کاربر:Rezashams/صفحه تمرین۲: تفاوت میان نسخه‌ها

Rezashams (بحث | مشارکت‌ها)
Rezashams (بحث | مشارکت‌ها)
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵۸: خط ۵۸:
مثل قواعد قانونی که برای رهایی جامعه اسلامی از تبعیت اقتصادی اتخاذ میشود.   
مثل قواعد قانونی که برای رهایی جامعه اسلامی از تبعیت اقتصادی اتخاذ میشود.   


در اینجا برخی از '''برنامه های تفصیلی شکل اقتصاد کامل جامعه اسلامی''' را می‌آوریم.  
'''برنامه‌های تفصیلی شکل اقتصاد کامل جامعه اسلامی'''   


1.توزیع اولیه منابع طبیعی ثروت  
1.'''توزیع اولیه منابع طبیعی ثروت'''


ثروت‌های طبیعی به دو قسم منابع طبیعی مانند زمین، معدن و رودها و منابعی چون گیاهان سنگها، حیوانات و اموال منقول که افراد خودشان میتوانند به حیازت بپردازند تقسیم می‌شوند.  
ثروت‌های طبیعی به دو قسم منابع طبیعی مانند زمین، معدن و رودها و منابعی چون گیاهان سنگها، حیوانات و اموال منقول که افراد خودشان میتوانند به حیازت بپردازند تقسیم می‌شوند. اسلام اجازه تملک منابع قسم اول را به افراد نمیدهدو صرفا تحت ید حکومت اند. اسلام صرفا منابعی را به افراد می‌سپارد که با عمل و حیازت همراه باشد چرا که این یک عمل اقتصادی است و انحصارطلبی محسوب نمی‌شود. و فرصت استفاده از این منابع را برای دیگران نیز فراهم میکند. و حکومت با تمهیدات خاصی باید نفع را همگانی کند.اما منابع قسم دوم انحصار طلبانه نیست بلکه بر اساس اقتصاد است.  


اسلام اجازه تملک منابع قسم اول را به افراد نمیدهدو صرفا تحت ید حکومت اند. اسلام صرفا منابعی را به افراد می‌سپارد که با عمل و حیازت همراه باشد چرا که این یک عمل اقتصادی است و انحصارطلبی محسوب نمی‌شود. و فرصت استفاده از این منابع را برای دیگران نیز فراهم میکند. و حکومت با تمهیدات خاصی باید نفع را همگانی کند.اما منابع قسم دوم انحصار طلبانه نیست بلکه بر اساس اقتصاد است. 
2.'''تولید و چگونگی توزیع صحیح محصولات'''


2.تولید و چگونگی توزیع صحیح محصولات
تولید به دو دسته اولی و ثانوی تقسیم میشود تولید اولی تولید از ماده اولیه است که قبل از آن انسانی در تکوین آن ماده دخالت نداشته. مانند استخراج از معادن در صنعت و حالتی که بذر ملک شخص دیگری نبوده است در زراعت. تولید ثانوی تولید از ماده‌ای است که سابقا در ملک انسان دیگری بوده و در آن تصرف کرده است. مانند صنعت پارچه 


اسلام در مساله تولید با مذاهب اقتصادی دیگر در امور زیر فرق دارد 1.در اسلام صورتهای تولیدی باید قالب کرامت انسانی و حقوق طبیعی انسان را حفظ کندو به خدمت گیری زنان و کودکان با حداقل دستمزد از شیوه اقتصاد سرمایه‌داری است.2.تولید در جامعه اسلامی به تبع تقاضا نیست بلکه تولید در جهت در دسترس بودن وسائل حیاتی برای افراد است بدون توجه به تقاضای بازار  
هر تولید اولی برای ثروت دو عنصر به هم پیوسته در عملیات تولید دارد نیروی کار و طبیعت چرا که تولید خلق از عدم نیست بلکه اصلاح و تغییر در مواد است. همچنین در زمینه توزیع، اسلام معتقد است که مالک ثروت، کارگر تولید کننده است و صاحب ابزار صرفا اجرت المثل ادوات و ابزارها را میگیرد. و همچنین بخشی از ثروت تولید باید به عنوان واجب مالی به نمایندگان حکومت داده شود تا در جهت رفع نیازهای عمومی به کار گرفته شوند. تولید و توزیع ثانوی در دو حالت متصور است: 1.تولید اولی و توزیع ثروت در جامعه موافق قواعد اقتصاد اسلامی بوده است: در این صورت تولید ثانوی طبق تولید اولی است یعنی مثلا زارع مالک گندم است و اوست که آرد را به نانوا می‌فروشد. 2.تولید اولی و توزیع موافق اقتصاد اسلامی نبوده است در این صورت سرمایه‌گذاران مالک محصولات‌اند و حکومت باید با قیمت‌گذاری صحیح در عدم احتکار و توازن اجتماعی مداخله کند.  


(انتاج الاولی و چگونگی...)
3.'''مبادله کالا و مصرف کردن'''


هر تولید ابتدایی برای ثروت دو عنصر به هم پیوسته در عملیات تولید دارد نیروی کار و طبیعت چراکه تولید خلق از عدم نیست بلکه اصلاح و تغییر در مواد است. همچنین در زمینه توزیع اسلام معتقد است که مالک ثروت، کارگر تولید کننده است و صاحب ابزار صرفا اجرت المثل ادوات و ابزارها را میگیرد. و همچنین بخشی از ثروت تولید باید به عنوان واجب مالی به نمایندگان حکومت داده شود تا در جهت رفع نیاز های عمومی به کار گرفته شوند.   
مبادله کالا در مرحله اول به شکل مبادله کالا به کالا است که هرکدام از طرفین مصرف کننده کالای دیگری است فلذا تولید مساوی با مصرف است. این امر گرچه در آن تولید و مصرف متوازن است اما نبود پس انداز و عدم توان کسب جدید از مشکلات آن است. در این میان ظهور پول کمک بسزایی کرد. مصرف به تاخیر، امکان نگهداری و پس انداز بدون افت قیمت میسر و با در دست داشتن پول کافی زمینه کسب جدید فراهم شد. و لکن امکان احتکار، قرضهای ربوی و ربا نیز زمینه پیدایش پیدا میکند. لذا اسلام ربا را محکوم و سود را بطور کل حرام، دلالی و بیع کالا قبل از قبض را ملغی کرد و به تاجر مفهوم کار و تلاش را بخشید.   


(الانتاج الثانوی و کیف..) کیفیت توزیع تولید ثانوی
4.'''مسئولیت های عمومی دولت'''


تولید و توزیع ثانوی در دو حالت ممکن است 1.عملیات تولید اولی و توزیع ثروت در جامعه موافق قواعد اقتصاد اسلامی است: در این صورت تولید ثانوی طبق همان است ینی مثلا زارع مالک گندم است و هموست که آرد را به نانوا میفروشد. 2.عملیات تولید اولی و توزیع موافق اقتصاد اسلامی نیست در این صورت سرمایه گذاران مالک محصولات اند در این صورت دولت باید با قیمت گذاری کند در بوجود نیامدن احتکار و تولازن اجتماعی مداخله کند
مسئولیت عمومی حکومت اجرای عناصر ثابت در اقتصاد اسلامی و پرکردن عناصر غیرثابت متناسب با موقعیت و در پرتو شاخصه‌های کلی اسلامی است. که بر این دو مسئولیت‌های تفصیلی متعددی متفرع است.


( بررسی قواعدی که شماره گذاری شده اند.)
* مسئولیت ضمان اجتماعی با پیشفرض استحقاق عموم در استفاده از ثروتهای طبیعی که طبق آن حکومت موظف است سطحی از رفاه را(مثلا با گسترش کار در جامعه) برای مردم تضمین کند.  


( یک تیتر جدا از تفاوتهای اقتصاد اسلامی با اقتصاد‌های دیگر ص 92 )'''(تفاوت اقتصاد اسلامی و مارکسیسی و سرمایه داری)''' اقتصاد سرمایه داری کارگر را یکی از ارکان تولید میبیند در کنار بقیه امور اما اقتصاد اسلامی کارگر را صاحب حق و بقیه امور را صرفا به دید ابزار و وسیله رفع نیاز انان و مستحق اجرت میداند. و اقتصاد مارکسیسی
* مسئولیت حفظ و رشد اموال و منابع طبیعی عمومی
* اشراف بر روند تولید، ضمانت تولید نیازهای عمومی مردم، جلوگیری از اسراف در تولید.
* مسولیت در قبال حفاظت بر قیمت کالاهای بازار.  


3.مبادله کالا و مصرف کردن
'''(تفاوت اقتصاد اسلامی و مارکسیسی و سرمایه داری)'''( یک تیتر جدا از تفاوتهای اقتصاد اسلامی با اقتصاد‌های دیگر ص 92 ) اقتصاد سرمایه داری کارگر را یکی از ارکان تولید میبیند در کنار بقیه امور اما اقتصاد اسلامی کارگر را صاحب حق و بقیه امور را صرفا به دید ابزار و وسیله رفع نیاز انان و مستحق اجرت میداند. و اقتصاد مارکسیسی


مبادله کالا در مرحله اول به شکل مبادله کالا به کالا است که و هرکدام از طرفین مصرف کننده کالای دیگری است فلذا تولید مساوی با مصرف است که این امر گرچه از یک جهت تولید باشد اما از جهت دیگر امکان پس انداز نیست و همچنین این نوع مبادله کسب جدیدی به دست نمیدهد. و با ظهور پول مصرف به تاخیر، امکان نگهداری و پس انداز بدون افت قیمت میسر و با در دست داشتن پول کافی زمینه کسب جدید فراهم است و البته امکان احتکار، قرضهای ربوی و ربا نیز امکان ایجاد شدن پیدا میکنند لذا اسلام ربا را محکوم و سود را بطور کل حرام کرده است. اسلام دلالی و بیع کالا قبل از قبض را ملغی و به تاجی مفهوم کار و تلاش را بخشید
اسلام در مسئله تولید با مذاهب اقتصادی دیگر در امور زیر فرق دارد 1.در اسلام صورتهای تولیدی باید قالب کرامت انسانی و حقوق طبیعی انسان را حفظ کندو به خدمت گیری زنان و کودکان با حداقل دستمزد از شیوه اقتصاد سرمایه‌داری است.2.تولید در جامعه اسلامی به تبع تقاضا نیست بلکه تولید در جهت در دسترس بودن وسائل حیاتی برای افراد است بدون توجه به تقاضای بازار


مصرف مال در اسلام با تحریم تبذیر و اسراف و تجاوز از حدود شروع و با تعیین حد از ناحیه زیادت این مسولیت را تبیین میکند به گونه ای که شخص تمام اموالش را ببخشد. و دولت باید تدبیر در رسیدن جامعه به سطحی از راحتی و جلوگیری از اسراف کند.
( بررسی قواعدی که شماره گذاری شده اند.)
 
4.مسئولیت های عمومی دولت
 
1.اجرای عناصر ثابت از اقتصاد اسلامی 2. پرکردن عناصر غیرثابت متناسب با موقعیت اش و در پرتو شاخصه های کلی اسلامی که گفته شد. بر این دو خط مسئولیتهای تفصیلی متعددی متفرع است. مانند مسئولیت ضمان اجتماعی که طبق آن حکومت موظف است سطحی از رفاه را برای مردم تضمین کند مثلا با گسترش کار در جامعه این کلام با این پیشفرض است که همه مردم در استفاده از ثروتهای طبیعی محق اند.  
 
و همچنین مسولیت توازن اجتماعی که به معنای دردسترس دادن سطح حداقلی از رفاه برای تمام افراد جامعه است. و تعیین سقفی برای رفاه وهمچنین جلوگیری از انحصار ثروت دست طبقه ای خاص
 
مسئولیت حفظ و رشد اموال و منابع طبیعی عمومی نیز بر عهده حکومت است.و همچنین اشراف بر روند تولید که نتیجه اجرای سیاست اسلام در بستر تولید و اشراف بر ضمانت تولید نیازهای عمومی مردم و جلوگیری از اسراف در تولید است و همچنین مسولیت در قبال حفاظت بر قیمت کالاهای بازار قیمت تبادلی ناشی از نیاز انسان به ان کالا و کم بود طبیعت و همچنین صعوبت استخراج ان است اما عامل ندرتی که احتکار ان را خلق میکند و تحکم در عرضه و طلب فرصت بهره بری دیگران را در ان فراهم میکند
==جانشینی انسان و نظارت انبیاء==
==جانشینی انسان و نظارت انبیاء==
نویسنده معتقد است نوع انسان جانشین خدا بر زمین است و این خلافت منشا حکومت و قضاوت برای او در زمین است. این امانت الهی باید مطابق فرامین الهی انجام شود و گرچه با اختیار خود میتواند ازاین وظیفه تخطی کند لکن علم و نظارت انبیاء به عنوان کمکی الهی برای اوست. مفهوم اصلی این خلافت اجرای حکومت، قضاوت و به طور کلی آبادانی طبیعی و اجتماعی جهان به دوش انسان است و خلیفه موظف است بستر ارزشهایی چون عدل علم رحم به ضعیفان و انتقام از ستمگران را در جامعه فراهم کند.  
نویسنده معتقد است نوع انسان جانشین خدا بر زمین است و این خلافت منشا حکومت و قضاوت برای او در زمین است. این امانت الهی باید مطابق فرامین الهی انجام شود و گرچه با اختیار خود میتواند ازاین وظیفه تخطی کند لکن علم و نظارت انبیاء به عنوان کمکی الهی برای اوست. مفهوم اصلی این خلافت اجرای حکومت، قضاوت و به طور کلی آبادانی طبیعی و اجتماعی جهان به دوش انسان است و خلیفه موظف است بستر ارزشهایی چون عدل علم رحم به ضعیفان و انتقام از ستمگران را در جامعه فراهم کند.