹ - ۳۳)


نویسنده در ابتدا حکم اجماع را بر اساس نظر فقهای متقدّم و متأخّر ذکر می‌کند (ص۲۶-۳۶)
نویسنده معتقد است که از برخی آیات و روایات تفسیری استفاده می شود که در تحقق غنا علاوه بر دو عنصر ترجیع و تطریب صوت، عناصر دیگری همچون سخن لهو و یا باطلی که موجب گمراهی از مسیر حق شود و یا صوتی که مناسب مجالس لهو باشد، مدخلیت دارد و بدون آنها غنای فقهی تحقق نخواهد داشت. به اعتقاد نویسنده حرمت خوانندگی زن با وجود ارکان اصلی غنا (طرب، ترجیع، لهو) محقق می شود و انگیزه خواننده و شنونده، مکان و زمان در حرمت آن تاثیری ندارد جز در مورد اجبار.(ص۳۵ - ۳۶)
وی در نقد این اجماع می‌نویسد که این اجماع تعبدی نیست و مدعیان اجماع به آیات و روایاتی که دلالت بر حرمت غنا دارند، استناد کرده‌اند. در نتیجه، او اجماع را مدرکی می‌داند و معتقد است که قابل استناد نیست (ص۳۴)


===آیات===
== بررسی اعتبار طرب فعلی یا شأنی در صدق خوانندگی زن==


به باور نویسنده، کلمه غنا در قرآن نیامده است و در نتیجه نمی‌توان بدون در نظر گرفتن روایات برای اثبات حرمت غنا به آیات قرآن تمسک کرد. او استدلال به آیات را به مدد روایاتی می‌داند که در تفسیر این آیات آمده است. نویسنده در مباحث خود به چهار آیه استناد میکند. او در ابتدا به آیه ۳۰ سوره حج و آیه ۷۲ فرقان اشاره می‌کند که در تفسیر مربوط به غنا تطبیق داده شده‌اند (ص۳۷) نویسنده به بررسی روایات مرتبط، به اثبات حرمت غنا پرداخته و نظرات مفسران و فقها و نقدهای مختلف را مطرح می کندو نتیجه می‌گیرد این دو آیه به طور خاص به غنا تعلق دارد و غنا بذاته حرام است نه با عنوان دیگر (ص۳۷-۵۵)
نویسنده با طرح این پرسش که آیا در تحقق غنا، وجود طرب فعلی لازم است یا طرب شأنی کافی است، به بررسی این موضوع پرداخته است. او ابتدا به تعریف طرب فعلی و طرب شأنی پرداخته و با اشاره به دیدگاه برخی از فقهای شیعه همچون شیخ انصاری و سید خوانساری، بیان می‌کند که اکثر فقهای شیعه به شرط بودن طرب شأنی در غنا اعتقاد دارند. به نظر نویسنده، از آنجا که در وضع احکام اسلام، نوع و عرف مردم مورد توجه قرار گرفته است، بنابراین معیار تحقق غنا باید بر مبنای نوع و شأن افراد باشد.(ص ۴۲-۴۶).


نویسنده در ادامه به تحلیل آیه ۶ سوره لقمان اشاره می‌کند و پس از بررسی مفصل روایات و نظرات محدثین و فقها، نتیجه می‌گیرد که این آیه به طور مستقل به حرمت لهو الحدیث اشاره دارد و حرمت غنا به دلیل این ویژگی آن است. امام(ع) نیز با استناد به این آیه حکم به حرمت غنا و وعده عذاب برای آن می‌دهد. اگرچه دلیل استدلال امام(ع) برای ما واضح نیست، اما جهل ما به این دلیل ایرادی به استدلال به آیه وارد نمی‌کند، و همین برای حکم حرمت غنا کفایت می‌کند (ص۵۶-۷۵)
==معیار تشخیص طرب ==
نویسنده به بررسی اختلاف نظر فقها در مورد معیار تشخیص موسیقی مطرب پرداخته و مطرح می‌کند که آیا این معیار بر اساس نظر عموم مردم، عرف متدینین، عرف خاص یا شخص مکلف تعیین می‌شود؟ به باور او، فقها در پاسخ به این پرسش به چند گروه تقسیم شده‌اند و هر گروه یکی از این معیارها را پذیرفته است.(ص ۴۶-۴۹).
==ملاک صدق غنا صوت یا کلام؟==
نویسنده با استناد به دیدگاه اکثر فقهای معاصر، غنا را کیفیتی در صدا تعریف می‌کند که دارای ترجیح طرب‌انگیز است. او تأکید دارد که در حرمت غنا تفاوتی وجود ندارد، شعر باشد یا نثر، مرثیه باشید یا قرآن و دعا. در ادامه به برخی از دیدگاه‌های فقها همچون میرزای قمی، آیت الله خویی، مکارم شیرازی اشاره می‌کند. (ص ۴۹-۵۲).


نویسنده به فراز دوم از آیه ۷۲ سوره فرقان به‌عنوان چهارمین آیه برای حرمت غنا استناد می‌کند. وی پس از نقل روایات و بررسی سندی و دلالتی آیه، در نهایت قائل به حرمت لغو می‌شود (ص۷۵-۸۱).
==آواز زن بصورت غنا یا صدای زن؟==
به اعتقاد نویسنده، آنچه در اسلام ممنوع است، آواز زن به صورت غنا و لهوی است، نه صدای زن. زیرا در روایات اسلامی، استفاده از صوت زیبا در قرائت قرآن، اذان و موارد مشابه، هیچ اشکالی ندارد. ایشان در ادامه نظر فقهایی همچون خامنه‌ای، نور همدانی و فاضل لنکرانی را در تایید کلام خود ذکر می‌کند. نویسنده سپس با استناد به کتب فقهی، صدای زن را به دو دسته تقسیم می‌کند:
 
۱. حرمت مطلق اظهار و شنیدن صدای زن، که برخی فقها همچون محقق حلی بدان قایل هستند.
 
۲. حرمت اظهار صدای زن به‌صورت تحریک‌آمیز و شنیدن آن با نیت لذت. 
 
او با استناد به نظرات فقهای معاصر همچون سید یزدی، امام خمینی، خویی و برخی روایات، دیدگاه دوم را رایج‌تر می‌داند (ص ۵۲-۶۱).
 
نویسنده در پایان فصل دوم به بررسی انواع صدای زن در خوانندگی می‌پردازد. او با مرور مطالب پیشین، به موضوع تغییر صدای زن به صدای بم، صدای مردانه و همچنین صدای کودکانه اشاره کرده و بدون پرداختن به جنبه فقهی، بحث را خاتمه می‌دهد (ص ۶۱).
==حرمت غنا، ذاتی یا عرضی؟ ==
به نظر نویسنده، اکثر فقهای مسلمان غنا را حرام می‌دانند، اما درباره ذاتی یا عرضی بودن این حرمت اختلاف نظر وجود دارد. بیشتر فقها به حرمت ذاتی غنا معتقدند، در حالی که فقهایی همچون فیض کاشانی و محقق سبزواری حرمت عرضی آن را پذیرفته‌اند. همچنین، فقهای اهل سنت نیز در این زمینه اتفاق نظر ندارند و دیدگاه‌های گوناگونی از جواز تا حرمت، کراهت و اباحه مطرح کرده‌اند. نویسنده در ادامه، پس از بررسی موضوع، سه دیدگاه را مطرح می‌کند: ۱. حرمت ذاتی غنا ۲. حرمت ناشی از عوامل خارجی ۳. تفکیک میان غنای لهوی و غیرلهوی.
 
به گفته نویسنده اکثریت فقهای شیعه با شهرت نزدیک به اجماع، غنا را ذاتاً حرام دانسته‌اند. او دیدگاه ۲۸ فقیه شیعه از جمله شیخ صدوق، شیخ طوسی و علامه حلی را از آغاز غیبت کبری تاکنون مورد بررسی قرار داده است. (ص ۶۲ - ۷۵).
 
==دلائل حرمت ذاتی غنا==
نویسنده پیش از پرداختن به دلایل حرمت خوانندگی زنان، این سؤال را مطرح می‌کند که چرا در قرآن به‌طور مستقیم به ممنوعیت آوازخوانی زنان اشاره نشده است. سپس با استناد به قاعده اشتراک تکالیف میان زنان و مردان و استفاده از لفظ مذکر به‌عنوان معنای عام، تلاش می‌کند با بهره‌گیری از دیدگاه‌های جوادی آملی پاسخی برای این پرسش ارائه دهد (۷۵ تا ۸۰).
 
=== آیات ===
به نظر نویسنده، از آنجا که در آیات قرآن به طور مستقیم از لفظ غنا استفاده نشده و امر و نهی صریحی در مورد آن وجود ندارد، کسانی که به این آیات استناد می‌کنند، برای اثبات حرمت غنا به روایات مرتبط رجوع کرده‌اند. در قرآن کریم، واژه‌هایی مانند قول زور، باطل و لهو الحدیث ذکر شده است که بر اساس دیدگاه مفسران و روایات نقل‌شده از ائمه (ع)، بر مفهوم غنا و خوانندگی تطبیق داده می‌شود. نویسنده در این بخش، آیات ۶ سوره لقمان، ۳۰ سوره حج، ۷۲ سوره فرقان و ۳ سوره مؤمنون را از دیدگاه لغویان، مفسران، فقها و روایات وارده (با تحلیل اسناد) مورد بررسی قرار می‌دهد (۸۰ تا ۹۸). در نهایت، به نتیجه‌گیری درباره حرمت غنا می‌رسد و دیدگاه کسانی را نقد می‌کند که معتقدند آیات و روایات دلالت قطعی بر حرمت غنا ندارند و پاسخ‌هایی به این نظرات ارائه می‌دهد (۹۸ تا ۹۹).


===روایات===
===روایات===
نویسنده سومین دلیل حرمت غنا را روایات می‌داند و ۱۳ روایت را به همراه توضیحاتی از فقها همچون شیخ انصاری، امام خمینی در ذیل روایات مطرح می‌کند. (ص۸۱- ۱۲۰).
نویسنده در دومین دلیل برای حرمت ذاتی غنا به روایاتی استناد می‌کند که به‌طور مستقل در منابع شیعه و سنی درباره غنا نقل شده‌اند و برخی فقها برای آن ادعای تواتر دارند. او دیدگاه فقهایی را که معتقدند هیچ روایتی با سند و دلالت کامل برای اثبات حرمت غنا وجود ندارد، رد کرده و بیان می‌کند که با بررسی منابع روایی، می‌توان به تعداد زیادی روایت معتبر دست یافت که از نظر سند صحیح بوده و به روشنی بر حرمت ذاتی غنا دلالت دارند.
به باور نویسنده یکی از ادله حرمت غنا روایاتی است که در حرمت شنیدن غنا وارد شده است به اعتقاد وی شاید بیش از ۲۰ روایت در حرمت استماع غنا وارد شده که هرچند در دلالت بعضی از آنها جای تامل دارد اما حرمت گوش دادن به چیزی غالباً دلالت دارد بر حرمت فعل ملازم با آن چیز (ص۱۲۰).
 
نویسنده برای جمع‌آوری روایات، آن‌ها را از نظر سند مورد بررسی قرار داده و به چهار دسته کلی تقسیم می‌کند:
 
۱. روایاتی که در نکوهش زنان خواننده هستند
 
۲. روایاتی که به حرام بودن قیمت کنیز خواننده اشاره دارند
 
۳. روایاتی که به حرام بودن کسب و کار زنان خواننده مربوط می‌شوند
 
۴. روایاتی که به ممنوعیت استماع و شرکت در مجالس زنان خواننده اشاره دارند
 
او پس از این دسته‌بندی نتیجه می‌گیرد که این روایات از نظر سند و دلالت در حرمت ذاتی غنا تمام هستند. همچنین برخی از فقها نیز بر حرمت ذاتی غنا ادعای استفاضه و تواتر در روایات دارند، که در این صورت ضعف سندی برخی از روایات خدشه‌ای بر استدلال حرمت غنا نخواهد داشت (ص ۹۹-۱۰۶).
 
=== اجماع===
به نظر نویسنده، علمایی مانند شیخ مفید، شیخ طوسی، ملا احمد نراقی، صاحب جواهر، شیخ انصاری و دیگر فقهایی که به اجماع استناد کرده‌اند، اجماعشان مدرکی بوده و نمی‌تواند دلیل مستقلی برای اثبات حرمت ذاتی غنا باشد. بلکه این اجماع تأییدی بر دلالت آیات و روایات است (ص ۱۰۶-۱۱۰).
 
===دلیل عقلی===
نویسنده معتقد است که استناد به عقل تنها زمانی معتبر است که هیچ حکمی از طریق کتاب، سنت یا اجماع در دسترس نباشد و عقل بتواند با قطعیت و یقین مفسده یا مصلحت موضوع را تشخیص دهد. با این حال، از آنجا که اکثر فقها با تکیه بر آیه، سنت و اجماع، حکم به حرمت خوانندگی زن داده‌اند، به دلیل عقلی بسنده نکرده‌اند (ص ۱۱۰-۱۱۱).
 
==دیدگاه مخالفین حرمت ذاتی غنا==
نویسنده در دومین دیدگاه خود به بررسی نظر اقلیت فقهای شیعه درباره حکم غنا می‌پردازد و نظرات فقهایی مانند فیض کاشانی، سید مهدی کشمیری و محقق سبزواری را که در مورد حرمت ذاتی غنا تردید کرده و آن را به دلایل خارجی مرتبط می‌دانند، اشاره می‌کند. او همچنین به قاعده انصراف (یعنی اینکه روایات غنا به دوران عباسیان مربوط می‌شود) و روایاتی که برای حمایت از این مدعا ذکر شده‌اند، پرداخته است. (ص۱۱۲ - ۱۲۲).
 
نویسنده در بخش مربوط به بررسی عصر صدور روایات مرتبط با غنا، برای روشن شدن درستی یا نادرستی دیدگاه فیض کاشانی، تاریخچه غنا را از دوران جاهلیت تا قرن سوم مورد بررسی قرار داده است. در نهایت نتیجه می‌گیرد که استفاده از غنای لهوی و فاسد در تمامی دوره‌ها وجود داشته و مفهوم غنا در آن زمان نیز به همان معنای رایج در فقه و شرع به کار رفته است (ص۱۲۳-۱۳۰).
 
==دیدگاه قائلین به تفصیل بین خوانندگی لهوی و غیر لهوی==
نویسنده در سومین دیدگاه به تحلیل نظر کسانی پرداخته است که به تفکیک بین خوانندگی لهوی و غیر لهوی زنان معتقدند. او مهم‌ترین مدافعان این نظر را سید محمد ابراهیم بحرانی، مشهور به سید ماجد، معرفی کرده و توضیح می‌دهد که این افراد غنا را به دو نوع غنای حلال (غیر شهوانی) و غنای حرام (شهوانی) تقسیم کرده‌اند. دلیل اصلی آنها انصراف است که نویسنده معتقد است این ادعا بر خلاف ظاهر است چرا که در هر زمانی در مجالس اکثر خلفا مجالس شعرخوانی با آواز مرسوم بوده و بعضا با محرمات دیگری آمیخته بوده و نمی‌توان تنها در مورد امویان و عباسیان ادعای انصراف کرد افزون بر‌آنکه حمل احادیث مجوزه بر غنای لغوی (صوت مرجع مطر) با اجماع فقها مخالفت دارد (ص ۱۳۱ - ۱۳۴).
 
==موضوعات مختلف خوانندگی زن ==
نویسنده پس از بررسی نظر فقها درباره حرمت ذاتی غنا، به موضوعات مرتبط با خوانندگی زنان می‌پردازد. این موضوعات شامل کسب درآمد از خوانندگی، حرام بودن همکاری با خوانندگان، فاسق دانستن آنها، کبیره بودن گناه خوانندگی و ممنوعیت حضور در مجالس خوانندگی است.
 
به اعتقاد نویسنده، اکثر فقها کسب درآمد از خوانندگی را حرام دانسته و آن را از گناهان کبیره می‌شمارند. همچنین، تشویق و کمک به خوانندگان و حضور در مجالس آنها را موجب عقوبت اخروی می‌دانند. نویسنده این مباحث را با استناد به نظرات فقهایی چون شیخ صدوق، شیخ مفید، شیخ طوسی و فقهای معاصر مانند امام خمینی و مکارم بیان می‌کند. (ص ۱۳۵ - ۱۵۱).
 
==تک خوانی زن ==
 
نویسنده به بررسی جزئیات خاص خوانندگی زنان می‌پردازد و با اشاره به اینکه در مباحث قبلی ادله حرمت و حلیت غنا به تفصیل بررسی شده، در اینجا تنها به جمع‌بندی نظرات فقها می‌پردازد. او موضوعاتی چون تک‌خوانی زن برای محارم، جمع‌خوانی زن و خوانندگی زن بدون مستمع را مورد بحث قرار می‌دهد.
 
در بخش مربوط به تک‌خوانی زن، نویسنده به سه دسته اصلی اشاره می‌کند:
1. تک‌خوانی زن برای محارم
2. تک‌خوانی زن در مجالس زنانه
3. تک‌خوانی زن در مجالس مختلط (ص ۱۵۱).
 
نویسنده تک‌خوانی زن برای محارم را به دو دسته تقسیم می‌کند: تک‌خوانی برای شوهر و تک‌خوانی برای سایر محارم.
 
در مورد تک‌خوانی زن برای شوهر، نظرات فقها به دو دسته تقسیم می‌شود: سید هبه الله شهرستانی حلیت را تأیید کرده، در حالی که فقهایی چون خویی، خامنه‌ای و نوری همدانی حکم به حرمت داده‌اند.
 
برای تک‌خوانی زن برای سایر محارم، اکثر فقها حکم به حرمت داده‌اند، در حالی که عده‌ای جواز آن را مشروط به غنای زن در عروسی دانسته‌اند (ص ۱۵۱ - ۱۵۵).
 
در خصوص تک‌خوانی در مجالس زنانه، طبق نظر مراجع معاصر، اگر خوانندگی از مصادیق غنای محرم باشد، حرام است و در غیر این صورت، جایز است (ص ۱۵۶ - ۱۵۷).
 
نویسنده همچنین تک‌خوانی زنان در مجالس مختلط را با استناد به روایات ابی بصیر و نظرات فقهای معاصر، در صورت حضور مردان، حرام می‌داند (ص ۱۵۷ - ۱۵۹).
 
==جمع خوانی زنان==
نویسنده جمع‌خوانی زنان را به دو دسته تقسیم می‌کند: جمع‌خوانی در مجالس زنانه و جمع‌خوانی در مجالس مختلط.
 
در مجالس زنانه، به ویژه در مراسم عروسی، بر اساس روایات ابی بصیر، جمع‌خوانی در صورتی که مردان حضور نداشته باشند، مجاز است. همچنین، طبق نظر فقهای معاصر، در مجالس غیرعروسی، این عمل در صورتی که از نوع غنای محرم (صوت مرجع مطرب لهوی) نباشد و با محرمات دیگر همراه نشود، جایز است (ص ۱۵۹ - ۱۶۲).
 
اما در مجالس مختلط، بر اساس روایت ابی بصیر، اگر خوانندگی زنان به صورت غنا و در حضور مردان باشد، حرام است. در عوض، اگر این خوانندگی به صورت غیرغنایی باشد و به حد غنای محرم نرسد و با حرام دیگری همراه نباشد، مجاز است. نویسنده همچنین نظرات چند تن از فقهای معاصر را در این زمینه ذکر می‌کند (ص ۱۶۲ - ۱۶۳).
 
==خوانندگی بدون مستمع و حرمت در تغییر صدا==
نویسنده در این بخش بیان می‌کند که اگر مخاطبی وجود نداشته باشد و خواننده شرایط غنای محرم را داشته باشد، بر اساس نظر اکثر مراجع عظام، این عمل حرام است (ص ۱۶۴-۱۶۵).
 
نویسنده تأکید می‌کند که ملاک حرمت خوانندگی محرم (صوت مرجع مطرب لهوی) است و تغییر صدا تأثیری در حکم ندارد. هر صدایی که شرایط غنا را داشته باشد، مشمول آیات و روایات حرمت غنا است، چه توسط زن باشد و چه مرد. همچنین، نویسنده استفتائات مطرح شده از مراجع تقلید را در این زمینه ذکر می‌کند (ص ۱۶۵-۱۶۷).


==استماع غنا==
== استثنائات حرمت خوانندگی زن ==
نویسنده به بررسی نظرات فقها درباره استماع غنا پرداخته و سپس به بررسی روایات مرتبط با این موضوع می‌پردازد. او چهار روایت را ذکر می‌کند که برخی از آن‌ها دلالت بر حرمت استماع غنا دارند. در ادامه به آیات ۳۰ سوره حج،‌ آیه ۷۲ سوره فرقان، آیه ۶ سوره لقمان استناد کرده تا حرمت استماع غنا را تأیید کند. او با استناد به این آیات و روایات، تلاش دارد تا حرمت استماع غنا را به اثبات برساند و نشان دهد که این موضوع در متون دینی و فقهی مورد تأکید قرار گرفته است (ص۱۲۱-۱۳۰)
=== قرائت قرآن===
نویسنده پس از بررسی حرمت غنا، به استثنائات آن می‌پردازد و قرائت قرآن و مراثی را از حرمت خوانندگی زن مستثنی می‌کند. او برای جواز غنا در قرائت قرآن، سه دسته روایت معرفی می‌کند. دسته اول شامل پنج روایت است که بر جواز خواندن قرآن با غنا دلالت دارند. نویسنده پس از بحث سند و دلالت این روایات، نظر فقها و محدثان را نیز بیان می‌کند. (ص ۱۷۰ - ۱۸۰)


==ادله جواز غنا==
در دسته دوم، نویسنده به روایاتی که بر مدح صوت نیکو دلالت دارند اشاره کرده و سه روایت همراه با بحث سندی و دلالی در زیر آن می‌آورد.
در دسته سوم، به روایاتی که بر مدح قرائت قرآن با صوت حزین دلالت دارند اشاره کرده و دو روایت در ذیل آن همراه با بحث سندی و دلالی می‌آورد.
در ادامه، نویسنده عبارات تعدادی از فقها را بیان می‌کند که در حرمت غنا فرقی بین قرائت قرآن و غیر قرآن قرار نداده و هر صورتی که به صورت غنای محرم ادا شود را حرام می‌دانند (ص ۱۸۱ - ۱۹۲).
===مرثیه===


به باور نویسنده، برخی افراد برای جواز غنا دلایل خاصی را بیان کرده‌اند. او به دلایل واضحی که دلالت بر جواز غنا دارد اشاره می‌کند و به خاطر طولانی نشدن بحث، از بررسی سایر ادله صرف‌نظر می‌کند. نویسنده معتقد است که با ارائه ادله واضح، به طریق اولی جواب سایر ادله مشخص می‌شود. او تأکید می‌کند که در میان فقها، هیچ‌کس به جواز مطلق غنا فتوا نداده است، هرچند برخی افراد گمان کرده‌اند که فیض کاشانی و سبزواری چنین نظری دارند، اما او این گمان را مردود می‌داند. او همچنین اشاره می‌کند که در کتاب (غنا، موسیقی) ۲۵ دلیل بر جواز غنا ذکر شده است، اما دلالت اکثر این دلایل بر جواز غنا واضح نیست و از بحث اصلی غنا خارج می‌شود (۱۳۳)
نویسنده در ابتدای بحث نظر برخی فقها را که به جواز غنا در مراثی معتقدند و کسانی که آن را ممنوع می‌دانند، مطرح می‌کند. سپس به بررسی دلایل جواز غنا در مرثیه‌ها می‌پردازد و هفت دلیل را ذکر می‌کند که عبارتند از: ۱- روایات به همراه بحث‌های سندی و دلالی ۲- عدم تحقق مفهوم غنا در مرثیه‌ها به استناد کلام محقق اردبیلی ۳- سیره مستمر فقها و متشرعین ۴- نبود اخبار صحیح و صریح در مورد حرمت غنا ۵- تأثیر مثبت غنا در ایجاد احساس گریه برای مرثیه اهل بیت(ع) ۶- قاعده اصل جواز به علت وجود شک در حرمت غنا. پس از بیان این دلایل، نویسنده اعلام می‌کند که تمامی دلایل جواز غنا در مرثیه‌ها ناتمام بوده و غنا در مرثیه همانند غنا در غیر آن به حرمت اولیه‌اش باقی است.
نویسنده در ادامه به بررسی دو روایتی می‌پردازد که به حلیت غنا به‌طور مطلق دلالت دارند. اما وی به بخاطر ضعف سندی و دلالتی و نیز خارج بودن از بحث غنا هر دو روایت را رد می‌کند.(ص۱۳۴-۱۳۷)


==غنا در قرائت قرآن==
به گفته وی، فقها نوحه را به دو دسته حق و باطل تقسیم کرده‌اند و برای اثبات نظرات خود به روایات مختلف استناد می‌کنند که برخی جواز و برخی عدم جواز نوحه را نشان می‌دهند.
به باور نویسنده، روایات مربوط به غنا در قرائت قرآن به دو دسته تقسیم می‌شوند:


۱. روایاتی که غنا در قرآن را جایز می‌دانند.
نویسنده با بررسی تعارضات موجود در روایات مرتبط، به جمع‌بندی میان آنها پرداخته و بیان می‌کند که منظور از روایات جواز نوحه‌گری، شرایطی است که در آن نوحه‌خوان سخن باطل نگوید، به حد غنا نرسد و صدای زن توسط افراد نامحرم شنیده نشود. او نتیجه می‌گیرد که نظرات فقهایی که جواز نوحه برای اموات را مطرح کرده‌اند، تنها به نوحه‌گری زنان برای اموات اختصاص دارد و شامل نوحه‌گری مردان نمی‌شود. البته مردان می‌توانند هنگام مرثیه‌خوانی برای ائمه(ع) با صوت زیبا نوحه‌خوانی کنند، مشروط بر اینکه این عمل با محرمات دیگر همراه نباشد. از سوی دیگر، علمایی که نوحه را حرام می‌دانند، این حکم را در مواردی صادر کرده‌اند که نوحه به حد غنای حرام برسد، سخن باطل گفته شود یا صدای زن نوحه‌خوان توسط مردان نامحرم شنیده شود. نویسنده معتقد است که نوحه‌گری از مفهوم غنا به‌طور تخصصی خارج است، چرا که عرف و اهل لغت میان این دو تفاوت قائل هستند. (ص ۱۹۳ - ۲۰۶)
نویسنده معتقد است که روایات مربوط به ترجیع در قرائت به دلیل اینکه به بلند کردن صدا در هنگام قرائت مربوط می‌شوند و ملازمه‌ای با غنا ندارند، از بحث غنا در قرآن خارج هستند.


۲. روایاتی که غنا در قرآن را نهی می‌کنند: نویسنده در این بخش به بررسی روایاتی می‌پردازد که صراحتاً بر جواز غنا در قرآن دلالت دارند و به لفظ غنا اشاره کرده‌اند. او تأکید می‌کند که تعداد این روایات بیش از سه روایت نیست و همچنین سند هر سه روایت دارای مشکل است. در نتیجه، نویسنده نتیجه می‌گیرد که دلیلی بر جواز غنا در قرآن وجود ندارد. حتی اگر فرض کنیم که روایتی بر جواز غنا دلالت کند، در برابر روایات متعدد معارض، این روایت کنار گذاشته خواهد شد (ص ۱۳۷-۱۴۳).
===ایام جشن===
در فصل سوم، نویسنده به بررسی موضوع غنا و این نکته می‌پردازد که غنا به عنوان یک امر عرفی شناخته می‌شود (۱۴۷-۱۶۵).


==استثناهایی حکم غنا==
به گفته نویسنده غنا در ایام جشن و شادی و عید، طبق دو روایت از امام کاظم(ع)، ممکن است از حکم کلی حرمت استثنا شود. نویسنده پس از تحلیل سندی و دلالی دو روایت و بررسی دیدگاه‌های فقهای معاصر مانند صاحب جواهر و امام خمینی به این نتیجه می‌رسد که غنا در ایام عید مستثنی نیست و اگر شعر یا نثر به صورت غنا خوانده شود، حرام خواهد بود؛ چه مضمون آن حق باشد و چه باطل. (ص ۲۰۶ - ۲۱۰)
نویسنده در فصل چهارم به مستثنیات حکم غنا اشاره کرده و چهار مورد از آن‌ها را بررسی می‌کند: حُداء، غنا در وقت عروسی، غنا در جشن‌ها، غنا در مرثیه‌ها


===حُداء===
===حُداء===
حداء به صدای مرجع گفته می شود که ساربان برای حرکت دادن شتر می‌خواند.
حداء سرودی است که شتربان‌ها برای تحریک شترها می‌خوانند. برخی علما مانند محقق حلی و علامه حلی آن را از حرمت غنا مستثنی کرده‌اند، اما امام خمینی و شیخ یوسف بحرانی این نظر را نپذیرفته‌اند. نویسنده بر اساس روایات و قاعده اصل جواز، دلایلی برای جواز حداء ارائه کرده است. با این حال، پس از بررسی انتقادی این دلایل، به این نتیجه می‌رسد که ادله مطلق برای اثبات جواز حداء ناکافی هستند و در نتیجه، حداء از حکم حرمت غنا مستثنی نمی‌شود. (ص ۲۱۰ - ۲۱۱)
به باور نویسنده یکی از قیودی که در تعریف غنا بیان شده بود این بود که غنا صدایی است که موجب تحریک شهوت جنسی می‌شود اگر این قید قابل تطبیق بر حداء باشد در این صورت حدا حرام است و برای تخصیص آن از حکم غنا نیاز به دلیل است و اگر این قید قابل تطبیق بر حدا نباشد یعنی حدا این کیفیت را ایجاد نکند در این صورت حلال است و تخصصاً از حکم غنا خارج است ظاهر این است که حداء موجب تحریک شهوت جنسی نمی‌شود زیرا غرض از خواندن آن سرعت دادن به حرکت شتر است نه تحریک شهوت.
 
===مراسم زفاف===
یکی از استثناهای غنا، غنای زن در زفاف عروس است که میان فقهای شیعه اختلاف نظر وجود دارد. به باور نویسنده این مسئله از قدیم الایام در میان فقهای شیعه مورد اختلاف بوده و علما در این زمینه به سه دسته تقسیم شده‌اند:
 
۱. حرمت مطلق غنا، حتی در عروسی  
 
۲. کراهت غنای زن در عروسی  
 
۳. جواز غنا در عروسی  
 
نویسنده با اشاره به نظر ۳۵ فقیه متقدم و معاصر از جمله شیخ طوسی، علامه حلی، خویی، بهجت و خامنه‌ای، اظهار می‌دارد که اکثر فقها به حلیت غنای زن در زفاف عروس معتقدند (ص ۲۱۲ - ۲۲۰).  
 
نویسنده سپس به اختلاف نظرها درباره مجلس غنا در عروسی و استثنای آن به سه دیدگاه اصلی اشاره می‌کند.
 
۱. عده‌ای غنا را تنها در حال زفاف جایز دانسته‌اند.
 
۲. عده‌ای غنا را در حال زفاف و همچنین در مجالس قبل و بعد از آن جایز می‌دانند.
 
۳. عده‌ای دیگر غنا را در تمامی مراسم‌هایی که به عنوان عروسی برگزار می‌شود، جایز می‌دانند.
 
به نظر نویسنده، دلیل اصلی اختلاف میان فقها درباره مجلس عروسی به تفاوت در استناد به ادله بازمی‌گردد. وی ابتدا دلایل کسانی را که غنا در مراسم زفاف را جایز می‌دانند، بررسی کرده و اشاره می‌کند که این گروه از فقها به سه روایت ابا بصیر از امام صادق(ع) استناد کرده‌اند. نویسنده پس از تحلیل سند و دلالت این روایات، نتیجه‌گیری می‌کند که این سه روایت در واقع یک روایت واحد هستند که بیشتر فقها بر اساس آن عمل کرده‌اند و خوانندگی زن در مراسم زفاف را تحت شرایط خاصی مانند عدم حضور مردان، عدم شنیدن صدای زن توسط افراد بیگانه، و دائمی بودن ازدواج جایز دانسته‌اند. همچنین، نویسنده به حکم مربوط به افراد خنثی پرداخته و بیان می‌کند که اگر خنثی مرد باشد، حق ورود به مجلس را ندارد و اگر زن باشد، می‌تواند وارد شود؛ اما در مورد خنثای مشکل باید احتیاط صورت گیرد. (ص ۲۲۱ - ۲۲۶).
 
نویسنده همچنین به دیدگاه برخی فقها مانند شیخ انصاری اشاره می‌کند که غنا را حتی در عروسی به طور مطلق حرام می‌دانند و هیچ استثنایی را نپذیرفتند و عده‌ای دیگر از فقهای متقدم و معاصر مانند شیخ صدوق و سیستانی در جواز غنا در عروسی احتیاط کرده‌اند. (ص ۲۳۰-۲۳۴)
 
==احکام شک در حکم خوانندگی زن==
نویسنده بیان می‌کند که در صورت وجود تردید درباره مسئله غنا، سه نوع شبهه قابل تصور است. او پس از شرح هر یک از این موارد، با استناد به قواعد اصولی و نظرات فقها، حکم مرتبط با هر نوع شبهه را درباره غنا ارائه می‌دهد.
 
۱. شبهه حکمیه تحریمیه: آیا غنای زن حرام است یا خیر؟ در این مورد، اصولیون قائل به اصل برائت هستند، در حالی که اخباریان جانب احتیاط را می‌گیرند.
 
۲. شبهه موضوعیه مفهومیه: مفهوم غنا چیست؟ در این نوع شبهه، بیشتر اصولیون در موارد اقل و اکثر ارتباطی اصل برائت را جاری می‌دانند، اما در اقل و اکثر استقلالی برخی از اصولیون به اصل برائت معتقدند و برخی دیگر احتیاط می‌کنند.


روایتی هم که دلالت بر حلیت حداء تخصیصاً یا تخصصاً دارد روایت سکونی است که سند آن بدون اشکال است و فقها نیز حداء را جزو مستثنیات غنا دانستند به اعتقاد نویسنده اگر حداء را تخصصاً از موضوع غنا خارج بدانیم تعدی آن از شتر به موارد دیگر اشکالی ندارد اما اشکال زمانی است که غنا را تخصیصاً خارج بدانیم (ص۱۶۹-۱۷۵).
۳. شبهه موضوعیه مصداقیه: در تشخیص مصداق خارجی غنا شک وجود دارد. در این مورد، هم اخباریون و هم اصولیون به اصاله البرائه (اصل برائت شرعی) معتقدند. (صفحات ۲۳۵ تا ۲۴۳).


===غنا در وقت مشایعت عروسی===
نویسنده در ابتدا نظر فقها را درباره استثنای غنای عروسی ذکر می‌کند.
به باور نویسنده اصلی‌ترین دلیل قائلین به جواز غنا صحیحه ابی بصیر است به اعتقاد برخی صحیح ابی بصیر در مقام تخصیص غنا در عروسی نیست بلکه در مقام بیان این نکته است که غنا بر دو قسم است قسمی که موجب جلب مردان و تحریک شهوت می‌شود و قسم دیگری که این کیفیت را ندارد اگرچه به این قسم دوم غنا گفته می‌شود اما این عنوان مجازی است نه حقیقی. آنچه در مجالس عروسی در میان زن‌ها اتفاق می‌افتد از این قبیل نیست بلکه آثار متفاوتی دارد بنابراین غنایی که در صحیحه آمده و جایز دانسته شده موضوعاً خارج از غنای حرام است نه اینکه از آن استثنا شده باشد.
نویسنده در ادامه به قیودی که برخی علما برای استثنای غنا در عروسی بیان کرده‌اند اشاره می‌کند (ص۱۷۵-۱۸۸).


===غنا در اعیاد و شادی‌ها===
نویسنده در ادامه به موضوع (حسن احتیاط درباره صدای مشکوک زن) می‌پردازد و بیان می‌کند که برخی خوانندگی‌ها هست که از نظر موضوع مشکوک است و معلوم نیست که آیا از مصادیق غنای محرم است یا نه.  
نویسنده در سومین مورد از مستثنیات حرمت غنا، غنا در اعیاد و شادی را مطرح می‌کند. او ابتدا نظر اهل سنت را درباره جواز غنا در اعیاد بیان کرده و سپس به نظر شیعه می‌پردازد. باور نویسنده این است که در میان شیعه، کسی از قدما بر جواز غنا در اعیاد سخنی نگفته است؛ هرچند که آنها به طور نفیاً و اثباتاً به این بحث نپرداخته‌اند. بنابراین باید طبق عمومات منع از غنا، حکم حرمت در اعیاد را به آنها نسبت داد (ص۱۸۸-۱۹۵).


===غنا در مراثی===
در این گونه موارد، اکثر فقها در مقام فتوا اصل برائت را جاری و حکم به جواز می‌دهند، اما در مقام عمل توصیه به احتیاط دارند.  
چهارمین مورد از مستثنیات حرمت غنا، غنا در مراثی است. به باور نویسنده، وقتی دلیلی برای استثنا کردن مراثی از حرمت غنا وجود ندارد، حکم حرمت همچنان پابرجاست، هرچند که تحقق غنا در مراثی جداً بعید است (ص۱۹۵).


در انتهای بحث کتاب، مصنف به مسائل مستحدثه، همچون حکم غنا در صدای ضبط شده، می‌پردازد (ص۱۹۶).
نویسنده در ادامه به ذکر روایاتی می‌پردازد که بر مطلوبیت احتیاط در موارد مشکوک فقهی دلالت دارند. همچنین به نظرات فقهایی اشاره می‌کند که با وجود اعتقاد به اصالت برائت، احتیاط را امری پسندیده می‌دانند (ص ۲۴۳ - ۲۴۹).

نسخهٔ کنونی تا ‏۳۱ اوت ۲۰۲۵، ساعت ۰۷:۱۸

مجتبی عابدینی

کتاب «بررسی فقهی خوانندگی زن در جامعه اسلامی» به تحلیل موضوع غنا و خوانندگی زنان از دیدگاه فقه شیعه پرداخته است. نویسنده در این اثر، با استناد به آیات، روایات، اجماع و نظرات فقها، حرمت ذاتی یا مشروط غنا را بررسی کرده و دیدگاه‌های مختلف را تحلیل می‌کند. موضوعاتی همچون معیار طرب، غنا در قرآن، مرثیه، مراسم عروسی و تک‌خوانی زن مورد بحث قرار گرفته است. همچنین استثنائات حرمت غنا مانند قرائت قرآن و حداء نیز بررسی شده‌اند. این کتاب با تحلیل تاریخی و سندی، به اختلاف نظرات فقها و دلایل آنها می‌پردازد. در نهایت، نویسنده به احکام شک در خوانندگی زن و توصیه به احتیاط در موارد مشکوک اشاره دارد.

معرفی و گزارش شاختار

کتاب «بررسی فقهی خوانندگی زن در جامعه اسلامی» نوشته رسول جمشیدی، در سال ۱۳۹۹ توسط انتشارات سومر نشر منتشر شد. این اثر با ۲۸۰ صفحه، به تحلیل و بررسی جوانب فقهی مرتبط با خوانندگی زنان در جامعه اسلامی می‌پردازد.

کتاب حاضر در چهار فصل تنظیم شده است: فصل اول: کلیات موضوع مورد بررسی قرار گرفته است. فصل دوم: به مفهوم غنا و تبیین ابعاد مختلف این مفهوم در موسیقی پرداخته شده است. فصل سوم: به بررسی فقهی خوانندگی زنان، شامل ادله حرمت غنا، حرمت کسب، تک‌خوانی و جمع‌خوانی زنان، خوانندگی با صدای مردانه و موارد دیگر اختصاص دارد. فصل چهارم: به نتیجه‌گیری اختصاص یافته است که در آن نویسنده جمع‌بندی مباحث مطرح‌شده را ارائه می‌دهد.

بررسی لغوی و اصطلاحی غنا

نویسنده در فصل اول و دوم به کلیات مباحث همچون تبیین مسئله، ضرورت پژوهش و نیز مفهوم‌شناسی غنا پرداخته است (ص۱۲-۴۲).

نویسنده برای شناخت معنای خوانندگی و اینکه کدام نوع از خوانندگی در اسلام حرام و یا حلال است و خوانندگی حرام دارای چه شرایطی باید باشد درابتدا به لغت نامه ها مراجعه کرده و پس از بیان لغوی غنا به بررسی تعاریف لغوی پرداخته است و معتقد است که برخی از معانی غنا از نوع بیان مصداق برای مفهوم غنا بوده که اختلاف بین آنها تاثیری در استنباط حکم ندارد از طرفی تعاریف ذکر شده برای غنا در ظاهر اختلاف زیادی دارند که معلوم نیست غنا به معنی آواز است یا آواز طب انگیز مشتمل بر ترجیع و ....در ادامه نویسنده تعریف جامعی از غنا ارایه داده که شامل همه تعاریف لغوی غنا شده است و آن عبارت است از: «صوتی که با ترجیع و کیفیت خاصی ادا شود که طرب انگیز باشد»

نویسنده غنا را مترادف خوانندگی دانسته و نظرات فقهایی مانند میرزای قمی، علامه حلی و صاحب جواهر را در تأیید این معنا بیان کرده است. ایشان پس از ذکر اقوال فقها نتیجه می‌گیرد که غنا، آواز ترجیع‌دار و طرب‌انگیزی است که قوای شهوانی را تحریک کرده و مناسب مجالس فسق و فجور است. از دید نویسنده، ارکان اصلی غنا شامل ترجیع و طرب است و حرمت آن بین زن و مرد یا نوع اجرا (مستقیم یا ضبط‌شده) تفاوتی ندارد. (ص۱۹ - ۳۳)

نویسنده معتقد است که از برخی آیات و روایات تفسیری استفاده می شود که در تحقق غنا علاوه بر دو عنصر ترجیع و تطریب صوت، عناصر دیگری همچون سخن لهو و یا باطلی که موجب گمراهی از مسیر حق شود و یا صوتی که مناسب مجالس لهو باشد، مدخلیت دارد و بدون آنها غنای فقهی تحقق نخواهد داشت. به اعتقاد نویسنده حرمت خوانندگی زن با وجود ارکان اصلی غنا (طرب، ترجیع، لهو) محقق می شود و انگیزه خواننده و شنونده، مکان و زمان در حرمت آن تاثیری ندارد جز در مورد اجبار.(ص۳۵ - ۳۶)

بررسی اعتبار طرب فعلی یا شأنی در صدق خوانندگی زن

نویسنده با طرح این پرسش که آیا در تحقق غنا، وجود طرب فعلی لازم است یا طرب شأنی کافی است، به بررسی این موضوع پرداخته است. او ابتدا به تعریف طرب فعلی و طرب شأنی پرداخته و با اشاره به دیدگاه برخی از فقهای شیعه همچون شیخ انصاری و سید خوانساری، بیان می‌کند که اکثر فقهای شیعه به شرط بودن طرب شأنی در غنا اعتقاد دارند. به نظر نویسنده، از آنجا که در وضع احکام اسلام، نوع و عرف مردم مورد توجه قرار گرفته است، بنابراین معیار تحقق غنا باید بر مبنای نوع و شأن افراد باشد.(ص ۴۲-۴۶).

معیار تشخیص طرب

نویسنده به بررسی اختلاف نظر فقها در مورد معیار تشخیص موسیقی مطرب پرداخته و مطرح می‌کند که آیا این معیار بر اساس نظر عموم مردم، عرف متدینین، عرف خاص یا شخص مکلف تعیین می‌شود؟ به باور او، فقها در پاسخ به این پرسش به چند گروه تقسیم شده‌اند و هر گروه یکی از این معیارها را پذیرفته است.(ص ۴۶-۴۹).

ملاک صدق غنا صوت یا کلام؟

نویسنده با استناد به دیدگاه اکثر فقهای معاصر، غنا را کیفیتی در صدا تعریف می‌کند که دارای ترجیح طرب‌انگیز است. او تأکید دارد که در حرمت غنا تفاوتی وجود ندارد، شعر باشد یا نثر، مرثیه باشید یا قرآن و دعا. در ادامه به برخی از دیدگاه‌های فقها همچون میرزای قمی، آیت الله خویی، مکارم شیرازی اشاره می‌کند. (ص ۴۹-۵۲).

آواز زن بصورت غنا یا صدای زن؟

به اعتقاد نویسنده، آنچه در اسلام ممنوع است، آواز زن به صورت غنا و لهوی است، نه صدای زن. زیرا در روایات اسلامی، استفاده از صوت زیبا در قرائت قرآن، اذان و موارد مشابه، هیچ اشکالی ندارد. ایشان در ادامه نظر فقهایی همچون خامنه‌ای، نور همدانی و فاضل لنکرانی را در تایید کلام خود ذکر می‌کند. نویسنده سپس با استناد به کتب فقهی، صدای زن را به دو دسته تقسیم می‌کند:

۱. حرمت مطلق اظهار و شنیدن صدای زن، که برخی فقها همچون محقق حلی بدان قایل هستند.

۲. حرمت اظهار صدای زن به‌صورت تحریک‌آمیز و شنیدن آن با نیت لذت.

او با استناد به نظرات فقهای معاصر همچون سید یزدی، امام خمینی، خویی و برخی روایات، دیدگاه دوم را رایج‌تر می‌داند (ص ۵۲-۶۱).

نویسنده در پایان فصل دوم به بررسی انواع صدای زن در خوانندگی می‌پردازد. او با مرور مطالب پیشین، به موضوع تغییر صدای زن به صدای بم، صدای مردانه و همچنین صدای کودکانه اشاره کرده و بدون پرداختن به جنبه فقهی، بحث را خاتمه می‌دهد (ص ۶۱).

حرمت غنا، ذاتی یا عرضی؟

به نظر نویسنده، اکثر فقهای مسلمان غنا را حرام می‌دانند، اما درباره ذاتی یا عرضی بودن این حرمت اختلاف نظر وجود دارد. بیشتر فقها به حرمت ذاتی غنا معتقدند، در حالی که فقهایی همچون فیض کاشانی و محقق سبزواری حرمت عرضی آن را پذیرفته‌اند. همچنین، فقهای اهل سنت نیز در این زمینه اتفاق نظر ندارند و دیدگاه‌های گوناگونی از جواز تا حرمت، کراهت و اباحه مطرح کرده‌اند. نویسنده در ادامه، پس از بررسی موضوع، سه دیدگاه را مطرح می‌کند: ۱. حرمت ذاتی غنا ۲. حرمت ناشی از عوامل خارجی ۳. تفکیک میان غنای لهوی و غیرلهوی.

به گفته نویسنده اکثریت فقهای شیعه با شهرت نزدیک به اجماع، غنا را ذاتاً حرام دانسته‌اند. او دیدگاه ۲۸ فقیه شیعه از جمله شیخ صدوق، شیخ طوسی و علامه حلی را از آغاز غیبت کبری تاکنون مورد بررسی قرار داده است. (ص ۶۲ - ۷۵).

دلائل حرمت ذاتی غنا

نویسنده پیش از پرداختن به دلایل حرمت خوانندگی زنان، این سؤال را مطرح می‌کند که چرا در قرآن به‌طور مستقیم به ممنوعیت آوازخوانی زنان اشاره نشده است. سپس با استناد به قاعده اشتراک تکالیف میان زنان و مردان و استفاده از لفظ مذکر به‌عنوان معنای عام، تلاش می‌کند با بهره‌گیری از دیدگاه‌های جوادی آملی پاسخی برای این پرسش ارائه دهد (۷۵ تا ۸۰).

آیات

به نظر نویسنده، از آنجا که در آیات قرآن به طور مستقیم از لفظ غنا استفاده نشده و امر و نهی صریحی در مورد آن وجود ندارد، کسانی که به این آیات استناد می‌کنند، برای اثبات حرمت غنا به روایات مرتبط رجوع کرده‌اند. در قرآن کریم، واژه‌هایی مانند قول زور، باطل و لهو الحدیث ذکر شده است که بر اساس دیدگاه مفسران و روایات نقل‌شده از ائمه (ع)، بر مفهوم غنا و خوانندگی تطبیق داده می‌شود. نویسنده در این بخش، آیات ۶ سوره لقمان، ۳۰ سوره حج، ۷۲ سوره فرقان و ۳ سوره مؤمنون را از دیدگاه لغویان، مفسران، فقها و روایات وارده (با تحلیل اسناد) مورد بررسی قرار می‌دهد (۸۰ تا ۹۸). در نهایت، به نتیجه‌گیری درباره حرمت غنا می‌رسد و دیدگاه کسانی را نقد می‌کند که معتقدند آیات و روایات دلالت قطعی بر حرمت غنا ندارند و پاسخ‌هایی به این نظرات ارائه می‌دهد (۹۸ تا ۹۹).

روایات

نویسنده در دومین دلیل برای حرمت ذاتی غنا به روایاتی استناد می‌کند که به‌طور مستقل در منابع شیعه و سنی درباره غنا نقل شده‌اند و برخی فقها برای آن ادعای تواتر دارند. او دیدگاه فقهایی را که معتقدند هیچ روایتی با سند و دلالت کامل برای اثبات حرمت غنا وجود ندارد، رد کرده و بیان می‌کند که با بررسی منابع روایی، می‌توان به تعداد زیادی روایت معتبر دست یافت که از نظر سند صحیح بوده و به روشنی بر حرمت ذاتی غنا دلالت دارند.

نویسنده برای جمع‌آوری روایات، آن‌ها را از نظر سند مورد بررسی قرار داده و به چهار دسته کلی تقسیم می‌کند:

۱. روایاتی که در نکوهش زنان خواننده هستند

۲. روایاتی که به حرام بودن قیمت کنیز خواننده اشاره دارند

۳. روایاتی که به حرام بودن کسب و کار زنان خواننده مربوط می‌شوند

۴. روایاتی که به ممنوعیت استماع و شرکت در مجالس زنان خواننده اشاره دارند

او پس از این دسته‌بندی نتیجه می‌گیرد که این روایات از نظر سند و دلالت در حرمت ذاتی غنا تمام هستند. همچنین برخی از فقها نیز بر حرمت ذاتی غنا ادعای استفاضه و تواتر در روایات دارند، که در این صورت ضعف سندی برخی از روایات خدشه‌ای بر استدلال حرمت غنا نخواهد داشت (ص ۹۹-۱۰۶).

اجماع

به نظر نویسنده، علمایی مانند شیخ مفید، شیخ طوسی، ملا احمد نراقی، صاحب جواهر، شیخ انصاری و دیگر فقهایی که به اجماع استناد کرده‌اند، اجماعشان مدرکی بوده و نمی‌تواند دلیل مستقلی برای اثبات حرمت ذاتی غنا باشد. بلکه این اجماع تأییدی بر دلالت آیات و روایات است (ص ۱۰۶-۱۱۰).

دلیل عقلی

نویسنده معتقد است که استناد به عقل تنها زمانی معتبر است که هیچ حکمی از طریق کتاب، سنت یا اجماع در دسترس نباشد و عقل بتواند با قطعیت و یقین مفسده یا مصلحت موضوع را تشخیص دهد. با این حال، از آنجا که اکثر فقها با تکیه بر آیه، سنت و اجماع، حکم به حرمت خوانندگی زن داده‌اند، به دلیل عقلی بسنده نکرده‌اند (ص ۱۱۰-۱۱۱).

دیدگاه مخالفین حرمت ذاتی غنا

نویسنده در دومین دیدگاه خود به بررسی نظر اقلیت فقهای شیعه درباره حکم غنا می‌پردازد و نظرات فقهایی مانند فیض کاشانی، سید مهدی کشمیری و محقق سبزواری را که در مورد حرمت ذاتی غنا تردید کرده و آن را به دلایل خارجی مرتبط می‌دانند، اشاره می‌کند. او همچنین به قاعده انصراف (یعنی اینکه روایات غنا به دوران عباسیان مربوط می‌شود) و روایاتی که برای حمایت از این مدعا ذکر شده‌اند، پرداخته است. (ص۱۱۲ - ۱۲۲).

نویسنده در بخش مربوط به بررسی عصر صدور روایات مرتبط با غنا، برای روشن شدن درستی یا نادرستی دیدگاه فیض کاشانی، تاریخچه غنا را از دوران جاهلیت تا قرن سوم مورد بررسی قرار داده است. در نهایت نتیجه می‌گیرد که استفاده از غنای لهوی و فاسد در تمامی دوره‌ها وجود داشته و مفهوم غنا در آن زمان نیز به همان معنای رایج در فقه و شرع به کار رفته است (ص۱۲۳-۱۳۰).

دیدگاه قائلین به تفصیل بین خوانندگی لهوی و غیر لهوی

نویسنده در سومین دیدگاه به تحلیل نظر کسانی پرداخته است که به تفکیک بین خوانندگی لهوی و غیر لهوی زنان معتقدند. او مهم‌ترین مدافعان این نظر را سید محمد ابراهیم بحرانی، مشهور به سید ماجد، معرفی کرده و توضیح می‌دهد که این افراد غنا را به دو نوع غنای حلال (غیر شهوانی) و غنای حرام (شهوانی) تقسیم کرده‌اند. دلیل اصلی آنها انصراف است که نویسنده معتقد است این ادعا بر خلاف ظاهر است چرا که در هر زمانی در مجالس اکثر خلفا مجالس شعرخوانی با آواز مرسوم بوده و بعضا با محرمات دیگری آمیخته بوده و نمی‌توان تنها در مورد امویان و عباسیان ادعای انصراف کرد افزون بر‌آنکه حمل احادیث مجوزه بر غنای لغوی (صوت مرجع مطر) با اجماع فقها مخالفت دارد (ص ۱۳۱ - ۱۳۴).

موضوعات مختلف خوانندگی زن

نویسنده پس از بررسی نظر فقها درباره حرمت ذاتی غنا، به موضوعات مرتبط با خوانندگی زنان می‌پردازد. این موضوعات شامل کسب درآمد از خوانندگی، حرام بودن همکاری با خوانندگان، فاسق دانستن آنها، کبیره بودن گناه خوانندگی و ممنوعیت حضور در مجالس خوانندگی است.

به اعتقاد نویسنده، اکثر فقها کسب درآمد از خوانندگی را حرام دانسته و آن را از گناهان کبیره می‌شمارند. همچنین، تشویق و کمک به خوانندگان و حضور در مجالس آنها را موجب عقوبت اخروی می‌دانند. نویسنده این مباحث را با استناد به نظرات فقهایی چون شیخ صدوق، شیخ مفید، شیخ طوسی و فقهای معاصر مانند امام خمینی و مکارم بیان می‌کند. (ص ۱۳۵ - ۱۵۱).

تک خوانی زن

نویسنده به بررسی جزئیات خاص خوانندگی زنان می‌پردازد و با اشاره به اینکه در مباحث قبلی ادله حرمت و حلیت غنا به تفصیل بررسی شده، در اینجا تنها به جمع‌بندی نظرات فقها می‌پردازد. او موضوعاتی چون تک‌خوانی زن برای محارم، جمع‌خوانی زن و خوانندگی زن بدون مستمع را مورد بحث قرار می‌دهد.

در بخش مربوط به تک‌خوانی زن، نویسنده به سه دسته اصلی اشاره می‌کند: 1. تک‌خوانی زن برای محارم 2. تک‌خوانی زن در مجالس زنانه 3. تک‌خوانی زن در مجالس مختلط (ص ۱۵۱).

نویسنده تک‌خوانی زن برای محارم را به دو دسته تقسیم می‌کند: تک‌خوانی برای شوهر و تک‌خوانی برای سایر محارم.

در مورد تک‌خوانی زن برای شوهر، نظرات فقها به دو دسته تقسیم می‌شود: سید هبه الله شهرستانی حلیت را تأیید کرده، در حالی که فقهایی چون خویی، خامنه‌ای و نوری همدانی حکم به حرمت داده‌اند.

برای تک‌خوانی زن برای سایر محارم، اکثر فقها حکم به حرمت داده‌اند، در حالی که عده‌ای جواز آن را مشروط به غنای زن در عروسی دانسته‌اند (ص ۱۵۱ - ۱۵۵).

در خصوص تک‌خوانی در مجالس زنانه، طبق نظر مراجع معاصر، اگر خوانندگی از مصادیق غنای محرم باشد، حرام است و در غیر این صورت، جایز است (ص ۱۵۶ - ۱۵۷).

نویسنده همچنین تک‌خوانی زنان در مجالس مختلط را با استناد به روایات ابی بصیر و نظرات فقهای معاصر، در صورت حضور مردان، حرام می‌داند (ص ۱۵۷ - ۱۵۹).

جمع خوانی زنان

نویسنده جمع‌خوانی زنان را به دو دسته تقسیم می‌کند: جمع‌خوانی در مجالس زنانه و جمع‌خوانی در مجالس مختلط.

در مجالس زنانه، به ویژه در مراسم عروسی، بر اساس روایات ابی بصیر، جمع‌خوانی در صورتی که مردان حضور نداشته باشند، مجاز است. همچنین، طبق نظر فقهای معاصر، در مجالس غیرعروسی، این عمل در صورتی که از نوع غنای محرم (صوت مرجع مطرب لهوی) نباشد و با محرمات دیگر همراه نشود، جایز است (ص ۱۵۹ - ۱۶۲).

اما در مجالس مختلط، بر اساس روایت ابی بصیر، اگر خوانندگی زنان به صورت غنا و در حضور مردان باشد، حرام است. در عوض، اگر این خوانندگی به صورت غیرغنایی باشد و به حد غنای محرم نرسد و با حرام دیگری همراه نباشد، مجاز است. نویسنده همچنین نظرات چند تن از فقهای معاصر را در این زمینه ذکر می‌کند (ص ۱۶۲ - ۱۶۳).

خوانندگی بدون مستمع و حرمت در تغییر صدا

نویسنده در این بخش بیان می‌کند که اگر مخاطبی وجود نداشته باشد و خواننده شرایط غنای محرم را داشته باشد، بر اساس نظر اکثر مراجع عظام، این عمل حرام است (ص ۱۶۴-۱۶۵).

نویسنده تأکید می‌کند که ملاک حرمت خوانندگی محرم (صوت مرجع مطرب لهوی) است و تغییر صدا تأثیری در حکم ندارد. هر صدایی که شرایط غنا را داشته باشد، مشمول آیات و روایات حرمت غنا است، چه توسط زن باشد و چه مرد. همچنین، نویسنده استفتائات مطرح شده از مراجع تقلید را در این زمینه ذکر می‌کند (ص ۱۶۵-۱۶۷).

استثنائات حرمت خوانندگی زن

قرائت قرآن

نویسنده پس از بررسی حرمت غنا، به استثنائات آن می‌پردازد و قرائت قرآن و مراثی را از حرمت خوانندگی زن مستثنی می‌کند. او برای جواز غنا در قرائت قرآن، سه دسته روایت معرفی می‌کند. دسته اول شامل پنج روایت است که بر جواز خواندن قرآن با غنا دلالت دارند. نویسنده پس از بحث سند و دلالت این روایات، نظر فقها و محدثان را نیز بیان می‌کند. (ص ۱۷۰ - ۱۸۰)

در دسته دوم، نویسنده به روایاتی که بر مدح صوت نیکو دلالت دارند اشاره کرده و سه روایت همراه با بحث سندی و دلالی در زیر آن می‌آورد. در دسته سوم، به روایاتی که بر مدح قرائت قرآن با صوت حزین دلالت دارند اشاره کرده و دو روایت در ذیل آن همراه با بحث سندی و دلالی می‌آورد. در ادامه، نویسنده عبارات تعدادی از فقها را بیان می‌کند که در حرمت غنا فرقی بین قرائت قرآن و غیر قرآن قرار نداده و هر صورتی که به صورت غنای محرم ادا شود را حرام می‌دانند (ص ۱۸۱ - ۱۹۲).

مرثیه

نویسنده در ابتدای بحث نظر برخی فقها را که به جواز غنا در مراثی معتقدند و کسانی که آن را ممنوع می‌دانند، مطرح می‌کند. سپس به بررسی دلایل جواز غنا در مرثیه‌ها می‌پردازد و هفت دلیل را ذکر می‌کند که عبارتند از: ۱- روایات به همراه بحث‌های سندی و دلالی ۲- عدم تحقق مفهوم غنا در مرثیه‌ها به استناد کلام محقق اردبیلی ۳- سیره مستمر فقها و متشرعین ۴- نبود اخبار صحیح و صریح در مورد حرمت غنا ۵- تأثیر مثبت غنا در ایجاد احساس گریه برای مرثیه اهل بیت(ع) ۶- قاعده اصل جواز به علت وجود شک در حرمت غنا. پس از بیان این دلایل، نویسنده اعلام می‌کند که تمامی دلایل جواز غنا در مرثیه‌ها ناتمام بوده و غنا در مرثیه همانند غنا در غیر آن به حرمت اولیه‌اش باقی است.

به گفته وی، فقها نوحه را به دو دسته حق و باطل تقسیم کرده‌اند و برای اثبات نظرات خود به روایات مختلف استناد می‌کنند که برخی جواز و برخی عدم جواز نوحه را نشان می‌دهند.

نویسنده با بررسی تعارضات موجود در روایات مرتبط، به جمع‌بندی میان آنها پرداخته و بیان می‌کند که منظور از روایات جواز نوحه‌گری، شرایطی است که در آن نوحه‌خوان سخن باطل نگوید، به حد غنا نرسد و صدای زن توسط افراد نامحرم شنیده نشود. او نتیجه می‌گیرد که نظرات فقهایی که جواز نوحه برای اموات را مطرح کرده‌اند، تنها به نوحه‌گری زنان برای اموات اختصاص دارد و شامل نوحه‌گری مردان نمی‌شود. البته مردان می‌توانند هنگام مرثیه‌خوانی برای ائمه(ع) با صوت زیبا نوحه‌خوانی کنند، مشروط بر اینکه این عمل با محرمات دیگر همراه نباشد. از سوی دیگر، علمایی که نوحه را حرام می‌دانند، این حکم را در مواردی صادر کرده‌اند که نوحه به حد غنای حرام برسد، سخن باطل گفته شود یا صدای زن نوحه‌خوان توسط مردان نامحرم شنیده شود. نویسنده معتقد است که نوحه‌گری از مفهوم غنا به‌طور تخصصی خارج است، چرا که عرف و اهل لغت میان این دو تفاوت قائل هستند. (ص ۱۹۳ - ۲۰۶)

ایام جشن

به گفته نویسنده غنا در ایام جشن و شادی و عید، طبق دو روایت از امام کاظم(ع)، ممکن است از حکم کلی حرمت استثنا شود. نویسنده پس از تحلیل سندی و دلالی دو روایت و بررسی دیدگاه‌های فقهای معاصر مانند صاحب جواهر و امام خمینی به این نتیجه می‌رسد که غنا در ایام عید مستثنی نیست و اگر شعر یا نثر به صورت غنا خوانده شود، حرام خواهد بود؛ چه مضمون آن حق باشد و چه باطل. (ص ۲۰۶ - ۲۱۰)

حُداء

حداء سرودی است که شتربان‌ها برای تحریک شترها می‌خوانند. برخی علما مانند محقق حلی و علامه حلی آن را از حرمت غنا مستثنی کرده‌اند، اما امام خمینی و شیخ یوسف بحرانی این نظر را نپذیرفته‌اند. نویسنده بر اساس روایات و قاعده اصل جواز، دلایلی برای جواز حداء ارائه کرده است. با این حال، پس از بررسی انتقادی این دلایل، به این نتیجه می‌رسد که ادله مطلق برای اثبات جواز حداء ناکافی هستند و در نتیجه، حداء از حکم حرمت غنا مستثنی نمی‌شود. (ص ۲۱۰ - ۲۱۱)

مراسم زفاف

یکی از استثناهای غنا، غنای زن در زفاف عروس است که میان فقهای شیعه اختلاف نظر وجود دارد. به باور نویسنده این مسئله از قدیم الایام در میان فقهای شیعه مورد اختلاف بوده و علما در این زمینه به سه دسته تقسیم شده‌اند:

۱. حرمت مطلق غنا، حتی در عروسی  

۲. کراهت غنای زن در عروسی  

۳. جواز غنا در عروسی  

نویسنده با اشاره به نظر ۳۵ فقیه متقدم و معاصر از جمله شیخ طوسی، علامه حلی، خویی، بهجت و خامنه‌ای، اظهار می‌دارد که اکثر فقها به حلیت غنای زن در زفاف عروس معتقدند (ص ۲۱۲ - ۲۲۰).  

نویسنده سپس به اختلاف نظرها درباره مجلس غنا در عروسی و استثنای آن به سه دیدگاه اصلی اشاره می‌کند.

۱. عده‌ای غنا را تنها در حال زفاف جایز دانسته‌اند.

۲. عده‌ای غنا را در حال زفاف و همچنین در مجالس قبل و بعد از آن جایز می‌دانند.

۳. عده‌ای دیگر غنا را در تمامی مراسم‌هایی که به عنوان عروسی برگزار می‌شود، جایز می‌دانند.

به نظر نویسنده، دلیل اصلی اختلاف میان فقها درباره مجلس عروسی به تفاوت در استناد به ادله بازمی‌گردد. وی ابتدا دلایل کسانی را که غنا در مراسم زفاف را جایز می‌دانند، بررسی کرده و اشاره می‌کند که این گروه از فقها به سه روایت ابا بصیر از امام صادق(ع) استناد کرده‌اند. نویسنده پس از تحلیل سند و دلالت این روایات، نتیجه‌گیری می‌کند که این سه روایت در واقع یک روایت واحد هستند که بیشتر فقها بر اساس آن عمل کرده‌اند و خوانندگی زن در مراسم زفاف را تحت شرایط خاصی مانند عدم حضور مردان، عدم شنیدن صدای زن توسط افراد بیگانه، و دائمی بودن ازدواج جایز دانسته‌اند. همچنین، نویسنده به حکم مربوط به افراد خنثی پرداخته و بیان می‌کند که اگر خنثی مرد باشد، حق ورود به مجلس را ندارد و اگر زن باشد، می‌تواند وارد شود؛ اما در مورد خنثای مشکل باید احتیاط صورت گیرد. (ص ۲۲۱ - ۲۲۶).

نویسنده همچنین به دیدگاه برخی فقها مانند شیخ انصاری اشاره می‌کند که غنا را حتی در عروسی به طور مطلق حرام می‌دانند و هیچ استثنایی را نپذیرفتند و عده‌ای دیگر از فقهای متقدم و معاصر مانند شیخ صدوق و سیستانی در جواز غنا در عروسی احتیاط کرده‌اند. (ص ۲۳۰-۲۳۴)

احکام شک در حکم خوانندگی زن

نویسنده بیان می‌کند که در صورت وجود تردید درباره مسئله غنا، سه نوع شبهه قابل تصور است. او پس از شرح هر یک از این موارد، با استناد به قواعد اصولی و نظرات فقها، حکم مرتبط با هر نوع شبهه را درباره غنا ارائه می‌دهد.

۱. شبهه حکمیه تحریمیه: آیا غنای زن حرام است یا خیر؟ در این مورد، اصولیون قائل به اصل برائت هستند، در حالی که اخباریان جانب احتیاط را می‌گیرند.

۲. شبهه موضوعیه مفهومیه: مفهوم غنا چیست؟ در این نوع شبهه، بیشتر اصولیون در موارد اقل و اکثر ارتباطی اصل برائت را جاری می‌دانند، اما در اقل و اکثر استقلالی برخی از اصولیون به اصل برائت معتقدند و برخی دیگر احتیاط می‌کنند.

۳. شبهه موضوعیه مصداقیه: در تشخیص مصداق خارجی غنا شک وجود دارد. در این مورد، هم اخباریون و هم اصولیون به اصاله البرائه (اصل برائت شرعی) معتقدند. (صفحات ۲۳۵ تا ۲۴۳).


نویسنده در ادامه به موضوع (حسن احتیاط درباره صدای مشکوک زن) می‌پردازد و بیان می‌کند که برخی خوانندگی‌ها هست که از نظر موضوع مشکوک است و معلوم نیست که آیا از مصادیق غنای محرم است یا نه.

در این گونه موارد، اکثر فقها در مقام فتوا اصل برائت را جاری و حکم به جواز می‌دهند، اما در مقام عمل توصیه به احتیاط دارند.

نویسنده در ادامه به ذکر روایاتی می‌پردازد که بر مطلوبیت احتیاط در موارد مشکوک فقهی دلالت دارند. همچنین به نظرات فقهایی اشاره می‌کند که با وجود اعتقاد به اصالت برائت، احتیاط را امری پسندیده می‌دانند (ص ۲۴۳ - ۲۴۹).