کاربر:Bazeli/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخهها
خط ۱۵۱: | خط ۱۵۱: | ||
== نقاط قوت و ضعف == | == نقاط قوت و ضعف == | ||
کتاب نقاط قوت و ضعفهای گوناگونی دارد که نخست برخی از امتیازات کتاب و سپس بعضی از نقاط ضعف بیان میشود. | |||
* از نقاط قوت کتاب، میتوان به گزارش و تحلیل دیدگاههای مختلف در باب موضوع تحقیق اشاره کرد؛ هرچند عدم موضعگیری او در مباحث مختلف را میتوان از جمله نقاط ضعف به شمار آورد. | |||
* | * افزون بر فهرست محتوا و منابع، فهرستهای گوناگون در آخر کتاب آمده است که از دیگر نقاط قوت کتاب محسوب میشود مانند فهرست آیات، روایات، اشخاص، کتابها، اصطلاحات. | ||
* از | * از دیگر محسنات کتاب میتوان به پرمنبع بودن آن اشاره کرد؛ در فهرست منابع ۱۰۷۹ منبع ذکر شده است.(ص۱۰۰۲) | ||
=== نقاط ضعف === | |||
* با اینکه نویسنده خود در مواردی تصریح کرده که هدف تحقیق، نشان دادن تأثیر گزارههای کلامی بر استنباط و نظریههای فقهی و اصولی است؛ اما در مواردی برخی از نتایج و گزارههایی که بیان شده، نظریه فقهی یا اصولی به شمار نمیرود برای نمونه تفسیر نسخ(ص۱۹۳م۱۹۴) که بیشتر به مباحث تفسیری ارتباط دارد تا | * از جمله نقاط ضعف کتاب، میتوان پرداخت مبسوط به مباحث کلامی دانست. با توجه به اینکه کتاب، کتاب کلامی نیست؛ بلکه فقهی و به صورت دقیقتر فلسفه فقهی است؛ اما به نظر میرسد مباحث کلامی بیشترین حجم کتاب را به خود اختصاص داده است. انبوهی از مباحث کلامی به صورت مبسوط و استدلالی در کتاب مطرح شده که حتی گاهی مخاطب را از اصل بحث دور میکند. البته ناگفته نماند که مباحث کلامی خوبی در کتاب مطرح شده است؛ اما جای آنها در این کتاب نیست. تمام مباحث فصل یازدهم با عنوان تحلیل مفهوم نبوت بیشتر کلامی است تا فقهی و ارتباطش با فقه و فلسفه فقه چندان روشن نیست. | ||
* مؤلف در برخی موارد تأثیر مبانی کلامی بر استنباط و اجتهاد را به روشنی توضیح نداده و به صورت مبهم بیان کرده است. برای نمونه در فصل هفتم و تأثرگذاری حکمت الهی بر اجتهاد، یکی از موارد دستیابی به علت و مناط حکم ذکر شده است؛(ص۲۳۲-۲۳۷) ولی چگونگی تأثیر حکمت الهی در این مورد بیان نشده است. برخی موارد را نیز نویسنده بسیار به اختصار (در حد چند سطر) گذرانده است. برای نمونه در فصل ششم، چگونگی تأثیر علم الهی بر | |||
* شاید یکی از نقدها به کتاب را بتوان عدم توجه نویسنده به مسائل مستحدثه و جدید فقهی بیان کرد. نویسنده بیشتر مباحثی که مطرح کرده، مربوط به فقه قدیم بوده و کمتر به مسائل مستحدثه مانند فقه اقتصادی، فقه خانواده، فقه پزشکی، فقه رسانه و ... پرداخته است. وی میتوانست به این حوزهها نیز ورود کرده و نشان دهد که مبانی کلامی در این مسائل نیز تأثیرگذارند یا خیر، اگر آری چگونه؟ | |||
* با اینکه نویسنده خود در مواردی تصریح کرده که هدف تحقیق، نشان دادن تأثیر گزارههای کلامی بر استنباط و نظریههای فقهی و اصولی است؛ اما در مواردی برخی از نتایج و گزارههایی که بیان شده، نظریه فقهی یا اصولی به شمار نمیرود برای نمونه تفسیر نسخ(ص۱۹۳م۱۹۴) که بیشتر به مباحث تفسیری ارتباط دارد تا فقهی یا ضرورت تکلیف و قانون الهی(ص۱۹۲ و ۲۶۵) که بیشتر مسئله کلامی است و در کلام بحث میشود؛ مسئله ضرورت امامت و نبوت (ص۲۶۷و۲۶۸) که مسئلهای کلامی است. | |||
* مؤلف در برخی موارد تأثیر مبانی کلامی بر استنباط و اجتهاد را به روشنی توضیح نداده و به صورت مبهم بیان کرده است. برای نمونه در فصل هفتم و تأثرگذاری حکمت الهی بر اجتهاد، یکی از موارد دستیابی به علت و مناط حکم ذکر شده است؛(ص۲۳۲-۲۳۷) ولی چگونگی تأثیر حکمت الهی در این مورد بیان نشده است. برخی موارد را نیز نویسنده بسیار به اختصار (در حد چند سطر) گذرانده است. برای نمونه در فصل ششم، چگونگی تأثیر علم الهی بر فقه و نظریات فقهی چندان واضح و روشن نیست و نویسنده در برخی موارد به گفتن اینکه برخی فقها در مقام استدلال به این صفت استناد کردهاند، اکتفا کرده و چگونگی آن را بیان نکرده است.(ر.ک: ص۱۹۶، ۱۹۸و۱۹۹) در فصل نهم نیز در بیان تأثیر تکلیف در صحت عبادات مرتد، تنها دو سطر اصل مدعا ذکر شده است بدون هیچ توضیحی.(ص۳۰۱) | |||
== پانویس == | == پانویس == | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} |