پرش به محتوا

کاربر:Mojtaba61.Abedini/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

از دانشنامه فقه معاصر
Mojtaba61.Abedini (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب: برگردانده‌شده
Mojtaba61.Abedini (بحث | مشارکت‌ها)
 
(۵۰۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
کتاب '''آلات لهو و موسیقی، درسنامه فقهی - تحلیلی''' نوشته محمد سروش محلاتی به بررسی موضوعات فقهی مرتبط با موسیقی و ابزار آن می‌پردازد. این کتاب در ۲۱۲ صفحه، بدون فصل‌بندی مشخص، موضوعاتی چون حکم عقلی موسیقی، موسیقی غیر اخلاقی، و معیار لهوی بودن ابزار را بررسی می‌کند. نویسنده تأکید دارد که در استنباط حکم شرعی، ابتدا باید به عقل و سپس به آیات و روایات توجه شود.  
==== مجتبی عابدینی ====
کتاب «بررسی فقهی خوانندگی زن در جامعه اسلامی» به تحلیل موضوع غنا و خوانندگی زنان از دیدگاه فقه شیعه پرداخته است. نویسنده در این اثر، با استناد به آیات، روایات، اجماع و نظرات فقها، حرمت ذاتی یا مشروط غنا را بررسی کرده و دیدگاه‌های مختلف را تحلیل می‌کند. موضوعاتی همچون معیار طرب، غنا در قرآن، مرثیه، مراسم عروسی و تک‌خوانی زن مورد بحث قرار گرفته است. همچنین استثنائات حرمت غنا مانند قرائت قرآن و حداء نیز بررسی شده‌اند. این کتاب با تحلیل تاریخی و سندی، به اختلاف نظرات فقها و دلایل آنها می‌پردازد. در نهایت، نویسنده به احکام شک در خوانندگی زن و توصیه به احتیاط در موارد مشکوک اشاره دارد.


در بخش حکم عقلی موسیقی، لهو و فساد به‌عنوان دو معیار بررسی می‌شوند. نویسنده ضمن نقد برخی تعاریف، نتیجه می‌گیرد که ابزار موسیقی به‌طور مستقل موضوع حکم عقلی نیست. همچنین با تحلیل آیه ۶ سوره لقمان، سکوت قرآن درباره موسیقی و انطباق حکم عقل با آیات مطرح می‌شود.
==معرفی و گزارش شاختار==
در بخش روایات، نویسنده روایات مرتبط را به دو دسته کلی تقسیم کرده و تعارض‌های موجود را با سه راه‌حل رفع می‌کند، اما نظریه انصراف را نمی‌پذیرد. او دو نظریه حرمت مطلق و حرمت مشروط موسیقی را بررسی کرده و به اشکالات سندی و دلالتی روایات اشاره می‌کند.
کتاب «بررسی فقهی خوانندگی زن در جامعه اسلامی» نوشته رسول جمشیدی، در سال ۱۳۹۹ توسط انتشارات سومر نشر منتشر شد. این اثر با ۲۸۰ صفحه، به تحلیل و بررسی جوانب فقهی مرتبط با خوانندگی زنان در جامعه اسلامی می‌پردازد.


نویسنده همچنین به رویکرد فقها درباره حرمت آلات موسیقی، معیارهای موسیقی لهوی، و جواز استفاده از آلات مشترک پرداخته و بر تغییر حکم با استفاده‌های غیرلهوی تأکید دارد. کتاب با طرح احتمالات در تشخیص لهوی بودن ابزار، بحث را پایان می‌دهد.
کتاب حاضر در چهار فصل تنظیم شده است:
فصل اول: کلیات موضوع مورد بررسی قرار گرفته است.
فصل دوم: به مفهوم غنا و تبیین ابعاد مختلف این مفهوم در موسیقی پرداخته شده است.
فصل سوم: به بررسی فقهی خوانندگی زنان، شامل ادله حرمت غنا، حرمت کسب، تک‌خوانی و جمع‌خوانی زنان، خوانندگی با صدای مردانه و موارد دیگر اختصاص دارد.
فصل چهارم: به نتیجه‌گیری اختصاص یافته است که در آن نویسنده جمع‌بندی مباحث مطرح‌شده را ارائه می‌دهد.


==بررسی لغوی و اصطلاحی غنا==
نویسنده در فصل اول و دوم به کلیات مباحث همچون تبیین مسئله، ضرورت پژوهش و نیز مفهوم‌شناسی غنا پرداخته است (ص۱۲-۴۲).


==معرفی و ساختار==
نویسنده برای شناخت معنای خوانندگی و اینکه کدام نوع از خوانندگی در اسلام حرام و یا حلال است و خوانندگی حرام دارای چه شرایطی باید باشد درابتدا به لغت نامه ها مراجعه کرده و پس از بیان لغوی غنا به بررسی تعاریف لغوی پرداخته است و معتقد است که برخی از معانی غنا از نوع بیان مصداق برای مفهوم غنا بوده که اختلاف بین آنها تاثیری در استنباط حکم ندارد از طرفی تعاریف ذکر شده برای غنا در ظاهر اختلاف زیادی دارند که معلوم نیست غنا به معنی آواز است یا آواز طب انگیز مشتمل بر ترجیع و ....در ادامه نویسنده تعریف جامعی از غنا ارایه داده که شامل همه تعاریف لغوی غنا شده است و آن عبارت است از: «صوتی که با ترجیع و کیفیت خاصی ادا شود که طرب انگیز باشد»
کتاب '''آلات لهو و موسیقی، درسنامه فقهی - تحلیلی''' به نوشته محمد سروش محلاتی در ۲۱۲ صفحه توسط نشر میراث اهل علم در بهار سال ۱۴۰۲ به چاپ رسید.  
این کتاب با شروع یک مقدمه به بررسی موضوعات مختلفی در زمینه آلات لهو و موسیقی می‌پردازد. ساختار کتاب بدون بخش بندوی و فصل بندی تدوین شده است، اما موضوعات متنوعی در آن مورد بحث قرار گرفته است، از جمله:


- حکم عقلی موسیقی
نویسنده غنا را مترادف خوانندگی دانسته و نظرات فقهایی مانند میرزای قمی، علامه حلی و صاحب جواهر را در تأیید این معنا بیان کرده است. ایشان پس از ذکر اقوال فقها نتیجه می‌گیرد که غنا، آواز ترجیع‌دار و طرب‌انگیزی است که قوای شهوانی را تحریک کرده و مناسب مجالس فسق و فجور است. از دید نویسنده، ارکان اصلی غنا شامل ترجیع و طرب است و حرمت آن بین زن و مرد یا نوع اجرا (مستقیم یا ضبط‌شده) تفاوتی ندارد. (ص۱۹ - ۳۳)
- موسیقی غیر اخلاقی
- بررسی روایات آلات لهو و موسیقی
- حکم موسیقی غیر لهوی
- نظریه حرمت هرگونه موسیقی
- قلمرو حرمت در استفاده از آلات موسیقی
- معیار لهوی بودن ابزار و وسایل موسیقی
- استفاده از آلات مشترکه


نویسنده در آغاز بحث به مبانی عقلی و قرآنی، موسیقی در قلمرو اجتهاد، منابع استنباط حکم موسیقی و کاربرد عقل در بررسی آلات موسیقی اشاره دارد (ص۱۱-۲۱)
نویسنده معتقد است که از برخی آیات و روایات تفسیری استفاده می شود که در تحقق غنا علاوه بر دو عنصر ترجیع و تطریب صوت، عناصر دیگری همچون سخن لهو و یا باطلی که موجب گمراهی از مسیر حق شود و یا صوتی که مناسب مجالس لهو باشد، مدخلیت دارد و بدون آنها غنای فقهی تحقق نخواهد داشت. به اعتقاد نویسنده حرمت خوانندگی زن با وجود ارکان اصلی غنا (طرب، ترجیع، لهو) محقق می شود و انگیزه خواننده و شنونده، مکان و زمان در حرمت آن تاثیری ندارد جز در مورد اجبار.(ص۳۵ - ۳۶)


==حکم عقلی موسیقی==
== بررسی اعتبار طرب فعلی یا شأنی در صدق خوانندگی زن==
نویسنده در بررسی حکم عقلی موسیقی معتقد است که برای استنباط حکم شرعی در موضوعات مختلف، ابتدا باید به حکم عقل و سپس به آیات و روایات توجه شود. او دلیل کم توجهی به منابع عقل و قرآن را این می‌داند که فقهای شیعه به دلیل دسترسی به روایات اهل بیت، احساس بی‌نیازی از بررسی مبانی عقلی و قرآنی دارند.


==عقل و قبح موسیقی ==
نویسنده با طرح این پرسش که آیا در تحقق غنا، وجود طرب فعلی لازم است یا طرب شأنی کافی است، به بررسی این موضوع پرداخته است. او ابتدا به تعریف طرب فعلی و طرب شأنی پرداخته و با اشاره به دیدگاه برخی از فقهای شیعه همچون شیخ انصاری و سید خوانساری، بیان می‌کند که اکثر فقهای شیعه به شرط بودن طرب شأنی در غنا اعتقاد دارند. به نظر نویسنده، از آنجا که در وضع احکام اسلام، نوع و عرف مردم مورد توجه قرار گرفته است، بنابراین معیار تحقق غنا باید بر مبنای نوع و شأن افراد باشد.(ص ۴۲-۴۶).


وی موضوع عقل و قبح موسیقی را از دو منظر لهو و فساد بررسی می‌کند و استفاده از آلات موسیقی را لهو به حساب می‌آورد.
==معیار تشخیص طرب ==
نویسنده به بررسی اختلاف نظر فقها در مورد معیار تشخیص موسیقی مطرب پرداخته و مطرح می‌کند که آیا این معیار بر اساس نظر عموم مردم، عرف متدینین، عرف خاص یا شخص مکلف تعیین می‌شود؟ به باور او، فقها در پاسخ به این پرسش به چند گروه تقسیم شده‌اند و هر گروه یکی از این معیارها را پذیرفته است.(ص ۴۶-۴۹).
==ملاک صدق غنا صوت یا کلام؟==
نویسنده با استناد به دیدگاه اکثر فقهای معاصر، غنا را کیفیتی در صدا تعریف می‌کند که دارای ترجیح طرب‌انگیز است. او تأکید دارد که در حرمت غنا تفاوتی وجود ندارد، شعر باشد یا نثر، مرثیه باشید یا قرآن و دعا. در ادامه به برخی از دیدگاه‌های فقها همچون میرزای قمی، آیت الله خویی، مکارم شیرازی اشاره می‌کند. (ص ۴۹-۵۲).


===لهو===
==آواز زن بصورت غنا یا صدای زن؟==
نویسنده به تعریف لهو حرام از آیت‌الله بروجردی و شیخ انصاری اشاره کرده و پس از نقد، تعریف شیخ انصاری را رد می‌کند. او تعریف آیت‌الله بروجردی را که لهو را به عنوان عملی که انسان را از حالت متعارف خارج می‌کند و عقل و اراده‌اش را مختل می‌سازد، مورد پذیرش فقها می‌داند، اما معتقد است که این تعریف برای اثبات حرمت آلات موسیقی قابل دفاع نیست (ص۲۳-۳۰).
به اعتقاد نویسنده، آنچه در اسلام ممنوع است، آواز زن به صورت غنا و لهوی است، نه صدای زن. زیرا در روایات اسلامی، استفاده از صوت زیبا در قرائت قرآن، اذان و موارد مشابه، هیچ اشکالی ندارد. ایشان در ادامه نظر فقهایی همچون خامنه‌ای، نور همدانی و فاضل لنکرانی را در تایید کلام خود ذکر می‌کند. نویسنده سپس با استناد به کتب فقهی، صدای زن را به دو دسته تقسیم می‌کند:


===فساد===
۱. حرمت مطلق اظهار و شنیدن صدای زن، که برخی فقها همچون محقق حلی بدان قایل هستند.  
نویسنده ادعای کسانی را که آلات موسیقی را ابزاری برای فساد می‌دانند و عقل نیز فساد را قبیح می‌شمارد، مورد بررسی قرار می‌دهد. او معتقد است که فساد در آلات موسیقی از دو جنبه عقلی و نقلی قابل تفکیک است. از جنبه عقلی، به وضوح می‌توان گفت که عنوان فساد بر تمامی کاربردهای ابزار موسیقی منفی دارد. با این حال، به دلیل اینکه در برخی روایات از تعبیر فساد محض استفاده شده و تار به عنوان مثال ذکر گردیده است، این موضوع جنبه تعبدی پیدا می‌کند. بنابراین ابزار و آلات موسیقی مستقلاً موضوع حکم عقلی نیست و عقل درباره آن قضاوتی ندارد (ص۳۱-۳۶).


نویسنده معتقد است که مسئله آلات لهو و موسیقی در قرآن به‌طور صریح مطرح نشده است و قرآن به‌طور کلی نسبت به این موضوع سکوت کرده و نسبت به نفع و ضرر آن چیزی بیان نکرده است در ادامه به آیه ۶ سوره لقمان استناد می‌کند و معتقد است کسانی که لهو الحدیث در آیه را به غنا مربوط می‌دارند شامل آلات موسیقی نمی‌دانند اما به باور نویسنده مفسران چنین مطلبی را نمی‌پذیرند و قلمرو وسیع‌تری را برای لهو الحدیث دانسته که شامل آلات لهو هم می‌شود حال اگر مفاد حکم عقل را با مفاد آیات قرآن نسبت سنجی کنیم در می‌یابیم که آنچه مستفاد از حکم عقل بود به آنچه مستفاد از آیه شریفه است یکسان می‌باشد آنچه که قرآن مطرح کرده همان حکم عقل است (ص۳۸-۴۳).
۲. حرمت اظهار صدای زن به‌صورت تحریک‌آمیز و شنیدن آن با نیت لذت.


==دلالت روایات درباره ابزار لهوی==
او با استناد به نظرات فقهای معاصر همچون سید یزدی، امام خمینی، خویی و برخی روایات، دیدگاه دوم را رایج‌تر می‌داند (ص ۵۲-۶۱).


به باور نویسنده، حکم آلات موسیقی در روایات به بیان‌های متفاوتی مطرح شده است. دسته‌ای از روایات، آثار و عوارض استفاده از معازف و آلات موسیقی را بیان می‌کند.  
نویسنده در پایان فصل دوم به بررسی انواع صدای زن در خوانندگی می‌پردازد. او با مرور مطالب پیشین، به موضوع تغییر صدای زن به صدای بم، صدای مردانه و همچنین صدای کودکانه اشاره کرده و بدون پرداختن به جنبه فقهی، بحث را خاتمه می‌دهد (ص ۶۱).
==حرمت غنا، ذاتی یا عرضی؟ ==
به نظر نویسنده، اکثر فقهای مسلمان غنا را حرام می‌دانند، اما درباره ذاتی یا عرضی بودن این حرمت اختلاف نظر وجود دارد. بیشتر فقها به حرمت ذاتی غنا معتقدند، در حالی که فقهایی همچون فیض کاشانی و محقق سبزواری حرمت عرضی آن را پذیرفته‌اند. همچنین، فقهای اهل سنت نیز در این زمینه اتفاق نظر ندارند و دیدگاه‌های گوناگونی از جواز تا حرمت، کراهت و اباحه مطرح کرده‌اند. نویسنده در ادامه، پس از بررسی موضوع، سه دیدگاه را مطرح می‌کند: ۱. حرمت ذاتی غنا ۲. حرمت ناشی از عوامل خارجی ۳. تفکیک میان غنای لهوی و غیرلهوی.  


این روایات به حکم عقل اشاره دارند و مشتمل بر حکم شرعی نیستند، بلکه آثار اخلاقی و اجتماعی آلات موسیقی و استفاده از آن را مورد بررسی قرار می‌دهند.  
به گفته نویسنده اکثریت فقهای شیعه با شهرت نزدیک به اجماع، غنا را ذاتاً حرام دانسته‌اند. او دیدگاه ۲۸ فقیه شیعه از جمله شیخ صدوق، شیخ طوسی و علامه حلی را از آغاز غیبت کبری تاکنون مورد بررسی قرار داده است. (ص ۶۲ - ۷۵).


در ادامه، نویسنده به بررسی پنج روایت همراه با تحلیل سندی آن‌ها می‌پردازد و در انتها به صورت کلی نتیجه‌گیری می‌کند که این دسته از روایات با نگاه عقلی که مطرح شده بود، سازگار هستند.  
==دلائل حرمت ذاتی غنا==
نویسنده پیش از پرداختن به دلایل حرمت خوانندگی زنان، این سؤال را مطرح می‌کند که چرا در قرآن به‌طور مستقیم به ممنوعیت آوازخوانی زنان اشاره نشده است. سپس با استناد به قاعده اشتراک تکالیف میان زنان و مردان و استفاده از لفظ مذکر به‌عنوان معنای عام، تلاش می‌کند با بهره‌گیری از دیدگاه‌های جوادی آملی پاسخی برای این پرسش ارائه دهد (۷۵ تا ۸۰).


با این حال، سوالی که باقی می‌ماند این است که آیا روایاتی نداریم که اطلاق داشته باشند و بر حرمت هرگونه استفاده از آلات موسیقی در هر مجلسی دلالت کنند (ص۴۳-۵۱).
=== آیات ===
به نظر نویسنده، از آنجا که در آیات قرآن به طور مستقیم از لفظ غنا استفاده نشده و امر و نهی صریحی در مورد آن وجود ندارد، کسانی که به این آیات استناد می‌کنند، برای اثبات حرمت غنا به روایات مرتبط رجوع کرده‌اند. در قرآن کریم، واژه‌هایی مانند قول زور، باطل و لهو الحدیث ذکر شده است که بر اساس دیدگاه مفسران و روایات نقل‌شده از ائمه (ع)، بر مفهوم غنا و خوانندگی تطبیق داده می‌شود. نویسنده در این بخش، آیات ۶ سوره لقمان، ۳۰ سوره حج، ۷۲ سوره فرقان و ۳ سوره مؤمنون را از دیدگاه لغویان، مفسران، فقها و روایات وارده (با تحلیل اسناد) مورد بررسی قرار می‌دهد (۸۰ تا ۹۸). در نهایت، به نتیجه‌گیری درباره حرمت غنا می‌رسد و دیدگاه کسانی را نقد می‌کند که معتقدند آیات و روایات دلالت قطعی بر حرمت غنا ندارند و پاسخ‌هایی به این نظرات ارائه می‌دهد (۹۸ تا ۹۹).


==بررسی روایات آلات لهو و موسیقی==
===روایات===
نویسنده در دومین دلیل برای حرمت ذاتی غنا به روایاتی استناد می‌کند که به‌طور مستقل در منابع شیعه و سنی درباره غنا نقل شده‌اند و برخی فقها برای آن ادعای تواتر دارند. او دیدگاه فقهایی را که معتقدند هیچ روایتی با سند و دلالت کامل برای اثبات حرمت غنا وجود ندارد، رد کرده و بیان می‌کند که با بررسی منابع روایی، می‌توان به تعداد زیادی روایت معتبر دست یافت که از نظر سند صحیح بوده و به روشنی بر حرمت ذاتی غنا دلالت دارند.


به باور نویسنده، روایات فراوانی در این زمینه به ما رسیده که برخی از آن‌ها تا ۴۰ مورد را شامل می‌شود. نویسنده این روایات را به دو دسته کلی دسته‌بندی می‌کند:
نویسنده برای جمع‌آوری روایات، آن‌ها را از نظر سند مورد بررسی قرار داده و به چهار دسته کلی تقسیم می‌کند:


۱. دسته اول: 
۱. روایاتی که در نکوهش زنان خواننده هستند
روایاتی که موضوع ملاهی یعنی حکم آلات لهو را به صورت کلی در بر دارد. در این دسته، حکم بر عنوان ملاهی مترتب شده است.


۲ دسته دوم: 
۲. روایاتی که به حرام بودن قیمت کنیز خواننده اشاره دارند
روایاتی که موضوع آن‌ها خصوص آلات موسیقی است، مانند ساز، نی و طبل. در این روایات، حکمی درباره آن آلات بیان شده است و سخنی از لهو در آن نیست (ص۵۳ -۶۲).


==توقف یا علاج تعارض روایات==
۳. روایاتی که به حرام بودن کسب و کار زنان خواننده مربوط می‌شوند


نویسنده پس از آنکه تعدادی از روایات را همراه با بحث سندی به عنوان نمونه ذکر می‌کند، می‌نویسد، در برابر اختلاف روایات، تعدادی از فقها اظهار نظر نکرده و برخی دیگر نیز برای ترجیح یک طرف نظر می‌دهند. به اعتقاد وی، به دلیل عدم اظهار نظر صریح و روشن از جانب فقها برای حل این اختلاف روایات، چند راه حل مطرح می‌شود.
۴. روایاتی که به ممنوعیت استماع و شرکت در مجالس زنان خواننده اشاره دارند


===راه حل اول؛ تبیین بر اساس ذکر مثال===
او پس از این دسته‌بندی نتیجه می‌گیرد که این روایات از نظر سند و دلالت در حرمت ذاتی غنا تمام هستند. همچنین برخی از فقها نیز بر حرمت ذاتی غنا ادعای استفاضه و تواتر در روایات دارند، که در این صورت ضعف سندی برخی از روایات خدشه‌ای بر استدلال حرمت غنا نخواهد داشت (ص ۹۹-۱۰۶).
به اعتقاد نویسنده تعدادی از روایات وجود دارند که بیان می‌کنند، ممنوعیت در آلات موسیقی به دلیل لهو بودن است. در نتیجه، این روایات می‌توانند به عنوان شاهدی برای جمع و رفع اختلاف بین دسته اول و دسته دوم روایات عمل کنند.


===راه حل دوم: انصراف روایات موسیقی===
=== اجماع===
به گفته نویسنده راه حل دوم را با عنوان انصراف به موضوع نگاه کنیم؛ یعنی استفاده از این آلات اساساً به موارد لهو و سرگرمی انصراف پیدا می‌کند. میرزا محمد تقی شیرازی این راه حل دوم را بیان کرده است (ص۶۲- ۶۹).
به نظر نویسنده، علمایی مانند شیخ مفید، شیخ طوسی، ملا احمد نراقی، صاحب جواهر، شیخ انصاری و دیگر فقهایی که به اجماع استناد کرده‌اند، اجماعشان مدرکی بوده و نمی‌تواند دلیل مستقلی برای اثبات حرمت ذاتی غنا باشد. بلکه این اجماع تأییدی بر دلالت آیات و روایات است (ص ۱۰۶-۱۱۰).
 
===دلیل عقلی===
نویسنده معتقد است که استناد به عقل تنها زمانی معتبر است که هیچ حکمی از طریق کتاب، سنت یا اجماع در دسترس نباشد و عقل بتواند با قطعیت و یقین مفسده یا مصلحت موضوع را تشخیص دهد. با این حال، از آنجا که اکثر فقها با تکیه بر آیه، سنت و اجماع، حکم به حرمت خوانندگی زن داده‌اند، به دلیل عقلی بسنده نکرده‌اند (ص ۱۱۰-۱۱۱).
 
==دیدگاه مخالفین حرمت ذاتی غنا==
نویسنده در دومین دیدگاه خود به بررسی نظر اقلیت فقهای شیعه درباره حکم غنا می‌پردازد و نظرات فقهایی مانند فیض کاشانی، سید مهدی کشمیری و محقق سبزواری را که در مورد حرمت ذاتی غنا تردید کرده و آن را به دلایل خارجی مرتبط می‌دانند، اشاره می‌کند. او همچنین به قاعده انصراف (یعنی اینکه روایات غنا به دوران عباسیان مربوط می‌شود) و روایاتی که برای حمایت از این مدعا ذکر شده‌اند، پرداخته است. (ص۱۱۲ - ۱۲۲).
 
نویسنده در بخش مربوط به بررسی عصر صدور روایات مرتبط با غنا، برای روشن شدن درستی یا نادرستی دیدگاه فیض کاشانی، تاریخچه غنا را از دوران جاهلیت تا قرن سوم مورد بررسی قرار داده است. در نهایت نتیجه می‌گیرد که استفاده از غنای لهوی و فاسد در تمامی دوره‌ها وجود داشته و مفهوم غنا در آن زمان نیز به همان معنای رایج در فقه و شرع به کار رفته است (ص۱۲۳-۱۳۰).
 
==دیدگاه قائلین به تفصیل بین خوانندگی لهوی و غیر لهوی==
نویسنده در سومین دیدگاه به تحلیل نظر کسانی پرداخته است که به تفکیک بین خوانندگی لهوی و غیر لهوی زنان معتقدند. او مهم‌ترین مدافعان این نظر را سید محمد ابراهیم بحرانی، مشهور به سید ماجد، معرفی کرده و توضیح می‌دهد که این افراد غنا را به دو نوع غنای حلال (غیر شهوانی) و غنای حرام (شهوانی) تقسیم کرده‌اند. دلیل اصلی آنها انصراف است که نویسنده معتقد است این ادعا بر خلاف ظاهر است چرا که در هر زمانی در مجالس اکثر خلفا مجالس شعرخوانی با آواز مرسوم بوده و بعضا با محرمات دیگری آمیخته بوده و نمی‌توان تنها در مورد امویان و عباسیان ادعای انصراف کرد افزون بر‌آنکه حمل احادیث مجوزه بر غنای لغوی (صوت مرجع مطر) با اجماع فقها مخالفت دارد (ص ۱۳۱ - ۱۳۴).
 
==موضوعات مختلف خوانندگی زن ==
نویسنده پس از بررسی نظر فقها درباره حرمت ذاتی غنا، به موضوعات مرتبط با خوانندگی زنان می‌پردازد. این موضوعات شامل کسب درآمد از خوانندگی، حرام بودن همکاری با خوانندگان، فاسق دانستن آنها، کبیره بودن گناه خوانندگی و ممنوعیت حضور در مجالس خوانندگی است.
 
به اعتقاد نویسنده، اکثر فقها کسب درآمد از خوانندگی را حرام دانسته و آن را از گناهان کبیره می‌شمارند. همچنین، تشویق و کمک به خوانندگان و حضور در مجالس آنها را موجب عقوبت اخروی می‌دانند. نویسنده این مباحث را با استناد به نظرات فقهایی چون شیخ صدوق، شیخ مفید، شیخ طوسی و فقهای معاصر مانند امام خمینی و مکارم بیان می‌کند. (ص ۱۳۵ - ۱۵۱).
 
==تک خوانی زن ==
 
نویسنده به بررسی جزئیات خاص خوانندگی زنان می‌پردازد و با اشاره به اینکه در مباحث قبلی ادله حرمت و حلیت غنا به تفصیل بررسی شده، در اینجا تنها به جمع‌بندی نظرات فقها می‌پردازد. او موضوعاتی چون تک‌خوانی زن برای محارم، جمع‌خوانی زن و خوانندگی زن بدون مستمع را مورد بحث قرار می‌دهد.
 
در بخش مربوط به تک‌خوانی زن، نویسنده به سه دسته اصلی اشاره می‌کند:
1. تک‌خوانی زن برای محارم
2. تک‌خوانی زن در مجالس زنانه
3. تک‌خوانی زن در مجالس مختلط (ص ۱۵۱).
 
نویسنده تک‌خوانی زن برای محارم را به دو دسته تقسیم می‌کند: تک‌خوانی برای شوهر و تک‌خوانی برای سایر محارم.
 
در مورد تک‌خوانی زن برای شوهر، نظرات فقها به دو دسته تقسیم می‌شود: سید هبه الله شهرستانی حلیت را تأیید کرده، در حالی که فقهایی چون خویی، خامنه‌ای و نوری همدانی حکم به حرمت داده‌اند.
 
برای تک‌خوانی زن برای سایر محارم، اکثر فقها حکم به حرمت داده‌اند، در حالی که عده‌ای جواز آن را مشروط به غنای زن در عروسی دانسته‌اند (ص ۱۵۱ - ۱۵۵).
 
در خصوص تک‌خوانی در مجالس زنانه، طبق نظر مراجع معاصر، اگر خوانندگی از مصادیق غنای محرم باشد، حرام است و در غیر این صورت، جایز است (ص ۱۵۶ - ۱۵۷).
 
نویسنده همچنین تک‌خوانی زنان در مجالس مختلط را با استناد به روایات ابی بصیر و نظرات فقهای معاصر، در صورت حضور مردان، حرام می‌داند (ص ۱۵۷ - ۱۵۹).


===راه حل سوم: عدم اطلاق در روایات موسیقی===
==جمع خوانی زنان==
نویسنده جمع‌خوانی زنان را به دو دسته تقسیم می‌کند: جمع‌خوانی در مجالس زنانه و جمع‌خوانی در مجالس مختلط.


به باور نویسنده، اگر روایاتی که در آن‌ها نام موسیقی به کار رفته، دارای اطلاق باشند، استفاده از این آلات، چه لهوی و چه غیر لهوی، حرام است.  
در مجالس زنانه، به ویژه در مراسم عروسی، بر اساس روایات ابی بصیر، جمع‌خوانی در صورتی که مردان حضور نداشته باشند، مجاز است. همچنین، طبق نظر فقهای معاصر، در مجالس غیرعروسی، این عمل در صورتی که از نوع غنای محرم (صوت مرجع مطرب لهوی) نباشد و با محرمات دیگر همراه نشود، جایز است (ص ۱۵۹ - ۱۶۲).


نویسنده اعتقاد دارد که بیش از ۲۰ روایت در این زمینه وجود دارد که از اعتبار لازم برخوردار نیستند. او ۴ روایت را از لحاظ سند و دلالت مورد بررسی قرار می‌دهد و نتیجه می‌گیرد که این چهار روایت ذاتاً دارای اطلاق نیستند.
اما در مجالس مختلط، بر اساس روایت ابی بصیر، اگر خوانندگی زنان به صورت غنا و در حضور مردان باشد، حرام است. در عوض، اگر این خوانندگی به صورت غیرغنایی باشد و به حد غنای محرم نرسد و با حرام دیگری همراه نباشد، مجاز است. نویسنده همچنین نظرات چند تن از فقهای معاصر را در این زمینه ذکر می‌کند (ص ۱۶۲ - ۱۶۳).
(ص۷۱-۸۶).


== نظریه حرمت موسیقی==
==خوانندگی بدون مستمع و حرمت در تغییر صدا==
نویسنده در این بخش بیان می‌کند که اگر مخاطبی وجود نداشته باشد و خواننده شرایط غنای محرم را داشته باشد، بر اساس نظر اکثر مراجع عظام، این عمل حرام است (ص ۱۶۴-۱۶۵).
 
نویسنده تأکید می‌کند که ملاک حرمت خوانندگی محرم (صوت مرجع مطرب لهوی) است و تغییر صدا تأثیری در حکم ندارد. هر صدایی که شرایط غنا را داشته باشد، مشمول آیات و روایات حرمت غنا است، چه توسط زن باشد و چه مرد. همچنین، نویسنده استفتائات مطرح شده از مراجع تقلید را در این زمینه ذکر می‌کند (ص ۱۶۵-۱۶۷).


نویسنده برای روشن شدن ریشه اختلاف فقهی به نقل دو فتوای فقهی می‌پردازد:
== استثنائات حرمت خوانندگی زن ==
=== قرائت قرآن===
نویسنده پس از بررسی حرمت غنا، به استثنائات آن می‌پردازد و قرائت قرآن و مراثی را از حرمت خوانندگی زن مستثنی می‌کند. او برای جواز غنا در قرائت قرآن، سه دسته روایت معرفی می‌کند. دسته اول شامل پنج روایت است که بر جواز خواندن قرآن با غنا دلالت دارند. نویسنده پس از بحث سند و دلالت این روایات، نظر فقها و محدثان را نیز بیان می‌کند. (ص ۱۷۰ - ۱۸۰)


الف) نظریه حرمت مطلق
در دسته دوم، نویسنده به روایاتی که بر مدح صوت نیکو دلالت دارند اشاره کرده و سه روایت همراه با بحث سندی و دلالی در زیر آن می‌آورد.
طبق این نظر، هرگونه استفاده از ابزار موسیقی حرام تلقی می‌شود و تفاوتی ندارد که در چه مجلسی و همراه با چه اموری و در چه مقصدی باشد، خواه لهوی باشد یا غیر لهوی. مبنای این نظریه مبتنی است بر اینکه در روایات، اسم آلات موسیقی یا به صورت عام (معاذف) و یا به صورت خاص (طبل و نی) موضوع حکم قرار گرفته و حرمت مطلق به استفاده از این‌ها تعلق گرفته است.
در دسته سوم، به روایاتی که بر مدح قرائت قرآن با صوت حزین دلالت دارند اشاره کرده و دو روایت در ذیل آن همراه با بحث سندی و دلالی می‌آورد.
در ادامه، نویسنده عبارات تعدادی از فقها را بیان می‌کند که در حرمت غنا فرقی بین قرائت قرآن و غیر قرآن قرار نداده و هر صورتی که به صورت غنای محرم ادا شود را حرام می‌دانند (ص ۱۸۱ - ۱۹۲).
===مرثیه===


ب) نظریه حرمت مشروط
نویسنده در ابتدای بحث نظر برخی فقها را که به جواز غنا در مراثی معتقدند و کسانی که آن را ممنوع می‌دانند، مطرح می‌کند. سپس به بررسی دلایل جواز غنا در مرثیه‌ها می‌پردازد و هفت دلیل را ذکر می‌کند که عبارتند از: ۱- روایات به همراه بحث‌های سندی و دلالی ۲- عدم تحقق مفهوم غنا در مرثیه‌ها به استناد کلام محقق اردبیلی ۳- سیره مستمر فقها و متشرعین ۴- نبود اخبار صحیح و صریح در مورد حرمت غنا ۵- تأثیر مثبت غنا در ایجاد احساس گریه برای مرثیه اهل بیت(ع) ۶- قاعده اصل جواز به علت وجود شک در حرمت غنا. پس از بیان این دلایل، نویسنده اعلام می‌کند که تمامی دلایل جواز غنا در مرثیه‌ها ناتمام بوده و غنا در مرثیه همانند غنا در غیر آن به حرمت اولیه‌اش باقی است.
طبق این نظریه، فقط موسیقی لهوی حرام است. مبنای این فتوا به شواهد موجود در روایات آلات موسیقی برمی‌گردد که نشان می‌دهد استفاده لهوی از این آلات ممنوع است.


در ادامه، نویسنده به ادله مبنای دوم (حرمت مشروط: موسیقی لهوی) بر اساس لغت، قرآن (آیه ۱۱ سوره جمعه)، روایات، فهم فقها، انصراف (انصراف آلات موسیقی در روایات به منافع غالب آن که لهو است) و حمل مطلق بر مقید می‌پردازد. نویسنده این نظریه انصراف را نمی‌پذیرد، چرا که معتقد است منفعت غالب این ابزار، زدن و نواختن وسایل موسیقی است و قصد از زدن دخالتی در آن ندارد.
به گفته وی، فقها نوحه را به دو دسته حق و باطل تقسیم کرده‌اند و برای اثبات نظرات خود به روایات مختلف استناد می‌کنند که برخی جواز و برخی عدم جواز نوحه را نشان می‌دهند.
به باور نویسنده، در حمل روایات مطلق بر مقید با تتبعی که در کلمات فقهای پیشین صورت گرفته، هیچ‌کس از فقها این راه‌حل را برای رفع اختلافات مطرح نکرده است. نویسنده در ادامه، روایات آلات موسیقی را به عنوان روایات مطلق ذکر می‌کند و در برابر، روایاتی از آلات موسیقی که به قید لهوی بودن ذکر شده‌اند را جزو روایات مقید می‌داند.


به اعتقاد نویسنده، این نحوه جمع بین روایات صحیح نیست و اشکالاتی به روایات مقید وجود دارد. اولین اشکال این است که روایت مقید، ۴ تا ۵ صفحه است و حدود ۳۰ تا ۴۰ مورد از محرمات فقهی، اخلاقی و اجتماعی را ذکر می‌کند که مجموعه آن، به عنوان یک جامعه منحط مشخص می‌شود. در نتیجه، به تک‌تک فقرات این روایت برای اثبات حرمت شرعی نمی‌توان استناد کرد.
نویسنده با بررسی تعارضات موجود در روایات مرتبط، به جمع‌بندی میان آنها پرداخته و بیان می‌کند که منظور از روایات جواز نوحه‌گری، شرایطی است که در آن نوحه‌خوان سخن باطل نگوید، به حد غنا نرسد و صدای زن توسط افراد نامحرم شنیده نشود. او نتیجه می‌گیرد که نظرات فقهایی که جواز نوحه برای اموات را مطرح کرده‌اند، تنها به نوحه‌گری زنان برای اموات اختصاص دارد و شامل نوحه‌گری مردان نمی‌شود. البته مردان می‌توانند هنگام مرثیه‌خوانی برای ائمه(ع) با صوت زیبا نوحه‌خوانی کنند، مشروط بر اینکه این عمل با محرمات دیگر همراه نباشد. از سوی دیگر، علمایی که نوحه را حرام می‌دانند، این حکم را در مواردی صادر کرده‌اند که نوحه به حد غنای حرام برسد، سخن باطل گفته شود یا صدای زن نوحه‌خوان توسط مردان نامحرم شنیده شود. نویسنده معتقد است که نوحه‌گری از مفهوم غنا به‌طور تخصصی خارج است، چرا که عرف و اهل لغت میان این دو تفاوت قائل هستند. (ص ۱۹۳ - ۲۰۶)


اشکال دوم، عموم و خصوص من وجه بودن در روایت مقیده است. در اینجا که حکم به تقیید مطلق می‌شود، باید نسبت بین دو دلیل اطلاق و تقیید، عموم و خصوص مطلق باشد، در حالی که عموم و خصوص من وجه است.
===ایام جشن===


اشکال سوم، مثبت بودن دو دلیل است؛ زیرا هر جا دو دلیل مثبت باشند، اطلاق و تقیید در مورد مثبتین جاری نیست (ص۸۷-۱۱۴).
به گفته نویسنده غنا در ایام جشن و شادی و عید، طبق دو روایت از امام کاظم(ع)، ممکن است از حکم کلی حرمت استثنا شود. نویسنده پس از تحلیل سندی و دلالی دو روایت و بررسی دیدگاه‌های فقهای معاصر مانند صاحب جواهر و امام خمینی به این نتیجه می‌رسد که غنا در ایام عید مستثنی نیست و اگر شعر یا نثر به صورت غنا خوانده شود، حرام خواهد بود؛ چه مضمون آن حق باشد و چه باطل. (ص ۲۰۶ - ۲۱۰)  


==مواجهه فقها با روایات حرمت آلات لهو==
===حُداء===
حداء سرودی است که شتربان‌ها برای تحریک شترها می‌خوانند. برخی علما مانند محقق حلی و علامه حلی آن را از حرمت غنا مستثنی کرده‌اند، اما امام خمینی و شیخ یوسف بحرانی این نظر را نپذیرفته‌اند. نویسنده بر اساس روایات و قاعده اصل جواز، دلایلی برای جواز حداء ارائه کرده است. با این حال، پس از بررسی انتقادی این دلایل، به این نتیجه می‌رسد که ادله مطلق برای اثبات جواز حداء ناکافی هستند و در نتیجه، حداء از حکم حرمت غنا مستثنی نمی‌شود. (ص ۲۱۰ - ۲۱۱)


نویسنده به این موضوع می‌پردازد که چگونه ممکن است لهو به طور کلی حرام نباشد، ولی فقها در خصوص آلات موسیقی که جنبه لهوی پیدا می‌کنند، فتوا به حرمت می‌دهند. به باور نویسنده چند نوع مواجهه در این مسئله از طرف فقها دیده می‌شود که عبارتند از:
===مراسم زفاف===
یکی از استثناهای غنا، غنای زن در زفاف عروس است که میان فقهای شیعه اختلاف نظر وجود دارد. به باور نویسنده این مسئله از قدیم الایام در میان فقهای شیعه مورد اختلاف بوده و علما در این زمینه به سه دسته تقسیم شده‌اند:


=== بدیهی تلقی کردن حرمت===
۱. حرمت مطلق غنا، حتی در عروسی  
به باور نویسنده، کسانی که حرمت آلات موسیقی را مسلم و قطعی می‌دانند، مستندشان روایاتی است که از لحاظ سند و دلالت مورد مناقشه قرار دارد. در این صورت، حفظ حکم حرمت مشکل خواهد بود، چرا که حکم حرمت باید یا مستند به قرآن باشد، یا عقلی، یا اجماع فقها. صرف واضح بودن حرمت ناشی از یک سابقه ذهنی است که در جامعه اسلامی نسبت به آلات موسیقی وجود دارد و این امر نمی‌تواند حجت و اعتبار برای دیگران باشد. لذا باید متممی مانند سیره متشرعه وجود داشته باشد که در کلمات بزرگان نیست.


=== اعتماد به روایات صحیحه===
۲. کراهت غنای زن در عروسی  
به باور نویسنده، از مجموعه روایاتی که در این باره وارد شده، تنها چند روایت معتبر وجود دارد. در نتیجه، قلمرو حرمت در حد قلمرو همان روایات معتبر خواهد بود. حال اگر قائل شویم که روایات معتبر اطلاق ندارد، نتیجه‌ این می‌شود که باید به قدر متیقن بسنده کنیم که همان لهو محرم باشد، چون روایات اجمال پیدا می‌کنند.


===اطمینان اجمالی به روایات===
۳. جواز غنا در عروسی  
نویسنده با استناد به کلمات برخی علما می‌گوید اگرچه امکان مناقشه در تک تک روایات وجود دارد، اما از مجموع آنها برای انسان اطمینان حاصل می‌شود. به باور نویسنده، مضامین روایات بسیار مختلف است و اگر بخواهیم جمع‌بندی کنیم و قدر مشترک را استخراج کنیم، حرمت نمی‌تواند قدر مشترک همه روایات باشد. چرا که مضمون برخی روایات دلالت بر حرمت دارد و برخی دیگر با کراهت سازگار است. پس قدر متیقن، جامع بین حرمت و کراهت، یعنی مبغوضیت است. لذا اگر بخواهیم از مجموع روایات استفاده کنیم، باید بگوییم مبغوضیت به خاطر مقارنات است نه به خاطر نفس عمل.


===اعتماد به اقوال فقها===
نویسنده با اشاره به نظر ۳۵ فقیه متقدم و معاصر از جمله شیخ طوسی، علامه حلی، خویی، بهجت و خامنه‌ای، اظهار می‌دارد که اکثر فقها به حلیت غنای زن در زفاف عروس معتقدند (ص ۲۱۲ - ۲۲۰).  
به باور نویسنده، باید اقوال فقها را به عنوان پشتیبان قرار دهیم و بگوییم: فتوای فقها و عمل اصحاب ضعف سند و دلالت را جبران می‌کند. اما این نظر هم دارای اشکالی است، افزون بر اینکه چرا اصحاب درجه اول ائمه علیهم السلام به روایات باب ملاهی اعتنایی نکردند، جای شگفتی دارد.


=== اجماع===
نویسنده سپس به اختلاف نظرها درباره مجلس غنا در عروسی و استثنای آن به سه دیدگاه اصلی اشاره می‌کند.
آیا در این مسئله جواز انتفاع از آلات لهو برای لهو اجماعی وجود دارد که مورد اتفاق همه فقها باشد؟ پاسخ منفی است. نهایتاً می‌توان ادعای عدم خلاف کرد، اما عدم خلاف اعتبار لازم را ندارد. در ادامه، نویسنده به سیر ادعای خَلق اجماع در این مسئله می‌پردازد (ص۱۱۹-۱۳۹).


== ملاک موسیقی لهوی ==
۱. عده‌ای غنا را تنها در حال زفاف جایز دانسته‌اند.


نویسنده به یک بحث موضوع‌شناسانه اشاره می‌کند که ملاک و تشخیص آهنگ لهوی از غیر لهوی چیست. آیا با توجه به منابع فقهی، از جمله آیات و روایات، می‌توانیم قلمرو لهوی را تعیین کنیم؟ به باور نویسنده، دو تفسیر برای رفع مفهوم لهو بیان شده است که دارای اجمال می‌باشد.
۲. عده‌ای غنا را در حال زفاف و همچنین در مجالس قبل و بعد از آن جایز می‌دانند.


=== تفسیر اول: آهنگ لهوی متناسب با مجالس لهو و لعب ===
۳. عده‌ای دیگر غنا را در تمامی مراسم‌هایی که به عنوان عروسی برگزار می‌شود، جایز می‌دانند.
نویسنده معتقد است که فقها موسیقی لهوی را همان موسیقی متناسب با مجالس لهو و لعب، فسق و فجور دانسته‌اند. با این حال، مشخص نکرده‌اند که چه آهنگی متناسب با این‌گونه مجالس است و این معیار، معیاری نیست که دلیل خاصی از کتاب و سنت برای آن وجود داشته باشد.


=== تفسیر دوم: معیارهای موسیقی لهوی ===
به نظر نویسنده، دلیل اصلی اختلاف میان فقها درباره مجلس عروسی به تفاوت در استناد به ادله بازمی‌گردد. وی ابتدا دلایل کسانی را که غنا در مراسم زفاف را جایز می‌دانند، بررسی کرده و اشاره می‌کند که این گروه از فقها به سه روایت ابا بصیر از امام صادق(ع) استناد کرده‌اند. نویسنده پس از تحلیل سند و دلالت این روایات، نتیجه‌گیری می‌کند که این سه روایت در واقع یک روایت واحد هستند که بیشتر فقها بر اساس آن عمل کرده‌اند و خوانندگی زن در مراسم زفاف را تحت شرایط خاصی مانند عدم حضور مردان، عدم شنیدن صدای زن توسط افراد بیگانه، و دائمی بودن ازدواج جایز دانسته‌اند. همچنین، نویسنده به حکم مربوط به افراد خنثی پرداخته و بیان می‌کند که اگر خنثی مرد باشد، حق ورود به مجلس را ندارد و اگر زن باشد، می‌تواند وارد شود؛ اما در مورد خنثای مشکل باید احتیاط صورت گیرد. (ص ۲۲۱ - ۲۲۶).


==== تحریک شهوت ====
نویسنده همچنین به دیدگاه برخی فقها مانند شیخ انصاری اشاره می‌کند که غنا را حتی در عروسی به طور مطلق حرام می‌دانند و هیچ استثنایی را نپذیرفتند و عده‌ای دیگر از فقهای متقدم و معاصر مانند شیخ صدوق و سیستانی در جواز غنا در عروسی احتیاط کرده‌اند. (ص ۲۳۰-۲۳۴)
به گفته نویسنده، نخستین ضابطه‌ای که از کلمات برخی فقها برای تشخیص لهو بودن موسیقی به دست می‌آید، محرک شهوت بودن موسیقی در انسان است. نویسنده با اشکالاتی که به کلمات فقها می‌کند، نتیجه می‌گیرد که نمی‌توانیم از کبرای کلی استفاده کنیم که هر جا موسیقی تهیج شهوت کرد، در نتیجه موسیقی لهوی و حرام است؛ زیرا روشن نبودن تهیج شهوت در ملاک لهو، این نتیجه‌گیری را تضعیف می‌کند.


==== مضمون و محتوای لهو ====
==احکام شک در حکم خوانندگی زن==
به گفته نویسنده، فقها لهو را به چیزی تعریف کرده‌اند که به انسانیت انسان یا به ایمان او لطمه بزند. در نتیجه، دو ملاک یعنی ملاک انسانی و ملاک ایمانی در کلمات فقها دیده می‌شود. به گفته نویسنده، در ملاک انسانی، لهو چیزی است که موجب اختلال در شخصیت انسان و سلب عقل و اراده وی می‌شود،
نویسنده بیان می‌کند که در صورت وجود تردید درباره مسئله غنا، سه نوع شبهه قابل تصور است. او پس از شرح هر یک از این موارد، با استناد به قواعد اصولی و نظرات فقها، حکم مرتبط با هر نوع شبهه را درباره غنا ارائه می‌دهد.
و در ملاک ایمانی، آن چیزی که به ایمان انسان آسیب بزند و او را به گناه و معصیت تشویق کند، جنبه لهوی دارد. نویسنده در ادامه به نظر آیت‌الله خویی و شهید بهشتی می‌پردازد. (ص ۱۴۱-۱۵۷)


==استفاده از آلات مشترک==
۱. شبهه حکمیه تحریمیه: آیا غنای زن حرام است یا خیر؟ در این مورد، اصولیون قائل به اصل برائت هستند، در حالی که اخباریان جانب احتیاط را می‌گیرند.


نویسنده در این بخش به این سوال می‌پردازد که آیا مجاز هستیم از آلات لهو برای استفاده‌های غیر لهوی بهره‌برداری کنیم.
۲. شبهه موضوعیه مفهومیه: مفهوم غنا چیست؟ در این نوع شبهه، بیشتر اصولیون در موارد اقل و اکثر ارتباطی اصل برائت را جاری می‌دانند، اما در اقل و اکثر استقلالی برخی از اصولیون به اصل برائت معتقدند و برخی دیگر احتیاط می‌کنند.


===نظریه ممنوعیت مطلق===
۳. شبهه موضوعیه مصداقیه: در تشخیص مصداق خارجی غنا شک وجود دارد. در این مورد، هم اخباریون و هم اصولیون به اصاله البرائه (اصل برائت شرعی) معتقدند. (صفحات ۲۳۵ تا ۲۴۳).


نویسنده در ابتدا نظر مرحوم نراقی را به صورت مفصل بیان می‌کند. به اعتقاد نراقی، استفاده از آلات لهو برای غیر لهو ممنوع است. نویسنده بر این باور است که نظریه مرحوم نراقی قابل نقد است، زیرا برای حرمت جمیع انتفاعات در آلات مشترک باید دلیلی وجود داشته باشد، اما چنین دلیلی بر حرمت وجود ندارد.


===نظریه ممنوعیت مقید===
نویسنده در ادامه به موضوع (حسن احتیاط درباره صدای مشکوک زن) می‌پردازد و بیان می‌کند که برخی خوانندگی‌ها هست که از نظر موضوع مشکوک است و معلوم نیست که آیا از مصادیق غنای محرم است یا نه.  
نویسنده پس از تقسیم‌بندی اشیا به منافع محلله، منافع محرمه و منافع مشترک، می‌گوید که اکثر آنچه انسان در زندگی اختیار دارد، جزو آلات مشترک هستند. او بیان می‌کند که اگر شخصی وسیله‌ای را به قصد انتفاع حلال تهیه کند، خرید و فروش آن برای او جایز است و این یک قاعده مقبول در فقه است. به باور نویسنده، هر مقدار که متدینین از آلات مشترک بیشتر در جهت حلال استفاده کنند، آن ابزار از جنبه اختصاص به لهوی بودن خارج خواهد شد و در نتیجه، حکم مسئله تغییر می‌کند (ص ۱۶۱-۱۷۴).


==ملاک لهو بودن یک ابزار==
در این گونه موارد، اکثر فقها در مقام فتوا اصل برائت را جاری و حکم به جواز می‌دهند، اما در مقام عمل توصیه به احتیاط دارند.


نویسنده این بحث را مطرح کرده که چه زمانی یک شیء آله اللهو می‌شود؟ نویسنده چهار احتمال برای تشخیص ابزار لهو بودن تعریف می‌کند که به باور وی اشاراتی به هر یک از احتمالات در کلمات فقها می‌توان یافت. در ادامه نویسنده به موضوعات لهو می‌پردازد و بدون آنکه بحث را به نتیجه برساند آن را به اتمام می‌رساند
نویسنده در ادامه به ذکر روایاتی می‌پردازد که بر مطلوبیت احتیاط در موارد مشکوک فقهی دلالت دارند. همچنین به نظرات فقهایی اشاره می‌کند که با وجود اعتقاد به اصالت برائت، احتیاط را امری پسندیده می‌دانند (ص ۲۴۳ - ۲۴۹).
(ص۱۷۵-۲۰۶).

نسخهٔ کنونی تا ‏۳۱ اوت ۲۰۲۵، ساعت ۰۷:۱۸

مجتبی عابدینی

کتاب «بررسی فقهی خوانندگی زن در جامعه اسلامی» به تحلیل موضوع غنا و خوانندگی زنان از دیدگاه فقه شیعه پرداخته است. نویسنده در این اثر، با استناد به آیات، روایات، اجماع و نظرات فقها، حرمت ذاتی یا مشروط غنا را بررسی کرده و دیدگاه‌های مختلف را تحلیل می‌کند. موضوعاتی همچون معیار طرب، غنا در قرآن، مرثیه، مراسم عروسی و تک‌خوانی زن مورد بحث قرار گرفته است. همچنین استثنائات حرمت غنا مانند قرائت قرآن و حداء نیز بررسی شده‌اند. این کتاب با تحلیل تاریخی و سندی، به اختلاف نظرات فقها و دلایل آنها می‌پردازد. در نهایت، نویسنده به احکام شک در خوانندگی زن و توصیه به احتیاط در موارد مشکوک اشاره دارد.

معرفی و گزارش شاختار

کتاب «بررسی فقهی خوانندگی زن در جامعه اسلامی» نوشته رسول جمشیدی، در سال ۱۳۹۹ توسط انتشارات سومر نشر منتشر شد. این اثر با ۲۸۰ صفحه، به تحلیل و بررسی جوانب فقهی مرتبط با خوانندگی زنان در جامعه اسلامی می‌پردازد.

کتاب حاضر در چهار فصل تنظیم شده است: فصل اول: کلیات موضوع مورد بررسی قرار گرفته است. فصل دوم: به مفهوم غنا و تبیین ابعاد مختلف این مفهوم در موسیقی پرداخته شده است. فصل سوم: به بررسی فقهی خوانندگی زنان، شامل ادله حرمت غنا، حرمت کسب، تک‌خوانی و جمع‌خوانی زنان، خوانندگی با صدای مردانه و موارد دیگر اختصاص دارد. فصل چهارم: به نتیجه‌گیری اختصاص یافته است که در آن نویسنده جمع‌بندی مباحث مطرح‌شده را ارائه می‌دهد.

بررسی لغوی و اصطلاحی غنا

نویسنده در فصل اول و دوم به کلیات مباحث همچون تبیین مسئله، ضرورت پژوهش و نیز مفهوم‌شناسی غنا پرداخته است (ص۱۲-۴۲).

نویسنده برای شناخت معنای خوانندگی و اینکه کدام نوع از خوانندگی در اسلام حرام و یا حلال است و خوانندگی حرام دارای چه شرایطی باید باشد درابتدا به لغت نامه ها مراجعه کرده و پس از بیان لغوی غنا به بررسی تعاریف لغوی پرداخته است و معتقد است که برخی از معانی غنا از نوع بیان مصداق برای مفهوم غنا بوده که اختلاف بین آنها تاثیری در استنباط حکم ندارد از طرفی تعاریف ذکر شده برای غنا در ظاهر اختلاف زیادی دارند که معلوم نیست غنا به معنی آواز است یا آواز طب انگیز مشتمل بر ترجیع و ....در ادامه نویسنده تعریف جامعی از غنا ارایه داده که شامل همه تعاریف لغوی غنا شده است و آن عبارت است از: «صوتی که با ترجیع و کیفیت خاصی ادا شود که طرب انگیز باشد»

نویسنده غنا را مترادف خوانندگی دانسته و نظرات فقهایی مانند میرزای قمی، علامه حلی و صاحب جواهر را در تأیید این معنا بیان کرده است. ایشان پس از ذکر اقوال فقها نتیجه می‌گیرد که غنا، آواز ترجیع‌دار و طرب‌انگیزی است که قوای شهوانی را تحریک کرده و مناسب مجالس فسق و فجور است. از دید نویسنده، ارکان اصلی غنا شامل ترجیع و طرب است و حرمت آن بین زن و مرد یا نوع اجرا (مستقیم یا ضبط‌شده) تفاوتی ندارد. (ص۱۹ - ۳۳)

نویسنده معتقد است که از برخی آیات و روایات تفسیری استفاده می شود که در تحقق غنا علاوه بر دو عنصر ترجیع و تطریب صوت، عناصر دیگری همچون سخن لهو و یا باطلی که موجب گمراهی از مسیر حق شود و یا صوتی که مناسب مجالس لهو باشد، مدخلیت دارد و بدون آنها غنای فقهی تحقق نخواهد داشت. به اعتقاد نویسنده حرمت خوانندگی زن با وجود ارکان اصلی غنا (طرب، ترجیع، لهو) محقق می شود و انگیزه خواننده و شنونده، مکان و زمان در حرمت آن تاثیری ندارد جز در مورد اجبار.(ص۳۵ - ۳۶)

بررسی اعتبار طرب فعلی یا شأنی در صدق خوانندگی زن

نویسنده با طرح این پرسش که آیا در تحقق غنا، وجود طرب فعلی لازم است یا طرب شأنی کافی است، به بررسی این موضوع پرداخته است. او ابتدا به تعریف طرب فعلی و طرب شأنی پرداخته و با اشاره به دیدگاه برخی از فقهای شیعه همچون شیخ انصاری و سید خوانساری، بیان می‌کند که اکثر فقهای شیعه به شرط بودن طرب شأنی در غنا اعتقاد دارند. به نظر نویسنده، از آنجا که در وضع احکام اسلام، نوع و عرف مردم مورد توجه قرار گرفته است، بنابراین معیار تحقق غنا باید بر مبنای نوع و شأن افراد باشد.(ص ۴۲-۴۶).

معیار تشخیص طرب

نویسنده به بررسی اختلاف نظر فقها در مورد معیار تشخیص موسیقی مطرب پرداخته و مطرح می‌کند که آیا این معیار بر اساس نظر عموم مردم، عرف متدینین، عرف خاص یا شخص مکلف تعیین می‌شود؟ به باور او، فقها در پاسخ به این پرسش به چند گروه تقسیم شده‌اند و هر گروه یکی از این معیارها را پذیرفته است.(ص ۴۶-۴۹).

ملاک صدق غنا صوت یا کلام؟

نویسنده با استناد به دیدگاه اکثر فقهای معاصر، غنا را کیفیتی در صدا تعریف می‌کند که دارای ترجیح طرب‌انگیز است. او تأکید دارد که در حرمت غنا تفاوتی وجود ندارد، شعر باشد یا نثر، مرثیه باشید یا قرآن و دعا. در ادامه به برخی از دیدگاه‌های فقها همچون میرزای قمی، آیت الله خویی، مکارم شیرازی اشاره می‌کند. (ص ۴۹-۵۲).

آواز زن بصورت غنا یا صدای زن؟

به اعتقاد نویسنده، آنچه در اسلام ممنوع است، آواز زن به صورت غنا و لهوی است، نه صدای زن. زیرا در روایات اسلامی، استفاده از صوت زیبا در قرائت قرآن، اذان و موارد مشابه، هیچ اشکالی ندارد. ایشان در ادامه نظر فقهایی همچون خامنه‌ای، نور همدانی و فاضل لنکرانی را در تایید کلام خود ذکر می‌کند. نویسنده سپس با استناد به کتب فقهی، صدای زن را به دو دسته تقسیم می‌کند:

۱. حرمت مطلق اظهار و شنیدن صدای زن، که برخی فقها همچون محقق حلی بدان قایل هستند.

۲. حرمت اظهار صدای زن به‌صورت تحریک‌آمیز و شنیدن آن با نیت لذت.

او با استناد به نظرات فقهای معاصر همچون سید یزدی، امام خمینی، خویی و برخی روایات، دیدگاه دوم را رایج‌تر می‌داند (ص ۵۲-۶۱).

نویسنده در پایان فصل دوم به بررسی انواع صدای زن در خوانندگی می‌پردازد. او با مرور مطالب پیشین، به موضوع تغییر صدای زن به صدای بم، صدای مردانه و همچنین صدای کودکانه اشاره کرده و بدون پرداختن به جنبه فقهی، بحث را خاتمه می‌دهد (ص ۶۱).

حرمت غنا، ذاتی یا عرضی؟

به نظر نویسنده، اکثر فقهای مسلمان غنا را حرام می‌دانند، اما درباره ذاتی یا عرضی بودن این حرمت اختلاف نظر وجود دارد. بیشتر فقها به حرمت ذاتی غنا معتقدند، در حالی که فقهایی همچون فیض کاشانی و محقق سبزواری حرمت عرضی آن را پذیرفته‌اند. همچنین، فقهای اهل سنت نیز در این زمینه اتفاق نظر ندارند و دیدگاه‌های گوناگونی از جواز تا حرمت، کراهت و اباحه مطرح کرده‌اند. نویسنده در ادامه، پس از بررسی موضوع، سه دیدگاه را مطرح می‌کند: ۱. حرمت ذاتی غنا ۲. حرمت ناشی از عوامل خارجی ۳. تفکیک میان غنای لهوی و غیرلهوی.

به گفته نویسنده اکثریت فقهای شیعه با شهرت نزدیک به اجماع، غنا را ذاتاً حرام دانسته‌اند. او دیدگاه ۲۸ فقیه شیعه از جمله شیخ صدوق، شیخ طوسی و علامه حلی را از آغاز غیبت کبری تاکنون مورد بررسی قرار داده است. (ص ۶۲ - ۷۵).

دلائل حرمت ذاتی غنا

نویسنده پیش از پرداختن به دلایل حرمت خوانندگی زنان، این سؤال را مطرح می‌کند که چرا در قرآن به‌طور مستقیم به ممنوعیت آوازخوانی زنان اشاره نشده است. سپس با استناد به قاعده اشتراک تکالیف میان زنان و مردان و استفاده از لفظ مذکر به‌عنوان معنای عام، تلاش می‌کند با بهره‌گیری از دیدگاه‌های جوادی آملی پاسخی برای این پرسش ارائه دهد (۷۵ تا ۸۰).

آیات

به نظر نویسنده، از آنجا که در آیات قرآن به طور مستقیم از لفظ غنا استفاده نشده و امر و نهی صریحی در مورد آن وجود ندارد، کسانی که به این آیات استناد می‌کنند، برای اثبات حرمت غنا به روایات مرتبط رجوع کرده‌اند. در قرآن کریم، واژه‌هایی مانند قول زور، باطل و لهو الحدیث ذکر شده است که بر اساس دیدگاه مفسران و روایات نقل‌شده از ائمه (ع)، بر مفهوم غنا و خوانندگی تطبیق داده می‌شود. نویسنده در این بخش، آیات ۶ سوره لقمان، ۳۰ سوره حج، ۷۲ سوره فرقان و ۳ سوره مؤمنون را از دیدگاه لغویان، مفسران، فقها و روایات وارده (با تحلیل اسناد) مورد بررسی قرار می‌دهد (۸۰ تا ۹۸). در نهایت، به نتیجه‌گیری درباره حرمت غنا می‌رسد و دیدگاه کسانی را نقد می‌کند که معتقدند آیات و روایات دلالت قطعی بر حرمت غنا ندارند و پاسخ‌هایی به این نظرات ارائه می‌دهد (۹۸ تا ۹۹).

روایات

نویسنده در دومین دلیل برای حرمت ذاتی غنا به روایاتی استناد می‌کند که به‌طور مستقل در منابع شیعه و سنی درباره غنا نقل شده‌اند و برخی فقها برای آن ادعای تواتر دارند. او دیدگاه فقهایی را که معتقدند هیچ روایتی با سند و دلالت کامل برای اثبات حرمت غنا وجود ندارد، رد کرده و بیان می‌کند که با بررسی منابع روایی، می‌توان به تعداد زیادی روایت معتبر دست یافت که از نظر سند صحیح بوده و به روشنی بر حرمت ذاتی غنا دلالت دارند.

نویسنده برای جمع‌آوری روایات، آن‌ها را از نظر سند مورد بررسی قرار داده و به چهار دسته کلی تقسیم می‌کند:

۱. روایاتی که در نکوهش زنان خواننده هستند

۲. روایاتی که به حرام بودن قیمت کنیز خواننده اشاره دارند

۳. روایاتی که به حرام بودن کسب و کار زنان خواننده مربوط می‌شوند

۴. روایاتی که به ممنوعیت استماع و شرکت در مجالس زنان خواننده اشاره دارند

او پس از این دسته‌بندی نتیجه می‌گیرد که این روایات از نظر سند و دلالت در حرمت ذاتی غنا تمام هستند. همچنین برخی از فقها نیز بر حرمت ذاتی غنا ادعای استفاضه و تواتر در روایات دارند، که در این صورت ضعف سندی برخی از روایات خدشه‌ای بر استدلال حرمت غنا نخواهد داشت (ص ۹۹-۱۰۶).

اجماع

به نظر نویسنده، علمایی مانند شیخ مفید، شیخ طوسی، ملا احمد نراقی، صاحب جواهر، شیخ انصاری و دیگر فقهایی که به اجماع استناد کرده‌اند، اجماعشان مدرکی بوده و نمی‌تواند دلیل مستقلی برای اثبات حرمت ذاتی غنا باشد. بلکه این اجماع تأییدی بر دلالت آیات و روایات است (ص ۱۰۶-۱۱۰).

دلیل عقلی

نویسنده معتقد است که استناد به عقل تنها زمانی معتبر است که هیچ حکمی از طریق کتاب، سنت یا اجماع در دسترس نباشد و عقل بتواند با قطعیت و یقین مفسده یا مصلحت موضوع را تشخیص دهد. با این حال، از آنجا که اکثر فقها با تکیه بر آیه، سنت و اجماع، حکم به حرمت خوانندگی زن داده‌اند، به دلیل عقلی بسنده نکرده‌اند (ص ۱۱۰-۱۱۱).

دیدگاه مخالفین حرمت ذاتی غنا

نویسنده در دومین دیدگاه خود به بررسی نظر اقلیت فقهای شیعه درباره حکم غنا می‌پردازد و نظرات فقهایی مانند فیض کاشانی، سید مهدی کشمیری و محقق سبزواری را که در مورد حرمت ذاتی غنا تردید کرده و آن را به دلایل خارجی مرتبط می‌دانند، اشاره می‌کند. او همچنین به قاعده انصراف (یعنی اینکه روایات غنا به دوران عباسیان مربوط می‌شود) و روایاتی که برای حمایت از این مدعا ذکر شده‌اند، پرداخته است. (ص۱۱۲ - ۱۲۲).

نویسنده در بخش مربوط به بررسی عصر صدور روایات مرتبط با غنا، برای روشن شدن درستی یا نادرستی دیدگاه فیض کاشانی، تاریخچه غنا را از دوران جاهلیت تا قرن سوم مورد بررسی قرار داده است. در نهایت نتیجه می‌گیرد که استفاده از غنای لهوی و فاسد در تمامی دوره‌ها وجود داشته و مفهوم غنا در آن زمان نیز به همان معنای رایج در فقه و شرع به کار رفته است (ص۱۲۳-۱۳۰).

دیدگاه قائلین به تفصیل بین خوانندگی لهوی و غیر لهوی

نویسنده در سومین دیدگاه به تحلیل نظر کسانی پرداخته است که به تفکیک بین خوانندگی لهوی و غیر لهوی زنان معتقدند. او مهم‌ترین مدافعان این نظر را سید محمد ابراهیم بحرانی، مشهور به سید ماجد، معرفی کرده و توضیح می‌دهد که این افراد غنا را به دو نوع غنای حلال (غیر شهوانی) و غنای حرام (شهوانی) تقسیم کرده‌اند. دلیل اصلی آنها انصراف است که نویسنده معتقد است این ادعا بر خلاف ظاهر است چرا که در هر زمانی در مجالس اکثر خلفا مجالس شعرخوانی با آواز مرسوم بوده و بعضا با محرمات دیگری آمیخته بوده و نمی‌توان تنها در مورد امویان و عباسیان ادعای انصراف کرد افزون بر‌آنکه حمل احادیث مجوزه بر غنای لغوی (صوت مرجع مطر) با اجماع فقها مخالفت دارد (ص ۱۳۱ - ۱۳۴).

موضوعات مختلف خوانندگی زن

نویسنده پس از بررسی نظر فقها درباره حرمت ذاتی غنا، به موضوعات مرتبط با خوانندگی زنان می‌پردازد. این موضوعات شامل کسب درآمد از خوانندگی، حرام بودن همکاری با خوانندگان، فاسق دانستن آنها، کبیره بودن گناه خوانندگی و ممنوعیت حضور در مجالس خوانندگی است.

به اعتقاد نویسنده، اکثر فقها کسب درآمد از خوانندگی را حرام دانسته و آن را از گناهان کبیره می‌شمارند. همچنین، تشویق و کمک به خوانندگان و حضور در مجالس آنها را موجب عقوبت اخروی می‌دانند. نویسنده این مباحث را با استناد به نظرات فقهایی چون شیخ صدوق، شیخ مفید، شیخ طوسی و فقهای معاصر مانند امام خمینی و مکارم بیان می‌کند. (ص ۱۳۵ - ۱۵۱).

تک خوانی زن

نویسنده به بررسی جزئیات خاص خوانندگی زنان می‌پردازد و با اشاره به اینکه در مباحث قبلی ادله حرمت و حلیت غنا به تفصیل بررسی شده، در اینجا تنها به جمع‌بندی نظرات فقها می‌پردازد. او موضوعاتی چون تک‌خوانی زن برای محارم، جمع‌خوانی زن و خوانندگی زن بدون مستمع را مورد بحث قرار می‌دهد.

در بخش مربوط به تک‌خوانی زن، نویسنده به سه دسته اصلی اشاره می‌کند: 1. تک‌خوانی زن برای محارم 2. تک‌خوانی زن در مجالس زنانه 3. تک‌خوانی زن در مجالس مختلط (ص ۱۵۱).

نویسنده تک‌خوانی زن برای محارم را به دو دسته تقسیم می‌کند: تک‌خوانی برای شوهر و تک‌خوانی برای سایر محارم.

در مورد تک‌خوانی زن برای شوهر، نظرات فقها به دو دسته تقسیم می‌شود: سید هبه الله شهرستانی حلیت را تأیید کرده، در حالی که فقهایی چون خویی، خامنه‌ای و نوری همدانی حکم به حرمت داده‌اند.

برای تک‌خوانی زن برای سایر محارم، اکثر فقها حکم به حرمت داده‌اند، در حالی که عده‌ای جواز آن را مشروط به غنای زن در عروسی دانسته‌اند (ص ۱۵۱ - ۱۵۵).

در خصوص تک‌خوانی در مجالس زنانه، طبق نظر مراجع معاصر، اگر خوانندگی از مصادیق غنای محرم باشد، حرام است و در غیر این صورت، جایز است (ص ۱۵۶ - ۱۵۷).

نویسنده همچنین تک‌خوانی زنان در مجالس مختلط را با استناد به روایات ابی بصیر و نظرات فقهای معاصر، در صورت حضور مردان، حرام می‌داند (ص ۱۵۷ - ۱۵۹).

جمع خوانی زنان

نویسنده جمع‌خوانی زنان را به دو دسته تقسیم می‌کند: جمع‌خوانی در مجالس زنانه و جمع‌خوانی در مجالس مختلط.

در مجالس زنانه، به ویژه در مراسم عروسی، بر اساس روایات ابی بصیر، جمع‌خوانی در صورتی که مردان حضور نداشته باشند، مجاز است. همچنین، طبق نظر فقهای معاصر، در مجالس غیرعروسی، این عمل در صورتی که از نوع غنای محرم (صوت مرجع مطرب لهوی) نباشد و با محرمات دیگر همراه نشود، جایز است (ص ۱۵۹ - ۱۶۲).

اما در مجالس مختلط، بر اساس روایت ابی بصیر، اگر خوانندگی زنان به صورت غنا و در حضور مردان باشد، حرام است. در عوض، اگر این خوانندگی به صورت غیرغنایی باشد و به حد غنای محرم نرسد و با حرام دیگری همراه نباشد، مجاز است. نویسنده همچنین نظرات چند تن از فقهای معاصر را در این زمینه ذکر می‌کند (ص ۱۶۲ - ۱۶۳).

خوانندگی بدون مستمع و حرمت در تغییر صدا

نویسنده در این بخش بیان می‌کند که اگر مخاطبی وجود نداشته باشد و خواننده شرایط غنای محرم را داشته باشد، بر اساس نظر اکثر مراجع عظام، این عمل حرام است (ص ۱۶۴-۱۶۵).

نویسنده تأکید می‌کند که ملاک حرمت خوانندگی محرم (صوت مرجع مطرب لهوی) است و تغییر صدا تأثیری در حکم ندارد. هر صدایی که شرایط غنا را داشته باشد، مشمول آیات و روایات حرمت غنا است، چه توسط زن باشد و چه مرد. همچنین، نویسنده استفتائات مطرح شده از مراجع تقلید را در این زمینه ذکر می‌کند (ص ۱۶۵-۱۶۷).

استثنائات حرمت خوانندگی زن

قرائت قرآن

نویسنده پس از بررسی حرمت غنا، به استثنائات آن می‌پردازد و قرائت قرآن و مراثی را از حرمت خوانندگی زن مستثنی می‌کند. او برای جواز غنا در قرائت قرآن، سه دسته روایت معرفی می‌کند. دسته اول شامل پنج روایت است که بر جواز خواندن قرآن با غنا دلالت دارند. نویسنده پس از بحث سند و دلالت این روایات، نظر فقها و محدثان را نیز بیان می‌کند. (ص ۱۷۰ - ۱۸۰)

در دسته دوم، نویسنده به روایاتی که بر مدح صوت نیکو دلالت دارند اشاره کرده و سه روایت همراه با بحث سندی و دلالی در زیر آن می‌آورد. در دسته سوم، به روایاتی که بر مدح قرائت قرآن با صوت حزین دلالت دارند اشاره کرده و دو روایت در ذیل آن همراه با بحث سندی و دلالی می‌آورد. در ادامه، نویسنده عبارات تعدادی از فقها را بیان می‌کند که در حرمت غنا فرقی بین قرائت قرآن و غیر قرآن قرار نداده و هر صورتی که به صورت غنای محرم ادا شود را حرام می‌دانند (ص ۱۸۱ - ۱۹۲).

مرثیه

نویسنده در ابتدای بحث نظر برخی فقها را که به جواز غنا در مراثی معتقدند و کسانی که آن را ممنوع می‌دانند، مطرح می‌کند. سپس به بررسی دلایل جواز غنا در مرثیه‌ها می‌پردازد و هفت دلیل را ذکر می‌کند که عبارتند از: ۱- روایات به همراه بحث‌های سندی و دلالی ۲- عدم تحقق مفهوم غنا در مرثیه‌ها به استناد کلام محقق اردبیلی ۳- سیره مستمر فقها و متشرعین ۴- نبود اخبار صحیح و صریح در مورد حرمت غنا ۵- تأثیر مثبت غنا در ایجاد احساس گریه برای مرثیه اهل بیت(ع) ۶- قاعده اصل جواز به علت وجود شک در حرمت غنا. پس از بیان این دلایل، نویسنده اعلام می‌کند که تمامی دلایل جواز غنا در مرثیه‌ها ناتمام بوده و غنا در مرثیه همانند غنا در غیر آن به حرمت اولیه‌اش باقی است.

به گفته وی، فقها نوحه را به دو دسته حق و باطل تقسیم کرده‌اند و برای اثبات نظرات خود به روایات مختلف استناد می‌کنند که برخی جواز و برخی عدم جواز نوحه را نشان می‌دهند.

نویسنده با بررسی تعارضات موجود در روایات مرتبط، به جمع‌بندی میان آنها پرداخته و بیان می‌کند که منظور از روایات جواز نوحه‌گری، شرایطی است که در آن نوحه‌خوان سخن باطل نگوید، به حد غنا نرسد و صدای زن توسط افراد نامحرم شنیده نشود. او نتیجه می‌گیرد که نظرات فقهایی که جواز نوحه برای اموات را مطرح کرده‌اند، تنها به نوحه‌گری زنان برای اموات اختصاص دارد و شامل نوحه‌گری مردان نمی‌شود. البته مردان می‌توانند هنگام مرثیه‌خوانی برای ائمه(ع) با صوت زیبا نوحه‌خوانی کنند، مشروط بر اینکه این عمل با محرمات دیگر همراه نباشد. از سوی دیگر، علمایی که نوحه را حرام می‌دانند، این حکم را در مواردی صادر کرده‌اند که نوحه به حد غنای حرام برسد، سخن باطل گفته شود یا صدای زن نوحه‌خوان توسط مردان نامحرم شنیده شود. نویسنده معتقد است که نوحه‌گری از مفهوم غنا به‌طور تخصصی خارج است، چرا که عرف و اهل لغت میان این دو تفاوت قائل هستند. (ص ۱۹۳ - ۲۰۶)

ایام جشن

به گفته نویسنده غنا در ایام جشن و شادی و عید، طبق دو روایت از امام کاظم(ع)، ممکن است از حکم کلی حرمت استثنا شود. نویسنده پس از تحلیل سندی و دلالی دو روایت و بررسی دیدگاه‌های فقهای معاصر مانند صاحب جواهر و امام خمینی به این نتیجه می‌رسد که غنا در ایام عید مستثنی نیست و اگر شعر یا نثر به صورت غنا خوانده شود، حرام خواهد بود؛ چه مضمون آن حق باشد و چه باطل. (ص ۲۰۶ - ۲۱۰)

حُداء

حداء سرودی است که شتربان‌ها برای تحریک شترها می‌خوانند. برخی علما مانند محقق حلی و علامه حلی آن را از حرمت غنا مستثنی کرده‌اند، اما امام خمینی و شیخ یوسف بحرانی این نظر را نپذیرفته‌اند. نویسنده بر اساس روایات و قاعده اصل جواز، دلایلی برای جواز حداء ارائه کرده است. با این حال، پس از بررسی انتقادی این دلایل، به این نتیجه می‌رسد که ادله مطلق برای اثبات جواز حداء ناکافی هستند و در نتیجه، حداء از حکم حرمت غنا مستثنی نمی‌شود. (ص ۲۱۰ - ۲۱۱)

مراسم زفاف

یکی از استثناهای غنا، غنای زن در زفاف عروس است که میان فقهای شیعه اختلاف نظر وجود دارد. به باور نویسنده این مسئله از قدیم الایام در میان فقهای شیعه مورد اختلاف بوده و علما در این زمینه به سه دسته تقسیم شده‌اند:

۱. حرمت مطلق غنا، حتی در عروسی  

۲. کراهت غنای زن در عروسی  

۳. جواز غنا در عروسی  

نویسنده با اشاره به نظر ۳۵ فقیه متقدم و معاصر از جمله شیخ طوسی، علامه حلی، خویی، بهجت و خامنه‌ای، اظهار می‌دارد که اکثر فقها به حلیت غنای زن در زفاف عروس معتقدند (ص ۲۱۲ - ۲۲۰).  

نویسنده سپس به اختلاف نظرها درباره مجلس غنا در عروسی و استثنای آن به سه دیدگاه اصلی اشاره می‌کند.

۱. عده‌ای غنا را تنها در حال زفاف جایز دانسته‌اند.

۲. عده‌ای غنا را در حال زفاف و همچنین در مجالس قبل و بعد از آن جایز می‌دانند.

۳. عده‌ای دیگر غنا را در تمامی مراسم‌هایی که به عنوان عروسی برگزار می‌شود، جایز می‌دانند.

به نظر نویسنده، دلیل اصلی اختلاف میان فقها درباره مجلس عروسی به تفاوت در استناد به ادله بازمی‌گردد. وی ابتدا دلایل کسانی را که غنا در مراسم زفاف را جایز می‌دانند، بررسی کرده و اشاره می‌کند که این گروه از فقها به سه روایت ابا بصیر از امام صادق(ع) استناد کرده‌اند. نویسنده پس از تحلیل سند و دلالت این روایات، نتیجه‌گیری می‌کند که این سه روایت در واقع یک روایت واحد هستند که بیشتر فقها بر اساس آن عمل کرده‌اند و خوانندگی زن در مراسم زفاف را تحت شرایط خاصی مانند عدم حضور مردان، عدم شنیدن صدای زن توسط افراد بیگانه، و دائمی بودن ازدواج جایز دانسته‌اند. همچنین، نویسنده به حکم مربوط به افراد خنثی پرداخته و بیان می‌کند که اگر خنثی مرد باشد، حق ورود به مجلس را ندارد و اگر زن باشد، می‌تواند وارد شود؛ اما در مورد خنثای مشکل باید احتیاط صورت گیرد. (ص ۲۲۱ - ۲۲۶).

نویسنده همچنین به دیدگاه برخی فقها مانند شیخ انصاری اشاره می‌کند که غنا را حتی در عروسی به طور مطلق حرام می‌دانند و هیچ استثنایی را نپذیرفتند و عده‌ای دیگر از فقهای متقدم و معاصر مانند شیخ صدوق و سیستانی در جواز غنا در عروسی احتیاط کرده‌اند. (ص ۲۳۰-۲۳۴)

احکام شک در حکم خوانندگی زن

نویسنده بیان می‌کند که در صورت وجود تردید درباره مسئله غنا، سه نوع شبهه قابل تصور است. او پس از شرح هر یک از این موارد، با استناد به قواعد اصولی و نظرات فقها، حکم مرتبط با هر نوع شبهه را درباره غنا ارائه می‌دهد.

۱. شبهه حکمیه تحریمیه: آیا غنای زن حرام است یا خیر؟ در این مورد، اصولیون قائل به اصل برائت هستند، در حالی که اخباریان جانب احتیاط را می‌گیرند.

۲. شبهه موضوعیه مفهومیه: مفهوم غنا چیست؟ در این نوع شبهه، بیشتر اصولیون در موارد اقل و اکثر ارتباطی اصل برائت را جاری می‌دانند، اما در اقل و اکثر استقلالی برخی از اصولیون به اصل برائت معتقدند و برخی دیگر احتیاط می‌کنند.

۳. شبهه موضوعیه مصداقیه: در تشخیص مصداق خارجی غنا شک وجود دارد. در این مورد، هم اخباریون و هم اصولیون به اصاله البرائه (اصل برائت شرعی) معتقدند. (صفحات ۲۳۵ تا ۲۴۳).


نویسنده در ادامه به موضوع (حسن احتیاط درباره صدای مشکوک زن) می‌پردازد و بیان می‌کند که برخی خوانندگی‌ها هست که از نظر موضوع مشکوک است و معلوم نیست که آیا از مصادیق غنای محرم است یا نه.

در این گونه موارد، اکثر فقها در مقام فتوا اصل برائت را جاری و حکم به جواز می‌دهند، اما در مقام عمل توصیه به احتیاط دارند.

نویسنده در ادامه به ذکر روایاتی می‌پردازد که بر مطلوبیت احتیاط در موارد مشکوک فقهی دلالت دارند. همچنین به نظرات فقهایی اشاره می‌کند که با وجود اعتقاد به اصالت برائت، احتیاط را امری پسندیده می‌دانند (ص ۲۴۳ - ۲۴۹).