|
|
خط ۱: |
خط ۱: |
| | ==چیستی و جایگاه فلسفه فقه== |
| | فلسفه فقه دانشی است که نگاهی درجه دوم به فقه دارد.<ref>آهنگران، نجفی، فرایند دلالت لفظی در اصول فقه، ص۵۵۴.</ref> این دانش شامل مجموعه گزارههایی است درباره مبادی تصوری و تصدیقی، غایت و تقسیمات فقه.<ref>موسوی گرگانی، (۱۳۷۷-۱۳۷۶)، ج: ۱۳ و ۱۴، ص ۴۱۲.</ref>گروهی دیگر فلسفه فقه را دانشی دانستهاند که علاوه بر پیشفرضها، اهداف، قلمرو فقه و... از مسائل مربوط به اجتهاد فقهی، رابطه فقه و فقیه، و چگونگی عمل اجتهاد نیز توجه دارد. مانند عوامل مؤثر در اجتهاد و معرفتشناسی اجتهاد.<ref>مهریزی، (۱۳۷۶) ۷۴۷-۷۴۸.</ref> از نظر دیگران، چیستی این دانش نوظهور و حوزه مسائل آن، تابع موضوع و غایت است که برای آن ترسیم شده اشت. چیزی که باعث سختی تعیین چیستی آن است، این است که از نظرگاه تاریخی، ابتدا پژوهشگران نامی را برای علمی که هنوز ایجاد نشده برگزیدهاند سپس در پی تبیین چیستی آن علم برآمدهاند. |
|
| |
|
| ===پرسشها درباره علم فقه=== | | ===جایگاه و اهمیت=== |
| * فقه دارای چه ساختاری است؟ معایب، محاسن و آسیبهای آن کدام است؟
| | از نظر برخی پژوهشگران، گرچه مسائل فلسفه فقه مباحثی عقلی است که جزو علم فقه نیستند؛<ref>عابدی شاهرودی (۱۳۷۶)، ص ۱۳.</ref> اما بایستی پیش از ورود به فقه آنها را برهانی ساخت.<ref>محقق داماد، (۱۳۷۳)، ج: ۱۲، ص ۲ و ۳.</ref> اهمیت بررسی این مباحث از نظر پژوهشگران معاصر فقه به حدی است که برخی از آن به منزله شرطى از شروط اجتهاد تعبیر کردهاند.<ref>مبلغی، پیشدرآمدى بر فلسفه فقه،ص ۱۵.</ref> برخی از موارد ضرورت بررسی فلسفه فقه را چنین برشمردهاند: کسب آگاهى افزون تر به نقش فقه و توانایى بیشتر جهت عملى کردن این نقش، شناسایى ظرفیت هاى واقعى منابع استنباط، تصحیح روند و جریان فهم از کتاب و سنت و پایین آوردن ضریب خطاپذیرى در فهم از این دو منبع.<ref>مبلغی، پیشدرآمدى بر فلسفه فقه، ص ۱۲.</ref> |
| * تحولات فقه چیست و دارای چه خاستگاهی بوده است؟ اصولا فقه -و نه فقها- چه دوره یا ادوار تاریخی را پشتسر گذاشته است؟
| |
| * آیا آنگونه که برخی شبهه کردهاند، فقه علمی حیلتآموز، ظاهربین، مصرفکننده از علوم دیگر، تکلیفمدار و متأثر از تحولات اجتماعی و سیاسی است؟
| |
| * عوامل پویایی، رشد و بالندگی فقه کدامند و عوامل جمود، ایستایی و رکود آن کدام است؟
| |
| * وجوه مشترک و متمایز فقه امامیه از فقه اهل سنت چیست؟ وجوه رجحان هر یک بر دیگری کدام است؟
| |
| | |
| ===پرسشهای پیشفرضهای دیگر===
| |
| * انسان مخاطب احکام دینی و فقهی دارای چه اوصاف و ویژگیهایی است؟
| |
| * موضوع فقه، آیا افعال انسان مکلف است یا افعال انسان محق؟
| |
| * پیشفرضهای علم فقه چیست و تأثیرات آن در استنباط احکام فقهی تا چه حدی است؟
| |
| * حکم حکومتی چیست؟ قلمرو آن تا کجاست و ضمانت اجرای آن چیست؟ وظیفه مقلدان سایر مراجع نسبت به آن چه میباشد؟ این حکم با احکام ثانویه و احکام ضرورتی چه ارتباطی دارد؟
| |
| | |
| ====پرسشهای فرعی (پرسشهای خودم)====
| |
| * نقدپذیری احکام دینی از منظر بیرونی چه حکمی دارد؟ آیا میتوانیم فقه را با معیارهای علم جدید یا اخلاق یا سایر آموزههای درون دینی یا علوم بشری دیگر ابطال کرد؟
| |
| * نقش استدلالهای عقلی در پیشفرضهای کلامی
| |
| | |
| === موضوع مسائل فلسفه فقه=== | | === موضوع مسائل فلسفه فقه=== |
| موضوع مسائل فلسفه فقه را چنین برشمردهاند: | | موضوع مسائل فلسفه فقه را چنین برشمردهاند: |
خط ۳۶: |
خط ۲۳: |
| * حجیت منابع تشریع، | | * حجیت منابع تشریع، |
| * وثاقت متون، | | * وثاقت متون، |
| * شیوههای تفسیر نصوص. | | * شیوههای تفسیر نصوص .<ref>توحیدی، بهبهانی، (۱۳۸۳)، ص: ۹.</ref> |
| {{پایان}} | | {{پایان}} |
| | ===نسبت فلسفه فقه با دیگر دانشهای همگن=== |
| | فلسفه فقه با بسیاری از علوم اسلامی اشتراک موضوعی دارد. برای مثال مسله وثاقت متون، قداست متن دینی و دلیل اعتبار و حجیت منابع فقه از مسائل مشترک آن با علم کلام و همچنین مسئله ماهیت حکم شرعی، تغییرپذیری یا ثبات احکام شرعی و شیوههای تفسیر نصوص از جمله مسائل مشترک این دانش با اصول فقه است، تا جایی که برخی بر این باورند که تمامی مسائل ادعایی فلسفه فقه در علم اصول فقه بررسی شدهاند<ref>توحیدی (۱۳۸۳)، ص ۱۶. </ref> <ref>نادری، «فلسفه فقه»، ص... </ref> در مقابل، دیگران بر این باورند که پرسشهایی درباره فقه و مسائل آن وجود دارد که در هیچ یک دیگر از علوم اسلامی بررسی نمیشوند. برای مثال، این پرسش که آیا احکام وضعی مستقل از احکام تکلیفی ممکنند یا خیر مسئله اصول فقه نیست.<ref>عابدی شاهرودی، ملکیان، محقق داماد، آملی لاریجانی، (۱۳۷۶)، ص۵.</ref> |
| | از آنجا که بسیاری از پیشفرضهای علم فقه توصیفیاند و بخشی از این پیشفرضها از علم کلام اخذ و اقتباس شدهاند، مسائل فلسفه فقه با علم کلام نیز نسبت پیدا میکند؛ اما از آنجا که فقه پیشفرضهای تجویزی نیز دارد و فلسفه فقه به آنها نیز میپردازد، گسترهای وسیعتر از صرفاً پیشفرضهای کلامی فقه دارد.<ref>عابدی شاهرودی و دیگران، ص 54.</ref> |
| | |
| == مبانی دینشناختی== | | == مبانی دینشناختی== |
| * پذیرش یا عدم پذیرش منطقة الفراغ (و در صورت پذیرش آن تعیین قلمرو این منطقه) در تحدید قلمرو فقه چه نقشی میتواند داشته باشد؟ | | * پذیرش یا عدم پذیرش منطقة الفراغ (و در صورت پذیرش آن تعیین قلمرو این منطقه) در تحدید قلمرو فقه چه نقشی میتواند داشته باشد؟ |
خط ۱۰۱: |
خط ۹۲: |
| * قبض و بسط تئوریک شریعت | | * قبض و بسط تئوریک شریعت |
| * تصویب و تخطئه | | * تصویب و تخطئه |
| ==نسبت فقه و سایر علوم==
| |
| * ارتباط فقه با اخلاق، کلام، علم درایه، سیاست، جامعهشناسی و خصوصا علم اصول جیست؟ اثر متقابل این علوم بر یکدیگر چگونه است؟
| |
| * نسبت فقه با علم تجربی چیست؟ آیا میتوان از سایر علوم برای ابطالپذیری فتاوای فقهی استفاده کرد
| |
| *کلام، فقه و اجتهاد فقهی
| |
| *فقه و حقوق
| |
| *فقه و فلسفه
| |
| *اخلاق و فقه
| |
| *تاریخ، فقه و جریانهای فقهی
| |
|
| |
| ==چیستی و جایگاه فلسفه فقه==
| |
| فلسفه فقه دانشی است که نگاهی درجه دوم به فقه دارد.<ref>آهنگران، نجفی، فرایند دلالت لفظی در اصول فقه، ص۵۵۴.</ref> این دانش شامل مجموعه گزارههایی است درباره مبادی تصوری و تصدیقی، غایت و تقسیمات فقه.<ref>موسوی گرگانی، (۱۳۷۷-۱۳۷۶)، ج: ۱۳ و ۱۴، ص ۴۱۲.</ref>گروهی دیگر فلسفه فقه را دانشی دانستهاند که علاوه بر پیشفرضها، اهداف، قلمرو فقه و... از مسائل مربوط به اجتهاد فقهی، رابطه فقه و فقیه، و چگونگی عمل اجتهاد نیز توجه دارد. مانند عوامل مؤثر در اجتهاد و معرفتشناسی اجتهاد.<ref>مهریزی، (۱۳۷۶) ۷۴۷-۷۴۸.</ref> از نظر دیگران، چیستی این دانش نوظهور و حوزه مسائل آن، تابع موضوع و غایت است که برای آن ترسیم شده اشت. چیزی که باعث سختی تعیین چیستی آن است، این است که از نظرگاه تاریخی، ابتدا پژوهشگران نامی را برای علمی که هنوز ایجاد نشده برگزیدهاند سپس در پی تبیین چیستی آن علم برآمدهاند.
| |
|
| |
| === موضوع مسائل فلسفه فقه===
| |
| موضوع مسائل فلسفه فقه را چنین برشمردهاند:
| |
| {{ستون-شروع|۳}}
| |
| * تعریف فقه،
| |
| * جایگاه و اهمیت فقه،
| |
| * غایت فقه،
| |
| * نسبت فقه با علوم دیگر،
| |
| * مبانی فلسفی تطور تاریخی فقه،
| |
| * قلمرو فقه،
| |
| * ساختار نظام فقهی،
| |
| * روششناسی فقه،
| |
| * ماهیت حکم فقهی،
| |
| * ثبات یا تغییر حکم فقهی،
| |
| * انواع استدلال فقهی،
| |
| * تعریف اجتهاد،
| |
| * مبانی اجتهاد،
| |
| * رابطه مصالح و مفاسد با حکم فقهی،
| |
| * حجیت منابع تشریع،
| |
| * وثاقت متون،
| |
| * شیوههای تفسیر نصوص .<ref>توحیدی، بهبهانی، (۱۳۸۳)، ص: ۹.</ref>
| |
| {{پایان}}
| |
|
| |
| ===جایگاه و اهمیت===
| |
| از نظر برخی پژوهشگران، گرچه مسائل فلسفه فقه مباحثی عقلی است که جزو علم فقه نیستند؛<ref>عابدی شاهرودی (۱۳۷۶)، ص ۱۳.</ref> اما بایستی پیش از ورود به فقه آنها را برهانی ساخت.<ref>محقق داماد، (۱۳۷۳)، ج: ۱۲، ص ۲ و ۳.</ref> اهمیت بررسی این مباحث از نظر پژوهشگران معاصر فقه به حدی است که برخی از آن به منزله شرطى از شروط اجتهاد تعبیر کردهاند.<ref>مبلغی، پیشدرآمدى بر فلسفه فقه،ص ۱۵.</ref> برخی از موارد ضرورت بررسی فلسفه فقه را چنین برشمردهاند: کسب آگاهى افزون تر به نقش فقه و توانایى بیشتر جهت عملى کردن این نقش، شناسایى ظرفیت هاى واقعى منابع استنباط، تصحیح روند و جریان فهم از کتاب و سنت و پایین آوردن ضریب خطاپذیرى در فهم از این دو منبع.<ref>مبلغی، پیشدرآمدى بر فلسفه فقه، ص ۱۲.</ref>
| |
|
| |
| ===نسبت فلسفه فقه با دیگر دانشهای همگن===
| |
| فلسفه فقه با بسیاری از علوم اسلامی اشتراک موضوعی دارد. برای مثال مسله وثاقت متون، قداست متن دینی و دلیل اعتبار و حجیت منابع فقه از مسائل مشترک آن با علم کلام و همچنین مسئله ماهیت حکم شرعی، تغییرپذیری یا ثبات احکام شرعی و شیوههای تفسیر نصوص از جمله مسائل مشترک این دانش با اصول فقه است، تا جایی که برخی بر این باورند که تمامی مسائل ادعایی فلسفه فقه در علم اصول فقه بررسی شدهاند<ref>توحیدی (۱۳۸۳)، ص ۱۶. </ref> <ref>نادری، «فلسفه فقه»، ص... </ref> در مقابل، دیگران بر این باورند که پرسشهایی درباره فقه و مسائل آن وجود دارد که در هیچ یک دیگر از علوم اسلامی بررسی نمیشوند. برای مثال، این پرسش که آیا احکام وضعی مستقل از احکام تکلیفی ممکنند یا خیر مسئله اصول فقه نیست.<ref>عابدی شاهرودی، ملکیان، محقق داماد، آملی لاریجانی، (۱۳۷۶)، ص۵.</ref>
| |
| از آنجا که بسیاری از پیشفرضهای علم فقه توصیفیاند و بخشی از این پیشفرضها از علم کلام اخذ و اقتباس شدهاند، مسائل فلسفه فقه با علم کلام نیز نسبت پیدا میکند؛ اما از آنجا که فقه پیشفرضهای تجویزی نیز دارد و فلسفه فقه به آنها نیز میپردازد، گسترهای وسیعتر از صرفاً پیشفرضهای کلامی فقه دارد.<ref>عابدی شاهرودی و دیگران، ص 54.</ref>
| |
|
| |
|
| ==مسائل اساسی== | | ==مسائل اساسی== |
خط ۲۰۴: |
خط ۱۵۵: |
| ====ثابت و متغیر در احکام==== | | ====ثابت و متغیر در احکام==== |
| گرچه دیدگاههای سنتی منکر مبانی مدرن تاریخمندی - به ویژه هرمنوتیک فلسفی- هستند؛ ذیل بحث از «[[ احکام ثابت و متغیر]]» تلاش کردهاند تا تغییراتی که در احکام فقهی ضروری است را تبیین کنند. اين بحث به عنوان يكى از مبانى كشف ملاك نشان میدهد که هرآنچه در آثار فقهى آمده فرا تاريخى نيست، بلكه برخی احکام تابع شرايط خاص و ناظر به زمان و مكان معينى است.<ref>ملاکات احکام و شیوههای استکشاف آن، ص ۳۱۱.</ref> در همین ارتباط، فقیهان [[مکتب فقهی قم]] میکوشند تا ذیل مباحث کلاسیکی همچون قرائن حالیه و قرائن مقالیه، عوامل تاریخی کشف مراد حقیقی شارع (زمان، زمينه، محيط، وضعیت پرسشگر و به طور كلى «جهت صدور روايات»)<ref>دایرتالمعارف فقه مقارن، ج۱، ص ۲۷۲</ref> را تنقیح کنند. | | گرچه دیدگاههای سنتی منکر مبانی مدرن تاریخمندی - به ویژه هرمنوتیک فلسفی- هستند؛ ذیل بحث از «[[ احکام ثابت و متغیر]]» تلاش کردهاند تا تغییراتی که در احکام فقهی ضروری است را تبیین کنند. اين بحث به عنوان يكى از مبانى كشف ملاك نشان میدهد که هرآنچه در آثار فقهى آمده فرا تاريخى نيست، بلكه برخی احکام تابع شرايط خاص و ناظر به زمان و مكان معينى است.<ref>ملاکات احکام و شیوههای استکشاف آن، ص ۳۱۱.</ref> در همین ارتباط، فقیهان [[مکتب فقهی قم]] میکوشند تا ذیل مباحث کلاسیکی همچون قرائن حالیه و قرائن مقالیه، عوامل تاریخی کشف مراد حقیقی شارع (زمان، زمينه، محيط، وضعیت پرسشگر و به طور كلى «جهت صدور روايات»)<ref>دایرتالمعارف فقه مقارن، ج۱، ص ۲۷۲</ref> را تنقیح کنند. |
| | ==نسبت فقه و سایر علوم== |
| | * ارتباط فقه با اخلاق، کلام، علم درایه، سیاست، جامعهشناسی و خصوصا علم اصول جیست؟ اثر متقابل این علوم بر یکدیگر چگونه است؟ |
| | * نسبت فقه با علم تجربی چیست؟ آیا میتوان از سایر علوم برای ابطالپذیری فتاوای فقهی استفاده کرد |
| | ===فقه و حقوق=== |
| | {{اصلی|فقه و حقوق|فقه و حقوق بشر}} |
| | مسئله اصلی بحث از رابطه فقه و حقوق، تعیین نسبت این دو ماهیت ـ به نحو تساوی، تباین یا عموم و خصوص ـ است. <ref>شاهنوش فروشانی، رابطۀ فقه و حقوق، ص ۱۰.</ref> این مسئله با پرسشهای همچون، نسبت حکم شرعی و قانون، نسبت موضوع علم فقه و علوم حقوقی و نسبت گستره احکام فقهی و موضوعات حقوقی پیگیری میشود. <ref>ابوالقاسم گرجی، رابطه فقه و حقوق، ص ۲۱.</ref> در نهایت فلسفۀ فقه میپرسد ـ چنانچه این دو علم دارای ماهیتی متباین باشند ـ آیا میتوان احکام شرعی را مبنای قوانین قرار داد؟ نسبت میان فقه و حقوق بشر نیز پرسشهایی تازه در برابر فقیهان قرار داده که میتواند موضوع پژوهش فلسفی باشد. این موضوع در ادامۀ مبحث «موضوع فقه» نسبت انسان و حقوق او را با ماهیت «فقه» و مفاهیمی همچون «مکلف» «حق الناس» و... مشخص میکند. |
|
| |
|
| ===رابطه فقه با علوم دیگر=== | | ===اخلاق و فقه=== |
| | | {{اصلی|فقه و اخلاق}} |
| ====کلام، فقه و اجتهاد فقهی====
| |
| یکی از مباحثی که در میان اندیشمندان معاصر فقه بیش از گذشته بررسی شده است، گزارهها و قضیههایی است که پیش فرض اجتهاد فقهی هستند و صدق آنها را در علم کلام اثبات شده است. این گزارهها به طور عمده به سه دسته مبانی کلامی استنباط فقهی از قرآن، سنت، عقل و اجماع میشود. مبانی فقیهان در برداشت از قرآن خود به مبانی صدور (قرآن از سوی خدا نازل شده است، قرآن مصون از تحریف است، وحی مصون از خطا است، پیامبر اسلام در دریافت و ابلاغ وحی از هر خطا یا سهو مصون است) و مبانی دلالی (خداوند از واژگان قرآن معای خاص اراده کرده، خدا در کلام خود از شیوه عمومی مفاهمه و روش عقلا استفاده کرده، فهم متعارف مراد خداوند در آیات فقهی برای مخاطبان زمان صدور ممکن بوده، اصل بر جهانشمول غیرتاریخمند بودن احکام بیان شده در آیات است) تقسیم میشود.<ref>غلامی، نگاهی به کتاب مبانی کلامی اجتهاد در برداشت از قرآن کریم، ص ۴.</ref><ref>هادوی تهرانی، مبانی کلامی اجتهاد در برداشت از قرآن کریم، ص؟؟</ref> در استنباط حکم از سنت نیز با مبانی کلامی حجیت خبر واحد و متواتر مواجهیم.
| |
| حجیت احکام عقل (با کیفیتی که در بحث منابع فقه مطرح میشود) در فقه شیعی مبتنی بر «قاعده ملازمه» به مثابه یک حکم کلام امامیه است.<ref>جناتی، منابع اجتهاد در مذاهب اسلامی، ص ۲۲۱ تا ۲۴۳.</ref>
| |
| علاوه بر مباحث پیشگفته، وابستگی اجتهاد فقهی به مبانی کلامی باعث شده تا از دید برخی پژوهشگران، تفاوتهای فقه شیعه و سنی مربوط به اختلافات کلامی باشد. <ref>ضیائیفر ،تأثیر دیدگاههای کلامی بر اصول فقه، ص ۳۲۱.</ref>
| |
| اینکه فقه شیعه ـ به خلاف فقه سنی ـ حجیت اجماع به عنوان «عقل جمعی» یا «رأی» و «قیاس» به عنوان «عقل فردی» به رسمیت شناخته نمیشوند بر این مبنای کلامی استوار است که هرچند پس از پیامبر(ص) نیز باب تأویل آیات قرآن باز است؛ اما این مسیر فقط محدود به قول و فعل و تقریر امامان است و عقل فقط جایی اعتبار دارد که کاشف یقینی حکم آنها باشد.<ref>باقرزاده مشکیباف، رابطه فقه و کلام، ص ۸۸ - ۱۰۱</ref> همچنین برخی مواردِ توافق فقه شیعی و فقه سنی نیز مبانی کلامی مجزا دارند. مبنای حجیت اجماع در نظر اهل سنت «عصمت امت» است و از نظر شیعیان «عصمت ائمه» - و گاهی ضمیمه قاهدۀ لطف به آن - مبنای موافقان کاشفیت اجماع است.<ref>ضیائیفر، تأثیر دیدگاههای کلامی بر اصول فقه، ص ۳۲۱.</ref>
| |
| فلسفه فقه بایستی به این پرسش بپردازد که چه شباهتی در دانش کلام و فقه وجود دارد که باعث چنین ارتباط وثیقی شده است و آیا با وجود چنین ویژگیهایی امکان مرزگذاری دقیق این دو رشته وجود دارد یا خیر.
| |
| ====فقه و فلسفه====
| |
| در میان مکاتب و جریانهای فلسفی دوران مدرن و معاصر _ علاوه بر مباحث فلسفه اسلامی، هرمنوتیک و تاریخینگری به نمایندگی از فلسفه قارهای _ فلسفه تحلیلی از اقبال زیادی میان فقیهان و پژوهشگرا فقه معاصر برخوردار است.
| |
| [[صادق آملی لاریجانی]] و [[مهدی حائری یزدی]] از جمله فقیهانی هستند که به نسبت میان اصول فقه و فلسفه تحلیلی توجه ویژه داشتهاند.<ref> ن.ک: لاریجانی، «فلسفه تحلیلی و علم اصول: مباحث مقایسهای»، ص ۶۳-۱۰۰.</ref> بررسی نسبت مباحث الفاظ در اصول فقه با مباحثی از فلسفه تحلیلی همچون نظریه تحلیلی معنا،<ref>مقایسه میان مباحث الفاظ اصول فقه و نظریههای تحلیلی معنا مروارید، نظریات شیء انگارانه معنا در فلسفه تحلیلی و علم اصول، ص ۸۳ -۱۳۱.</ref> نظریههای توصیفی زبان و کنشهای گفتاری <ref>عبداللهی، «روش اثبات مدعیات زبانی در فلسفه تحلیلی و علم اصول»، ص ۱۵۳- ۱۸۲. </ref> و همچنین نسبتسنجی مفهوم «عدالت» در فلسفه تحلیلی و فقه<ref>بررسی تقوی، جابری، علی، «تطبیقی نظریات «عدالت» شهید صدر و جان رالز»، ص ۱۱۱- ۱۲۵.</ref> <ref>کامران کشتیبان، «تبیین عدالت در فقه سیاسی»، ص۹۰ - ۹۸.</ref> مورد توجه پژوهشگران بوده است.
| |
| دیگر حوزه تجلی ارتباط فلسفه تحلیلی با فقه معاصر در پژوهش [[مبانی متنشناسانه فقه]] است. مباحثی همچون ارتباط اوامر و نواهی به کنشهای گفتاری،<ref>برای مثال ن.ک: بزرگر، شیوه استظهار مطالبات شارع با نگاهى دوباره به بحث اوامر و نواهى، ص۱۳۱-۱۶۶. </ref> به نحو ظاهر یا پنهان در این پژوهشها اثر گذاشته است.
| |
| | |
| ====اخلاق و فقه====
| |
| | |
| فلسفه فقه رابطه فقه و اخلاق را از دو منظر بررسی میکند: نخست بررسی رابطه احکام اخلاقی عقل و احکام شرعی، و دیگری بررسی فقه به مثابه یک نظام هنجاری در برابر اخلاق به مثابه نظام هنجاری دیگر. دربارۀ پرسش نخست ـ و در پیوند با مبحث حجیت احکام عقل عملی برای فقه ـ دو دیدگاه اصلی در فلسفه فقه وجود دارد: یکی نظریه عقلگرایان (عدلیه) و دیگری نظریه فرمان الاهی (اشاعره). وجه مشترک خوانشهای مختلف نظریه فرمان الاهی و عقلگرائی به ترتیب عبارت است از تابعیت شریعت از اخلاق، و انکار این وابستگی(یا حتی بهعکس آن یعنی تابعیت اخلاق از شریعت). | | فلسفه فقه رابطه فقه و اخلاق را از دو منظر بررسی میکند: نخست بررسی رابطه احکام اخلاقی عقل و احکام شرعی، و دیگری بررسی فقه به مثابه یک نظام هنجاری در برابر اخلاق به مثابه نظام هنجاری دیگر. دربارۀ پرسش نخست ـ و در پیوند با مبحث حجیت احکام عقل عملی برای فقه ـ دو دیدگاه اصلی در فلسفه فقه وجود دارد: یکی نظریه عقلگرایان (عدلیه) و دیگری نظریه فرمان الاهی (اشاعره). وجه مشترک خوانشهای مختلف نظریه فرمان الاهی و عقلگرائی به ترتیب عبارت است از تابعیت شریعت از اخلاق، و انکار این وابستگی(یا حتی بهعکس آن یعنی تابعیت اخلاق از شریعت). |
| دیدگاه عدلیه و اشاعره در مورد رابطه اخلاق و شریعت با برخی از خوانش های قانون طبیعی (پذیرش ووجود رابطه ضروری میان اخلاق با محتوا و شکل قانون) و برخی از خوانشهای اثباتگرایی (انکار وجود رابطه ضروری) قابل مقایسه است.<ref> فنایی و نوجوان، نقش اخلاق در قانون از منظر فلسفه فقه و فلسفه حقوق، ص ۲۶۹</ref> | | دیدگاه عدلیه و اشاعره در مورد رابطه اخلاق و شریعت با برخی از خوانش های قانون طبیعی (پذیرش ووجود رابطه ضروری میان اخلاق با محتوا و شکل قانون) و برخی از خوانشهای اثباتگرایی (انکار وجود رابطه ضروری) قابل مقایسه است.<ref> فنایی و نوجوان، نقش اخلاق در قانون از منظر فلسفه فقه و فلسفه حقوق، ص ۲۶۹</ref> |