کاربر:Mojtaba61.Abedini/صفحه تمرین۳: تفاوت میان نسخه‌ها

Mojtaba61.Abedini (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
Mojtaba61.Abedini (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:


کتابشناسی
فصل دوم به بررسی مبانی فقهی حق فسخ به استناد وجود عیب پرداخته و دیدگاه‌های مختلف فقها در این زمینه را مطرح می‌کند. نویسنده ابتدا به اختلاف نظر میان فقها درباره مبنای حق فسخ اشاره کرده و سه دیدگاه تعبد محض، قواعد لاضرر و لاحرج و شرط تبانی صحت را بررسی می‌کند. در بخش تعبد محض، نویسنده توضیح می‌دهد که برخی فقها فلسفه احکام را ناشناخته دانسته و تعبد را اصل اساسی در پذیرش احکام شرعی می‌دانند. این گروه معتقدند که قیاس و تنقیح مناط نمی‌تواند ملاک قطعی برای احکام باشد و در شرع مقدس اسلام قابل تسری به موارد مشابه نیست. نویسنده با ذکر مثال‌هایی از روایات و مباحث امام صادق (ع)، به این موضوع پرداخته که در عبادات تعبد محض حاکم است و هرگونه تصرف یا توسعه در این باب شایسته نیست.
نویسنده به این دیدگاه اشکال کرده که میان عبادات و معاملات تفاوت است و تأکید دارد که در عبادات تعبد محض است اما در معاملات، عقل و عرف نقش تعیین‌کننده‌ای دارند. وی به نقل از آیت‌الله معرفت (ره) توضیح می‌دهد که در باب معاملات تعبد محض وجود ندارد و ملاکات احکام تا حدودی قابل درک هستند. همچنین، فقها تلاش کرده‌اند تا با کشف مناطات واقعی، احکام را به موارد مشابه تسری دهند. نویسنده به اهمیت نقش عقل در استنباط احکام اشاره کرده و مواردی را ذکر می‌کند که حتی فقهایی همچون شیخ انصاری که عقل را از درک مناطات عاجز می‌دانند، از عقل به عنوان منبع مستقل استفاده کرده‌اند.
نویسنده معتقد است که عقل می‌تواند مصالح و مفاسد عملی را دریابد و در استنباط احکام شرعی نقش داشته باشد. اما در مواردی که شارع علت حکمی را بیان نکرده، نمی‌توان به کمک عقل علت را یافت و احکام را توسعه داد.
علاوه بر این، نویسنده تأکید می‌کند که یک فقیه باید به روح کلی شریعت و اهداف نهایی و مقدماتی تکوین و تشریع توجه کند. هدف نهایی از تکوین و تشریع، معرفت خداوند و پرستش آگاهانه او است. اهداف میانی مانند رفع اختلاف امت و قیام به عدل و قسط نیز از مقدمات تحقق هدف نهایی هستند. اصل عدل یکی از ارکان کلام و فقه اسلامی است و رعایت عدالت می‌تواند فقها را به سمت تأمین حقوق زنان در خانواده و از جمله حق فسخ نکاح هدایت کند. نویسنده بیان می‌کند که اگر ثابت شود عدل ایجاب می‌کند فلان قانون باید تغییر کند، حکم شرع نیز بر همین اساس خواهد بود، زیرا شرع اسلام هرگز از محور عدالت خارج نمی‌شود.
در نهایت، نویسنده به اهمیت حقوق بشر و اصل عدالت اشاره می‌کند و بیان می‌دارد که توجه به این اصول می‌تواند فلسفه حقوق را تقویت کند. وی معتقد است که مسلمانان پایه‌گذار حقوق طبیعی و عقلی بوده‌اند، اما به دلایل تاریخی و روانی نتوانسته‌اند این مسیر را ادامه دهند. این امر باعث شده که دانشمندان غربی این مسیر را دنبال کنند و با ایجاد فلسفه‌های اجتماعی، سیاسی و اقتصادی، جوامع را با ارزش‌های حقوق انسانی آشنا سازند. نویسنده همچنین به تفاوت میان تمایل شرقی‌ها به اخلاق و تمایل غربی‌ها به حقوق اشاره می‌کند و این تفاوت را در شکل‌گیری فلسفه حقوق مؤثر می‌داند.
از GPT-4o برای پاسخ بهتر بپرسید     
................................................................................


فصل دوم بررسی مبانی فقهی حق فسخ به استناد وجود عیب  
فصل دوم بررسی مبانی فقهی حق فسخ به استناد وجود عیب