کاربر:Rezashams/صفحه تمرین۲: تفاوت میان نسخه‌ها

Rezashams (بحث | مشارکت‌ها)
Rezashams (بحث | مشارکت‌ها)
خط ۸: خط ۸:
نویسنده در مقاله اول مدرنیته را نقطه عطف تحول دینی می‌داند و ناسازگاری برخی گزاره های دینی را با دستاورد های تمدن جدید را آغاز مشکل. او معتقد است در آغاز دینداران به تخطئه مسائل جدید پرداختند. و در مقابل گروهی به تسلیم مطلق در مقابل مدرنیته و انزوای دین در مسایل خصوصی پرداختند. نویسنده با نپذیرفتن و ترمیم رویکرد ثابت و متغیر به مدرنیته که حاصل سه تقریر مختلف از طباطبایی، نایینی و صدر است و همچنین مدل  فقه حکومتی از خمینی  مدل سومی را به عنوان اسلام معنوی  یا اسلام غایت انگارانه ارائه میدهد. بر اساس این مدل عدالت مقیاس دین و عقلایی بودن مقیاس حوزه اجتماعیات و فقه معاملات است. مخالفت یقینی حکمی با سیره عقلا یا تنافی با ضوابط عدالت کاشف از موقتی بودن آن حکم است. به عقیده نویسنده هر حکمی که با عدالت و سیره عقلا همخوانی نداشته باشد حکم متغیر و موقت استو تشریع حکم مناسب بعد از معصومین به عقل جمعی مردم سپرده شده است وهر حکمی دهند به هیچ وجه به دین نسبت داده نمی‌شود.بنابر این احکام متغیر دینی جدید نداریم و تشریع به دست شارع باقی میماند. نویسنده معتقد است این راه کم اشکال تر و سالمتر و مطمئنتر برای دفاع از دینداری در عصر جدید است.ص۳۰و۳۱
نویسنده در مقاله اول مدرنیته را نقطه عطف تحول دینی می‌داند و ناسازگاری برخی گزاره های دینی را با دستاورد های تمدن جدید را آغاز مشکل. او معتقد است در آغاز دینداران به تخطئه مسائل جدید پرداختند. و در مقابل گروهی به تسلیم مطلق در مقابل مدرنیته و انزوای دین در مسایل خصوصی پرداختند. نویسنده با نپذیرفتن و ترمیم رویکرد ثابت و متغیر به مدرنیته که حاصل سه تقریر مختلف از طباطبایی، نایینی و صدر است و همچنین مدل  فقه حکومتی از خمینی  مدل سومی را به عنوان اسلام معنوی  یا اسلام غایت انگارانه ارائه میدهد. بر اساس این مدل عدالت مقیاس دین و عقلایی بودن مقیاس حوزه اجتماعیات و فقه معاملات است. مخالفت یقینی حکمی با سیره عقلا یا تنافی با ضوابط عدالت کاشف از موقتی بودن آن حکم است. به عقیده نویسنده هر حکمی که با عدالت و سیره عقلا همخوانی نداشته باشد حکم متغیر و موقت استو تشریع حکم مناسب بعد از معصومین به عقل جمعی مردم سپرده شده است وهر حکمی دهند به هیچ وجه به دین نسبت داده نمی‌شود.بنابر این احکام متغیر دینی جدید نداریم و تشریع به دست شارع باقی میماند. نویسنده معتقد است این راه کم اشکال تر و سالمتر و مطمئنتر برای دفاع از دینداری در عصر جدید است.ص۳۰و۳۱


نویسنده در مقاله دوم این سازش میان اسلام و مدرنیته را نه انحلال اسلام در مدرنیته و نه انحلال مدرنیته در اسلام می‌دادند بلکه معتقد است اگر از هرکدام قرائت صحیح آن را بپذیریم  می‌بینیم اصلا باهم در تعارض نیستند
نویسنده در مقاله دوم این سازش میان اسلام و مدرنیته را نه انحلال اسلام در مدرنیته و نه انحلال مدرنیته در اسلام می‌دادند بلکه معتقد است اگر از هرکدام قرائت صحیح آن را بپذیریم  می‌یابیم اصلا باهم در تعارض نیستند. وی معتقد است اسلام با عادات و رسوم و عرفهای پیرامون خود چنان ممزوج شده است که از پیام اصلی خود دور افتاده است. از دیدگاه اسلام سنتی در ناسازگاری پدیده های مدرن با الگوی عصرپیامبر اشکال از مدرن است یا باید آنها را حذف کرد یا در آن الگوی مقدس گنجانید. پیروان این قرائت از اسلام اگرچه برای زندگی خصوصی خود مشکلی ندارند اما در حیطه اجتماع یا باید به تعطیلی دین در جامعه تن دهند یا به زور متوسل شوند که راه حل اول عقب نشینی در مقابل مدرنیته و ارائه چهره ناتوان از اسلام است و راه دوم غلبه بر آن و ارائه چهره ای زورمدار.
 
اما قرائت سومی از اسلام است که از سوی روشنفکران دینی مطرح است و در آن با چهار اصل به تبیین سازگاری اسلام و مدرنیته می‌پردازد.ص 38-46 به عقیده نویسنده از طرفی دین در مجموعه اجزای خود یک جهت گیری به سوی امر متعالی برای کمال انسان است. و از سویی دیگر فقیهان مسلمان با احکام متغیر دین معامله احکام ثابت کرده اندو غالب مشکلات مسلمانان معاصر از این ناحیه تولید شده است.38-40همانگونه که احکام دین در زمان نزول عقلایی و عادلانه بوده است امروز نیز احکامی که به دین نسبت داده میشود باید مطابق عرف امروز، عقلایی و عادلانه محسوب شود. و همانگونه که کتاب و سنت میتوانند ناسخ احکام پیشین باشند عقل نیز شان ناسخیت داردص41رابطه من-دیگری توام با ختیار و ازادی است و استفاده از زور و خشونت ممنوع است و تنها میشود با اقناع دیگری او را به سمت مطلوب خود ببریم و لذا امر به معروف و نهی از منکر معنایی جز وجوب ایجاد شرایط فرهنگی لازمبرای امور نیک و ایجاد حداکثرموانع قانونی و فرهنگی برای ارتکاب امور شر نداردلذا اسلام اقناعی مطلوب روشنفکران دینی است و تنها قانون عادلانه است که این ازادی را میتواند محدود کند قانونی که تکتک احاد جامعه در وضع آن مشارکت دارندص43