کاربر:Rezashams/صفحه تمرین۲: تفاوت میان نسخه‌ها

Rezashams (بحث | مشارکت‌ها)
جزبدون خلاصۀ ویرایش
Rezashams (بحث | مشارکت‌ها)
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۸: خط ۲۸:


==تصویری از اقتصاد جامعه اسلامی==
==تصویری از اقتصاد جامعه اسلامی==
نویسنده قائل است شریعت اسلام به عنوان سبک و قانون در ایران باید اجراشود . مردم ایران فلسفه‌های جدایی خواه دین از سیاستی را که در غرب رایج است را کنار زدند.
نویسنده قائل است شریعت اسلام باید به عنوان سبک و قانون در ایران اجرا شود. مردم ایران فلسفه‌های جدایی خواه دین از سیاستی را که در غرب رایج است کنار زدند. نویسنده معتقد است اسلام سبک زندگی است نه صرفا یک عقیده. اصول عقائد در اسلام وجهی اجتماعی دارد و توحید، عدل و معاد در بستر اجتماع رنگی دیگر میگیرند. جوهر اسلام توحید است که با روحیه استکبار ستیزی در اسلام، انقلاب انبیاء را پایه ریزی کرده است. انقلاب انبیاء انسان را از درون و بیرون می‌جنباند. از شاخصه‌های این حرکت، حکومت مستضعفان بر عالم، همراه کردن افراد دارای منافع و برپایه ارزش‌های انسانی بودن این انقلاب است.
نویسنده معتقد است که اسلام سبک زندگی است نه صرفا یک عقیده. و جوهر آن توحید است که با روحیه استکبار ستیزی در اسلام ، انقلاب انبیا را پایه ریزی کرده است. انقلاب انبیا هم انسان را از درون می‌جنباند و هم بیرون. از پیامد های این حرکت امور ذیل می باشد: 1.از فرقهای این انقلاب با سایر انقلابها اینست که این انقلاب جایگزینی طاغوت بجای طاغوت نیست بلکه حکومت مستضعفین در عالم و عین وعده الهی است. 2.این قیام نبوی بدلیل درونی بودن حتی افراد دارای منافع را نیز با خود همراه میکند و قیام کننده ارزش انسانی را دنبال میکند نه امور مادی
نویسنده بر این بور است خدا مالک حقیقی و انسان جانشین اوست و این جانشینی در دو مرحکه تکمیل میشود.1.جانشینی جمعی از انسانها که صلاحیت دارند که باید در توزیع ثروت و نگهداری و رشد آن عدالت پیشه کنند. 2.جانشینی افرادی که از ناحیه شرع و فقه شکل ملکیت خاص را گرفتند. این جانشینی فرد بر جماعت طبعا همراه مسولیت و انجام دادن کارهایی به نمایندگی مردم است حتی سلب ملکیت فردی خاص از او


نویسنده اصول عقائد را در وجهی اجتماعی اورده است توحید عدل معاددر بستر اجتماع رنگی دیگر میابد و مفهوم خود را از نو مینویسد.
نویسنده بر این باور است خدا مالک حقیقی و انسان جانشین اوست و این جانشینی در دو مرحکه تکمیل میشود.1.جانشینی جمعی از انسانها که صلاحیت دارند در توزیع ثروت و نگهداری و رشد آن عدالت پیشه کنند. 2.جانشینی افرادی که از ناحیه شرع و فقه شکل ملکیت خاص را گرفتند. این جانشینی فرد بر جماعت طبعا همراه مسولیت و انجام دادن کارهایی به نمایندگی مردم است حتی سلب ملکیت فردی خاص از او


(اهداف خلافت)
هدف جاهلیت از زندگی مادی است و لکن اسلام معانی دنیای مادی را تغییر داده و عالم غیب را عرضه کرده که این همان وجه اجتماعی معاد است.


(الاسلام ثابت و الحیاة متطورة)برنامه اقتصادی اسلام در قالب احکام اقتصادی وی است و احکام اسلام مشتمل بر دو عنصر است 1.عناصر ثابت که همان احکام منصوصه در مورد حیات اقتصادی اسلام است. 2.عناصر غیرثابت که از شاخص‌های کلی اسلامی که در زمره عناصر ثابته اند مدد میجویند.
برنامه اقتصادی اسلام مشتمل بر دو عنصر ثابت و غیرثابت است عناصر ثابت همان احکام منصوصه در مورد حیات اقتصادی اسلام و غیر ثابت شاخص‌های کلی اسلام اند که در زمره عناصر غیرثابت‌اند. استنباط عناصر غیرثابت از شاخص‌های کلی به چند امر نیاز دارد:1.فهم هوشمند دینی از عناصر ثابت و شاخص‌ها 2.بررسی دقیق شروط اقتصادی عناصر ثابت و اهدافی که شاخص‌های کلی معین میکند.3.فهم فقهی از حدود صلاحیت‌های ولی فقیه یا حاکم اسلامی و دستیابی به قوانینی که عناصر غیرثابت را در چارچوب مسولیت‌های حاکم شرع قرار می‌دهد.


استنباط عناصر غیرثابت از شاخص‌های کلی به چند امر نیاز دارد:1.فهم هوشمند دینی از عناصر ثابت و شاخص‌ها 2.بررسی دقیق شروط اقتصادی عناصر ثابت و اهدافی که شاخص‌های کلی معین میکند.3.فهم فقهی از حدود صلاحیت های ولی فقیه یا حاکم اسلامی و دستیابی به قوانینی که عناصر غیرثابت را در چارچوب مسولیتهای حاکم شرع قرار دهد
'''شاخص‌های کلی اقتصاد اسلامی'''


شاخص‌های کلی اقتصاد اسلامی را میتوان در چند دسته جای داد 1.شاخص هایی که در جهت قانونگذاری اند این شاخص ها مطلوب شارع اند و فوت آنها مورد رضایت شارع نیست. مثلا شارع نمیخواهد منابع طبیعی در دست افراد خاص باشد. و صرفا حیازت را شرط ملکیت کرده و اگر از حال احیاء خارج شود و موات شوند از ملکیت شخص حائز خارج و دوباره شخص دیگری میتواند مالک شود. شارع با احیاء سرمایه داری و ایجاد حق برای سرمایهدار مخالف و شخص کارگر را صاحب حق در مال حیازت شده میداند. همچنین گذاشتن پول سرمایه به قصد سود بردن و بدون توجه به نظام کارگری و ریسک کار و بدون به عهده گرفتن تمام پیامدهای منفی کار ربا و حرام است. قرض دادن به نحو اوراق قرضه در شبکه هرمی که از شیوه های سرمایه داری اروپایی است و فرصت سوزی رشد مالی است باطل است.
شاخص‌های کلی اقتصاد اسلامی را میتوان در چند دسته جای داد:


2. شاخص‌های منصوص شرعی که خبر از مطلوبات ثابت شارع میدهند. این شاخص‌ها به این معنا هستند که اگر حکم شرعی برای هدفی آمد این هدف صرفا نشانگر است و حاکم باید در جهت رفع آن مسئله تا تحقق هدف تلاش کند. مثلا حاکم شرع بعد از فهم حکم زکات که برای رفع فقر تشریع شده است و اینکه رفع فقر به اندازه سطح معیشت غیر فقراست به مقدار پرداخت زکات بسنده نمیکند و تلاش خود را در جهت تساوی سطح آحاد جامعه بکار میبندد.
* شاخص هایی که در جهت قانونگذاری هستند. این شاخص ها مطلوب شارع اند و فوت آنها مورد رضایت شارع نیست. مثلا شارع نمی‌خواهد منابع طبیعی در دست افراد خاص باشد.شارع صرفا حیازت را شرط ملکیت کرده و اگر از حال احیاء خارج شود و دوباره موات  از ملکیت شخص حائز خارج شوند شخص دیگری میتواند مالک شود. شارع با احیاء سرمایه داری و ایجاد حق برای سرمایهدار مخالف و شخص کارگر را صاحب حق در مال حیازت شده می‌داند. همچنین گذاشتن پول سرمایه به قصد سود بردن و بدون توجه به نظام کارگری و ریسک کار و بدون به عهده گرفتن تمام پیامدهای منفی کار ربا و حرام است. قرض دادن به نحو اوراق قرضه در شبکه هرمی که از شیوه های سرمایه داری اروپایی است و فرصت سوزی رشد مالی است باطل است.


3.ارزشهای اجتماعی که اسلام به اهتمام ان تاکید دارد. مثل برادری و عدالت. و این ارزش‌ها سبب آمدن قواعد قانونی که موجب میشود این ارزش‌ها در سطح توان حاکم منطقة الفراغ را پر کند.
* شاخص‌های منصوص شرعی که خبر از مطلوبات ثابت شارع میدهند. این شاخص‌ها به این معنا هستند که اگر حکم شرعی در محدوده خاص برای هدفی آمد این هدف مورد اهمیت است و حاکم باید در جهت  تحقق هدف حتی خارج از آن محدوده تلاش کند. مثلا حاکم شرع بعد از فهم این نکته که حکم زکات برای رفع فقر تشریع شده است و اینکه سطح رفع فقر به اندازه رفاه موجود در زندگی غیر فقراست، به مقدار پرداخت زکات بسنده نمی‌کند و تلاش خود را باید در جهت تساوی سطح آحاد جامعه بکار بندد.


4.جهت دادن عناصر متحرکه بدست نبی و یا وصی به این معنا که نبی یا وصی دو شخصیت دارد اول اینکه مبلغ عناصر ثابت اند و دوم اینکه از آن جهت که فرمانده جامعه اسلامی هستند قابلیت وضع عناصر غیرثابتی که از شاخص های کلی گرفته میشود را دارا هستند. مانند امر نبی به اجاره ندادن اراضی و امر امام به عدم احتکار یا زکات بر اسبان.
* شاخص‌هایی که در جهت احیاء و ابقاء ارزش‌های اجتماعی است و اسلام به آنها اهتمام دارد. مثل برادری و عدالت. این ارزش‌ها سبب آمدن قوانینی می‌شود که دست حاکم را در پر کردن منطقة الفراغ باز می‌کند.


5.اهدافی که برای ولی امر بوسیله نصوص کلی در دین معین شده است. مانند مسؤلیت در قبال فقر در صورتی که دیگر مجالی برای تکالیف ثابته برای تحقق این هدف نیست.
* جهت دادن عناصر غیرثابت بدست نبی یا وصی. به این توضیح که نبی یا وصی دارای دو جنبه است. اول اینکه بیان‌کننده عناصر ثابت‌اند و دوم وضع عناصر غیرثابت از شاخص های کلی مانند امر نبی(ص) به اجاره ندادن اراضی و امر امام(ع) به عدم احتکار یا زکات بر اسبان.


==برنامه های تفصیلی اقتصاد جامعه اسلامی==
==برنامه های تفصیلی اقتصاد جامعه اسلامی==
احکام ثروت در اسلام به دو صورت کامل و محدود آمده است. در صورت کامل احکام مرتبط با جامعه و در صورت محدود احکام فردی مطرح میشود مثلا ایجاد توازن در جامعه که از احکام اجتماعی است هیچگاه در قالب فردی نمی‌آید. 2. صورت اجتماعی اسلام در بر دارنده شاخصه‌های کلی اسلام است که بنیاد برای عناصر غیرثابت اقتصاد اسلامی میسازد که نقشی در سلوک فردی ندارد مانند قواعدی که برای مقاومت در برابر انحصار طلبی در اقتصاد گفته شده است. 3.فرد متدین در جامعه غیراسلامی بین تناقض احکام فردی و اجتماعی خود را میابد مثلا در مورد پولی که به عنوان سپرده در بانک غیر اسلامی میگذارد و بانک سود میدهد حاکم شرع اجازه دریافت آن را به عنوان مال مجهول المالک میدهد اما در حالی است که در احکام جامعه اسلامی این سود بطور کل نباید وجود داشته باشد.
احکام ثروت در اسلام به دو صورت کامل و محدود آمده است. در صورت کامل احکام مرتبط با جامعه و در صورت محدود احکام فردی مطرح می‌شود مثلا ایجاد توازن در جامعه که از احکام اجتماعی است هیچگاه در قالب فردی نمی‌آید. 2. صورت اجتماعی اسلام در بر دارنده شاخصه‌های کلی اسلام است که برای عناصر غیرثابت اقتصاد اسلامی بنیادی میسازد که نقشی در سلوک فردی ندارد مانند قواعدی که برای مقاومت در برابر انحصار طلبی در اقتصاد گفته شده است. 3. فرد متدین در جامعه غیراسلامی خود را بین تناقض احکام فردی و اجتماعی میابد مثلا در مورد پولی که به عنوان سپرده در بانک غیر اسلامی میگذارد و بانک سود میدهد حاکم شرع اجازه دریافت آن را به عنوان مال مجهول المالک میدهد اما در حالی است که در احکام جامعه اسلامی این سود بطور کل نباید وجود داشته باشد.


و در بیشتر رسائل عملیه احکام فردی گفته می شود چرا که مواجه با فردی متدین اند که در جامعه ای غیراسلامی زندگی می‌کنند.لکن این رسائل ما را از صورت کامل اسلام که در عرصه‌های اجتماعی نیز زندگی فرد را معین کند بی‌نیاز نمی‌کند.  
و در بیشتر رسائل عملیه احکام فردی گفته می شود چرا که مواجه با فردی متدین اند که در جامعه ای غیراسلامی زندگی می‌کنند.لکن این رسائل ما را از صورت کامل اسلام که در عرصه‌های اجتماعی نیز زندگی فرد را معین کند بی‌نیاز نمی‌کند.