کاربر:Mkhaghanif/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخهها
Mkhaghanif (بحث | مشارکتها) |
Mkhaghanif (بحث | مشارکتها) جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۵۹: | خط ۵۹: | ||
نویسنده یازده دلیل برای حرمت ترمیم بکارت نقل میکند. سه دلیل تکلیف دختران را روشن میکند، دو دلیل تکلیف پزشکان را و شش دلیل نیز مشترک است.(ص۱۸۱) و در نقطه مقابل برای اثبات جوآاز ترمیم بکارت سیزده دلیل آورده است که برخی فقط جواز برای ترمیمشونده را ثابت میکند و برخی دیگر مشترک بین ترمیمکننده و ترمیمشونده است و یک دلیل جواز ترمیم برای ترمیمکننده را ثابت میکند.(ص۲۸۰) | نویسنده یازده دلیل برای حرمت ترمیم بکارت نقل میکند. سه دلیل تکلیف دختران را روشن میکند، دو دلیل تکلیف پزشکان را و شش دلیل نیز مشترک است.(ص۱۸۱) و در نقطه مقابل برای اثبات جوآاز ترمیم بکارت سیزده دلیل آورده است که برخی فقط جواز برای ترمیمشونده را ثابت میکند و برخی دیگر مشترک بین ترمیمکننده و ترمیمشونده است و یک دلیل جواز ترمیم برای ترمیمکننده را ثابت میکند.(ص۲۸۰) | ||
بنابر گزارش نویسنده فقیهان اهل سنت غالبا بر اساس سدّ ذرایع، قیاس و استحسان به ترمیم بکارت نظر کردهاند و با مقایسه مصالح و مفاسد مترتب برآن حکم تکلیفی مسئله را بیان کردهاند، ولی قاطبه فقهای شیعه بحث را از اصل اباحه شروع کرده و سپس به لوازم ترمیم بکارت توجه کردهاند.(ص۴۴۳-۴۴۴) | |||
=== دلایل مخالفان=== | === دلایل مخالفان=== | ||
مهمترین دلیل، عدم جواز لمس و نگاه نامحرم است که برای زنان از عنوان لزوم حفظ فروج(ص۱۸۱) و برای پزشکان از عنوان حرمت لمس و نظر به عورت غیر(ص۲۶۹) استفاده شده است. به نظر نویسنده در موارد ضروری از این دلیل میتوان رفع ید کرد. (ص۱۸۷ و ص۲۷۳) | مهمترین دلیل، عدم جواز لمس و نگاه نامحرم است که برای زنان از عنوان لزوم حفظ فروج(ص۱۸۱) و برای پزشکان از عنوان حرمت لمس و نظر به عورت غیر(ص۲۶۹) استفاده شده است. به نظر نویسنده در موارد ضروری از این دلیل میتوان رفع ید کرد. (ص۱۸۷ و ص۲۷۳) | ||
خط ۷۵: | خط ۷۶: | ||
نویسنده همچنین دلایلی مثل لزوم منع اشاعه فحشا (ص۳۱۷)، لزوم حفظ عِرض و آبرو (ص۳۲۰)، لزوم اصلاح فاسق (ص۳۲۴)، لزوم حفظ نفوس (ص۳۲۷)، و قاعده دفع افسد به فاسد (ص۳۳۱) را جزو دلایلی شمرده است که میتواند اقدام به ترمیم را هم برای دختران و هم برای پزشکان اثبات کند. ولی از نظر او لزوم ستر عیوب دیگران فقط میتواند جواز ترمیم را برای پزشکان ثابت کند.(ص۳۳۵) | نویسنده همچنین دلایلی مثل لزوم منع اشاعه فحشا (ص۳۱۷)، لزوم حفظ عِرض و آبرو (ص۳۲۰)، لزوم اصلاح فاسق (ص۳۲۴)، لزوم حفظ نفوس (ص۳۲۷)، و قاعده دفع افسد به فاسد (ص۳۳۱) را جزو دلایلی شمرده است که میتواند اقدام به ترمیم را هم برای دختران و هم برای پزشکان اثبات کند. ولی از نظر او لزوم ستر عیوب دیگران فقط میتواند جواز ترمیم را برای پزشکان ثابت کند.(ص۳۳۵) | ||
== | ==روششناسی و مبانی == | ||
کتاب روشی گزارشی و تحلیلی دارد و رویکردش در نقد ادله اجتهادی است. پس از مفهومشناسی و تحلیل دلیل، تطبیق و عدم تطبیق آن بر ترمیم بکارت را ارزیابی کرده و در هر بخش نظر خود را نیز بیان کرده است. در فصل سوم نیز همین فرایند را در مباحث حقوق پی گرفته است. بر همین اساس بخش اعظم کتاب به گزارش استدلالهای فقیهان شیعه و اهل سنت و نیز آراء حقوقدانان اختصاص یافته است. | کتاب روشی گزارشی و تحلیلی دارد و رویکردش در نقد ادله اجتهادی است. پس از مفهومشناسی و تحلیل دلیل، تطبیق و عدم تطبیق آن بر ترمیم بکارت را ارزیابی کرده و در هر بخش نظر خود را نیز بیان کرده است. در فصل سوم نیز همین فرایند را در مباحث حقوق پی گرفته است. بر همین اساس بخش اعظم کتاب به گزارش استدلالهای فقیهان شیعه و اهل سنت و نیز آراء حقوقدانان اختصاص یافته است. | ||
===مبانی === | |||
نویسنده کتاب خود با نظریه جواز ترمیم موافق است. او دلایلی مثل اصل اباحه و اصل برائت و قاعده تسلط افراد بر بدن خودشان را برای اثبات اصل جواز ترمیم کافی میداند ولی معتقد است چون همیشه این عمل با لمس و نظر نامحرم همراه است این دلایل نمیتوانند جواز را ثابت کنند. وی سپس گروهی از عناوین را برمیشمرد که حاکم بر حرمت لمس و نظر نامحرم هستند و با این عناوین جواز ترمیم را ثابت میکند. | |||
مهمترین مبنای نویسنده در بحث دوشیزگی عرفی بودن آن است و از آن نتیجه میگیرد که اظهار نظر فقیهان نیز حداکثر در حد اظهار نظر یکی از عرف است. از سوی دیگر بر اساس نظر نویسنده معیار دوشیزگی از منظر عرف دخول از قبل است. بنابر این اگر بکارت زنی به خاطر رابطه دخولی از بین رفته باشد دوشیزه نیست و احکام دوشیزگی بر او مترتب نمیشود. | |||
==مدعیات== | |||
نویسنده یازده احتمال درباره معنای باکره بودن را از متون فقهی استخراج کرده و سپس نظر خود را بیان کرده است.(ص۸۴-۹۰) از نگاه او زنان از نظر باکرگی به سه قسم تقسیم میشوند؛ باکرۀ حقیقی که هیچگونه رابطه جنسی نداشته است، باکرۀ حُکمی که دخول در قُبُل نداشته است و باکرۀ جعلی که هر چند رابطه دخولی از راه حرام داشته است اما چون تحت ولایت ولیّ است باکره محسوب میشود.(ص۴۳۹) | نویسنده یازده احتمال درباره معنای باکره بودن را از متون فقهی استخراج کرده و سپس نظر خود را بیان کرده است.(ص۸۴-۹۰) از نگاه او زنان از نظر باکرگی به سه قسم تقسیم میشوند؛ باکرۀ حقیقی که هیچگونه رابطه جنسی نداشته است، باکرۀ حُکمی که دخول در قُبُل نداشته است و باکرۀ جعلی که هر چند رابطه دخولی از راه حرام داشته است اما چون تحت ولایت ولیّ است باکره محسوب میشود.(ص۴۳۹) | ||
خط ۹۱: | خط ۹۳: | ||
در بحث از آثار حقوقی ترمیم بکارت، لزوم اذن ولی در ازدواج دختری که ترمیم بکارت کرده است را وابسته به همان مبنای تعریف دوشیزگی میداند. بنابر این اگر ازاله بکارت از طریق دخول شرعی نباشد، دختر همچنان نیازمند اذن ولی شرعی است.(ص۳۷۸) | در بحث از آثار حقوقی ترمیم بکارت، لزوم اذن ولی در ازدواج دختری که ترمیم بکارت کرده است را وابسته به همان مبنای تعریف دوشیزگی میداند. بنابر این اگر ازاله بکارت از طریق دخول شرعی نباشد، دختر همچنان نیازمند اذن ولی شرعی است.(ص۳۷۸) | ||
==بررسی و ارزیابی== | ==بررسی و ارزیابی== | ||
===مباحث غیر ضروری فراوان=== | ===مباحث غیر ضروری فراوان=== |