کاربر:Rezashams/صفحه تمرین۲: تفاوت میان نسخه‌ها

Rezashams (بحث | مشارکت‌ها)
جز اصلاح ارقام
Rezashams (بحث | مشارکت‌ها)
خط ۴۸: خط ۴۸:
نویسنده مدعی است مخالف سیاسی یا ناهی از منکر است یا محارب است یا باغی که در هر صورت حقوقی دارد.(ص۲۲۲)  برخی از حقوق مخالف سیاسی امور ذیل است: ۱.حق آزادی بیان و اظهار نظر در راستای اصلاح برنامه‌های سیاسی حاکمان  یا در راستای اصلاح ساختار سیاسی نظام و یا در راستای تغییر نظام سیاسی که این حق مستند به کلمات امیر المومنین ع در نامه ۵۳ و خطبه ۲۱۶ و ۳۴ است.(ص۲۶۶و۲۶۷) ۲.حق فعالیت تشکیلاتی و اقدام سیاسی همه افراد جامعه که مستند به آیات ۴۱ حج، ۲۵ حدید و آیات بیانگر امر به معروف و بیانگر لزوم سرپیچی از حاکمان فاسداست.(ص۲۶۷و۲۶۸) ۳.حق اطلاع از تصمیم‌های حاکمیت اعم از سیاسی فرهنگی، اقتصادی و غیره ۴.حفظ حیثیت و کرامت انسانی مخالفان سیاسی.(ص۲۷۰) ۵.حق مصونیت جان و مال و آبرو و مصونیت از تعرض قضایی(ص۲۷۰و۲۷۱)
نویسنده مدعی است مخالف سیاسی یا ناهی از منکر است یا محارب است یا باغی که در هر صورت حقوقی دارد.(ص۲۲۲)  برخی از حقوق مخالف سیاسی امور ذیل است: ۱.حق آزادی بیان و اظهار نظر در راستای اصلاح برنامه‌های سیاسی حاکمان  یا در راستای اصلاح ساختار سیاسی نظام و یا در راستای تغییر نظام سیاسی که این حق مستند به کلمات امیر المومنین ع در نامه ۵۳ و خطبه ۲۱۶ و ۳۴ است.(ص۲۶۶و۲۶۷) ۲.حق فعالیت تشکیلاتی و اقدام سیاسی همه افراد جامعه که مستند به آیات ۴۱ حج، ۲۵ حدید و آیات بیانگر امر به معروف و بیانگر لزوم سرپیچی از حاکمان فاسداست.(ص۲۶۷و۲۶۸) ۳.حق اطلاع از تصمیم‌های حاکمیت اعم از سیاسی فرهنگی، اقتصادی و غیره ۴.حفظ حیثیت و کرامت انسانی مخالفان سیاسی.(ص۲۷۰) ۵.حق مصونیت جان و مال و آبرو و مصونیت از تعرض قضایی(ص۲۷۰و۲۷۱)
===== بغی و محاربه =====
===== بغی و محاربه =====
به نظر نویسنده باغی کسی است که دارای امور ذیل است: ۱.بنابر یک تئوری خاص با حاکمیت مخالفت می‌کند. ۲.دارای محلی خارج از دسترس حاکمیت هستند که نظام به سادگی نتواند به آنجا دست‌ یابد. ۳.ضمن افراد متعدد و گروه و تشکیلات شکل می‌گیرد و مسلحانه علیه حاکمیت خروج می‌کند. ۴.بغی قیام علیه امام معصوم(ع) است لذا حکم بغی در زمان غیبت معصوم در کتب فقهی نیامده است و در فقه امامیه به رسمیت شناخته نشده است.(ص۲۲۹-۲۳۶) و همچنین کدیور محارب را کسی می‌داند که به قصد ترساندن مردم با بکارگیری سلاح آرامش آزادی و امنیت عمومی را سلب کند و به نظر می‌رسد عنوان سلاح موضوعیت ندارد بلکه اشاره به ابزار نیرو و قدرتی است که موجب ترساندن مردم می‌شود به عبارت دیگر سلاح کنایه از ابزار اعمال زور و قدرت میباشد.که حتی بر آتش زدن خانه و کاشانه مردم منطبق می‌شود.(ص۲۴۶)این عناوین نامبرده از عناوین قصدیه می‌باشد و صدق احراز هرکدام از اینها متوقف است بر احراز قصد شخص.
به نظر نویسنده باغی کسی است که دارای امور ذیل است: ۱.بنابر یک تئوری خاص با حاکمیت مخالفت می‌کند. ۲.دارای محلی خارج از دسترس حاکمیت هستند که نظام به سادگی نتواند به آنجا دست‌ یابد. ۳.ضمن افراد متعدد و گروه و تشکیلات شکل می‌گیرد و مسلحانه علیه حاکمیت خروج می‌کند. ۴.بغی قیام علیه امام معصوم(ع) است لذا حکم بغی در زمان غیبت معصوم(ع) در کتب فقهی نیامده است و در فقه امامیه به رسمیت شناخته نشده است.(ص۲۲۹-۲۳۶) کدیور محارب را کسی می‌داند که به قصد ترساندن مردم با بکارگیری سلاح، آرامش، آزادی و امنیت عمومی را سلب کند و به نظر می‌رسد حتی عنوان سلاح موضوعیت ندارد بلکه اشاره به ابزار نیرو و قدرتی است که موجب ترساندن مردم می‌شود.(ص۲۴۶) بغی و محاربه از عناوین قصدیه می‌باشد و صدق احراز هرکدام، بر احراز قصد شخص متوقف است .


با توجه به تعریف فوق فعالیت های سیاسی مسالمت آمیز، سخنرانی یا انتقاد کتبی و حتی قصد براندازی، قابل انطباق بر بغی و محاربه نیست مگر اینکه با سلاح دست به عملی زند.(ص۲۵۴) و یا حتی در صورت باغی بودن اموالشان به غارت نمی‌رود و از مالیت نمی‌افتد.کودکان و زنانشان به اسارت و کنیزی نمی‌روند. برای آنها حکم اعدام خارج از میدان نبرد به عنوان حد شرعی صادر نمی‌شود. صرفا تشکیلات پاشیده میشود. این در حالی است که باغی نوعی مجرم سیاسی است اما محارب نه.(ص۲۲۹و۲۳۷)
با توجه به تعریف فوق فعالیت‌های سیاسی مسالمت‌آمیز، سخنرانی یا انتقاد کتبی و حتی قصد براندازی، قابل انطباق بر بغی و محاربه نیست مگر اینکه با سلاح دست به عملی زنند.(ص۲۵۴) و یا حتی در صورت باغی بودن اموالشان به غارت نمی‌رود، از مالیت نمی‌افتد و کودکان و زنانشان به اسارت و کنیزی نمی‌روند و برای آنها حکم اعدام خارج از میدان نبرد به عنوان حد شرعی صادر نمی‌شود. صرفا تشکیلات پاشیده میشود. این در حالی است که باغی نوعی مجرم سیاسی است اما محارب نه.(ص۲۲۹و۲۳۷)


=== حقوق زنان ===
=== حقوق زنان ===
خط ۵۸: خط ۵۸:


=== حقوق بشر و برده‌داری ===
=== حقوق بشر و برده‌داری ===
کدیور برده‌داری را از جمله مواردی می‌داند که تلقی رایج از اسلام آن را قبول دارد و بر آن صحه می‌گذارد. نویسنده برای به بردگی کشیدن انسان‌ها در اسلام ۷ راه ذکر می‌کند که دال بر این است که هنوز بطور کلی بردگی برچیده و منسوخ نشده است از جمله آنها اسارت در جنگ، سرایت رقیت از طریق والدین، اقرار را می‌توان نام برد. علاوه بر این در اسلام برای بردگان نسبت به مالک و بالعکس حقوق و احکامی است که این مطلب خود نشانگر موافقت اسلام با سنت برده داری است. همچنین در اسلام سنتی بردگان نسبت به افراد آزاد تبعیض‌هایی در احکام شرعی و فرائض دارند.(ص۳۴۲-۳۵۲). قران نیز فی الجمله مساله برده داری را امضا کرده و انقسام ادمیان به آزاد و برده را پذیرفته است.(ص۳۶۸) این احکام اسلام در تناقض صریح با میثاق بین المللی حقوق بشر است. در این مورد اعلامیه حقوق بشر مصوب سال ۱۹۶۶ اذعان دارد که هیچکس را نمی‌توان در بردگی نگاه داشت . بردگی و خرید و فروش برده به هر نحوی از انحا ممنوع است. و همچنین ماده یک اعلامیه جهانی حقوق بشر  تمام افراد بشر را در هنگام تولد آزاد و از لحاظ حیثیت و حقوق برابر می‌داند. که خود در مخالفت صریح با حکم سرایت رقیب از طریق والدین است و دال بر عدم تساوی حقوقی آنها با افراد آزاد می‌باشد.(ص۳۵۶)
کدیور برده‌داری را از جمله مواردی می‌داند که تلقی رایج از اسلام آن را قبول دارد و بر آن صحه می‌گذارد. نویسنده برای به بردگی کشیدن انسان‌ها در اسلام ۷ راه ذکر می‌کند که دال بر این است که هنوز بطور کلی بردگی برچیده و منسوخ نشده است. از جمله آنها اسارت در جنگ و اقرار را می‌توان نام برد. علاوه بر این در اسلام برای بردگان نسبت به مالک و بالعکس حقوق و احکامی است و تبعیضهایی در احکام شرعی بین حر و عبد است نشانگر موافقت اسلام با سنت برده داری است.(ص۳۴۲-۳۵۲) قرآن نیز فی‌الجمله مسئله برده‌داری را امضا کرده و انقسام آدمیان به آزاد و برده را پذیرفته است.(ص۳۶۸) این احکام اسلام در تناقض صریح با میثاق بین المللی حقوق بشر است. در این مورد اعلامیه حقوق بشر مصوب سال ۱۹۶۶ اذعان دارد که هیچکس را نمی‌توان در بردگی نگاه داشت. بردگی و خرید و فروش برده به هر نحوی از انحاء ممنوع است. همچنین ماده یک اعلامیه جهانی حقوق بشر  تمام افراد بشر را در هنگام تولد آزاد و از لحاظ حیثیت و حقوق برابر می‌داند.(ص۳۵۶)


نویسنده باور دارد قرآن کریم هیچ یک از اسباب بردگی را امضا یا تایید نکرده است و اصولا از مبدا بردگی نفیا و اثباتا صحبتی نکرده است.(ص۳۶۴) و از طرف دیگر در چهار محور ذیل زوال برده داری را به رسمیت شناخته است: ۱.تشویق به عتق بلد ۱۱و۱۲  ۲.تشویق به مکاتبه نور۳۳ ۳.آزادی بردگان از طریق زکات توبه۶۰ و ۴.آزادی به عنوان خصال کفارات مائده ۸۹ نسا۹۲ و مجادله ۳. (ص۳۶۵) در نهایت با زوال سیره عقلا که مبنای اصلی حکم امضایی رقیت و مملوکیت در اسلام بوده است طبیعی است که این حکم نیز به عنوان حکم موقت و موسمی شرعی شناخته شود. هیچ دلیلی بر امضای ثابت رقیت در دست نیست و همه احکام عقلایی مشروط به تداوم عدالت و عقلایی بودن است.(ص۳۷۵)
نویسنده باور دارد قرآن کریم هیچ یک از اسباب بردگی را امضا یا تایید نکرده است و اصولا از مبدا بردگی نفیا و اثباتا صحبتی نکرده است.(ص۳۶۴) و از طرف دیگر در چهار محور ذیل زوال برده داری را به رسمیت شناخته است: ۱.تشویق به عتق بلد ۱۱و۱۲  ۲.تشویق به مکاتبه نور۳۳ ۳.آزادی بردگان از طریق زکات توبه۶۰ و ۴.آزادی به عنوان خصال کفارات مائده ۸۹ نسا۹۲ و مجادله ۳. (ص۳۶۵) در نهایت با زوال سیره عقلا که مبنای اصلی حکم امضایی رقیت و مملوکیت در اسلام بوده است طبیعی است که این حکم نیز به عنوان حکم موقت و موسمی شرعی شناخته شود. هیچ دلیلی بر امضای ثابت رقیت در دست نیست و همه احکام عقلایی مشروط به تداوم عدالت و عقلایی بودن است.(ص۳۷۵)