کاربر:Bazeli/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخهها
خط ۲۳: | خط ۲۳: | ||
==اهمیت و جایگاه== | ==اهمیت و جایگاه== | ||
جایگاه مبانی کلامی در اجتهاد و تأثیرگذاری آن مبانی بر فقه و نظریههای فقهی از مسائل نوظهور فلسفه فقه به شمار میرود.(ص۱۳ و ۱۶) پرسش اصلی این پژوهش این است که فقه بر چه گزارههایی استوار شده است که علم کلام متکفل تبیین و اثبات آنهاست و فقیه با مسلم انگاشتن آنها به اجتهاد دست میزند؟ هدف این تحقیق و کتاب، بررسی مبانی کلامیای است که مورد پذیرش متکلمان امامیه است نه مذاهب دیگر. در این راستا، برخی از دیدگاههای خاص متکلمان امامیه نیز مطرح و تأثیر آنها در استنباط فقهی بررسی شده است.(ص۱۶) | جایگاه مبانی کلامی در اجتهاد و تأثیرگذاری آن مبانی بر فقه و نظریههای فقهی از مسائل نوظهور فلسفه فقه به شمار میرود.(ص۱۳ و ۱۶) پرسش اصلی این پژوهش این است که فقه بر چه گزارههایی استوار شده است که علم کلام متکفل تبیین و اثبات آنهاست و فقیه با مسلم انگاشتن آنها به اجتهاد دست میزند؟ هدف این تحقیق و کتاب، بررسی مبانی کلامیای است که مورد پذیرش متکلمان امامیه است نه مذاهب دیگر. در این راستا، برخی از دیدگاههای خاص متکلمان امامیه نیز مطرح و تأثیر آنها در استنباط فقهی بررسی شده است.(ص۱۶) | ||
تأثیرگذاری مبانی کلامی بر فقه و اجتهاد، در کلام متکلمان و فقیهان متقدم و متأخر مطرح بوده است. برای نمونه شیخ طوسی شناخت صفات خدا و پیامبر(ص) و امام را پیششرط اجتهاد و استنباطِ مقصود آنها ذکر کرده است.<ref>شیخ طوسی، عدة الأصول، ج۱، ص۴۲.</ref> وی همچنین علم به مسائلی چون توحید و صفات الهی مانند علم و عدل الهی، پیامبر(ص) و صفات او(ص)، قرآن و سنت را از شرایط استنباط حکم الهی بیان کرده است.<ref>شیخ طوسی، عدة الأصول، ج۲، ص۷۲۷ و ۷۲۸.</ref> خواجه نصیرالدین طوسی نیز پرداختن به مسائل کلامی را منطقاً مقدم بر پرداختن به مسائل فقهی و اصولی دانسته است. گروهی از فقها نیز همچون علامه حلی، شهید اول و شهید ثانی، محقق کرکی و وحید بهبهانی به صراحت علم کلام را در زمره علومی دانستهاند که برای اجتهاد و استنباط احکام شرعی ضروری است. دستهای دیگر در لابلای مباحث و استنباطهای فقهی خود به برخی از گزارههای کلامی تصریح کرده یا در مقام استدلال بر نظریه فقهی خویش از مبانی کلامی کمک گرفتهاند یا معارف کلامی را مبنای نظریه فقهی خود قرار دادهاند.(ص۱۷) سید محمد مجاهد در کتاب مفاتیح الاصول، گزارههای کلامی تأثیرگذار در فقه و استنباط فقهی را چنین بیان کرده است: قاعده لطف، قاعده عدم تکلیف به مالایطاق، قاعده عدم صدور قبیح از حکیم و قاعده عصمت.(ص۱۷) | تأثیرگذاری مبانی کلامی بر فقه و اجتهاد، در کلام متکلمان و فقیهان متقدم و متأخر مطرح بوده است. برای نمونه شیخ طوسی شناخت صفات خدا و پیامبر(ص) و امام را پیششرط اجتهاد و استنباطِ مقصود آنها ذکر کرده است.<ref>شیخ طوسی، عدة الأصول، ج۱، ص۴۲.</ref> وی همچنین علم به مسائلی چون توحید و صفات الهی مانند علم و عدل الهی، پیامبر(ص) و صفات او(ص)، قرآن و سنت را از شرایط استنباط حکم الهی بیان کرده است.<ref>شیخ طوسی، عدة الأصول، ج۲، ص۷۲۷ و ۷۲۸.</ref> خواجه نصیرالدین طوسی نیز پرداختن به مسائل کلامی را منطقاً مقدم بر پرداختن به مسائل فقهی و اصولی دانسته است. گروهی از فقها نیز همچون علامه حلی، شهید اول و شهید ثانی، محقق کرکی و وحید بهبهانی به صراحت علم کلام را در زمره علومی دانستهاند که برای اجتهاد و استنباط احکام شرعی ضروری است. دستهای دیگر در لابلای مباحث و استنباطهای فقهی خود به برخی از گزارههای کلامی تصریح کرده یا در مقام استدلال بر نظریه فقهی خویش از مبانی کلامی کمک گرفتهاند یا معارف کلامی را مبنای نظریه فقهی خود قرار دادهاند.(ص۱۷) سید محمد مجاهد در کتاب مفاتیح الاصول، گزارههای کلامی تأثیرگذار در فقه و استنباط فقهی را چنین بیان کرده است: قاعده لطف، قاعده عدم تکلیف به مالایطاق، قاعده عدم صدور قبیح از حکیم و قاعده عصمت.(ص۱۷) |