کاربر:Mojtaba61.Abedini/صفحه تمرین۳: تفاوت میان نسخهها
(۷ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱۴: | خط ۱۴: | ||
و الا اگر نپذیریم که حزن و اندوه باعث طرب میشود در این صورت نیاهه جنبه شادمانی و لهویت ندارد لذا موضوعاً از بحث غنا خارج میشود. | و الا اگر نپذیریم که حزن و اندوه باعث طرب میشود در این صورت نیاهه جنبه شادمانی و لهویت ندارد لذا موضوعاً از بحث غنا خارج میشود. | ||
== رابطه غنا و موسیقی == | |||
رابطه غنا و موسیقی | |||
نویسنده معتقد است لفظ موسیقی در منابع فقهی و اسلامی وارد نشده و کلمه موسیقی معرب از لفظ یونانی است و تنها لفظ معازف در بعضی احادیث وارد شده که مراد از آن آلات و ابزار طرب است و در بسیاری از موارد بین غنا و موسیقی فرقی قائل نشدند و هر دو را به یک معنا و مفهوم به کار میبرند. البته عالمان عصر حاضر لفظ موسیقی را به معنای صدای ابزار و آلات طرب استعمال میکنند که اخص از مفهوم لفظ غنا است و اگر بخواهیم بین دو عنوان را از نظر نسبتهای چهارگانه علم منطق بسنجیم رابطه آنها عموم و خصوص مطلق است چرا که هر غنایی مساوی است ولی هر موسیقی غنا نیست | نویسنده معتقد است لفظ موسیقی در منابع فقهی و اسلامی وارد نشده و کلمه موسیقی معرب از لفظ یونانی است و تنها لفظ معازف در بعضی احادیث وارد شده که مراد از آن آلات و ابزار طرب است و در بسیاری از موارد بین غنا و موسیقی فرقی قائل نشدند و هر دو را به یک معنا و مفهوم به کار میبرند. البته عالمان عصر حاضر لفظ موسیقی را به معنای صدای ابزار و آلات طرب استعمال میکنند که اخص از مفهوم لفظ غنا است و اگر بخواهیم بین دو عنوان را از نظر نسبتهای چهارگانه علم منطق بسنجیم رابطه آنها عموم و خصوص مطلق است چرا که هر غنایی مساوی است ولی هر موسیقی غنا نیست | ||
خط ۳۴: | خط ۳۱: | ||
نویسنده تنها راه معنای غنا را مراجعه به کتاب و سنت میداند که از راه مبانی فقه اجتهادی که در کتاب و سنت است میتوان مفهوم موسیقی غنایی را مشخص کرد. نویسنده با استناد به روایت امام صادق (ع) که کلمات لغو، لهو و زور در آیات را بر غنا تطبیق داده، نتیجه میگیرد که بر اساس مبانی فقه اجتهادی موسیقی، غنایی که موضوع برای حرمت است، به معنای شرعی آن میباشد که مرکب است از آواز به گونه لهو و لغو و آواز با کلمات باطل نه به معنای لغوی آن که عبارت است از آواز خوش و پسندیده(ص۴۳ و ۴۴). | نویسنده تنها راه معنای غنا را مراجعه به کتاب و سنت میداند که از راه مبانی فقه اجتهادی که در کتاب و سنت است میتوان مفهوم موسیقی غنایی را مشخص کرد. نویسنده با استناد به روایت امام صادق (ع) که کلمات لغو، لهو و زور در آیات را بر غنا تطبیق داده، نتیجه میگیرد که بر اساس مبانی فقه اجتهادی موسیقی، غنایی که موضوع برای حرمت است، به معنای شرعی آن میباشد که مرکب است از آواز به گونه لهو و لغو و آواز با کلمات باطل نه به معنای لغوی آن که عبارت است از آواز خوش و پسندیده(ص۴۳ و ۴۴). | ||
نویسنده در ص۸۲ در نتیجه بحثهای مطرح شده مینویسد: اهل لغت، مطلق صدای بلند، صدای زیبا، کش دادن صدا، ترجیع صدا و گردانیدن صد در حلق و پیاپی گردانیدن صدا را غنا مینامند ولی بر اساس دلایلی که بر حرمت غنا مطرح شده کلمه غنا در مفهوم اخص بکا رفته است چرا که از یک سو در روایات، صدای زیبا و قرایت حسن و حتی ترجیع، مدح شده و از سوی دیگر غنا را حرام شمرده است و این دلیل بر اخص بودن غنای حرام شرعی از غنای به مفهوم لغوی است. | |||
علاوه بر این روایات حرمت غنا و استدلال به آیات بر حرمت قول زور و لهو و لغو، به صراحت تصریح بر این دارد که ملاک و معیار حرمت غنا از نظر اسلام منطبق شدن یکی از عناوین مذکور است. | |||
== مقوله غنا: کلام یا کیفیت؟ == | == مقوله غنا: کلام یا کیفیت؟ == | ||
خط ۶۷: | خط ۶۸: | ||
== بررسی آرا و ادله قائلین به حلیت ذاتی غنا == | == بررسی آرا و ادله قائلین به حلیت ذاتی غنا == | ||
نویسنده در | نویسنده در فصل سوم به بررسی آرا و ادله فقهایی همچون شیخ طوسی و فیض کاشانی که قائل به حلیت ذاتی غنا هستند، میپردازد و مهمترین دلایل آنها را بیان میکند. به باور آنها آنچه سبب حرمت غنا میشود آمیخته شدن غنا با حرامهای دیگر است.(ص۶۹-۷۳) | ||
در ادامه نویسنده به مهمترین دلائل قائلین به حلیت ذاتی غنا میپردازد که عبارتند از قاعده انصراف، روایاتی درباره تحسین صدای زیبا، روایات جواز غنا در اعیاد و شادمانی، روایات جواز غنا در عروسیها، روایات جواز خرید و فروش کنیز خواننده و نیز روایاتی که بر جواز حُدا و نیز بر جواز نوحهگری دلالت دارند.(ص۷۳-۸۳). | |||
== آرای و ادله فقهای اهل سنت == | |||
نویسنده بخشی از کتاب را به بررسی دیدگاههای مذاهب چهارگانه اهل سنت درباره موسیقی اختصاص داده است. در این بخش، نظرات بزرگان اهل سنت مانند ابوحنیفه، مالک، شافعی، غزالی و دیگران ذکر شده که موسیقی و غنا را ذاتاً حلال میدانند. دلایل فقهای اهل سنت برای حلیت موسیقی شامل آیاتی از قرآن کریم مانند آیه ۳۲ سوره اعراف، آیه ۱۹ سوره لقمان و آیه ۱ سوره فاطر است. همچنین احادیث و قیاس نیز از جمله مبانی استدلال آنان در این موضوع محسوب میشود. (۸۷-۹۰) | |||
== آرای عرفای اسلامی در باب غنا == | == آرای عرفای اسلامی در باب غنا == | ||
به نظر نویسنده، غنا در عرفان و تصوف بهطور مستقل بررسی نشده، بلکه همراه با موضوع سِماع تحلیل شده است. سماع در لغت به معنای شنیدن و در تصوف تجربهای خاص است که از شنیدن قرآن، آواز خوش، سرود یا موسیقی به دست میآید. نویسنده معتقد است عارفان و صوفیان با رعایت احکام شرعی، سماع و غنا را تنها در صورتی که همراه با فساد یا امور حرام باشد، ممنوع میدانند و به نظرات افرادی چون شیخ ابوطالب مکی (۳۸۶ق) اشاره میکند. سپس به انواع سماع میپردازد. (ص۹۳ - ۹۴). | |||
غنا از | به نظر نویسنده، علمای تصوف مانند فقها درباره غنا اختلاف نظر دارند.(البته اختلاف آنها ماهوی است) که برخی آن را ذاتاً حرام و از لهو و لعب میدانند، اما بیشترشان معتقدند اگر با ملاهی، مناهی یا مفسده شرعی همراه باشد، حرام است (ص۹۸ - ۹۹). | ||
== غنا از منظر امام خمینی و فقهای معاصر == | |||
به نظر نویسنده، دیدگاههای فقهی امام در زمان حاضر تغییر بزرگی در نحوه برداشت و فهم احکام الهی ایجاد کرده است که یکی از نمونههای آن مسئله غنا است. |