کاربر:Rezashams/صفحه تمرین۲: تفاوت میان نسخهها
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
نویسنده معتقد است در مبانی معرفتی، دین شناختی و انسانشناختیِ اسلام سنتی اولین بنیاد نبود بحثی از حقوق واقعی انسانها است چرا که این حقوق فراتر از درک انسانی است. لذا صرفا آنچه در دسترس است احکام شرعی است که در آن نسبت به دین، جنسیت، حریت و فقاهت بین انسانها متفاوت است گرچه عادلانه دانسته میشود. نکته دوم ناتوانی درک عقل انسانی از امور است و سومین مسئله بهمثابه قانون ثابت بودن تمام یا بیشتر احکام شرعی است.(ص۱۲۰-۱۲۲) | نویسنده معتقد است در مبانی معرفتی، دین شناختی و انسانشناختیِ اسلام سنتی اولین بنیاد نبود بحثی از حقوق واقعی انسانها است چرا که این حقوق فراتر از درک انسانی است. لذا صرفا آنچه در دسترس است احکام شرعی است که در آن نسبت به دین، جنسیت، حریت و فقاهت بین انسانها متفاوت است گرچه عادلانه دانسته میشود. نکته دوم ناتوانی درک عقل انسانی از امور است و سومین مسئله بهمثابه قانون ثابت بودن تمام یا بیشتر احکام شرعی است.(ص۱۲۰-۱۲۲) | ||
همچنین به باور کدیور از پیشفرضهای نظریه اسلام غایتمدار پذیرش ذاتی بودن حسن و قبح و فهم مفاهیم اخلاقی چون عدل، در خارج از بستر دین است.(ص۱۵۲و۱۵۳) از دیگر مبانی او پذیرفتن عقل به عنوان یک منبع دینی، تعبدی و توقیفی نبودن احکام غیرعبادی و تکلیف عام بودن احکام شریعت است. نویسنده همانند اعلامیه جهانی حقوق بشر معتقد به اهمیت عقل جمعی آدمی است، که در پس تجارب مستمر جوامع انسانی به کشف میپردازد و یافتههای خود را نهایی نمیداند. همچنین این نکته را نیکو میدارد که اندیشه حقوق بشر (ضمن احترام به تمام ادیان در حوزه خصوصی)، این حقوق را در حوزه عمومی و برای انسان بدون در نظر داشتن مذهبِ شخص، بدون قواعد الحاد و توحید، تنظیم کرده است.(ص۱۲۲-۱۲۳) | |||
===تبیین نظریه اسلام غایتمدار=== | ===تبیین نظریه اسلام غایتمدار=== | ||
کدیور مدرنیته را نقطه عطف تحول دینی، ناسازگاری برخی گزارههای دینی با دستاوردهای تمدن جدید میداند. او معتقد است در آغاز، دینداران به دلیل ثابت دانستن معظم احکام، به تخطئه مسائل جدید، و در مقابل گروهی به تسلیم مطلق در مقابل مدرنیته و انزوای دین به مسائل خصوصی پرداختند. نویسنده تلقی رایج و مشهور از احکام اسلام را سنتی و تاریخی میداند و با ناکارآمد دانستن برخی نظریاتی که در راستای توجیه سازگاری بین این دو آمده بود؛ نظیر رویکرد ثابت و متغیر به مدرنیته که حاصل سه تقریر مختلف از [[محمدحسین طباطبایی]]، [[محمدحسین غروی نائینی|میرزای نایینی]] و [[محمدباقر صدر]]، و همچنین نپذیرفتن مدل فقه حکومتی از [[امام خمینی(ره)]] در برخی مصادیق، مدل سومی را بهعنوان اسلام معنوی یا اسلام غایتانگار از ناحیه روشنفکران دینی ارائه میدهد.(ص۱۷-۳۴) | کدیور مدرنیته را نقطه عطف تحول دینی، ناسازگاری برخی گزارههای دینی با دستاوردهای تمدن جدید میداند. او معتقد است در آغاز، دینداران به دلیل ثابت دانستن معظم احکام، به تخطئه مسائل جدید، و در مقابل گروهی به تسلیم مطلق در مقابل مدرنیته و انزوای دین به مسائل خصوصی پرداختند. نویسنده تلقی رایج و مشهور از احکام اسلام را سنتی و تاریخی میداند و با ناکارآمد دانستن برخی نظریاتی که در راستای توجیه سازگاری بین این دو آمده بود؛ نظیر رویکرد ثابت و متغیر به مدرنیته که حاصل سه تقریر مختلف از [[محمدحسین طباطبایی]]، [[محمدحسین غروی نائینی|میرزای نایینی]] و [[محمدباقر صدر]]، و همچنین نپذیرفتن مدل فقه حکومتی از [[امام خمینی(ره)]] در برخی مصادیق، مدل سومی را بهعنوان اسلام معنوی یا اسلام غایتانگار از ناحیه روشنفکران دینی ارائه میدهد.(ص۱۷-۳۴) |