کاربر:Aliabadi/صفحه تمرین۲: تفاوت میان نسخهها
جز ←مفاهیم کلی |
جز ←واژگان همسو |
||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
=== واژگان همسو === | === واژگان همسو === | ||
ابوالقاسم علیدوست در مبحث اول ضمن تبیین عنوان | ====همسو با فقه==== | ||
ابوالقاسم علیدوست در مبحث اول ضمن تبیین عنوان شریعت، مدعی است که شریعت در واقع همان دین است. وی پس از تقسیم شریعت به دو قسم بالمعنی الاعم و بالمعنی الاخص بر آن است که معنای دوم، مقصودی به جز همان معنای مصطلح فقه و احکام عملی ندارد. (ص ۷۷) | |||
در ادامه با اشاره به رابطه شریعت و فقه، چهار امر را در این مسئله مدعی میشود. اول آنکه شریعت امری الهی، معصوم و خالی از هر گونه عیب است ولی فقه فهم یا مجموعه مسائلی بشری است که ناظر به فهم شریعت است. دوم آنکه شریعت در هر دو معنای ذکر شده همگون و یکسان با فقه نیست. (ص۷۸) | |||
سومین مورد آن که تفسیر شریعت به طاعت خدا و رسول و صاحبان امر، اساس صحیحی در لغت و عرف عرب و متون دینی ندارد. (ص۷۹) آخرین مورد آنکه فقه کاشف از شریعت است که ممکن است راه خطا بپیماید! (ص۸۰) | سومین مورد آن که تفسیر شریعت به طاعت خدا و رسول و صاحبان امر، اساس صحیحی در لغت و عرف عرب و متون دینی ندارد. (ص۷۹) آخرین مورد آنکه فقه کاشف از شریعت است که ممکن است راه خطا بپیماید! (ص۸۰) | ||
خط ۶۳: | خط ۶۴: | ||
علیدوست پس از بیان این تفکیک معنای در سه واژه مبنا، منبع و سند، بر آن است که اساسیترین ثمرات این ناهمگونی، لزوم اعتماد مجتهد در اجتهاد به سند است نه بر مبنا یا منبع (ص ۹۴) | علیدوست پس از بیان این تفکیک معنای در سه واژه مبنا، منبع و سند، بر آن است که اساسیترین ثمرات این ناهمگونی، لزوم اعتماد مجتهد در اجتهاد به سند است نه بر مبنا یا منبع (ص ۹۴) | ||
====همسو با عرف==== | |||
وی در ادامه و در مبحث دوم به واژههای همسو و مرتبط با عرف به کلمه عادت اشاره میکند و مدعی است که یکسانی عادت با عرف در صورتی است که کاربرد آن در معنای فهم یا بنا یا داوری مستمر و ارادی مردم باشد. (ص۹۹) | وی در ادامه و در مبحث دوم به واژههای همسو و مرتبط با عرف به کلمه عادت اشاره میکند و مدعی است که یکسانی عادت با عرف در صورتی است که کاربرد آن در معنای فهم یا بنا یا داوری مستمر و ارادی مردم باشد. (ص۹۹) | ||
خط ۷۵: | خط ۷۷: | ||
وی در پایان این بخش به بررسی همسویی سنت، هنجار و نُرم پرداخته و بر آن است که اگر واژه سنت بر امر شایع و روش یا گفتار مقبول نزد اکثریت یک جامعه اطلاق گردد مرادف عرف است اما اگر با تعبیر سنة الله یا سنة رسول الله صلی الله علیه و آله ذکر شود مرادف عرف نخواهد بود. (ص ۱۲۹) دو واژه هنجار و نرم نیز به واسطه ابهام در تعریف اگر معادل رفتارها، کنشها و داوریها باشد با عرف همسو نیستند اما در صورتی این دو اصطلاح بر خود مبنا و نمود اطلاق شود هممعنی عرف خواهند بود! (ص ۱۳۰) | وی در پایان این بخش به بررسی همسویی سنت، هنجار و نُرم پرداخته و بر آن است که اگر واژه سنت بر امر شایع و روش یا گفتار مقبول نزد اکثریت یک جامعه اطلاق گردد مرادف عرف است اما اگر با تعبیر سنة الله یا سنة رسول الله صلی الله علیه و آله ذکر شود مرادف عرف نخواهد بود. (ص ۱۲۹) دو واژه هنجار و نرم نیز به واسطه ابهام در تعریف اگر معادل رفتارها، کنشها و داوریها باشد با عرف همسو نیستند اما در صورتی این دو اصطلاح بر خود مبنا و نمود اطلاق شود هممعنی عرف خواهند بود! (ص ۱۳۰) | ||
===کاربرد عرف در فقه=== | |||
مؤلف کتاب در بخش دوم و در موضوع کاربرد عرف در فقه و استنباط پس از بیان تقسیم کاربرد استقلالی و غیر استقلالی بر آن است که حق تشریع منحصر به اراده الهی است و نفی منبع بودن عرف، اندیشه فقیه و دیگران و غیر از اراده الهی را حتی با تسامح نباید از منابع تشریع به حساب آورد. (ص ۱۴۸) | مؤلف کتاب در بخش دوم و در موضوع کاربرد عرف در فقه و استنباط پس از بیان تقسیم کاربرد استقلالی و غیر استقلالی بر آن است که حق تشریع منحصر به اراده الهی است و نفی منبع بودن عرف، اندیشه فقیه و دیگران و غیر از اراده الهی را حتی با تسامح نباید از منابع تشریع به حساب آورد. (ص ۱۴۸) | ||