کاربر:Shamloo/صفحه تمرین۲: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۰: | خط ۲۰: | ||
در اینجا حقوق بشر وجود دارد که میتوان آنها را به دیگران منتقل کرد، این حقوق قابل معامله هستند و از این نظر حقوق مالی محسوب میشوند زیرا با پول قابل تعویض هستند. اما برخی حقوق وجود دارند که انسان نمیتواند آنها را به دیگران منتقل کند، بنابراین این حقوق مالی نیستند. مثال اول حق بهرهبرداری از اثر مؤلف و مبتکر است که میتواند اثر خود را منتشر کرده و به دیگران ارائه دهد، و این حق قابل معامله و انتقال به دیگران در ازای پول است، بنابراین یک حق مالی است. مثال دوم حق تألیف و حق ابتکار است که این دو حق قابل انتقال از شخصی به شخص دیگر نیستند زیرا این کار نوعی دروغ و افترا محسوب میشود. | در اینجا حقوق بشر وجود دارد که میتوان آنها را به دیگران منتقل کرد، این حقوق قابل معامله هستند و از این نظر حقوق مالی محسوب میشوند زیرا با پول قابل تعویض هستند. اما برخی حقوق وجود دارند که انسان نمیتواند آنها را به دیگران منتقل کند، بنابراین این حقوق مالی نیستند. مثال اول حق بهرهبرداری از اثر مؤلف و مبتکر است که میتواند اثر خود را منتشر کرده و به دیگران ارائه دهد، و این حق قابل معامله و انتقال به دیگران در ازای پول است، بنابراین یک حق مالی است. مثال دوم حق تألیف و حق ابتکار است که این دو حق قابل انتقال از شخصی به شخص دیگر نیستند زیرا این کار نوعی دروغ و افترا محسوب میشود. | ||
منظور از وقف حقوق در اینجا حق اول از این دو حق است. زمانی که مؤلف کتابی تألیف میکند، حق نشر آن برای او محفوظ است و زمانی که مبتکر دستگاهی را اختراع میکند، حق استفاده از آن نیز برای اوست. | منظور از وقف حقوق در اینجا حق اول از این دو حق است. زمانی که مؤلف کتابی تألیف میکند، حق نشر آن برای او محفوظ است و زمانی که مبتکر دستگاهی را اختراع میکند، حق استفاده از آن نیز برای اوست. حقّ تكثیر این آثار و همچنین حقّ شرکت تجاری در ایجاد نام تجاری یا علامت تجاری، به آنها اجازه میدهد که شعبههای خود را در مکانها و کشورهای دیگر با این نام و علامت تجاری گسترش دهند. این موضوع به عنوان «ملک معنوی» شناخته میشود که معادل با مال است. | ||
به عنوان مثال، در مقدمه برخی کتابها، نویسنده تصریح میکند: «حقّ چاپ و نشر محفوظ برای نویسنده است» و این به معنای عدم اجازه برای تصرف در این ملک معنوی یا حقی است که نویسنده برای خود به دست آورده و به دیگران منتقل نمیشود. همچنین ممکن است نویسنده بر روی کتاب خود بنویسد: «حق چاپ و نشر صدقهای برای خداوند متعال است» که به این معناست که هر شخصی مجاز به چاپ و نشر کتاب است به شرطی که سود آن «یا بخشی از آن» به عنوان صدقهای برای خداوند متعال به نفع نویسنده کتاب باشد. در این صورت، سود ناشر کتاب مجاز است به شرطی که آن را به عنوان صدقه بدهد یا بخشی از آن را، و این به این معناست که حق خود را به عنوان نویسنده وقف کرده است. این حق در بازار برای یک نسخه یا تمامی نسخهها تعیین میشود | |||
همچنین ممکن است نویسنده تصریح کند و بگوید: «به هر ناشری اجازه دادهام که کتاب را چاپ و منتشر کند» و بدین ترتیب نویسنده به هر شخصی اجازه داده است که از این حق کسب درآمد کند، اما این فرمول آخر معمولاً در کتابهای تألیفی رایج نبوده است. | |||
لازم به ذکر است که کتابهایی که نویسندگان آنها نوشتهاند: حق چاپ و نشر بهعنوان صدقهای برای خداوند متعال بهطور کامل یا جزئی است، زیرا این فرمول بهعنوان وقف حق بهرهبرداری بهصورت معمول قبلی شامل سایر اشکال بهرهبرداری مانند تبدیل کتاب به فیلم سینمایی یا به دیسک کامپیوتر یا هر نوع بهرهبرداری دیگر میشود، زیرا این اشکال دیگر بهرهبرداری بهعنوان مالکیت [1] برای نویسنده محسوب میشود، حتی اگر نباشد |