اقتصاد سیاسی (کتاب): تفاوت میان نسخهها
Mkhaghanif (بحث | مشارکتها) جز added Category:کتابهای عباسعلی عمید زنجانی using HotCat |
Mkhaghanif (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۶۲: | خط ۶۲: | ||
==تعریف فقهی فقر، تابع شرایط و توسعه جوامع است== | ==تعریف فقهی فقر، تابع شرایط و توسعه جوامع است== | ||
نویسنده کتاب اقتصاد سیاسی، چهار فصل دوم تا پنجم را به موضوع فقرزدایی اختصاص داده (حدود ۵۰ صفحه) که شامل تعریف فقر و عوامل آن، سیاستها و استراتژیهای فقرزدایی، محاسبه خط فقر و سیاستهای حمایتی است. وی در ابتدا، فقر را قبل از مشکل اقتصادی، معضلی سیاسی میخواند (ص۷۶) و تعریف فقهی آن را «نداشتن حداقل زندگی متعارف» و ملاک آن را عرفی و تابع شرایط جامعه میداند و از این رو در بعضی جوامع، داشتن وسیله نقلیه شخصی جزو حداقلهای زندگی است نه تشریفاتی (ص۸۶). بنابراین فقر در معنای اول، محرومیت از حداقل نیازهای ضروری و اساسی مانند سرپناه و تغذیه و داروست و در معنای دوم، مفهومی نسبی پیدا میکند و به عدم تعادل در بهرهمندی مردم از امکانات موجود در جامعه تعریف میشود (ص۸۶). | نویسنده کتاب اقتصاد سیاسی، چهار فصل دوم تا پنجم را به موضوع فقرزدایی اختصاص داده (حدود ۵۰ صفحه) که شامل تعریف فقر و عوامل آن، سیاستها و استراتژیهای فقرزدایی، محاسبه خط فقر و سیاستهای حمایتی است. وی در ابتدا، فقر را قبل از مشکل اقتصادی، معضلی سیاسی میخواند (ص۷۶) و تعریف فقهی آن را «نداشتن حداقل زندگی متعارف» و ملاک آن را عرفی و تابع شرایط جامعه میداند و از این رو در بعضی جوامع، داشتن وسیله نقلیه شخصی جزو حداقلهای زندگی است نه تشریفاتی (ص۸۶). بنابراین فقر در معنای اول، محرومیت از حداقل نیازهای ضروری و اساسی مانند سرپناه و تغذیه و داروست و در معنای دوم، مفهومی نسبی پیدا میکند و به عدم تعادل در بهرهمندی مردم از امکانات موجود در جامعه تعریف میشود (ص۸۶). | ||
نویسنده سپس فقر را از بُعد سیاسی به دو فقر ظالمانه و عادی و سپس فقر عادی را به دو نوع تقسیم میکند: یکی فقر ناشی از وضعیت و کاستیهای عمومی جامعه و دوم فقری که با وجود رفاه اجتماعی، به صورت اختیاری و برای ارتقای معنوی انتخاب میشود و در مفاهیم زهد و «الفقر فخری» میگنجد و آن را نباید نارسایی اقتصادی به شمار آورد (ص۸۷ -۸۸). مباحث بعدی، عوامل فقر است و اینکه آیا فقر عامل است یا معلول (ص۸۹ تا ۹۳). | |||
==افزایش سطح درآمد ملی؛ وظیفه امامت و از حقوق امت== | ==افزایش سطح درآمد ملی؛ وظیفه امامت و از حقوق امت== | ||
عمید زنجانی در فصل پنجم به شیوههای عملی فقرزدایی از جمله ارتقای سطح درآمد سرانه ملی (توفیر الفیء) پرداخته است. به نظر وی افزایش سطح درآمد ملی فقط یک هدف اقتصادی نیست بلکه از یک سو، جزو اهداف استراتژیک در زمینه سیاسی و امنیت ملی است و از سوی دیگر، طبق فرموده امام علی(ع)، توفیر الفیء از مسئولیتهای دولت امامت و از حقوق اجتماعی ملت است. | عمید زنجانی در فصل پنجم به شیوههای عملی فقرزدایی از جمله ارتقای سطح درآمد سرانه ملی (توفیر الفیء) پرداخته است. به نظر وی افزایش سطح درآمد ملی فقط یک هدف اقتصادی نیست بلکه از یک سو، جزو اهداف استراتژیک در زمینه سیاسی و امنیت ملی است و از سوی دیگر، طبق فرموده امام علی(ع)، توفیر الفیء از مسئولیتهای دولت امامت و از حقوق اجتماعی ملت است. | ||
مؤلف کتاب اقتصاد سیاسی منظور از افزایش سطح درآمد ملی و نسبت آن با سرمایهداری آزاد و عاری از مسئولیت یا عدالت اجتماعی را توضیح میدهد و به این نکته اشاره میکند که زهد، ترک دنیا نیست بلکه معنای درست آن، زهد در مصرف است نه در تولید با هدف توسعه و ارتقای کمّی و کیفی درآمدها و بهرهوری همه آحاد جامعه از عدالت اقتصادی (ص۱۱۱-۱۱۲). او همچنین هفت باور عقلانی و دینی مؤید توسعه همراه با عدالت اجتماعی را برمیشمرد: قداست کار، رهایی از وابستگی، خودکفایی (که فراتر از عدم وابستگی است)، روح تعاون، روحیه جهادی و ایثار، همراهی علم و عمل، همراهی عمل با تقوا (ص۱۱۳-۱۱۵). | |||
==انباشت ثروت و سرمایه همیشه نامشروع نیست== | ==انباشت ثروت و سرمایه همیشه نامشروع نیست== | ||
به گفته عمید زنجانی در فصل پنجم کتاب، تکاثر و انباشت ثروت و سرمایه ناشی از استثمار و تضییع حقوق دیگران محکوم است، ولی خود سرمایه (جدا از مالکانش)، مایه حیات جامعه و نعمت الهی است. بنابراین وقتی ثروت در دست سرمایهداران نباشد و توسط مدیران کارآمد در چرخش اقتصادی باشد از حوزه ممنوعیت و محکومیت خارج میشود. | به گفته عمید زنجانی در فصل پنجم کتاب، تکاثر و انباشت ثروت و سرمایه ناشی از استثمار و تضییع حقوق دیگران محکوم است، ولی خود سرمایه (جدا از مالکانش)، مایه حیات جامعه و نعمت الهی است. بنابراین وقتی ثروت در دست سرمایهداران نباشد و توسط مدیران کارآمد در چرخش اقتصادی باشد از حوزه ممنوعیت و محکومیت خارج میشود. | ||
عمید زنجانی پس از ذکر این نکته، اشاره میکند که تأکید اسلام بر زارعت بیشر از تجارت، به این دلیل نیست که زراعت سرمایه نمیخواهد و حاصل نیروی کار است و انباشت سرمایه از بین میرود (نگاه مارکسیستی)، بلکه از نظر فقهی، در تجارت نیز لازم نیست مبادله به صورت سرمایه و توسط سرمایهدار صورت گیرد و از این رو مضاربه، شرکت و استخدام توسط صاحبان حرف و مشاغل نیز جزو تجارت و کسب درآمد است. از سوی دیگر، با احکام و نهادهای اقتصادی فقه اسلامی (مانند وقف، حبس، زكات، خمس، اموال مجهول المالك، انفال، مضاربه، شركت و اجاره)، امکان گردش سرمایه و توزیع عادلانه سود میان همه اقشار جامعه وجود دارد. بنابراین نگاه منفی اسلام به انباشت سرمایه، هدفمند است و شامل همه موارد آن نمیشود (ص۱۱۸- ۱۲۰). | |||
==استفاده ابزاری از دین و روحانیت برای کنترل جمعیت== | ==استفاده ابزاری از دین و روحانیت برای کنترل جمعیت== |