کاربر:Rezashams/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

Rezashams (بحث | مشارکت‌ها)
جزبدون خلاصۀ ویرایش
Rezashams (بحث | مشارکت‌ها)
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
[[نظریه نظارت فقیه]] در واقع ناظر بودن فقیه بر امور مجریان جامعه است و به سه صورت استطلاعی، استصوابی و ولایی قابل اجراست. در نظارت استطلاعی فقیه صرفا بعد از اطلاع از عمل مجریان، آن را تایید یا رد می‌کند. در این نوع نظارت، دیدگاه ناظر و نظر وی هیچ تاثیری در شناخت خلاف دین ندارد. در نظارت استصوابی حضور در تصمیم گیری و تصویب آن از وظایف ناظر است. نظارت ولایی فقیه در واقع ورود فقیه به عرصه اجرای امور و بدست گرفتن ابتکار در اجرا است. این نظارت بر تمامی اجرا حکومت و نظام سیاسی کشور سیطره دارد.
[[نظریه نظارت فقیه]] در واقع ناظر بودن فقیه بر امور مجریان جامعه است و به سه صورت استطلاعی، استصوابی و ولایی قابل اجراست. در نظارت استطلاعی، فقیه صرفا بعد از اطلاع از عمل مجریان، آن را تایید یا رد می‌کند. در این نوع نظارت، دیدگاه ناظر و نظر وی هیچ تاثیری در شناخت خلاف دین ندارد. در نظارت استصوابی، حضور در تصمیم گیری و تصویب آن از وظایف ناظر است. نظارت ولایی فقیه در واقع ورود فقیه به عرصه اجرای امور و بدست گرفتن ابتکار در اجرا است. این نظارت بر تمامی اجزاء حکومت و نظام سیاسی کشور سیطره دارد.
طبیعتا نظریه نظارت فقیه در بستر نظارت استطلاعی و استصوابی جاری است و حوزه نظارت ولایی فرق چندانی با مساله ولایت فقیه و دخالت او در امور اجرایی ندارد.   
طبیعتا نظریه نظارت فقیه در بستر نظارت استطلاعی و استصوابی جاری است و حوزه نظارت ولایی فرق چندانی با مساله ولایت فقیه و دخالت او در امور اجرایی ندارد.   


در مقابل نظریه نظارت فقیه، دو [[نظریه ولایت فقیه]] و وکالت او بر جامعه وجود دارد. قائلین نظریه نظارت فقیه دین را فاقد نظر سیاسی و سیاست را مسئله ای می‌دانند که باید بدست سیاستمداران واگذار شود و صرفا فقیهان باید ناظر بر مخالف نبودن امور سیاسی با دین داشته باشند. ایشان با تمسک به برخی روایات و رد برخی دیگر که شان ولایت مطلق را برای فقیه می‌داند و همچنین تمسک به قدر متیقن در حوزه مسئولیت‌های فقیه و قاعده‌ای تحت عنوان اصل عدم نفوذ تصرف کسی در حق دیگری که بر اساس این اصل هر کس خودش بر سرنوشت خود حاکمیت دارد، به استدلال بر نظر خود پرداخته‌اند و حکم به صحت این نظریه می‌کنند.
در مقابل نظریه نظارت فقیه، دو [[نظریه ولایت فقیه]] و وکالت او بر جامعه وجود دارد. قائلین نظریه نظارت فقیه دین را فاقد نظر سیاسی و سیاست را مسئله‌ای می‌دانند که باید بدست سیاستمداران واگذار شود و فقیهان صرفا ناظر بر مخالف نبودن امور سیاسی با دین هستند. ایشان با تمسک به برخی روایات و کنار گذاشتن احادیثی که شان ولایت مطلق را برای فقیه می‌داند، تمسک به قدر متیقن در حوزه مسئولیت‌های فقیه و قاعده‌ای تحت عنوان اصل عدم نفوذ تصرف کسی در حق دیگری حکم به صحت این نظریه می‌کنند. بر اساس این اصل هر کس خودش بر سرنوشت خود حاکمیت دارد و بدون اذن امام یا شخص ماذون از او کسی حق تصرف در امور دیگری را ندارد.


از فقیهانی که موافق با نظریه نظارت فقیه هستند [[محمدحسین نائینی]]، [[سید ابوالقاسم خویی]] و [[حسینعلی منتظری]] را میتوان نام برد.
از فقیهانی که موافق با نظریه نظارت فقیه هستند [[محمدحسین نائینی]]، [[سید ابوالقاسم خویی]] و [[حسینعلی منتظری]] را می‌توان نام برد.