فلسفه فقه: تفاوت میان نسخه‌ها

Ma.sultanmoradi (بحث | مشارکت‌ها)
←‏منابع فقه: اصلاح ارقام
Ma.sultanmoradi (بحث | مشارکت‌ها)
←‏منابع فقه: اصلاح ارقام
خط ۲۴: خط ۲۴:
#آیا قرآن و سنت خود منبع فقه‌اند یا تفسیر قرآن و سنت؟<ref>عابدی شاهرودی و دیگران، «اقتراح؛ فلسفه فقه در نظرخواهی از دانشوران»، ص: ۴۵.</ref>
#آیا قرآن و سنت خود منبع فقه‌اند یا تفسیر قرآن و سنت؟<ref>عابدی شاهرودی و دیگران، «اقتراح؛ فلسفه فقه در نظرخواهی از دانشوران»، ص: ۴۵.</ref>
#چه دلیلی برای این وجود دارد که متون مقدس برای تعیین تکالیف کافی نیستند و بایستی به عقل و اجماع رجوع کرد؟<ref>عابدی شاهرودی و دیگران، «اقتراح؛ فلسفه فقه در نظرخواهی از دانشوران»، ص: ۴۵.</ref>
#چه دلیلی برای این وجود دارد که متون مقدس برای تعیین تکالیف کافی نیستند و بایستی به عقل و اجماع رجوع کرد؟<ref>عابدی شاهرودی و دیگران، «اقتراح؛ فلسفه فقه در نظرخواهی از دانشوران»، ص: ۴۵.</ref>
#منظور از عقلی که جزو منابع فقه است چیست؟ این‌که در فقه (به ویژه فقه امامیه) حکم عقل معتبر دانسته‌اند مبتنی است بر پیش‌فرض‌هایی دربارۀ انسان، و همچنین رابطۀ آنها با دیگر منابع فقه است. <ref>عابدی شاهرودی و دیگران، «اقتراح؛ فلسفه فقه در نظرخواهی از دانشوران»، ص: ۴۵.</ref> بررسی‌ این پیش‌فرضها نشان خواهد داد که منظور فقه از عقل و نسبت مفهوم عقل با این قوای ادراکی انسان ـ به شکلی که در انسان‌شناسی فلسفی مطرح می‌شود ـ چیست. سید محمدباقر صدر مراد از عقل را در عبارت «حکم عقلی در فقه»، حکم قوه عاقله به معنی فلسفی آن نیست، بلکه مراد حکمی است که عقل به طور جزم و یقین بدون استناد به قرآن و سنت آن را صادر میکند. <ref></ref>
#منظور از عقلی که جزو منابع فقه است چیست؟ این‌که در فقه (به ویژه فقه امامیه) حکم عقل معتبر دانسته‌اند مبتنی است بر پیش‌فرض‌هایی دربارۀ انسان، و همچنین رابطۀ آنها با دیگر منابع فقه است. <ref>عابدی شاهرودی و دیگران، «اقتراح؛ فلسفه فقه در نظرخواهی از دانشوران»، ص: ۴۵.</ref> بررسی‌ این پیش‌فرضها نشان خواهد داد که منظور فقه از عقل و نسبت مفهوم عقل با این قوای ادراکی انسان ـ به شکلی که در انسان‌شناسی فلسفی مطرح می‌شود ـ چیست. سید محمدباقر صدر مراد از عقل را در عبارت «حکم عقلی در فقه»، حکم قوه عاقله به معنی فلسفی آن نیست، بلکه مراد حکمی است که عقل به طور جزم و یقین بدون استناد به قرآن و سنت آن را صادر میکند.  
#شیخ مفید عقل را جزو اصول احکام نمی‌داند و آن را راهی برای رسیدن به علم نهاده شده در این اصول برمی‌شمرد. محمد بن احمد سرخسی نیز در کنار کتاب و سنت و اجماع از قیاس به عنوان اصلی که از این اصول استنباط می‌شود نام برده است. شاطبی ریشۀ قیاس و اجماع را همان کتاب و سنت می‌داند؛ اما عقل مستندی است که نمی‌تواند به شکل مطلق مورد مخالفت هیچ فقیهی (حتی فقهیان اخباری و اشعری) قرار گیرد. <ref>علیدوست، «فقه و عقل» به نقل از کتب فلسفه فقه، ص ۲۶۳ </ref>
#شیخ مفید عقل را جزو اصول احکام نمی‌داند و آن را راهی برای رسیدن به علم نهاده شده در این اصول برمی‌شمرد. محمد بن احمد سرخسی نیز در کنار کتاب و سنت و اجماع از قیاس به عنوان اصلی که از این اصول استنباط می‌شود نام برده است. شاطبی ریشۀ قیاس و اجماع را همان کتاب و سنت می‌داند؛ اما عقل مستندی است که نمی‌تواند به شکل مطلق مورد مخالفت هیچ فقیهی (حتی فقهیان اخباری و اشعری) قرار گیرد.<ref>علیدوست، «فقه و عقل» به نقل از کتب فلسفه فقه، ص ۲۶۳ </ref>
#فقیهان امامیه قائل به تقدم دیگر منابع فقهی بر مسائل عقلی هستند. یکی از سوالاتی که فلسفه فقه بایستی به آن بپردازد، بررسی این مسئله است که چرا در این نظام اندیشه، تأخر عقل به چه معنا است و چرا دیگر منابع متقدم هستند. این پرسش‌ها سوال دیگری به دنبال خود دارند. چگونه ممکن است نظامی به معتقد به تلازم احکام خود با حکم عقل باشد؛ اما عقل را منبعی متأخر از دیگر منابع بداند؟ <ref>عابدی شاهرودی و دیگران، «اقتراح؛ فلسفه فقه در نظرخواهی از دانشوران»، ص: ۴۶.</ref> در علم اصول فقه، داوریهایی دربارۀ نسبت حکم عقل و شرع وجود دارد که منجر به تعیین روشی برای استنباط حکم فقهی می‌گردد. در مجموع، بررسی این داوریها، مبانی و پیش‌فرض‌هایشان و معناشاسی مبادی تصوری آنها ر حوزۀ مسائل فلسفۀ فقه خواهد بود.
#فقیهان امامیه قائل به تقدم دیگر منابع فقهی بر مسائل عقلی هستند. یکی از سوالاتی که فلسفه فقه بایستی به آن بپردازد، بررسی این مسئله است که چرا در این نظام اندیشه، تأخر عقل به چه معنا است و چرا دیگر منابع متقدم هستند. این پرسش‌ها سوال دیگری به دنبال خود دارند. چگونه ممکن است نظامی به معتقد به تلازم احکام خود با حکم عقل باشد؛ اما عقل را منبعی متأخر از دیگر منابع بداند؟ <ref>عابدی شاهرودی و دیگران، «اقتراح؛ فلسفه فقه در نظرخواهی از دانشوران»، ص: ۴۶.</ref> در علم اصول فقه، داوریهایی دربارۀ نسبت حکم عقل و شرع وجود دارد که منجر به تعیین روشی برای استنباط حکم فقهی می‌گردد. در مجموع، بررسی این داوریها، مبانی و پیش‌فرض‌هایشان و معناشاسی مبادی تصوری آنها ر حوزۀ مسائل فلسفۀ فقه خواهد بود.
#کارکردهای عقل نظری در فقه: ۱.
#«عقل» مفهومی ابزاری دارد و اشاره به آن به مثابه منبع بایستی حمل بر معنایی مجازی شود.
در توصیف‌هایی همچون «کاشف حکم الهی»، کاشف «ملاک فقهی» <ref>قماشی، «زمینه‌هی بهره‌گیری از عقل در فقه شیعه»، ص ۱۱۱. </ref> کاشف «الزامات و استلزامات»
#هنگامی که سخن از محدوده‌های جواز فعالیت عقل به میان می‌آید، می‌توان با برداشت مفهوم مخالف به حوزه‌هایی در فقه اشاره کرد که عقل اجازۀ فعالیت در آنها را ندارد. اما اگر منظور از عقل، صرف ابزار شاختی بشر باشد، چنین تقسیمی بی‌معنا خواهد بود؛ چرا که پذیرش امری غیرمعقول در فقه، به منزله پذیرش چیزی شناخته نشده (نادانسته) در گسترۀ یک علم و در نتیجه خلاف فرض است. بنا بر این بایستی معنای عقلی که کارکردهایش مقسمِ تقسیم بالا واقع شده است را روشن ساخت.


===ماهیت احکام فقهی===
===ماهیت احکام فقهی===